حسنک وزیر

نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۷ توسط 89.199.183.213 (بحث)

حسنک وزیر آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی بود که به‌دستور مسعود غزنوی فرزند سلطان محمود به‌دار آویخته شد. وی به‌عنوان امیر الحاج در سال 414ه. ق به‌همراه کاروان بزرگ حج خراسان راهی مکه شد.

حسنک وزیر
مشخصات فردی
نام کامل حسن بن محمد
کنیه ابوعلی
زادگاه ایران، مشهد
محل زندگی نیشابور
دین اسلام
مذهب اهل‌سنت
منصب وزیر سلطان محمود غزنوی
تاریخ درگذشت ۲۴ بهمن سال ۴۱۰ش
محل درگذشت ایران، نیشابور
مشخصات دینی
نحوه اسلام آوردن سفر به مکه
دلیل شهرت وزارت سلطان محمود
نقش‌های برجسته امیرالحاج کاروان حج خراسان

حسنک وزیر از بیم حمله راهزنان مسیر بازگشت کاروان حج را تغییر داد و از مناطق تحت حکومت فاطمیان با اجازه خلیفه فاطمی عبور کرد. این اقدام وی سبب خشم خلیفه عباسی که رقیب فاطمیان بود شد. در نهایت هدایایی را که فاطمیان داده‌ بودند به‌همراه سفیر القادربالله به بغداد فرستادند و در حضور مردم آتش زدند. طلاها را نیز ذوب کردند و بین فقیران تقسیم کردند.

معرفی اجمالی

حسنک وزیر (ابوعلی حسن بن محمد، نایب سلطان محمود غزنوی)، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی بود که به‌دستور مسعود غزنوی و به فتوای خلیفهٔ بغداد، تحت عنوان قرمطی یا اسماعیلی، در روز 24 بهمن سال 410 ش، ‌به‌دار آویخته شد.

حسنک وزیر برخلاف آنچه مشهور است چهره مثبتی در تاریخ بیهقی نیست. حسنک با بیدادگری مال بسیار گزافی‌ اندوخت و ظلم فراوانی نسبت به مردم رواداشته بود.

امیرالحاج کاروان

حسنک وزیر به‌عنوان امیر الحاج و آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی (٣٨٧ - 4٢١ه. ق) در سال 414ه. ق به‌همراه کاروان بزرگ حج خراسان (دویست هزار نفر حاجی و شصت هزار شتر)[۱] و همزمان، کاروان حج عراق با ریاست ابوالحسن (محمد بن حسن) اقساسی علوی (م 4١5) به حج رفت.

حسنک در مسیر رفت به‌حجاز، قبایل کوچک عرب را با پرداخت‌های نقدی و قبایل بزرگ را با وعده پرداخت در مسیر بازگشت از هرگونه گزندی بر کاروان بازداشت.

مسیر بازگشت کاروان

حسنک وزیر در مسیر بازگشت کاروان از آنجا که از غارت قبایل عرب بیمناک بود، مسیر خود را تغییر داد و مسیر شمالی اردن و جنوب سوریه را برای بازگشت انتخاب کرد.

این مناطق در قلمرو فاطمیان مصر بود، مهم‌ترین رقیبان و دشمنان خلفای عباسی، قرار داشت. و برای این‌کار می‌بایست از خلیفۀ فاطمی اجازه می‌گرفتند، خلیفه فاطمی، الظاهر بالله نیز که این مسئله را راهی برای کسب مقبولیت و نفوذ در دل اهل خراسان می‌دانست، از این درخواست استقبال کرد. وی با صدور اجازه به این کاروان و سفارش به حاکمان شهرهای شام برای تکریم و بزرگداشت کاروان حج و امیران آن و تهیه کردن وسایل آسایش کاروانیان، اسب و جامه‌های قیمتی و هزار دینار طلا برای هر یک از امیران کاروان فرستاد.[۲]

ناراحتی خلیفه عباسی از حسنک

اقدام حسنک وزیر برای القادر باللّٰه خلیفۀ متعصّب عباسی که سخت‌گیری در مسائل مذهبی را دوباره در بغداد باب کرد، بسیار گران تمام شد و برنتابید.[۳] به‌همین دلیل، ضمن تهدید کردن رییس کاروان عراق که ابوالحسن محمد اقساسی علوی بود و منجر به مرگش شد،[۴] بر سلطان محمود غزنوی خشم گرفت و از مکاتبه با او خودداری ورزید. القادر بالله پس از مدتی، سفیری به دربار سلطان محمود فرستاد و خواستار اعدام حسنک شد با این مستمسک که حسنک، قرمطی است.[۵] سلطان محمود زیر بار دستور خلیفه نرفت و تنها خلعت‌ها و اموالی را که خلیفه مصر برای حسنک فرستاده بود، سوزاند و به قولی، به‌همراه سفیر القادربالله به بغداد فرستاد (جمادی الاولی، سال416ه. ق). در آنجا آنها را در باب التونی (النوبی) در حضور مردم آتش زدند. طلاها را هم ذوب کرد تا میان فقیران تقسیم کردند.[۶]


در گزارش دیگر آمده است هنگامی که کاروان به بغداد رسید، القادر، خشم خود را با یهودی خواندن فاطمیان و تردید در نسبشان ابراز کرد و دستور داد خلعت‌ها را در باب النوبی آتش زدند.[۷] در مقابل، گزارشی می‌گوید واکنش اهل خراسان و ماوراءالنهر به اقدام خلیفه فاطمی مثبت بود و آنان از این‌جهت که او به آنان احسان کرده و زمینه زیارت بیت‌المقدس را برایشان فراهم آورده است، به ستایش او پرداختند.[۸]

پانویس

  1. اتحاف الوری، ج٢، ص45٣.
  2. اتحاف الوری، ج٢، ص45٢ و 45٣؛ نیز ر. ک: میقات حج، ج5٧، ص٧6.
  3. تاریخ بیهقی، ص٢٢٠-٢٣6؛ آثار الوزراء، عقیلی، ص١٨6؛ المنتظم فی التاریخ الملوک والامم، ابن جوزی، جلد٨، ص١6؛ الکامل ابن اثیر، ذیل وقایع سال 4١5.
  4. اتحاف الوری، ج٢، ص45٢.
  5. آثار الوزراء، عقیلی، ص١٨6؛ دستور الوزراء، خواندمیر، با تصحیح نفیسی، ص١4١؛ جامع التواریخ، اسماعیلیان و فاطمیان، ص4٩.
  6. اتحاف الوری، ج٢، ص45٢ و 45٣؛ الکامل، ج٩، ص٣4٠؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج١5، ص١٧٢.
  7. تاریخ الاسلام، ج٢٨، ص٢5١؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزی، ج٢، ص١٣٧-١٣٩؛ الکامل، ج٩، ص٣4٠.
  8. اتحاف الوری، ج٢، ص453.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب مناسبات ایرانیان با حجاز در دوره های مختلف تاریخ اسلام، محمود سامانی. بخش «غزنویان»، ص92-93، است.
  • ميقات حج (فصل‌نامه)، تهران، حوزه نمايندگى ولى‌فقيه در امورحج و زيارت.
  • تاريخ بيهقى، محمد بن حسين بيهقى، به كوشش: خليل رهبر خطيب، تهران، مهتاب، ١٣٧۴ه.ش.
  • آثار الوزراء: سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی، به کوشش حسینی ارموی، تهران، اطلاعات، 1364ش.
  • اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین: المقریزی (م.۷۶۶ق.)، به کوشش الشیال، قاهره، ۱۴۱۶ق.
  • تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير، الذهبى (م٧۴٨ه .ق)، به كوشش: عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربى، ١۴١٠ه .ق.
  • جامع التواریخ: رشید الدین فضل ‌الله همدانی (م. 718ق.)، به کوشش روشن و موسوی، تهران، البرز، 1373ش.
  • البداية و النهاية، أبوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م ٧٧۴)، بيروت، دار الفكر، ١۴٠٧ه.ق.
  • دستور الوزراء، خواجه غیاث الدین بن همام الدین خوند میر، با تصحیح نفیسی.
  • المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك، أبوالفرج عبدالرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى (م۵٩٧)، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، طبع الأولى، بيروت، دار الكتب العلمية، ١٩٩٢/١۴١٢.
  • اتحاف الورى، عمر بن محمد بن فهد (درگذشت ٨٨۵ه .ق)، به كوشش: عبدالكريم، مكه، جامعة ام‌القرى، ١۴٠٨ه .ق.
  • الكامل فى التاريخ، ابن اثير (م۶٣٠ه .ق)، بيروت، دار صادر، ١٣٨۵ه .ق.