حیره
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
موقعیت
شهر حيره، واقع در جنوب شرقى نجف كنونى و كنار درياچهاى به نام نجف[یادداشت ۱] بوده و مرکز سرزمین حیره که دره پاييندست فرات و قسمت بالاى خليج فارس را دربر مىگرفته بوده است.[۱]
علت نامگذاری
لفظ «حيره» در زبان مردم عربستان جنوبى به معناى اردوگاه است. در برخى منابع آمده كه حيره لفظى آرامى بوده و به معناى مجموعهاى از خيمههاست كه به اردوگاه ثابت اميران لَخمى تبديل شده و به مرور زمان، شكل شهر يافت.[۱]
در گذشته، حيره و نجف، اغلب با هم به كار ميرفته است. حيره زمانى شهرى بزرگ و مشهور در سرزمين عراق و در منطقۀ نجف بوده و به آن «حيرة النجف» هم ميگفتند كه در سه ميلى كوفه قرار داشته است.[۲]
پیدایش
در اوايل قرن سوم ميلادى عدهاى از طوايف عرب در پايان روزگار اشكانيان، رو به كرانه فرات آوردند و بر بخشهايى از بينالنهرين دست يافتند. [یادداشت ۲][۳] اين مهاجرين رفته رفته روستاها و قلعههايى بنا كردند كه از پيوستن آنها به يكديگر، شهرهايى پديد آمد كه حيره از جمله آنها بود و در جايى نزديك محل كنونى كوفه در كنار بيابان قرار داشت. آب و هواى قابل تحمل، فراوانى جويبارهاى فرات، مساعد بودن شرايط طبيعى و هموار بودن زمين موجب آبادانى و توسعه اين سرزمين گرديد و توانست صحراگردان و چادرنشينان را به سوى تمدن پيش بَرد.[۴]
حيره در واقع حلقه وصل بين صحرا و ثغور عراق به شمار مىرفت و گويى محل تلاقى زندگى بدوى و شهرنشينى بود. اعرابى كه در بحرين اجتماع كرده و به آنان «تنوخى» مىگفتند، به قبايل لَخمى و اَزْدْ پيوسته و در غرب فرات، حيره كنونى و توابع آن ساكن شدند. صحرانوردانى كه از زندگى كوچنشينى خسته مىشدند و نيز افرادى كه از ميان قوم خود طرد مىگرديدند، به اين ناحيه آمده و در آنجا اقامت گزيدند.[۵]
اوج
در قرون پنجم و ششم ميلادى توان رزمى حيره و شعاع عمل آن فزونى يافت و حدود شرقى شبهجزيره عربستان جزو قلمرو آنان گرديد. افراد قبيله بَكر ياوران مزدبگير آنان شدند و سليم و هوازِن با بنىلخم معاهده بستند و اعضاى طايفه نُمير و بنىتميم با آنها متحد شدند.[۶]
از قرن سوم تا سال ۶٠٢ ميلادى:
«حيره» واقع در جنوب شرقى نجف كنونى، از قرن سوم تا سال ۶٠٢ ميلادى مركز سرزمينى به نام حيره بوده كه دره پاييندست فرات و قسمت بالاى خليج فارس را دربر مىگرفت.[۱]
حيره و توابعش كشورى وسيع را تشكيل مىداده كه سواحل جنوبى فرات تا باديةالشام، واقع در غرب عراق كنونى را دربر مىگرفت.[۷]
در اين منطقۀ باستانى عراق، قصرها، بناها، معبدها، ديرها و كنيسههاى متعددى وجود داشته است. امروزه آن منطقه در حواشى نجف و كوفه قرار دارد.[۲]
ضعف
سقوط
دین و فرهنگ
غالب سكنه حيره مسيحيان نسطورى بودند و زبان دينى و فرهنگى آنان «سُريانى» بود. خواندن و نوشتن مىدانستند و برخى افراد كه با حيره در ارتباط بودند، الفباى زبان عربى را كه به تازگى مراحل تكامل خود را طى مىكرد، به حجاز بردند.[۵]
در حيره گرايشهاى گوناگون فرقهاى وجود داشت؛ چنانكه عمرو بن عُدى، پادشاه عرب حيره از فرقه مانويان حمايت مىكرد و برخى از آنان مسيحى نسطورى بودند. ذونواس كه يهودى بود، تحت تأثير عقايد خود به آزار اين مسيحيان پرداخت. فتنه مَزدكى كه در زمان قباد به وجود آمد و خود را به صورت يك مسلك سياسى اشتراكى نشان داد، به تشنجهايى در سرزمين حيره انجاميد.[۸]
از آنجا كه حيره و توابعش كشورى وسيع را تشكيل مىداده كه سواحل جنوبى فرات تا باديةالشام، واقع در غرب عراق كنونى را دربر مىگرفت و اين قلمرو از تنوع قومى و قبيلهاى برخوردار بود، بر شبكه روابط اجتماعى و فرهنگ اين سرزمين اثر گذاشت. موقعيت حيره به عنوان مركز سياسى قبايل عرب، اعتبار فرمانروايان آن، شهرت لَخميان، نظام دولتى و روابط گسترده با ديگر سرزمينها و قبايل كه در اسناد سريانى آمده، نقش سياسى اجتماعى حيره را به اثبات مىرساند.[۷]
حکومت حیره یا پادشاهان حیره
پادشاهان حيره در تاريخ مشهورند. ماجراى يكى از آنان به نام «منذر» و دو نديمى كه داشت و كشته شدن آن دو نديم به فرمان پادشاه در حال مستى و بناى دو قبۀ يادبود براى آن دو به نام «غريّين» در كتب تاريخ آمده است.[۹] (ر. ك: واژۀ «غرى») .
نظام سیاسی
اميران حيره از اعراب بنىلَخم بودند كه از سوى فرمانروايان ساسانى حمايت مىشدند؛ زيرا لَخميان سدّى استوار ميان ايران و اعراب پديد آوردند و از تجاوز و تعدى قبايل بدوى به مرزهاى ايران جلوگيرى مىكردند. حكمران اين خاندان در واقع بزرگترين دولت عربى نيمه متمدن را در منطقه حيره به وجود آورد.[۱۰]مدت امارت آنان را منابع تاريخى حدود ٣٠٠ سال ذكر كردهاند. مسعودى مىگويد:
حاكمان حيره اعم از بنى نصر، لخميان، غسّانيان، تميم، كِنده و ايرانى كه بيست و چند نفر بودهاند، در مجموع ۵٢٢ سال و چند ماه حكومت كردهاند.[۱۱]
از معروفترين امراى لَخمى، نُعمان اول معروف به «اعور» را بايد نام برد كه با يزدگرد اول، حاكم ساسانى معاصر بود و گويند قصر خورنق را او ساخت كه پرورشگاه بهرام گور گرديد؛ ولى در اواخر عمر از فرمانروايى كنارهگيرى كرد و جامهْ زهد پوشيد و به سير و سياحت پرداخت. پس از او پسرش زمام امور حيره را به دست گرفت. او را اميرى با همت، سختكوش و مقتدر معرفى كردهاند و در جنگ بين ايران و روم فداكارى فوقالعادهاى از خود بروز داد. بعد از او چند تن ديگر از بنىلَخم در حيره امارت كردند تا اينكه نوبت به منذر سوم رسيد كه از شكوه و جلال او ماجراهايى نقل كردهاند.[۱۲]
واپسين فرد از دودمان لَخميان، نُعمان سوم است كه از ۵٩٢ م تا ۶١۴ م حكومت كرد. وى در برابر شاهان ايران روش مستقلى در پيش گرفت و در برابر خواستههاى آنان سر تسليم فرود نمىآورد. [۱۳]
حیره و دولتهای دیگر
حیره و شیوخ غسّانی
شيوخ غسّانى از قرن سوم تا هفتم ميلادى در شمال شرقى شبه جزيره عربستان و اطراف پالميرا (از توابع شام) با حمايت بيزانس (روم شرقى) فرمانروايى مىكردند. اميران اين قوم، روميان را در مقابل تهاجم اعراب باديه حفظ مىكردند و در جنگها اين امپراتورى را يارى مىدادند. غسّانىها با اميران لَخمى حيره در رقابت و نزاع دائمى بودند. در نيمه قرن ششم ميلادى كه لَخميان در حوالى حلب از غسّانىها شكست خوردند، اين سلسله و بعدها ساسانيان، نفوذ سياسى و اجتماعى خود را در عربستان از دست دادند.[۱۴]
حیره و دولت بنی کِنده
دولت بنىكِنده چندى در حَضرَموت يمن استقرار داشت، اما در نيمه قرن پنجم ميلادى قلمرو خود را تا نَجد (در شبهجزيره عربستان) گسترش داد. حارث بن عمرو كندى با قبول عقايد انحرافى مزدكى كه از جانب قباد، فرمانرواى وقت ايران حمايت مىشد، امارت حيره را به دست آورد؛ اما در عهد انوشيروان حيره دوباره به دست امراى لَخمى افتاد.[۱۵]
حیره و دلوت حمیریان
دولت حميريان كه در يمن استقرار داشت و حتى كِندىها زير نظر آنان بودند، با لَخميان حيره مناسباتى داشتند. مُنذر، حاكم حيره ضمن اتحاد با ذونُواس حِميرى موفق شد تا تلاش بيزانس براى دستيابى به اتحاد حِمير و حبشه و حصول روابط دوستانه با نوبيان (در آفريقاى شرقى) را برهم زند.[۱۶]
حیره و ساسانیان
ساسانيان در صدد بودند تا با وساطت لَخميان، نه تنها از حواشى بيابان حراست كنند، بلكه نفوذ سياسى خود را در غرب شبهجزيره عربستان گسترش دهند. چنين مىنمايد كه ايران به عنوان بخشى از مبارزهاش با بيزانس، از قبل از سدهْ ششم ميلادى مىكوشيد از طريق مسير مهم فرهنگى تجارى حيره - مكه حتى در مكه و يثرب (بعدها مدينةالنبى) نيز اعمال نفوذ كند و بدين طريق با نفوذ قبايل قدرتمند حجاز و يمن مقابله نمايد.[۱۷]
در روایات
در روايات است كه حضرت على (عليه السلام) منطقۀ ميان نجف تا حيره را به چهلهزار درهم از دهقانان خريد و بر اين معامله، شاهدانى گرفت؛ چون ميدانست مدفن او در اين منطقه خواهد بود.[۱۸] امام صادق (عليه السلام) نيز قبر حضرت على (عليه السلام) را در منطقۀ بين حيره و نجف معرفى ميكرد و به زيارت ميرفت.[۱۹] عبدالله بن سنان ميگويد: وقتى امام صادق (عليه السلام) در حيره بود، بارها به زيارت آنجا رفت و فرمود كه اين قبر على بن ابيطالب است.[۲۰]
پانوشت
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ دائرة المعارف فارسى، ج اول، ص ٨٧٣.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ حیره، فرهنگنامه زیارت، فصلنامه زیارت، شماره ۵، ص۱۰.
- ↑ تاريخ نوين عراق، ص ٢١؛ تاريخ سياسى اقتصادى عراق، ص ٢٢؛ عراق ساختارها و فرايند گرايش سياسى، ص ٢٨.
- ↑ كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ١۶و ١٧.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ الاعلاق النفسيه، ص ٢٢۶.
- ↑ كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ١٨.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران، ص ١٨۶- ١٨۵.
- ↑ ابن واضح يعقوبى، البلدان، ص ١۵٣؛ كريستن سن، ايران در زمان ساسانيان، ص ٢١٠.
- ↑ موسوعه العتبات المقدسه، ج۶ ص٢٨.
- ↑ حمزه بن حسن اصفهانى سنى مسلوك الارض. . . ، ص ٧۴ و ٧٣، اخبار الطوال، دينورى، ص ١٠٩.
- ↑ مسعودى، التنبيه والاشراف، ص ١۶٧.
- ↑ عبدالحسين زرينكوب، تاريخ ايران بعد از اسلام، ص ٢٣٠ و ٢٢٩.
- ↑ اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران، ص ٢٨٢- ٢٨٠.
- ↑ ويل دورانت تاريخ تمدن، ج ۴، بخش اول، ص ١٩٩، تاريخ يعقوبى، ج اول، ص ٢٠٣.
- ↑ احسان يارشاطر و ديگران، تاريخ ايران از سلوكيان تا فروپاشى دولت ساسانيان، ج سوم، قسمت اول، ص ٧١۵.
- ↑ نينا پيگولوسكايا، اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران، ص ١٩٠و ١٨٩.
- ↑ تاريخ ايران از سلوكيان تا فروپاشى ساسانيان، ج ٣، قسمت اول، ص ٧١٢ و ٧١١.
- ↑ بحار الأنوار، ج ٢٢ ص ٣۶.
- ↑ كامل الزيارات، ص ٣۴.
- ↑ كافى، ج ١ ص ۴۵۶.
- ↑ این دریاچه، اكنون به طور كلّى خشك شده است. برخی بحر نجفِ کنونی را که باتلاقی است نزدیک نجف بخش باقی مانده از همان دریاچه دانستهاند.
- ↑ آن بخش از كشور عراق كه به صورت جلگهاى بين دو رودخانه دجله و فرات قرار گرفته، بينالنهرين نام دارد كه در قرون گذشته بسيار حاصلخيز و بابركت بوده است. در اين منطقه، تمدنى با سابقه چهارهزار ساله وجود داشته است و نخستين ساكنان جلگه مزبور، شيوهْ زندگى روستايى و صحرانشينى را رها كردند و به زندگى شهرى روى آوردند.
منابع
- الاعلاق النفسيه، ابن رسته،
- دائرة المعارف فارسى، غلامحسين مصاحب
- تاريخ نوين عراق، قب مار، ترجمه محمد عباسپور،
- تاريخ سياسى اقتصادى عراق، على بيگدلى،
- عراق ساختارها و فرايند گرايش سياسى، سيد حسين سيف زاده،.
- بحار الأنوار،
- كامل الزيارات،
- كافى،
- كوفه پيدايش شهر اسلامى، هشام جعيط، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،
- موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خليلى،
- اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران، نينا پيگولوسكايا، ترجمه عنايتالله رضا،