آثار پیامبر در سوریه
آثار پیامبر در سوریه، اصطلاحی است که بر متعلقات باقیمانده از پیامبر اسلام(ص) و اشیای منتسب به ایشان اطلاق میگردد. آثاری همچون تار موی سر و صورت، قدمگاه، لباس و نعلین که در سوریه جای داشته است.
آثار شاخص بجا مانده در سوریه عمدتا در شهرهای بصری: اثر نشستن شتر پیامبر، لاذقیه: تارموی پیامبر در مسجد مغربی، دمشق: قدمگاه پیامبر در مسجدقدم، تارمو پیامبر در خانقاه سعدیه، حلب: قدمگاه پیامبر در مسجد کریمیه، اثر دست پیامبر در مسجد بانقوسا، آثار پیامبر در مسجد جامع وجود دارد.
علاوه بر این آثار، اماکنی در سوریه منسوب به پیامبر هستند که خواب پیامبر در آنها دیده شده است. از جمله، غار اصحاب کهف دمشق، مشهد قرنبیا حلب، مسجد جامع حلب، مسجد اطروش، پنجره پیامبر.
افزون براین آثار و اماکنی منسوب به پیامبر در سوریه وجود داشته که امروزه از میان رفتهاست. مانند نعلین پیامبر در مسجد دماغیه و دارالحدیث اشرفیه.
آثار پیامبر و اهمیت آن
آثار پیامبر(ص)، در جایگاههای ویژهای در بناهای مذهبی مهم از قبیل مساجد جامع، خانقاهها و زیارتگاههای برخی شهرهای بزرگ جهان اسلام به ویژه در مناطق تحت نفوذ پادشاهان عثمانی، نگهداری میشده و برای مسلمانان تقدّس خاصی داشته است.
در منابع تاریخی، اطلاعاتی درباره تار موهای منتسب به پیامبر اسلام ارائه شده که در دوره مملوکی، در تعدادی از شهرهای جهان اسلام، زیارتگاه و مورد توجه مردم بوده است. این مسئله در دوره عثمانی، چشمگیر بوده است؛ به طوری که برخی پادشاهان عثمانی، تعدادی از تارهای موی پیامبر(ص) را در اختیار داشتند که به دیگران هدیه میدادند. همچنین تعدادی از مشایخ تصوّف و خاندانهای سادات در جهان اهلسنت، تار موهایی در اختیار دارند که برای صحت انتساب آنها به پیامبر(ص)، اسناد و شجرهنامههایی ارائه میدهند تا ثابت کنند این آثار از زمان پیامبر(ص) میان مشایخ و اجداد آنان دست به دست گشته تا به آنها رسیده است.
آثار پیامبر در بصری
مسجد مَبرَک الناقه در شهر بُصری
این مسجد در شمال شرقی شهر «بُصری» (بُصری الشام) قرار دارد. این شهر در استان درعا، در فاصله 40 کیلومتری شرق شهر درعا و 140 کیلومتری جنوب شهر دمشق واقع است. این منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است.
درباره سبب پیدایش این مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس یک قول، این مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستین نسخه قرآن، که در زمان عثمان به سوریه ارسال گردید، ساخته شده است.[۱] اما بنابر قول دیگر که منابع قدیمیتر نیز آن را تأیید میکند، این مسجد به سبب ورود پیامبر اسلام به بصری یا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در این مکان، ساخته شده است.[۲]
محرابی در ضلع جنوبی حجره غربی مسجد وجود دارد که در دیوار سمت چپ آن، کتیبهای به خط کوفی وجود دارد که در آن عبارت «مسجد رسولالله» دیده میشود. کف زمین، جلوی محراب، قطعه سنگ مربعی وجود دارد که روی آن فرورفتگیهایی دیده میشود که برخی آنها را اثر زانوی شتر پیامبر(ص) هنگام نشستن دانستهاند.
این مسجد، اواخر دوره مملوکی یا اوایل دوره عثمانی، متروکه گردید و بنای آن به ویرانه تبدیل شد. اما بین سالهای 1854 تا 1863 م، به دستور «سعید پاشا»، حاکم مصر، و با هزینه او بازسازی و مرمت گردید.[۳]
آثار پیامبر در لاذقیه
تار موی پیامبر(ص) در مسجد مغربی شهر «لاذقیه»
در مسجد مغربی، واقع در شهر لاذقیه، از بنادر سوریه در ساحل دریای مدیترانه، چند تار موی منسوب به پیامبر اسلام وجود دارد. این مسجد در بخش جنوبی «تلة القلعه» (تپه قلعه) در نقطهای مرتفع از مرکز شهر لاذقیه قرار دارد. علت نامگذاری مسجد به «مغربی»، وجود قبر شیخ محمد مغربی در آن است. البته این مسجد در گذشته، به مسجد نور نیز شناخته میشده است.[۴]
در یکی از زوایای اتاق آرامگاه، طاقچهای سنگی وجود دارد که محل نگهداری آثار پیامبر(ص) است. این آثار شامل سه تار موی منسوب به آن حضرت است که گفته میشود دو تار مو را یکی از پادشاهان عثمانی به این مسجد اهدا کرده است و تار موی سوم را نیز زمانی که شیخ مغربی از مکه مکرمه به لاذقیه مهاجرت کرده، با خود آورده است. این آثار، داخل صندوق چوبی درون طاقچه نگهداری میگردد. طاقچه نیز با چارچوبی ساده که یک قطعه شیشهای را نگه داشته، مسدود شده است. این آثار پیامبر در آخرین روز جمعه ماه رمضان هر سال، از آغاز زمان نماز صبح تا انتهای زمان نماز عشا، برای عموم به نمایش گذاشته میشود.
آثار پیامبر در دمشق
قدمگاه پیامبر(ص) در مسجد جامع قَدَم
محله «قَدَم» در حومه جنوبی دمشق، در اصل یکی از روستاهای «غوطه» دمشق[۵]بوده که امروزه به محلهای در حومه جنوبی شهر تبدیل شده است. وجه تسمیه آن، وجود چند جای پای سنگی در آن بوده است. هنوز یکی از این جای پاها در جامع کبیر ( مسجد جامع) محله قدم باقیمانده است که امروزه قدمگاه حضرت محمد(ص) دانسته میشود.
براساس یک باور محلی، پیامبر(ص) در سفر بازرگانی خود به شام، به این نقطه رسید و جای پایش بر سنگ باقیماند. اما از این نقطه فراتر نرفت و وارد دمشق نشد.[۶]
ابنجبیر، در این مکان به نُه جای پا اشاره کرده و آنها را منتسب به حضرت موسی(ص) دانسته است.[۷] علی بن ابیبکر هروی از این مکان با نام «مشهد اقدام» (زیارتگاه قدمگاهها) نام برده و آنها را متعلق به پیامبران، بدون اشاره به نام آنان،ذکر کردهاست.[۸]
از میان نُه جای پایی که ابنجبیر به آن اشاره کرده، امروزه تنها یک یا دو جای پا باقی مانده است. در دوره عثمانی یکی از جای پاهای موجود در این روستا، به دستور سلطان عبدالحمید اول به استانبول انتقال یافت و بعداً در مقبره وی در این شهر قرار داده شد.[۹]
در گذشته سنگ قدمگاه منسوب به پیامبر(ص) در کنار پنجرهای در میان محراب و منبر در منبع جنوبی شبستان مسجد قرار داشت.[۱۰] اما پس از توسعة اخیر مسجد، این سنگ به اتاقک مخصوصی، خارج از ساختمان مسجد به سمت شمال شرقی آن انتقال یافته است.
تار موی پیامبر(ص) در خانقاه سعدیه
در زاویه (خانقاه) سعدیه، واقع در محله قیمریه، در بافت تاریخی شهر دمشق، یک تار موی منسوب به پیامبر اکرم نگهداری میشود. زاویه سعدیه، از خانقاههای طریقت سعدیه در دمشق است و نزد پیروان این طریق، به مقام (جایگاه) توحید شهرت دارد.
این خانقاه در اصل خانه مسکونی یکی از مشایخ طریقت سعدیه به نام «محمد سعدالدینبنمحمد امین سعدی» بوده است. او در سال 1282ه .ق خانه خود را وقف مسجد شیخ سعدالدین جباوی که در جوار خانقاه قرار دارد، نمود و سپس آن را به خانقاه تبدیل، و در سال 1284ه . ق بازسازی کرد. همچنین در سال 1311ه .ق، فرزند او شیخ ابراهیم سعدی، با دستور سلطان عبدالحمید دوم عثمانی، آن را دوباره بازسازی کرد.[۱۱]
درباره چگونگی رسیدن تار موی منتسب به پیامبر اسلام(ص) به این خانقاه، دو روایت وجود دارد: طبق یک روایت، این تار مو هدیهای از سوی سلطان عبدالحمید به خانقاه طریقت سعدیه بوده است. اما طبق روایت دوم، شیخ ابراهیم سعدی این تار مو را از پدرش شیخ محمد سعدالدین، و او نیز از پدرش محمدامین و او نیز از اجدادش دریافت کرده است.[۱۲]
درباره اوقات و چگونگی زیارت تار مو آمده است که صوفیان خاندان سعدیه، مراسم خود را در شبهای جمعه هر هفته، از ابتدای ماه ربیعالاول تا پایان ماه رمضان هر سال برگزار میکنند. پس از قرائت اوراد شیخ سعدالدین جباوی، تلاوت قرآن کریم، مداحی پیامبر(ص) و ذکر و تسبیح و خطبه و دعا، جلسه خود را با تبرک به تار موی پیامبر به پایان میبرند.[۱۳]
در محرابی واقع در خانقاه، طاقچه مربع شکل کوچکی ایجاد شده که محل قرار دادن صندوق ویژه نگهداری تار موی پیامبر(ص)است.
در زمان بازسازی، صندوق نگهداری تار مو، به ساختمان وزارت اوقاف سوریه در دمشق منتقل گردید و پس از پایان بازسازی، به جایگاه خود در محراب خانقاه بازگردانده شد.
غار جبرئیل (غار اصحاب کهف) در کوه قاسیون
از جمله زیارتگاههای مرتبط با پیامبر اسلام(ص) در شهر دمشق، غاری است که در گذشته «کهف جبریل» (غار جبرئیل) نام داشته است. اما امروزه به غار اصحاب کهف شهرت یافته است.
به گفته ابنعساکر، یکی از علمای دمشق به نام «ابوالفرج محمدبنعبدالله» ملقب به ابنمعلم (متوفای412 ه .ق) در نیمه دوم قرن چهارم هجری این زیارتگاه را براساس خواب بنا کرده است. در ضمن، تاریخ آغاز ساخت آن سال 370 ه .ق بوده است. [۱۴]
درباره ابنمعلم گفتهاند که وی شیخی عابد، صالح و مستجابالدعوه بوده است. او در سال 412 ه .ق درگذشت و در این غار دفن شد.[۱۵]
آثار پیامبر در حلب
آثار منسوب به رسول خدا(ص) در مسجد جامع
مسجد جامع شهر حلب، معروف به جامع کبیر یا مسجد اُموی حلب، در مرکز بافت قدیمی این شهر قرار دارد و از نخستین مساجد وسیع و بزرگ اسلامی به شمار میآید.
تا چندی پیش آثاری منسوب به پیامبر اسلام(ص) در داخل مقصوره واقع در شبستان مسجد و کنار مزار منسوب به زکریای پیامبر(ع) نگهداری میشد که شامل سه تار مو و قطعهای از یک دندان منسوب به رسول خدا(ص) بود و داخل استوانههای شیشهای، در معرض دید زائران قرار داشت. این آثار در زمان جنگ داخلی اخیر سوریه به سرقت رفت.[۱۶]
از این آثار، دو تار مو، از دو نقطه دیگر حلب، یعنی مسجد و مدرسه حلویه، و مسجد حاج موسی، به این مکان منتقل شده بود و تار موی سوم نیز از زمان نامشخصی در همین مسجد نگهداری میشد. «محمد ابوالوفای رفاعی» (1179-1264 ه .ق)، در اشعار خود آداب و اوقات زیارت تار موی پیامبر(ص) در مسجد جامع حلب را نخستین جمعه ماه رجب، 27 رجب، 15 شعبان، 27 رمضان (یعنی شب قدر نزد اهلسنت) و شب ولادت پیامبر یعنی 12 ربیعالاول (نزد اهلسنت) برشمردهاست.[۱۷]
اثر دست پیامبر(ص) در مسجد بانقوسا
مسجد بانقوسا از دیگر مساجد تاریخی شهر حلب، در محله بانقوسا، در شرق میدان بابالحدید این شهر واقع است.
از آنجا که مسجد بانقوسا، نزدیک مسجد قدیمیتری به نام مسجد حدّادین بنا شد، به «جامع جدید» (مسجد نو) شناخته شد. در نتیجه، مسجد حدّادین، به «جامع عتیق» (مسجد کهنه) معروف شد. درباره بانی مسجد نیز گفتهاند که شخصی به نام «خاص بک الخواجا»، ساخت مسجد را آغاز کرد؛ اما پیش از اتمام بنای آن درگذشت. بنابراین نیکوکاران دیگری، ساخت مسجد را به پایان بردند.[۱۸] قدمت مسجد نیز از قرن هشتم هجری است.
در این مسجد، سنگی وجود دارد که در آن، اثر دستی منسوب به پیامبر اکرم(ص) دیده میشود.[۱۹]
مشهد قَرَنبیا (مقرّ الانبیاء)
«قسیمالدوله آقسنقر» (478 - 487ه .ق)، حاکم حلب در دوره سلجوقی و جد سلطان نورالدین محمودبنزنگی، این زیارتگاه را در نیمه دوم قرن پنجم هجری ساخته است. مورخان حلب از آن به «مشهد قَرَنبیا» یاد کرده، و لفظ قرنبیا را تحریف «مقرّ الانبیاء» در زبان عامه مردم دانستهاند.
درباره عامل پیدایش و بنای آن، در منابع تاریخی دو روایت آمده است: براساس یک قول، پیامبر اسلام(ص) به همراه تعدادی از پیامبران، بارها در این مکان در حال نماز خواندن [در خواب] دیده شده است.[۲۰]
اما براساس قول دیگر، ابنابیطی حلبی (متوفای630 ه .ق)، مورخ شیعه حلب، دیدن خواب علی(ع) و خبر دادن از وجود قبر اولادش در این مکان موجب ایجاد این زیارتگاه شده است.[۲۱]
برخی معتقدند که منافاتی در تعدد و اختلاف این رؤیا وجود ندارد و هر دو روایت میتواند همزمان صحیح باشد.[۲۲]
«محمد اسعد طلس» با اشاره به اینکه زیارت این زیارتگاه از سوی مردم ، موقعیت آن را در خارج محله «ضوضو»، در شرق باغهای انگور واقع در میان شهر حلب و روستای نیرب، مشخص کرده است.[۲۳]
قدمگاه منسوب به پیامبر(ص) در مسجد کریمیه
مسجد کریمیه، در محله «باب قِنَّسرین» که از محلّههای تاریخی حلب است، قرار دارد نام این مسجد در گذشته «مسجد مُحَصّب» بودهاست.
در شبستان مسجد، سنگ زردرنگی وجود دارد که در آن جای پایی منسوب به حضرت محمد(ص) به چشم میخورد. براساس داستان رایج مردمی، این سنگ را برای نخستین بار، شیخ عبدالکریم خوافی در این مسجد قرار داد.[۲۴]
صاحب نهر الذهب .[۲۵] شیخ محمد ابوالوفای رفاعی در منظومه خود به این جایگاه اشاره کردهاند.[۲۶]
سنگ حاوی جای پای منسوب به پیامبر(ص)، در جایگاه ویژهای در دیوار جنوبی شبستان در شرق محراب، قرار دارد. این جایگاه شامل محفظه شیشهای کوچکی است که بالای آن، ماکت کوچکی از گنبد خضرای مسجدالنبی(ص) به چشم میخورد. پشت سنگ قدمگاه، سقاخانهای نصب شده است تا آب از بالای آن سرازیر گردد و با گذشتن از روی سنگ، در حوضچه کوچک پایین آن جمع شود تا زائران از آن به نیت تبرک آب بنوشند.
مسجد کریمیه، امروزه جایگاه صوفیان طریقه شاذلیه شهر حلب است که هر هفته، روزهای جمعه پس از نماز عصر، مراسم و حلقههای ذکر خود را در آن برگزار میکنند.
اماکن رؤیت پیامبر(ص)
افزون بر «کهف جبرئیل» و «مشهد قرنبیا»، مکانهای دیگری در کشور سوریه وجود داشته است که گفتهاند در آنها حضرت محمد(ص) رؤیت شده است:
- مسجد اطروش، محمد ابوالوفای رفاعی در منظومه خود، به این مسجد اشاره کردهاست. مسجد اطروش در شرق قلعه حلب، در فاصله حدود 200 متر از برج ورودی آن واقع است. بنای این مسجد در سال 801 ه .ق به دست «امیر آقبغا جمالی» ملقّب به «اطروش» (متوفای 806 ه .ق) آغاز شد. [۲۷]
- مسجد جامع حلب، سبط ابنعجمی به مکان دیگری در نیمه شرقی شبستان این مسجد اشاره کرده است که پیامبر اسلام(ص) در آنجا بارها در حال نماز خواندن رؤیت شده، و محل آن بهصورت سکویی بالاتر از کف شبستان بوده است.[۲۸]
- پنجره پیامبر(ص)، ابنطولون صالحی (متوفای 953 ه .ق) در جایی که به زیارتگاههای منطقه صالحیه دمشق اشاره میکند، از این زیارتگاه نام برده و موقعیت آن را غرب دارالخطابه در مسجد مظفّری[۲۹] بیان کرده است.[۳۰]
آثار از میان رفته پیامبر اسلام در سوریه
افزونبر آثاری که در حال حاضر به پیامبر(ص) منسوب است، در منابع تاریخی به دیگر آثار منسوب به آن حضرت در سوریه اشاره شده است که امروزه اثری از آنها به چشم نمیخورد، برخی از این آثار بدین قرارند:
- مدرسه مجاهدیه دمشق، از جمله این آثار، میتوان از جای پای پیامبر(ص) در سنگ سیاهرنگی در نام برد که از حوران به این مکان انتقال داده شده بود.[۳۱]
- روستای دیبین، قدمگاه دیگری از پیامبر(ص) نیز در سنگ سیاهرنگی در این روستا نزدیک شهر بصری وجود داشت[۳۲]
- روستای مَحَجّه، نزدیک شهر «اِزرِع» در جنوب سوریه، سنگی وجود داشته که گفتهاند پیامبر(ص) بر آن نشسته است.[۳۳]
- روستای مالکیه، از روستاهای «جبل بنیهلال»که قدحی از چوب در آن وجود داشته و آن را از پیامبر اسلام دانسته بودند.[۳۴]
- قلعه بصری، در سالهای حکومت «محمد پاشا العظم» (والی دمشق در دوره عثمانی)، جای پایی در قلعه بصری یافت شد، که دستور داد آن را از جا کنده، به کاخ «اسعد پاشا العظم» در دمشق منتقل کنند. پس از وی، «درویش پاشا»، والی دمشق، از دربار پادشاه عثمانی اجازه خواست تا آن را در ضریح سر حضرت یحیی در مسجد اُموی دمشق قرار دهد. اما سلطان عثمانی تشخیص داد که اینگونه آثار بهتر است در پایتخت خلافت یعنی استانبول نگهداری شود. از اینرو دستور داد تا آن را به آنجا ببرند. با رسیدن این جای پا در رجب 1198 ه .ق، جشن بزرگی برپا گردید و سنگ قدمگاه در آرامگاه سلطان عبدالحمید اول، در مجاورت کاخ پادشاهان عثمانی قرار داده شد.[۳۵]
- مدرسه دماغیه لنگه راست صندل پیامبر در آن نگهداری میشد.[۳۶]
- دارالحدیث اشرفیه لنگه چپ صندل پیامبر درآن نگهداری میشد.[۳۷]
از زمان حمله تیمور لنگ به دمشق در سال 803 ه .ق، از نعلین منسوب به پیامبر(ص) نشانی به دست نیامده،[۳۸]و گویا او در جریان حمله به این شهر، این دو اثر را با خود برده است.[۳۹]
پانویس
- ↑ بصری عاصمة الانباط، خلیل مقداد، ص 224؛ سوریة ارض الحضارة والجمال، علی حسن موسی، ص111؛ سوریا ـ تاریخ کبیر لبلد عریق، سیرغی میدفیدکو و دیمیتری سیبیوف، ص 125.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزیارات، علی بن ابیبکر الهروی، ص 17 ،رحلة ابنبطوطة، محمد بن عبدالله المغربی (ابن بطوطة)، ص 111.
- ↑ بصری عاصمة الانباط، صص 228 و 229
- ↑ الابنیة والاماکن الاثریة فی اللاذقیة، هاشم عثمان، ص 245.
- ↑ معجم البلدان، ج 4، ص 219.
- ↑ سوریا ـ تاریخ کبیر لبلد عریق، ص 125.
- ↑ رحلة ابنجبیر، محمد بن احمد الاندلسی (ابنجبیر)، صص 218 - 219.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزیارات، ص 13
- ↑ آثار الرسول فی جناح الامانات المقدسة فی متحف قصر طوب قابی بإسطنبول، اَیدین حلمی، ص 124.
- ↑ «ذیل ثمار المقاصد»، ص 245.
- ↑ الطریقة السعدیة فی بلاد الشام، محمد غازی حسین آغا، ج 2، ص 157
- ↑ الطریقة السعدیة فی بلاد الشام، محمد غازی حسین آغا، ج 2، ص 160-162.
- ↑ الطریقة السعدیة فی بلاد الشام، ج 2، صص 159و160.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج 2، ص 337.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج 53، صص 321 - 323.
- ↑ آثار پیامبر و زیارتگاه های اهل بیت در سوریه، ص 42
- ↑ المشرق، «اولیاء حلب فی منظومة الشیخ وفاء»، فردینان توتل الیسوعی، السنة الثامنة والثلاثون (1940م.)، تشرین الأول و کانون الأول، صص 406 - 408.
- ↑ اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج 6، ص 103
- ↑ اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج 6، ص 105
- ↑ الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام والجزیرة، ج 1، ص 46، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 1، ص 464.
- ↑ الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام والجزیرة، ج 1، صص 46 و 47.
- ↑ آثار آل محمد(ص) فی حلب، ابراهیم نصرالله، ص 145.
- ↑ الآثار الإسلامیة والتاریخیة فی حلب، محمد اسعد طلس، ص 241.
- ↑ اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج 5، ص 288.
- ↑ نهر الذهب فی تاریخ حلب، ج 2، ص 79.
- ↑ «اولیاء حلب فی منظومة الشیخ وفاء»، ص 408.
- ↑ العمارة العربیة الإسلامیة: خصائصها وآثارها فی سوریة، عبدالقادر الریحاوی، ص 212.
- ↑ کنوز الذهب فی تاریخ حلب، احمدبنابراهیم الحلبی (سبط ابنالعجمی)، ج 1، ص 210.
- ↑ خطط دمشق، اکرم حسن العلبی، ص 320.
- ↑ القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة، ج 2، ص 529.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزیارات، ص 14
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزیارات، ص 17.
- ↑ الاشارات الی معرفة الزیارات، ص 16؛ معجم البلدان، ج 5، ص 60.
- ↑ الاشارات الی معرفة الزیارات، ص 17
- ↑ اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج 5، ص 289.
- ↑ خطط دمشق، صص 117 و 118.
- ↑ خطط دمشق، صص 75 و 76.
- ↑ فتح المتعال فی مدح النعال، ص 524
- ↑ الدارس فی تاریخ المدارس، عبدالقادربنمحمد النعیمی، ج 1، ص 237.