موصل
موصل، سومین شهر بزرگ عراق و مرکز نفتی این کشور، محسوب میگردد. این شهر مرکز استان نینواست که در وجه نامگذاری آن دیدگاههای فراوانی مطرح است و تا پیش از پروژه سنیسازی صدام، بیشتر ساکنان آن شیعیان بودند.
نمایی از شهر موصل | |
اطلاعات کلی | |
---|---|
ویژگی | سومین شهر بزرگ عراق، مرکز نفتی این کشور و مرکز استان نینوا |
استان | نینوا |
جمعیت کل | سرشماری سال 1401 ق.(1360 ش.) نیم میلیون نفر |
زبان | عربی، کردی |
نژاد | عرب، کرد، ایزدی |
ادیان | مسلمان، مسیحی، یزیدیه |
مذهب | شیعه، اهل سنت، ارمنی، آشوری |
اطلاعات تاریخی | |
قدمت | دوران پیشدادیان |
اماکن | |
مساجد | جامع الکبیر، مسجد العتیق |
بنای موصل، به دوران پیشدادیان باز میگردد که روزگاری مرکز حکومت آشور بوده و تاریخنگاران، جهانگردان و جغرافیدانان بسیاری، شرح مشاهدات خود از این شهر را، در مکتوباتشان به رشته تحریر درآوردهاند.
این شهر به سبب موقعیت راهبردی خود در طول تاریخ، محل نزاع حکومتهای گوناگون بوده و فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر نهاده است. موصل تنها راه نفوذ سپاهیان روم به عراق و شام بود؛ ازاینرو مسلمانان به فتح این شهر روی آوردند و امیر مؤمنان(ع) در زمان خلافت خود، حاکمان کاردان و قدرتمندی بر این شهر گماشتند.
ویژگیهایی مانند موقعیت خاص جغرافیایی و قرارگیری در مسیرهای مهم تجاری، بهرهمندی از خاک حاصلخیز بینالنهرین و نیز چاههای نفت فراوان بر اهمیت شهر موصل افزوده است.
مشاهیر مسلمان بسیاری در علوم عقلی، نقلی، ادبیات و هنر، از این دیار برخاستهاند. به رغم قرنها سلطه بنیامیه، بنیعباس و نیز دولت عثمانی بر موصل، شیعیان حضوری باشکوه در این منطقه داشتند.[۱]
پیشینه تاریخی
عراق امروزی همان قلمرو جغرافیایی است که در زمان قیمومیت بریتانیا بنیان نهاده شد و مرزهای آن توسط ابرقدرتهای متفق در جنگ جهانی اول تقسیم گردید. موصل، بصره و بغداد در زمان فرمانروایی مدحتپاشا، حاکم عثمانی هر کدام ولایت یا استان مستقلی بودند، اما در محافل جهانی واژه «بینالنهرین» را برای این نواحی به کار میبردند.[۲]
«مَوصِل» که در تلفظ رایج، به آن مُوصل میگویند، در گذر تاریخ تحولات گوناگونی یافته است. این شهر بر کرانه باختری رود دجله که قدمت آن به اعصار کهن میرسد و در هنگام طلوع اسلام و بعثت رسول اکرم(ص)، از ایالات امپراتوری ساسانی به شمار میرفت که در دوران خلیفه دوم، توسط مسلمانان فتح گردید و امویان آن را مرکز ولایت جزیره قرار دادند.
مسلمانان بنای موصل را به اعصار اسطورهای و زمان پیشدادیان نسبت میدهند. این منطقه از ایالات امپراتوری ساسانی به شمار میآمد و اردشیر نامیده میشد. پس ا ز اسلام، سپاه کوفه آن را به تصرف درآورد. اولین کسی که موصل را به صورت کانونی شهری درآورد و عدهای از اعراب را در آن سکونت داد، «عرفجة بن هرثمة بارقی» حاکم وقت موصل از جانب امویان بود. وی مسجد جامعی نیز برای موصل ساخت. این شهر در زمان مروانیان بسیار گسترش یافت.
قله قلمرو جزیره
مسلمانان، نواحی شمالی عراق را «جزیره» مینامیدند؛ زیرا دشتهای پهناورش را آبهای دو رودخانه دجله و فرات احاطه کرده بود. شهرهای عمده این ناحیه عبارت بود از: موصل، «آمد» و «رقّه».[۳]
در این منطقه بود که خداوند متعال توبه قوم یونس را پذیرفت و چشمهای را در آن جاری ساخت. ذوالقرنین از آنجا روانه ظلمات گردید. ماجرای جرجیس پیامبر در این ناحیه رخ داد. اینجا یکی از زمزمههای مسلمانان و از پایگاههای مهم ایشان است. این دیار حلقه ارتباط عراق و شام و کوچنشینان عرب در دوره اسلام است.[۴]
این منطقه، در سالهای آغازین گسترش دولت اسلامی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده؛ زیرا تنها راه نفوذ سپاه روم به سرزمینهای سوریه و عراق بود. آنان از این طریق قادر بودند این دو سرزمین را تهدید کنند. جزیره به ارمنستان و آذربایجان نیز متصل بود و مسلمانان با استقرار رزمندگان در بخشهای مختلف آن، بر این نقاط استیلا پیدا کردند. در هنگام خلافت حضرت علی(ع)، جزیره مهمترین مسیری بود که آن حضرت و سپاهیانش قادر بودند از آنجا به جانب شام حرکت کنند و قدرت غاصبانه معاویه را متزلزل کنند. به همین دلیل معاویه این مرز را که تهدیدی برای حکومت او بود، بست و عدهای را که به دلیل علاقه به عثمان و نیز خصومت با امیر مومنان علی(ع) به شام گریخته و به او پناهنده شده بودند، در این نواحی سکنی داد.[۵]
علت نامگذاری
درباره وجه تسمیه موصل، دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است؛
در زمان حضرت علی(ع) به این منطقه «استان زوابی» اطلاق میشد. نصر بن مزاحم منقری میگوید:
"معقل بن قیس ریاحی که از جانب حضرت علی(ع)، برای صفآرایی در برابر سپاهیان معاویه، به رقّه اعزام گردیده بود، پس به حرکت خود ادامه داد تا به حدیثه رسید، که آن زمان صرفاً توقفگاه افراد عبوری بوده و بعدها محمد بن مروان شهر موصل را در حوالی آنجا بنا کرد.[۶]
موصل به «دیار ربیعه» هم معروف میباشد؛ زیرا بعد از فتح نواحی شمالی عراق توسط رزمندگان مسلمان، قبیله ربیحه به این ناحیه کوچ کرد و در موصل کنونی اقامت گزید.
موصل را «حدّ باء» و «امّ الربیعیّن» نیز لقب دادهاند و از آن جهت به موصل معروف گردیده که منطقه جزیره، یعنی شمال عراق را به بینالنهرین فعلی وصل میکند و نیز گفتهاند چون این سرزمین بین روم و عراق، از نظر تجاری نقش مواصلاتی داشته، به این نام مشهور گردیده است. عدهای نیز بر این اعتقادند که موصل ناحیهای است که فرهنگ رومیان را به فرهنگ بینالنهرین نزدیک میکرده است.[۷]
مختصات جغرافیایی
«نینوا» یکی از هجده استان عراق است که مرکز آن شهر موصل است. این استان در شمال غربی این سرزمین قرار دارد و با استان دهوک در شمال و شمال شرقی، اربیل و تامین (کرکوک) در شرق، صلاحالدین در جنوب شرقی، استان انبار در جنوب و جنوب غربی و و سوریه در غرب و شمال غربی هممرز است.[۸]
موصل که شهری صنعتی و مرکز نفتی عراق به شمار میرود، در 350 کیلومتری شمال غربی بغداد و بر کرانه راست رود دجله و مقابل شهر تاریخی نینوا قرار دارد.
موصل به عنوان مرکز اداری و سیاسی نینوا، سومین شهر بزرگ عراق بعد از بصره میباشد که رودخانه دجله از میان آن میگذرد. ناهمواریهای موصل اگرچه چندان مرتفع نیست، اما در تعدیل اقلیم این منطقه موثر است و در رواج کشاورزی دیم، گسترش چراگاهها و مراتع و در نتیجه رونق دامداری بیتاثیر نبوده است. میانگین بارندگی سالانه در موصل به حدود 375 میلیمتر میرسد. متوسط حداقل درجه حرارت در موصل به حدود 13 درجه و میانگین حداکثر دما به حدود 28 درجه سانتیگراد میرسد.
موصل در عصر خلفا
منطقه موصل و حوالی و توابع آن، هنگام طلوع اسلام و گسترش دولت اسلامی، از اهمیت فراوانی برخوردار بود؛ زیرا تنها راه نفوذ سپاهیان روم به سرزمین شام و عراق به شمار میرفت و آنان قادر بودند کانونهای مرکزی جهان اسلام را از این منقطه مورد تهدید قرار دهند. در سال 20 هجری «عتبة بن فرقد سُلمی» به حکومت موصل گماشته شد. اهالی نینوا با او وارد نبرد شدند و عتبه نینوا را در این جنگها فتح کرد و از رودخانه دجله عبور نمود.
در موصل دِیرهایی وجود داشت که ساکنان آنها به شرط پرداخت جزیه، با مسلمانان صلح کردند. عتبه سپس قریههای آن منطقه را گشود و مسلمانان را بر این نقاط مسلط ساخت. پس از مدتی وی از حکومت موصل عزل گردید و «عرفجة بن هرثمه» حاکم آن نواحی گردید.[۹]
موصل در زمان امیر مؤمنان
حضرت علی(ع) از سال 35 هجری که زمامدار مسلمین را عهدهدار گردید، کوفه را مرکز خلافت خود قرار داد. چهار منطقه مرکز کوفه به حساب میآمد: حلوان، ماسبذان، قرقیسیا و موصل که چهارمی اهمیت سوقالجیشی داشت؛ زیرا موصل از یک طرف با مرکز حکومت غاصبانه معاویه یعنی شام هممرز بود و از سوی دیگر با قلمرو رومیان مرز مشترک داشت.
از این جهت امیر مؤمنان(ع) تصمیم گرفت فردی لایق، کاردان و مورد اطمینان را بر این ناحیه بگمارد. این شخص سعد بن مسعود ثقفی از یاران آن امام همام بود.[۱۰] مالک اشتر نیز مدتی از جانب امیر مومنان(ع) کارگزار منطقه جزیره واقع در شمال عراق از جمله موصل بود.
مالک اشتر به عنوان استاندار این قلمرو وسیع و حساس مشغول انجام وظیفه بود تا آنکه کار بر محمد بن ابیبکر در مصر دشوار گردید و از این روی حضرت علی(ع) نامهای به مالک نوشت و از او خواست تا فرد مطمئنی را جانشین خود کرده و به کوفه بازگردد. مالک طبق دستور حضرت عمل کرد و «شبیب بن عامر ازدی» را جانشین خود در جزیره و موصل قرار داد.
او مشغول خدمت در این مسئولیت گردید تا اینکه متوجه شد «عبدالرحمن بن قباث» از سوی معاویه به سرزمین موصل حمله کرده است. از این روی با همکاری کمیل بن زیاد نیروهای ابنقباث را دچار هزیمت نمود و از سرحدّات حضرت علی(ع) بیرون راند و برای اینکه معاویه بار دیگر به فکر حمله به جزیره نیفتد، به سرحدّات شام یورش برد تا به بعلبک (از توابع لبنان) رسید؛ سپس بازگشت و به رقّه حمله بُرد و قوای معاویه را درهم کوبید. این حمله موفقیتآمیز موجب شد که حضرت علی(ع) دربارهاش بفرماید: «خداوند شبیب را رحمت کند؛ زیرا تهاجمی را دور کرد و خیلی زود پیروزی را به ارمغان آورد». [۱۱]
صفآرایی سپاه مختار و امویان
پس از حماسه عاشورا، شهادت امام حسین(ع) و استیلای بنیامیه، در میان مسلمانان نفرتی نسبت به امویان شکل گرفت. گروهی از اهالی کوفه که وقایع کربلا آنان را غمگین ساخته بود، به گرد مختار بن ابیعبید ثقفی اجتماع کردند. او هم به داعیه خونخواهی امام حسین(ع) در کوفه قیام کرد و سپس به شمال عراق لشکر کشید و موصل را ضمیمه حکومت خود کرد.
عبدالملک بن مروان در سال 66 هجری با هدف استیلا بر حجاز و عراق، عبیدالله بن زیاد را فرمان داد تا به انقلاب مختار پایان دهد. ابنزیاد نیز به موصل روی آورد.
«یزید بن انس» با سههزار نیرو از جانب مختار ماموریت یافت تا این فتنه را خاموش کند. ارتش او در موصل اردو زد و بدون لحظهای درنگ به آرایش نظامی پرداخت و پیش از طلوع آفتاب با قوای ابنزیاد درگیر شد. در این نبرد سپاه شام قلع و قمع گردید و مقرّ فرماندهی آنان تصرف شد. یزید بن انس در عصر روز سوم نبرد، درگذشت و نیروهای تحت امر ابن انس تصمیم به بازگشت گرفتند. مختار که وضع را چنین دید، بلافاصله ابراهیم بن مالک اشتر را موظف کرد خود را به نیروهای یزید بن انس رسانده، آنها را تحت امر خود درآورده و از همانجا به سوی دشمن حرکت کند.[۱۲]
این بار عبیدالله بن زیاد با سپاه شام در موصل با قوای ابراهیم بن مالک اشتر روبهرو گردید و نبردی سخت میان دو گروه درگرفت. سرانجام نه تنها سپاه اموی دچار هزیمت گشت، بلکه عبیدالله بن زیاد، حصین بن نمیر، شرحبیل بن ذیالکلاع و تنی چند از اشراف فاسد شام در این نبرد به هلاکت رسیدند. ابراهیم بن اشتر به شهر نصیبین رفت و در آنجا اقامت گزید و منطقه موصل را به استیلای خود درآورد. آنگاه فردی را به جانشینی خود در جزیره برگزید و خود راهی کوفه شد.[۱۳]
موصل در عصر بنیعباس
با وجود اختناق بنیعباس در شمال عراق، تشیع در سرزمین موصل شکوفا و باشکوه بود. در هنگام روی کار آمدن بنیعباس و در روزگار ابوالعباس سفّاح، موصل یکی از دوازده ایالت سرزمین تحت قلمرو این سلسله بود. در عهد منصور عباسی جنبشهای بزرگ شیعی در بسیاری از شهرهای اسلامی شکل گرفت.[۱۴]
موسی، فرزند مهدی عباسی ملقب به «هادی» که از سال 169 هجری به خلافت رسید، به قساوت قلب و تهوّر معروف بود. او در حرمسرایی که در کنار موصل برای خود ساخته بود، به قتل رسید؛ در حالی که بیستوپنج سال داشت و از خلافت او یک سال سپری گردیده بود.[۱۵] در همین ایام «حرشی» حاکم موصل بود و بر ساکنان آن بسیار سخت میگرفت. به همین دلیل موصل از رونق بازایستاد و برخی دهکدههای اطراف آن که در این هنگام آباد بودند، ویران گردید.[۱۶]
مامون، طاهر بن حسین یکی از سردارنش را به حکمرانی موصل برگزید.[۱۷] در عهد حکومت منتصر عباسی که بعد از متوکل روی کار آمده بود، «ابوالعمود شاری» در موصل خروج کرد و بسیاری از مخالفان دولت عباسی او پیوستند اما پس از مدتی درگیری، شاری شکست خورد و اسیر گردید.[۱۸]
نزاع صفویه و عثمانی
به هنگام روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی، ترکمانان مستقر در موصل، دم از استقلال میزدند. شاه اسماعیل نیز در 913ق با لشکری مجهز و آراسته، موکب خود را به سوی این قلمرو حرکت داد. جنگی سخت درگرفت و لشکر صفوی موصل و دیار بکر را به تصرف درآورد. شاه اسماعیل پس از تسخیر این نقاط، در سال بعد بغداد را فتح کرد و برای زیارت آستان مقدس امیر مؤمنان(ع) به عتبات عراق آمد.[۱۹]
در زمان فرمانروایی شاه عباس اول، حسنپاشا حاکم موصل به قصد تصرف بغداد حرکت کرد که در این میان، سپاه صفوی از راه رسیدند و آنان را محاصره کردند. نیروهای صفوی پیش از آنکه امدادگران موصلی برسند، قلعه بغداد را فتح کردند و حسنپاشا عاقبت مغلوب جنود قزلباش گردید. اکثر نیروهای او کشته شدند و اموالشان به غنیمت گرفته شد.
پس از تسخیر قلعه بغداد و قتل حسنپاشا در بغداد، شاه عباس یکی از سپهسالار ایران را با فوجی به جانب موصل فرستاد تا آن نواحی را زیر فرمان دولت صفوی درآورد. سرانجام لشکر صفوی به آن منطقه مستولی گردید.[۲۰]
در سال دوم سلطنت شاه صفی (1038-1052ق) سپاه عثمانی به متصرفات این دولت شیعی هجوم آورد و موصل، کردستان و نواحی غربی ایران را تصرف کرد. اما یک بار دیگر صفویان ولایات اشغال شده را تسخیر کردند.
سرانجام با معاهده صلح بین ایران و عثمانی در 1049ق نبردهای دیرینه این دو دولت اسلامی که یکونیم قرن ادامه داشت، پایان یافت و حدود مرزی بین ایران و عراق تعیین گردید که تاکنون بااندک تغییری ثابت مانده است. سلطه عثمانی نه تنها بر موصل و جزیره، بلکه بر بین النهرین و توابع آن مورد تائید قرار گرفت و بدینگونه سرزمین عراق از نظارت ایران عصر صفوی بیرون آمد، تا آنکه دوره سلطنت نادرشاه افشار فرا رسید.
وی در صدد بود که بین مذاهب اسلامی نوعی اتحاد و انسجام به وجود آورد، اما فرمانروایان عثمانی حاضر نبودند مذهب شیعه را در ذیل مذاهب اسلامی بپذیرند و آن را بدعت در دین میشمردند. نادر در تابستان 1156ق بعد از لغو معاهده صلح با عثمانی، با سپاه عظیمی به بینالنهرین یورش بُرد و موصل را به محاصره درآورد و کرکوک و بغداد را آماج حملات خود قرار داد، اما این حملات با تحمل خسارات و تلفات سنگین سرکوب شد. سرانجام طرفین به این نتیجه رسیدند که هیچکدام نمیتوانند به پیروزی قطعی دست یابد و از این روی در 1159ق قرارداد صلحی میان آنها منعقد شد. در پیمان جدید، باز هم بینالنهرین علیا و سفلی (موصل و بغداد) در اختیار دولت عثمانی قرار گرفت.[۲۱]
در هنگام سلطه عثمانیها بر شمال عراق (موصل و جزیره کنونی) بهویژه در عصر سلطان سلیم ثانی، ضربههای شدیدی بر پیکر شیعیان وارد آمد و پیروان مذهب اهل بیت در ایام فرمانروایی او طعم تلخ انواع آزارها و سختیها را چشیدند و همهگونه مصائب و آسیبها را تحمل کردند.
فرهنگ و مذهب
اولین ساکنان موصل پس از فتح آن توسط مسلمانان، رزمندگانی بودند که در نواحی جزیره و شمال عراق کنونی به فتوحاتی دست یافته بودند. مهمترین قبیلهای که در صدر اسلام این شهر را برای سکونت خود برگزید، «بنیسلیمة بن مالک بن فهم» بود.[۲۲]
با وجود اینکه میراث قبیلهگرایی، در اثر توسعه شهرها و آموزش و فرهنگ در روستاها از رونق افتاده است، اما تا دهههای اخیر سکنه موصل، اعم از عرب و کرد، شیوه قبیلهای سازمان یافته و سنتهای عشایری را حفظ کردهاند. تحول شهری مهم در موصل، مهاجرت از نواحی روستایی به این دیار بود؛ به گونهای که جمعیت موصل را از یکصدهزار نفر در 1375ق/ 1335ش به نیممیلیون نفر در 1401ق/ 1360ش افزایش داد و این شهر را در ردیف بصره و بغداد، به عنوان نواحی پرجمعیت شهرنشین قرار داد.[۲۳]
اهالی موصل لهجهای خاص دارند که به لهجه ساکنان شمال سوریه شباهت بسیار دارد. این لهجه از زبانهای ترکی، فارسی، کردی، هندی و حتی انگلیسی (به دلیل سلطه استعمار) تاثیر پذیرفته است؛ اما چنان هویت مستقلی دارد که به لهجه «مصلاویه» (موصلیه) موسوم میباشد.[۲۴]
در طول قرن بیستم میلادی موصل یادآور زندگی اقوام و مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر بوده است. آیین مسیحیّت از سده دوم میلادی در این منطقه پیروانی داشته است. آنان پیروان کلیسای کلدانیاند که در قرن پنجم میلادی توسط پیروان نسطوریوس، بنیان نهاده شد و بخشی از کلیسای نسطوری را تشکیل میدهند. گروه دیگر آسوریها (آشوریها) هستند که به کلیسای روم نپیوستند. ارمنیها نیز گروه دیگری از مسیحیان موصل میباشند که تا پیش از یورشهای داعش در موصل و توابع آن ساکن بودند. یزیدیه یا ایزدیان قومی هستند که تفکرات اعتقادی آنان شبیه زردشتیهاست و از لحاظ نژاد و زبان به کردها نزدیکاند.[۲۵]
اولین مسجد جامع موصل در زمان «عتبة بن فرقد السلمی» ساخته شد که در سالهای اخیر به دلیل قدمت و سابقه تاریخی به «جامع عتیق» موسوم شده است. مسجد جامع دوم را که از آن با نام «جامع کبیر» یاد میکنند، عادل نورالدین در 568ق احداث کرده است. کنیسههای تاریخی که گاهی تاریخ آنها به زمان ساسانیان بازمیگردد در موصل وجد داشته است. در دهههای اخیر کنیسههای کلدانی، سریانی و ارتدوکس در موصل فعالیت داشتهاند. از کنیسههای جدید، کنیسه معروف به ساعت را میتوان نام برد که در سال 1783م ساخته شده است.[۲۶]
پیش از پروژه عربیسازی موصل توسط صدام حسین و حزب بعث، موصل شهری عُمدتا کردنشین بود؛ ولی در این اواخر مردم عرب سنیمذهب عمده سکنه این شهر را تشکیل میدادند. برنامه عربیسازی که با فشار سیاسی و ارعاب و تهدید حزب بعث عملی گردید، باعث شد تا برخی از اقلیتهای قومی و مذهبی از نواحی شهری موصل خارج گردند و به نزدیک مرزهای اقلیم کردستان بروند. با اشغال موصل توسط داعش، تنها عربهای سنیمذهب باقی ماندند و جمعیت این شهر تقریبا به یکمیلیون نفر کاهش یافت. داعش تمام آثار تاریخی، مواریث فرهنگی و هنری و جلوههای معماری اسلامی را در موصل از بین بُرده یا آسیب اساسی به آنها وارد ساخته است.
شخصیتهایی علمی
یکی از شخصیتهایی علمی موصل، «صفیالدین محمد بن علی بن محمد»، معروف به «ابن طِقطقی» (660-701ﻫ) است. او از سادات حسنی و از نوادگان ابراهیم طباطباست که خاندانش در جزیره عراق زندگی میکردند و نقابت علویان مناطقی از عراق را عهدهدار بودند و این فعالیت آنان از قرنها سابقه داشت. اصولاً به دلیل اقامت آنان در موصل، برخی افراد در این قلمرو به پژوهشهایی در انساب طالبیان و سادات میپرداختهاند.
«ابوجعفر محمد بن محمد عبیدلی حسینی» که نسبشناس بزرگ طالبیان عراق بود، به موصل، مصر و شام سفر کرد تا بر غنای دانش خویش در این رشته بیافزاید. کتاب معروف او «تهذیب الانساب و نهایة الاعقاب» است که مورخان و نقیبان معاصرش و محققان پس از وی از این اثر بهرههای فراوانی بردهاند.
«نجمالدین ابوالحسن علی بن محمد علوی» معروف به «ابنصوفی» نیز نسبشناس دستگاه نقابت در موصل و بر مذهب شیعه بود. وی پرورشیافته عبیدلی است که کتابش «المجدی فی انساب الطالبیین» نام دارد. شهرت ابنطقطقی به دلیل کتاب معروفی است که در تاریخ خلفا و وزرای دوران بنیامیه و بنیعباس و فرمانروایان زمان آنان نوشته است. این کتاب «منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفا والوزراء» نام دارد، اما چون به فخرالدین عیسی بن ابراهیم، امیر موصل اهدا شده، به «تاریخ الفخری» موسوم گردیده است. «هندوشاه بن سنجر نخجوانی» در قرن هشتم هجری این اثر را به نام «اتابک نصرةالدین احمد بن یوسفشاه» با نام «تجارب السلف» به فارسی برگردانده و مطالبی از منابع دیگر بر آن افزوده است.[۲۷]
ویژگیهای اقتصادی
موصل از قرون گذشته به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیرهای مواصلاتی، اهمیت تجاری فوقالعادهای داشته است. این فعالیتهای بازرگانی در قالب صادرات مواد غذایی و پشم به نقاط مجاور در ترکیه و سوریه بوده است. حریرهای بعلبک توسط تاجران موصلی به اروپا صادر میشد و نیز برخی مصنوعات را آنان از اروپا به عراق، سوریه و لبنان و ترکیه صادر میکردند.
از هنگامی که دولت عثمانی قبایل عرب و کرد ساکن موصل را برای جنگ با دولت صفوی مهیا و ملزم میکرد، فعالیتهای اقتصادی در این قلمرو دچار انحطاط گردید، موصل به دلیل زمینهای زراعی حاصلخیز و منابع آب کافی و نیروی لازم در بخش کشاورزی، محصولات زراعی گوناگونی چون: غلات، حبوبات و نیز تولیدات باغی دارد که به شهرهای بزرگی چون بغداد و حلب و نیز منطقه دیاربکر ارسال میشد. در عوض موصل از جبال کردستان، پشم و از دیاربکر آهن وارد میکرد. موصل از طریق مسیر آبی که از بغداد میگذرد و به بصره ختم میشود، محصولات و مصنوعاتی را با کشتی به سوی اروپا و هندوستان صادر میکند.
موصل به دلیل برخورداری از ذخایر و منابع نفت نیز حائز اهمیت میباشد. در سالهای اخیر، به دلیل تهاجم وحشیانه داعش به موصل و اشغال این شهر توسط این گروه منحرف، فعالیتهای اقتصادی و معیشتی این دیار به شدت دچار رکود شده است.[۲۸]
پانویس
- ↑ مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، صالح احمد العلی، ترجمههادی انصاری، ص123؛ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی، حسین قرهچانلو، جاول، ص287؛ تاریخ شیعه، علامه محمدحسین مظفر، ترجمه سید محمدباقر حجتی، ص177.
- ↑ مجمل تاریخ العراق الدولی فی العهد العثمانی، قاهره، مؤسّسه تحقیقات عالی دانشگاههای دولتهای عربی، 1966م، ص7.
- ↑ جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافتهای شرقی، گای لسترنج، ترجمه محمود عرفان، ص4.
- ↑ احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، مقدسی، بخش اول، ص190-192.
- ↑ ایران فی صورة الارض، ابن حوقل، ج2، ص184؛ پیکار صفین، منقری، ص13؛ مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، ص118.
- ↑ پیکار صفین، ص206.
- ↑ احسن التقاسیم، بخش اول، ص192-193.
- ↑ اطلس جامع گیتاشناسی، سعید بختیاری، ص40؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، علی بیگدلی، ص72.
- ↑ فتوح البلدان، احمد بن یحیی بلاذری، ص465-467.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص201؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج2، ص158؛ معصوم دوم، جواد فاضل، ج2، ص93؛ سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب، ج1، ص272.
- ↑ پیکار صفین، ص26-27؛ اخبار الطوال، دینوری، ص154؛ بحارالانوار، ج32، ص358؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج6، ص74؛ الکامل فی التاریخ، ج4 ص199؛ انساب الاشراف، ج2، ص475.
- ↑ تاریخ طبری، ج6، ص43؛ کامل ابن اثیر، ج4، ص230؛ بحار الانوار، ج45، ص373.
- ↑ مروج الذهب، ج2، ص100-101؛ التنبیه والاشراف، ص291-292.
- ↑ مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، سمیره مختار اللیثی، ص158-159.
- ↑ تتمة المنتهی، محدث قمی، ص151؛ تاریخ ملل و دول اسلامی، ص157.
- ↑ مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، ص50.
- ↑ مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، ص336.
- ↑ مروج الذهب، ج2، ص543.
- ↑ تاریخ عالمآرای عباسی، جاول، ص31-32؛ تاریخ ایران زمین، ص268.
- ↑ تاریخ عالم آرای عباسی، نیمه دوم، جدوم، ص1006-1009.
- ↑ تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، استانفورد جی شاو، ج1، ص236، 344 و 424؛ تاریخ ایران زمین، ص280 و 306.
- ↑ مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، ص124-128.
- ↑ تاریخ نوین عراق، ص34 و ص400 تا 403 و ص417.
- ↑ الموسوعة الحرة ویکی پدیا، الموصل.
- ↑ تاریخ نوین عراق، ص32-33؛ تاریخ ملل و دول اسلامی، ص145 و 681؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، ص117؛ فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، ص471.
- ↑ موسوعة الحُرّ ویکیپدیا.
- ↑ تاریخ جهانگشای جوینی، مقدمه مؤلف؛ دائرة المعارف تشیع، ج1، ص343؛ دیوان نقابت، ص75.
- ↑ تاریخ نوین عراق، ص378 و 432؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، ص131؛ عراق ساختارها و فرایند گرایشهای سیاسی، ص112، 142 و 144.
منابع
- مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، صالح احمد العلی، ترجمههادی انصاری.
- تاریخ شیعه، علامه محمدحسین مظفر، ترجمه سید محمدباقر حجتی.
- الاخبار الطوال، ابو حنیفه احمد بن داود دینوری، تحقیق عصام محمد الحاجّ علی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ١4٢١ه. ق٢٠٠١/م.
- بحارالانوار، محمدباقر المجلسی، ط ٢، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ه. ق - ١٩٨٣م.
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ١4٠4ه. ق.
- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، عزالدین، تصحیح: محمد یوسف دقاقه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ١4١5ه. ق١٩٩5/م.
- تاریخ الطبری، محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت، دارالتراث، ١٩6٧م.
- مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ١٣٨4ه. ق١٩64/م.
- مجمل تاریخ العراق الدولی فی العهد العثمانی، قاهره، مؤسّسه تحقیقات عالی دانشگاههای دولتهای عربی، ۱۹۶۶م.
- جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافتهای شرقی، گای لسترنج، ترجمه محمود عرفان.
- احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، چاپ سوم، القاهرة، مکتبة مدبولی، ١4١١ ق.
- وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری، تحقیق: عبد السلام محمدهارون، چاپ دوم، قاهره، مؤسسة العربیة الحدیثه، ١٣٨٢ ه. ش، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ١4٠4 ه. ق.
- جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی، حسین قرهچانلو، جاول.
- فتوح البلدان، ابو الحسن احمد بن یحیی بلاذری، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ١٩٨٨م.
- تاریخ یعقوبی، احمد بن واضح یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
- انساب الاشراف، بلاذری احمد بن یحیی، تحقیق سهیل زکّار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ١4١٧ه. ق١٩٩6/م.
- تاریخ عالمآرای عباسی، اسکندرمنشی، علیاصغر عبدالهی، دنیای کتاب، فارسی.
- تاریخ ایران زمین: از روزگار باستان تا انقراض قاجاریه، محمدجواد مشکور، صفار، اشراقی، فارسی، 1389 ش.
- تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، استانفورد جی شاو.
- تاریخ نوین عراق، فب مار، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مترجم: محمد عباسپور، فارسی، 1381 ش.
- تاریخ ملل و دول اسلامی، کارل بروکلمان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، مترجم: هادی جزایری، فارسی، 1384 ش.
- فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور.
- تاریخ جهانگشاى جوینى، جوینی، عطا ملک بن محمد، محقق:قزوینی، محمد، دنیای کتاب، تهران – ایران، ۱۳۸۵ ش.
- دیوان نقابت: پژوهشی درباره پیدایش و گسترش اولیه تشکیلات سرپرستی سادات، محمدهادی خالقی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، فارسی، 1387ش.
- عراق ساختارها و فرایند گرایشهای سیاسی، سیدحسین سیفزاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، علی بیگدلی.
- ایران فی صورة الارض، ابن حوقل، محمد بن حوقل، ناشر:دار صادر، بیروت – لبنان، 1938 م.
- اطلس جامع گیتاشناسی، سعید بختیاری.
- معصوم دوم، جواد فاضل، ناشر: علمی، 1362 ش.
- سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب، علیاکبر ذاکری، بوستان کتاب قم، فارسی.
- التنبیه والاشراف، مسعودی، علی بن حسین، محقق:صاوی، عبد الله اسماعیل، دار الصاوی، قاهره – مصر.
- تتمة المنتهی، محدث قمی، مصحح:انصاری، غلامحسین، سازمان تبليغات اسلامی، تهران – ایران.
- تاریخ ملل و دول اسلامی، کارل بروکلمان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، مترجم: هادی جزایری،: فارسی، 1384 ش.
- مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، سمیرهمختار لیثی، آستان قدس رضوی، کاظم طباطبایی، فارسی، 1388 ش.