ابراهیم بن مالک اشتر
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:A sharefat در تاریخ ۵ تیر ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
مرقد ابراهیم بن مالک بعد از بازسازی | |
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابونعمان، ابراهیم بن مالک اشتر نخعی |
نسب | تیره نخع از قبیله مذحج |
زادگاه | عراق، کوفه |
فرزندان | نعمان، محمد، مالک، قاسم، خولان |
خویشان سرشناس | مالک اشتر نخعی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
منصب | فرمانده سپاه مختار ثقفی |
تاریخ درگذشت | سیزدهم جمادی الاولی سال 71 ه.ق در جنگ با محمد بن مروان |
محل درگذشت | عراق |
آرامگاه | عراق |
حج و زیارت | |
نام زیارتگاه | شیخ ابراهیم |
ابراهیم، فرزند مالک اشتر نخعی، از سرداران و دلاوران مشهور شیعه است که در انتقام از قاتلان امام حسین(ع) ، نقش تاثیرگذاری ایفا نمود. پدر وی، از خواص یاران امیرمؤمنان(ع) و سردار بزرگ جنگهای آن حضرت بود. ابراهیم، همراه پدرش، کنار حضرت علی(ع) در جنگ صفین شرکت کرد.
او پس از شهادت امام علی(ع)، در کوفه اقامت گزید؛ تا اینکه مختار ثقفی، از ابراهیم دعوت کرد تا به وی بپیوندد. ابراهیم، نخست در پیوستن به مختار تردید کرد، اما پس از دیدن نامه محمد حنفیه، با مختار بیعت کرد و به جنبش او پیوست. ابراهیم بن مالک اشتر در عاشورای سال 6٧ه. ق، در منطقهای نزدیک موصل، در جنگ با لشکر امویان، موفق به کشتن عبیدالله بن زیاد و حُصین بن نُمیر گردید.
پس از کشته شدن مختار به دست مصعب بن زبیر، ابراهیم با وی بیعت کرد و سرانجام در جنگی که در سال ٧٢ه. ق، میان لشکر شامیان و نیروهای مصعب درگرفت، ابراهیم کشته شد و سرش را نزد عبدالملک بردند و پیکرش را در آتش سوزاندند.[۱]
اصل و نسب
نسب کامل وی چنین است: ابونعمان، ابراهیم بن مالک اشتر بن حارث بن عبد یغوث بن سلمة (مسلمه) بن ربیعه[۲] میباشد که نسب وی به تیره نَخَع از قبیله قبیله مَذحِج از قبایل یمنی « قَحطان» میرسد؛ [۳] ولی از نام مادر ابراهیم و نسبت قبیلگی او گزارشی در دست نیست.
زمان و محل تولد
درباره سال تولد ابراهیم اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما چون ابراهیم در جنگ صفین (سال ٣٧ ه. ق) نوجوان بود، معلوم میشود او بین سالهای ١5 تا ٢١ ه. ق، یعنی در زمان خلافت عمر بن خطاب، به دنیا آمده است.
در منابع مکان تولد ابراهیم، بهطور دقیق مشخص نشده است، اما بهنظر میرسد زادگاه او کوفه باشد؛ زیرا پس از شرکت مالک اشتر در فتوحات عصر دو خلیفه نخست، و جابهجایی او در شام و عراق، در نهایت وی در کوفه ساکن شد. از زمان تولد تا پیش از نبرد صفین (در سال ٣٧ ه. ق) درباره زندگی ابراهیم در منابع اطلاعاتی وجود ندارد.
نقش ابراهیم در نبرد صِفین
برخی منابع حضور ابراهیم در نبرد صفین را گزارش میکنند[۴] که میتوان سن ابراهیم را هنگام شرکت در این جنگ حدود ١5 تا ٢١ سال دانست. بنا به نوشته « نصر بن مزاحم منقری»، با اینکه ابراهیم در جنگ صفین نوجوانی بیش نبود، در کنار امیرمؤمنان و پدرش مالک، از خود رشادتها نشان داد. [۵]
با توجه به اینکه مالک اشتر پس از نبرد صفین تا زمان ماموریتش برای سفر به مصر، حاکم جزیره بود، احتمالاً ابراهیم نیز تا زمان شهادت پدرش در آن منطقه بوده است. همچنین نمیدانیم ابراهیم در سفر پدرش به مصر برای انجام دادن ماموریتش و هنگام شهادت او، همراهش بوده است یا نه؟ از نقش ابراهیم در نبرد نهروان (خوارج) و دیگر رویدادهای دوران خلافت امیر مؤمنان(ع) ، و همچنین عصر خلافت کوتاه مدت امام حسن(ع) و دیگر حوادث دوران امامت آن حضرت نیز گزارشی وجود ندارد.
ابراهیم و واقعه کربلا
از پرسشهای مطرح درباره ابراهیم، چرایی شرکت نکردن وی در قیام امام حسین(ع) است؟ میتوان دو احتمال درباره حضور نداشتن او در واقعه کربلا در نظر گرفت:
آگاهی نداشتن از حرکت امام
یک احتمال، آگاهی نداشتن او از حرکت امام حسین(ع) است اما این احتمال پذیرفتنی نیست؛ زیرا با توجه به حضور ابراهیم در کوفه؛ مکاتبات برخی سران کوفه از جمله برخی بزرگان قبایل یمنی ساکن آن شهر با امام حسین(ع) و دعوت آن حضرت به کوفه؛ نیز حضور « مسلم بن عقیل» در آن شهر و بیعت هزاران نفر با او و همچنین تحولات بهوجود آمده مانند سرکوب شیعیان و شهادت افرادی مانند « هانی» و «مسلم»، بعید است ابراهیم اطلاعی از قیام امام حسین(ع) نداشته باشد.
افزون بر آن مطابق گزارش منابع متاخر برادر او « اسحاق بن مالک» در کربلا حضور داشته، و از شهدا دانسته شده است. [۶] بنابراین باید برای یافتن پاسخ این پرسش در پی دلایل دیگری بود.
کوتاهی در یاری امام حسین
در این فرض، ابراهیم نیز مانند بسیاری از خواص ساکن کوفه، مقصر قلمداد شده است؛ زیرا آنان در یاری کردن حق کوتاهی کردند و توفیق یاری سیدالشهدا و درک فیض شهادت را از دست دادند. آنان در برههای حساس از تاریخ اسلام که میتوانستند با درخشش خود، نقش تاریخیشان را ایفا کنند، فقط نظارهگر و شاهد ماجراهای غمبار بودند و برای تغییر مسیر برخی از این جریانها هیچ عملی انجام ندادند.
برخیاندیشوران شیعه کوشیدهاند برای نپیوستن افرادی مانند ابراهیم به امام حسین(ع) دلیل بیابند و اینگونه عملکرد آنان را توجیه کنند و گناه قصورشان را از دوششان بردارند.
ابراهیم و توابین
پس از آنکه عمال امویان قیام امام حسین(ع) را سرکوب کردند، برای مدتی کوفه در آرامش فرو رفت تا اینکه با مرگ یزید در سال 64 ه. ق، شیعیان حرکتهایی را آغاز کردند؛ مانند قیام توابین که پس از شهادت امام حسین(ع) تدارک این قیام آغاز، و در سال 65 ه. ق، علنی شد. سلیمان بن صرد خزاعی رهبری قیام توابین را بر عهده داشت. آنان در قیامی احساسی و شتابزده، برای انتقامگیری خون امام حسین(ع) با امویان جنگیدند، اما در نبرد عین الورده با شامیان در شمال غرب صفین به فرماندهی عبیدالله بن زیاد بسیاری از توابین به شهادت رسیدند و اینگونه این قیام نیز سرکوب شد.
در منابع از نقش ابراهیم در حرکت توابین گزارشی وجود ندارد. بیتردید اگر او در این قیام شرکت میکرد، مورخان آن را بیان میکردند. گویا او نیز همانند برخی شیعیان، حرکت شتابزده توابین را برنمیتابید و شکست آنان از امویان را قطعی میدانست، ازاینرو ابراهیم از همراهی ایشان خودداری کرد.
ابراهیم و قیام مختار
نقش ابراهیم در تحولات عراق در دوره فترت امویان، یعنی در فاصله مرگ یزید تا استقرار مجدد حکومت بنیامیه، در منابع بیان شده است. در این عصر، ابراهیم، سرور قبیله نَخَع و یکهتاز آنان و به شجاعت و تدبیر مشهور و از فرماندهان شریف و با سیادت بود. بسیاری از بزرگان و سران شیعه در قیام مختار در سال 66 ه. ق، نقشی فعال داشتند؛ ولی شاید به جرئت بتوان گفت که هیچیک از اصحاب و یاران مختار اثرگذاری، درخشندگی و شکوه ابراهیم، فرزند برومند مالک اشتر را نداشتهاند.
چگونگی پیوستن به مختار
شخصیت نافذ ابراهیم، فکر بلند، شجاعت و کاردانی او در امور جنگ از یک سو و علاقه شدید و اخلاص او به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر(ص) از سوی دیگر و دیگر صفات برجسته ابراهیم، مختار و سران شیعه عراق را به پیوستن او به قیام مختار امیدوار کرده بود. آنها وی را سبب امید و پشتیبانی قوا و فرماندهی لایق برای قیام میدانستند. [۷]
بنابراین همه توان خود را برای جذب ابراهیم به حضور در پیکار با حاکم زبیری کوفه بهکار بردند. ابراهیم نیز پس از بیعت با مختار، رفتوآمدهایش را به خانه مختار آغاز کرد. او پس از آغاز قیام و بهدست گرفتن امور کوفه، فرمانده کل سپاه مختار شد و اقدامات بسیاری را در کوفه و عراق به انجام رسانید.
قتل رئیس شرطه کوفه
مختار با مشورت ابراهیم اشتر مقدمات قیام را فراهم نمود. آنان تاریخ آغاز قیام را شب پنجشنبه چهاردهم ربیعالاول سال 66 ه. ق مشخص کردند. [۸] البته اقدامات حاکمِ زبیری کوفه، موجب شد تا قیام مختار دو روز پیش از موعد مقرر شروع شود؛ زیرا ابراهیم اشتر شب سهشنبه دوازدهم ربیعالاوّل سال 66 ه. ق پس از نماز مغرب با جمعی از یارانش درحالیکه مسلح بودند به سوی منزل مختار رهسپار شدند.
ابراهیم در مسیر عبور، با ماموران امنیتی والی کوفه رویارو شد و آنان راه را بر ابراهیم بستند. در این هنگام، ابراهیم، برقآسا نیزه یکی از ماموران حکومتی را گرفت و با حمله به « ایاس بن مضارب» رئیس پلیس کوفه و فروکردن نیزه در گلویش، وی را نقش بر زمین ساخت. در پی آن دیگر ماموران شاهد این صحنه، وحشتزده متواری شدند و ماجرا را به « عبدالله بن مطیع» حاکم کوفه گزارش دادند.
ابراهیم به سرعت خود را به مختار رساند و او را از قتل ایاس بن مضارب آگاه ساخت. آنان پس از تبادل نظر تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده و قیام را شروع کنند. بنابراین مختار تصمیم گرفت در همان شب قیامش را با شعار «یالَثاراتِ الحُسَیْن» آغاز کند. [۹]
قتل عبیدالله بن زیاد
ابراهیم پس از نقش محوری در خارج ساختن کوفه از دست والی زبیری، و خاموش کردن آتش فتنه اشراف کوفه و قاتلان امام حسین(ع) ، از سوی مختار، مامور نبرد با عبیدالله بن زیاد، فرمانده اعزامی امویان شد که در موصل اردو زده بود. در شمار سپاهیان ابراهیم اختلاف است و عدد آنها را بین هفت تا بیست هزار نفر دانستهاند؛ درحالیکه طبق برخی گزارشها، لشکر ابن زیاد ٨٣ هزار نفر بود. مختار ضمن مشایعت ابراهیم، برای نصرت او و نابودی دشمنانش دعا کرد.[۱۰]
مطابق برخی اخبار، نبرد ابراهیم با عبیدالله بن زیاد در روز عاشورای سال 6٧ ه. ق، اتفاق افتاد و به هلاکت رسیدن بسیاری از عناصر آلوده بنیامیه از آثار آن بود. درباره تاریخ این جنگ، میان مورخان اختلاف وجود دارد. برخی روز دهم محرم سال 6٧ ه. ق، را زمان وقوع این حادثه میدانند، اما برخی دیگر از مورخان، سال 66 ه. ق را تاریخ آن دانستهاند. [۱۱]
ابراهیم سپاه ابنزیاد را چنان درهم ریخت که عدهای از آنان برای فرار خود را به رودخانه افکندند و غرق شدند. او در این نبرد که به جنگ نهر خازر شهرت دارد، [۱۲] قابلیتهای فرماندهی خود را بروز داد و این نبرد بارزترین عرصه ظهور و بروز این فرمانده شجاع بود. براساس نقلی در این جنگ، سپاه بیست هزار نفری عراق بر لشکر هشتاد و سه هزار نفری شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد فائق آمد و ابن زیاد نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم به هلاکت رسید و بدین ترتیب انتقام خون شهدای کربلا از سپاهیان شام گرفته شد.
مقام کارگزاری موصل
ابراهیم پس از اتمام کار سپاه بنی امیه، در سال 6٧ ه. ق با تسخیر موصل، وارد این شهر شد و در آنجا اقامت گزید و کارگزاران خود را به مناطق مختلف گسیل داشت. امارت ابراهیم بر این مناطق حتی پس از قتل مختار نیز ادامه یافت؛ زیرا پس از پیوستن او به مصعب بن زبیر، وی حکومت ابراهیم بر این مناطق را همچنان در اختیار او قرار داد.
بنابراین امارت او بر مناطق یاد شده چند سال طول کشید؛ زیرا مطابق گزارشهای تاریخی وی تا سال ٧١ یا ٧٢ ه. ق یعنی هنگام کشته شدنش، اداره این قسمت از سرزمینهای اسلامی را که از حساسیت فوقالعادهای برخوردار بود، بر عهده داشت. [۱۳]
کنارهگیری از مختار
پس از تلاشهای سترگ ابراهیم در تثبیت موقعیت مختار ثقفی و سرکوب دشمنان وی از جمله پیروزی بر شامیان، تردید بر وی مستولی شد؛ ازاینرو هنگامی که مصعب بن زبیر از بصره به نبرد مختار رفت، ابراهیم در یاری مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده است به نامههای مکرر مختار پس از نخستین شکستش از قوای مصعب، توجهی نکرد و نزد او بازنگشت. مطابق برخی گزارشها، ابراهیم بن مالک اشتر بارها نامههای مختار را دریافت کرد. اما به عمد و به بهانههای گوناگون از کمک به کوفه سرپیچی کرد. میتوان به گفته برخی علت این رفتار ابراهیم را تحریکهای دیگران دانست که مدام در نزد او از برتریهای ابراهیم بر مختار سخن میگفتند.
فرجام ابراهیم
پس از کشته شدن مختار در کوفه، همه عراق و توابع آن زیر سیطره زبیریان در آمد. در این هنگام، مصعب لازم دانست که به ابراهیم نامه بنویسد و او را به سوی خود جذب کند و او نیز تصمیم گرفت که به مصعب بن زبیر بپیوندد.
عبدالملک بن مروان (66-٨6 ه. ق) پیش از عزیمت برای نبرد با مصعب، نامههایی به فرماندهان و فرمانداران او نوشت و آنان را تطمیع کرد؛ از جمله برای ابراهیم نیز نامهای نوشت و به او قول داد اگر از زبیریان رویگردان شود، حکومت عراقین (بصره و کوفه) را به او واگذار خواهد کرد. اما ابراهیم نامه را به مصعب نشان داد و درخواست او را نپذیرفت. عبدالملک نیز سپاه نیرومندی را تدارک دید و به عراق یورش برد تا ابتدا به مصعب بن زبیر حمله کند و سپس در مکه به برادرش عبدالله.
در جنگی که میان ابراهیم بن اشتر و محمد بن مروان، یک روز پیش از جنگ اصلی میان عبدالملک و مصعب درگرفت، ابن اشتر بهرغم ابراز شجاعت بسیار، به سبب خیانت عَتّاب بن ورقاءِ تمیمی که گویا بنا بر توطئۀ قبلی با عبدالملک، دست به عقبنشینی زده بود، [۱۴] شکست خورد و کشته شد.
آنگاه عبید بن میسره (از غلامان قبیله بنیعذره) که ابراهیم را به قتل رسانده بود، سر ابراهیم را از تن جدا کرد سپس سر او را نزد عبدالملک بن مروان بردند و او سر را در دمشق آویخت. [۱۵] و غلامان حصین بن نمیر، که در جنگ خازر به دست ابراهیم کشته شده بود، پیکر او را آتش زدند. [۱۶]
مورخان درباره تاریخ کشتهشدن ابراهیم اختلاف دارند و قتل ابراهیم بن مالک اشتر را در سیزدهم جمادی الاولی سال ٧٢ ه. ق، یا به روایتی سال ٧١ ه. ق، گزارش کرده و سن ابراهیم را هنگام کشته شدن، 4٠ سال دانستهاند.[۱۷] در برخی منابع نام پنج تن در زمره فرزندان ابراهیم به چشم میخورد: نعمان، مالک، محمد، قاسم و خولان. [۱۸]
مدفن ابراهیم
هرچند نیروهای اموی جسد ابراهیم را سوزاندند، اما برای او مرقدی مشهور در عراق وجود دارد. مرقد ابراهیم بین جاده قدیمی سامرا به بغداد واقع شده است. این قبر تا سامرا هشت فرسخ و تا دجله چهار فرسخ فاصله دارد. مرقد او همان محل کشتهشدن اوست که به قبر «شیخ ابراهیم» شهرت دارد. قبر او در جای بلندی قرار دارد و گنبد این بقعه با گچ، سفید شده است. بر روی سنگی که بالای درب این مرقد است؛ نوشته شده:
«هذا قبر مرحوم السید ابراهیم بن مالک الاجدر النخعی، علمدار رسول الله(ص).»
البته به اشتباه به جای اشتر، اجدر نوشتهاند و از کلمه علمدار معلوم میشود که این عمارت ساخته ایرانیان است. بنای این بقعه در عصر صفویه (٩٠٧ - ١١٣5ه. ق) تجدیدشد.
بنا به نقل ثامر عبدالحسن العامری افرادی از قبیله خزرج تولیت مرقد ابراهیم را بر عهده دارند. [۱۹] گفتنی است تکفیریها مرقد ابراهیم را در سال ٢٠٠٧ م ویران کردند. اما شیعیان، آن را بازسازی نمودند.
شخصیت روایی
منابع روایی شیعه و سنی از ابراهیم بن مالک اشتر به عنوان یکی از روات حدیث نام بردهاند. او یکی از راویان روایتهای پدرش مالک بن اشتر برشمرده شده و روایتهایی را از او نقل کرده است که حدیث وفات ابوذر در ربذه از آن جمله است. [۲۰]
پانویس
- ↑ دائرةالمعارف تشیع، ج١، ص٢6٨.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج٧، ص٢١٣.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص4١5.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج٢ ص45٠.
- ↑ وقعة صفین، ص6٠٣؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج٨، ص٨١.
- ↑ پژوهشی در شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ص٢٢.
- ↑ انساب الاشراف، ص٣٨5؛ الاخبار الطوال، ص٢٨٨؛ تاریخ الطبری، محمد بن جریر طبری، ج6، ص٣٠؛ تجارب الامم، ص١4١.
- ↑ تاریخ الطبری، ج4، ص4٩6؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص٢١6.
- ↑ تاریخ الطبری، ج4، ص4٩٨؛ فتوح ابن اعثم، ج6، ص١٠٣؛ ر. ک: تاریخ یعقوبی، ج٢، ص٢5٨
- ↑ انساب الاشراف، ج6، ص4٢4.
- ↑ تاریخ الطبری، ج6، ص١٠6 به بعد؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص١٧٩.
- ↑ معجم مااستعجم، ج٢، ص4٨4.
- ↑ الفتوح، ج6، ص٢٨٣.
- ↑ علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص106؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص338؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص339.
- ↑ المحبر، ص٢٨٣.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص339.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج4، صص ٣٢٣-٣٢6.
- ↑ بحار الانوار، ج5٢، ص٣٣٠؛ کمالالدین، ج٢، ص4٠٧.
- ↑ معجم المراقد و المزارات فی العراق، ص٣6.
- ↑ الطبقات الکبری، ج4، ص176؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج1، ص253؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص32.
منابع
- الطبقات الکبری، ابن سعد، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیة، ١4١٠ه. ق١٩٩٠/م.
- جمهرة انساب العرب، ابنحزماندلسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ١4١٨ه. ق.
- الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ١٩٩٢م.
- الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، ١4١5ه. ق.
- وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری، تحقیق: عبد السلام محمدهارون، چاپ دوم، قاهره، مؤسسة العربیة الحدیثه، ١٣٨٢ ه. ش، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ١4٠4 ه. ق.
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ١4٠4ه. ق.
- انساب الاشراف، بلاذری احمد بن یحیی، تحقیق سهیل زکّار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ١4١٧ه. ق١٩٩6/م.
- الاخبار الطوال، ابو حنیفه احمد بن داود دینوری، تحقیق عصام محمد الحاجّ علی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ١4٢١ه. ق٢٠٠١/م.
- تاریخ الطبری، محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت، دارالتراث، ١٩6٧م.
- تجارب الامم، ابو علی، مسکویه، تحقیق: ابوالقاسم امامی، چاپ دوم، تهران، سروش، ١٣٧٩ه. ش.
- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، عزالدین، تصحیح: محمد یوسف دقاقه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ١4١5ه. ق١٩٩5/م.
- الفتوح، ابن اعثم کوفی، تحقیق: علی شیری، چاپ اول، بیروت، دارالاضواء، ١٩٩١م.
- مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ١٣٨4ه. ق١٩64/م.
- تاریخ یعقوبی، احمد بن واضح یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
- جمهرة انساب العرب، ابنحزماندلسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ١4١٨ه. ق.
- معجم مااستعجم، البکری، عبدالله بن عبدالعزیز، بیروت، عالم الکتب، ١4٠٣ه. ق.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، 1367ه. ش.
- دائرةالمعارف تشیع، بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، تهران، 1379 ه. ش.
- پژوهشی در شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ایران-قم، 1385 ه. ش.
- تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ذهبی، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، چاپ دوم، دارالکتاب العربی، ١٩٩٣م.
- المحبر، ابن حبیب، محمد بن حبیب، مصر-قاهره، 1421 ه. ق.
- بحار الانوار، مجلس، محمدباقر، لبنان-بیروت.
- کمالالدین، صدوق، محمد بن علی، دار الکتب الاسلامیة، ایران-تهران، 1395 ه. ش.
- معجم المراقد و المزارات فی العراق، عبدالحسین الثامر، عراق.