عبدالله بن مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


==شرکت در غزوه‌ها==
==شرکت در غزوه‌ها==
ابن‌ مسعود در همه غزوه‌های رسول خدا۹ حاضر بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> در جنگ بدر ابوجهل را به دست خویش کشت. پیامبر۹ که‌ از کشته‌ شدن‌ ابوجهل‌ خشنود شده بود، شمشیر او را به‌ ابن مسعود بخشید.<ref>المغازی، ج۱، ص۸۹-۹۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶، ۷۱۰-۷۱۱.</ref> از گفت‌وگوی وی با ابوسلمه بر سر کشتن ابوجهل گزارشی در دست است<ref>المغازی، ج۱، ص۹۰.</ref> که نخست ابوسلمه آن را باور نداشت؛ ولی با توضیح او آن را پذیرفت. ابن‌ عباس‌ وی‌ را از اندک یاران‌ پیامبر۹ می‌داند که‌ در جنگ‌ اُحد در کنار پیامبر پایداری کردند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۷.</ref> او در غزوه حدیبیه، اعجاز رسول خدا۹ و نیز گم شدن ناقه ایشان را گزارش کرده است.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۹۱.</ref> گویند: پیامبر به او بشارت بهشت داده است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸.</ref>
ابن‌ مسعود در همه [[غزوه|غزوه‌های]] پیامبر حاضر بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> در جنگ بدر [[ابوجهل]] را خود او کشت. پیامبر که‌ از کشته‌‌شدن‌ ابوجهل‌ خشنود شده بود، شمشیر او را به‌ ابن مسعود بخشید.<ref>المغازی، ج۱، ص۸۹-۹۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶، ۷۱۰-۷۱۱.</ref> از گفت‌وگوی وی با [[ابوسلمه]] بر سر کشتن ابوجهل گزارشی در دست است<ref>المغازی، ج۱، ص۹۰.</ref> که نطبق آن ابتدا ابوسلمه باور نمی‌کرد که ابوجهل کشته شده است؛ اما با توضیح ابن مسعود، آن را پذیرفت. [[ابن‌ عباس‌]] وی‌ را از اندک یاران‌ پیامبر می‌داند که‌ در [[غزوه احد|غزوه اُحُد]] در کنار پیامبر پایداری کردند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۷.</ref> او اعجاز رسول خدا و نیز گم‌شدن ناقه‌ او را در [[غزوه حدیبیه|غزوه حُدَیبیه]] گزارش کرده است.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۹۱.</ref> گفته‌اند: پیامبر به او بشارت [[بهشت]] داده است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸.</ref>
 
==در دوره خلفا==
==در دوره خلفا==
ابن مسعود پس از رحلت پیامبر۹: درباره رویکرد او در برابر سقیفه، گزارش‌ها متفاوتند. شیخ صدوق او را از ۱۲ نفری دانسته که خلافت ابوبکر را نپذیرفتند.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> نیز علی۷ به سبب حضور در نماز بر جنازه حضرت زهرا۳ او را ستایش کرد.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> در دوره خلفا به همکاری با آنان روی آورد و در نبردهای ردّه شرکت جست.<ref>فتوح البلدان، ص۹۹-۱۰۰.</ref> به نقل سیف بن عمر، او محافظت از غنایم یرموک را بر عهده داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۹۷.</ref>
گزارش‌ها درباره موضع ابن مسعود نسبت به [[سقیفه]] متفاوت‌اند. [[شیخ صدوق]] او را از ۱۲ نفری دانسته که خلافت [[ابوبکر]] را نپذیرفتند.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> [[امام علی(ع)]] به سبب حضور ابن مسعود در نماز بر جنازه [[حضرت زهرا]] او را ستایش کرد.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> در دوره خلفا به همکاری با آنان روی آورد و در نبردهای [[رده|ردّه]] شرکت کرد.<ref>فتوح البلدان، ص۹۹-۱۰۰.</ref> به نقل سیف بن عمر، او محافظت از غنایم [[یرموک]] را بر عهده داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۹۷.</ref>


ابن‌ مسعود در زمان‌ عمر در فتح‌ شام‌ و حِمْص شرکت‌ داشت. همو خبر فتح حمص و خمس غنایم را از سوی ابوعبیده به مدینه آورد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۶۰۱.</ref> در سال ۲۱ق.‌ همراه‌ عمار که از جانب خلیفه دوم به حکمرانی کوفه منصوب شده بود، برای‌ نظارت‌ بر بیت‌ المال‌ و قضاوت به‌ کوفه‌ فرستاده شد<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۴؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۲.</ref> و مدتی نیز در مداین به تعلیم‌ فقه‌ و قرآن‌ پرداخت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.</ref> گویند: مقرری سالانه او ۶۰۰۰ درهم بود و سپس به ۱۵۰۰۰ درهم افزایش یافت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۶۰.</ref> برخی مشاجره میان عمار و او را سبب عزل عمار از حکمرانی کوفه دانسته‌اند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۱.</ref>
ابن‌ مسعود در زمان‌ [[عمر]] در فتح‌ [[شام‌]] و [[حمص|حِمْص]] شرکت‌ داشت. همو خبر فتح حمص و خمس غنایم را از سوی ابوعبیده به مدینه آورد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۶۰۱.</ref> در سال ۲۱ق، همراه‌ عمار که از جانب خلیفه دوم به حکمرانی [[کوفه]] منصوب شده بود، برای‌ نظارت‌ بر [[بیت‌ المال‌]] و [[قضاوت]] به‌ [[کوفه‌]] فرستاده شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۴؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۲.</ref> مدتی نیز در [[مداین]] به تعلیم‌ [[فقه‌]] و [[قرآن‌]] پرداخت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.</ref> گفته‌اند که مقرری سالانه او ۶۰۰۰ درهم بود و سپس به ۱۵۰۰۰ درهم افزایش یافت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۶۰.</ref> برخی مشاجره میان [[عمار]] و او را سبب عزل عمار از حکمرانی کوفه دانسته‌اند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۱.</ref>


===اختلاف با عثمان===
===اختلاف با عثمان===
پس از خلافت عثمان، زمینی با دو نهر در عراق به او واگذار شد.<ref>فتوح البلدان، ص۲۶۸.</ref> هنگامی‌که عثمان سعد بن ابی‌وقاص را از حکمرانی کوفه عزل کرد و به جای او ولید بن عقبه را برگزید که در قرآن فاسق نامیده شده و خدا به پیامبر فرمان داد به او اعتماد نکند، ابن‌ مسعود که به فرمان عثمان کلید بیت‌ المال را به ولید سپرد، به حکمرانی وی اعتراض کرد. ولید به عثمان نوشت که ابن‌ مسعود مردم را بر ضدّ او تحریک می‌کند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۶.</ref> در پی‌ این‌ درگیری‌ و شکایت، عثمان، ابن‌ مسعود را به‌ مدینه‌ فراخواند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷.</ref> هنگامی که وی به مسجد پیامبر رسید، عثمان بر منبر بود. عثمان با دیدن عبدالله، او را به حشره‌ای کثیف تشبیه کرد و پس از اهانت به او دستور داد از مسجد پیامبر بیرونش افکنند. غلام عثمان یا عبدالله بن زمعه این فرمان را با خشونت بسیار اجرا کرد؛ به گونه‌ای که دنده‌های ابن‌ مسعود شکست. امام علی۷ و عایشه به این رفتار عثمان اعتراض کردند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> ابن‌ مسعود درخواست کرد تا برای جهاد با کافران به شام برود؛ اما عثمان به توصیه مروان اجازه نداد او از مدینه بیرون رود؛ با این استدلال که وی هر جا رود، مردم را ضدّ عثمان تحریک خواهد کرد؛ چنان‌که در کوفه همین کار را انجام داده بود.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> به دستور عثمان، مقرری او از بیت المال دو سال قطع شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۷.</ref> اختلاف او با عثمان عوامل دیگر نیز داشت؛ از جمله آن که وی دستور عثمان را در انحصاری شمردن مصحف زید بن ثابت، نپذیرفت؛ زیرا او مصحف و قرائت خود را صحیح‌تر از زید می‌دانست و می‌گفت: آن‌گاه که زید با کودکان مکه بازی می‌کرد، من۷۰ سوره قرآن را از زبان پیغمبر حفظ کرده بودم.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۳.</ref>
پس از خلافت [[عثمان]]، زمینی با دو نهر در [[عراق]] به او واگذار شد.<ref>فتوح البلدان، ص۲۶۸.</ref> هنگامی که عثمان [[سعد بن ابی‌وقاص]] را از حکمرانی کوفه عزل کرد و به جای او [[ولید بن عقبه]] را برگزید که قرآن او را فاسق نامیده و به پیامبر فرمان داده است که به او اعتماد نکند، ابن‌ مسعود به حکمرانی وی اعتراض کرد. ولید به عثمان نوشت که ابن‌ مسعود مردم را بر ضدّ او تحریک می‌کند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۶.</ref> در پی‌ این‌ درگیری‌ و شکایت، عثمان، ابن‌ مسعود را به‌ [[مدینه‌]] فراخواند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷.</ref> هنگامی که وی به [[مسجد النبی|مسجد پیامبر]] رسید، عثمان بر منبر بود. عثمان با دیدن عبدالله، او را به حشره‌ای کثیف تشبیه کرد و پس از اهانت به او دستور داد از مسجد پیامبر بیرونش کنند. غلام عثمان یا عبدالله بن زمعه این فرمان را با خشونت بسیار اجرا کرد؛ به گونه‌ای که دنده‌های ابن‌ مسعود شکست. [[امام علی(ع)]] و [[عایشه]] به این رفتار عثمان اعتراض کردند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>
 
ابن‌ مسعود درخواست کرد تا برای [[جهاد]] با کافران به [[شام]] برود؛ اما عثمان به توصیه [[مروان]] اجازه نداد او از مدینه بیرون رود؛ با این استدلال که وی هر جا رود، مردم را ضدّ عثمان تحریک خواهد کرد؛ چنانکه در [[کوفه]] همین کار را انجام داده بود.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> به دستور عثمان، مقرری او از بیت المال دو سال قطع شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۷.</ref> اختلاف او با عثمان عوامل دیگر نیز داشت؛ از جمله آن که وی دستور عثمان را در انحصاری شمردن [[مصحف|مُصحَف]] زید بن ثابت، نپذیرفت؛ زیرا او مصحف و قرائت خود را صحیح‌تر از [[زید بن ثابت|زید]] می‌دانست و می‌گفت: آنگاه که زید با کودکان مکه بازی می‌کرد، من۷۰ سوره قرآن را از زبان پیغمبر حفظ کرده بودم.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۳.</ref>
 
ابن‌ مسعود همراه گروهی بر جنازه [[ابوذر]] در [[ربذه]] که عثمان او را به آنجا تبعید کرده بود، حاضر شد و پس از [[غسل]] و [[کفن]] وی، بر او نماز گزارد.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۹؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۵.</ref> زمانی نیز میان او و [[سعد بن‌ ابی‌وقاص‌]]، حکمران وقت‌ کوفه،‌ که‌ وام‌ خود را به‌ بیت‌ المال‌ نمی‌پرداخت، بگومگویی رخ داد. چون‌ این خبر به‌ عثمان‌ رسید، سعد را عزل‌ کرد و بر ابن‌ مسعود نیز خشم‌ گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۱.</ref> وی هنگام مرگ از عثمان خشمگین بود و در عیادت عثمان از خود، از خدا خواست تا حقش را از وی بازستاند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۰.</ref>


ابن‌ مسعود همراه گروهی بر جنازه ابوذر در ربذه که عثمان او را به آن‌جا تبعید کرده بود، حاضر شد و پس از غسل و کفن وی، بر او نماز گزارد.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۹؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۵.</ref> نیز میان او و سعد بن‌ ابی‌وقاص‌، حکمران وقت‌ کوفه،‌ که‌ وام‌ خود را به‌ بیت‌ المال‌ نمی‌پرداخت، بگومگویی رخ داد. چون‌ این خبر به‌ عثمان‌ رسید، سعد را عزل‌ کرد و بر ابن‌ مسعود نیز خشم‌ گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۱.</ref> وی هنگام مرگ از عثمان خشمگین بود و در عیادت عثمان از خود، از خدا خواست تا حقش را از وی بازستاند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۰.</ref> از این رو، به عمار وصیت کرد مخفیانه به خاک سپرده شود تا عثمان بر او نماز نگزارد. عمار به سفارش او عمل کرد و بر وی نماز گزارد.<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴.</ref> جفای عثمان بر او را سبب کینه‌ورزی قبیله‌اش هذیل و بنی‌زهره با عثمان دانسته‌اند.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۱۲؛ البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۰۵.</ref> بر پایه برخی گزارش‌ها، زبیر بر او نماز گزارد و وصی وی زبیر و فرزندش عبدالله بودند که سرپرستی خانواده و ازدواج دخترانش را عهده‌دار شدند.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۵؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۴.</ref> گفته‌اند شصت و اندی سال زیست و به سال ۳۲ یا ۳۳ق. درگذشت.<ref>انساب الشراف، ج۱۱، ص۲۲۶؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۶؛ الاصابه، ج۴، ص۲۰۰.</ref>
از این رو، به [[عمار]] وصیت کرد مخفیانه به خاک سپرده شود تا عثمان بر او نماز نگزارد. عمار به سفارش او عمل کرد و بر وی نماز گزارد.<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴.</ref> جفای عثمان بر او را سبب کینه‌ورزی قبیله‌اش [[هُذَیل]] و [[بنی‌زهره]] با عثمان دانسته‌اند.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۱۲؛ البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۰۵.</ref> بر پایه برخی گزارش‌ها، [[زبیر]] بر او نماز گزارد و [[وصی]] وی زبیر و فرزندش عبدالله بودند که سرپرستی خانواده و ازدواج دخترانش را عهده‌دار شدند.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۵؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۴.</ref> گفته‌اند شصت و اندی سال زیست و به سال ۳۲ یا ۳۳ق، درگذشت.<ref>انساب الشراف، ج۱۱، ص۲۲۶؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۶؛ الاصابه، ج۴، ص۲۰۰.</ref>


== خانه ابن‌ مسعود==
== خانه ابن‌ مسعود==
خانه ابن‌ مسعود در جهت شمالی مسجد پیامبر در همسایگی خانه ابوالغیث بن مغیره، نواده عبدالرحمن بن عوف، قرار داشت و‌دار القراء خوانده می‌شد.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> بخشی از این خانه در روزگار عبدالملک بن مروان (حکومت: ۶۰-۸۵ق.) و بخشی دیگر در دوران ولید بن عبدالملک (حکومت: ۸۵-۹۵ق.) به دست حاکم مدینه، عمر بن عبدالعزیز، ویران و به مسجد پیامبر افزوده شد. در سال ۱۶۱ق. مهدی عباسی به جعفر بن سلیمان دستور داد مسجد را وسعت بخشد. بدین سان، مسجد به سوی شمال گسترش یافت و خانه ابن‌ مسعود کاملا در محدوده مسجد جای گرفت.<ref> نک: وفاء الوفاء، ج۲، ص۹۲-۱۰۷.</ref> اکنون جای دقیق این خانه مشخص نیست.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> او در کوفه نیز کنار مسجد خانه‌ای داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>
خانه ابن‌ مسعود در جهت شمالی [[مسجد النبی]] در همسایگی خانه [[ابوالغیث بن مغیره]]، نواده [[عبدالرحمن بن عوف]]، قرار داشت و‌ دار القراء خوانده می‌شد.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> بخشی از این خانه در روزگار [[عبدالملک بن مروان]] (حکومت: ۶۰-۸۵ق.) و بخشی دیگر در دوران [[ولید بن عبدالملک]] (حکومت: ۸۵-۹۵ق.) به دست حاکم مدینه، [[عمر بن عبدالعزیز]]، ویران و به مسجد پیامبر افزوده شد. در سال ۱۶۱ق، [[مهدی عباسی]] به [[جعفر بن سلیمان]] دستور داد مسجد را وسعت بخشد. بدین سان، مسجد به سوی شمال گسترش یافت و خانه ابن‌ مسعود کاملا در محدوده مسجد جای گرفت.<ref> نک: وفاء الوفاء، ج۲، ص۹۲-۱۰۷.</ref> اکنون جای دقیق این خانه مشخص نیست.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> او در [[کوفه]] نیز کنار مسجد خانه‌ای داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>


==جایگاه نزد شیعه و سنی==
==جایگاه نزد شیعه و سنی==
۱٬۷۸۰

ویرایش