جمیله حمدانیه

از ویکی حج
جمیله حمدانیه
مشخصات فردی
نسب خاندان آل حمدان
خویشان سرشناس پدر وی، ناصرالدوله از امیران موصل.
مذهب شیعه
تاریخ درگذشت حدود ۳۷۳ق.
محل درگذشت عراق، بغداد
درگذشت/شهادت به نقلی کشته شده توسط دولت آل بویه
مشخصات دینی
دیگر فعالیت‌ها کمک به نیازمندان مکه، پذیرایی اهل موسم حج.
حج و زیارت
سفر حج
بناهای ساخته شده مسجد و خانه‌هایی برای زائران در نینوا

جمیله حمدانیه (م.حدود ۳۷۳ق)، دختر ناصرالدوله یکی از امیران موصل بوده و از خاندان شیعی آل حمدان و بانی اقداماتی در موسم حج است. سفر حج او که در سال ۳۶۶ق. روی داد، در تجمل و کارهای خیر ضرب‌المثل شد. او در نینوا نیز کارهای خیری انجام داد.

وی به دست دولت آل بویه زندانی و بر پایه گزارشی کشته شد.

تبار

جمیله، دختر «ناصرالدوله ابی محمد حسن بن حمدان» از امیران موصل[۱] و مادرش فاطمه دختر احمد کردی است.[۲] آل حمدان، خاندانی عرب‌تبار از قبیله تغلب و شیعه مذهب بودند. آنها در اواخر سده سوم هجری، نخست دولتی به مرکزیت موصل و پس از آن امارتی در حلب پایه‌گذاری کردند، که نزدیک به یک سده دوام آورد.[۳] بر پایه گزارشی آنان از ثروتمندترین فرمانروایان مسلمان بودند.[۴]

ویژگی‌ها

جمیله را به زهد، عبادت و نیز جمال، کرم و عقل ستوده‌اند.[۵]

سفر به حج

جمیله در سال ۳۶۶ق. همراه برادرانش ابراهیم و هبة الله[یادداشت ۱][۶] به سفر حج رفت و حج او در تجمل و کارهای خیر، ضرب‌المثل شد[۷] و به عنوان «عام جمیله» شهرت یافت.[۸] بر پایه گزارشی، سفر او از بغداد، در قالب کاروانی که ۴۰۰ زن کجاوه‌نشین و آراسته به زر و زیور داشت انجام شد، به گونه‌ای که کجاوه او قابل شناسایی برای دیگران نبود.[۹] در گزارش اغراق‌آمیزی، کاروان او ده هزار شتر داشت و ۱۰۰۰ زن همراه او بود.[۱۰]

در مکه

اقدامات جمیله در مکه را چنین برشمرده‌اند:

انفاق و صرف اموال او را از کارهای زبیده خاتون، همسر هارون الرشید نیز بیشتر دانسته‌اند.[۱۶] بر پایه گزارشی، جمیله پس از درگذشت یکی از برادرانش در مسیر حج، به‌اندازه خون‌بهایش صدقه داد.[۱۷]

برخی، هدف جمیله از این همه بذل و بخشش را، تقویت ارتباط دولت شیعی آل حمدان با امارت تازه تأسیس اشراف[یادداشت ۳] در مکه دانسته‌اند.[۱۸] از سوی دیگر، شاید بتوان اقدامات او را نوعی قدرت نمایی نسبت به دولت آل بویه (حک: ۳۲۲–۴۴۸ق) که رقیب حمدانیان بودند، شمرد.

در نینوا

جمیله در نینوا بر تل توبه،[یادداشت ۴] مسجد و خانه‌هایی برای زائران آن ساخت و موقوفاتی برای آنها اختصاص داد.[۱۹]

درگذشت

او در سال ۳۶۹ق. پس از کشته شدن برادرش ابوتغلب، توسط بنوعقیل به موصل منتقل و پس از آن به نزد عضدالدوله دیلمی، از امیران آل بویه، در بغداد فرستاده شد و به دستور او، جمیله در حجره‌ای زندانی شد.[۲۰] بر پایه گزارشی، او ازدواج نکرده بود و عضدالدوله از وی خواستگاری کرد؛ اما نپذیرفت، از این‌رو جمیله را در دجله غرق کرد. به گفته برخی، جمیله خود اقدام به غرق خویشتن کرد.[۲۱] برخی محققان، زمان درگذشت وی را حدود سال ۳۷۳ق. دانسته‌اند.[۲۲]

پانویس

  1. الکامل، ج8، ص700؛ سیر اعلام النبلاء، ج15، ص170.
  2. تجارب الامم، ج6، ص294.
  3. نک: سلسله‌های اسلامی، ص176-177.
  4. صورة الارض، ج1، ص214-215.
  5. نک: الاعلام، ج2، ص139؛ اعیان الشیعه، ج4، ص222.
  6. العقد الثمین، ج1، ص340؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
  7. تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ النجوم الزاهره، ج4، ص126.
  8. اعیان الشیعه، ج4، ص223.
  9. المنتظم، ج14، ص248؛ البدایه و النهایه، ج11، ص287؛ العقد الثمین، ج1، ص340.
  10. منائح الکرم، ج2، ص403.
  11. النجوم الزاهره، ج4، ص126؛ شذرات الذهب، ج4، ص351؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
  12. تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ التذکرة الحمدونیه، ج2، ص108.
  13. النجوم الزاهره، ج4، ص126.
  14. تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص414-415.
  15. شفاء الغرام، ج2، ص266؛ منائح الکرم، ج2، ص403؛ تحصیل المرام، ج2، ص821.
  16. اتحاف الوری، ج2، ص415.
  17. المنتظم، ج14، ص248؛ تاریخ الاسلام، ج26، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص415.
  18. شفاء الغرام، ج2، ص266-267؛ تاریخ مکه، ص196.
  19. احسن التقاسیم، ص146.
  20. الکامل، ج8، ص700.
  21. تاریخ الاسلام، ج26، ص264-265؛ الاعلام، ج2، ص139.
  22. اعیان الشیعه، ج4، ص223.
  1. امیر حران از سوی سیف‌الدوله حمدانی.
  2. انگور.
  3. سادات حسنی.
  4. جایگاه توبه قوم یونس.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل جمیله حمدانیه.
  • اتحاف الوری، عمر بن محمد بن فهد (۸۸۵ق)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۰۸ق.
  • احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، محمد بن احمد المقدسی (۳۸۰ق)، قاهره، مکتبه مدبولی، ۱۴۱۱ق.
  • الاعلام، خیر الدین بن محمود الزرکلی (۱۳۹۶ق)، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م.
  • اعیان الشیعه، سید محسن الامین (۱۳۷۱ق)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق)، بیروت، مکتبه المعارف، ۱۴۱۱ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی (۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ مکه، دراس‍ات ف‍ی ال‍س‍ی‍اس‍ه و ال‍ع‍ل‍م و الاج‍ت‍م‍اع و ال‍ع‍م‍ران، احمد السباعی (۱۴۰۴ق)، مکه، مطبوعات نادی مکه الثقافی، ۱۴۰۴ق.
  • تجارب الامم، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه (۴۲۱ق)، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
  • تحصیل المرام ف‍ی اخ‍ب‍ار ال‍ب‍ی‍ت ال‍ح‍رام و ال‍م‍ش‍اع‍ر ال‍ع‍ظام و م‍ک‍ه و ال‍ح‍رم و ولات‍ه‍ا ال‍ف‍خ‍ام، محمد بن احمد الصباغ (۱۳۲۱ق)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق
  • التذکرة الحمدونیه، محمد بن حمدون (۵۶۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۷ق.
  • سلسله‌های اسلامی جدید راهنمای گاهشماری و تبارشناسی، کلیفور داد موند باسورث، ترجمه بدره‌ای، تهران، باستان شناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۱ش.
  • سیر اعلام النبلاء، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی (۷۴۸ق)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
  • شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب، عبدالحی بن عماد (۱۰۸۹ق)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
  • شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی (۸۳۲ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • صورة الارض، محمد بن حوقل النصیبی (۳۶۷ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م.
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، محمد بن احمد التقی الفاسی (۸۳۲ق) به کوشش محمد عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
  • الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • منائح الکرم فی اخبار مکه و البیت و ولاه الحرم، علی بن تاج الدین السنجاری (۱۱۲۵ق)، تحقیق جمیل عبدالله محمد المصری، مکه، جامعه ام القری، ۱۴۱۹ق.
  • المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی (۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
  • النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ابن تغری بردی الاتابکی(۸۷۴ق)، قاهره، وزاره ال‍ث‍ق‍اف‍ه و الارش‍اد ال‍ق‍وم‍ی، الهیئه المصریه العامه، ۱۳۹۱ق.