ابودجانه انصاری
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abazar در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
سَمّاک بن خَرَشة بن اوس بن لوذان مشهور به ابودُجانه انصاری از اصحاب پیامبر(ص) و جانشین ایشان در مدینه در حجة الوداع
شخصیتشناسی
سَمّاک بن خَرَشة بن اوس بن لوذان، مشهور به ابودجانه[۱] از قبیله خزرج از تیره بنیساعده بود.[۲] این طایفه در محلهای در شرق بازار یثرب در راه شام و کنار چاه بُضاعه زندگی میکردند.[۳]
بر پایه گزارش ابن سعد، تنها فرزند وی خالد است که مادرش آمنه بنت عمرو بوده است و او را از یاران امیرمؤمنان علی(ع) شمردهاند.[۴] نوادگان خالد تا سده سوم در مدینه و بغداد بودند.[۵]
از ابودجانه، حرزی معروف نیز نقل شده است[۶]؛ هر چند در انتساب آن به وی تشکیک شده و بعضی آن را ضعیف دانستهاند.[۷]
اسلامآوردن
از زندگانی پیش از اسلام ابودجانه گزارشی در دست نیست. او از نخستین مسلمانان مدینه بود که در شکستن بتهای بنیساعده شرکت داشت.[۸] هنگام ورود پیامبر(ص) به مدینه، وی از ایشان خواست تا به منزلش فرود آید.[۹] در پیمان برادری، پیامبر(ص) او را برادر عُتْبة بن غَزْوان از قبیله مازن کرد.[۱۰]
حضور در غزوات
ابودجانه در بیشتر جنگهای زمان پیامبر(ص)، از جمله بدر، حضور داشت.[۱۱] او از رزمآوران شجاع بود و با دو شمشیر میجنگید. از این رو، به وی «ذوالسیفین» میگفتند.[۱۲] نیز به سبب پوشیدن زرهی ویژه موسوم به مُشَهّره، او را ذوالمُشَهّره میخواندند.[۱۳]
- ابودجانه در غزوه اُحد به سال سوم ق. نیز حضور داشت. در این غزوه، پیامبر(ص) خواست تا یکی از یارانش حق شمشیرش را ادا کند. ابودجانه که میدانست حق آن شمشیر جنگیدن تا خم شدن است، از پیامبر خواست تا این کار را به وی بسپارد و ایشان پذیرفت.[۱۴] او هنگام جنگ، دستمالی سرخ مشهور به دستار مرگ[۱۵] بر سر میبست و هنگام رفتن به میدان با غرور گام برمیداشت و رجز میخواند. پیامبر با دیدن او فرمود: خداوند اینگونه راه رفتن را جز در مانند چنین جایگاهی دوست ندارد.[۱۶] وی بر هند، همسر ابوسفیان که مشرکان را به جنگ تحریک میکرد، چیره گشت؛ ولی از کشتن او چشم پوشید و گفت: شمشیر رسول خدا گرامیتر از آن است که بر سر زنی فرود آید.[۱۷]
- ابودجانه در اُحد با پیامبر(ص) بیعت کرد که تا مرز مرگ بجنگد.[۱۸] در دشوارترین لحظات جنگ که بیشتر مسلمانان پیامبر(ص) را تنها گذاشتند، او پایداری کرد و خود را سپر ایشان قرار داد و بر روی پیامبر خم شد تا تیرهای فراوان بر پشتش بنشیند.[۱۹] وی عبدالله بن حمید اسدی را که با ابیبن خلف جُمَحی بر قتل پیامبر همپیمان شده بود، هلاک کرد.[۲۰] او در این نبرد شماری دیگر از جنگاوران دشمن را کشت[۲۱] و از همین رو، پیامبر(ص) وی را دعا کرد.[۲۲]
- ابودجانه در غزوه بنینضیر به سال چهارم ق. نیز حضور داشت و تحت فرماندهی امیرمؤمنان علی(ع) مأموریت یافت منطقه را از جنگاوران فرمانبردار عَزوک، از دلیران یهود که به دست حضرت علی(ع) کشته شد، پاکسازی کند.[۲۳] پس از پیروزی در این نبرد، پیامبر(ص) اموال قبیله بنینضیر را میان مهاجران قسمت کرد و با آن که انصار از آن سهمی نمیبردند، به ابودجانه و سهل بن حنیف که فقیر بودند، سهمی بخشید.[۲۴]
- ابودجانه در غزوه خیبر به سال هفتم ق. نیز حضور یافت و در کشتن چند تن از دلیران دشمن نقش داشت.[۲۵] سپس پیشاپیشِ دیگر مسلمانان به قلعههای خیبر حمله برد.[۲۶] پس از جنگ خیبر، هنگام بازگشتِ مسلمانان به مدینه در نبرد وادی القری، یهودیان بر سپاه پیامبر(ص) یورش آوردند و ۱۱ تن از آنان کشته شدند که ابودجانه دو تن از آنان را کشت.[۲۷]
- در غزوه حنین به سال هشتم ق. نیز ابودجانه با همراهی و یاری امیرمؤمنان علی(ع) چند تن از پرچمداران دشمن را هلاک کرد.[۲۸] به نقلی، در غزوه تبوک به سال نهم ق. پیامبر(ص) پرچم خزرجیان را به او سپرد.[۲۹] در حجة الوداع به سال دهم ق. پیامبر(ص) هنگام خروج از مدینه، او را به جای خود گمارد.[۳۰]
ابودجانه پس از رحلت پیامبر(ص)
ابودجانه در جنگ یمامه همراه سپاهی برای نابودی فتنه مسیلمه کذّاب که مدّعی نبوّت بود، به سرزمین یمامه فرستاده شد. او برای کشتن مسیلمه خود را به درون باغی که وی و هوادارانش در آن پناه گرفته بودند، رساند و هنگام ورود به باغ پایش شکست[۳۱]؛ ولی توانست به طور مستقیم در قتل مسیلمه شرکت کند.[۳۲]
وفات
در زمان وفات ابودجانه اختلاف نظر است. برخی او را از شهیدان نبرد یمامه[۳۳] به سال ۱۲ق.[۳۴] دانستهاند. بعضی از مأموریت وی برای جمعآوری خمس غنایم سرزمینهای فتح شده در دوره حکومت عمر بن خطاب[۳۵] و حضورش در قادسیه[۳۶] و نیز صفّین به سال۳۶-۳۷ق. و شهادتش در این نبرد در رکاب امام علی(ع) یاد کردهاند.[۳۷] ابن حَجَر به نقل از ابن اعثم و دیگران، سمّاک انصاری را که در جنگ قادسیه و نیز در جنگ صفین در رکاب حضرت علی۷ بوده، کسی جز ابودجانه دانسته است.[۳۸]
رجعت در زمان امام زمان
بر پایه روایتی، ابودجانه مانند سلمان، مقداد و مالک اشتر از کسانی است که در رکاب حضرت ولی عصر(عج) قیام میکند و ایشان وی را به فرمانروایی کشوری منصوب مینماید.[۳۹]
منابع
- الارشاد: المفید (م.۴۱۳ق.)، به کوشش آل البیت:، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق
- اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- اعلام الوری: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۷ق
- اعیان الشیعه: سید محسن الامین (م.۱۳۷۱ق.)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف
- امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق
- انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق
- بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق
- التبیان: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- دلائل النبوه: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م.۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی ازمحققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه
- شرف النبی: ابوسعید واعظ خرگوشی (م.۴۰۶ق.)، به کوشش روشن، بابک، ۱۳۶۱ش
- صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- عیون الاثر: ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق
- فتوح البلدان: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م
- المعجم الکبیر: الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق
- المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق
- المنتظم: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق
- الوافی بالوفیات: الصفدی (م.۷۶۴ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق
- وفاء الوفاء: السمهودی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص۳۶۶؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۱.
- ↑ اسد الغابه، ج۵، ص۱۸۴؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۳۸۸؛ ج۴، ص۱۷.
- ↑ معجم البلدان، ج۱، ص۴۴۲؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۱۶۵.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۳۵۳؛ الاصابه، ج۳، ص۱۴۶؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۸.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۴۱۹-۴۲۰؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۷۰.
- ↑ دلائل النبوه، ج۷، ص۱۱۸؛ بحار الانوار، ج۹۱، ص۲۲۰.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۲؛ اسد الغابه، ج۲، ص۳۵۳؛ البدایة و النهایه، ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۴۶۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ شرف النبی، ص۴۲۰؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۵۰۴.
- ↑ اسد الغابه، ج۵، ص۱۸۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۴۲۰؛ اسد الغابه، ج۲، ص۳۵۲؛ ج۵، ص۱۸۴؛ الاصابه، ج۷، ص۱۰۰.
- ↑ الوافی بالوفیات، ج۱۴، ص۳۵.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۴۷۷؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۵؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۷؛ الاصابه، ج۷، ص۱۰۰.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۶۸؛ عیون الاثر، ج۲، ص۱۶؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۷-۱۹.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۶۶-۶۷؛ الطبقات، ج۳، ص۴۲۰؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۳۰۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۳، ص۶۹؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۹۵، ۲۱۱؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۹.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۴۲۰؛ دلائل النبوه، ج۷، ص۱۱۸؛ المنتظم، ج۴، ص۹۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۸۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۹۸؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۹.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۳۰۷؛ الکامل، ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۵۳، ۳۰۷-۳۰۸.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۴۶؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۳۷۲؛ الارشاد، ج۱، ص۹۳.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۳۷۹؛ فتوح البلدان، ج۱، ص۲۱؛ التبیان، ج۹، ص۵۶۵.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۶۵۴، ۷۱۰.
- ↑ البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۷۱۰.
- ↑ المغازی، ج۳، ص۹۰۲.
- ↑ المغازی، ج۳، ص۹۹۶؛ امتاع الاسماع، ج۲، ص۵۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۱؛ سبل الهدی، ج۸، ص۴۵۰.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۱؛ اسد الغابه، ج۲، ص۳۵۳؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۷۰-۷۱.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۴۲۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۰؛ اسد الغابه، ج۲، ص۳۵۳.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۴۲۰.
- ↑ البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ الاصابه، ج۳، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۲؛ الکامل، ج۲، ص۳۶۶؛ البدایة و النهایه، ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ الاصابه، ج۳، ص۱۴۶.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۳۸۶؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۲۹۲؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۸-۳۱۹.