صفه
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
صُفّه،
واژهشناسی
صفه، واژهای عربی، به معنای زینپوش[۱] و نشیمنگاه زین اسب[۲] است. این واژه وقتی با خانه و ساختمان به کار رود، به سازهای شبیه سالن که وسیع و با ارتفاع زیاد است،[۳] پیشدالان،[۴] ایوان سقفدار[۵] و سایهبانی که درآغاز مسجد قرار دارد[۶]معنا شده است؛ البته بسیاری از واژهنامههای عربی، به شهرت این معنا اکتفا کرده، بدون معنا از آن رد شدهاند.[۷]
أصل صحيح يدلّ على استواء في الشيء
لسان العرب ؛ ج9 ؛ ص195
صُفَّةُ الدارِ: واحدة الصُّفَفِ؛ الليث: الصُّفَّةُ من البُنْيانِ شبه البَهْو (سالن) الواسِع الطويلِ السَّمْك (با ارتفاع زیاد)
ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، 15جلد، دار صادر - بيروت، چاپ: سوم، 1414 ه.ق.
جمهرة اللغة ؛ ج1 ؛ ص142
و صُفّة السَّرج و الرَّحل: (زین پوش) ما غُشي به بين القَرْبوس (جلو و عقب برآمده زين كه آن دو را ( قَرْبُوسَان ) گويند .) و الشَّرْخين . و صُفَّة البيت: معروفة.
ابن دريد، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، 3جلد، دار العلم للملايين - بيروت، چاپ: اول، 1988 م.
المحيط في اللغة ؛ ج8 ؛ ص93
الصُّفَّةُ: صُفَّةُ السَّرْجِ و البُنْيَانِ.
صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، 11جلد، عالم الكتب - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.
الصحاح ؛ ج4 ؛ ص1387
صُفَّةُ الدارِ و السَرجِ: واحدة الصُّفَفِ.
جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، 6جلد، دار العلم للملايين - بيروت، چاپ: اول، 1376 ه.ق.
مفردات الفاظ قرآن ؛ ج2 ؛ ص402
صَفّ اين است كه تو چيزى را بر يك خط مساوى قرار دهى مثل صفّ مردم و درختان و مانند اينها.
راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن (راغب اصفهانى)، 4جلد، مرتضوي - تهران، چاپ: دوم، 1374 ه.ش.
معجم البلدان ؛ ج3 ؛ ص414
الصُّفّةُ:
واحدة صفف الدّار، قال الدارقطني: هي ظلّة كان المسجد في مؤخرها.
ياقوت حموى، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، 7جلد، دار صادر - بيروت، چاپ: دوم، 1995 م.
صُفّه به معناى ايوان مسقف و غرفهمانندى هم هست كه درون اتاق بزرگ يا داخل مساجد جامع درست مىشد و كف آن كمى از سطح زمين بالاتر بود و بزرگان در آنجا مىنشستند و به آن «شاهنشين» هم مىگويند.[۸] صفه، جايى بلندتر از سطح زمين كه مثل ايوان، محل اسكان و استراحت، يا دعا و نماز باشد.[۹]
در مسجدالنبی(ص)
نخستین صفه در مکانهای مقدس، در مدینه، در مسجد النبى(ع)، ساخته شد. مسلمانان بىخانه، مهاجر و غريب صدر اسلام، آنجا مىخوابيدند و براى نماز به مسجد مىآمدند. اكنون در ضلع شمالى حرم نبوى و بيرون از ضريح حضرت محمد(ص) قرار داشته و زائران براى نشستن و تلاوت قرآن از آن استفاده مىكنند.[۹] به آن گروه از مسلمانان مهاجر و بىخانمان که از صفه استفاده میکردند، اصحاب صُفّه گفته مىشد و در منابع، شمار آنان را تا ۴۰۰ نفر گزارش كردهاند.[۱۰]
پانوشت
- ↑ جمهرة اللغة، ج1، ص142؛ لغتنامه دهخدا به نقل از مجمل اللغة.
- ↑ لغتنامه دهخدا به نقل از مهذب الاسماء.
- ↑ لسان العرب، ج9، ص195.
- ↑ لغتنامه دهخدا به نقل از منتهی الارب.
- ↑ لغتنامه دهخدا ذیل واژه صفة.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص414.
- ↑ جمهرة اللغة، ج1، ص142؛ المحيط في اللغة، ج8، ص93؛ الصحاح، ج4، ص1387.
- ↑ فرهنگ فارسى معین، ذیل واژه صفه.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص28.
- ↑ محدث قمى، سفينة البحار (چاپ فراهانى) ، ج٢، ص٣۵.
منابع
سفينه البحار و مذيته الحكم و الاثار، عباس قمی، فراهانی، تهران، ۱۴۰۲ق.
فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار 1392ش، ص28.