عربستان
عربستان سعودي = المملکه العربيه السعوديه (Saudi Arabia) یکی از کشورهای قاره آسیاست که نوع حکومت آن، پادشاهي است. عربستان مركز گسترش زمين[۱]، محل هبوط آدم و حوا[۲]، سرزمين برپا شدن كعبه، جايگاه جوشش اسلام، زادگاه حضرت محمد(ص)، زادگاه امام علي(ع)، محل شكلگيري تاريخ صدر اسلام، مهد پيدايش تمدن بزرگ اسلامي، آرامگاه پیامبر(ص)، و چهار امام؛ امام مجتبي(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع): و بسياري از سادات و بستگان خاندان اهلبيت، اصحاب پيامبر و جايگاه قبلهگاه مسلمانان جهان، و محل برگزاري حج است. همه روزه، مسلمانان رو به سوي كعبه به نماز ميايستند و همه ساله ميليونها تن براي انجام فريضه حج به آن دیار عزيمت ميكنند.
ساختار کلی عربستان
- پرچم مستطيل شكل عربستان، به رنگ سبز است و در وسط آن، بر فراز شمشيري نوشته شده است: «لا اله الاّ الله محمد رسول الله».
- نشان رسمي عربستان، يك نخل خرما، در ميان دو شمشير است كه يكديگر را قطع كردهاند. [۳]
- تقويم رسمي عربستان، كه تقويم «ام القري» خوانده ميشود، طبق ماههاي دوازدهگانه هجري قمري تنظيم شده و ايام سال 354 روز است و اول محرم آغاز سال است.
- هنگام برگزاري نماز، همه اماكن تعطيلاند.
- ساعت اين كشور، 3 ساعت جلوتر از ساعت گرينويچ (GMT) ميباشد. و اختلاف آن با ساعت ايران30 دقيقه است.
- واحد پول عربستان، «ريال» است.
- پايتخت عربستان، شهر «رياض» است.
تقسيمات كشوري
عربستان به سيزده منطقه (استان) تقسيم شده است و در رأس هر منطقه، اميري به حكم پادشاه نصب ميگردد. اين مناطق عبارتند از: 1. رياض 2. شرقيه 3. مكه مكرمه 4. مدينه منوره 5. حائل 6. القصيم 7. تبوك 8. الباحه 9. عسير 10. نجران 11. جوف 12. جيزان 13. الحدود الشمالي.
شهرهاي مهم
- شهر «رياض»، «جده» و «طائف» به ترتیب از مهمترین شهرهای سیاسی عربستان است. و مهمترين بندر عربستان، «جده» است، پس از جدّه، بنادر دمام، ينبع، جيزان، جبيل، جبل و بندر نفتي رأس التنوره داراي اهميتاند.
شهرهاي ديگر اين كشور از جهت؛ مذهبي، صنعتي، تجاري و كشاورزي داراي اهميت ميباشند.
شهرهاي مذهبي
- شهر «مكه» به علت وجود مسجدالحرام و برگزاري مناسك حج در آن.
- شهر «مدينه» به دليل وجود مسجد و حرم نبوي و قبرستان بقيع.
به دليل شكلگيري تاريخ اسلام در اين دو شهر، از اهميت تاريخي نيز برخوردارند.
موقعيت جغرافيايي
كشور عربستان سعودي يكي از كشورهاي قاره آسيا در منطقه استراتژيك خاورميانه است که بزرگترين كشور شبه جزيره عربستان است. از شمال به اردن و عراق و از جنوب به يمن و عمان و از شرق به كويت، بحرين، قطر و امارات و خليج فارس و از غرب به درياي سرخ محدود ميشود. كشور عربستان، از نظر جغرافيايي به چهار منطقه و سه ناحيه تقسيم ميشود.
جغرافياي انساني
برابر آخرين سر شماري جمعيت عربستان بیش از 25 میلیون نفر گزارش شده است. که حدود 7 میلیون نفر را خارجیان تشكيل ميدهند. [۵]
نژاد
نژاد مردم عربستان سامي است. ساكنان منطقه جنوبي عربستان، خود را از نژاد «يعرب بن قحطان» فرزند پنجم نوح و عربِ خالص معرفي مينمودند، به همين جهت به «قحطانيان» شهرت يافتهاند. ولي ساكنان منطقه شمالي و مركز شبه جزيره را از نژاد «عدنان» نواده حضرت اسماعيل ميشناسند و آنان را «عدنانيان» ميخوانند. [۶]
دين، زبان
دين رسمي اين كشور اسلام است؛ 85% مردم آن سني مذهب (حنبلي) و 15% شيعه ميباشند.[۷] كشور بر اساس آيين وهابيت اداره ميشود. زبان و خط رسمي اين كشور، زبان و خط عربي ميباشد. پس از زبان عربي، در ادارات دولتي، مراكز، از زبان انگليسي استفاده ميشود.
جغرافیای سیاسی
ويژگيهاي جغرافيايي، عوامل ديني، فرهنگي، سياسي، و وضعيت نسبتاً خوب اقتصادي، كشور عربستان را از اهميّتي استراتژيك در منطقه و جهان برخوردار ساخته است. اهميت و جايگاه كنوني عربستان در نظام سياسي منطقه و جهان، مرهون عوامل و دلايل مختلفي به شرح ذيل است: وجود مكه مكرمه و مدينه منوره، موقعيت جغرافيايي، ذخاير فراوان نفت و گاز، نفوذ در همگراييهاي عربي و اسلامي، پيروزي انقلاب اسلامي و مناسبات عميق با آمريكا و غرب . پيمان نخستين اتحاديه عرب توسط پنج كشور مصر، سوريه، لبنان، عراق و اردن به منظور دفاع مشترك از امت عرب، در شهر اسكندريه مصر به امضا رسيد. عربستان پس از مصر از بيشترين نفوذ بر اتحاديه عرب برخوردار است.
جغرافياي اجتماعي
جامعه عربستان قبيلهاي است و دو عامل «مذهب» و «تعصب و علقه نيرومند قبيلهاي»، ساختار اجتماعي و فرهنگ كلي آن را شكل داده است. در ميان جامعه كنوني عربستان نقش و تأثير دين زیاد است و دو گرايش بیشتر است: گروه سنتگرايان وگروه تجدّدطلبان. البته سنتگرايان خود به دو جناح و گرايش قابل تقسيم هستند: الف. جناح رسمي؛ ب. جناح غير رسمي. اكنون جامعه عربستان، يك جامعه سنتي است كه با روشي نامتجانس، در حال مدرنيزه شدن است.
آداب و رسوم
مردم عربستان از نظر آداب و رسوم به سه گروه تقسيم ميشوند: الف: حجازيان؛ ب: نجديان؛ ج: ساكنان منطقه شرقيه.
لباس
در اين كشور، مردان اغلب پيراهنِ سفيدِ بلند (دشداشه) ميپوشند و از پارچه خطدار قرمزي به نام «شماغ» يا سفيد به نام «غتره» براي پوشاندن سر خود استفاده ميكنند. جز علماي مذهبي كه به «شيخ» يا «مُطوّع» (مأموران امر به معروف و نهياز منکر هستند) معروفاند، بقيه مردم بر روي سرپوش خود، يك حلقه مشكي به نام «عِقال» ميپيچند. اين پوشش اكنون بخشي از لباس رسمي سعودي بوده و نشانه آراستگي است. شخصيتهاي سياسي، مذهبي و بزرگان قبايل اين كشور در محافل عمومي و مردم در مراسم رسمي، از عباي قهوهاي يا كِرِم روشن استفاده ميكنند. حضور زنان و دختران در محافل عمومي و حتي مساجد، بسيار كم و محدود است. از اواخر دوره ابتدايي، علاوه بر پوشيدن چادر عربي، پوشاندن دستها و صورت توسط دختران اجباري ميباشد. در ازدواج، رأي و نظريه دختران اهميت زيادي ندارد و داماد بايد افزون بر مهريه، مبلغ قابل توجهي به پدر عروس بپردازد. سلام كردن نزد مردم اين كشور لازم و پاسخ دادن به آن واجب شمرده ميشود؛ به گونهاي كه ورود به هر مكان بدون سلام، بي ادبي تلقي ميشود. دست دادن در هنگام ملاقات، عملي پسنديده به حساب ميآيد و نوعي اظهار محبت و صميمت است؛ به گونهاي كه در ديدارهاي مردم يا سران قبايل با پادشاه و وليعهد، دست دادن و مصافحه معمول است. مردم اين كشور، افراد را با نام كوچك صدا ميزنند و اگر اسم کسي را ندانند، او را محمد ميخوانند. الفاظي نظير «سيّد» و «سيّده» نيز به كار ميرود و احترام به حساب ميآيد.
در اين كشور به دليل نفوذ افكار وهابيت، مردم در مرگ كسي نميگريند، مجالس ترحيم و فاتحه وجود ندارد؛ بلكه تنها پس از مرگ هر فرد، مردم به منزل وي رفته و به بازماندگان تسليت ميگويند. شستشو و دفن مردگان بدون حضور زنان صورت ميگيرد؛ و رفتن زنان به قبرستان ممنوع است. ورزش شترسواري، اسب سواري و شكار، صحرانشيني و رقص شمشير معروف به «عرضه» همچنان مورد علاقه مردم است و رفتن به همراه خانواده به بيابانهاي اطراف شهر و ساعتها در فضاي باز و بيآب و علف آن، به هنگام خنكي هوا در روزهاي تعطيل تفريح دلپذير آنان به حساب ميآيد. مهماننوازي از ويژگي مردم اين سرزمين و بهترين پذيرايي، حاضر نمودن گوسفند كامل و بريان در ميان سفره است. قهوه عربي به همراه هل دم شده، نوشيدني رسمي پذيرايي است. بيشتر نامهاي افراد، اسلامي بوده و در گفتگوهاي روزانه مردم، نام خداوند، شكر، طلب رحمت، روزي، هدايت، و عاقبت به خيري، فراوان شنيده ميشود و نفرين و دشنام به يكديگر بسيار كم است. پخش اذان از مأذنه مساجد، التزام به نماز و حضور در نمازهاي جماعت كه در پنج نوبت اقامه ميگردد، تعطيل نمودن بازار به هنگام نماز و حفظ ظواهر اسلامي، از آداب و رسوم نيكوي مردم اين كشور است.
وضعيت زنان
برابر قوانين عربستان، ازدواج زنان عربستان با مردان بيگانه ممنوع است، مگر با مجوّز دولت كه به ندرت صادر ميشود. در مورد رعايت پوشش نيز سختگيري صورت ميگيرد؛ پوشاندن دستها و صورت حتي توسط دختران پس از دوران ابتدايي اجباري است. چنانچه زني بدن خود را به خوبي نپوشاند، توسط مأموران موسوم به «مطوّع» كه وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را بر عهده دارند، مورد بازجويي قرار ميگيرد. افزون بر آن، حضور و رفت و آمد زنان نيز به سهولت ميسر نيست؛ به زنان اجازه داده نميشود به تنهايي و بدون اجازه مرد خانواده از خانه يا كشور خارج شوند. رانندگي براي زنان ممنوع است مگر زنان ارتش آمريكا كه مجاز هستند در داخل مناطق نظامي، رانندگي نمايند ولي آنان نيز حق رانندگي در ملأ عام را ندارند. البته اخيراً حضور زنان غير مسلمان خارجي كه صرفاً با پوشيدن يك عباي عربي و با سر و پاي برهنه رفت و آمد ميكنند، در شهرهاي غير مكه و مدينه، امري عادي شده است. ساختمانهاي مسكوني دولتي موظف به ساختن زمينهاي تفريحي براي زنان و مردان به طور جداگانه هستند و استخدام زنان در فروشگاهها و ادارات عمومي ممنوع است. البته در مراكز پزشكي و درماني، مدارس، دانشگاهها و . از وجود بانوان به طور رسمي استفاده ميشود. در اين كشور امكانات آموزشي براي مردان و زنان يكسان نيست؛ در بعضي از دانشگاههاي عربستان از ثبتنام زنان خودداري ميشود و در برخي رشتهها فقط مردان حق ثبتنام دارند. زنان از دريافت بورس براي تحصيل در خارج از كشور محروم هستند. در عربستان نظام تعدد زوجات و حق انتخاب چند همسر براي مردان وجود دارد و بيشتر ثروتمندان آن سامان بيش از يک همسر اختيار ميکنند. در اين کشور يك مرد به راحتي ميتواند همسر خود را طلاق دهد ولي زنان براي طلاق گرفتن از شوهران خود، بايد به نظام حقوقي پيچيدهاي متوسل شوند. مدتي است که ازدواجهاي موقت به روشهاي مختلف نيز در اين کشور رايج شده است. اخيراً به دنبال سخنان ملک عبدالله پادشاه اين كشور مبني بر اين كه: «به هيچ كس اجازه داده نميشود از شأن زن در عربستان كاسته، و فرصت آنان براي مشاركت در مسؤوليت ملي را از بين ببرد.» گامهايي در جهت بهبود وضع زنان برداشته شده است.
جغرافياي آموزشي و فرهنگي
برابر آمارهاي رسمي گفته ميشود که 78% مردم اين کشور باسواد هستند ولي طبق آمار غير رسمي، ميزان با سوادها کمتر است. در دوران گذشته عربستان، مدارس ديني و مساجد، مسؤوليت آموزش خواندن و نوشتن و علوم ديني را بر عهده داشتند. نخستين مدرسه به سبك امروزي در اين كشور، در دوران حكومت ملك عبدالعزيز و به فرمان وي تأسيس گرديد. در اين كشور مديريت آموزش و پرورش به دو بخش دختران و پسران تقسيم شده بود؛ مديريت بخش پسران به عهده وزارت معارف (آموزش و پرورش) و مديريت بخش دختران به عهده رياست كل آموزش دختران بود. مدارس عربستان در هر دو بخشِ پسران و دختران، به دو نوع تقسيم ميشوند: دولتي و ملّي. عربستان سعودي داراي هشت دانشگاه دولتي است.
آثار دینی
جهتگيري كلّي آثار منتشره ديني بيشتر بر محور نشر انديشه سلفيگري و وهابيت و ردّ مخالفان آنان دور ميزند.در كنار اين نوع كتب، برخي از آثار مهم تاريخي، رجالي و تفسيري نيز نشر يافته است. تعداد كتابخانههاي عمومي عربستان در سال 1410ه .ق به 60 عدد افزايش يافت و در حال حاضر بيش از يك ميليون جلد كتاب در اين كتابخانهها موجود است. در كشور عربستان، مطبوعات زير نظر دولت است. سردبيران و نويسندگان نه تنها از نشر مطالب انتقادي خودداري ميكنند؛ بلكه خط فكري و مشي سياسي دولت را تبليغ ميكنند.
خبرگزاری
در عربستان سعودي دو خبرگزاري داخلي وجود دارد كه زير نظر خاندان آل سعود اداره ميشوند: خبرگزاري «واس» و خبرگزاري اسلامي [IPA] در اين كشور فعالند و خبرگزاريهاي خارجي رويتر، آسوشيتدپرس و ايرنا نيز فعاليت دارند. امروزه جز راديو سراسري رياض، و كانال دوم اين راديو، راديو قرآن نيز از رياض پخش ميشود. راديو عربستان زير نظر وزارت فرهنگ و اطلاعرساني قرار دارد و داراي برنامههاي درون مرزي و برون مرزي مختلفي است. برنامههاي برون مرزي عربستان به زبانهاي بنگالي، انگليسي، فارسي، فرانسوي، اندونزيايي، سوماليايي، سواحلي، تركستاني، تركي و اردو ميباشد. برنامههاي تلويزيون عربستان در كانال يك به زبان عربي و در كانال دوم به زبان انگليسي پخش ميشود. كانال تلويزيوني ديگر عربستان، كانال ظهران ]آرامكو[ است كه برنامههاي خود را به زبان انگليسي پخش ميكند. راديو و تلويزيون در عربستان دولتي است و خط مشي و سياستهاي دولت را تبليغ و ترويج ميكند.
= جوانان، هنر و ورزش
براي رسيدگي به امور مختلف جوانان، به فرمان ملك فهد در سال 1969م تشكيلاتي به نام «الرئاسة العامة لرعاية الشباب = رياست كل امور جوانان» به وجود آمد. هم اکنون جمعيت «جمعية العربية السعودية للثقافة و الفنون» در امور ادبي، هنرهاي نمايشي، موسيقي، اعلام و مطبوعات فعاليت ميكند. عربستان براي انجام فعاليتها و برگزاري مسابقات ورزشي، دوازده شهر ورزشي ايجاد كرده است. ورزشكاران اين كشور در بيست رشته ورزشي فعاليت دارند و در برخي از رشتهها در سطح آسيا و جهان صاحب مدال هستند.
اوضاع اقتصادی
اقتصاد عربستان بر محور نفت و فرآوردههاي آن بنا شده است؛ پس از نفت، مسافرت گسترده حجاج به آن كشور نقش مهمي در اقتصاد اين كشور ايفا ميكند[۸]. اين كشور بر اساس نظام اقتصادي آزاد، سياست اقتصادي و تجاري خود را بنيان نهاده است. اقتصاد عربستان داراي بخشهاي مختلفي است كه برخي از مهمترين آنها عبارتند از: الف: كشاورزي[۹] ب: معادن ج: انرژي د: صنايع.
حمل و نقل
حمل و نقل و ارتباطات عربستان به سه طريق ريلي، جادهاي و هوايي صورت ميگيرد.
بانک
واحد پول عربستان سعودي، «ريال» ميباشد. بانكهاي مهم عربستان عبارتند از: 1. بانك الرياض؛ 2. بانك الجزيره؛ 3. بانك عربي وطني؛ 4. بانك سرمايهگذاري عربستان؛ 5. بانك المتحد؛ 6. بانك الراجحي (خصوصي)؛ 7. بانك عربستان و آمريكا؛ 8. بانك عربستان و انگليس؛ 9. بانك عربستان و هلند؛ 10. بانك عربستان و فرانسه. عربستان با اختصاص يك ميليارد دينار اسلامي از بنيانگذاران بانك توسعه اسلامي به حساب ميآيد. اين كشور يكي از اعضاي مهم بانك عرب براي توسعه آفريقا نيز هست. [۱۰]
صادرات و واردات
كالاهاي صادراتي ايران به عربستان قالي، قاليچه پشمي، پسته، كيف و كفش، مصالح ساختماني، نوشابههاي غير الكلي و آب معدني، خاويار، مواد شوينده، سنگهاي ساختماني، سراميك و كاشي، سيمان، انواع ميوه، مبل، مصنوعات چوبي، صنايع آلومينيوم، اتومبيل و قطعات يدكي بوده است. و كالاهاي وارداتي ايران از عربستان اوره، بنزين هواپيما، متانول، پلي اتيلن، بوتان مايع، مواد شيميايي، كولر گازي، نخ و الياف پلي استر، دي اكسيد تيتانيوم ميباشد. مهمترين مشتريان نفت و صادر كنندگان كالا به عربستان، آمريكا و ژاپن هستند. پس از اين دو كشور، به ترتيب انگستان، آلمان، ايتاليا، فرانسه، سوئيس و كره جنوبي صادر كننده كالا به اين كشور هستند.
پيشينه تاريخي عربستان
منطقه عربستان داراي تاريخي بس كهن و طولاني است كه ميتوان پيشينه آن را به پنج دوران تقسيم نمود:
= دوران باستان تا هجرت حضرت ابراهيم
قرآن كريم در سوره «نازعات» از گسترش يافتن زمين سخن به ميان آورده است. [۱۱] برابر روايات، پديدار شدن خاك و گسترشِ زمين از محل كعبه در مكه آغاز شده است. [۱۲] بر اين اساس، سرزمين عربستان كهنترين بلكه نخستين نقطه پيدايش كره خاكي است. باستان شناسان نيز قدمت اقامت در اين سرزمين را به دوران ماقبل تاريخ و«عصر حجر» منتسب ساختهاند. آنان اكتشافات باستاني و آثار زير خاكي را بهترين شاهد اين قدمت دانستهاند. [۱۳] گفتني است افزون بر آنها، آثار دوره برنزي نيز در برخي از مناطق اين كشور كشف شده است. [۱۴] برخي از نويسندگان، حيات جمعي انسان در اين سرزمين را در بيست و پنج قرن قبل از ميلاد معرفي نمودهاند.[۱۵] و برخي با استناد به شواهد باستان شناسي، قدمت آن را تا 8000 سال قبل از ميلاد دانستهاند. [۱۶] از نُه قرن قبل از ميلاد به ويژه در دوران آشوريان، نام اين منطقه را «بلاد عرب» ناميدهاند. هومر در اديسه در نه قرن قبل از ميلاد و مورّخ معروف يوناني هيرودتس (Herodotos) در اواسط قرن پنجم قبل از ميلاد در مكتوبات خود به اين سرزمين اشاره كردهاند. [۱۷] در قرن دوم ميلادي دانشمند يوناني بطلميوس با تعبير «بلاد صحرايي عربي؛ Arabia Eremon» از اين سرزمين ياد نموده، و آن را به دو قسمت تقسيم كرده است: بلاد عربي خوشبخت (منطقه جنوبي) و بلاد عربي صخرهاي (منطقه شمالي و مركزي) [۱۸]. در منطقه جنوبي اين سرزمين كه هم اكنون كشور يمن ناميده ميشود، به علت وجود آب و قابليت كشاورزي و دريانوردي تجمع بيشتري صورت پذيرفته و در آن دولتهايي چون معينيان، سبائيان، حميريان، قتبان، و دولت حضرموت به ظهور رسيدهاند. ولي در قسمت شمال و شمال غربي اين شبه جزيره بزرگ، نيز دولتهايي چون نبطيان وجود داشته است. شكستن سد مآرب در جنوب، كه مهاجرت گستردهاي از جنوب به شمال و مركز را در پي داشت، باعث تشكيل حكومتهايي چون غسّانيان، لخميان و آل كنده توسط مهاجران گرديد كه به ترتيب تحت حمايت امپراتوري روم، ايران و حميريان بودند. از دير باز منطقه مركزي نجد و حجاز محل سكونت صحرانشيناني بوده است كه در جستجوي آب و مرتع به همراه احشام خود كوچ نشيني را پيشه خود ساخته بودند. ساكنانِ اندك اين مناطق، در خيمههاي مويين روزگار ميگذراندند و براي مقابله با مشكلات، چند خانواده در كنار هم زندگي و با هم كوچ ميكردند. عامل اين پيوندها، وابستگي نسبي يا سببي بود كه بر اثر ازدواج پديد ميآمد. اين خويشاوندان «قوم» ناميده ميشدند و از تركيب چند قوم، يك قبيله شكل ميگرفت كه با پيشوند بني يا بنو (همانند بنو حرب، بني عدي) از ديگر قبايل مشخص ميگرديدند. رهبري قبيله معمولاً به عهده سالخوردهترين فرد بود كه او را «شيخ» ميناميدند. [۱۹] ازسده پنجم ميلادي كه مهاجرت از جنوب به شمال، تحولات بسياري زيادي را در عربستان رقم زد و بر اثر آن راههاي تجاري جديدي به وجود آمد، به تدريج عدهاي از صحرانشينان بدوي در كنار جادهها سكني گزيدند، بر اثر اين سكونت به ويژه در مناطقي كه زمينه كشاورزي فراهم بود، شهركهايي پديد آمد كه باديه نشينان در آن به كشاورزي پرداختند. [۲۰]
از هجرت حضرت ابراهيم تا ظهور اسلام
يكي از سر درسهاي مهم تاريخ عربستان، هجرت حضرت ابراهيم به اين كشور و باقي نهادن همسر و فرزندش حضرت اسماعيل7 در اين سرزمين است كه نقش و تأثير زيادي در تحوّلات بعد بر جاي گذاشت؛ مكّه همچون مناطق ديگر عربستان، خشك و تفتيده بود. به فرمان خداوند، حضرت ابراهيم، هاجر و اسماعيل را به بيابان بيآب و علف مكه آورد و خود به ديار قدس بازگشت، با دعا و اشك مادر، در زير پاي كودكِ تشنه ابراهيم، چشمه زمزم جوشيدن گرفت. قبيله جرهم كه در آن نزديكيها ميزيست، از رفت و آمد مرغان هوايي به پيدايش آب در آن حوالي پي برده، بدان منطقه كوچ كردند. با اين دگرگوني، وادي بدون آب و كشت مكه به تدريج آباد گرديد و به صورت شهر درآمد. كم كم شهر مكه به سبب نزديكي به درياي سرخ و واقع شدن بر سر راه ارتباطي با يمن، همچنين به علت داشتن ارتباط بازرگاني با شام و فلسطين، اهميت زيادي يافت. به فرمان الهي، حضرت ابراهيم و اسماعيل بنيانهاي كعبه را در آن سرزمين برافراشتند و با سر دادن نداي توحيد، مردمان را به انجام مناسك حج توحيدي فرا خواندند. [۲۱] از آن زمان ساليان بسيار گذشت؛ حضرت موسي و عيسي8 در منطقه فلسطين و قدس شريف برانگيخته شدند ولي در سرزمين تفتيده عربستان، پيامبري مبعوث نگشت؛ در نتيجه به مرور زمان، خرافات و بت پرستي در ميان قبايل اين سرزمين رواج يافت و جز پيروان اندك حضرت ابراهيم (حنفاء)، بقيه قبايل عرب به بت پرستي روي آوردند و تعداد كمي نيز به آيين يهود و مسيحيت پيوستند و روشنفكران نيز به پرستش اجرام آسماني پرداختند؛ مناسك توحيدي حج همچون سنتهاي نيكوي ديگر تحريف شد و به سوت و كف زدن در كنار خانه كعبه[۲۲] و طواف به صورت عريان بدل گشت.
از ظهور اسلام تا دولت آل سعود
مهمترين سردرس تاريخ عربستان، بعثت خاتم پيامبران حضرت محمد و ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادي در اين كشور است. هدايت قبايل پراكندهاي كه در ميان امواج تيره و طوفان سهمگين خرافات، عادات ناپسند اخلاقي، بتپرستي، پرستش اجرام آسماني، يهود و مسيحيتِ تحريف يافته و اختلافات و جنگ و خونريزي غوطه ميخوردند، مسؤوليت بسيار سنگيني بود كه با بعثت، بر دوش مبارك آخرين پيامآور الهي قرار گرفت. اين مسؤوليت بزرگ، تلاش و كوشش فراواني را لازم داشت و زحمات بسيار طاقتفرسايي را پيش رو نهاد. پيامبر گرامي اسلام9 پس از تحمل سختيهاي فراوان در مكه، به مدينه مهاجرت و با متحد ساختن قبايل متخاصم زير پرچم اسلام، زمينه لازم را براي تشكيل حكومت فراگير اسلامي فراهم آورد. تشكيل حكومت نبوي، شهر مدينه و عربستان را از اهميت فزايندهاي برخوردار ساخت. اين اهميت بيبديل تا زمان سه خليفه نخستين؛ ابوبكر، عمر و عثمان ادامه يافت. اما پس از انتقال پايتختِ خلافت اسلامي توسط امام علي به شهر كوفه به تدريج از اهميت عربستان كاسته شد و پس از شهادت آن حضرت نيز پايتخت كشورهاي اسلامي در دوره امويان به شام و در دوره عباسيان به بغداد انتقال يافت. در دوره امويان (تا 132 ه . ق.) اگر چه حكمرانان بني اميه و در دوره عباسيان اگر چه دست نشاندگان بني عباس بر عربستان حاكميت داشتند، ولي شهرهاي مختلف عربستان شاهد اعتراضات، مبارزات و حتي جنگهايي بر ضدّ اين دو خاندان بوده است. به ويژه در دوران عباسيان كه منطقه حجاز و نجد فراز و نشيبهاي بسياري را طي نمود؛ در سال 251ه . ق. در اوج درگيري مستعين و معتز عباسي، «اسماعيل بن يوسف» يكي از سادات حسني فرصت را غنيمت شمرده، حجاز را تصرف كرد و پس از وي برادرش محمد بن يوسف معروف به «اخضير» در حجاز حاكم گرديد. وي پس از حمله عباسيان به نجد رفت ولي پس از بيست سال دوباره بر حجاز تسلّط يافت. در سال 254ه . ق. دولت حجاز تحت نفوذ دولت «طولونيه» مصر قرار گرفت. «عباسيان» در سال 290 ه .ق. بار ديگر حجاز را در اختيار گرفتند و تا سال 330 ه . ق. با ضعف بسيار بر آن نظارت داشتند. در آن سال بار ديگر حاكمان مصر (اخشيديين) بر حجاز تسلط يافتند ولي اخضيرين با توسعه قدرت خود، دوباره بر حجاز حاكم شدند. در سال 350 ه . ق. «قرامطه»، حاكمان مصر، به مدت نه سال سادات اخضري را كنار زده، خود بر آن تسلط يافتند، تا آن كه در سال 359 ه . ق. حكومت «فاطميين» در مصر تشكيل گرديد. حاكميت فاطميين تا سال 463، پس از آنان حكومت «سلاجقه» تا سال 650 و پس از آنان، سلطه «مماليك» تا سال 923 برحجاز ادامه يافت. در بيشتر اين ايام نوادگان امام علي و امام مجتبي: با نامهاي بني موسي، بنو فليته در مكه و نوادگان امام حسين7 در مدينه حكومت ميكردند كه اين دوران به دوران حكومت «شرفا» شهرت يافته است. با تشكيل دولت عثماني و تسلط آن بر مصر در سال 923 ه . ق. حاكميت در منطقه حجاز و ديگر مناطق عربستان تحت نفوذ آنان قرار گرفت و كارگزاران آنان «بنوقتاده» در منطقه حجاز حكم ميراندند؛ در آن دوران، حاكمان جده از سوي مصر انتخاب ميشدند و گاه بين آنان و حاكمان حجاز اختلاف و درگيري پيش ميآمد. [۲۳]
از دولت آل سعود تا دوران معاصر
همانطور كه اشاره شد در آن روزگاران منطقه «نجد» به علت بُعد مسافت روستا و شهركهايش از حكومت يك پارچهاي برخوردار نبود؛ هر شهر يا قريه كه توانايي مييافت بر ساكنان ديگر شهرها يورش برده، آنان را تحت نفوذ خود قرار ميداد. در چنين اوضاع آشفتهاي بود كه طلبه جواني به نام «محمد بن عبدالوهاب» پس از بازگشت از بصره و ايران چون نتوانست در عُيينه بماند، به درعيّه (نزديک شهر رياض کنوني) رفت. وي در آنجا به خانه يكي از شاگردانش «عبدالله بن سُوَيْلِم» وارد شد و ساير شاگردان و مريدانش دور او را گرفتند. در آن دوران حاكمِ درعيه «محمد بن سعود بن مقرن بن مرجان بن ابراهيم بن موسي بن ربيعة بن مانع مريدي» بود. جدّ اعلاي آنها «مانع» از مشايخ قبيله «بكر بن وائل» نخست در دُروع از توابع طايف ميزيست. او به سال 850 ه . ق. (1446م) به دعوت پسر عموي خود ابن دِرْع كه امير منفوحه و حجر اليمامه و جَزْعه، در نجد بود، نزد وي رفت و واحه المُلَيْبِيد و الغُضَيَّه را از او به تيول گرفته، به كشاورزي پرداخت و آن منطقه را درعيه ناميد. وي به همراه پسرش ربيعه به شيوه ساير مشايخ عرب، گاهگاه به قبايل همسايه حمله ميبردند؛ ربيعه به آل يزيد تاخته مردان آن قبيله را از دم تيغ گذراند و زنان و اموالشان را تصاحب كرد و منطقه نفوذ خود را گسترش داد. فرزندان وي نيز روش پدر را دنبال كردند؛ فرزند ابراهيم مُقَرِّن نام داشت كه جدّ اعلاي آل سعود است. وي با وسعت يافتن منطقه تحت نفوذش در نجد حكومت كوچكي ترتيب داد. پس از وي فرزندش، سعود با تاختن بر آل مَعْمَر كه داييهاي او بودند و متواري ساختن آنان به عيينه، در درعيه به امارت نشست. او در سال 1140ه . ق. (1727م) در درعيه درگذشت و پسرش محمّد حكمران آن شهر شد. از آن پس حكومت عربستان به دليل انتساب به سعود، پدر محمد اولين حاكم اين خاندان كه بر اساس پيمان با محمد بن عبدالوهاب، حكومت نويني پي افكند، حكومت «آل سعود» ناميده شد و به علت انتساب به عبدالوهاب پدر شيخ محمد بنيانگذار آيين مذهبي آن سامان، حكومت «وهابيت» لقب گرفت در حالي كه پدر و برادرش مخالف سرسخت آيين او بودند. [۲۴] اين خاندان به تدريج در سه مرحله حكومت خود را از منطقه كوچك «درعيه» به همه عربستان گسترش دادند: كشف نفت، سرآغاز فصلي نوين بزرگترين خوشبختي عبدالعزيز، پيدا شدن نفت در منطقه شرقي عربستان بود كه امتياز استخراج آن را به كمپاني آمريكايي استاندارداويل و سپس به شركت «آرامكو» واگذار كرد. از سال 1358ه . ق. صدور نفت سعودي به كشورهاي غربي آغاز شد و درآمد آن موجب آباداني عربستان و ثروت بيكران سعوديان گرديد. سياست داخلي و روش زندگي ابن سعود تا پايان عمر، طبق آداب قبائل عربي و مذهب وهابيت بود؛ او قبايل صحراگرد را به وسيله رؤساي آنها در اختيار گرفت و با ازدواج با دختر سران قبايل، با آنان پيوند سببي ايجاد نمود و از اين طريق حاكميت خود بر عربستان را تضمين نمود. گفته ميشود كه وي هنگام مرگ، تعداد بسياري پسر و دختر از زنانِ گوناگون باقي گذاشت. او در سياست خارجي با غرب هماهنگي كامل داشت. عبدالعزيز با تصويب شوراي علماي وهابي، پسرش سعود را به عنوان وليعهد اوّل و پسر ديگرش فيصل را به عنوان وليعهد دوم و وزير امور خارجه تعيين كرد. ملك عبدالعزيز در سال 1373 ه . ق. برابر نهم نوامبر 1953م. پس از 54 سال حكومت بر عربستان، در شهر طائف درگذشت. گفتني است طبق وصيت ملك عبدالعزيز، پسرانش به ترتيب سن، به پادشاهي ميرسند.
عربستان در دوران معاصر
عربستان با پشت سر گذاشتن فراز و نشيبهاي بسياري كه بدان اشاره شد، به كشوري با اهميت در منطقه و جهان بدل شده است که تصيل ساختار حکومتي آن در درس آينده مطرح خواهد شد.
ساختار حکومت
عربستان كه قرآن را قانون اساسي خود معرفي مينمايد، در سال 1412ه . ق. به فرمان ملك فهد از مواهب تدوين سه قانون؛ شامل قانون اساسي، قوانين مجلس شورا و قانون مناطق ايالتي برخوردار شد. بر طبق اصل 24 قانون اساسي، اين كشور داراي سه قوه به شرح ذيل است: «قواي دولت بر سه قوه استوار است: قوه قضائيه، قوه مجريه و قوه مقننه؛ اين سه قوه در انجام وظايف خود بر مبناي اين قانون و ديگر قوانين، هماهنگي به عمل ميآورند و پادشاه مرجع تمام اين قوا ميباشد.»
ارکان قدرت
اركان قدرت در عربستان عبارتند از: الف. پادشاه؛ ب. شوراي خاندان حاكم؛ ج . قواي سه گانه. در كشور عربستان، وزارت عدل (دادگستري) اداره سيستم قضايي را بر عهده دارد. مراجع قضايي اين وزارتخانه عبارتند از: الف. شوراي عالي قضايي ]مجلس القضاء الاعلي[؛ ب. دادگاه عالي استيناف ]محكمة التمييز[؛ ج. دادگاه عمومي؛ د. دادگاه ويژه ]محكمة الجوزيه[؛ ه . دادگاه خاص ]المحكمة الخاصة للأحوال الشخصيّه[. در كشور عربستان، پادشاه رييس قوه مجريه و هيئت وزيران است و پست نخست وزيري را بر عهده دارد. پس از شاه، عاليترين قدرت اجرايي، هيأت وزيران ميباشد. اعضاي هيأت وزيران از سه دسته تشكيل يافتهاند: الف. گروه شاهزادگان؛ ب. گروه تكنوكراتها؛ ج. گروه سنتگرايان مذهبي. پس از هيئت دولت، عاليترين مقام اجرايي در هر منطقه، اميران آن مناطق ميباشند.كشور عربستان به سيزده استان تقسيم شده است كه از سوي پادشاه در رأس هر استان، يكي از اعضاي خانواده سلطنتي به عنوان «امير» آن منطقه منصوب ميگردد. مؤسسات عمومي عربستان عبارتند از: ديوان محاسبات عمومي، ديوان خدمات شهري، سازمان امور استخدامي، اداره آمار عمومي، سازمان محيط زيست و هواشناسي، هيئت عربي سعودي استاندارد (المواصفات والمقاييس)، مؤسسه عمومي مخارج و هزينهها.
ارتش
ارتش عربستان از چهار نيرو تشكيل شده و داراي سازمانهاي متعددي است. از نظر نظامي، عربستان به هفت منطقه فرماندهي تقسيم ميشود: 1. شمالي به مركزيت تبوك؛ 2. جنوبي به مركزيت ابها؛ 3. مركزي به مركزيت رياض؛ 4. مدينه به مركزيت مدينه؛ 5. غربي به مركزيت جده؛ 6. طائف به مركزيت طائف؛ 7. شرقي به مركزيت ظهران. ارتش در نيروهاي چهارگانه خويش داراي تجهيزات زرهي، توپخانه، تانكهاي سنگين، نفربرهاي زرهي، خودروهاي شناسايي، سلاحهاي ضد تانك، موشكهاي استينگر، كروتيل، شناورها، موشكانداز، اژدر افكن، مين جمع كن و يدككش و هواپيماهاي جنگي پيشرفته F15و F16 و هليكوپترهاي آپاچي بوده و از تفنگداران دريايي نيز برخوردار است. درجات نظامي اين كشور از عالي به پايين عبارت است از: فريق اول = ارتشبد؛ فريق = سپهبد؛ لواء= سرلشكر؛ عميد = سرتيپ؛ عقيد = سرهنگ تمام؛ مقدّم = سرهنگ دوم؛ رائد = سرگرد؛ نقيب = سروان؛ ملازم اول = ستوان يكم؛ ملازم ثاني = ستوان دوم؛ ملازم ثالث = ستوان سوم و جندي = سرباز.
سياست خارجي
سياست و روابط خارجي عربستان در پنج بخش قابل تبيين است:
روابط با كشورهاي غربي
از زمان تشكيل عربستان سعودي، همواره اين كشور روابط بسيار نزديكي با دول غربي؛ به ويژه با انگليس و آمريكا داشته است. پس از جنگ جهاني دوم، رابطه عميق با انگليس، جاي خود را به آمريكا داد. نزديكي بيشتر سياست خارجي عربستان به غرب و آمريكا كه از زمان ملك فيصل رو به گسترش نهاد، در دوران اخير به بالاترين حد خود رسيده است؛ نيازهاي متقابل عربستان و جهان غرب در زمينه انرژي، كالا و دانش فني (تكنولوژي) موجب تحكيم و تعميق هر چه بيشتر روابط اين كشور با جهان غرب و همسويي در زمينههاي سياسي شده است. عربستان روابط نزديكي با كشورهاي انگلستان، فرانسه، آلمان و ژاپن دارد و از متخصصان و مستشاران اين كشورها، در صنايع و آموزش و تربيت نيروهاي نظامي خود استفاده ميكند.
رابطه با چين و شوروي سابق
عربستان به دليل مخالفت شديد با كمونيسم به عنوان يك مسلك الحادي، در تمام دوران جنگ سرد، از ايجاد رابطه سياسي با اردوگاه سوسياليسم خودداري كرد. پس از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد، عربستان به موازات تركيه، فعاليتهاي بسياري در جمهوريهاي مسلمانِ تازه استقلال يافته شوروي سابق، آغاز نمود كه مهمترين هدف آن انتشار انديشههاي وهابيت در اين كشورهاست. همچنين روابط عربستان با روسيه نيز رو به گسترش نهاده است؛ در پي ديدار اخير وزير خارجه عربستان از روسيه، اولين كميسيون مشترك همكاريهاي مشترك دو كشور تشكيل گرديد و اخيراً در مسكو سميناري به مناسبت هفتادمين سالگرد ديدار ملك فيصل از شوروي سابق برگزار شد كه چشمانداز نويني در ارتقاي سطح روابط را جلوهگر ميسازد. در ارتباط با چين، عليرغم خريد برخي از موشكهاي ميانبُرد در سالهاي اخير و گشودن بازار پر رونق خود به روي كالاهاي ارزان قيمت آن كشور، روابط به سطح بسيار مناسبي ارتقا نيافته است.
روابط با همسايگان و كشورهاي اسلامي
ضديت با ماركسيسم و جلوگيري از توسعه آن، همسويي با سياست كشورهاي غربي، كسب قدرت برتر در منطقه خاورميانه، سلطه فرهنگي بر كشورهاي مسلمان و ترويج آيين وهابيت، از اهداف سياست خارجي عربستان در ارتباط با كشورهاي منطقه و جهان اسلام است كه با روش جذب، مدارا، كاهش دشمني و تشنج با كشورهاي مجاور و جهان اسلام دنبال ميشود. بر اساس همين سياست است كه علاوه بر كمكهاي رسمي به دولتها، عربستان از طرفداران مسلك وهابي در كشورها، حمايت نموده و مخارج فعاليتهاي آنها را پرداخت ميكند. بر اساس همين سياست است كه در زمينه امور مذهبي ساخت مساجد مجلل، تربيت و اعزام ائمه جماعات وهابي مسلك، چاپ و انتشار قرآن و كتب مذهبي در شمارگان بسيار بالا مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس همين سياست است كه: كشورهاي مسلمان آفريقايي؛ نظير سومالي، مراكش، چاد، نيجر، مالي، سنگال و موريتاني به علت نيازهاي مالي از كمكهاي عربستان برخوردارند و يا نفت ارزان دريافت ميكنند. در بحران تجاوز عراق به كويت، عربستان نخست سياست كنترل بحران و حل اختلاف بين عراق و كويت را در پيش گرفت ولي در نهايت در برابر عراق موضع گرفته، قسمت اعظم هزينه لشكركشي آمريكا و همپيمانان غربياش را بر عهده گرفت. در جريان پيروزي مردم مسلمان الجزاير در انتخابات پارلماني، در همسويي با كشورهاي غربي از رژيم كودتا حمايت كرد. در جنگ خليج فارس و يورش عراق به كويت، به دليل حمايت يمن از صدام، روابط اين دو كشور به وخامت گراييد و رژيم سعودي علاوه بر قطع كمكهاي خود به يمن كارگران آن كشور را از عربستان اخراج كرد. گفتني است عربستان با چند كشور همسايه خود؛ با يمن بر سر منطقه نجران و جيزان، با كويت و عراق بر سر مناطق بيطرف بينابين، با قطر بر سر قطع بزرگراه دوحه ـ ابوظبي داراي اختلافات مرزي بوده است كه با تلاش گسترده كشورهاي ديگر از طريق گفتگو و پيمانهاي جديد در بسياري از موارد حل شده است. عربستان در سال 1981 م. طي قراردادي با عراق، به اختلافات مرزي مبهم ديرين بر سر مرز طولاني مشترك دو كشور پايان داد. اين توافق در حالي صورت ميگرفت كه رياض و بغداد در زمينههاي سياسي و عقيدتي هيچ گاه تفاهم نداشتند. لازم به ذكر است پس از حادثه 11 سپتامبر، تغييراتي در سياستهاي عربستان نسبت به همسايگان و كشورهاي اسلامي پديد آمده است.
در ارتباط با مسأله فلسطين
اين كشور در حمايت از آرمان مردم فلسطين، پس از جنگ 1973 اعراب و اسرائيل در تحريم نفتي اعراب شركت نمود و بيش از يك ميليارد دلار به كشورهاي خطوط مقدم جبهه كمك كرد و پس از امضاي معاهده كمپ ديويد، براي به تعليق در آوردن عضويت مصر در سازمان كنفرانس اسلامي تلاش بسيار نمود ولي پس از كشته شدن ملك فيصل، به تدريج سياست خود را تغيير داد تا آن كه ملك فهد طرح 8 مادهاي را ارائه نمود. در اين طرح كه هيچگونه تضميني جهت انجام تعهدات رژيم اشغالگر قدس پيش بيني نشده، با پذيرش مذاكره با رژيم غاصب اسرائيل، آن را به رسميت شناخته است؛ گرچه اين طرح در مراحل اوليه، مورد بي اعتنايي قرار گرفت ولي مذاكره رسمي با رژيم اشغالگر قدس تحقق يافت.
رابطه با جمهوري اسلامي
پيشينه برقراري ارتباط ايران و عربستان سعودي به 1307ه . ش. برميگردد. در سال 1309ه . ش. سفارت ايران در عربستان گشوده شد ولي در سال 1314 تعطيل و تا سال 1322ه . ش. سفير ايران در مصر به عنوان سفير ايران آكروديته در عربستان منصوب گرديد. در اين سال به علت درگيري حاجيان ايراني با اتباع سعودي همچنين اعدام يكي از حجاج ايراني در حادثهاي ديگر، ارتباط سياسي دو كشور كاملاً قطع گرديد. در سال 1326ه .ش. پس از سفر هيئت حسن نيت عربستان، دوباره سفير ايران در مصر به صورت آكروديته در عربستان مشغول به كار گرديد. از آن پس توافقنامههايي ميان دو كشور امضا و در مسايل اوپك همكاريهايي وجود داشت. پس از پيروزي انقلاب، نخست روابط عادي بود ولي با برگزاري اولين مراسم برائت به سردي گراييد و با شروع جنگ تحميلي روابط به شدت تيره شد و تا سطح كاردار تنزل يافت. در سال 1363ه . ش. به دليل اقدامات مثبت ايران در پايان دادن به حادثه هواپيماي ربوده شده سعودي، روابط اندكي بهبود يافت، اما اقدام عربستان در كاهش قيمت نفت در سال 1365 رابطه را باز هم تيره كرد. با شهادت حدود 400 تن از حجاج ايراني در سال 1366ه .ش، عربستان روابط خود با ايران را به طور يك جانبه قطع كرد. پذيرش قطعنامه 598 و موضعگيري اصولي ايران در تجاوز عراق به كويت، روابط ايران و عربستان را از سال 1369 ه . ش. 1991 ميلادي وارد مرحله جديدي نمود و در پي آن سفارتخانههاي دو كشور در فروردين سال 1370 گشوده شدند. از سال 1370 تا 1376 را ميتوان مرحله تنشزدايي و زمينهسازي روابط بهتر ناميد؛ در اين مرحله جناب آقاي هاشمي رفسنجاني رييس جمهور وقت، نقش بسيار مهم و اساسي داشتند و توانست با جلب موافقت ملک عبدالله که آن وقت وليعهد عربستان بود، رياست جمهوري اسلامي ايران بر كنفرانس اسلامي را به تصويب برسانند. برگزاري كنفرانس اسلامي در سال 1376 در تهران و ديدار ملک عبدالله از تهران و مذاكرات سياسي وي در حاشيه حضورش در كنفرانس اسلامي و در مرحله بعد انعقاد موافقت نامههاي متعدد اقتصادي، سياسي و امنيتي، روابط ايران و عربستان را نزديكتر ساخت. مسافرت آقاي خاتمي رييس جمهوري اسلامي ايران در سال 1378 و ديدار امير سلطان بن عبدالعزيز معاون دوم شوراي وزيران و سفر برخي از وزراي دو كشور در بالا بردن سطح روابط، نقش بسيار مهمي ايفا نمود و چشمانداز آينده روابط دو كشور را تا حد زيادي ارتقا بخشيد.
تشكيلات مذهبي عربستان
دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادي داشته، در اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن نقش اساسي ايفا ميكند. اين كشور بر اساس ظواهر شريعت اسلامي اداره ميشود؛ قوانيني چون قصاص و تعزيرات نيز در آن اجرا ميشوند. هيچ ديني غير از اسلام پذيرفته نيست و اماكن مذهبي غير اسلامي همچون كليسا، كنيسه و . در آن وجود ندارد. رسانههاي عمومي، احكام اسلامي را تبليغ و ترويج نموده، از نشر و پخش هر گونه سخن و برنامه خلاف شؤون ديني جلوگيري ميشود.
مذاهب در عربستان
اكثر مردم اين كشور اهل تسنن هستند؛ و كشور بر اساس مذهب وهابيت اداره ميشود؛ بيشتر مردم نجد پيرو مذهب حنبلي و منطقه حجاز بيشتر مالكي مذهباند. در شهر مدينه و منطقه الشرقيه تعداد نسبتاً قابل توجهي از شيعيان اماميه زندگي ميكنند و در عسير و نجران نيز گروهي از اسماعيليه وجود دارند. بخشي از يمنيهاي مقيم عربستان نيز زيدي مذهب هستند.
وهابيت
در قرن دوازدهم هجري «محمد بن عبد الوهاب» افكار اهل حدیث که معتقد بودند نباید در مسائل کلامی فکر و تدبر کرد و فقط به احادیث تکیه کرد را پی گرفت و با امير درعيه محمد بن سعود جد آل سعود پيمان بست و توافق نمود كه محمد بن عبدالوهاب، رهبري مذهبي و محمد بن سعود جدّ آل سعود، رهبري سياسي و مديريت حكومت را بر عهده گيرند.
سازمانهاي مذهبي عربستان
در تشكيلات حكومتي عربستان، وزارت اوقاف، شؤون اسلامي، دعوت و ارشاد، و سازمانهاي ديگر براي انجام امور مذهبي تأسيس شده و به انجام امور مذهبي ميپردازند. سازمانهاي مهم مذهبي اين كشور عبارتند از:
خاندان آل شيخ
بر اساس توافق اوليه محمد بن عبدالوهاب و خاندان آل سعود، امور مذهبي فرهنگي و قضايي در اختيار شيخ محمد بن عبدالوهاب و فرزندان و نوادگان وي ميباشد. به همين جهت که فرزندان و نوادگان طايفه او «آل شيخ» ناميده ميشوند موقعيت و جايگاه خاصي در رهبري ديني وهابيت دارند.
سازمان علماي بزرگ
اين سازمان در رأس امور ديني عربستان قرار دارد كه به رياست مفتي كل كشور اداره ميشود و مركب از 21 تن از علماي طراز اول كشور ميباشد. عمده فعاليت اعضاي اين سازمان صدور فتوي است كه نقش مهمي در مسائل مذهبي و سياسي كشور دارد؛ زيرا در كشور به صورت رسمي از هيچ يك از مذاهب فقهي مشهور اهل سنت يعني حنبلي، شافعي، حنفي، و مالكي پيروي نميشود، بلكه بر اساس فتاوي همين سازمان به ويژه فتواي رييس آن كه معمولاً بر اساس مذهب حنبلي است عمل ميشود. بالاترين مقام مذهبي اين كشور «مفتي كل» است كه به حكم پادشاه منصوب ميگردد.
سازمان رابطة العالم الاسلامي
اين سازمان حدود 40 سال قبل با عضويت نمايندگاني از ساير كشورها تشكيل گرديد. اين تشكيلات از پرقدرتترين سازمانهاي مذهبي در عربستان محسوب ميشود. بودجه سالانه اين سازمان بالغ بر دويست ميليون ريال سعودي است و در بيشتر كشورهاي جهان شعبه دارد. وظايف اين سازمان عبارت است از: آموزشهاي اسلامي، توزيع كتب اسلامي و قرآن، آموزش زبان عربي، كمك به مؤسسات اسلامي. مؤسسات وابسته به اين سازمان: 1. مجمع فقه اسلامي؛ 2. شوراي عالي جهاني مساجد؛ 3. سمينار زيربنايي تربيت اسلامي؛ 4. مجالس قارية المساجد؛ 5. سازمان جوانان اسلامي. اين سازمان طي 10 سال گذشته پول بسيار زيادي صرف ساخت بناهاي اسلامي و ترويج مذهب وهابيت نموده است و دولت نيز در ده سال اخير مبالغ هنگفتي در جهت ترويج اسلام، نشر و حفظ قرآن، مؤسسه ائمه ارشاد و سازمانهاي خيريه، بيمارستانها و درمانگاهها در خارج از كشور كمك كرده است. همچنين تعداد هزار مسجد در جهان و صدها مركز اسلامي زير نظر اين سازمان مشغول فعاليت ميباشند. افزون بر آن هزينه احداث 20 مركز اسلامي؛ 1259 باب مسجد؛ 1069 باب مدرسه؛ 200 باب مؤسسه مذهبي؛ 134 دانشگاه؛ 41 باب درمانگاه؛ 76 باب بيمارستان و يک 1 باب انستيتو جهان عرب در پاريس را پرداخت نموده است.
سازمان امر به معروف و نهي از منكر
سازمان امر به معروف و نهي از منكر به منظور دعوت مردم براي برگزاري نمازهاي جماعت و جمعه، نظارت بر رعايت شؤون اسلامي و حجاب بانوان و جلوگيري از فعاليت مراكز غير شرعي تشكيل شده است. اعضاي اين سازمان نقش پليس منكرات را بر عهده دارند و با گشت زني در خيابانها، با موارد غير مشروع برخورد ميكنند.
سازمانهاي وابسته به امور مذهبي
از مراكز مهم ديگر وابسته به امور مذهبي عبارتند از: 1. مؤسسه ملي راهنمايي حجاج؛ 2. معهد خادم الحرمين الشريفين لأبحاث الحج؛ 3. مجتمع چاپ قرآن ملك فهد؛ 4 . كارگاه بافت پرده كعبه؛ 5. حوزههاي ديني و رهبران مذهبي.
مقرّرات عربستان
فلسفه وجودي كاروان و انتخاب مدير و معاونِ واجد شرايط، تأمين آسايش، جلب رضايت زائر و اطمينان بر صحت اعمال او ميباشد. بنابراين كسي كه در يك كشور بيگانه است، بايد با مقرّرات و قوانين آن كشور آشنايي كامل داشته باشد تا به هنگام روبرو شدن با مشكلات بتواند به راحتي مشكلات زائران را حل كند. مقرّرات و مسائلي كه آشنايي با آنها ضرورت دارد به شرح زير است:
همراه داشتن مواد مخدر
مصرف کردن و همراه داشتن مواد مخدر در عربستان جرمي بسيار سنگين است. علي رغم تذکرات، گاه برخي از زائران معتاد مواد جاسازی میکنند. اما مأموران حرفهاي عربستان به راحتي مواد را كشف ميكنند و براي زاير و مسؤولان، مشكلاتي به وجود ميآورند. پيشنهاد ميشود مدير و مأموران ستاد جده، به هيچ عنوان از فرد خاطي طرفداري نكنند.
همراه داشتن دلار تقلّبي
زائران براي تهيه ارز به مراکز قانوني مراجعه نمايد و از تهيه ارز از افراد و مراکز غير مطمئن بپرهيزد؛ زيرا اگر در مدينه يا مكه، از صرّافهاي سعودي، دلار تقلّبي دريافت کند او را به دام مياندازند و او را روانه ادارات شرطه ميكنند، شرطه پس از بازداشت موقت، دلارهاي تقلبي را ضبط و به صاحبش برنميگرداند و در نهايت زائر را با خسارت فراوان و رنج روحي بسيار آزاد ميکند. به مسافران تذكّر داده شود که از خريد ارز از افراد معمولي و دلاّلها در ايران و عربستان اجتناب كنند.
تشابه اسمي
گاهي زائري را در فرودگاه به خاطر مشابهت اسمش با اسم كس ديگر معطل ميكنند و چون براي زائر سابقه نداشته، او و همراهانش سخت مضطرب و نگران ميشوند. که بايد با همراهي و تقويت روحيه، او را آرامش بخشيد. به زائران آگاهي داده شود كه معطل شدن در فرودگاه، مشكلي براي شما به وجود نميآورد، چند ساعتي براي تحقيق، آنها را نگه ميدارند ولي سرانجام آزاد ميشوند.
حوادث و تصادفات
افراد مسن و ناآشنا به راهها زودتر دچار حادثه ميشوند و چه بسا بر اثر تصادف، عضو و يا جان خود را از دست بدهند، ولي به خاطر عدم آشنايي با مقرّرات عربستان، حقوق آنها تضييع گردد زيرا ندانسته و بدون تشكيل پرونده لازم و به جهت آن كه در آن کشور غريب است و ميخواهد به كشور خود برگردد، رضايت ميدهند و پرونده مختومه ميشود. اغلب بر اثر ندانستن زبان و مفاهيم كلمات، به او پيشنهاد ميشود که «تنازل» بده، او هم بدون درك معنا ميگويد: من با تنازل موافقم و نميداند زير ورقه رضايت را امضا كرده است! و دیگر راهي براي احقاق حق او وجود ندارد.
مراحل تشكيل پرونده
براي طي صحيح مراحل قانوني تشكيل پرونده يك تصادف در عربستان بايد امور ذيل را انجام داد: به مجرد تصادف بايد صحنه تصادف را به حال اوليه حفظ كنند و به سرعت پليس را در جريان بگذارند. پس از حضور پليس و يادداشت مشخصات صحنه و زمان و مكان تصادف، فرد مجروح را به نزديكترين بيمارستان منتقل نمايند. تذكر اين نكته ضروري است كه همراهان مجروح بايد نام و مشخصات پليس و محل اداره او را بپرسند و پس از انتقال مجروح به بيمارستان و تحت درمان قرار دادن او، به دفتر ستاد (مكه يا مدينه) مراجعه كنند و گزارش مشروح را به قسمت «رفاه ستاد» تقديم نمايند. مسؤول رفاه ستاد بايد به «اداره مرور» كه افسرش كروكي صحنه تصادف را ترسيم نموده، مراجعه نمايد و تقاضا كند طي چه شمارهاي آن حادثه ثبت شده است شماره دفتر را بگيرد و به پرونده اضافه كند و مرتب تا پايان مراسم حج، به اداره مرور براي به جريان انداختن مراحل قانوني پرونده مراجعه نمايد. مسؤول موظف است به هنگام عزيمت به ايران، ليستي تهيه نمايد و اسامي مجروحين با نام بيمارستانها و شماره پرونده آنها و نام افسر و ساير مشخصات مورد نياز را ثبت و به دفتر نمايندگي سازمان در جده تحويل دهد. اگر مجروح بر اثر شدت حادثه فوت نمايد و ورثه تقاضا كنند كه جسد متوفي به ايران حمل گردد. مأمور سركنسولگري به اتفاق مأمور دفتر نمايندگي بايد حدود يك هفته در ادارات مختلف رفت و آمد كنند تا سرانجام موفق شوند جنازه به ايران برگردد. و جسد زماني به ايران انتقال مييابد و يا در عربستان به خاك سپرده ميشود كه بيمارستان گواهي فوت داده باشد، پليس هم تأييد كند و اين مدارك تماماً در پرونده متوفي ثبت و ضبط شود.
دريافت ديه
اداره رفاه از خانواده متوفي ميخواهد برگه حصر وراثت متوفي را به عربي ترجمه كنند و نيز ورثه، نامهاي بنويسند و سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران را در جده وكيل نمايند كه به ادارات و محاكم مراجعه كنند و ديه متوفي را دريافت و به آنها تسليم كنند. اين نامهها پس از ترجمه بايد به گواهي وزارت خارجه در تهران و به تأييد سفارت عربستان در تهران برسد و به دفتر نمايندگي سازمان در جده ارسال شود. آنگاه مأمور دفتر نمايندگي با در دست داشتن مدارك موجود، مراحل قانوني پرونده را در محاكم مختلف تا دريافت ديه، تعقيب ميكند. در اين هنگام نماينده سركنسولگري با در دست داشتن مدارك و معرفي نامه از سركنسولگري، در دادگاه حاضر ميشود و ديه متوفي را دريافت ميكند و در اختيار سازمان حج ميگذارد كه به خانواده متوفي تسليم نمايند. گفتي است مبلغ ديه اگر متوفي مرد باشد و راننده صد در صد مقصر شود، يكصد هزار ريال سعودي است که به ورثه تعلق ميگيرد و چنانچه 50% راننده و 50% متوفي مقصر گردد؛ دادگاه، راننده را به پرداخت پنجاه هزار ريال محكوم ميكند. ولي اگر متوفي، زن باشد، كلّ ديه، پنجاه هزار ريال است؛ زيرا ديه زن نصف ديه مرد، تعيين شده است. اگر راننده از پرداخت ديه ناتوان باشد و قادر به پرداخت ديه نباشد و فقر و اعسار او ثابت گردد، دادگاه راننده را آزاد ميكند و ديه متوفي را از بيت المال ميپردازد.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج57، ص232 و ج66، ص254.
- ↑ بحارالانوار، ج11، ص183.
- ↑ تاريخ البلاد السعوديه، منير العجلاني، ج1، ص ز.
- ↑ شبه جزيره، محمود شاكر، ص36-30.
- ↑ عربستان سعودي، سادات عظيمي، ص7.
- ↑ الفهرست، ابن نديم بغدادي، ص8؛ مروج الذهب، ج1، ص300.
- ↑ عربستان، محمد فخري، ص8.
- ↑ عربستان، فخري، ص104.
- ↑ عربستان، فخري، ص105 - 112.
- ↑ عربستان، فخري، ص98 - 101.
- ↑ نازعات: 30 وَ الأْرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها.
- ↑ بحارالانوار، ج57، ص232، و ج66، ص254.
- ↑ جغرافياي تاريخي شبه جزيره عربي در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص184 ـ 268.
- ↑ تاريخ البلاد العربية السعوديه، منيرالعجلاني، ص5 .
- ↑ الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنوني، ص34-11.
- ↑ دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، ص103 -79.
- ↑ جغرافياي تاريخي شبه جزيره عربي در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص19 و 67.
- ↑ جغرافياي تاريخي شبه جزيره عربي در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص24.
- ↑ تاريخ تحليلي اسلام، دكتر سيد جعفر شهيدي، ص6 – 16؛ دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، ص 91 – 103؛ الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنوني، ص13 - 40.
- ↑ تاريخ تحليلي اسلام، ص24-22.
- ↑ بقره: 127.
- ↑ توبه: 5.
- ↑ شبه جزيره عرب، محمود شاكر، ص126.
- ↑ تاريخ البلاد، العربية السعوديه، منير العجلاني، ج1، ص80.
منابع
- قرآن كريم.
- آشنايي با علوم اسلامي، كلام و عرفان، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
- الأصالة و المعاصرة، فؤاد عبدالسلام الفارسي، شركة المدينة المنورة للطباعة و النشر، 1412 ه . ق.
- الاعلام زركلي، دارالعلم للملايين، بيروت، 1990م.
- اعيان الشيعه، محسن امين، مطبعه ابن زيدون دمشق، چاپ دوم، 1944م.
- بحارالانوار، علامه مجلسي، بيروت.
- البعثات الخارجية للمملكة العربية السعودية، صادق علي حجازي، مطبوعات نادي مكة الثقافي، چاپ اول، 1403 ه.ق.
- تاريخ البلاد العربية السعوديه، دكتر منير العجلاني، دارالشبل للنشر والتوزيع، رياض، چاپ دوم، 1413ه.ق.
- تاريخ تحليلي اسلام، سيد جعفر شهيدي.
- تاريخ العربية السعوديه من القرن الثامن عشر حتي نهاية القرن العشرين، اليكسي فاسيليف، شركة المطبوعات للتوزيع و النشر بيروت لبنان، چاپ اول، 1995 م.
- تاريخ المملكة العربية السعوديه، صلاح الدين مختار، چاپ بيروت، دار مكتبة الحياة .
- جغرافياي تاريخي كشورهاي اسلامي، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366 .
- الجغرافيا التاريخيه لشبه الجزيرة العربيه، في عصور ماقبل التاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، دانشگاه الازهر «دارالمعرفة الجامعيه» مصر.
- الجزيرة العربيه في الوثائق البريطانيه، نجده فتحي صفوه، دارالساقي، بيروت، لبنان چاپ اول، 1996 م .
- جزيرة العرب في القرن العشرين، حافظ وهبه، چاپ مصر.
- حج، استاد مطهري، نشر صدرا.
- دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، تدوين و چاپ جمعي از اساتيد دانشگاه ملك سعود، 1404ه . ق، 1984.
- دليل الفنادق، معهد خادم الحرمين الشريفين لأبحاث الحج، مكه مكرمه.
- دليل المملكة العربية السعوديه، وزارت اعلام عربستان سعودي، 1996م.
- الذريعه الي تصانيف الشيعه، دار الاضواء، چاپ بيروت.
- رحله ابن بطوطه، مؤسسة الرسالة، بيروت.
- الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنوني، مكتبه الثقافة الدينيه.
- شبه جزيرة العرب، محمود شاكر، المكتب الاسلامي، چاپ بيروت، 1406ه .ق.
- الرد علي الاخنائي، ابن تيميه، مطبعه سلفيه، مصر.
- عدل الهي، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، چاپ دهم.
- عربستان، محمد فخري، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني، ويرايش دوم.
- عربستان سعودي، رقيه عظيمي سادات، تهران، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه، چاپ سوم 1380.
- فرازهايي از زندگي پيامبر اسلام، جعفر سبحاني، نشر مشعر، 1381.
- الفهرست، ابن نديم بغدادي، چاپ تجدد.
- قلب الحجاز، عاتق بن غيث البلادي، دارمكه للنشر و التوزيع.
- الكامل في التاريخ، ابن اثير، دار صادر بيروت.
- كشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، الرياسة العامه للادارات البحوث العلميه، رياض.
- المدن و الاماكن الأثريه في شمال و جنوب الجزيرة العربيه، احمد حسين شرف الدين، چاپ رياض، مطابع الفرزدق التجاريه، 1404ه.ق.
- مروج الذهب، مسعودي، دارالفكر بيروت، 1409.
- معجم ادوية الجزيره، عبدالله بن محمدبن خميس، چاپ اول، 1425ه . ق.
- ملوك العرب، امين الريحاني، بيروت 1924.
- منهاج السنة النبويه، ابن تيميه، جامعه امام محمد بن سعود عربستان.