استطاعت، به فتوای مشهور فقیهان شیعه و بسیاری از فقیهان اهل سنت، شرط واجب شدنِ حج است. استطاعت را بر سه قسم مالی، بذلی، بدنی، طریقی و زمانی دانسته‌اند.

استطاعت
دسته شرایط واجب شدن حج
مربوط به آیین حج
حکم حج تنها با تحقق استطاعت واجب می‌شود
مفاهیم فقهی وابسته استطاعت مالی؛ استطاعت بدنی

فیلم: آموزش احکام استطاعت

واژه

استطاعت از ریشه «ط ـ و ـ ع» و در لغت به معنای توانایی، قدرت و تمکن[۱] و به تعبیر دقیق‌تر، فراهم بودن زمینه‌های توانایی انسان برای انجام دادن کاری است.[۲] در اصطلاح فقهی، استطاعت به معنای توانایی انجام دادن واجبات یا تکالیف به کار می‌رود.[۳] مقصود از استطاعت در باب حج، مفهومی خاص‌تر یعنی توانایی حج گزاردن بر پایه ضوابط و احکام شرعی مانند داشتن توشه و وسیله سفر است[۴]

استطاعت بر دوگونه است: بالنفس و بالغیر. مقصود از بالنفس آن است که شخص با توانایی خود و بدون یاری گرفتن از دیگران حج بگزارد و بالغیر آن است که شخص ناتوان و پیر که توان مالی دارد، دیگری را اجیر کند تا به جای او حج را ادا نماید.[۵]

استطاعت شرعی در حج چهار جزء یا عنصر دارد: مالی، امنیتی یا طریقی، بدنی، و زمانی.[۶] تعبیر استطاعت در حج برگرفته از آیه 97 آل عمران/3 است.

شرط استطاعت در حج

به باور مشهور فقیهان امامی[۷] و بسیاری از فقیهان اهل سنت[۸] حج تنها بر مستطیع واجب است که شرایط خاصی دارد. بر این اساس گفته‌اند: اگر کسی بدون استطاعت و با تکلف حج بگزارد، حج او صحیح است؛ اما از حَجَّة الاسلام کفایت نمی‌نماید و وجوب را از دوش وی برنمی‌دارد.[۹]

در برابر، شماری از فقیهان امامی و اهل سنت برآنند که استطاعت شرعی در وجوب حج شرط نیست و اگر کسی توان حج گزاردن حتی با پای پیاده یا با طلب کردن هزینه حج از دیگران را داشته باشد، نیز حج بر او واجب است.[۱۰]

برخی دیگر گفته‌اند: مقصود از استطاعت در حج، توانایی برای ادای مناسک حج، یعنی استطاعت عقلی است، نه استطاعت شرعی به معنای خاص.[۱۱]برخی از فقیهان اهل سنت برای صحت و حتی استحباب حج با تکلف استدلال کرده‌اند[۱۲][۱۳] برخی از فقیهان در حج واجب شده با نذر و نیز حج مستقر، جز در موارد خاص، استطاعت را شرط ندانسته‌اند.

عناصر استطاعت

استطاعت مالی

در صورتی حج بر مکلف واجب است که وی توانایی مالی به جا آوردن حج و عمره را داشته باشد.[۱۴] توانایی مالی با فراهم شدن این موارد تحقق می‌یابد:

توشه سفر (زاد): مقصود از توشه سفر، نیازهای حج‌گزار در طول سفر مانند آب، غذا و لباس است.[۱۵] به باور فقیهان امامی[۱۶]و بسیاری از فقیهان اهل سنت[۱۷]داشتن توشه سفر برای تحقق استطاعت و وجوب حج شرط است. در برابر، برخی از فقیهان اهل سنت از جمله مالک و برخی از مالکیان، داشتن توشه سفر را شرط ندانسته‌اند.[۱۸]

به باور بسیاری از فقیهان امامی، مخارج و توشه سفر باید درخور شأن حج‌گزار باشد[۱۹] همچنین به باور بیشتر فقیهان، افزون بر هزینه رفتن و اقامت، داشتن هزینه بازگشت از سفر نیز شرط است،[۲۰]

فقیهان امامی[۲۱] و بسیاری از فقیهان اهل سنت[۲۲] برخی از اموال ضروری را از شمول ارزیابی استطاعت مالی اشخاص بیرون دانسته و فروش این اموال را برای هزینه کردن در راه حج واجب ندانسته‌اند؛ از جمله مسکن، خدمتکار، وسیله سواری، وسایل منزل، لباس‌ها و زیورهای مناسب، سلاح، و کتاب‌های علمی مورد نیاز.[۲۳] برخی از فقیهان اهل سنت، با این رای مخالفند.[۲۴]

وسیله سفر (راحله): در تحقق استطاعت مالی، داشتن مرکب و وسیله برای سفر نیز شرط است؛[۲۵] برخی بر آنند که داشتن وسیله برای کسانی که وطن آنان به مکه نزدیک است[۲۶]وحتی برای ساکنان مکه[۲۷]نیز شرط است. اندکی از فقیهان امامی[۲۸] و برخی از فقیهان اهل سنت[۲۹] گفته‌اند: داشتن وسیله فقط شرط استطاعتِ کسانی است که به آن نیاز دارند، نه آنان که توانایی ادای حج با پای پیاده را داشته باشند. بر پایه سخنانی دیگر، داشتن وسیله برای کسانی شرط استطاعت است که مسافت میان وطن آنان تا مکه بسیار[۳۰] یا بیش از حد مسافت شرعی نماز شکسته باشد.[۳۱]

به باور شماری از فقیهان امامی، مرکب سواری[۳۲]باید با شأن حج‌گزار و وضع او متناسب باشد. به باور برخی از فقیهان، امروزه اگر مسافرت به مکه از مکانی دور جز با اتومبیل یا هواپیما ممکن نباشد و این وسایل در دسترس نباشند، استطاعت حاصل نمی‌شود.[۳۳]

رجوع به کفایت: به باور برخی از فقیهان امامی،[۳۴] داشتن هزینه زندگی یا حرفه یا کسب و کار مناسب پس از بازگشت از سفر حج نیز از شرایط استطاعت مالی است. برخی از فقیهان اهل سنت نیز داشتن هزینه زندگی تا یک ماه پس از بازگشت را شرط حصول استطاعت شمرده‌اند.[۳۵]در برابر، شماری از فقیهان امامی[۳۶] این شرط را نمی‌پذیرند. بیشتر فقیهان اهل سنت نیز چنین شرطی را در آثار خود نیاورده‌اند.

داشتن نفقه خانواده و عیال: شرط دیگر استطاعت مالی، به باور فقیهان امامی[۳۷] و اهل سنت[۳۸] داشتن نفقه خانواده و دیگر کسانی است که هزینه زندگی آنان بر عهده حج‌گزار است.

استطاعت بذلی

در صورتی که هزینه حج را دیگری بپردازد، به باور فقیهان امامی و شماری از اهل سنت، استطاعت حاصل و حج واجب می‌گردد.[۳۹] در برابر، بیشتر فقیهان اهل سنت، بذل هزینه حج را مایه استطاعت و وجوب حج نشمرده‌اند.[۴۰]

استطاعت بدنی

شاخه دیگر استطاعت، به باور بیشتر فقیهان امامی[۴۱] و اهل سنت[۴۲] استطاعت بدنی یعنی داشتن توانایی بدنی و سلامت جسمی برای انجام دادن سفر و مناسک حج است.[۴۳]از این رو، بر شخص بیمار و ضعیف که توانایی حرکت، سوار شدن بر مرکب و انجام مناسک حج را بدون مشقت ندارد، حج واجب نیست. فقیهان امامی برای بیمارانی که به دشواری می‌توانند بر وسیله حمل و نقل سوار شوند، حج را واجب ندانسته‌اند.[۴۴]به باور شماری از حنفیان، حج بر بیماران، از پا افتاده‌ها و نابینایان واجب نیست. دیگر فقیهان اهل سنت، نابینای دارای راهنما را مستطیع می‌دانند. شافعیان داشتن سلامت بدنی را در حد توانایی سوار شدن بر مرکب بدون مشقت بسیار، کافی شمرده‌اند. مالکیان هر کس را که بتواند سواره یا پیاده بدون مشقت بسیار به مکه رود، مستطیع دانسته‌اند.[۴۵]

در برابر، شماری از فقیهان امامی[۴۶]و برخی از فقیهان اهل سنت[۴۷]بر آنند که حج بر افراد بیمار و ناتوان نیز در صورت تحقق دیگر شرایط واجب است. از این رو، این‌گونه اشخاص باید کسانی را به نیابت از خود به حج بفرستند.[۴۸] البته وجوب نیابت مشروط به آن است که فرستادن نایب ممکن باشد؛ و گر نه استطاعت وجود ندارد.[۴۹]

استطاعت طریقی و امنیتی

بخش دیگر استطاعت، طریقی و امنیتی[۵۰] یعنی باز بودن راه و نبود مانع از رسیدن حج‌گزار به میقات یا کامل کردن اعمال حج[۵۱] و نیز هراس نداشتن او از درندگان یا دشمنان درباره جان، مال و آبروی خود[۵۲] است. برخی از فقیهان اهل سنت، این‌گونه استطاعت را شرط وجوب حج نمی‌دانند و بر آنند که این، شرط لزوم تلاش برای حج‌گزاران است. از این رو، در صورت نبود این شرط نیز حج واجب است و پس از مرگ مکلف هم بر عهده او مستقر می‌شود.[۵۳]

فقیهان در زمینه استطاعت طریقی، چند مسئله را مطرح کرده‌اند:

رفتن به حج از مسیر دور و نامتعارف: برخی از فقیهان شیعه بر آنند که در صورت مسدود بودن یا امنیت نداشتن راه متعارف، رفتن به سفر حج از طریق دور و نامتعارف واجب نیست؛ زیرا عرفاً شرط استطاعت تحقق نیافته است.[۵۴]برخی از اهل سنت نیز در این صورت، سفر حج را واجب ندانسته‌اند.[۵۵] در برابر، برخی از فقیهان امامی[۵۶] و عموم فقیهان اهل سنت[۵۷] بر آنند که در صورت توانایی برای پرداخت هزینه حج از طریق نامتعارف، استطاعت تحقق می‌یابد و حج واجب می‌شود.

پرداخت هزینه اضافی: برخی از فقیهان در هنگام امکان حج‌گزاردن با پرداخت هزینه اضافی به دشمن یا ستمکاران، استطاعت طریقی را مفقود شمرده و حج را بر مکلف واجب ندانسته‌اند[۵۸] به ویژه با این استدلال که کمک به دشمنان و ستم‌پیشگان، یاری به ظلم[۵۹] و مصداق رشوه[۶۰]و موجب زیان دیگران است.[۶۱] اما شماری از فقیهان امامی و اهل سنت، به ویژه فقیهان متأخر شیعی بر این باورند که در این صورت حج واجب می‌شود؛ زیرا استطاعت طریقی حاصل است.[۶۲] بر این اساس، برخی گفته‌اند: اگر کسی با خرید فیش حج با مبلغی بیش از معمول بتواند پیش از نوبت خود حج بگزارد، این کار بر او واجب است.[۶۳]بر پایه دیدگاه دیگر، اگر بذل مال اضافی موجب زیان دیدن حج‌گزار شود، حج از عهده او برداشته می‌شود.[۶۴]

استطاعت زمانی: استطاعت زمانی یعنی داشتن فرصت کافی برای پیمودن راه و گزاردن کامل مناسک حج.[۶۵] به باور شماری از فقیهان شیعه و اهل سنت، داشتن این فرصت از شاخه‌های استطاعت و شرایط وجوب حج است.[۶۶]از این رو، در صورت تنگی وقت برای رسیدن به اعمال حج یا مشقت‌بار بودن پیمودن راه با سرعت[۶۷]، حج از عهده مکلف برداشته می‌شود.[۶۸] مالکیان، شافعیان و بیشتر فقیهان حنفی، استطاعت زمانی را شرط وجوب حج دانسته و در صورت نبود زمان کافی، وجوب حج را ساقط شمرده‌اند.[۶۹] اما حنبلیان و شماری از فقیهان حنفی آن را شرط گزاردن حج دانسته‌اند، نه شرط وجوب آن. ایشان بر آنند که در صورت کافی نبودن زمان حج، وجوب حج مستقر می‌شود و با مرگ چنین شخصی، باید کسی به نیابت از وی حج بگزارد.[۷۰]در صورت نبود استطاعت زمانی، فقیهان امامی در این زمینه اختلاف دیدگاه دارند که آیا مکلف باید جنبه‌های دیگر استطاعت خود، به ویژه استطاعت مالی، را تا سال آینده حفظ نماید یا چنین کاری بر او واجب نیست.[۷۱]

پانویس

  1. لسان العرب، ج8، ص242؛ تاج العروس، ج11، ص329، «طوع»؛ لغت‌نامه، ج2، ص2154، «استطاعه».
  2. مفردات، ص530؛ تاج العروس، ج11، ص329، «طوع».
  3. معجم لغة الفقهاء، ص62؛ فرهنگ فقه، ج1، ص428.
  4. نک: مواهب الجلیل، ج30، ص457؛ الحدائق، ج14، ص186؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص6.
  5. نک: فتح الباری، ج4، ص59.
  6. مستند الشیعه، ج11، ص24-65؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2083.
  7. جواهر الکلام، ج17، ص251؛ العروة الوثقی، ج4، ص362-396.
  8. المغنی، ج3، ص169-173؛ المجموع، ج7، ص63-71.
  9. جامع المقاصد، ج3، ص131؛ الحدائق، ج14، ص139.
  10. المغنی، ج3، ص167؛ مدارک الاحکام، ج7، ص37.
  11. الحدائق، ج14، ص82 .
  12. المغنی، ج3، ص170.
  13. کشاف القناع، ج2، ص451.
  14. قواعد الاحکام، ج1، ص403؛ العروة الوثقی، ج4، ص363؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2083.
  15. فتح العزیز، ج7، ص15؛ کتاب الحج، خوئی، ج3، ص41.
  16. الخلاف، ج2، ص246؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص49.
  17. المغنی، ج3، ص169؛ کشاف القناع، ج2، ص499.
  18. تحفة الفقهاء، ج1، ص389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص448.
  19. العروة الوثقی، ج4، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص373.
  20. تذکرة الفقهاء، ج7، ص53؛ کشاف القناع، ج2، ص449؛ مستند الشیعه، ج11، ص24.
  21. تذکرة الفقهاء، ج7، ص53؛ جواهر الکلام، ج17، ص253-254.
  22. فتح العزیز، ج7، ص12؛ کشاف القناع، ج2، ص451-452.
  23. کتاب الحج، خوئی، ج1، ص97-98؛ تحریر الوسیله، ج1، ص373-374؛ بدائع الصنائع، ج2، ص122.
  24. فتح العزیز، ج7، ص13؛ المجموع، ج7، ص70.
  25. المبسوط، سرخسی، ج4، ص110؛ جامع المقاصد، ج3، ص126-127؛ روضة الطالبین، ج2، ص277-278.
  26. المجموع، ج7، ص90؛ العروة الوثقی، ج4، ص363.
  27. حاشیة رد المحتار، ج2، ص506؛ العروة الوثقی، ج4، ص364.
  28. تذکرة الفقهاء، ج7، ص51؛ العروة الوثقی، ج4، ص363؛ مستمسک العروه، ج10، ص68.
  29. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ المغنی، ج3، ص169.
  30. تذکرة الفقهاء، ج7، ص51؛ کفایة الاحکام، ج1، ص281.
  31. المجموع، ج7، ص89؛ المغنی، ج3، ص170.
  32. کفایة الاحکام، ج1، ص282؛ مستند الشیعه، ج11، ص32؛ العروة الوثقی، ج4، ص364.
  33. مناسک الحج، گلپایگانی، ص16.
  34. مختلف الشیعه، ج4، ص5؛ مستند الشیعه، ج11، ص37.
  35. المبسوط، سرخسی، ج4، ص163.
  36. المعتبر، ج2، ص756؛ مختلف الشیعه، ج4، ص5؛ جواهر الکلام، ج17، ص309.
  37. تذکرة الفقهاء، ج7، ص53؛ الحدائق، ج14، ص123.
  38. المبسوط، سرخسی، ج4، ص163؛ فتح العزیز، ج7، ص12؛ کشاف القناع، ج2، ص451.
  39. الخلاف، ج2، ص251؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص61؛ المغنی، ج3، ص170.
  40. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ المغنی، ج3، ص170؛ فتح العزیز، ج7، ص45.
  41. مستند الشیعه، ج11، ص23؛ العروة الوثقی، ج4، ص416.
  42. بدائع الصنائع، ج2، ص121؛ روضة الطالبین، ج2، ص286.
  43. کتاب الحج، خوئی، ج1، ص210.
  44. جواهر الکلام، ج17، ص280-281؛ تحریر الوسیله، ج1، ص380.
  45. بدائع الصنائع، ج2، ص121؛ المجموع، ج7، ص63، 85؛ مواهب الجلیل، ج3، ص457-458.
  46. تحریر الاحکام، ج1، ص551؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص68.
  47. المجموع، ج7، ص93؛ المغنی، ج3، ص177.
  48. تذکرة الفقهاء، ج7، ص68؛ المجموع، ج7، ص100؛ المغنی، ج3، ص177.
  49. المغنی، ج3، ص177.
  50. المغنی، ج3، ص163؛ مواهب الجلیل، ج3، ص447؛ مستند الشیعه، ج11، ص60.
  51. العروة الوثقی، ج4، ص432؛ مستمسک العروه، ج10، ص170.
  52. مغنی المحتاج، ج1، ص465؛ نک: مستند الشیعه، ج11، ص62؛ اعانة الطالبین، ج2، ص320.
  53. المغنی، ج3، ص161.
  54. مستند الشیعه، ج11، ص61؛ مستمسک العروه، ج10، ص171.
  55. المغنی، ج3، ص167-168.
  56. تذکرة الفقهاء، ج7، ص79.
  57. المغنی، ج3، ص167؛ فتح العزیز، ج7، ص17؛ مواهب الجلیل، ج3، ص450.
  58. المبسوط، طوسی، ج1، ص301؛ المجموع، ج7، ص79؛ کشاف القناع، ج1، ص232.
  59. الحدائق، ج14، ص140-141.
  60. المغنی، ج3، ص168، 376؛ کشاف القناع، ج2، ص455.
  61. کشاف القناع، ج1، ص232؛ مغنی المحتاج، ج1، ص465.
  62. نک: شرائع الاسلام، ج1، ص166؛ الحدائق، ج14، ص142؛ المغنی، ج3، ص169.
  63. احکام و آداب حج، ص68.
  64. المعتبر، ج2، ص755؛ تحریر الاحکام، ج1، ص554.
  65. روضة الطالبین، ج2، ص287؛ مستند الشیعه، ج11، ص64-65؛ کشاف القناع، ج2، ص455.
  66. العروة الوثقی، ج4، ص362؛ مناسک الحج، گلپایگانی، ص29.
  67. مستند الشیعه، ج11، ص64-65.
  68. روضة الطالبین، ج2، ص287؛ مستند الشیعه، ج11، ص65.
  69. مواهب الجلیل، ج3، ص448-449.
  70. المغنی، ج3، ص163-164؛ مواهب الجلیل، ج3، ص448.
  71. نک: العروة الوثقی، ج4، ص416؛ کتاب الحج، خوئی، ج1، ص212-213.

منابع

  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت 1186ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش.
  • الخلاف: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش: سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 14۱۸ق.
  • العروة الوثقی: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ١٤۲۰ق.
  • الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1418ق
  • المبسوط: السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت 676ق)، دار الفکر.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت 620ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (درگذشت 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
  • تاج العروس: محمد بن محمد مرتضی زبیدی، به کوشش: علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • تحریر الوسیله: امام خمینی، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
  • تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (درگذشت 535/539ق) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (درگذشت 1266ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (درگذشت 1230ق)، دار احیاء الکتب العربیه، بی‌تا.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (درگذشت ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت 623ق)، دار الفکر.
  • فرهنگ فقه فارسی: جمعی از محققان، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام: حسن بن یوسف حلی(علامه حلی)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • کتاب الحج: محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • لسان العرب: محمد بن مكرم (ابن منظور)، قم، ادب الحوزه، 14۰۵ق.
  • لغت‌نامه: علی‌اکبر دهخدا و دیگران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • مدارک الاحکام، سید محمد بن علی الموسوی العاملی، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۰ق.
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
  • معجم لغة الفقهاء: محمد قلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
  • مفردات ألفاظ القرآن: حسين بن محمد راغب اصفهانى، دمشق، دار القلم، 1412ق.
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت 954ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.
  • جامع المقاصد، علی بن حسین الکرکی (محقق کرکی)، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۱۱ق.