ضریح

از ویکی حج
ضریح امام حسین(ع).

ضریح، در زیارتگاه‌ها، خانه‌ای چوبین یا ساخته شده از مس، نقره، طلا و غیر آن است، که به صورت مشبّک بوده و روی قبر امام یا امام‌زاده ساخته می‌شود. زائران هنگام زیارت، به آن تبرک می‌جویند.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضریح، واژه‌ای عربی، به معنای قبری که لحد نداشته باشد[۱] و شکاف وسط قبر[۲] آمده و به ضرائح جمع بسته شده است.[۳] ابن فارس، ماده «ض، ر، ح» را دارای دو اصل معنایی دانسته که یکی از آن‌ها انداختن شیء است. به باور او، به قبری که لحد نداشته باشد ضریح گفته شده، زیرا گویا میت را در آن می‌اندازند.[۴] برخی، وجه دیگری ذکر کرده‌اند.[یادداشت ۱][۵] طریحی، آن را از نظر ساختار، فَعیل به معنای مفعول دانسته است.[۶]

برخی، معنای واژه ضراح را، که ضریح نیز روایت شده، خانه‌ای در آسمان، روبه‌روی کعبه دانسته‌اند.[۷] ضریح، در برخی واژه‌نامه‌های معاصر، به قبری که با دیواره‌های چوبی احاطه شده یا بنایی برایش ساخته شده نیز معنا شده است.[۸] در فرهنگ تشریحی معماری و ساختمان، ضریح، در برابر واژه shrine، به معنای محفظه‌ای که بقایای جسد قدّیسان در آن نگهداری می‌شود، قرار گرفته است.[۹]

چیستی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضریح، در زیارتگاه‌ها، خانه‌ای چوبین یا ساخته شده از مس، نقره، طلا و غیر آن که به صورت مشبّک است و روی قبر امام یا امام‌زاده و شهیدی ساخته می‌شود.

ضریح که جنبه احترام به صاحب قبر و برای حفاظت از مدفن اولیا ساخته می‌شود، از چوب محکم و بادوام است که پوششی از مس، نقره و طلا و دارای نقش و نگاری زیبا و آراسته به آیات، احادیث و اسامی متبرک است و کار هنری و نگارگری زیبا و ماندگار بر آن انجام می‌شود. زائران هنگام زیارت، آن را می‌بوسند و تبرک می‌جویند. بیشتر، ضریح‌ها پس از مدتی که کهنه و فرسوده می‌گردند، بازسازی می‌شوند. ضریح‌های قدیمی نیز بیشتر در موزه‌ها نگه‌داری می‌شود.[۱۰]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. کتاب العین، ج‏3، ص103.
  2. الصحاح، ج۱، ص۳۸۶.
  3. مجمع البحرین، ج‏2، ص391.
  4. معجم مقاییس اللغه، ج‏3، ص400.
  5. جمهرة اللغة، ج‏1، ص516.
  6. مجمع البحرین، ج‏2، ص391.
  7. تاج العروس، ج‏4، ص134.
  8. المعجم الغنی، ذیل واژه الضریح.
  9. فرهنگ تشریحی معماری و ساختمان، ذیل واژه ضریح/shrine.
  10. فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص30.
  1. و سُمِّی الضَّریح فی القبر ضریحا لأنه انضرح عن جالی القبر فصار فی وسطه؛ و سُمّی اللحد لحدا لأنه مال إلی أحد جالَی القبر.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
  • تاج العروس من جواهر القاموس، محمد بن محمد مرتضی زبیدی، دار الفکر، بیروت ۱۴۱۴ق.
  • جمهرة اللغة، محمد بن حسن ابن درید، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
  • فرهنگ تشریحی معماری و ساختمان، سیریل هریس، ترجمه مهرداد هاشم زاده همایونی، محمدرضا افضلی، دانشیار، ۱۳۹۰ش.
  • فرهنگامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار ۱۳۹۲ش، ص۳۰.
  • کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق.
  • مجمع البحرین، فخر الدین بن محمد طریحی، مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ش.
  • معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.