کاربر:Mz.zamiri

از ویکی حج

موسوعه رد شبهات جلد هیجدهم(کتاب)


محتوای اثر

کتاب در دو بخش نگارش یافته و در هر دو بخش به شبهاتی علیه شیعه پیرامون عصمت امام پاسخ داده شده است.

بخش اول (عصمت امام و پاسخ به شبهات)

این بخش شامل مفهوم‌شناسی و پاسخ به شبهات است. در مفهوم‌شناسی ابتدا عصمت در لغت و اصطلاح متکلمان و حکما تعریف شده و پس از آن مفهوم امام در قالب تعریف لغوی و اصطلاحی، ضرورت بحث از عصمت، منشأ عصمت، ادله عقلی و نقلی ضرورت عصمت امام شرح داده شده است. مؤلف به نقل از متکلمان شیعه دو دلیل عقلی مهم بر ضرورت عصمت امام را یکی برهان امتناع تسلسل در امام و دیگری برهان حفظ شریعت می داند. آیه ابتلای ابراهیم (سوره بقره، آیه 124)، آیه صادقین (سوره توبه، آیه 119) و آیه اولوالأمر (سوره نساء، آیه 59) از دلایل نقلی ارائه شده توسط نویسنده بر لزوم عصمت امام است.

در بخش پاسخ به شبهات، به شش شبهه از شبهات وهابیت پاسخ داده شده است:

عصمت امام؛ اندیشه‌ای بدون دلیل

مؤلف در پاسخ به این شبهه که شیعه هیچ دلیل عقلی و نقلی بر عصمت امام ندارد معتقد است با توجه به اینکه شیعه عصمت امام را با دلایل عقلی و نقلی که به برخی اشاره شد اثبات می کند، این ادعا اعتبار علمی ندارد.

تلازم وجوب عصمت امام با تعیین تکلیف برای خدا

لزوم تعیین امامی معصوم در همه زمان ها بر خداوند، نوعی مکلف کردن خداوند و بی ادبی در محضر او است. پاسخ مؤلف به این اشکال آنکه مخالفان شیعه در فهم مسأله دچار مشکل شده اند و شیعه اعتقاد دارد وجوب تعیین امام معصوم بر خداوند یعنی ذات خداوند به خودی خود چنین اقتضایی دارد که امام معصوم تعیین کند نه اینکه شیعه امری را بر خداوند واجب کند.

اخذ اندیشه عصمت از یهود و نصارا

عقیده‌مندی به عصمت از یهود و نصارا گرفته شده و در زمان صحابه و تابعان نبوده است. پاسخ آنکه:

  • در تورات گناهان مختلفی به یهود نسبت داده شده پس یهود آورنده اندیشه عصمت نبوده است. نیز نزد مسیحیت اصلا عصمت مسیح مطرح نیست و آنان نه به جهت پیامبر دانستن مسیح بلکه به جهت آنکه او را تجسم زمینی خدا می داند از عصمت بحث می کنند.
  • شیعه عصمت را با دلیل های عقلی و نقلی ثابت می کند.
  • علمای اهل سنت نیز عصمت پیامبران را در دریافت و ابلاغ وحی و بسیاری عصمت او پس از نبوت را پذیرفته اند.
  • عصمت از متن قرآن و سنت پیامبر گرفته شده است.

بی نیازی از امام معصوم با وجود پیامبر اکرم(ص)

حال که خود نبی معصوم است و کتاب خدا در بین ما است چه نیازی به امام معصوم داریم. پاسخ مؤلف این است که:

  • وجود اختلافات فقهی و اعتقادی در میان امت نشان می دهد وجود قرآن و سنت پیامبر(ص) کافی نیست.
  • همان دلایلی که عصمت پیامبر را ثابت می کند، عصمت امام را نیز ثابت می کند.

عصمت امام و لزوم مشارکت با پیامبر(ص) در اطاعت

معصوم در هرچه می گوید اطاعت می شود در حالی که قرآن اطاعت مطلق را تنها شامل قرآن و رسول خدا دانسته است. پاسخ آن است که هیچ دلیلی بر تلازم عصمت با لزوم اطاعت نداریم. نیز در قرآن از برخی افراد مثل مریم نام می یرد که معصوم بوده اند اما وجوب اطاعت نداشته اند. همچنین شیعه نه به دلیل عصمت امام بلکه با دلایلی از قرآن (مثل آیه اولوالأمر) و سنت (مثل حدیث ثقلین) اطاعت از امام را واجب می شمرد.

مسدود بودن راه برای فهم عصمت در غیر از نبی

راهی برای تشخیص انسان معصوم (غیر از نبی) نداریم. پاسخ این شبهه آنکه راه تشخیص معصوم نه عقل بلکه وحی و کلام الهی است. شیعه امامت را انتصابی می داند نه انتخابی زیرا معتقد است امام باید معصوم باشد و معصوم را کسی نمی تواند بشناسد پس باید خدا و پیامبرش آن را مشخص کنند.

بخش دوم (عصمت ائمه اطهار(ع) و پاسخ به شبهات)

نویسنده پس از شناساندن تعریف لغوی و اصطلاحی عصمت، معنای عصمت در قرآن و روایات را بیان می کند. پس از آن ضرورت طرح مسأله عصمت را شرح داده و عصمت در اندیشه اسلامی را در قالب چند مسأله پیگیری می کند:

  • منشأ عصمت
  • عصمت و اختیار انسان
  • قلمرو عصمت
  • دلایل نقلی عصمت

نویسنده در ادامه به هفت شبهه وهابیان پاسخ می دهد:

ناسازگاری آیه 59 سوره نساء با عصمت ائمه(ع)

با توجه به آیه 59 سوره نساء،[۱] غیر از پیامبر(ص) معصوم دیگری نداریم زیرا خداوند به مؤمنان دستور می دهد هنگام بروز اختلاف به خدا و رسولش مراجعه کنند. نویسنده پاسخ می دهد ابتدای آیه؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ بر عصمت اولوالأمر یعنی امامان دلالت دارد زیرا اطاعت بی قید و شرط از اولوالأمر بدون عصمت ایشان معنا ندارد. اگر امامان در جمله فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ ذکر نشده اند سه احتمال وجود دارد از جمله اینکه مسأله اولوالأمر و امامت از مسائل اختلافی میان مسلمانان است و معنا ندارد اختلاف در اولوالأمر به خود اولوالأمر ارجاع داده شود.

عصمت ائمه(ع) مستلزم الوهیت و غلو

اعتقاد به عصمت امامان به معنای اثبات الوهیت و غلو در مورد آنان است. پاسخ آنکه حقیقت غلو آن است که معصوم را از حد بندگی بالاتر برده او را خدا دانسته و او را در افعالش مستقل یعنی بدون اتکا به خداوند بدانیم. این معنا در مورد امام معصوم مورد ادعای شیعه نیست و طبق روایات شیعه امامان از غلو و غالیان برائت جسته اند.

تطور تاریخی اندیشه عصمت امامان(ع)

عقیده عصمت با این گستردگی در معنا در صدر اسلام وجود نداشته و در طول تاریخ به وجود آمده است. از نگاه نویسنده اصل اندیشه عصمت از قرآن بوده و در صدر اسلام نیز وجود داشته و روایات شیعه و سنی و نیز کلمات اندیشمندان هر دو مذهب بر آن تاکید دارند.

عصمت امامان(ع) بالاتر از عصمت پیامبران

شیعیان گستره عصمت امامان را بیش از عصمت پیامبران می دانند. عصمت از تمام گناهان، سهو و نسیان برای پیامبران هم وجود ندارد. نویسنده معتقد است در این اشکال مغالطه رخ داده و دیدگاه امامیه نسبت به عصمت امامان با دیدگاه اهل سنت (نه شیعه) نسبت به عصمت پیامبران مقایسه شده است. بیشتر عالمان امامیه در مورد پیامبران نیز به عصمت مطلق (از گناهان، سهو و فراموشی) اعتقاد دارند.

ناسازگاری عصمت ائمه(ع) با گفتار و رفتارشان

برخی گفته ها و رفتارهای ائمه(ع) نشان دهنده عدم عصمت ایشان است. نویسنده این اشکال را در سه بخش سخنان و روایات ناسازگار با عصمت، اعتراف به گناه و استغفار ائمه(ع) و تناقض و اختلاف در اقوال و اعمال ائمه(ع)، پاسخ می دهد.

عصمت ائمه(ع) مستلزم جبر

عصمت امام به معنای ممکن نبودن تحقق معصیت در امام است که مستلزم جبر بوده و این با اعتقاد مذهب شیعه به اختیار آدمی در افعالش، ناسازگار است. پاسخ نقضی آنکه این اشکال در مورد عصمت پیامبران که اهل سنت هم بدان اعتقاد دارند، وجود دارد. نویسنده در پاسخ حلی اشاره دارد دلایل عقلی و نقلی عصمت بر سازگار بودن عصمت با اختیار و قدرت بر انجام گناه دلالت دارند.

عصمت ائمه مستلزم وجود امام های معصوم در همه مناطق اسلامی

لازمه قول به عصمت، وجود امام های معصوم در همه بلاد اسلام است زیرا وجود یک معصوم برای همه مناطق اسلامی کافی نیست. پاسخ نقضی نویسنده این است که این اشکال، عصمت همه پیامبران یا دست‌کم عصمت پیامبر اسلام(ص) را نیز نفی می کند. پاسخ حلی اینکه با توجه به هدف اصلی وجود امام معصوم که حفاظت از شریعت و نیز بیان تفسیر صحیح معارف دین به مردم است و این مهم تنها از شخص معصوم برمی آید، ضرورتی ندارد خود امام معصوم در همه مناطق وجود داشته باشد. وجود یک امام معصوم در هر زمان لازم و کافی است و او می تواند در مناطق مختلف نائبانی بفرستد تا مروج و مبلغ دین باشند.

  1. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلا.