حج در ادبیات
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۵ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
بسياري از شاعران و نويسندگان پارسي گوي با استفاده از مفاهيم حج، کعبه و مناسک مربوط به آن، به بيان مسائل اجتماعي، اعتقادي و عرفاني پرداختهاند. متون مکتوبي که در زبان فارسي به موضوع حج و حرمين پرداختهاند گستره بسيار وسيعي دارند؛ برخی از گونههایی از ادبیات حج در زبان فارسی که جنبههای هنری و ادیبانه بیشتری دارد و در زمره گونههای ادبی طبقهبندی میشوند به شرح زیر است:
در شعر فارسي
سرودههایی که در زبان فارسي به موضوع حج و حرمين پرداختهاند گستره بسيار وسيعي دارند. برخی، به طور کلی، زمينه طرح مفاهيم مربوط به حج و حرمين را در شعر فارسي، به سه دسته تقسيم کردهاند؛ نخست، سرودههایی که موضوعشان حج و حرمین است؛ دوم، سرودههایی که در آن از واژگان حج و حرمین، تنها در کاربردهای شاعرانه بهره بردهاند و سوم، سوگندنامهها.
شعرها با موضوع حج و حرمين
در بسياري از سرودههای فارسي، خودِ حج و حرمين، موضوع سرایندگی شاعر است. این دسته را به دو گروه اصلی تقسیم کردهاند که عبارتاند از:
- بزرگداشت حج و حرمین:
این شعرها، در مدح و بزرگداشت حج يا مکه، مدينه و کعبه سروده شده است. در این میان، شعرهايي که به بزرگداشت حرمين پرداختهاند، نمونههاي فراواني در شعر فارسي دارند. یکی از مهمترين نمونههاي آن، برخی از قصیدههای ديوان افضلالدين بديل خاقاني است.[۱] خاقاني، دو بار به حج رفته است؛ گفته شده در يکي از سفرهایش يکي از قصايدش را در مدح کعبه[یادداشت ۱] با طلا نوشته و بر ديوار کعبه آویزان کردند.[۲]
- شرح سفر شاعر به حج:
این سرودهها، حجنامههاي منظومي است که هسته اصلي آنها در بیشتر موارد شرح سفر شاعر به حج است. برخی از نمونههای آن عبارتند از:
- منظومه تحفه العراقين خاقاني، که یکی از موارد شاخص بوده و شاعر شرحی شاعرانه از سفر خود سروده است.
- فتوح الحرمين، نوشته محیالدین لاری، که در آن افزون بر بزرگداشت حج به شرح مناسک حج نیز پرداخته شده است.
- سفرنامهای منظوم، از يکي از زنان بلند مرتبه صفوي، که به شرح سفر و رویدادهای آن پرداخته است.
درونمایه
طلب و آرزوی حج:
بخشي از مضمونهاي مکرر شعر فارسي را طلب و آرزوي حج و شرح اشتياق شاعر به عبادت حج تشکيل ميدهد. از نمونههاي بازر، شعر ابوالمجد مجدود بن آدم سنايي(473-545ق) است با این مطلع[۳]
|
اوحدي مراغهاي (م.738ق) نيز در ترکيب بندي، با مطلع
|
اشتياق فراوان خود به زيارت کعبه و مرقد حضرت محمد(ص) را بيان کرده است.[۴]
دشواری راه حج:
دشواري راه حج از مواردي است که بازتاب گستردهای در شعر فارسي يافته است. سنايي، درباره دشواري راه باديه و خطرات آن چنين سروده است:
|
سنايي، پس از اينکه از تنهايي و غربت راه ميگويد و دشواري دوري از خانواده را ترسيم ميکند بيم خود را از خطر مرگ و حسرت ناکامي در حجگزاري چنين ميسرايد:
|
با اين همه، دشواري راه حج در باور شاعران، نوعي رياضت عارفانه است که شاعر با اشتياق به استقبال آن ميرود. در اين شعرها بیشتر، دشواري راه مانند آزموني براي پاک شدن در راه رسيدن به معشوق دانسته شده است. چنان که سنايي در ادامه شعر پيش گفته چنين ميسرايد:
|
و يا سعدي چنين ميسرايد:[۵][۶]
|
|
گاه نيز بيابانهاي خشک جزيرة العرب که راه حاجيان از آن ميگذشته و راهي دشوار و خطرناک بوده، در باور شاعر که شوق ديدار کعبه را دارد، مانند راهي سرسبز جلوه ميکند، چنان که خاقاني در منظومه تحفة العراقين چنين ميسرايد:[۷]
|
افزون بر اين، دشواري راه حج از مواردي است که عارفان همچون آزموني از ميزان توکل سالک از آن ياد کردهاند و در بیشتر موارد، تنها توشه راه حج را توکل دانستهاند.[۸]
اخلاق، اسرار و معارف حج
بخشي از شعرهاي فارسي، تعاليمي در مسائل مربوط به اخلاق، اسرار و معارف حج طرح کردهاند. در اين دسته از شعرها، لزوم خودسازي و توجه عارفانه به حج رايج است؛ ريا به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و فراتر رفتن از ظاهر مناسک حج و توجه به هدف آن که نزديکي به خدا و دوري از گناهان است، طرح شده؛ چنان که ناصرخسرو در یکی از سرودههایش با مطلع
حاجيان آمدند با تعظيم شاکر از رحمت خداي رحيم
بدين موضوع پرداخته است.[۹] عبدالرحمن جامي(817-898ق.) نيز در اين باره چنين سروده است:
به جان شو ساکن کعبه بيابان چند پيمايي چو نبود قرب روحاني چه سود از قطع منزل ها[۱۰] و يا محتشم کاشاني (م 996ق.) چنين ميسرايد:
خانه پرست از ريا رفت و به کعبه کرد جا کعبه ي ماست هر کجاست باده پرست ميرود[۱۱]
در نگاه عرفاني و تعليمي آنچه بيش از ظاهر برگزاري مناسک حج اهميت دارد آمادگي حاجي با پاک کردن دل از گناه و توجه به معبود است: آهنگ حجاز مينمودم من زار کامد سحري به گوش دل اين گفتار
يارب به چه روي جانب کعبه رود گبري که کليسا از او دارد عار[۱۲]
در اشعار عرفاني توصيه به حج روحاني شده و حج روحاني که در واقع سفر دروني سالک به سوي خداوند است برتر از سفر جسماني حج تلقي شده است. عارفان تنها راه رسيدن به کعبه دل را توکل مي دانستند و هنگامي که قصد خانه خدا ميکردند قبل از آن شرايط و ضوابطي را در نظر گرفته آن را درمقدمه سفر خود قرار ميدادند و تنها هدف آنها رسيدن به کعبه به هر قيمت و به هر روشي نبود. اين دسته از شعرها معمولا حج اصلي را گذشتن از هواهاي نفساني ميدانند و از حج سفري دروني در شناخت معبود را مراد ميکنند:
طواف کعبه دل کن اگر دلي داري دلست کعبه معني تو گل چه پنداري
طواف کعبه صورت حقت از آن فرمود که به واسطه آن دلي بدست آري ...[۱۳]
و در شعري ديگر چنين مي سرايد:
اي قوم به حج رفته کجاييد کجاييد
معشوق همين جاست بياييد بياييد
معشوق تو همسايه و ديوار به ديوار
در باديه سرگشته شما در چه هواييد
گر صورت بيصورت معشوق ببينيد
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شماييد
ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد
يک بار از اين خانه بر اين بام برآييد
آن خانه لطيفست نشانهاش بگفتيد
از خواجه آن خانه نشاني بنماييد
يک دسته گل کو اگر آن باغ بديديت
يک گوهر جان کو اگر از بحر خداييد
با اين همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شماييد
با واژگان حج و حرمین، ولی با موضوعات دیگر
و يا استفاده از واژگان و مفاهيم مربوط به حج و حرمين در کاربردهاي شاعرانه در شعرهايي با موضوعات ديگر استفاده شده است؛ در اين موارد شاعران با استفاده از مفاهيمي همچون کعبه، زمزم، حجرالاسود و ساير اماکن مقدس که در ادبيات پارسي نمادي از منزلت و قداست هستند به کمک صور خيال به آفرينش تصاوير شاعرانه اي از معشوق خود دست زده اند و زيبايي و تقدّس کعبه را به او نسبت داده اند و يا ممدوح خود را در عظمت و بزرگي به کعبه مانند کردهاند..[۱۴] اين نمونهها در قديمترين ادوار شعر فارسي يافت ميشود چنان که در شعر رودکي از قديمترين شاعران پارسي گوي، چشمان معشوق به کعبه مانند شده است[۱۵] و انوري در شعري در مدح رکن الدين فيروز شاه چنين سروده است:
فيروز شاه کعبه اقبال رکن دين
کز خاک پاي او اثر آب زمزم است[۱۶]
و همو قاضي حميد الدين بلخي را اينگونه مدح ميکند:
تو کعبه آمالي و در قافله شکر
هر جا که رود ذکر تو گويي عرفات است[۱۷]
سوگندنامه
از جمله مواردي که ارادت شاعران فارسي گوي به حج و حرمين را نشان ميدهد سوگند نامههايي است که شاعران درآن به اماکن مقدس حرمين و حج سوگند خوردهاند.[۱۸]
در نثر فارسی
در پهنه نثر فارسي نيز منابعي که به نحوي مربوط به حج باشد کم نيستند. افزون بر منابعي از نثر فارسي که به آداب و اخلاق اسلامي پرداخته و بخشي از اثر خويش را به موضوع حج اختصاص دادهاند، ادبيات منثور عرفاني نيز، گاه بخشي را به حج و آداب آن پرداخته اند. شرح سفر عارفان و صوفيان که همراه است با شرح وقايعي که بر آنان گذشته و يا تعداد زياد سفرهاي آنان به حج نيز بخش ديگري از ادبيات عرفاني مربوط به حج را شامل ميشود. [۱۹]
مهمترين زمينه نمود موضوع حج در نثر فارسي، سفرنامه ها هستند.(← سفرنامه نويسي) سفرنامهنويسي در زبان فارسي تاريخي کهن دارد و از مهمترين و قديمترين سفرنامه هاي منثور فارسي سفرنامه ناصرخسرو* است. سفرنامهها و راهنماهاي حج کهن ديگري نيز در زبان فارسي وجود دارد که برخي مانند لطائف الاذکار* و رساله حجازيه * و نيز کتاب بيان واقع * امروزه باقي هستند.
سفرنامه نويسي فارسي در دوران قاجار رواج زيادي يافت و در اين دوران دهها سفرنامه به قلم نويسندگاني که اغلب از طبقه اشراف قاجاري بودند، نگاشته شد. سفرنامههاي اين دوره انبوهي از اطلاعات تاريخي درباره حج و حرمين و نيز تاريخ اجتماعي ايران و ساير سرزمينهاي اسلامي در اختيار ما ميگذارند. (سفرنامه نويسي)
در دوره معاصر
در ادبيات معاصر توجه به حج همچنان ادامه دارد و شکلهاي تازهاي نيز يافته است. بخشي از ادبيات معاصر که به شيوه هاي کهن نزديکتر اند، شامل سفرنامهها و کتابهاي راهنماي حج هستند. راهنماهاي حج از جمله مواردي است که مسائل گوناگون از آداب و مناسک را طرح کردهاند و گاه به فضيلت حرمين نيز پرداختهاند. سفرنامه نويسي همچنان بزرگترين و مهمترين بخش ادبيات معاصر حج را شامل ميشود. سفرنامههاي معاصر به قلم نويسندگان متعدد با گرايشها و تخصصهاي گوناگوني نگاشته شدهاند و رويکردهاي و سبکهاي متعددي دارند. امروزه نگارش سفرنامههايي که با قلمي عاطفي به شرح احساسات مذهبي نويسنده ميپردازند رواج زيادي دارد.[۲۰] (←سفرنامه نويسي) در شعر فارسي معاصر نيز توجه ويژهاي به حج صورت گرفته و دفترهاي شعر با موضوع حج به چاپ رسيده است.[۲۱]
مفاهيم و موضوعات حج به قالبهاي تازهتر ادبي نيز راه يافتهاند. از جمله اين موارد ميتوان به نمايشنامه يا داستان اشاره کرد. ادبيات کودک و نوجوان نيز از جمله عرصههاي تازه در ادبيات حج است. در اين آثار معمولا معارف حج به شکل داستانهاي مناسب سنين نوجوانان طرح شده است. [۲۲]
پانویس
- ↑ . ديوان خاقاني، ص88، 95-215، 368
- ↑ . تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان، ص287؛ ديوان خاقاني، ص17، «مقدمه»
- ↑ . ديوان سنايي، ص 222
- ↑ . ديوان اوحدي مراغه اي، ص78-79
- ↑ . کليات سعدي، 468
- ↑ . کليات سعدي، 510
- ↑ . تحفه العراقين، ص119-120
- ↑ . حج در آينه شعر فارسي، ص 237
- ↑ . ديوان ناصر خسرو، ص 301
- ↑ . کليات ديوان جامي، ص9
- ↑ . ديوان محتشم کاشاني، ص90
- ↑ . کليات اشعار شيخ بهايي، ص263
- ↑ . غزليات شمس، ج6، ص 298
- ↑ . نک:حج در آينه شعر فارسي، ص 21-38
- ↑ . محيط زندگي و احوال رودکي، ص585
- ↑ . ديوان انوري،ج1، ص 65
- ↑ . ديوان انوري، ج1، ص 52
- ↑ . حج در آيينه شعر فارسي، ص36-38
- ↑ . نک: حج در ادب فارسي، ص 431-379
- ↑ . نک: کتابشناسي حج و زيارت، ص134-268
- ↑ . نک: کتابشناسي حج و زيارت، ص 417-436
- ↑ . نک:کتابشناسي حج و زيارت، ص443-451
- ↑ با مطلع «صبح حمايل فلکت آهيخت خنجرش/کآميخت کوه اديم شد از خنجر زرش»
منابع
- تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان: يان ريپکا و ديگران، ترجمه عيسي شهابي، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، 1381ش.
- تحفه العراقين: بديل بن علي خاقاني، تصحيح علي صفري آق قلعه، ميراث مکتوب، 1388
- حج در ادب فارسي: خليل الله يزداني، تهران، مشعر، 1379ش.
- حج در آيينه شعر فارسي، محمد شجاعي، مشعر، بيتا
- ديوان اوحدي مراغه¬اي: مقدمه ناصر هيري و تصحيح امير احمد اشرفي، تهران، پيشرو، 1362.
- ديوان خاقاني: تصحيح علي عبدالرسولي، تهران، انتشارات کتابخانه خيام1357ش.
- ديوان سنايي غزنوي: به اهتمام پرويز بابايي و مقدمه بديع الزمان فروزانفر، تهران، نگاه، 1390ش.
- ديوان محتشم کاشاني: تصحيح و مقدمه اکبر بهداروند، تهران، انتشارات نگاه، 1387ش.
- ديوان ناصر خسرو: ناسر خسرو(م481ق)، تحقيق ابن الحسين عسگر اردوبادي، تبريز، 1280ق
- غزليات شمس:جلال الدين محمد بلخي، تحقيق بديع الزمان فروزانفر، تهران، دانشگاه، 1345ش.
- کتابشناسي حج و زيارت: اباذر نصر اصفهاني، تهران، مشعر،1390¬ش.
- کليات اشعار شيخ بهايي: مقدمه سعيد نفيسي، تهران،چکامه، 1372ش.
- کليات ديوان جامي: مقدمه فرشيد اقبال. تهران، اقبال، 1388ش.
- کليات سعدي: تصحيح محمد علي فروغي، تهران، 1320ش.
- محيط زندگي و احوال رودکي نفيسي: سعيد، تهران، اهورا، 1382ش.