امارت حج

از ویکی حج
(تغییرمسیر از امیرالحاج)

امارت حج سرپرستی و رهبری حج‌گزاران در طول سفر حج و در هنگام اجرای مناسک است. امارت حج در آغاز بیشتر جنبه دینی داشت و امیر حج هدایت کننده مسلمانان در اجرای مناسک حج بود اما بعدها حفاظت از حاجیان نیز در زمره وظایف امیر حج قرار گرفت، تا جایی که در دوره‌هایی از تاریخ، امرای حج از میان امیران نظامی انتخاب میشدند.

در چند سفر حج که در عصر زندگی پیامبر(ص) پس از هجرت به وقوع پیوست جز یک مورد (سال نهم) پیامبر خود سرپرستی حاجیان را بر عهده داشت. در زمان خلفا نیز در بیشتر سال‌ها خود خلیفه امیر حج بود و گاهی این منصب را به دیگران واگذار می‌کرد. امارت حج بخصوص در عصر خلافت عباسی، اهمیت سیاسی زیادی پیدا کرد و بر قدرت امیر حج نیز افزوده شد.

در منابع فقه اسلامی درباره وظایف و اختیارات امیر حج بحث شده است.

واژه شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امارت از ماده «ا ـ م ـ ر» به معنای سرپرستی و کار‌گزاری است[۱]و در صورت ترکیب با واژه حج، به منصبی اطلاق می‌شود که ریاست، پیشوایی و سرپرستی حاجیان را در طول مسیر و نیز در موسم حج در مکه بر عهده دارد.[۲] به او، امام الحاج و امام موسم نیز گفته شده است.[۳]

تاریخ امارت حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مسلمانان پیش از فتح مکه دو بار در سال‌های ششم و هفتم با سرپرستی پیامبر(ص) رهسپار مکه شدند.[۴] در سال هشتم، بعد از فتح مکه، پیامبر(ص) عُتّاب بن اُسَید را امیر مکه کرد و مراسم حج در آن سال به سرپرستی او انجام شد.[۵] در سال نهم پیامبر(ص) ابوبکر را به عنوان امیرالحاج به مکه فرستاد.[۶]اما بنابر روایاتی پیش از رسیدن او به مکه، رسول خدا(ص) علی(ع) را به جای او منصوب کرد.[۷][۸] به سال دهم رسول خدا(ص) در حجة‌الوداع خود سرپرستی حاجیان را بر عهده داشت.[۹]

دوران خلافت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از رسول خدا(ص) در روزگار خلفای نخستین (11-40ق.) معمولاً حج به سرپرستی آنان انجام می‌گرفت. گاه نیز افرادی (مانند عبدالرحمن بن عوف،[۱۰] عبدالله بن عباس[۱۱] و قثم بن عباس[۱۲]) از سوی آنان به امارت حج برگزیده می‌شدند.[۱۳]

دوران بنی‌امیه و بنی عباس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنی‌امیه در 92 سال حکومت خود، امارت حج را همچون دیگر مسؤولیت‌های اجتماعی و سیاسی، بیشتر به خویشاوندان خود که حدود 50 تن بودند، وا‌گذار کردند. تنها در حدود 10 سال از 90 سال، خلفای اموی، خود، به عنوان امیرالحاج در حج شرکت کردند؛ [۱۴]

خلفای عباسی در حدود 115 سال حدود 70 تن از خویشانشان را به امارت حج منصور کردند.[۱۵]البته در این دوره، برخی علویان نیز به این مقام دست یافتند.[۱۶][۱۷] از میان خلفای عباسی، منصور بیش از همه حج‌گزارد، مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) در سال ۱۶۹ امیر حج بود[۱۸] و هارون عباسی(حک: 170-193ق.) در خلافت خود شش یا نُه بار امیرالحاج بود.[۱۹]هیچ یک از خلفای عباسی پس از وی حج نگزاردند.[۲۰]

پس از ضعف سلطه عباسیان بر قلمرو پهناورشان، به تدریج حکومت‌های محلی سر برآوردند که برخی از آنان امرای حج خود را به حج می‌فرستادند. برای نمونه فاطمیان مصر امرای حج خود را به حج می‌فرستادند. در بغداد نیز در عصر آل بویه[۲۱] و سلجوقیان[۲۲] امرای حج با نظر سلاطین این حکومت‌ها تعیین می‌شدند. پس از سقوط خلافت بغداد ارسال امیر حج از بغداد متوقف شد و در برخی‌ سال‌ها امیر حج و کاروان حج از سوی سلاطین ایلخانی یا جانشینان آنان در عراق ارسال می‌شد.[۲۳] ارسال امیران حج به شکل منظم از سوی دولت‌های مصر مانند ممالیک نیز ادامه یافت.

امارت حج در امپراتوری عثمانی‌[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در عصر امپراتوری عثمانی‌ (923ـ 1343ق) امیر حج با انتخاب سلطان تعیین می‌شد. در این دوران او همکارانی داشت از جمله «دوادار» که نائب امیر حج بود، کاتب دیوان امارت حج، عسس که گفته‌اند وظیفه پلیس مخفی را بر عهده داشت و قاضی محمل که مامور اجرای حدود و امور شرعی بود. [۲۴] در این دوران امیر حج بودجه گسترده‌ای در اختیار داشت و به خود امیر حج نیز عواید زیادی اختصاص می‌یافت.[۲۵] امیر حج شام فرستاده‌ سلطان عثمانی و ابلاغ کننده فرمان ویژه سلطان عثمانی برای حاکمان محلی مکه و مدینه به حساب می‌آمد.

در دوره‌هایی از امپراتوری عثمانی، از مصر که فرمانداری نیمه مستقلی داشت، امیر حج جداگانه‌ای همراه با کاروان حج مصریان به حج می‌رفت. او را پادشاه مصر معمولا از بین نظامیان رده بالا انتخاب می‌کرد.[۲۶]

امارت حج در دوران معاصر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امروزه، هر کشوری سرپرستی را برای حاجیان خود نصب می‌کند.[۲۷] برخی، ثبوت پاره‌ای از احکام ویژه امیر الحاج را بر او ممکن شمرده‌اند.[۲۸] در عربستان سعودی پادشاه این کشور یا ولیعهد امارت حج را بر عهده دارد.[۲۹]

امرای حج در جمهوری اسلامی ایران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

روح‌الله موسوی خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران را، احیاگر بُعد سیاسی-اجتماعی حج در دوره معاصر دانسته‌اند.[۳۰] در حکم وی، برای نصب سرپرستان حاجیان به نکته‌های زیر اشاره شده است: پاکسازی فریضهٔ حج از آثار طاغوت؛ احیای ابعاد سیاسی-اجتماعی حج؛ دعوت مسلمانان به وحدت و مقابله با استکبار جهانی؛ برنامه‌ریزی و سازماندهی حجاج بیت‌اللّٰه الحرام درجهت اعلام برائت از مشرکان در سرزمین وحی.[۳۱]در ایران سرپرست حجاج ایرانی طی حکمی از سوی رهبر جمهوری اسلامی تعیین می گردد.

امامان(ع) و امارت حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیعیان، تعیین امیر الحاج را از حقوق و شایستگی‌های امامان(ع) دانسته‌اند؛ ولی با روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی، امامان(ع) اختیار و دخالتی در حکومت نداشتند.[۳۲] آنها، در مراسم حج حضور یافته، مناسک آن را به جا آورده و مخالفتی از سوی آنان با امیران حج گزارش نشده است.[۳۳] در پاره‌ای از موارد، تأیید نسبی آنها نیز گزارش شده است.[۳۴] در فقه شیعی نصب امیر الحاج از اختیارات و وظایف حاکم شمرده شده است.[۳۵]

شرایط امیر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان شیعه و سنی مواردی چون عدالت، آگاهی از مسائل و مناسک حج، شجاع بودن، اطاعت‌پذیری، صاحب‌نظری، کفایت، و قدرت راهنمایی حاجیان را از شرایط امیرالحاج یاد کرده‌اند.[۳۶]در منابع شیعه[۳۷]و اهل سنت، از امیرالحاج به عنوان «امام» یاد شده است.[۳۸]

وظایف امیر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ماوردی در احکام السلطانیه و دیگران به تبع او ولایت حج را دوگونه شمرده است: یکی ولایت در حرکت دادن حاجیان و دیگری ولایت بر اقامه حج در ایام موسم و برای هر یک وظایف و ویژگی‌هایی را برشمرده است.[۳۹] برخی از این وظایف بدین شرح است:

  • حفظ امنیت جان و مال حاجیان؛
  • نظم‌بخشی به حرکت و توقف آنها؛
  • رسیدگی به گمشدگان و جاماندگان؛
  • مجازات خطاکاران، در صورت اذن داشتن؛
  • قضاوت و صدور حکم، به شرط شایستگی؛
  • دادن فرصت کافی به حاجیان برای انجام اعمال حج؛
  • آگاه کردن حاجیان نسبت به اعمال و مناسک حج.

در فقه شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برای امیرالحاج وظایفی در فقه شیعه بیان شده که مهم‌‌ترین موارد آن‌ها عبارتند از[۴۰]:

  • مستحب بودن اقامه نماز ظهر و عصر «یوم الترویه» در منا.[۴۱]
  • استحباب مؤکد ماندن امیرالحاج در منا تا طلوع آفتاب روز عرفه.[۴۲]
  • ثبوت هلال ذی‌حجه با حکم امیرالحاج [۴۴]
  • مستحب بودن سخنرانی برای مردم آموزش اعمال و مناسک.[۴۵][۴۶]
  • کوچ کردن در روز سیزدهم از منا به مکه پیش از زوال برای اقامه نماز ظهر در مسجدالحرام.[۴۷]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. لسان العرب، ج4، ص31، «امر.
  2. امارة الحج، ص1.
  3. فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۷۰۴.
  4. لسان العرب، ج4، ص31، «امر.
  5. مروج الذهب، ج4، ص301.
  6. السیرة النبویه، ج4، ص188؛ الکامل، ج2، ص291؛ الدرر الفرائد، ج1، ص413.
  7. اخبار مکه، ج1، ص186؛ الکامل، ج2، ص291.
  8. مسند احمد، ج1، ص3؛ انساب الاشراف، ج1، ص492؛ ج2، ص355؛ الارشاد، ج1، ص65.
  9. المغازی، ج3، ص1088؛ السیرة النبویه، ج2، ص601؛ مروج الذهب، ج4، ص301.
  10. تاریخ طبری، ج4، ص249؛ مروج الذهب، ج4، ص302.
  11. تاریخ طبری، ج4، ص249-251، 257، 263، 267، 287، 303، 329، 339؛ مروج الذهب، ج4، ص302؛ الدرر الفرائد، ج1، ص419.
  12. تاریخ طبری، ج5، ص132؛ مروج الذهب، ج4، ص302.
  13. مروج الذهب، ج4، ص302.
  14. الطبقات، ج5، ص76؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص263؛ تاریخ طبری، ج6، ص138.
  15. امارة الحج، ص38.
  16. مروج الذهب، ج4، ص309.
  17. مروج الذهب، ج4، ص309؛ موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص517.
  18. تجارب الامم، ج3، ص465-466؛ المنتظم، ج8، ص238؛ شذرات الذهب، ج2، ص269.
  19. تاریخ یعقوبی، ج2، ص430؛ شذرات الذهب، ج2، ص435.
  20. المنتظم، ج9، ص156؛ البدایة و النهایه، ج10، ص200.
  21. نک: امرای سادات حج در دوره بویهیان
  22. نک: جایگاه،‌نقش و اهمیت منصب امیرالحاجی در دوره سلجوقی
  23. نک: حج از سقوط حکومت ایلخانان تا پایان حکومت تیموریان، ص۸۳
  24. مرآه الحرمین الشریفین، ج۲، ص ۳۰۰-۳۰۱
  25. مراّة‌ الحرمین الشریفین، ج۲، ص ۳۰۳
  26. مراه الحرمین، ج۲، ص ۱۴۶
  27. ولایت حج و امارت حج، میقات حج، شماره ۷۱، ص ۳۵
  28. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۴.
  29. موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص558-559.
  30. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۷.
  31. حج در کلام و پیام امام خمینی، ص۱۱5، فصل۱۷.
  32. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۱.
  33. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۲.
  34. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۹، ح۴.
  35. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۴۵.
  36. حکم حکومتی در حج، ص ۴۹ به نقل از: الاحکام السلطانیه، ج1، ص193؛ الدروس، ج1، ص495.
  37. لوامع صاحبقرانی، ج8، ص198؛ الحدائق، ج16، ص354؛ جواهر الکلام، ج19، ص7.
  38. المغنی، ج3، ص436-437.
  39. الاحکام السلطانیه، ص193؛ الدرر الفرائد، ج1، ص134-135؛ مراة الحرمین، ج۲، ص 297
  40. برای تفصیل بیشتر نک: حکم حکومتی در حج، ص ۴۹-۵۹
  41. التهذیب، ج5، ص201-202؛ المبسوط، ج1، ص365؛ جواهر الکلام، ج19، ص6.
  42. وسائل الشیعه، ج13، ص528؛ جواهر الکلام، ج19، ص10-12؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص18.
  43. الکافی، ص213؛ النهایه، ص249؛ جواهر الکلام، ج19، ص98-99.
  44. وسائل الشیعه، ج10، ص133.
  45. سلسلة الینابیع، ج30، ص238.
  46. الدروس، ج1، ص495-496.
  47. وسائل الشیعه، ج11، ص398؛ ج13، ص523، 525، 527.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل امارت حج.
  • الاحکام السلطانیه: الماوردی (م. 450ق.)، به کوشش خالد، بیروت، دار الکتاب العربی، 1415ق؛
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
  • الارشاد: المفید (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق؛
  • امارة الحج فی العصر عباسی: سلیمان صالح کمال، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق؛
  • «امارت حج و زعامت حجاج»، سید جواد ورعی، میقات حج، شماره ۷۱، فروردین ۱۳۸۹ش.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
  • تجارب الامم: ابوعلی مسکویه (م. 421ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش، 1366ش؛
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار التعارف، 1412ق؛
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • حج در کلام و پیام امام خمینی: قم، نشر آثار امام خمینی، 1371ش؛
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
  • حکم حکومتی در حج، مهدی درگاهی و رضا عندلیبی، تهران، مشعر، ۱۳۹۳ش.
  • الدرر الفرائد المنظمه: عبدالقادر انصاری حنبلی (م. 977ق.)، به کوشش محمد حسن اسماعیل، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
  • سلسلة الینابیع الفقهیه: علی اصغر مروارید، بیروت، فقه الشیعه، 1413ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛
  • شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، 1403ق؛
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • لوامع صاحبقرانی: محمد تقی مجلسی، اسماعیلیان، قم، 1414ق؛
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
  • مرآة الحرمین، ابراهیم رفعت پاشا، قاهره، دارالکتب المصریه، ۱۹۲۵
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛
  • مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق؛
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر؛
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
  • المنتظم: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
  • موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره: احمد زکی یمانی، مصر، مؤسسة الفرقان، 1429ق؛
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛
  • النهایه: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق.