پیمان عمومی
پیمان عمومی قرارداد پیامبر(ص) با گروههای مختلف یثرب پس از هجرت به مدینه میباشد.
از جمله اقدامات پیامبر بعد از هجرت به مدینه انعقاد پیمانی بین گروههای مختلف ساکن در مدینه بود که در گزارشهای تاریخی با عناوین صحیفه مدینه، قانون اساسی مدینه، مواعده یهود و ... نام برده میشود.
از آنجا که اعراب جاهلی برای مسأله پیمان اهمیت زیادی قایل بودند لذا پیامبر(ص) با استفاده از همین روش بهدنبال تحکیم پایههای حکومت نوپای اسلام بودند، و این میسر نبود مگر در محیط آرام و دور از تنش و درگیری لذا این اقدام نقطه عطفی در استقرار پایههای حکومت اسلامی محسوب میشود.
همه گروههای مسلمان اعم از مهاجران و انصار و نیز مشرکان و یهودیان وابسته به آنان طرفهای در این پیمان بودند. این پیماننامه شامل 51 بند است که رسول خدا(ص) آن را انشاء کرد. 25 بند آن مربوط به امور مسلمانان و 27 بند آن درباره ارتباط میان مسلمانان و پیروان ادیان دیگر بهویژه یهودیان و بتپرستان بود.
ضرورت و اهمیت انعقاد پیمان
پیامبر(ص) از آغاز ورود به مدینه در تلاش بود تا با ابزارهای گوناگون اجتماعی، تعصبهای قبیلهای را به همدلی و یگانگی در حفظ جامعه نوپای اسلامی تبدیل کند؛ زیرا زمینههایی دیرپا برای اختلاف و درگیری میان ساکنان مدینه در آن عصر وجود داشت. پیمانهای گوناگون میان گروههای مختلف مدینه، از درگیری و رقابت کهن میان اوس و خزرج و نیز میان قبایل یهودی با یکدیگر و میان آنان و اهل یثرب نشان داشت. افزون بر این پیشینه پر تنش در یثرب، ورود گروهی از مسلمانان مکی، یعنی مهاجران، زمینههای چالش و تنش را افزایش میداد. وفا به عهد، یکی از ارزشهای روزگار جاهلیت بود که برای عرب بسیار اهمیت داشت. این ارزش در آثار ادبی باقیمانده از آنان نیز آشکار است.[۱]نقض پیمان یک ننگ برای جامعه آن روز بهشمار میرفت.[۲]
با توجه به این زمینه فرهنگی، پیامبر اسلام با بهرهگیری از پیمان برادری میان مهاجران و انصار مدینه و نیز پیماننامه عمومی میان مسلمانان و غیر مسلمانان ساکن آن، به جامعه جوان اسلام استقلال و هویتی فراقبیلهای و فرادینی بخشید تا مسلمانان در یک حلقه تنگتر، نخست در میان خودشان و سپس در حلقهای گستردهتر میان هموطنان خود، احساس وحدت و یگانگی در برابر تهدیدات احتمالی جامعه اسلامی کنند. ایشان با این ابتکار، تهدید وجود اقلیتهای مخالف را تبدیل به فرصتی برای تبلیغ اسلام در میان آنان و نشان دادن روح اسلام به یهود کرد. بستن این پیمان، تلاشی برای شکلگیری جبههای واحد در مدینه در برابر مشرکان مکه بود و فرصتی مناسب را در اختیار مسلمانان نهاد تا با آسودگی از درگیریهای داخلی به پیریزی جامعه اسلامی بپردازند. برخلاف چهره خشونتگرایی که دشمنان اسلام از آن نشان میدهند، این عقد نشان سیاست مسالمتآمیزی است که اسلام در روابطش با ادیان دیگر دنبال میکرد و نشان میدهد که نخستین حرکت پیامبر(ص) در برخورد با ادیان، معاهده و صلح و پیام دوستی بود.[۳]
منابع نقل کننده پیمان
کهنترین منابع این پیماننامه که صحیفه مدینه یا قانون اساسی مدینه نیز خوانده شده، سیره ابن هشام (درگذشت 214ق.) و کتاب الاموال ابوعبیده قاسم بن سلام (درگذشت 224ق.) است؛ هرچند در متون کهن دیگر نیز میتوان شواهد و اشاراتی درباره نسخههایی دیگر از آن یافت.[۴]خلاصهای از این پیماننامه در دو کتاب از کتب چهارگانه شیعه نیز یافت میشود.[۵]
زمان پیمان
مورخان هنگام دقیق این پیمان را مشخص نکردهاند؛ اما با توجه به اینکه آن را پیش از رویداد مؤاخات (پیمان برادری) یاد میکنند، گمان میرود این پیماننامه در نخستین فرصت پس از هجرت انعقاد یافته باشد؛ چنانکه برخی انعقاد آن را در پنجمین ماه هجرت دانستهاند.[۶]
بر پایه گزارشهایی، پیمانی با همین محتوا در خانه انس بن مالک انصاری منعقد شد[۷]که گویا اشاره بههمین پیمان است. با توجه به خردسالی انس بن مالک در سالهای نخستین هجرت[۸]این سخن نادرست بهنظر میرسد.
طرفین پیمان
دو طرف قرارداد که در این پیمان از آنان نام برده شده است، افزون بر مهاجران قریش، عبارتند از: بنیعوف، بنیساعده، بنیحارث، بنیجُشم، بنینجار، بنیعمرو بن عوف، بنیاوس، بنیثعلبه و بنیشطیبه.[۹]
در این پیماننامه که به «موادعه با یهود» نیز در منابع شهرت دارد،[۱۰] همه گروههای مسلمان اعم از مهاجران و انصار و نیز مشرکان و یهودیان وابسته به آنان حضور داشتند. این اقلیت دینی به سبب انتسابشان به انصار کمترین تنش را با مسلمانان داشتند و به مرور در میان توده مسلمانان جای گرفتند. از اینرو، هیچ گزارش تاریخی از درگیری میان مسلمانان و آنان گزارش نشده است. البته برخی قبایل بزرگ یهود مدینه یعنی بنینضیر و بنیقینقاع و بنیقریظه را نیز از شرکتکنندگان در این پیمان دانستهاند[۱۱]؛ اما با توجه به قراینی میتوان پیمان پیامبر(ص) با یهودیان را پیمانی دیگر در مسیر موادعه با یهود و شاید پس از آن دانست که در برخی از منابع به آن اشاره شده است.[۱۲]
از جمله این قراین، نام نبردن از این سه قبیله مشهور در آن پیماننامه است که در پیماننامهای دیگر به حفظ بیطرفی در نبردهای رسول خدا(ص) تعهد دادهاند، در حالی که نام قبایل و تیرههای کوچک یهودی مدینه در این پیماننامه برده شده[۱۳]که تعهد همکاری و مساعدت در برابر تهدیدهای نظامی دادهاند.[۱۴]بر این اساس، احتمال برخی از پژوهشگران نادرست است که این پیماننامه ترکیبی از هردو پیماننامه باشد.[۱۵]
محتوای پیمان
این پیماننامه شامل 51 بند است که رسول خدا(ص) آن را انشاء کرد. 25 بند آن مربوط به امور مسلمانان و 27 بند آن درباره ارتباط میان مسلمانان و پیروان ادیان دیگر بهویژه یهودیان و بتپرستان بود.[۱۶]نباید توقع داشت که نظام سیاسی اسلام و الگوی کامل حکومتی پیامبر اسلام(ص) را در این پیماننامه بهدست آورد و برای دستیابی به این منظور لازم است که همه آموزههای دینی از جمله قرآن کریم را مطالعه کنیم. با اینحال، این پیماننامه ارکان مهم یک حکومت از جمله قانونگذاری، رهبری، قوه قضائیه، مرکز حکومت، نظام اقتصادی، امنیت داخلی، روابط داخلی، و رویارویی با تجاوزهای خارجی را در بر دارد و نیز ارکان بنیادین یک دولت یعنی ملت (بند 20)، سرزمین (بند 39)، و قدرت سیاسی و حاکمیت (بند 23) را میتوان در آن یافت.[۱۷]
بستن این پیماننامه از مهمترین کوششهای پیامبر(ص) برای شکلدهی یک نظام سیاسی است. پیامبر گرامی(ص) برای شکلدهی جامعه اسلامی بر پایه آموزههای وحی، معاهدهای را با توجه به وضعیت جامعه ساده اسلام آن روز تدوین کرد که از چارچوب یک قانون اساسی برخوردار است.
اعلان رسمیت ملت اسلام
بند اول اعلان رسمیت ملت اسلام است که از قبایل اوس و خزرج و همپیمانان آنان و مهاجران مکه شکل گرفت. براساس این بند، اسلام عامل وحدتبخش گروههای گوناگون جامعه اسلامی است و همه اختلافها و تمایزها در برابر اتحاد و یگانگی مسلمانان هیچ انگاشته میشود. این وحدت را میتوان به روشنی در این جمله دید: «مسلمانان از قریش و یثرب و هر کس پیرو آنان باشد و به آنها بپیوندد و همراهشان به جهاد بپردازد، جدا از دیگر مردم، امتی واحد را تشکیل میدهند.» تعبیر امت که در این پیمان بهکار رفته، شامل مسلمان و غیرمسلمان نیز میشود و ائتلافی از همه ساکنان مدینه را در برمیگیرد.
برقراری نظام حقوقی و امنیت اجتماعی
بندهایی دیگر از این پیماننامه، به برقراری نظام حقوقی و تامین اجتماعی جامعه اسلامی میپردازد و همراهی و یاری متقابل میان افراد جامعه اسلامی را به روشنترین صورت بیان میکند. بر این اساس، همه مسلمانان در برابر یکدیگر دارای مسؤولیت اجتماعی هستند. احکام فقهی شریعت اسلامی به صورتهای گوناگون، این مسؤولیت و ولایت متقابل مسلمانان را اجرایی ساخته است. بند بعد بیان کننده نظام امنیت اجتماعی و رویارویی با ستم بر پایه حقمداری و اصلاح عادت تعصب قبیلهای با همگرایی امت واحد اسلامی است.
مساوات و برابری مسلمانان
بند ششم این پیمان تاکید سخت اسلام بر مساوات و برابری مسلمانان را نه بهعنوان یک شعار عامهپسند، بلکه بهعنوان رکنی بنیادین در جامعه اسلامی، روشن میسازد. امتیاز «جوار» بر پایه سنتهای جاهلی به اشراف قبایل اختصاص داشت؛ اما بر اساس این پیماننامه، هر مرد و زن در جامعه اسلامی از آن برخوردار شدند. جمله «و ان ذمة الله واحدة یجیر علیهم ادناهم» به معنای معتبر دانستن جوار و پناه دادن کوچکترین فرد جامعه اسلامی برای همه افراد جامعه است و مبنای فقیهان مسلمان برای اعتبار پناهندگی است.
آزادی دینی به اهلکتاب و یهود
از دیگر بندهای این پیماننامه، اعطای آزادی دینی به اهلکتاب و یهود، تعامل نظامی و امنیتی میان مسلمانان و یهودیان، ایجاد وحدت قضایی، و مدیریت بحران در جامعه اسلامی با رجوع به داوری رسول خدا(ص) بود.[۱۸]
برداشت نکاتی تاریخی
از بندهای این پیمان، نکاتی تاریخی نیز برداشت میشود؛ مانند اینکه رسم یثربیان در گرفتن فدیه چگونه بوده یا آنکه قصاص پیش از این پیمان نیز وجود داشته و رسول خدا(ص) آن را پذیرفته و تاکید نموده است.[۱۹]به رسمیت شناختن واحد اجتماعی قبیله، از این پیماننامه روشن میشود. همچنین با انتساب رئیس حکومت به خدا با وصف (رسول الله) و اینکه داوری با خدا و رسول او است، خاستگاه الهی این حکومت تبیین میگردد.
دستاوردهای پیمان
از دستاوردهای این پیمان، اثبات قانونمداری جامعه اسلامی و برپایی نخستین دولت اسلام بر اساس مواد قانونی بود. این پیماننامه به روشنی ابعاد سیاسی اجتماعی اسلام را روشن میسازد و اندیشه سکولاریزم را نفی میکند. نیز بر عدالتی دلالت میکند که در روابط پیامبر(ص) و یهودیان وجود داشت.[۲۰]در دست نبودن گزارشی از درگیری و ستیز میان مسلمانان و یهودیان یاد شده در این پیمان، نشانه وفاداری آنان به این میثاق و تاثیرگذاری دراز مدت آن بر جامعه مدینه است.
در این پیماننامه، برخی بندها دو یا چند بار تکرار شده است؛ بهگونهای که برخی آن را مجموعهای از چند قرارداد دانستهاند که بعدها در کنار هم قرار گرفته است.[۲۱]برخی نیز باور دارند که این پیمان یک مجموعه است و تکرار بعضی از بندها نشانگر تاکید است.[۲۲]گفتنی است که اصطلاح امت نخستینبار و با الهام از کلام الهی، در این پیمان آمده است.[۲۳]
پیوند به بیرون
بدخشان، رضوان، مجله نامه جامعه، اهم اقدامات سیاسی رسول خدا(ص) پس از هجرت،
پانویس
- ↑ فی تاریخ الادب الجاهلی، ج1، ص394؛ المفصل، ج7، ص370-371.
- ↑ الاوائل، ج1، ص36؛ صبح الاعشی، ج1، ص466؛ المستطرف، ص218.
- ↑ نک: فقه السیره، غزالی، ص190-197؛ فقه السیره، بوطی، ص164؛ کتاب قیم، ش1، سال1390، ص121-142، «صحیفة النبی نماد قانونگرایی در حکومت نبوی».
- ↑ کیهاناندیشه، ش75، ص101، «قانوننامه مدینه».
- ↑ الکافی، ج5، ص31؛ التهذیب، ج6، ص141.
- ↑ تاریخ الخمیس، ج1، ص352-353.
- ↑ البدایة و النهایه، ج3، ص224؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص272.
- ↑ الطبقات، ج7، ص12؛ الاستیعاب، ج1، ص110؛ الاصابه، ج1، ص276.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص501-502.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص501؛ عیون الاثر، ج1، ص226؛ الروض الانف، ج4، ص240.
- ↑ البدایة و النهایه، ج3، ص224؛ امتاع الاسماع، ج1، ص69.
- ↑ المغازی، ج1، ص367؛ تاریخ طبری، ج2، ص479.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص479؛ المنتظم، ج3، ص136.
- ↑ نک: الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص253؛ تاریخ اسلام، س اول، ش2، ص11، «برخوردهای مسالمتآمیز پیامبر با یهود».
- ↑ پژوهشهای دینی، ش15، ص105، «وثاقت پیماننامه مدینه».
- ↑ نظرة جدیدة فی سیرة رسول الله، ص192.
- ↑ نک: کتاب قیم، س اول، ش1، ص121-142، «صحیفة النبی نماد قانونگرایی در حکومت نبوی»؛ نک: حکومت اسلامی، ش42، «قانونمندی در حکومت نبوی».
- ↑ نک: السیرة النبویه، ج1، ص501-503؛ نک: مکاتیب الرسول، ج3، ص6؛ فقه السیره، بوطی، ص147-155؛ فقه السیره، غزالی، ص190-197.
- ↑ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج2، ص65.
- ↑ نک: فقه السیره، بوطی، ص148.
- ↑ نک: نشاة الدولة الاسلامیه، ص25؛ کیهاناندیشه، ش75، ص102، «قانوننامه مدینه».
- ↑ الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص254.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص501؛ عیون الاثر، ج1، ص227؛ سیره رسول خدا، ص436، «پاورقی».
منابع
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (درگذشت 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
- الاوائل: ابوهلال العسکری (درگذشت 395ق.)، طنجا، دار البشیر، 1408ق.
- امتاع الاسماع: المقریزی (درگذشت 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
- پژوهشهای دینی (فصلنامه): صاحبان امتیاز: پردیس قم و دانشگاه تهران.
- تاریخ اسلام (فصلنامه): قم، دانشگاه باقر العلوم.
- تاریخ الخمیس: حسین الدیاربکری (درگذشت 966ق.)، بیروت، مؤسسة شعبان، 1283ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تهذیب الاحکام: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
- حکومت اسلامی (فصلنامه): قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری.
- الروض الانف: السهیلی (درگذشت 581ق.)، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412ق.
- السیرة الحلبیه: الحلبی (درگذشت 1044ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1400ق.
- السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت 213ق./218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
- سیره رسول خدا(ص): رسول جعفریان، قم، دلیل ما، 1385ش.
- صبح الاعشی: احمد القلقشندی (درگذشت 821ق.)، به کوشش یوسف علی، دمشق، دار الفکر، 1987م.
- الصحیح من سیرة النبی(ص): جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- عیون الاثر: ابن سید الناس (درگذشت 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق.
- فقه السیرة النبویه: محمد سعید البوطی، دمشق، دار الفکر، 1426ق.
- فقه السیره: محمد الغزالی السقاء، به کوشش محمد الالبانی، دمشق، دار القلم، 1998م.
- فی تاریخ الادب الجاهلی: علی جندی، دار التراث، 1412ق.
- کتاب قیم (فصلنامه): دانشگاه یزد.
- الکافی: الکلینی (درگذشت 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
- کیهاناندیشه (دوماهنامه): قم، مؤسسه کیهان.
- المستطرف: محمد الابشیهی (درگذشت 850ق.)، بیروت، عالم الکتب، 1419ق.
- المغازی: الواقدی (درگذشت 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
- المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1424ق.
- مکاتیب الرسول: احمدی میانجی، تهران، دار الحدیث، 1419ق.
- المنتظم: ابن الجوزی (درگذشت 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
- موسوعة التاریخ الاسلامی: محمدهادی یوسفی غروی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417ق.
- نشاة الدولة الاسلامیه: عون شریف، بیروت، 1411ق.
- نظرة جدیدة فی سیرة رسول الله(ص): کونستانس جیورجیو، ترجمه: محمد التونجی، الدار العربیة للموسوعات، 1983م.