زیارتگاه رأس الحسین(حلب)

زیارتگاه رأس الحسین(حلب)،زیارتگاهی در شهر حلب که در مسیر حرکت اسرای کربلا تا شام قرار داشت و بنا بر روایات مختلف، براثر چکیدن خون از سر امام حسین در این منطقه و یا دیدن خواب کسانی، در حلب بنا شد. این زیارتگاه با نام مشهدالحسین و مشهدالنقطه نیز شناخته می‌شود و حاوی سنگی است که آثاری از خون سر امام حسین بر آن برجای مانده‌است.

خطا در ایجاد بندانگشتی: پرونده وجود ندارد
مشهد الراس حلب

ساخت و توسعه این زیارتگاه که در کوه جوشن واقع شده را به دوران عمربن عبدالعزیز اموی، ملک الصالح اسماعیل زنگی، سیف الدوله حمدانی منتسب‌دانسته‌اند.

این زیارتگاه در دوران ایوبی، مملوکی و عثمانی مورد توجه حاکمان قرار گرفت، چنانچه به توسعه آن پرداختند و امام جماعت برای آن تعیین نمودند.

سنگ یاد شده در جریان جنگ جهانی اول و پس از انفجار زیارتگاه، مدتی در مشهد محسن نگهداری و پس از بازسازی به جایگاه اصلی بازگردانده شد.

موقعیت مکانی زیارتگاه

 
ضریح مقام رأس الحسین(ع) در مسجد النقطه حلب

اين زيارتگاه نزد اهالي حلب به «مشهد الحسين» شناخته مي‌شود و در محله «جب الجلبي» حلب، ميان بافت مسکوني جديد اين شهر قرار دارد. محلي که زيارتگاه در آن واقع است، در گذشته کوه کم‌ارتفاعي در غرب حلب، به نام کوه جوشن بوده است که امروزه به علت توسعه عمراني اين شهر، ميان محلات جديد آن قرار گرفته است. در کوه جوشن، افزون‌بر مشهد الحسين، زيارتگاه ديگري مرتبط با اهل‌بيت به نام «مشهد محسن» فرزند امام حسين(ع) وجود دارد.

مکان مشهدالحسین(ع) سمت راست خیابان اصلی و حدود پنجاه متر بالاتر از پل هوایی است که صحن بزرگی داشته و بر در ورودی، نام این مکان بر روی سنگی حجاری شده است. در انتهای صحن و حیاط درب دیگری است که به داخل شبستان و محل اصلی مشهد مرتبط است، بر در ورودی آن کتیبه‌ای به خط کوفی دیده می‌شود که بر آن نوشته شده است: «هذا مقام و مشهد الحسین(ع) » و پایین آن نیز نام سیف الدّوله حمدانی به عنوان سازندۀ این بنا به چشم می‌خورد.پس از ورود؛ به شبستان کوچک دیگری می‌رسیم که در انتهای آن ایوانی قرار دارد و کنار آن ضریحی کوچک به ابعاد ١/5* ١ متر و به رنگ زرد دیده می‌شود.در داخل آن سنگی بر روی استوانه‌ای قرار داده شده و این جا همان مکانی است که سر مقدس امام حسین(ع) بر آن گذاشته شده و قطره‌هایی از خون بر آن ریخته است.

وجه تسمیه کوه جوشن

براساس منابع تاريخي، کوه جوشن يکي از نقاط عبور و توقفگاه‌هاي کاروان اسراي اهل‌بيت: از کوفه به شام بوده است. در وجه تسميه آن گفته‌اند از زماني‌که «شمر بن ذي‌الجوشن» به همراه اسراي اهل‌بيت و سرهاي شهداي کربلا، در آن توقف کرد، به کوه جوشن معروف شد.[۱]

رکود معدن مس و ارتباط آن با کاروان اسرا

در قرون نخستين اسلامي، در اين کوه، معدن مس سرخ وجود داشت که به گفته ابن‌عديم حلبي، چون اهل حلب از استخراج مس آن سودي نمي‌بردند، از کار کردن در آن دست کشيدند.[۲]

در منابع تاريخي، موضوع سود نکردن از استخراج مس کوه جوشن، به حادثه عبور کاروان اهل‌بيت ربط داده شده است و مورخان علت آن را چنين بيان کرده‌اند که اين معدن از زماني که کاروان اسراي اهل‌بيت و زنان و فرزندان امام حسين(ع) از اينجا عبور کردند، متروک گشت؛ زيرا يکي از زنان امام حسين باردار بود و فرزندش در اين مکان سقط شد و هر چه از کارگرانِ معدن، نان و آب خواست، آنها به او کمک نکردند و ناسزا گفتند. او نيز آنها را نفرين کرد و از آن پس هرکس در اين معدن کار مي‌کند، سودي نمي‌برد.[۳]

عامل پیدایش زیارتگاه در کوه جوشن چه بود؟

در اين زيارتگاه، سنگ مقدّسي وجود دارد که محل گذاشتن سر امام حسين دانسته شده است و گفته مي‌شود آثاري از خون امام حسين(ع) روي اين سنگ به‌جا مانده است. به همین واسطه آن را مشهد النقطه نیز نام نهادند.[۴]

اما در منابع تاريخي، درباره عامل پيدايش اين زيارتگاه و تاريخ بناي آن، اقوال ديگري نقل شده است؛ براي مثال ابن‌عديم، علت بناي زيارتگاه را ديده شدن امام حسين(ع) در خواب در اين محل دانسته است.[۵]

برخی نیز، سبب بناي زيارتگاه را خواب ديده شدن امام علي(ع) در اين محل دانسته است.[۶]

روایت دیگر که برخی منابع از آن یاد کرده‌اند، جای دادن سر امام در دیر توسط یک راهب مسیحی است. راهب سر را به بهای پول از سربازان گرفته و یک شب [۷]در دیری موسوم به مارت مروثا در دامنه کوه جوشن نگه داشته است.[۸] این دیر پس از آن به زیارتگاه تبدیل شد.[۹]

سازندگان زیارتگاه

«سماقيه» معتقد است که تاريخ بناي نخستين زيارتگاه، مي‌تواند از دوره عمر بن عبدالعزيز خليفه اُموي (99 ـ 101 ه‍ .ق) باشد. اين بنا در آن زمان تنها شامل يک گنبد بوده که محل آن، امروزه واقع در جنوب صحن داخلي ساختمان زيارتگاه است[۱۰]

برخی نیز ساخت زیارتگاه را مربوط به دوره زنگیان دانسته و حاج ابو نصر بن طباخ به همراهی ملک الصالح اسماعیل(فرزند نورالدین محمودبن زنگی) را نخستین سازندگان بنا معرفی نموده‌اند.

در منابع آمده مردم نیز در ساخت مشارکت داشته و هریک هزینه ساخت یک قسمت از بنا را متقبل شدند. ساخت زیارتگاه در سال 585 ه.ق به پایان رسید. [۱۱]

پژهشگر ديگري نيز کارهاي ساختماني زيارتگاه را در دوره ملک الصالح اسماعيل (569 ـ 577 ه‍ .ق)، ناظر بر توسعه و بازسازي آن، و نه بناي نخستين آن دانسته است.[۱۲]

بنا بر روایات منابع، بناي زيارتگاه در دوره سيف‌الدوله حمداني توسعه يافته است و در اين دوره، شبستان و صحن داخلي بنا، و در دوره ملک الصالح اسماعيل، فرزند نورالدين محمود بن زنگي، ايوان بنا و اتاق‌هاي پيرامون صحن و رواق شمالي آن ساخته شده است.[۱۳]

زیارتگاه در ادوار بعد

دوره ایوبی

براساس منابع تاريخي، صلاح‌الدين ايوبي (565 ـ 589 ه‍ .ق) از اين زيارتگاه بازديد کرد و ده هزار درهم به آن اختصاص داد. سپس فرزند وي ملک الظاهر غازي (582 ـ 613 ه‍ .ق) آسيابي را وقف آنجا کرد که مبلغ درآمد آن ساليانه شش هزار درهم بود و آن را براي خريد انواع شيريني‌ براي کساني که شب‌هاي جمعه به آنجا مي‌آمدند، اختصاص داد. او «شمس‌الدين ابوعلي حسين بن زهره حسيني»، نقيب سادات حلب در آن زمان، و «قاضي بهاءالدين ابومحمد حسن بن ابراهيم بن خشّاب حلبي» را متولي و مسئول نظارت بر آن گردانيد.[۱۴] چهار اتاق موجود در شمال زيارتگاه، از آثار ساخته شده در اين دوره است.[۱۵]

در دوره حاکميت ملک العزيز محمد (متوفاي 634 ه‍ .ق) فرزند ملک الظاهر غازي ايوبي، قاضي بهاءالدين ابن خشاب از وي اجازه گرفت تا براي زيارتگاه، صحن ديگر، و اطراف آن نيز اتاق‌هايي بسازد تا کساني که به اين زيارتگاه مي‌روند، بتوانند در اين اتاق‌ها اقامت کنند. اما به علت حمله مغولان به حلب (سال 658 ه‍ .ق)، کار اين توسعه ناتمام ماند. مغولان زيارتگاه را خراب کردند و اشياي وقف شده، را مانند حصير، فرش، ظروف مسي، چراغ‌هاي طلا و نقره و شمعدان‌هايي که به شماره نمي‌آمد، غارت کردند.

دوره مملوکی

پس از غارت مغولان، «سلطان ملک الظاهر بيبرس مملوکي» (658 - 676ه‍ .ق)، زيارتگاه را بازسازي کرد و براي آن امام جماعت و مؤذن و متولي قرار داد.[۱۶]

دوره عثمانی

در دوره عثماني، مدتي به زيارتگاه، بي‌توجهي شد. اما از نيمه دوم قرن سيزدهم ه‍.ق، در ايام عاشورا اهالي مراسمي را برگزار مي‌کردند و در آن، داستان ولادت پيامبر(ص) را مي‌خواندند. در ايام 27 رجب نيز داستان معراج پيامبر(ص) قرائت مي‌شد.

در سال 1302 ه‍ .ق، بخش شمالي شبستان بازسازي گرديد. پس از چند سال سلطان عبدالحميد عثماني پرده‌اي را از حرير که مزيّن به آيات زربافت قرآن بود، به زيارتگاه اهدا کرد و در محراب گذاشته شد. زمين شبستان نيز با فرش‌هاي زيبايي پوشانده شد و سنگفرش صحن بازسازي گرديد. براي زيارتگاه، امام جماعت، مؤذن و خادم تعيين شد و کارمنداني نيز موظف بودند هر روز يک جزء از قرآن را تلاوت کنند. تمامي هزينه‌هاي آن از صندوق املاک سلطان عبدالحميد در حلب تأمين مي‌شد. اما پس از انقلاب مشروطه عثماني، همه اين مراسم‌ها لغو شد.[۱۷]

در زمان جنگ جهانی اول

در زمان جنگ جهاني اول (1914 ـ 1918م.)، مشهد الحسين به انبار سلاح و مهمات جنگي ارتش ترک‌هاي متحد تبديل شد.[۱۸] در تاريخ 20 محرم 1337ه‍ .ق ـ 12 اکتبر 1918م، تعدادي از اراذل و اوباش براي غارت مهمات موجود در زيارتگاه، به آنجا هجوم بردندکه در نتيجه، انفجار بزرگي رخ داد و ساختمان زيارتگاه ويران شد.[۱۹]

بازسازی زیارتگاه بعد از حادثه انفجار

بعد از انفجار، سنگي که حاوي آثار خون امام حسين(ع) بود، آسيبي نديد و پس از آن، به زيارتگاه محسن انتقال يافت و کنار قبر وي قرار داده شد.[۲۰]

پس از اين حادثه، زيارتگاه به‌صورت ويرانه رها گرديد؛ تا اينکه پس از گذشت چند دهه، در سال 1960م، «شيخ ابراهيم الحاج حسين» که از روحانيان شيعه حلب بود، جمعيتي را به نام «جمعية الاعمار و الاحسان» (جمعيت سازندگي و نيکوکاري)، به منظور بازسازي بناي زيارتگاه تأسيس کرد. اين جمعيت با پشتيباني مراجع و علماي شيعه از جمله آيت‌الله سيد محسن حکيم و سيد حسين مکي عاملي، شروع به جمع‌آوري تبرعات و کمک‌هاي مالي نمود.[۲۱] کار بازسازی از سال 1961 آغاز شد[۲۲]

و در سال 1967م. پايان يافت. سپس تا سال 1979 م، ده اتاق در صحن خارجي ساخته شد.[۲۳]

در تاريخ 3 ذي‌القعده 1410 ه‍ .ق، مصادف 1990/5/26 سنگ مقدس از زيارتگاه محسن به محل اصلي خود يعني مشهد الحسين بازگردانده شد و بدين ترتيب، اين محل دوباره به زيارتگاهي براي زائران کشورهاي مختلف تبديل شد.[۲۴]

پانویس

  1. نهر الذهب في تاريخ حلب، ج 2، ص 210.
  2. بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 1، ص 411.
  3. بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 1، ص 411؛ معجم البلدان، ج 2، ص 216.
  4. نهر الذهب في تاريخ حلب، ج 2، ص 212.
  5. بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 1، ص 412.
  6. معجم البلدان، ج 2، ص 284
  7. مناقب آل ابي‌طالب، ج 4، ص 67
  8. بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 1، ص 412؛ معجم البلدان، ج 2، ص 531.
  9. آثار آل محمد(ص) في حلب، ابراهيم نصرالله، صص 40 - 50.
  10. «مشهد الامام الحسين بحلب»، محمد علي سماقيه، ص 176.
  11. الاعلاق الخطيرة في ذکر امراء الشام والجزيرة، ج 1، صص 50 و 51.
  12. الثقافة الاسلامية، «مشهد الامام الحسين بحلب»، محمد حريثاني، ش 14، ص 184.
  13. «مشهد الامام الحسين بحلب،» محمد علي سماقيه، ص 176.
  14. الاعلاق الخطيرة في ذکر امراء الشام والجزيرة، ج 1، ص 51.
  15. «مشهد الامام الحسين بحلب»، محمد علي سماقيه، ص 176.
  16. الاعلاق الخطيرة في ذکر امراء الشام والجزيرة، ج 1، ق 1، ص 52.
  17. نهر الذهب في تاريخ حلب، ج 2، صص 212 و 213.
  18. الثقافة الاسلامية، «مشهد الامام الحسين بحلب»، محمد حريثاني، ص 185.
  19. آثار آل محمد9 في حلب، صص 75 و 76.
  20. اضواء وآراء، عبدالرحمان الکيالي، ج 2، ص 86، مزارات اهل‌البيت و تاريخها، محمد حسين الحسيني الجلالي، صص 236 و 237.
  21. حلب والتشيع، ابراهيم نصرالله، ص 28.
  22. آثار آل محمد(ص) في حلب، صص 93 و 94.
  23. آثار آل محمد(ص) في حلب، صص 93 و 94.
  24. آثار آل محمد(ص) في حلب، ص 104

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب آثار پیامبر و زیارتگاه های اهل بیت در سوریه نوشته احمد خامه یار، نشر مشعر، ۱۳۹۳، ص 139 تا 155 است.