آداب حج

از ویکی حج

در متون اسلامی‌آداب متعددی در حج برای حج‌گزاران بیان شده که برخی درباره اقدامات پیش از ادای حج و شماری مربوط به آداب انجام دادن اعمال حج و برخی دیگر ناظر به اعمال پس از مناسک حج است. برخی از این آداب مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج می‌باشد. مهمترین این آداب عبارت‌اند از:

اخلاص

بر پایه آیه ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۱][۱] یکی از آداب حج، این است که تنها برای رضای خدا انجام شود. امام صادق(ع) بر اخلاص نیت و تخلیه قلب از هر چیز غیر الهی در هنگام نیت حج تأکید کرده است.[۲] او حج را به دو گونه «حج برای خدا» و «حج برای مردم» تقسیم کرده و پاداش حج برای رضای خدا را بر عهده خداوند و پاداش حجی که برای انسان‌ها انجام گیرد را بر عهده مردم دانسته است.[۳]

توکل

بر پایه روایات، یکی از آداب حج، توکل حج‌گزار به خدا در همه امور است و اینکه از اعتماد به توشه سفر و مرکب و همراهان و توانایی و مال خود دوری کند.[۴]

فراهم کردن توشه

به نظر برخی مفسران، مراد از «الزاد» در آیه ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾[یادداشت ۲][۵] زاد و توشه مادی سفر حج است.[۶] در شأن نزول این آیه گفته شده برخی از حج‌گزاران رهسپار سفر حج شده و با این باور که ما به خدا توکل می‌کنیم از برداشتن توشه سفر خودداری می‌کردند که این آیه نازل شد.[۷] در روایات، بر تهیه هزینه و توشه حج تأکید شده[۸] و کنار گذاشتن بخشی از سود کار در هر روز برای سفر حج سفارش شده تا حج گزار در سفر حج به سختی نیفتد.[۹]

گشاده‌دستی

در سفر حج گشاده‌دستی در هزینه کردن و سخت نگرفتن برخود سفارش شده است. در روایتی، از مورد خشم بودن اسراف نزد خدا، جز در سفر حج و عمره یاد شده است.[۱۰] در حدیثی، از چانه‌زنی در چند چیز از جمله پول قربانی و کرایه رفتن به مکه نهی شده است.[۱۱][یادداشت ۳][۱۲] گفته شده که امام سجاد(ع) در سفر حج از بهترین انواع توشه و خوراک استفاده می‌کرد.[۱۳]

در برابر، در روایتی کاستن از هزینه سفر حج و زیاده‌روی نکردن در آن سفارش شده، که آن را بر مواردی حمل کرده‌اند که حج‌گزار دچار تنگدستی باشد یا بیش ار حد گشاده‌دستی کند.[۱۴] همچنین روایات از سیره اهل بیت(ع) در مورد چانه زدن نسبت به هزینه قربانی در حج نقل شده است، که این روایات حمل بر موردی شده که فروشندگان جزء مؤمنان نباشند[۱۵] یا اختصاص به موردی دارد که فروشنده قصد فروش قربانی با قیمت نامتعارف دارد و خریدار زیاندیده می‌شود.[۱۶]

دعا و یاد خدا در سفر

یکی از آداب حج، خواندن دعا و نماز هنگام بیرون رفتن از خانه برای سفر حج است.[۱۷] برای نمونه، برخی روایات، به خواندن دعای فرج[یادداشت ۴][۱۸] هنگام خروج از خانه سفارش کرده‌اند.[۱۹] بنا بر روایتی از امام رضا(ع) سزاوار است حج‌گزاری که قصد سفر حج دارد خانوده‌اش را گرد آورد و دو رکعت نماز گزارده و پس از ستایش خداوند و فرستادن صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) دعای مخصوصی را بخواند.[یادداشت ۵] همچنین در این روایت توصیه شده که او هنگام خروج از خانه و نیز هنگام سوار شدن بر مَرکب دعاهای خاصی را بخواند و نیز استغفار، تسبیح، تهلیل، تکبیر و صلوات بر محمد و آل محمد را زیاد بر زبان جاری کند.[۲۰] افزون بر این، نمازها و ادعیه دیگری هنگام آغاز به سفر در روایات توصیه شده است.[۲۱] فقها نیز به استحباب خواندن دعاها و سوره‌ها و اعمالی دیگر هنگام خروج مسافر از منزل قائل شده‌اند.[۲۲] همچنین یاد خدا و اذکاری خاص در طول سفر حج توصیه شده است. در روایتی از امام صادق حج‌گزاران به تقوای الهی و ذکر بسیار خداوند و کم سخن گفتن توصیه شده‌اند.[۲۳] در حدیثی دیگر آن حضرت حج‌گزاران را از هرچیزی که آنان را از ذکر الهی در این مدت بازمی‌دارد، فرمان داده است.[۲۴] افزون بر این در برخی آیات به گفتن ذکر خدا در مواقع خاص از حج توصیه شده است از جمله در آیه ۱۹۸ بقره/۲ که حج‌گزاران به گفتن ذکر خدا در مشعر الحرام و آیات ۲۰۳ بقره/۲ و ۲۸ حج/۲۲ که حاجیان به گفتن ذکر در ایامی خاص توصیه شده‌اند. ( ایام تشریق، تکببیر)

استفاده از مال حلال

هزینه و توشه حج باید از مال حلال و پاک باشد.[۲۵] بنا بر روایتی از امام باقر(ع) خداوند حج و عمره‌ای را که از مال حرام باشد نمی‌پذیرد.[۲۶] حتی اگر پرچمی حرام در اموال حج گزار باشد[۲۷] یا اینکه هزینه حج از راه‌هایی مانند جنایت، سرقت و ربا تأمین شده باشد.[۲۸] بنا بر روایتی، در صورتی که فرد با مال حرام حج‌گزارد و لبیک گوید، با تعبیر «لا لبیک» و «لا سعدیک» پاسخ داده می‌شود، ولی اگر با مال حلال حج به جا آورد، با جملات «لبیک» و «سعدیک» پاسخ داده می‌شود.[۲۹] به گفته امام کاظم(ع) اهل بیت پیامبر(ص) حج واجب خود را از پاک‌ترین اموال خود هزینه می‌کردند.[۳۰]

پرداخت حقوق دیگران

از دیگر آداب حج پرداخت حقوق دیگران پیش از ادای حج است.[۳۱] مفاد این نکته در روایتی از امام صادق(ع) تصریح شده است[۳۲]حقوق مردم گستره وسیعی دارد که هم شامل حقوق مادی می‌شود مانند دیون مادی دیگران و نیز حقوقی چون زکات و خمس و هم حقوق معنوی، مانند برطرف کردن حاجت مؤمنان، چنان‌که امام کاظم(ع) حج یکی از اصحاب خود را از آن رو که حاجت برادر مؤمن خود را برآورده نکرده بود، غیر مقبول دانست.[۳۳]

تعجیل دررفتن به حج

با قطع نظر از حکم فقهیِ وجوب یا عدم وجوب فوری بودن حج، از جمله آداب حج تعجیل در حج‌گزاری است[۳۴] که در روایات بدان اشاره شده است.[۳۵] در روایتی دیگر حکمت این کار وقوع حوادثی چون بیماری حج‌گزار، یافت نشدن مرکب یا پدید آمدن نیازهای جدید ذکر شده که ممکن است مانع حج گزاردن شود.[۳۶]

بلند نگاه داشتن مو

از آداب و مستحبات مختصّ مردان در حج، بلند نگه داشتن موها پیش از حج است.[۳۷] در روایات از زدودن موها از یک ماه پیش از حج[۳۸] یا از ده روز پس از شوال[۳۹] یا از ابتدای ذی حجه[۴۰] نهی شده است. در برخی روایات افزون بر موهای سر، کوتاه کردن موی ریش هم منع شده است.[۴۱] بر اساس این روایات، برخی کوتاه کردن موهای سر را از آغاز ماه شوال تا قبل از حج مکروه شمرده‌اند.[۴۲]

ترک گناه و معصیت

به نظر برخی فقها و مفسران مراد از اجتناب از فسق که در آیه ۱۹۷ بقره/۲ توصیه شده، پرهیز از هرگونه گناه از جمله دروغ، فحش، تفاخر، لقب بد دادن و خارج شدن از حدود شرعی و ارتکاب گناه است.[۴۳] امام صادق(ع) با استناد به آیه مذکور، کامل شدن حج را حفظ زبان از هر گناه و معصیت و صادر نشدن گفتاری جز خیر از حج‌گزار دانسته است.[۴۴] در روایاتی دیگر به روی گرداندن خداوند از حج‌گزارانی که از معاصی پرهیز نمی‌کنند، اشاره شده است.[۴۵]

شروع از مکه و ختم به مدینه

به نظر مشهور فقها مستحب است که حج‌گزار ابتدا مکه و سپس مدینه را زیارت کند.[۴۶] برخی روایات با تعابیر گوناگون موید این نظرند، از جمله برتر بودن ختم زیارت به مدینه،[۴۷] اتمام حج به زیارت رسول خدا(ص)،[۴۸] ختم به زیارت اهل بیت(ع)[۴۹] و رفتن به نزد امامان(ع) و آگاه کردن آنان از ولایت خود[۵۰] در برابر، در روایتی از امام صادق(ع) از برتر بودن آغاز سفر حج از مدینه یاد شده[۵۱] و حدیثی دیگر از مخیر بودن حج‌گزار میان شروع از مکه یا مدینه سخن گفته است[۵۲] از این رو برخی از فقیهان امامی آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.[۵۳] برخی سبب افضل بودن مدینه را آن دانسته‌اند که مدینه محل احرام پیامبر(ص) برای حج بوده است[۵۴] یا آنکه اهل بیت(ع) ابواب معرفت خدا و شناخت احکام الهی‌اند و برای ورود به خانه باید از در خانه وارد شد[۵۵] ناقدان این نظر گفته‌اند که ظاهراً مخاطب این روایات، حج‌گزارانی بوده‌اند که از مناطقی چون عراق عازم سفر حج می‌شدند زیرا عبور از مدینه بدون زیارت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بی‌احترامی تلقّی می‌شود.[۵۶]

اخلاق نیک در سفر حج

از دیگر آداب سفر حج، داشتن اخلاق نیک هنگام سفر است.[۵۷] امام صادق(ع)، حج‌گزاران را به خلق و خوی نیک با همراهان سفر حج[۵۸] و امام رضا(ع) آنان را به اخلاق نیک و خوش رفتاری با همراهان و فرو بردن خشم و کم سخن گفتن و پرهیز از مجادله توصیه کرده‌اند.[۵۹]

نقل شده که پیامبر اکرم(ص) در یکی از سفرهای حج، افراد بداخلاق را از همراه شدن با کاروان نهی کرد.[۶۰] احادیث متعدد دیگری نیز در این باره روایت شده است.[۶۱]

حج پیاده و تحمل سختی‌ها

از دیگر توصیه‌های معصومان درباره حج پرهیز از راحت طلبی و تحمل کردن سختی‌هاست. امیر مؤمنان(ع) یکی از حکمت‌های قرار دادن خانه کعبه را در زمینی سخت، تحمل مشقت بیشتر و استحقاق پاداش بالاتر دانسته است.[۶۲] امام صادق(ع) حج‌گزاران را به کنار نهادن دنیا و راحت طلبی هنگام سفر حج توصیه فرمود.[۶۳] بر این اساس، برخی از فقها حج با پای پیاده را برتر از حج به گونه سواره[۶۴] و حج با پای برهنه را برتر از حج با پوشیدن کفش[۶۵] دانسته‌اند. مستند آن، به نظر برخی آیه ۲۷ حج/۲۲ است که حاجیان پیاده را پیش از حاجیان سواره ذکر کرده است.[۶۶] «یاتوک رجالا و علی کل ضامر» و نیز روایات متعدد در این باره[۶۷] به این امر در سیره برخی امامان شیعه از جمله امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع) و امام کاظم(ع) نیز گزارش شده است.[۶۸] (نیز حج پیاده)

تعجیل در بازگشت از سفر حج: مستحب است که حج‌گزار پس از انجام دادن اعمال حج زودتر به وطن خویش بازگردد.[۶۹] در روایتی پیامبر اکرم(ص)، حج‌گزار را به تعجیل در بازگشت پس از حج فرمان داده و اجر این عمل را بالاتر از ماندن شمرد.[۷۰] در حدیثی دیگر آن حضرت به حج‌گزاران توصیه نمود که پس از اعمال حج بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند.[۷۱] امام صادق(ع) نیز بنا بر روایتی حج‌گزاران را به رجوع به وطن پس از انجام مناسک حج فرمان داد و این کار را سبب افزایش اشتیاق حج‌گزار برای رجوع مجدد به مکه دانست.[۷۲] در حدیثی دیگر آن حضرت ضمن توصیه به بازگشت پس از اعمال حج، ماندن در مکه را سبب قساوت قلب حج‌گزار شمرده است.[۷۳] بر این اساس به نظر مشهور فقیهان امامی و برخی فقیهان اهل سنت به استناد روایات مذکور، ماندن حج‌گزار در مکه پس از اعمال حج مکروه است.[۷۴] به تعبیر این روایات، توقّف زیاد در مکه ممکن است اسباب خستگی حج‌گزار، کاهش احترام به مکه، ارتکاب گناه و افزایش عقوبت انسان به سبب آن و کاهش اشتیاق بازگشت به این سرزمین گردد.[۷۵] در مقابل، در روایاتی دیگر مؤمنان به مجاورت در مکه ترغیب شده‌اند[۷۶] که برخی از فقیهان با استناد به این روایات و دلایل دیگر مجاورت در مکه را مستحب شمرده‌اند.[۷۷] (نیز اقامت در مکه)

وداع با کعبه

از دیگر آداب و مستحبات حج، به استناد روایات[۷۸] وداع با کعبه پس از اعمال حج و عمره و هنگام خروج از مکه است.[۷۹] در روایات روش وداع و آداب آن برای حج‌گزاران بیان شده است.[۸۰] برخی از فقهای اهل سنت وداع کعبه و طواف وداع را برای حج‌گزاران واجب دانسته‌اند.[۸۱]

شریک کردن دیگران در حج و اعمال آن

از دیگر آداب حج شریک کردن دیگران در حج استحبابی یا برخی اعمال آن همچون طواف است.[۸۲] بر پایه روایات شریک کردن دیگران در حج یا طواف مستحبی علاوه بر پاداش حج کامل برای دیگران – از جمله خویشان یا پدر و مادر- دارای پاداش اضافه برای حج گزار به جهت صله رحم وی با خویشاوندانش است.[۸۳] حتی اگر این افراد هزار نفر یا بیشتر باشند[۸۴] یا در صورت فراموشی در پایان حج دیگران را در حج خود شریک نماید.[۸۵] افزون بر این در روایاتی دیگر از بجا آوردن طواف خانه خدا از طرف دیگران چه زنده و چه مرده و نیز از جانب امامان معصوم علیهم‌السلام و فاطمه زهرا علیها السلام یاد شده و این عمل دارای پاداش زیاد دانسته شده است.[۸۶]

هدیه گرفتن در سفر حج

از دیگر آداب حج خریدن هدیه در این سفر برای دیگران از جمله خویشاوندان است.[۸۷] در روایاتی از امام صادق(ع) هدیه حج از هزینه حج دانسته شده است[۸۸] که مراد از این روایات طبق یک تفسیر، استحباب خرید هدیه برای دیگران در این سفر است و این که پاداش انفاق جهت خرید هدیه همچون صرف هزینه برای حج است.[۸۹] برخی با استناد به احادیث[۹۰] هدیه دادن آب زمزم از سوی حج گزار را به دیگران مستحب شمرده‌اند.[۹۱](سوغات)

عزم انجام دوباره حج

از دیگر مستحبات حج آن است که حج‌گزار پس از اتمام حج، عزم بازگشت داشته و از خداوند انجام دوباره حج را تقاضا کرده و نداشتن چنین نیتی مکروه است.[۹۲] در روایتی از رسول خدا و امام صادق(ع) عزم بر بازگشت به حج سبب افزایش عمر حج گزار دانسته شده[۹۳] و در احادیثی دیگر نداشتن این نیت، سبب نزدیک شدن اجل و عذاب شمرده شده است.[۹۴]

صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه

بر اساس روایات،[۹۵] مستحب است که حج‌گزار به نیت کفاره گناهان که در هنگام احرام مرتکب شده مقداری خرما در هنگام ترک مکه صدقه دهد.[۹۶] در روایتی دیگر به انجام این عمل هم در هنگام ورود و هم خروج از مکه و مدینه توصیه شده است.[۹۷]

استقبال و تکریم حج‌گزار

به استناد روایات مستحب[۹۸] است که پس از بازگشت حج‌گزار به وطن، دیگران به استقبال او رفته و ضمن مصافحه با او، وی را تکریم نمایند.[۹۹]

در حدیثی از امام صادق(ع) معانقه با حج‌گزار در حالی که غبار حج از بین نرفته، همانند استعلام حجر الاسود دانسته شده است.[۱۰۰] در حدیثی از امیرالمؤمنین ضمن سفارش به طلب قبولی اعمال حاجی و آمرزش گناهان او، از بوسیدن میان دو چشم و موضع سجده حج‌گزار نیز یاد گردیده است.[۱۰۱]

پانویس

  1. سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  2. . مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
  3. . بحار الانوار، ج96، ص24.
  4. . مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.
  5. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.
  6. . مجمع البیان، ج2، ص45؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص411.
  7. . سنن ابی داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البیان، ج2، ص45.
  8. وسائل الشیعه، ج11، ص35؛ بحار الانوار، ج96، ص9 و ۱۱۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص209.
  9. . الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص143.
  10. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص279؛ وسائل الشیعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43.
  11. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص282؛ بحار الانوار، ج46، ص71.
  12. . الکافی، ج4، ص496؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص209.
  13. . شرح اصول کافی، ج12، ص426.
  14. . مرآة العقول، ج17، ص170.
  15. . الوافی، ج14، ص1130؛ الحدائق الناضره، ج18، ص48.
  16. . النجعه فی شرح اللمعه، ج7، ص122.
  17. . مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.
  18. ترجمه دعای کلمات فرج در قنوت، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی.
  19. . تهذیب الاحکام، ج5، ص50؛ وسائل الشیعه، ج11، ص383.
  20. . مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.
  21. . الکافی، ج4، ص285؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص271.
  22. . الحدائق الناضره، ج14، ص25- 55؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.
  23. . الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.
  24. . مصباح الشریعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
  25. . العروة الوثقی، ج4، ص339.
  26. . الامالی، ص527؛ بحار الانوار، ج93، ص164.
  27. . وسائل الشیعه، ج11، ص146؛ بحار الانوار، ج96، ص120.
  28. . الکافی، ج5، ص124؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص162.
  29. . الکافی، ج5، ص124؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص368.
  30. . من لایحضره الفقیه، ج1، ص189.
  31. . الفقه علی مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.
  32. . مصباح الشریعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
  33. . بحار الانوار، ج48، ص85.
  34. . حج و عمره در قرآن و حدیث، ص260.
  35. مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314.
  36. . مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.
  37. . کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174.
  38. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص301؛ وسائل الشیعه، ج12، ص316.
  39. . وسائل الشیعه، ج12، ص317؛ بحار الانوار، ج96، ص133.
  40. . الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص47.
  41. . الکافی، ج4، ص317؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص47.
  42. . وسائل الشیعه، ج12، ص319
  43. . مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسیر الکبیر، ج5، ص180.
  44. . الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.
  45. . الکافی، ج4، ص286؛ وسائل الشیعه، ج12، ص11.
  46. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص558؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص491.
  47. . الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص484.
  48. الخصال، ص616؛ بحار الانوار، ج10، ص16.
  49. . علل الشرائع، ج2، ص459؛ وسائل الشیعه، ج14، ص324.
  50. . الکافی، ج1، ص293؛ علل الشرائع، ج2، ص406.
  51. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص559؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص439.
  52. . تهذیب الاحکام، ج5، ص440؛ وسائل الشیعه، ج14، ص320.
  53. . وسائل الشیعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.
  54. . سبل الهدی، ج3، ص322؛ شفاء السقام، ص146.
  55. . مستند الشیعه، ج13، ص330.
  56. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص558؛ الحدائق الناضره، ج17، ص403.
  57. . بحار الانوار، ج10، ص475؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445.
  58. . مصباح الشریعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.
  59. . مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.
  60. . مکارم الاخلاق، ص251؛ بحار الانوار، ج73، ص273.
  61. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشیعه، ج12، ص9- 13.
  62. . نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافی، ج4، ص199.
  63. . مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
  64. . ایضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91.
  65. . وسائل الشیعه، ج11، ص78.
  66. . زبدة البیان، ص224؛ مسالک الافهام، ج2، ص120.
  67. . وسائل الشیعه، ج11، ص79، 80؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص479.
  68. . تهذیب الاحکام، ج5، ص11؛ وسائل الشیعه، ج11، ص80.
  69. . جامع احادیث الشیعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447.
  70. . المستدرک، ج1، ص259.
  71. . مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحیح مسلم، ج4، ص104.
  72. . الکافی، ج4، ص230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص234.
  73. . علل الشرائع، ج3، ص446؛ وسائل الشیعه، ج13، ص234.
  74. . شرائع الاسلام، ج1، 210؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346.
  75. . جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278.
  76. . وسائل الشیعه، ج13، ص231؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص84- 88.
  77. . الرسائل العشر، ص226؛ المجموع، ج8، ص278.
  78. . الکافی، ج4، ص530
  79. . تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256.
  80. . الکافی، ج4، ص530؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص280.
  81. . المغنی، ج2، ص485؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص35.
  82. . الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخویی، ج30، ص383.
  83. . الکافی، ج4، ص315؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص460.
  84. . الکافی، ج4، ص317.
  85. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص462؛ وسائل الشیعه، ج11، ص204.
  86. . الکافی، ج4، ص315؛ وسائل الشیعه، ج11، ص197.
  87. . العروة الوثقی، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهیه، ص33.
  88. . الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص148.
  89. . وسائل الشیعه، ج11، ص149.
  90. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص208؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص472.
  91. . وسائل الشیعه، ج13، ص245.
  92. . تحریر الاحکام، ج2، ص114.
  93. . الکافی، ج4، ص281؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.
  94. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.
  95. . الکافی، ج4، ص533؛ وسائل الشیعه، ج14، ص292.
  96. . تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343.
  97. . وسائل الشیعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.
  98. . الکافی، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص228.
  99. . الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافی، ج14، 1299.
  100. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص300؛ وسائل الشیعه، ج11، ص445.
  101. . الخصال، ص635.
  1. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  2. حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
  3. البته در احادیث دیگری، چانه زنی در مبلغ قربانی جایز شمرده است.
  4. لا اِلهَ اِلاَّ الله الحَلِیمُ الکرِیمُ لا إِلهَ إِلاَّ الله العَلِی العَظِیمُ سُبْحانَ الله رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ، وَرَبِّ الاَرَضِینَ السَّبْعِ وَما فِیهِنَّ وَما بَینَهُنَّ، وَرَبِّ العَرْشِ العَظِیمِ. نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی‌همتایی که صاحب حلم و کرم است. نیست خدائی سزاوار پرستش، مگر خدای یکتای بی‌همتایی که بلندمرتبه و بزرگ است.پاک و منزّه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان، و پروردگار هفت زمین است. پروردگار هر چیزی است که در آسمان‌ها و زمین‌ها و ما بین آنهاست، و پروردگار عرش بزرگ است. حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.
  5. بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَإِذَا اسْتَوَيْتَ عَلَى رَاحِلَتِكَ وَ اسْتَوَى بِكَ مَحْمِلُكَ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا إِلَى الْإِسْلَامِ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِالْإِيمَانِ وَ عَلَّمَنَا الْقُرْآنَ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ(ص) سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج.