آذربایجان

از ویکی حج

آذربایجان کشوری مسلمان با اکثریت شیعی در جنوب قفقاز که در مسیر حج اهالی ماوراءالنهر و ایرانیان بوده است. این کشور در دوران حکومت امویان، زیر نفوذ خلافت درآمد. ساجیان و شروانشاهان در زمان عباسیان بر این منطقه حکومت می‌کردند و پس از روی کار آمدن صفویان در ایران، آذربایجان تحت نفوذ ایران درآمد. در عهد قاجار، طی عهدنامه گلستان و ترکمنچای آذربایجان به روسیه واگذار شد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱ آذربایجان به استقلال دست یافت.

تا پیش از جدایی آذربایجان از ایران، حج‌گزاری مردم آذربایجان بخشی از حج‌گزاری ایرانیان بود و حاجیان این منطقه با عبور از ایران و بغداد راهی مکه می‌شدند و یا با عبور از آناتولی و قلمرو دولت عثمانی، به قدس و سپس از راه مصر یا شام به مکه می‌رفتند. راه دیگر سفر حج مردم این منطقه در قرن نوزدهم، دریایی بود که حاجیان آذربایجان با عبور از دریای سیاه به استانبول و سپس از طریق مصر و دریای سرخ به جده رهسپار می‌شدند. پس از جدایی آذربایجان از ایران حج‌گزاری آذربایجان زیر مجموعه حج مسلمانان روسیه قرار گرفت و در دوران حکومت تزارها و دوران حاکمیت کمونیسم، حج مسلمانان این منطقه با دشواری‌هایی همراه بود؛ اما با استقلال جمهوری آذربایجان، اجرای فرایض دینی، از جمله حج، در این کشور آزاد شد.

گردآمدن اطرافیان در منزل حاجی، گرفتن حلالیت و زیارت مزار اولیا و بزرگان دینی از آداب قبل از سفر حج و استقبال از حاجی، قربانی کردن، میهمانی‌دادن، پوشیدن لباس «چوخا»، چاووشی‌خوانی و تهیه سوغاتی از آداب پس از سفر حج در کشور آذربایجان است.

محمد بن ابی‌الساج، یوسف بن ابی‌الساج، خاقانی شروانی، زین العابدین شروانی، باکی خان‌اف و اسماعیل بی‌قوتقاشنلی ازجمله افراد مشهور کشور آذربایجان در ارتباط با حج است.

درباره کشور[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آذربایجان از کشورهای عضو کنفرانس اسلامی است که همه ساله حدود ۴۰۰۰ نفر از ساکنان آن حج می‌گزارند.[۱] این کشور در سده‌های دهم تا سیزدهم هجری بخشی مهم از مسیر حج اهالی ماوراءالنهر و ایران را تشکیل می‌داده و از این‌ رو در تاریخ حج‌گزاری مسلمانان آسیا اهمیت داشته است.[۲]

جمهوری آذربایجان در شرق منطقه قفقاز جنوبی، از شمال با روسیه، از شمال غربی با گرجستان، از جنوب با ایران، از غرب با ارمنستان، و از طریق منطقه خودمختار نخجوان با ترکیه هم‌مرز است و از شرق به دریای مازندران محدود می‌شود. مساحت این کشور ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع است.[۳] زبان رسمی آن آذری و پایتختش شهر باکوست. جمعیت جمهوری آذربایجان حدود هشت میلیون نفر است. مذهب ۷۰ درصد از مردم آن تشیع و ۳۰ درصد سنی حنفی است.[۴]

تاریخچه آذربایجان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سرزمین امروزین جمهوری آذربایجان، در عهد باستان با نام آلبانیا شناخته می‌شد. در برخی متون سریانی سده ششم میلادی نام این ناحیه به صورت اران آمده است.[۵] این نام بعدها در دوران اسلامی برای این منطقه شهرت یافت.[۶] نام آذربایجان تنها در دوران حاکمیت شوروی، با اهداف سیاسی بر اران اطلاق شد و رواج یافت. این در حالی است که آذربایجان در طول تاریخ، استانی از سرزمین ایران بوده و نام خود را از یکی از فرمانداران دوران هخامنشی با نام آتورپات گرفته است.[۷] پیش از حمله اسکندر، هخامنشیان بر این ناحیه سلطه داشتند. اسکندر پس از فتح ایران (۳۳۱ق.م.) فرصت حمله به قفقاز را نیافت و به نظر می‌رسد شاهان اران در دوران جانشینان اسکندر استقلال بیشتری یافتند. در تمام دوران اشکانیان و ساسانیان، ایران و روم بر سر تصرف اران و ارمنستان نزاع و کشمش داشتند. از این روی، جنگ‌هایی بسیار در این نواحی اتفاق افتاد و پادشاهان اران گاه زیر نفوذ ایران و گاه روم بودند.[۸]

ورود اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نخستین یورش مسلمانان به قفقاز در سال ۲۲ هجری، در پی فرمان خلیفه دوم صورت گرفت. فرمانده سپاه اسلام، سراقة بن عمرو، با حاکمان محلی اران پیمان صلح امضا کرد.[۹] بار دیگر سلمان بن ربیعه باهلی (م.۲۹ق.) در زمان عثمان و از طرف معاویه به این نواحی تاخت.[۱۰] در دوران حکومت امویان، ارمنستان و اران زیر نفوذ خلافت درآمد و نمایندگانی از طرف خلیفه به این منطقه گسیل شدند. در دوره امویان و نیز اوایل دوران عباسیان، فرماندهان اران با هجوم‌های پیا‌پی قوم خزر روبه‌رو بودند.[۱۱] در دوران عباسی این منطقه شاهد شورش‌هایی در مخالفت با عباسیان بود که از آن جمله می‌توان به قیام بابک خُرَّمْدین(م.۲۲۳ق.) اشاره کرد.[۱۲]

حکومت‌های نیمه مستقل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تا پیش از حمله سلجوقیان، سلسله‌هایی نیمه مستقل مانند ساجیان (حکومت: ۲۷۶-۳۳۰ق.) و شدادیان (حکومت: ۳۳۰-۴۶۸ق.) در این منطقه حکم راندند.[۱۳] با ورود طُغْرُل سلجوقی (م.۴۴۲ق.) اران سلطه سلجوقیان را پذیرفت[۱۴] و با حمله مغول به ایران، اران زیر سلطه مغولان رفت (۶۱۸ق.). برخی از حکومت‌های محلی این منطقه مانند شروانشاهان در این زمان به حیات خود ادامه دادند، اما باج‌گزار دولت ایلخانی بودند.[۱۵]

شروانشاهان از نوادگان یزید بن مزید بودند که در زمان عباسیان و از طرف هارون الرشید (۱۷۰-۱۹۳ق.) بر اران حکمرانی یافت (۱۸۳ق.) و فرزندانش توانستند در شروان فرمانروایی تشکیل دهند.[۱۶] شروانشاهان تا دوران صفویان بر حکومت شروان باقی ماندند و هر بار به تبعیت یکی از سلسله‌هایی درمی‌آمدندکه در غرب ایران شکل می‌گرفتند.[۱۷]

دوران صفویان و قاجار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دوران صفویه حکومت شروانشاهان به دست شاه طهماسب صفوی از میان رفت و پس از آن نمایندگان دولت صفوی در این ناحیه حاکم شدند.[۱۸] بعد از سقوط صفویان و جز در دوران کوتاه حکومت نادرشاه افشار (حکومت: ۱۱۴۸-۱۱۶۰ش.)[۱۹]، این منطقه به سمت تجزیه پیش رفت و شاهان محلی حکومت‌هایی مستقل تشکیل دادند. محمد خان قاجار در سال ۱۲۰۹ق. با لشکرکشی به قفقاز کوشید قدرت مرکزی را دوباره در آن‌جا برپا کند. از سال ۱۸۰۳م. پیشروی روسیه در قفقاز آغاز شد و برخی از شهرهای این منطقه به روسیه ملحق شدند. این موضوع انگیزه جنگ اول روس و ایران بود. این جنگ‌ها با پذیرفتن عهدنامه گلستان (۱۲۲۸ش./ ۱۸۱۳م.) از سوی ایران و واگذار‌کردن قره باغ، گنجه، موقان، شکی، شروان، قبه، دربند، باکو، ولایات طالش، داغستان و گرجستان به روسیه پایان یافت. در پی جنگ‌های جدید با روسیه و به موجب عهدنامه ترکمنچای(۱۲۴۳ش./ ۱۸۲۸م.) ایروان و نخجوان نیز از ایران جدا شدند.[۲۰]

سلطه روسیه و استقلال کشور[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دوران حکومت روسیه، خان‌نشین‌های قفقاز استقلال داخلی خود را از دست دادند و به صورت استان‌هایی از امپراتوری روسیه درآمدند.[۲۱] در ۱۹۱۸م. حزب بلشویک بر باکو و مناطق شرق آذربایجان چیره شد و در مناطق میانی آذربایجان، ملی‌گرایان به رهبری حزب مساوات، دولتی مستقل تشکیل دادند. در پایان جنگ جهانی دوم، دول متحد آذربایجان را تصرف کردند و حزب مساوات را قانونی دانستند. با خروج متحدین در سال ۱۹۱۹م. بلشویک‌ها آذربایجان را تصرف و تشکیل جمهوری آذربایجان شوروی سوسیالیستی را اعلان کردند. دو سال بعد اتحادیه شوروی ماورای قفقاز با عضویت آذربایجان، ارمنستان و گرجستان تشکیل شد. این سه در سال ۱۹۳۶ از هم جدا شدند و هر یک جمهوری مستقلی را شکل دادند. در سال۱۹۸۹ شورای عالی جمهوری آذربایجان، قانون حکومت ملی مستقل را به تصویب رساند و اعلان استقلال کرد. این سبب شد نیروهای نظامی شوروی به آذربایجان حمله کنند؛ اما سرانجام با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱ آذربایجان به استقلال کامل دست یافت.[۲۲]

حج‌گزاری آذربایجان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تا پیش از جدایی آذربایجان از ایران، حج‌گزاری مردم اران بخشی از حج‌گزاری ایرانیان بود. درباره راه‌های حج مردم قفقاز یا مشکلات آنان، تا پیش از قرن دهم اطلاعاتی مستقل در دست نیست. هنگامی که راه عراق رونق داشت، حاجیان قفقاز جنوبی با عبور از ایران و بغداد راهی مکه می‌شدند؛ اما هرگاه راه عراق از رونق می‌افتاد، آنان با عبور از آناتولی و قلمرو دولت عثمانی، به قدس و سپس از راه مصر یا شام به مکه می‌رفتند.[۲۳] با رونق یافتن سفر دریایی در قرن نوزدهم، حاجیان اران با عبور از دریای سیاه به استانبول و سپس از طریق مصر و دریای سرخ به جده رهسپار می‌شدند.

آذربایجان در مسیر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از زمان بر سرکار آمدن دولت صفوی در ایران و در زمان‌هایی که راه عراق بسته بود، مسیر حج ایرانیان از اران می‌گذشت. البته در آن روزگار، اران جزء قلمرو دولت ایران بود. ایرانیان با گذشتن از استان‌های شمال غرب کشور با عبور از شهرهایی مانند نخجوان و گنجه، به سوی مرزهای عثمانی رهسپار می‌شدند.[۲۴]

آذربایجان در مسیر حج مردم آسیای میانه نیز قرار داشت. در قرن نوزدهم مردم آسیای میانه با عبور از عرض دریای خزر معمولاً از بندر باکو برای رفتن به سوی سرزمین‌های عثمانی استفاده می‌کردند و در ادامه از راه زمینی به بندر باتوم و دریای سیاه می‌رفتند.[۲۵]

با رونق یافتن کشتیرانی در دریای خزر و حرکت کشتی‌های بخار در این دریا و همچنین راه‌اندازی راه آهن باکو ـ باتوم (۱۸۸۳م.)، راه آذربایجان بسیار رونق یافت. در این دوران مردم آسیای میانه با عبور از عرض دریای مازندران در شهر باکو پیاده می‌شدند و از طریق راه آهن به سمت باتوم و دریای سیاه می‌رفتند. حاجیان ایران نیز فراوان از شرق دریای خزر یا بندر انزلی در غرب آن، با کشتی به بندر باکو می‌آمدند و از مسیر راه آهن به باتوم می‌رفتند. در دوران قاجاریه این مسیر رواج داشت. در سفرنامه‌های آن دوران از جمله سفرنامه فرهاد میرزا، محمد حسین فراهانی، میرزا داود، نائب الصدر شیرازی و امین الدوله، مسیر سفر حاجیان از این طریق به تفصیل وصف شده است. نویسندگان این سفرنامه‌ها در عبور از شهرهای آذربایجان، اطلاعاتی از تاریخ اجتماعی این سرزمین به دست داده‌اند.[۲۶]

حج آذربایجان در دوران حاکمیت روسیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با جدایی آذربایجان از ایران در پی معاهده گلستان و ترکمنچای در سال‌های آغازین سده نوزدهم، حج‌گزاری آذربایجان زیر مجموعه روس‌ها قرار گرفت. تشیع اکثر مردم آذربایجان موجب ارتباط گسترده آنان با ایرانیان بود و حج شیعیان قفقاز را با حج‌گزاری ایرانیان پیوند می‌داد. در سده نوزدهم شیعیان قفقاز برای رفتن به مکه از ایران می‌گذشتند و همراه با کاروان‌های ایرانی به سوی عتبات عالیات و سپس حجاز رهسپار می‌شدند. در مشکلاتی که برای شیعیان در حجاز ایجاد می‌شد، آذری‌ها نیز شریک بودند. از این روی، برخی از حاجیان شیعی استان ایروان روسیه، خود را داغستانی معرفی می‌کردند تا از گرفتاری‌های دامنگیر حاجیان شیعه در حجاز بگریزند.[۲۷]

وظیفه سازماندهی حاجیان قفقاز را افرادی با نام چاووشی برعهده داشتند. این افراد هر ساله در مناطق مختلف قفقاز حضور می‌یافتند و به سازماندهی حاجیان در قالب کاروان‌هایی اقدام کرده، آنان را بدون هیچ مشکلی از مرزهای ایران عبور می‌دادند. چاووشی‌ها از ساکنان همین مناطق یا از عرب‌ها و ترک‌های مهاجر به روسیه بودند.[۲۸] در آغاز، ساکنان مناطق مختلف آذربایجان و ارمنستان و قفقاز برحسب سکونت‌گاه خود به یکی از شهرهای تبریز، اردبیل، خوی، انزلی و... می‌آمدند. آن‌گاه از هریک از این شهرها قافله‌ای راه می‌افتاد و هر کدام از مسیری به سمت کرمانشاه حرکت می‌کرد و در آن شهر با سایر قافله‌ها آمیخته، همراه کاروان حج ایرانیان راهی مکه می‌شد.[۲۹]

با وجود این نباید پنداشت که حج اهالی قفقاز تنها از مسیر ایران بوده است. حاجیان سنی مذهب و شماری از حاجیان شیعه مذهب قفقاز همراه با دیگر مسلمانان روسیه از مسیر دریای سیاه و استانبول به حج می‌رفتند. میرزا حسین فراهانی که در سال ۱۳۰۲ق. راهی حج شده، شمار معمول حاجیان قفقازی را ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر دانسته و آنان را به دو گروه قسمت کرده است: گروهی با مذهب شافعی که از منطقه داغستان و چِچِن می‌آمدند و گروهی با مذهب تشیع که از گنجه، شماخی، باکو، شیروان و تفلیس می‌آمدند. او با اشاره به شمار حاجیان در آن سال که۵۰۰ نفر بوده، همگی را از شهروندان روسیه شمرده که از راه استانبول به حج رفته‌اند.[۳۰]

نیکوکاران در حجاز مکان‌هایی ویژه برای سکنا دادن به حاجیان روسی ساخته بودند و مطوفان مخصوص امور حج آنان را بر عهده داشتند. در سال ۱۸۹۸م. سه مطوف برای حاجیان روسی وجود داشته که یکی متعلق به حاجیان قفقازی بوده است.[۳۱] در این سال ۱۰۰ نفر از اهالی قفقاز به حج رفته‌اند.[۳۲]

حج در دوران تزارها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دوران حکومت تزارها، حج مسلمانان از کشور روسیه با دشواری‌هایی همراه بوده است. حاکمان روسیه با توجه به تأثیر سیاسی حج در اتحاد میان مسلمانان از سویی و فراگیری نهضت‌های اسلام‌گرا و استعمارستیز از سوی دیگر، می‌کوشیدند شهروندان مسلمان خود را از ادای تکلیف حج بازدارند.[۳۳]

بیشترین مشکل حاجیان روسی در این دوران، تهیه گذرنامه بود که بر اثر ممنوعیت حج از جانب روس‌ها و همچنین به سبب پیچیدگی مراحل اداری آن، با دشواری‌های بسیار روبه‌رو می‌شد. آن دسته از حاجیان آذربایجانی که از ایران به حج نمی‌رفتند، با این مشکل برخورد می‌کردند و ناچار بودند برای رفع این مشکل از گذرنامه‌های قدیمی استفاده کنند که دلالان آن‌ها را می‌فروختند.[۳۴] از مسائل مشکل‌آفرین در حج مردم روسیه، به ویژه اهالی قفقاز، حساسیت دولت روسیه به بیماری‌های فراگیر در حجاز بود. امین الدوله که در سال ۱۳۱۶ در مسیر سفر حج از باکو و تفلیس گذشته، با اشاره به وسواس دولت روسیه درباره رواج بیماری در مکه و مدینه و جده، از تعطیلی حج مردم روسیه در دو سال اخیر خبر داده است.[۳۵] به گفته او، مقام‌های روسی به مجرد رواج شایعه وجود بیماری در حجاز، حج شهروندان مسلمان روسیه را ممنوع می‌کردند.[۳۶]

حج در دوران کمونیستی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دوران حکومت کمونیستی، حج آذربایجانی‌ها با دشواری‌هایی جدید روبه‌رو شد. با تصرف آذربایجان از جانب شوروی در سال ۱۹۲۰م. حج مردم آذربایجان زیر نفوذ سیاست‌های کلی کشور شوروی قرار گرفت و از همین سال نیز حج در این کشور ممنوع شد.[۳۷] در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، برخی آزادی‌های مذهبی به قومیت‌ها داده شد که البته تأثیری چندان بر حج‌گزاری آنان نداشت، جز این که از طرف دولت روسیه هیئتی تقریبا ۳۰ نفره از شوروی به حج می‌رفت و این وضع تا سال‌ها ادامه داشت. در پی اجرای سیاست‌های آزادسازی گورباچف، حج‌گزاری در شوروی آزادتر شد و در این دوران، شمار حاجیان روسیه افزایش یافت.[۳۸]

حج در دوران معاصر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با فروپاشی حاکمیت کمونیسم (۱۹۹۱م.) و استقلال جمهوری آذربایجان، اجرای فرایض دینی، از جمله حج، در این کشور آزاد شد. امروزه حج مردم آذربایجان زیر نظر اداره مسلمانان قفقاز انجام می‌گیرد. شمار حاجیان آذربایجان در سال‌های اخیر بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر بوده است.[۳۹] آنان از دو راه زمینی و هوایی به مکه سفر می‌کنند. تقریباً نیمی از ایشان با اتوبوس و از راه زمینی و مسیر ترکیه، سوریه و اردن به سمت حجاز رهسپار می‌شوند. در سال‌های پس از استقلال آذربایجان، همکاری ایران با این کشور در زمینه حج چشمگیر بوده است. در سال‌های نخستین استقلال آذربایجان که حج آذری‌ها هنوز سامان نیافته بود، شیعیان آذری در قالب کاروان حاجیان جمهوری اسلامی ایران به حج می‌رفتند و این روال تا سال ۱۹۹۴م. ادامه داشت.[۴۰] از آن پس نیز در برخی سال‌ها مسئولیت ساماندهی و مدیریت کاروان‌های حج آذربایجان بر عهده سازمان حج ایران قرار گرفته و از امکانات ایران در سرزمین حجاز برای این حاجیان استفاده شده است.[۴۱] افزون بر این، نمایندگی بعثه جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان، بخشی از آموزش حاجیان آذربایجانی را بر عهده دارد.[۴۲]

آداب و رسوم حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آذربایجان، شب قبل از سفر حاجی، نزدیکان در منزلش گرد ‌هم می‌آیند و او از آشنایان و بستگان حلالیت می‌طلبد. حاجیان قبل از رفتن به حج، به زیارت مزار اولیا و بزرگان دینی می‌روند. هنگام بازگشت حاجی، خانواده و فامیل به استقبال او می‌روند و برایش گوسفند قربانی می‌کنند. حاجی در پی بازگشت از سفر ضیافتی ترتیب می‌دهد که به سفره علی(ع) معروف است. افزون بر این، تا چند روز مردم به دیدار حاجی آمده، از سفره احسان و آب زمزم بهره می‌برند.[۴۳] در گذشته حاجیان در پی بازگشت از سفر حج لباسی موسوم به چوخا می‌پوشیدند. چاووشی‌خوانی پیش از سفر حج نیز از دیگر مراسم سنتی آذربایجان بود. در این مراسم چاووش‌خوان با خواندن اشعار دینی به در خانه زائران می‌رفت و از آنان صله می‌گرفت.[۴۴] تهیه سوغاتی نیز میان حاجیان آذربایجانی رواج دارد. از جمله سوغاتی‌های معمول حج می‌توان به تسبیح، خرما، آب زمزم و انگشتری اشاره کرد.[۴۵]

اشخاص تأثیر گذار در حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد بن ابی‌الساج و یوسف بن ابی‌الساج بنیان‌گذاران سلسله ساجیان در آذربایجان و اران بودند که مدتی نیز از طرف معتمد عباسی (حکومت: ۲۵۶-۲۷۹ق.) حکمرانی مکه و مدینه را داشتند.[۴۶] از میان حج‌گزاران شهیر علمی و ادبی این سرزمین هم می‌توان به خاقانی شروانی(۵۲۰-۵۹۵ق.) شاعر بلند آوازه اشاره کرد که در منظومه تحفة العراقین گزارشی از سفر حج خود آورده است.[۴۷] نویسنده مصباح الحرمین که کتابی است در آداب حج، از مردم قفقاز بوده است.[۴۸] زین العابدین شروانی (حکومت: ۱۱۹۴-۱۲۵۳ق.) که از دانشوران متولد شروان بود، به مسافرت در کشورهای اسلامی پرداخت و از جمله چند ماهی را در مکه و مدینه ماند و گزارش سفر خود را در کتاب بستان السیاحه ثبت کرد.[۴۹] باکی خان‌اف از جمله بزرگان ادبیات آذربایجان است که در سال ۱۸۴۶م. به حج رفت. سفرنامه حج مشهوری نیز از اسماعیل بی‌قوتقاشنلی در دست است که از سرداران نظامی در دوران امپراتوری روسیه بود. در سال‌های اخیر حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در سال ۱۹۹۴م. به سفر حج رفت.[۵۰]

برای مطالعه بیشتر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • آذربایجان تاریخی (جمهوری آذربایجان)، اسماعیلوف، رشیدبه، تبریز، نشر اختر، ۱۳۷۹ش.
  • آذربایجان (جمهوری)، ملازاده، حمید، انتشارات ارک.
  • آذربایجان (جمهوری)، اسدی‌کیا، بهناز، موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
  • اسلام‌ و جریا‌ن‌ها‌ی اسلامی‌ در جمهوری آذربا‌یجا‌ن‌)۲۰۰۳ - ۱۹۹۱م، اسدی‌کیا‌، بهنا‌ز
  • آشنایی با جمهوری آذربایجان، بهرام امیر احمدیان، جواد پورقلی، تهران، شیرازه، ۱۳۹۱ش.

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. www.en. apa. az
  2. تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۱۷۰.
  3. جغرافیای کامل قفقاز، ص۹۵-۱۰۰.
  4. دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص۶۷؛ www.cia.gov.
  5. اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۶۶.
  6. تاریخ شروان و دربند، ص۱۶-۱۹.
  7. اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۱۱-۱۴، ۷۹-۸۱.
  8. نک: اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۲۷۹-۶۱۱.
  9. الروض المعطار، ص۷۸؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۱۵۶-۱۵۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۸۰.
  10. فتوح البلدان، ص۱۹۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۴۶؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۳۲-۶۳۳.
  11. الروض المعطار، ص۷۸.
  12. اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۲۵-۴۴۲، تاریخ شروان و دربند، ص۱۹-۲۰.
  13. تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۳۶-۵۲.
  14. اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۴۴-۴۹۰.
  15. نک: گلستان ارم، ص۸۴-۱۰۷.
  16. تاریخ طبری، ج۸، ص۲۷۰؛ تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۴۴۶؛ تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۵۴-۵۵؛ تاریخ شروان ودربند، ص۴۴-۴۵.
  17. گلستان ارم، ص۱۰۴؛ نک: اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۴۲-۴۹۰.
  18. گلستان ارم، ص۱۱۸-۱۱۹.
  19. تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۷.
  20. بستان السیاحه، ص۹۴؛ تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۷-۲۵۸؛ دائرة المعارف الشیعیه، ج۱، ص۶۴-۶۵.
  21. تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۸.
  22. دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص۶۵-۶۷.
  23. تاریخ مکه، ص۲۱۸-۲۱۹.
  24. نک: سفرنامه بانوی ایرانی، تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۱۷۰-۱۷۱.
  25. مقالات تاریخی، دفتر هفدهم، ص۱۰۴، «راه حج نماد تمدن و پیوند اسلامی».
  26. تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۳۱۵-۳۱۷، ۴۱۰-۴۱۲؛ راه حج، ص۲۲۱، ۲۲۳.
  27. الحج قبل مئة سنه، ص۱۹۵-۱۹۷.
  28. الحج قبل مئة سنه، ص۱۶.
  29. الحج قبل مئة سنه، ص۱۶-۱۸.
  30. سفرنامه فراهانی، ص۱۶۸.
  31. الحج قبل مئة سنه، ص۲۰۶.
  32. الحج قبل مئة سنه، ص۱۹۵.
  33. الحج قبل مئة سنه، ص۱۴-۱۶، ۳۱۳.
  34. الحج قبل مئة سنه، ص۱۹.
  35. سفرنامه‌های حج قاجار، ج۶، ص۳۵۸، «سفرنامه امین‌الدوله».
  36. سفرنامه‌های حج قاجار، ج۶، ص۳۵۸، «سفرنامه امین‌الدوله».
  37. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۲۴۳.
  38. الحج قبل مئة سنه، ص۲۹؛ جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۲۱.
  39. www.en.trend.az ؛www.en.apa.az.
  40. جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۴۲-۴۳.
  41. با کاروان صفا، ص۱۴۴.
  42. جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۴۴.
  43. تحقیقات میدانی، رایزنی فرهنگی ایران در آذربایجان.
  44. جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۳۳، ۳۸.
  45. جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۶۱.
  46. تاریخ طبری، ج۱۰، ص۸۰؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۸۷؛ ج۲، ص۲۵؛ اران از دوران باستان تا عهد مغول، ص۴۴۴-۴۴۵.
  47. تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۶۴-۶۵.
  48. مصباح الحرمین، ص۸-۹.
  49. خاطرات زیارت خانه خدا و عتبات عالیات، ص۴۹۳-۴۹۹.
  50. جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۱۷، ۳۹، ۴۳.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آذربایجان.
  • ارّان از دوران باستان تا آغاز عهد مغول: عنایت‌الله رضا، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۶ش
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق
  • با کاروان صفا در سال ۸۲: رسول جعفریان، مشعر، ۱۳۸۳ش
  • بستان السیاحه: زین العابدین شروانی، کتابخانه نسائی
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • تاریخ حج‌گزاری ایرانیان: ‌اسراء دوغان، مشعر، تهران، ۱۳۸۹ش
  • تاریخ شروان و دربند: و. مینورسکی، ترجمه: محسن خادم، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش
  • تاریخ عمومی منطقه شروان: رحیم رئیس نیا، وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۸۶ش
  • تاریخ مکه: احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، نادی مکة الثقافی، ۱۴۰۴ق
  • تحقیقات میدانی: رایزنی فرهنگی ایران در آذربایجان (محل نگهداری: کتابخانه دانشنامه حج و حرمین شریفین)
  • جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان
  • جغرافیای کامل قفقاز: بهرام امیراحمدیان، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۱ش
  • الحج قبل مئة سنه: عبدالعزیز دولتشین، به کوشش ریزفان، بیروت، دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه، ۱۹۹۳ق
  • خاطرات زیارت خانه خدا و عتبات عالیات: محمدرضا خانی، به کوشش پاک گوهر و سعیدی، ۱۳۶۶ش
  • دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیه: حسن الامین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۴۲ق
  • دائرةالمعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش
  • راه حج: رسول جعفریان، تهران، زیتون سبز، ۱۳۸۹ش
  • الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م.۹۰۰ق.)، بیروت، مکتبة لبنان، ۱۹۸۴م
  • سفرنامه امین الدوله: به کوشش رسول جعفریان، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۸۹ش
  • سفرنامه منظوم حج: بانوی اصفهانی، به کوشش رسول جعفریان، مشعر، ۱۳۷۴ش
  • سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی: محمد فراهانی، به کوشش مسعود گلزاری، فردوسی، تهران، ۱۳۶۲ش
  • العقد الثمین: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش فؤاد سید، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۶ق
  • فتوح البلدان: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م
  • گلستان ارم: عباسقلی آقاقدسی، تهران، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت امور خارجه، ۱۳۸۲ش
  • مصباح الحرمین: عبدالجبار شکویی، به کوشش طباطبایی، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش
  • مقالات تاریخی: رسول جعفریان، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • www.en.trend.az
  • www.en.apa.az
  • www.cta.gov