پرش به محتوا

کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱

از ویکی حج

روزه

معنا و جایگاه

روزه در لغت و اصطلاح به معناى پرهيز از خوردن و آشاميدن و ديگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب[۱] همراه نيت دانسته شده است.[۲]

روزه شرعى نيز از جهت حكم به چهار تقسيم مي شود: روزه واجب مانند روزه ماه رمضان و نذر؛ روزه مستحب نظير روزه همه روزهاى سال به جز روزهاى حرام؛ روزه حرام همچون روزه روز عيد فطر و قربان؛ روزه مكروه مانند روزه روز عرفه در ايام حج براى كسى كه روزه سبب ضعف و عدم توانايى وى براى دعا گردد.[۳]

در اسلام نيز روزه به عنوان يکي از اعمال واجب همانند پيروان شرايع پيشين تشريع گرديد: «كُتِبَ عَلَيكُمُ الصّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم». (بقره/2، 183)» به باور بيشتر عالمان اسلامى، حکم وجوب روزه ماه رمضان بر مسلمانان در سال دوم هجرى[۴] و به نظر برخى سال سوم[۵] هجرى نازل گرديد.

اهمیت و فضیلت

روزه در متون دینی از اهمیت زیادی برخوردار است. از جمله در آيه اي خداوند متعال ضمن مکلف نمودن همگان به روزه، اين عمل را سبب تحصيل تقوا برشمرده است. (بقره/2، 183) در آيه‏اى ديگر، حكمت تشريع روزه را بزرگداشت خدا و شكر او نعمت هاي او دانسته است: «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمهُ ... لِتُكَبِّروا اللّهَ عَلى ما هَدكُم ولَعَلَّكُم تَشكُرون». (بقره/2، 185) در آياتي ديگر، خير و بركت براى انسان‏ها: «واَن تَصُومُوا خَيرٌ لَكُم اِن كُنتُم تَعلَمون» (بقره/2، 184)، آمرزش گناهان: «والصـّمينَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَةً». (احزاب/33،35)  و پاداش عظيم آخرتي براي مؤمنانِ داراي عمل صالح: «والصـّمينَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم... اَجرًا عَظيما» (احزاب/33، 35) از آثار و برکات ديگر روزه بيان شده است.

در روايات نيز روزه جايگاه ويژه‏اى دارد؛[۶] [۷]از جمله بر پايه احاديثى، روزه يکي از پنج رکن اساسي اسلام دانسته شده[۸] كه از ميان همه اعمال انسان به خدا اختصاص دارد و خداوند بى‏واسطه پاداش روزه‏دار را خواهد داد.[۹]

روزه در مکه و مدینه

روزه در سرزمين مکه و مدينه از اهميت و فضيلت بيشتري برخوردار است. در نقلي منسوب به امام رضا(ع) ضمن سفارش حج گزاران به عبادت و روزه و ديگر اعمال خير در سفر حج، انجام اين اعمال در مکه داراي پاداش مضاعف دانسته شده است.[۱۰] در حديثي از رسول خدا(ص) آمده است که کسي که روزهاي ماه رمضان را در مکه روزه بگيرد و شبهاي آن به عبادت و نماز مشغول باشد خداوند پاداش عبادت هزار ماه در غير مکه را به او عطا مي کند و براي روزها و شب هاي ماه رمضان براي او آمرزش، شفاعت، انفاق در راه خدا، استجابت دعا، آزاد کردن برده، حسنه اي براي هر يک از روزها و شب هاي او مي نويسد.[۱۱] در حديثي ديگر نيز پاداش غذا خوردن در مکه همچون روزه داشتن در غير مکه و پاداش يک روز روزه در مکه برابر با پاداش يک سال روزه در غير مکه دانسته شده است.[۱۲] در رواياتي ديگر نيز به روزه گرفتن سه روز در مدينه سفارش شده و اين عمل داراي فضيلت و خير و سبب برآورده شده حاجات دانسته شده است.[۱۳]

روزه در حج و عمره

در سفر حج و عمره روزه به سبب برخي اعمال واجب شده و در برخي موارد نيز مستحب است:

روزه كفاره تراشيدن سر در حال احرام:

فقهاى اماميه[۱۴] و اهل سنت[۱۵] گفته اند تراشيدن سر بر مُحرم پيش از قربانى حرام است؛ ولى محرِم بيمار يا كسى كه در سر ناراحتى دارد، مى‏تواند سر را تراشيده و به جاى آن روزه بگيرد، يا صدقه‏اى بدهد يا حيوانى را قربانى كند. فقهاى اسلامى با استناد به آيه يادشده و روايات، كفاره تراشيدن عمدى سر در حال احرام را نيز از همين كفارات سه‏گانه دانسته‏اند.[۱۶]

روزه كفاره صيد:

كسى كه به عمد در حال احرام حيوانى را صيد كند، بايد حيوانى همانند حيوان صيد شده را قرباني کرده يا مساكين را اطعام کند يا معادل طعام مساکين روزه بگيرد. مستند احکام ياد شده آيه 95 انعام است که صيد کننده را به انجام اين اعمال مکلف کرده است. در باره مقدار روزه کفاره صيد آراي متفاوتي از سوي فقها بيان شده است. به نظر فقيهان اماميه در صورتي که محرم حيواني را صيد کند بايد همانند آن حيواني را قرباني کند و در صورت ناتواني حيوان ياد شده را قيمت گزاري کرده و با قيمت آن گندم خريداري کند و به هر مسکين نصف صاع اطعام کند و در صورت ناتواني از اطعام براي اطعام هر مسکين يک روز روزه بگيرد.[۱۷]

روزه بدل قربانى:

حج گزارى كه در حج تمتع قربانى نيابد، بايد به جاى آن 10 روز روزه بگيرد كه سه روز آن بايد در ايام حج باشد: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَدىِ فَمَن لَم يَجِد فَصِيامُ ثَلـثَةِ اَيّامٍ فِى الحَجِّ و وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم...(بقره/2،196) به نظر برخي فقيهان يافتن قربانى اعم از آن است که حيوانى براى قربانى نباشد يا شخص توان خريد آن را نداشته باشد.[۱۸] ولي برخى ديگر گفته‏اند: روزه مذكور بدل از قربانى است و تنها در صورت نبودن قربانى بر شخص واجب مى‏گردد[۱۹]؛ اما در صورت وجود قرباني و نداشتن توان خريد آن روزه بر او واجب نيست، زيرا تعبير «فَمَن لَم يَجِد» تنها بر نيافتن قربانى دلالت دارد.[۲۰] به نظر فقيهان اماميه و اهل سنت، سه روز روزه مذكور، بايد در ماه ذى‏حجه باشد.[۲۱]

روزه طلب حاجت در مدينه:

روزه مستحبي در سفر حرام يا مکروه است،[۲۲] ولي مستحب است مسافر روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را براي برآورده شدن حاجات در مدينه روزه بگيرد.[۲۳] مستند اين احکام رواياتي از اهل بيت(ع) است. از جمله در روايتي امام صادق(ع) ضمن سفارش به روزه گرفتن سه روز ياد شده در مدينه، زائران را به نماز ميان قبر و منبر و نزد استوانه نزديک قبر پيامبر و درخواست حاجات دنيوي و اخروي از خداوند سفارش نمود.[۲۴]

پانویس

  1. لغت‏نامه، ج 8، ص 12363 «روزه»؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 5 «صوم».
  2. مسالك الافهام، ج 2، ص 6؛ جامع المدارك، ج 2، ص 140.
  3. الحدائق الناضره، ج 13، ص2 - 3؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 521.
  4. منتهى المطلب،ج 14، ص 10؛ المجموع، ج 6، ص 50؛ البداية النهايه، ج 3، ص 347.
  5. تفسير سمعانى،ج 2، ص 11.
  6. مستدرك الوسائل، ج 7، ص 505؛ بحارالانوار، ج 93، ص 257.
  7. بحارالانوار، ج 93، ص 256؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 381.
  8. الكافى، ج 2، ص 18؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 74؛ صحيح البخارى، ج 1، ص 8.
  9. الكافى، ج 4، ص 63؛ صحيح البخارى، ج 8، ص 197؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 405.
  10. مستدرک الوسائل، ج9، ص363؛ بحار الانوار، ج96، ص346؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص86.
  11. مستدرک الوسائل، ج9، ص364؛ بحار الانوار، ج93، ص349؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص87.
  12. من لايحضره الفقيه، ج2، ص227؛ وسائل الشيعه، ج13، ص289؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص87.
  13. تهذيب الاحکام، ج6، ص19؛ وسائل الشيعه، ج14، ص350-351؛ جامع احاديث الشيعه، ج4، ص515.
  14. المقنع، ص 180؛ الحدائق الناضره، ج 15، ص 513.
  15. المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 74- 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 530.
  16. تذكرة الفقهاء، ج 8، ص 14؛ المجموع، ج 7، ص 247؛ المغنى، ج 3، ص 520.
  17. فقه القرآن، راوندي، ج1، ص195.
  18. تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 399.
  19. السرائر، ج 1، ص 592؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 567.
  20. جواهرالكلام، ج 19، ص 164- 165.
  21. المغنى، ج 3، ص 505؛ المجموع، ج 7، ص 185؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 343.
  22. مختلف الشيعه، ج3، ص465؛ حدائق الناضره، ج13، ص 197؛ جواهر الکلام، ج16، ص338.
  23. تذکرة الفقهاء، ج8، ص450؛ مستند الشيعه، ج13، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص107.
  24. الکافي، ج4، ص558؛ وسائل الشيعه، ج14، ص351؛ بحار الانوار، ج97، ص147.

منابع