خوارزمي (م.827 ق.) مي‌گويد: «مسجد بني‌قريظه در شرق مسجد فضيخ واقع شده و معماري آن به سبک مسجد قباست».[27]

ابوالبقاء مکي (م.854 ق.) مي‌گويد: «اين مسجد همچنان در عوالي باقي مانده است. در شرق مسجد الشمس قرار گرفته است و با آن فاصله دارد».[28]

سخاوي (م.902ق.) نيز مي‌گويد: «مسجد بني‌قريظه در شرق مسجد شمس (فضيخ) قرار گرفته است. با آن فاصله دارد و نزديک ناحيه حره شرقي است».[29]

سمهودي اين مسجد را چنين توصيف کرده است:

اين مسجد، امروز به همان شکلي است که مطري آن را بيان کرده است. ‌اندازه‌گيري‌اش را درست‌آزمايي کردم. از جهت قبله تا سمت شامي‌اش، 44 ذراع و ربع است. ‌اندازه‌اش از جهت شرق تا غرب، 43 ذراع است. شاهين جمالي،[30] شيخ حرم نبوي، ديوار شمالي‌اش را سال 893 هجري بازسازي کرد.[31]

وي در کتاب خلاصة الوفاء مي‌گويد:

مسجد بني‌قريظه، نزديکي حره شرقي، نزديک درِ باغي است که اکنون به باغ حاجزه معروف است. طول آن تقريباً همان مقداري است که مطري گفته است؛ يعني از جهت قبله تا سمت شامي‌اش، 44 ذراع و ربع است.‌ اندازه‌اش از جهت شرق تا غرب نيز همين مقدار است.[32]

احمد عباسي در قرن يازدهم هجري مي‌گويد:

مسجد بني‌قريظه در شرق مسجد شمس (فضيخ)، با مقداري فاصله، در ناحيه حره شرقي، نزديک درِ باغي است که اکنون به باغ حاجزه معروف است. اين باغ، وقف فقيران عاليه است. ... تصميم گرفتم آن را‌ اندازه‌گيري کنم. طول و عرضش 45 ذراع بود. مسجد يادشده مربع‌شکل است. اطراف آن مقبره‌اي در انتهاي عوالي قرار گرفته ‌است.[33]

ابوسالم عياشي در سفرنامه‌اش به سال 1073 هجري/ 1662 ميلادي از اين مسجد صحبت کرده، مي‌گويد:

از آنها مسجد بني‌قريظه است که در ناحيه حره شرقيشان، نزديک درِ باغي است که در آنجا قرار گرفته است. اين مسجد کنار ويرانه‌هاي خانه‌هاي قبيله بني‌قريظه است که در شمالِ آن باغ است. دژ زبير بن باطا داخل اين مسجد است.[34]

ابراهيم عباس صديقي (م.1300ق.) مي‌گويد: «مسجد بني‌قريظه در عوالي، نزديک درِ باغي است که امروزه به حاجز معروف شده است».[35]

ابراهيم رفعت، که سال 1318 هجري به زيارت مدينه منوره اقدام کرده است، مي‌گويد: «مسجد بني‌قريظه در شرق مسجد فضيخ، با مقداري فاصله از آن، نزديک ناحيه حره شرقي است».[36]

اشاره‌اي مهم

سيدغالي محمد شنقيطي در کتابش چنين آورده است: «مسجد بني‌قريظه از ميان رفته است. امروزه در محل آن، ساختمان فعلي سازمان حِسْبه (هيئت امر به معروف) در ناحيه حره شرقي قرار دارد».[37] شايد چنين اظهار نظري از غالي محمد شنقيطي نشان‌دهنده نوعي سهل‌انگاري و رفتار سطحي با اين موضوع باشد؛ زيرا مورخان در اين نکته هم‌عقيده‌اند که مسجد بني‌قريظه ميان مسجد بني‌نضير و مسجد مشربه‌ ام ابراهيم است. از طرف ديگر، مشربه‌ ام ابراهيم سمت شمالي مسجد بني‌قريظه است.[38] از آنجا که محل مشربه ‌ام ابراهيم روشن است، مسجد بني‌قريظه بايد سمت جنوبي آن باشد؛ اما ساختمان هيئت امر به معروف و نهي از منکر، سمت جنوبي مشربه ‌ام ابراهيم نيست تا در موقعيت مسجد بني‌قريظه باشد.

شايد چنين سهل‌انگاري و رفتار سطحي با اين موضوع، ناشي از سهل‌انگاري همه مورخان معاصر در زمينه تعيين موقعيت مسجد فضيخ باشد. در ادامه، پژوهش مختصري را در اين زمينه بر اساس نظرات مورخان مي‌آوريم.

پژوهشي درباره تعيين مکان مسجد فضيخ و مسجد بني‌قريظه

مورخان سده‌هاي پيشين در زمينه تعيين موقعيت هر يک از مساجد فضيخ و بني‌قريظه با يکديگر هم‌عقيده هستند که مسجد فضيخ، کوچک است و در جهت شرقي مسجد قبا قرار گرفته و مسجد بني‌قريظه، بزرگ است و در جهت شرقي مسجد فضيخ، نزديک باغ حاجزه است. نويسندگان معاصر در اين زمينه اختلاف نظر دارند؛ طوري‌که بعضي از آنها اسم مسجد فضيخ را بر مسجد بني‌قريظه مي‌گذارند.[39] نمي‌دانم لوحه‌اي که نام مسجد فضيخ را بر آن نوشته‌اند، بر اساس عقيده اين نويسندگان، روي مسجد بني‌قريظه نصب شده است يا اينکه آنها بر اساس اين لوحه، اين نظريه را داده‌اند.

در ادامه اين پژوهش مي‌کوشيم مکان مسجد فضيخ و مسجد بني‌قريظه و موقعيتشان را بر اساس سخنان مورخان سده‌هاي پيشين و سده‌هاي معاصر و بررسي ميداني تعيين کنيم. طوري که در لابه‌لاي سخنان آنها درباره اين دو مسجد مي‌بينيم، آنها در نکات زير هم‌عقيده هستند؛ با اين توضيح که ما در بررسي اين نظرات، مسجد فضيخ (حقيقي) را مسجد شماره 1 و مسجد بني‌قريظه (حقيقي که امروزه به مسجد فضيخ معروف شده است) را مسجد شماره 2 ناميده‌ايم. اکنون نکات به دست آمده از نظرات مورخان سده‌هاي پيشين و سده‌هاي معاصر مي‌آيد:

اولاً مورخان سده‌هاي پيشين با يکديگر هم‌عقيده‌اند که مسجد فضيخ در جهت شرقي مسجد قباست و مسجد بني‌قريظه در شرق مسجد فضيخ، با مقداري فاصله از آن، قرار گرفته است.

پس معلوم شد که مسجد فضيخ، بين مسجد قبا و مسجد بني‌قريظه است. اين مطلب نشان مي‌دهد که مسجد شماره 1، که نزديکي مسجد قبا و شرق آن قرار دارد، مسجد فضيخ است و مسجد شماره 2، که شرق مسجد فضيخ، با مقداري فاصله از آن، قرار گرفته است، مسجد بني‌قريظه است.

ثانياً مورخان سده‌هاي پيشين با يکديگر هم‌عقيده‌اند که مسجد فضيخ روي زميني مرتفع قرار گرفته است. رازي گفته است: «نشز بر وزن فلس، عبارت است از مکاني مرتفع از زمين».[40]

بر زائر اين دو مسجد پوشيده نيست که اين ويژگي‌ها با مسجد شماره 1 همخواني دارد و با مسجد شماره 2 همخواني ندارد.

ابراهيم عياشي نيز پس از بازديدش از مکان آن مساجد، اين مسئله را به روشني بيان مي‌کند و مي‌گويد: «مسجد بني‌نضير دقيقاً با همان ويژگي‌هايش، که به ‌اندازه قامت انسان ارتفاع دارد، امروزه موجود است. روي تپه‌اي است که وسط محوطه قرار گرفته است».[41]

ثالثاً از ميان مورخان سده‌هاي پيشين، مطري (م. 741ق.) در لابه‌لاي سخنانش درباره مسجد فضيخ مي‌گويد: «آن مسجد، مسجدي کوچک است».[42] مراغي (م. 816 ق.) مي‌گويد: «مسجد فضيخ، مسجد بسيار کوچکي است».[43] سمهودي (م. 911ق.) گفته است: «اين مسجد، مربعي‌شکل است. ‌اندازه آن از شرق تا غرب، يازده ذراع است. از جهت قبله تا جهت شامي‌اش نيز همين مقدار است».[44] عباسي (م.قرن يازده ق.) نيز مي‌گويد: «مسجد فضيخ، مسجد کوچکي است».[45] ابوسالم عياشي در سفرنامه‌اش به سال 1073 هجري مي‌گويد: «آن مسجد، مسجدي کوچک است».[46] فيروزآبادي (م.817ق.)،[47] خوارزمي (م. 827ق.)،[48] ابوالبقاء مکي[49] (م.854 ق.) و عبدالحق دهلوي[50] نيز همين مطلب را ذکر کرده‌اند.

از سوي ديگر مورخان سده‌هاي پيشين و معاصر با يکديگر هم‌عقيده‌اند که مسجد بني‌قريظه، مسجدي بزرگ و مربعي‌شکل است که طول آن 45 ذراع، و عرضش نيز همين مقدار است. ابن نجار، مطري، فيروزآبادي، سمهودي، احمد عباسي، و ابراهيم عباس الصديقي اين مطلب را به روشني آورده‌اند.

به اين ترتيب، مساحت مسجد فضيخ ‌آشکار مي‌شود. همچنين مشخص مي‌گردد که آن مسجد، مسجدي کوچک است. اين ويژگي با مسجد شماره 1 همخواني دارد. همچنين مساحت مسجد بني‌قريظه نيز ‌آشکار، مشخص مي‌شود که آن مسجد، مسجدي بزرگ است. اين ويژگي نيز با مسجد شماره 2 همخواني دارد.

آنچه مطالب پيش‌گفته را تأييد مي‌کند، اين است که من اين مسجد را در چهاردهم ربيع‌الاول 1418 هجري ‌اندازه گرفتم. مشاهده کردم آن مسجد، مربعي‌شکل است و همان طول و عرضي را دارد که مطري و مورخان پس از او بيان کرده‌اند؛ يعني طول و عرض آن مسجد، 45 ذراع در 45 ذراع است که معادل نزديک 22 متر در 22 متر است.

رابعاً سمهودي، عباسي، عياشي، فيروزآبادي و ابراهيم عباس صدقي در اين زمينه با يکديگر هم‌عقيده‌اند که مسجد بني‌قريظه نزديک درِ باغي است که به حاجزه معروف است. در اين زمينه، هيچ اختلاف نظري بين مورخاني که درباره آثار مدينه منوره تاريخ‌نگاري کرده‌اند، وجود ندارد. اين ويژگي با مسجد شماره 2 سازگاري دارد؛ به‌گونه‌اي‌که حاجزه از سده‌هاي گذشته تا کنون نزد ساکنان اين منطقه، به مجاورت اين مسجد معروف است. از طرف ديگر، ثابت شد که مسجد شماره 2 همان مسجد بني‌قريظه است. ابراهيم عياشي، که از مورخان سده‌هاي ميانه است، پس از اينکه شکل اين مسجد را مي‌آورد، اين مطلب را به روشني بيان مي‌کند و مي‌گويد: «اين، مسجد بني‌قريظه است که در جنوب شرقي مدينه، نزديک درِ باغ حاجزه قرار دارد. حاجزه در جهت غربي و جنوبي آن قرار مي‌گيرد».[51]

علي حافظ، که از مورخان سده‌هاي ميانه است، درباره باغ حاجزه صحبت مي‌کند (هرچند در تعيين مکان مسجد دقيق نبوده است؛ زيرا مسجد فضيخ و باغ حاجزه را يکجا با هم آورده و يکي فرض کرده است) و درباره مسجد فضيخ مي‌گويد: «و در مجاور مسجد فضيخ، باغي است که از سده‌هاي گذشته تا امروز به حاجزه معروف است».[52]

خامساً مورخان سده‌هاي ميانه و معاصر در اين زمينه هم‌عقيده‌اند که مسجد فضيخ در حاشيه وادي، روي زميني مرتفع است. در ادامه، عين گفته‌هاي مورخان سده‌هاي ميانه در اين مورد آورده مي‌شود:

مراغي (م.816 ق.) مي‌گويد: «مسجد فضيخ در حاشيه وادي، روي زميني مرتفع است».[53]

سخاوي (م.902ق.) مي‌گويد: «مسجد فضيخ، مسجدي کوچک است. در شرق مسجد قبا در حاشيه وادي قرار دارد».[54]

سمهودي (م.911ق.) نيز مي‌گويد: «مسجد فضيخ، مسجدي کوچک است. در شرق مسجد قبا در حاشيه وادي است».[55]

در قرن يازدهم هجري، احمد عباسي عين سخن سمهودي را تکرار مي‌کند و درستي آن را تقويت مي‌کند.[56]

ابوسالم عياشي در سفرنامه‌اش به سال 1073 هجري، درباره اين موضوع چنين مي‌گويد: «مسجد فضيخ، در شرق مسجد قبا در حاشيه وادي است».[57]

ابراهم عياشي (م.1400ق.) موقعيت مسجد فضيخ را در اين وادي مشخص مي‌کند و مي‌گويد: «مسجد بني‌نضير در محوطه بزرگي از آن در ابتداي امتداد وادي مذينب تا آبراهه وادي بطحان قرار مي‌گيرد».[58]

اين مطلب که منازل قبيله بني‌نضير نيز در دره مذينب قرار داشته‌اند و آنان اولين کساني بوده‌اند که اين منطقه را کنده‌اند، صحت اين ادعا را تأييد مي‌کند.[59]

شيخ‌محمد طيب الانصاري (م.1363ق.) مي‌گويد: «مسجد فضيخ در گوشه برخي چهارديواري‌هاي ويران‌‌شده در ناحيه وادي است».[60]

اين ويژگي با مسجد شماره1 همخواني دارد و با مسجد شماره 2 همخواني ندارد؛ زيرا دور از وادي مذينب قرار گرفته است و در ناحيه وادي قرار ندارد.

سادساً مورخان سده‌هاي ميانه در اين زمينه هم‌عقيده‌اند که مسجد فضيخ در شرق مسجد قبا و نزديک آن است. همچنين در اين زمينه نيز هم‌عقيده هستند که مسجد بني‌قريظه در شرق مسجد فضيخ و با مقداري فاصله از آن قرار گرفته است. معلوم است که ويژگي قرار گرفتن در نزديکي مسجد قبا با مسجد شماره 1 همخواني دارد و ويژگي داشتن مقداري فاصله با مسجد فضيخ با مسجد شماره 2 همخواني دارد. گفته محمد کبريت الحسيني (م.1070ق.) نيز درستي ادعاي پيش‌گفته را تأييد مي‌کند؛ زماني که مسافت بين مسجد قبا و مسجد فضيخ را مشخص مي‌کند و مي‌گويد: «اما مسجد شمس، که امروزه به مسجد فضيخ معروف است، در نيم مايلي جهت شرقي مسجد قباست».[61]

محمد محزون، که از مورخان سده‌هاي ميانه است، مي‌گويد: «مسجد فضيخ حدود هفتصد متر با مسجد قبا فاصله دارد».[62]

اين ويژگي دقيقاً با مسجد شماره 1، که همان مسجد فضيخ است، همخواني دارد؛ ولي مسجد شماره 2 از آنجا که خيلي بيشتر از نيم مايل با مسجد قبا فاصله دارد، اين ويژگي با آن همخواني ندارد؛ ازاين‌رو درست نيست که آن مسجد، مسجد فضيخ ناميده شود. آن مسجد فقط مسجد بني‌قريظه است. خداوند به درستي اين مطلب آگاه‌تر است.


[14]. لمعي مصطفي، المدينة المنورة و تطورها العمراني، ص203.

[15]. ابن شبه نميري، تاريخ المدينة المنورة، ج1، ص70.

[16]. ابن نجار، أخبار مدينة الرسول، ص116.

[17]. ابن حجر هيثمي، حاشية الهيثمي علي الإيضاح، ص457.

[18]. سمهودي، وفاء الوفا، ج3، ص823.

[19]. بخاري، صحيح بخاري، کتاب المغازي، باب مرجع النبي من الاحزاب ومخرجه الي بني‌قريظه، کتاب64، حديث شماره 4121.

[20]. ابن حجر عسقلاني، فتح الباري، ج7، ص412.

[21]. ابن نجار، أخبار مدينة الرسول٩، ص116؛ مطري، التعريف بما آنست الهجرة، ص45.

[22]. ابن شبه نميري، تاريخ المدينة المنورة، ج1، ص70.

[23]. ابن نجار، أخبار مدينة الرسول٩، ص116.

[24]. مطري، التعريف بما آنست الهجرة، ص45.

[25]. مراغي، تحقيق النصرة، ص137.

[26]. فيروزآبادي، المغانم المطابة في معالم طابة (مخطوط)، ص216.

[27]. خوارزمي، إثارة الترغيب والتشويق (مخطوط)، ص139.

[28]. مکي، البحر العميق في المناسک (مخطوط)، ورقة رقم 158.

[29]. سخاوي، التحفة اللطيفة، ج1، ص70.

[30]. نامش شاهين جمالي است. او سال 838 هجري/ 1434 ميلادي متولد شد. عمارت‌هاي سلطان را در جده ساخت. سپس بر عمارت مسجدالحرام نظارت کرد. نيابت ولايت جده را بر عهده گرفت. پس از آن، سررئيس خادمان مسجد نبوي شريف در فاصله سال‌هاي 891 تا 903 هجري شد. او بعضي آثار تاريخي مدينه منوره را نوسازي کرد. (سخاوي، الضوء اللامع، ج3، ص293)

[31]. سمهودي، وفاء الوفا، ج3، ص825.

[32]. سمهودي، خلاصة الوفاء، ص382.

[33]. عباسي، عمدة الاخبار، ص172 -173.

[34]. عياشي، المدينة المنورة في رحلة العياشي، ص111.

[35]. صديق، المناهل الصافيه العذبه، ص63.

[36]. باشا، مرآة الحرمين الشريفين، ج1، ص419.

[37]. شنقيطي، الدر الثمين، ص148.

[38]. سيدغالي محمد شنقيطي در صفحه 149 از کتابش به اين موضوع اعتراف کرده است.

[39]. ر.ک: عباسي، آثار المدينة المنورة، ص141؛ خياري، تاريخ معالم المدينة المنورة قديماً و حديثاً، ص123؛ شنقيطي، الدر الثمين، ص140.

[40]. رازي، مختار الصحاح، ص275.

[41]. عياشي، المدينة المنوره بين الماضي و الحاضر، ص30.

[42]. مطري، التعريف بما آنست الهجرة، ص45.

[43]. مراغي، تحقيق النصرة، ص137.

[44]. سمهودي، وفاء الوفا، ج3، ص82.

[45]. عباسي، عمدة الاخبار، ص171.

[46]. عياشي، المدينة المنورة في رحلة العياشي، ص111.

[47]. فيروزآبادي، المغانم المطابة، ص215.

[48]. خوارزمي، إثارة الترغيب والتشويق، ص139.

[49]. مکي، البحر العميق، ص158.

[50]. دهلوي، جذب القلوب، ص142.

[51]. عياشي، المدينة المنورة بين الماضي والحاضر، ص39.

[52]. حافظ، فصول من تاريخ المدينة المنورة، ص144.

[53]. مراغي، تحقيق النصرة، ص137.

[54]. سخاوي، التحفة اللطيفة، ج1، ص70.

[55]. سمهودي، خلاصة الوفاء، ص380.

[56]. عباسي، عمدة الاخبار، ص171.

[57]. عياشي، المدينة المنورة في رحلة العياشي، ص111.

[58]. عياشي، المدينة المنورة بين الماضي و الحاضر، ص30.

[59]. عباسي، آثار المدينة المنورة، ص234.

[60]. عباسي، عمدة الاخبار، ص170.

[61]. حسيني، الجواهر الثمينة في محاسن المدينة، ص222.

[62]. عياشي، المدينة المنورة في رحلة العياشي، ص111.