جمیله حمدانیه
جمیله حمدانیه: از خاندان شیعی آل حمدان و بانی اقداماتی در موسم حج
جمیله دختر ناصرالدوله ابی محمد حسن بن حمدان از امرای موصل است.[۱] نام مادرش را فاطمه دختر احمد کردی ثبت کردهاند.[۲] آل حمدان خاندانی عربتبار از قبیله تغلب و شیعه مذهب بودند که در اواخر قرن سوم هجری نخست دولتی به مرکزیت موصل و پس از آن امارتی در حلب تأسیس کردند که حدود یک قرن دوام آورد.[۳] مطابق گزارشی آنان از ثروتمندترین فرمانروایان مسلمان بودند.[۴]
جمیله را به زهد، عبادت و نیز جمال و کرم و عقل ستودهاند.[۵] از زندگی وی جز سفر حج و انفاقات گسترده وی اطلاعی در دست نیست. او در سال ۳۶۶ق. همراه برادرانش ابراهیم و هبة الله (امیر حران از سوی سیفالدوله حمدانی)[۶] به سفر حج رفت و حج او در تجمل و کارهای خیر، ضربالمثل شد[۷] و به عنوان «عام جمیله» مشهور گردید.[۸] براساس گزارشی، سفر او از بغداد در قالب کاروانی که ۴۰۰ زن کجاوهنشین و آراسته به زرو زیور داشت انجام شد به گونهای که کجاوه او قابل شناسایی برای دیگران نبود.[۹] در گزارش اغراقآمیزی، کاروان او ده هزار شتر داشت و ۱۰۰۰زن همراه او بود.[۱۰]
اقدامات جمیله در مکه را چنین برشمردهاند: نثار ده هزار دینار به کعبه به محض مشاهده بیت الله الحرام،[۱۱] آزادی ۳۰۰ غلام و ۲۰۰کنیز،[۱۲] پذیرایی اهل موسم با شربت سویق طبرزد (انگور) و یخ،[۱۳] تقسیم ۲۰۰۰۰ دینار در میان مجاوران مکه، توزیع البسه به تعداد 50000،[۱۴] دادن خلعت به مردم به مبلغ ۵۰۰۰۰ دینار و رفع نیازهای ساکنان آن شهر و به عقد هم درآوردن دختران و پسران علوی در مکه.[۱۵] انفاق و صرف اموال او را از کارهای زبیده خاتون (همسر هارون الرشید)، نیز بیشتر دانستهاند.[۱۶] به نقلی، جمیله پس از درگذشت یکی از برادرانش در مسیر حج، بهاندازه خونبهایش صدقه داد.[۱۷]
برخی هدف جمیله از این همه بذل و بخشش را، تقویت ارتباط دولت شیعی آل حمدان با امارت تازه تأسیس اشراف (سادات حسنی) در مکه دانستهاند.[۱۸] (←اشراف حسنی) از سوی دیگر شاید بتوان اقدامات او را نوعی قدرت نمایی نسبت به دولت آل بویه (حک: ۳۲۲–۴۴۸ق) که رقیب حمدانیان بودند، محسوب کرد. از سفر جمیله به مدینه و اقداماتش در این شهر اطلاعی در دست نیست.
جمیله در نینوا (شهری در شمال عراق) بر تل توبه (جایگاه توبه قوم یونس) مسجد و خانههایی برای زائران آن ساخت و موقوفاتی برای آنها اختصاص داد.[۱۹] سرانجام جمیله در سال ۳۶۹ق. پس از کشته شدن برادرش ابوتغلب، توسط بنوعقیل به موصل منتقل و پس از آن به نزد عضدالدوله دیلمی (از امرای آل بویه) در بغداد فرستاده شد و به دستور او، جمیله در حجرهای محبوس شد.[۲۰] به نقلی، وی ازدواج نکرده بود و عضدالدوله از وی خواستگاری کرد؛ اما نپذیرفت، از اینرو جمیله را در دجله غرق ساخت. اما برخی گویند جمیله خود اقدام به غرق خویشتن کرد.[۲۱] برخی محققان زمان درگذشت وی را حدود سال ۳۷۳ق. دانستهاند.[۲۲]
جمهرة الرحلات: مجموعهای چند جلدی در معرفی سفرنامههای حج
مجموعهای است در معرفی سفرنامههای حج و جهان اسلام که تاکنون هشت جلد از آن به چاپ رسیده است. نویسنده این مجموعه احمد محمد محمود، روزنامهنگار سودانی الاصل متولد ۱۹۴۵م. است که بیشتر عمر خود را در شهرهای مکه و مدینه گذرانده و در سمت روزنامهنگار و سردبیر در روزنامههای عربستان فعالیت داشته است. روش معمول نویسنده در این مجموعه چنین است که بخشهایی از سفرنامه مورد نظر را انتخاب کرده و خلاصهای چند صفحهای از محتوای کتاب یا بخشهای جالب آن را نقل و اگر کتاب عربی نباشد ترجمه کرده و همراه با مقدمه کوتاهی درباره نویسنده سفرنامه که معمولاً مأخوذ از متن سفرنامه است گرد آورده است. هر فصل از کتاب به معرفی یک سفرنامه اختصاص دارد شامل تصویری از جلد کتاب چاپ شده نیز است.
چهار مجلد نخست کتاب در سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد و به چند بخش تقسیم میشد که جلد اول و دوم آن با عنوان فرعی رحلات الحج به چاپ رسید. در این دو جلد ۶۹ سفرنامه از نویسندگان مسلمان که به حج رفته بودند معرفی شده بود که در بین آنها میتوان از سفرنامه ناصر خسرو و جلال آل احمد نیز نام برد. جلد سوم عنوان رحلات المحرمه داست و شامل معرفی سفرنامههای اروپاییان به حجاز و مکه و مدینه بود و جلد سوم با عنوان رحاله فی دیوان الملک عبدالعزیز به معرفی سفرنامههایی که در زمان آل سعود* نوشته شده، پرداخته که شامل سفرنامه اروپاییان نیز است.
چهار جلد دوم کتاب به سال ۲۰۱۲ به چاپ رسید. در این مجلات سفرنامههای معرفی شده بسیار متنوع تر از چهار جلد نخست کتاب هستند و اختصاصی به سفرنامههای حج یا حتی سفرنامهها به عربستان ندارند. در جلد پنجم و ششم کتاب که ادامه دو جلد نخست کتاب و با عنوان رحلات الحج به چاپ رسیده افزون بر سفرنامههای حج، کتابهای غیر سفرنامه مانند کتابهای تاریخ و جغرافیا فضایل مکه و مدینه و حتی اسرار و مناسک حج نیز معرفی شده است. در این جلد کتابها و پژوهشهای جدید را نیز در بر میگیرد.
جلد هفتم کتاب با عنوان الرحاله السعودیین به معرفی سفرنامههای نویسندگان عربستانی در داخل عربستان یا خارج از این کشور و سایر نقاط جهان میپردازد. جلد هشتم کتاب نیز با عنوان رحله الخواجات الی البلاد العربیه به معرفی سفرنامههای غیر مسلمانان و غیر عربها در سراسر تاریخ به شبه جزیره عربی و نیز سایر کشورها و سرزمینهای عربی میپردازد.
این مجموعه را انتشارات «دارالسعودیه للنشر و توزیع» در شهر ریاض در قطع وزیری به چاپ رسانده است.
گروه کتابشناسی
جمیله حمدانیه: از خاندان شیعی آل حمدان و بانی اقداماتی در موسم حج
جمیله دختر ناصرالدوله ابی محمد حسن بن حمدان از امرای موصل است.[۲۳] نام مادرش را فاطمه دختر احمد کردی ثبت کردهاند.[۲۴] آل حمدان خاندانی عربتبار از قبیله تغلب و شیعه مذهب بودند که در اواخر قرن سوم هجری نخست دولتی به مرکزیت موصل و پس از آن امارتی در حلب تأسیس کردند که حدود یک قرن دوام آورد.[۲۵] مطابق گزارشی آنان از ثروتمندترین فرمانروایان مسلمان بودند.[۲۶]
جمیله را به زهد، عبادت و نیز جمال و کرم و عقل ستودهاند.[۲۷] از زندگی وی جز سفر حج و انفاقات گسترده وی اطلاعی در دست نیست. او در سال ۳۶۶ق. همراه برادرانش ابراهیم و هبة الله (امیر حران از سوی سیفالدوله حمدانی)[۲۸] به سفر حج رفت و حج او در تجمل و کارهای خیر، ضربالمثل شد[۲۹] و به عنوان «عام جمیله» مشهور گردید.[۳۰] براساس گزارشی، سفر او از بغداد در قالب کاروانی که ۴۰۰ زن کجاوهنشین و آراسته به زرو زیور داشت انجام شد به گونهای که کجاوه او قابل شناسایی برای دیگران نبود.[۳۱] در گزارش اغراقآمیزی، کاروان او ده هزار شتر داشت و ۱۰۰۰زن همراه او بود.[۳۲]
اقدامات جمیله در مکه را چنین برشمردهاند: نثار ده هزار دینار به کعبه به محض مشاهده بیت الله الحرام،[۳۳] آزادی ۳۰۰ غلام و ۲۰۰کنیز،[۳۴] پذیرایی اهل موسم با شربت سویق طبرزد (انگور) و یخ،[۳۵] تقسیم ۲۰۰۰۰ دینار در میان مجاوران مکه، توزیع البسه به تعداد 50000،[۳۶] دادن خلعت به مردم به مبلغ ۵۰۰۰۰ دینار و رفع نیازهای ساکنان آن شهر و به عقد هم درآوردن دختران و پسران علوی در مکه.[۳۷] انفاق و صرف اموال او را از کارهای زبیده خاتون (همسر هارون الرشید)، نیز بیشتر دانستهاند.[۳۸] به نقلی، جمیله پس از درگذشت یکی از برادرانش در مسیر حج، بهاندازه خونبهایش صدقه داد.[۳۹]
برخی هدف جمیله از این همه بذل و بخشش را، تقویت ارتباط دولت شیعی آل حمدان با امارت تازه تأسیس اشراف (سادات حسنی) در مکه دانستهاند.[۴۰] (←اشراف حسنی) از سوی دیگر شاید بتوان اقدامات او را نوعی قدرت نمایی نسبت به دولت آل بویه (حک: ۳۲۲–۴۴۸ق) که رقیب حمدانیان بودند، محسوب کرد. از سفر جمیله به مدینه و اقداماتش در این شهر اطلاعی در دست نیست.
جمیله در نینوا (شهری در شمال عراق) بر تل توبه (جایگاه توبه قوم یونس) مسجد و خانههایی برای زائران آن ساخت و موقوفاتی برای آنها اختصاص داد.[۴۱] سرانجام جمیله در سال ۳۶۹ق. پس از کشته شدن برادرش ابوتغلب، توسط بنوعقیل به موصل منتقل و پس از آن به نزد عضدالدوله دیلمی (از امرای آل بویه) در بغداد فرستاده شد و به دستور او، جمیله در حجرهای محبوس شد.[۴۲] به نقلی، وی ازدواج نکرده بود و عضدالدوله از وی خواستگاری کرد؛ اما نپذیرفت، از اینرو جمیله را در دجله غرق ساخت. اما برخی گویند جمیله خود اقدام به غرق خویشتن کرد.[۴۳] برخی محققان زمان درگذشت وی را حدود سال ۳۷۳ق. دانستهاند.[۴۴]
جمیله حمدانیه: از خاندان شیعی آل حمدان و بانی اقداماتی در موسم حج
جمیله دختر ناصرالدوله ابی محمد حسن بن حمدان از امرای موصل است.[۴۵] نام مادرش را فاطمه دختر احمد کردی ثبت کردهاند.[۴۶] آل حمدان خاندانی عربتبار از قبیله تغلب و شیعه مذهب بودند که در اواخر قرن سوم هجری نخست دولتی به مرکزیت موصل و پس از آن امارتی در حلب تأسیس کردند که حدود یک قرن دوام آورد.[۴۷] مطابق گزارشی آنان از ثروتمندترین فرمانروایان مسلمان بودند.[۴۸]
جمیله را به زهد، عبادت و نیز جمال و کرم و عقل ستودهاند.[۴۹] از زندگی وی جز سفر حج و انفاقات گسترده وی اطلاعی در دست نیست. او در سال ۳۶۶ق. همراه برادرانش ابراهیم و هبة الله (امیر حران از سوی سیفالدوله حمدانی)[۵۰] به سفر حج رفت و حج او در تجمل و کارهای خیر، ضربالمثل شد[۵۱] و به عنوان «عام جمیله» مشهور گردید.[۵۲] براساس گزارشی، سفر او از بغداد در قالب کاروانی که ۴۰۰ زن کجاوهنشین و آراسته به زرو زیور داشت انجام شد به گونهای که کجاوه او قابل شناسایی برای دیگران نبود.[۵۳] در گزارش اغراقآمیزی، کاروان او ده هزار شتر داشت و ۱۰۰۰زن همراه او بود.[۵۴]
اقدامات جمیله در مکه را چنین برشمردهاند: نثار ده هزار دینار به کعبه به محض مشاهده بیت الله الحرام،[۵۵] آزادی ۳۰۰ غلام و ۲۰۰کنیز،[۵۶] پذیرایی اهل موسم با شربت سویق طبرزد (انگور) و یخ،[۵۷] تقسیم ۲۰۰۰۰ دینار در میان مجاوران مکه، توزیع البسه به تعداد 50000،[۵۸] دادن خلعت به مردم به مبلغ ۵۰۰۰۰ دینار و رفع نیازهای ساکنان آن شهر و به عقد هم درآوردن دختران و پسران علوی در مکه.[۵۹] انفاق و صرف اموال او را از کارهای زبیده خاتون (همسر هارون الرشید)، نیز بیشتر دانستهاند.[۶۰] به نقلی، جمیله پس از درگذشت یکی از برادرانش در مسیر حج، بهاندازه خونبهایش صدقه داد.[۶۱]
برخی هدف جمیله از این همه بذل و بخشش را، تقویت ارتباط دولت شیعی آل حمدان با امارت تازه تأسیس اشراف (سادات حسنی) در مکه دانستهاند.[۶۲] (←اشراف حسنی) از سوی دیگر شاید بتوان اقدامات او را نوعی قدرت نمایی نسبت به دولت آل بویه (حک: ۳۲۲–۴۴۸ق) که رقیب حمدانیان بودند، محسوب کرد. از سفر جمیله به مدینه و اقداماتش در این شهر اطلاعی در دست نیست.
جمیله در نینوا (شهری در شمال عراق) بر تل توبه (جایگاه توبه قوم یونس) مسجد و خانههایی برای زائران آن ساخت و موقوفاتی برای آنها اختصاص داد.[۶۳] سرانجام جمیله در سال ۳۶۹ق. پس از کشته شدن برادرش ابوتغلب، توسط بنوعقیل به موصل منتقل و پس از آن به نزد عضدالدوله دیلمی (از امرای آل بویه) در بغداد فرستاده شد و به دستور او، جمیله در حجرهای محبوس شد.[۶۴] به نقلی، وی ازدواج نکرده بود و عضدالدوله از وی خواستگاری کرد؛ اما نپذیرفت، از اینرو جمیله را در دجله غرق ساخت. اما برخی گویند جمیله خود اقدام به غرق خویشتن کرد.[۶۵] برخی محققان زمان درگذشت وی را حدود سال ۳۷۳ق. دانستهاند.[۶۶]
پانویس
- ↑ الکامل، ج8، ص700؛ سیر اعلام النبلاء، ج15، ص170.
- ↑ تجارب الامم، ج6، ص294.
- ↑ نک: سلسلههای اسلامی، ص176-177.
- ↑ صورة الارض، ج1، ص214-215.
- ↑ نک: الاعلام، ج2، ص139؛ اعیان الشیعه، ج4، ص222.
- ↑ العقد الثمین، ج1، ص340؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ اعیان الشیعه، ج4، ص223.
- ↑ المنتظم، ج14، ص248؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ العقد الثمین، ج1، ص340.
- ↑ منائح الکرم، ج2، ص403.
- ↑ النجوم الزاهره، ج4، ص126؛ شذرات الذهب، ج4، ص351؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ التذکرة الحمدونیه، ج2، ص108.
- ↑ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص414-415.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص266؛ منائح الکرم، ج2، ص403؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
- ↑ اتحاف الوری، ج2، ص415.
- ↑ المنتظم، ج14، ص248؛ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص415.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص266-267؛ تاریخ مکه، ص196.
- ↑ احسن التقاسیم، ص146.
- ↑ الکامل، ج8، ص700.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264-265؛ الاعلام، ج2، ص139.
- ↑ اعیان الشیعه، ج4، ص223.
- ↑ الکامل، ج8، ص700؛ سیر اعلام النبلاء، ج15، ص170.
- ↑ تجارب الامم، ج6، ص294.
- ↑ نک: سلسلههای اسلامی، ص176-177.
- ↑ صورة الارض، ج1، ص214-215.
- ↑ نک: الاعلام، ج2، ص139؛ اعیان الشیعه، ج4، ص222.
- ↑ العقد الثمین، ج1، ص340؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ اعیان الشیعه، ج4، ص223.
- ↑ المنتظم، ج14، ص248؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ العقد الثمین، ج1، ص340.
- ↑ منائح الکرم، ج2، ص403.
- ↑ النجوم الزاهره، ج4، ص126؛ شذرات الذهب، ج4، ص351؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ التذکرة الحمدونیه، ج2، ص108.
- ↑ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص414-415.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص266؛ منائح الکرم، ج2، ص403؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
- ↑ اتحاف الوری، ج2، ص415.
- ↑ المنتظم، ج14، ص248؛ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص415.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص266-267؛ تاریخ مکه، ص196.
- ↑ احسن التقاسیم، ص146.
- ↑ الکامل، ج8، ص700.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264-265؛ الاعلام، ج2، ص139.
- ↑ اعیان الشیعه، ج4، ص223.
- ↑ الکامل، ج8، ص700؛ سیر اعلام النبلاء، ج15، ص170.
- ↑ تجارب الامم، ج6، ص294.
- ↑ نک: سلسلههای اسلامی، ص176-177.
- ↑ صورة الارض، ج1، ص214-215.
- ↑ نک: الاعلام، ج2، ص139؛ اعیان الشیعه، ج4، ص222.
- ↑ العقد الثمین، ج1، ص340؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ اعیان الشیعه، ج4، ص223.
- ↑ المنتظم، ج14، ص248؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ العقد الثمین، ج1، ص340.
- ↑ منائح الکرم، ج2، ص403.
- ↑ النجوم الزاهره، ج4، ص126؛ شذرات الذهب، ج4، ص351؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ التذکرة الحمدونیه، ج2، ص108.
- ↑ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص414-415.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص266؛ منائح الکرم، ج2، ص403؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
- ↑ اتحاف الوری، ج2، ص415.
- ↑ المنتظم، ج14، ص248؛ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص415.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص266-267؛ تاریخ مکه، ص196.
- ↑ احسن التقاسیم، ص146.
- ↑ الکامل، ج8، ص700.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج26، ص264-265؛ الاعلام، ج2، ص139.
- ↑ اعیان الشیعه، ج4، ص223.
منابع
- اتحاف الوری، عمر بن محمد بن فهد ( -۸۸۵ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۰۸ق.
- احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، محمد بن احمد المقدسی ( -۳۸۰ق.)، قاهره، مکتبه مدبولی، ۱۴۱۱ق.
- الاعلام، خیر الدین بن محمود الزرکلی ( -۱۳۹۶ق.)، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م.
- اعیان الشیعه، سید محسن الامین ( -۱۳۷۱ق.)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
- البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبه المعارف، ۱۴۱۱ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، شمسالدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
- تاریخ مکه، دراسات فی السیاسه و العلم و الاجتماع و العمران، احمد السباعی ( -۱۴۰۴ق.)، مکه، مطبوعات نادی مکه الثقافی، ۱۴۰۴ق.
- تجارب الامم، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه ( -۴۲۱ق.)، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
- تحصیل المرام فی اخبار البیت الحرام و المشاعر العظام و مکه و الحرم و ولاتها الفخام، محمد بن احمد الصباغ ( -۱۳۲۱ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق
- التذکرة الحمدونیه، محمد بن حمدون ( -۵۶۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۷ق.
- سلسلههای اسلامی جدید راهنمای گاهشماری و تبارشناسی، کلیفور داد موند باسورث، ترجمه بدرهای، تهران، باستان شناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۱ش.
- سیر اعلام النبلاء، شمسالدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
- شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب، عبدالحی بن عماد ( -۱۰۸۹ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
- صورة الارض، محمد بن حوقل النصیبی ( -۳۶۷ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م.
- العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.) به کوشش محمد عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- منائح الکرم فی اخبار مکه و البیت و ولاه الحرم، علی بن تاج الدین السنجاری ( -۱۱۲۵ق.)، تحقیق جمیل عبدالله محمد المصری، مکه، جامعه ام القری، ۱۴۱۹ق.
- المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی ( -۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ابن تغری بردی الاتابکی( -۸۷۴ق.)، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی، الهیئه المصریه العامه، ۱۳۹۱ق.