کاربر:Mnourahmadi/صفحه تمرین۲
صدّ
به ناتوانی مُحرِم از انجام مناسک حج یا عُمره به دلیل عوامل بیرونی مانند دشمن "صَدّ" میگویند. نخستین بار مشرکان مکه مانع انجام حج پیامبر(ص) و اصحابش در ماجرای صلح حُدَیبیه شدند. صدّ زمانی اتفاق می افتد که عمره گزار از ورود به مکه و انجام اعمال عمره و حجگزار از وقوف در عَرَفات و مَشعر، ناتوان شود. در این صورت فرد با قربانی و علاوه بر آن، طبق نظر برخی با حَلق یا تقصیر از احرام خارج و محرمات احرام برایش حلال می شود. حجگزار میتواند هنگام احرام شرط کند که اگر احصار و صدّ پیش آید، از احرام خارج شود.
مفهومشناسی
«صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.[۱]در فقه امامی، «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرامگزار به مکه، در عمره یا حج و یا از وقوف وی در مشعر و عَرَفات در حج جلوگیری کند.[۲] در منابع فقهی، کسی که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «مصدود» خوانده میشود.
پیشینه تاریخی
موضوع صَدّ، در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده مطرح شده است؛ به باور مُحَدِّثان[۳] و مفسران[۴] آیه 196 سوره بقره در صلح حُدَیبیّه نازل شد. هنگامی که پیامبر(ص) همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای مناسک راهی مکه شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در حُدَیبیّه شتر خود را به عنوان قربانی مناسک عُمره، نَحر کرد و از احرام خارج شد. در آیات ۲۵ سوره فتح، ۲۵ سوره حجّ و ۳۴ سوره انفال کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمیدارند، نکوهش شدهاند.
نمونههای تاریخی صد
نمونههایی از صد در منابع تاریخ اسلام ثبت شده است؛ از جمله: گزارش شده که طی وقایعی از قبیل درگیریها و جنگهای سیاسی در مکه، برخی حاکمان مانع اتمام حج زائران می شدند. برخی از این وقایع در سالهای 72،[۵] 557،[۶] 705،[۷] 743،[۸] 817[۹] و 1219 ه.ق[۱۰] گزارش شده است.
تحقق صد
فقیهان امامی صدّ در حج را زمانی می دانند که وقوف در عَرَفات و یا مَشعر ممکن نباشد و زمان حج بگذرد.[۱۱] به نظر عدهای، اگر ناتوانی در مَنا پدید آید، صد نیست؛ و باید برای رَمْیْ و ذبح قربانی نائب گرفت و پس از حَلْق یا تقصیر و خروج از احرام، به بقیه اعمال پرداخت.[۱۲] برخی ممنوعیت از ورود به منا و مکه را صَدّ میدانند.[۱۳] صدّ در عُمره، با ممنوعیت از رسیدن به مکه[۱۴] یا انجام اعمال عمره [۱۵] تحقق مییابد. برخی ناتوانی از طواف یا سعی را نیزصد می دانند.[۱۶]
تحلّل
حکم مصدود از نظر همه فقیهان امامی[۱۷]، تحلّل[۱۸] یعنی خروج از احرام و حلالشدن محرمات احرام است. به نظر فقیهان امامی، با قربانی کردن و به باور برخی، هم قربانی و هم حلق یا تقصیر، همه محرمات احرام برای مصدود حلال میگردد.[۱۹]بیشتر فقهای امامیه برای تحلل مصدود نیز به وجوب قربانی باور دارند.[۲۰] به نظر مشهور فقیهان امامی، مکان ذبح قربانی مصدود، همان محلی است که در آنجا بازداشته شده است.[۲۱] به ن[۲۲] به نظر فقیهان امامی، ذبح قربانی مصدود، همان زمانیست که در بازدارندگی دشمن تحقق مییابد.[۲۳] فقیهان امامی در صدّ، نیت تحلّل را هنگام ذبح قربانی؛[۲۴] لازم می دانند.[۲۵]
اشتراط تحلّل
به نظر مشهور فقیهان امامی[۲۶] ، انسان میتواند در هنگام احرام شرط کند که اگر به دلیل مانعی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، او میتواند از احرام خارج شود. در صورت اشتراط تحلل، برخی فقیهان شیعه به وجوب قربانی[۲۷] و برخی به عدم وجوب آن اعتقاد دارند.[۲۸]
- ↑ العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
- ↑ صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ الکامل، ج۴، ص۳۵۰.
- ↑ الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.
- ↑ شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.
- ↑ شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.
- ↑ شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.
- ↑ تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.
- ↑ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.
- ↑ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.
- ↑ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.
- ↑ کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
- ↑ تهذیب، ج۵، ص۴۲۱-۴۲۲.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۹۹؛مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.
- ↑ الانتصار، ص۲۵۸؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ الجامع للشرائع، ص۲۲۲.