۵٬۱۲۰
ویرایش
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جز (حذف از رده:مقالههای در دست ویرایش ردهانبوه) |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
در زمان خلافت [[بنیامیه]] حدود 30 امیر برای مدینه انتخاب شد که قریب به اتفاق آنان از بنیامیه بودند و این به خاط قتل عثمان در مدینه و تعصب نژادی امویان بود. | در زمان خلافت [[بنیامیه]] حدود 30 امیر برای مدینه انتخاب شد که قریب به اتفاق آنان از بنیامیه بودند و این به خاط قتل عثمان در مدینه و تعصب نژادی امویان بود. | ||
از جمله حوادثی که در دوران خلافت عباسیان به وقوع میپیوست قیام علویان مانند قیام [[نفس زکیه]] و [[شهید فخ]] و ... بود که مدتی به امارت استیلایی حرمین دست مییافتند. در دوران افول قدرت عباسیان دولتهای کوچکی مانند: [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[ایوبیان]] و ... امارت تشریفاتی مدینه را در قبال پول و هدایا و ... بدست میآوردند و نام آنها در کنار نام خلیفه عباسی در خطبه خوانده میشد. یکی از گروههایی که مدت مدیدی به امارت مدینه پرداختند، اشراف حسینی هستند. مهمترین آنها [[آل مهنا]] بودند. مذهب آنها اغلب [[تشیع]] و در بر خی موارد به [[اهل سنت]] تمایل داشت. روابط آنان با قدرتهای مجاور به گونهای بود که در زمان | از جمله حوادثی که در دوران خلافت عباسیان به وقوع میپیوست قیام علویان مانند قیام [[نفس زکیه]] و [[شهید فخ]] و ... بود که مدتی به امارت استیلایی حرمین دست مییافتند. در دوران افول قدرت عباسیان دولتهای کوچکی مانند: [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[ایوبیان]] و ... امارت تشریفاتی مدینه را در قبال پول و هدایا و ... بدست میآوردند و نام آنها در کنار نام خلیفه عباسی در خطبه خوانده میشد. یکی از گروههایی که مدت مدیدی به امارت مدینه پرداختند، اشراف حسینی هستند. مهمترین آنها [[آل مهنا]] بودند. مذهب آنها اغلب [[تشیع]] و در بر خی موارد به [[اهل سنت]] تمایل داشت. روابط آنان با قدرتهای مجاور به گونهای بود که در زمان اوج قدرت هر یک از این قدرتها امیران مدینه هم با آنها به توافق میرسیدند و نام خلیفه آنان را در خطبهها ذکر میکردند و در قبال آن کمک مالی دریافت میکردند. | ||
حادثه ای که در زمان امارت سعودیها بر مدینه قابل توجه است، تخریب قبههای ساخته شده بر قبور [[ائمه بقیع]] بود. رفتار امیران مدینه با [[اهل بیت(ع)]] با تغییر خلافت متغیر بود در زمان امارت اشراف حسینی که خود را از نسب اهل بیت میدانستند اغلب با اهل بیت رفتار خوبی داشتند. اما در غالب مواقع امیران مدینه با اهل بیت پیامبر(ص) دشمنی میکردند. فدک که میراث اهل بیت بود در بیشتر موارد مورد غصب خلفای اموی و عباسی قرار میگرفت مگر در زمان امارت عمر بن عبدالعزیز و خلافت [[مأمون عباسی]] مدتی فدک به اهل بیت برگردانده شد. | حادثه ای که در زمان امارت سعودیها بر مدینه قابل توجه است، تخریب قبههای ساخته شده بر قبور [[ائمه بقیع]] بود. رفتار امیران مدینه با [[اهل بیت(ع)]] با تغییر خلافت متغیر بود در زمان امارت اشراف حسینی که خود را از نسب اهل بیت میدانستند اغلب با اهل بیت رفتار خوبی داشتند. اما در غالب مواقع امیران مدینه با اهل بیت پیامبر(ص) دشمنی میکردند. فدک که میراث اهل بیت بود در بیشتر موارد مورد غصب خلفای اموی و عباسی قرار میگرفت مگر در زمان امارت عمر بن عبدالعزیز و خلافت [[مأمون عباسی]] مدتی فدک به اهل بیت برگردانده شد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==منابع تاریخ امیران مدینه== | ==منابع تاریخ امیران مدینه== | ||
با توجه به اهمیت موضوع امیران مدینه، تکنگاریهای گوناگون با این عنوان نگاشته شده است؛ از جمله: [[امراء المدینه]] از [[عمر بن شبه بصری]] (م. 261ق.) <ref>الفهرست، ص125.</ref> و امراء المدینه از [[علی بن محمد مدائنی]] (م. 277ق.) | با توجه به اهمیت موضوع امیران مدینه، تکنگاریهای گوناگون با این عنوان نگاشته شده است؛ از جمله: [[امراء المدینه]] از [[عمر بن شبه بصری]] (م. 261ق.) <ref>الفهرست، ص125.</ref> و امراء المدینه از [[علی بن محمد مدائنی]] (م. 277ق.) که مفقود هستند؛ همچنین [[امراء المدینة المنورة و حکامها من العهد النبوی حتی الیوم]] از [[احمد یاسین الخیاری المدنی]]، چاپ موسسة الطباعة و النشر به سال 1382ق.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص438؛ الاعلام، ج1، ص267؛ هدیة العارفین، ج1، ص14.</ref> و [[تاریخ امراء المدینة المنوره]] (سالهای 1 تا 1417ق.) از [[عارف احمد عبدالغنی]]، دار کنان، دمشق، 1417ق. نیز [[تحقیق الامنیة بمنظومة امراء مدینة خیر البریه]] از سیدضیاء بن محمد بن مقبول به سال 1428ق. از انتشارات توبه، ریاض کتاب مفیدی است که در ابیاتی نام تمام امیران مدینه را در دوره اسلامی یاد کرده و در پاورقی به توضیحی مختصر درباره آنان پرداخته است. این کتاب برگرفته از اثری دیگر از همین مؤلف در این موضوع به نام ج[[لاء العینین بذکر امراء الحرمین الشریفین]] است.<ref>تحقیق الامنیه، ص12-62.</ref> از دیگر کتابهای سودمند در این زمینه کتاب [[التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه]] از سخاوی زاده به سال 831ق. است. وی در این کتاب پس از مقدمهای طولانی که سیره نبوی را از آغاز [[هجرت]] به مدینه یاد کرده و شامل زندگینامه دانشوران و امیران ساکن مدینه است، نام امرای مدینه را از هجرت پیامبر تا قرن دهم ق. یاد کرده است. نیز کتاب [[التاریخ الشامل للمدینة المنوره]] از دیگر منابع پژوهش است که نویسنده در آن به بررسی سیاسی ـ اجتماعی تاریخ مدینه منوره از آغاز تا روزگار معاصر، البته با گرایش نظری متمایل به وهابیت، پرداخته است. | ||
==جانشینان پیامبر و خلفای نخستین در مدینه== | ==جانشینان پیامبر و خلفای نخستین در مدینه== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
بنا بر گزارشی، با حمله [[بسر بن ارطاة]] به مدینه به سال 39ق. [[ابوایوب انصاری]] که امیر مدینه بود، گویا با توجه به نداشتن نیروی نظامی از آن شهر بیرون شد<ref>انساب الاشراف، ج2، ص454؛ البدایة و النهایه، ج7، ص321.</ref> و بسر در مدت یک ماه امارت بر مدینه، کسانی را به جرم همراهی در قتل [[عثمان]] به قتل رساند و سوگند خورد اگر سفارش [[معاویه]] نبود، تمام مردم مدینه را از دم تیغ میگذراند.<ref>الطبقات، خامسه2، ص186؛ تاریخ طبری، ج5، ص139؛ الاستیعاب، ج1، ص162؛ الکامل، ج3، ص383، 385.</ref> لشکر بُسر در پی آگاهی از آمدن سپاه [[جاریة بن قدامه]] که از سوی امام علی(ع) فرستاده شده بود، از مدینه گریخت و جاریه وارد مدینه شد و از مردم آن شهر برای [[امام حسن(ع)]] که به تازگی در پی شهادت امیر مؤمنان خلیفه شده بود، بیعت گرفت.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص454؛ تاریخ طبری، ج5، ص140؛ الغارات، ج2، ص639.</ref> در منابع اشارهای به انتصاب امیر مدینه از سوی امام حسن نشده است. | بنا بر گزارشی، با حمله [[بسر بن ارطاة]] به مدینه به سال 39ق. [[ابوایوب انصاری]] که امیر مدینه بود، گویا با توجه به نداشتن نیروی نظامی از آن شهر بیرون شد<ref>انساب الاشراف، ج2، ص454؛ البدایة و النهایه، ج7، ص321.</ref> و بسر در مدت یک ماه امارت بر مدینه، کسانی را به جرم همراهی در قتل [[عثمان]] به قتل رساند و سوگند خورد اگر سفارش [[معاویه]] نبود، تمام مردم مدینه را از دم تیغ میگذراند.<ref>الطبقات، خامسه2، ص186؛ تاریخ طبری، ج5، ص139؛ الاستیعاب، ج1، ص162؛ الکامل، ج3، ص383، 385.</ref> لشکر بُسر در پی آگاهی از آمدن سپاه [[جاریة بن قدامه]] که از سوی امام علی(ع) فرستاده شده بود، از مدینه گریخت و جاریه وارد مدینه شد و از مردم آن شهر برای [[امام حسن(ع)]] که به تازگی در پی شهادت امیر مؤمنان خلیفه شده بود، بیعت گرفت.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص454؛ تاریخ طبری، ج5، ص140؛ الغارات، ج2، ص639.</ref> در منابع اشارهای به انتصاب امیر مدینه از سوی امام حسن نشده است. | ||
سهل بن حنیف (37ق.)، تمام بن عباس (37-38ق.)، ابوایوب انصاری (39ق.)، و جاریة بن قدامه (39-40ق.) | سهل بن حنیف (37ق.)، تمام بن عباس (37-38ق.)، ابوایوب انصاری (39ق.)، و جاریة بن قدامه (39-40ق.) را از امیران مدینه در این دوران شمردهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص49؛ تاریخ امراء المدینه، ص44-51؛ تاریخ معالم المدینه، ص382.</ref> | ||
==امارت مدینه در عصر امویان== | ==امارت مدینه در عصر امویان== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
در دوران [[یزید]]، اختلاف و نارضایتی عمومی برآمده از ناشایست دانستن یزید برای خلافت و نیز سیاست سرکوب یزید که در [[کربلا]] و [[حره]] و محاصره [[مکه]] به صورت پیاپی اعمال شد، سبب این رویداد بود. در دوران [[بنیمروان]]، اختلاف سیاست خلیفه جدید با خلیفه پیشین یا شکایت مردم مدینه از عملکرد یک امیر و یا وضعیت خاص مردم مدینه در همراهی یا بیتوجهی به رقیبان امویان، علت این پدیده بوده است.<ref>المدینة فی العصر الاموی، ص219-225.</ref> انتقال مرکز خلافت به [[شام]] از اعتبار سیاسی مدینه کاست؛ هر چند به سبب وجود فعالان سیاسی و رقبای خلفای اموی در این شهر، مورد توجه خاص امویان بود و در قیاس با شهرهای مکه و [[طائف]] اهمیت داشت.<ref>التاریخ الشامل، ج1، ص448؛ المدینة فی العصر الاموی، ص82؛ فصول من تاریخ المدینه، ص22.</ref> | در دوران [[یزید]]، اختلاف و نارضایتی عمومی برآمده از ناشایست دانستن یزید برای خلافت و نیز سیاست سرکوب یزید که در [[کربلا]] و [[حره]] و محاصره [[مکه]] به صورت پیاپی اعمال شد، سبب این رویداد بود. در دوران [[بنیمروان]]، اختلاف سیاست خلیفه جدید با خلیفه پیشین یا شکایت مردم مدینه از عملکرد یک امیر و یا وضعیت خاص مردم مدینه در همراهی یا بیتوجهی به رقیبان امویان، علت این پدیده بوده است.<ref>المدینة فی العصر الاموی، ص219-225.</ref> انتقال مرکز خلافت به [[شام]] از اعتبار سیاسی مدینه کاست؛ هر چند به سبب وجود فعالان سیاسی و رقبای خلفای اموی در این شهر، مورد توجه خاص امویان بود و در قیاس با شهرهای مکه و [[طائف]] اهمیت داشت.<ref>التاریخ الشامل، ج1، ص448؛ المدینة فی العصر الاموی، ص82؛ فصول من تاریخ المدینه، ص22.</ref> | ||
امیران مدینه در دوران اموی به تبع [[بنیامیه]] به مردم مدینه به چشم بدبینی و کینهتوزی به سبب قتل عثمان نگاه میکردند؛ چنانکه [[عبدالملک]] خلیفه اموی<ref>مروج الذهب، ج3، ص122.</ref> و امرایی چون بسر بن اَرطاة (ابی ارطاة)، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص139؛ الغارات، ج2، ص602-603؛ البدایة و النهایه، ج7، ص321.</ref> | امیران مدینه در دوران اموی به تبع [[بنیامیه]] به مردم مدینه به چشم بدبینی و کینهتوزی به سبب قتل عثمان نگاه میکردند؛ چنانکه [[عبدالملک]] خلیفه اموی<ref>مروج الذهب، ج3، ص122.</ref> و امرایی چون بسر بن اَرطاة (ابی ارطاة)، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص139؛ الغارات، ج2، ص602-603؛ البدایة و النهایه، ج7، ص321.</ref> [[حبیش بن دلجه|حُبَیش بن دَلجه]]<ref>انساب الاشراف، ج6، ص291؛ تاریخ دمشق، ج12، ص87-88.</ref> و [[حجاج بن یوسف]] به این نکته تصریح کردهاند. سیاست آنان اقتضا میکرد که به تناسب همراهی مردم مدینه با منافع آنان، از خود روی خوش نشان دهند یا برآنان سختگیری نمایند. بیشتر مردم مدینه بدون توجه به سیاستها و حاکمان در پی زندگی آرام و بیدردسر بودند، اما گروهی نیز خلافت بنیامیه را نامشروع میدانستند. در برابر، برخی افراد، بنیامیه را خونخواه واقعی عثمان دانسته، طرفدار آنها بودند.<ref>التاریخ الشامل، ج1، ص324؛ آثار اسلامی، ص57-58.</ref> | ||
[[مروان بن حکم]]، امیر مدینه در روزگار معاویه، از آنجا که معاویه بدون نظرخواهی از او یزید را به جانشینی برگزیده بود، از پذیرفتن بیعت یزید سر باز زد و به نشانه اعتراض به شام رفت. معاویه او را برکنار کرد و [[سعید بن عاص]] را مامور بیعت گرفتن از بزرگان مدینه برای یزید و فشار بر مدنیان نمود.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص198-199؛ المدینة فی العصر الاموی، ص82-83.</ref> | [[مروان بن حکم]]، امیر مدینه در روزگار معاویه، از آنجا که معاویه بدون نظرخواهی از او یزید را به جانشینی برگزیده بود، از پذیرفتن بیعت یزید سر باز زد و به نشانه اعتراض به شام رفت. معاویه او را برکنار کرد و [[سعید بن عاص]] را مامور بیعت گرفتن از بزرگان مدینه برای یزید و فشار بر مدنیان نمود.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص198-199؛ المدینة فی العصر الاموی، ص82-83.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
فراوانیِ سوء استفادههای مالی و بهرهگیری از قدرت در دوران ابراهیم بن هشام در خلافت [[هشام بن عبدالملک]] و دستاندازی بر اموال عمومی، اعتراض مردم مدینه را برانگیخت. ابراهیم با هماهنگی خلیفه، با ساختن دکانهایی در بازار مدینه که کاسبان از آن بدون پرداخت اجاره استفاده میکردند، آنان را در تنگنا قرار داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص270-271؛ نک: وفاء الوفاء، ج2، ص258-260؛ التاریخ الشامل، ج1، ص417.</ref> مردم مدینه پس از مرگ هشام، این بازار را با اشاره اطرافیان خلیفه جدید ویران کردند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص271؛ وفاء الوفاء، ج2، ص260؛ التاریخ الشامل، ج1، ص427.</ref> | فراوانیِ سوء استفادههای مالی و بهرهگیری از قدرت در دوران ابراهیم بن هشام در خلافت [[هشام بن عبدالملک]] و دستاندازی بر اموال عمومی، اعتراض مردم مدینه را برانگیخت. ابراهیم با هماهنگی خلیفه، با ساختن دکانهایی در بازار مدینه که کاسبان از آن بدون پرداخت اجاره استفاده میکردند، آنان را در تنگنا قرار داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص270-271؛ نک: وفاء الوفاء، ج2، ص258-260؛ التاریخ الشامل، ج1، ص417.</ref> مردم مدینه پس از مرگ هشام، این بازار را با اشاره اطرافیان خلیفه جدید ویران کردند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص271؛ وفاء الوفاء، ج2، ص260؛ التاریخ الشامل، ج1، ص427.</ref> | ||
در دوران کوتاهی از روزگار اموی، برخی امیران با خشونت کمتر بر مدینه حکم راندند؛ از جمله: [[ابان بن عثمان]] (76-83ق.)، [[عمر بن عبدالعزیز]] (87-93ق.)، [[ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم انصاری]](96-101ق.)، [[عبدالواحد بن عبدالله نضری]] (104-106ق.)، [[عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز]] (126-129ق.) | در دوران کوتاهی از روزگار اموی، برخی امیران با خشونت کمتر بر مدینه حکم راندند؛ از جمله: [[ابان بن عثمان]] (76-83ق.)، [[عمر بن عبدالعزیز]] (87-93ق.)، [[ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم انصاری]](96-101ق.)، [[عبدالواحد بن عبدالله نضری]] (104-106ق.)، [[عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز]] (126-129ق.) . <ref>التاریخ الشامل، ج1، ص451؛ المدینة فی العصر الاموی، ص177-181.</ref> | ||
امارت عمر بن عبد العزیز به سال 87ق. به فرمان ولید بن عبدالملک، نقطه عطفی در امارت عهد اموی بود. او بر خلاف دیگر امیران اموی، با مشورت خواستن از چهرههای محبوب و معتمد و نیز ملاطفت با مخالفان، چهره مسالمتآمیزی به نمایش گذاشت.<ref>انساب الاشراف، ج8، ص128-129.</ref> وی پس از ورود به مدینه، ده تن از فقیهان مدینه را گرد آورد و از آنان خواست تا در تمام امور به او مشورت دهند و اگر ستم یا شکایتی دیدند، وی را آگاه سازند.<ref>تاریخ طبری، ج6، ص427-428؛ الکامل، ج4، ص526؛ التاریخ الشامل، ج1، ص395.</ref> شکایت حاجیان به خلیفه از اینکه فراریان و مجرمان عراق با استفاده از امنیت دوره امارت عمر بن عبد العزیز، در [[حرمین شریفین]] جمع شدهاند و نیز مخالفت عمر بن عبد العزیز با پیشنهاد ولید برای برکناری برادرش سلیمان از ولایت عهدی و نصب پسرش به جای او، باعث شد تا ولید به سال 93ق. او را برکنار کند.<ref>تاریخ طبری، ج6، ص481-482؛ تاریخ الاسلام، ج7، ص189؛ التاریخ الشامل، ج1، ص400-401.</ref> | امارت عمر بن عبد العزیز به سال 87ق. به فرمان ولید بن عبدالملک، نقطه عطفی در امارت عهد اموی بود. او بر خلاف دیگر امیران اموی، با مشورت خواستن از چهرههای محبوب و معتمد و نیز ملاطفت با مخالفان، چهره مسالمتآمیزی به نمایش گذاشت.<ref>انساب الاشراف، ج8، ص128-129.</ref> وی پس از ورود به مدینه، ده تن از فقیهان مدینه را گرد آورد و از آنان خواست تا در تمام امور به او مشورت دهند و اگر ستم یا شکایتی دیدند، وی را آگاه سازند.<ref>تاریخ طبری، ج6، ص427-428؛ الکامل، ج4، ص526؛ التاریخ الشامل، ج1، ص395.</ref> شکایت حاجیان به خلیفه از اینکه فراریان و مجرمان عراق با استفاده از امنیت دوره امارت عمر بن عبد العزیز، در [[حرمین شریفین]] جمع شدهاند و نیز مخالفت عمر بن عبد العزیز با پیشنهاد ولید برای برکناری برادرش سلیمان از ولایت عهدی و نصب پسرش به جای او، باعث شد تا ولید به سال 93ق. او را برکنار کند.<ref>تاریخ طبری، ج6، ص481-482؛ تاریخ الاسلام، ج7، ص189؛ التاریخ الشامل، ج1، ص400-401.</ref> | ||
امارت ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم در خلافت [[سلیمان بن عبدالملک]] (96ق.) | امارت ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم در خلافت [[سلیمان بن عبدالملک]] (96ق.) و عمر بن عبدالعزیز نیز در شکوفایی علمی مدینه اثر نهاد؛ زیرا ابوبکر، خود، از محدثان و فقیهان بود<ref>الطبقات، ج5، ص335-336؛ المنتظم، ج7، ص206؛ اعیان الشیعه، ج2، ص308.</ref> و پس از لغو قانون منع کتابت حدیث در دوران عمر بن عبدالعزیز، شکوفایی چشمگیری در این زمینه پدید آمد.<ref>انساب الاشراف، ج8، ص127؛ التاریخ الشامل، ج1، ص431.</ref> امارت ابان بن عثمان بن عفان نیز که از [[تابعین]] و مؤلفان سیره نبوی است، در دوران عبدالملک، در شکوفایی علمی مدینه نقش داشت.<ref>الطبقات، ج5، ص115-116؛ البدایة و النهایه، ج9، ص233-234؛ التاریخ الشامل، ج1، ص388-389؛ الاعلام، ج1، ص27.</ref> تساهل سیاسی در حکومت عبدالواحد بن عبدالله نصری/ نضری/ قسری نیز دیده میشد؛ چنانکه او را از محبوبترین امیران مدینه در این دوران خواندهاند.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص14؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص106.</ref> | ||
از امیران استیلائی در دوران اموی، ابوحمزه مختار بن عبدالله اباضی بود که به سال 129ق. با لشکری از خارجیان اباضی به مدینه حمله کرد و پس از شکست لشکر اهل مدینه در قَدید و کشتن چهار هزار تن، بر مدینه چیره شد. وی انگیزه خود را رویارویی با ستم حکمرانان مروانی دانست و به مردم وعده داد که به عدل و سیره پیامبر امارت کند. او پس از سه ماه حکومت در مدینه به سال 130ق. در معرکهای با لشکر مروانیان به فرماندهی محمد بن عبدالملک سعدی در وادی القری کشته شد. پس از آگاهی مردم مدینه از شکست خوارج، آنان نیز بقایای خارجیان را در مدینه از میان بردند.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص296-304؛ البدایة و النهایه، ج10، ص35-36؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص210-211.</ref> | از امیران استیلائی در دوران اموی، ابوحمزه مختار بن عبدالله اباضی بود که به سال 129ق. با لشکری از خارجیان اباضی به مدینه حمله کرد و پس از شکست لشکر اهل مدینه در قَدید و کشتن چهار هزار تن، بر مدینه چیره شد. وی انگیزه خود را رویارویی با ستم حکمرانان مروانی دانست و به مردم وعده داد که به عدل و سیره پیامبر امارت کند. او پس از سه ماه حکومت در مدینه به سال 130ق. در معرکهای با لشکر مروانیان به فرماندهی محمد بن عبدالملک سعدی در وادی القری کشته شد. پس از آگاهی مردم مدینه از شکست خوارج، آنان نیز بقایای خارجیان را در مدینه از میان بردند.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص296-304؛ البدایة و النهایه، ج10، ص35-36؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص210-211.</ref> (جدول شماره 3) | ||
==امارت مدینه در دوره خلافت ابن زبیر== | ==امارت مدینه در دوره خلافت ابن زبیر== | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
|- | |- | ||
! | ! امراي مدينه در خلافت عبدالله بن زبير!! سال | ||
|- | |- | ||
| عبيدالله بن زبير بن عوام | | عبيدالله بن زبير بن عوام || 64 | ||
|- | |- | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
|- | |- | ||
| عبيدة بن زبير بن عوام | | عبيدة بن زبير بن عوام || 64 | ||
|- | |- | ||
| مصعب بن زبير بن عوام || 65 | | مصعب بن زبير بن عوام || 65 | ||
|- | |- | ||
| عبدالله ابوثور || 65 | | عبدالله ابوثور || 65 | ||
|- | |- | ||
| حارث بن حاطب || | | حارث بن حاطب || | ||
|- | |- | ||
| ابو قيس || | | ابو قيس || | ||
|- | |- | ||
| جابر بن اسود || | | جابر بن اسود || | ||
|- | |- | ||
| وهب بن معتب || 65 | | وهب بن معتب || 65 | ||
|- | |- | ||
| عبدالرحمن بن محمد بن اشعث || 68 | | عبدالرحمن بن محمد بن اشعث || 68 | ||
|- | |- | ||
| طلحة بن عبدالله بن عوف || 70-72 | | طلحة بن عبدالله بن عوف || 70-72 | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
در این دوره، امیر مدینه تنها یک مقام سنتی تشریفاتی برای اداره امور اوقاف مربوط به اشراف به شمار میرفت و نامش در پی نام سلطان عثمانی و امیر مکه که بالاتر از او بود، در خطبهها یاد میشد. انجام کارهای تبعیضآمیز و فشار کارگزاران عثمانی بر مردم مدینه و مهاجرت اجباری برای بسیاری از آنان برای اجرای سیاست ترکسازی حجاز<ref>قصة الاشراف و ابن سعود، ص174؛ فصول من تاریخ المدینه، ص40، 48.</ref> و نیز ناآرامیها و نبرد قدرت میان امیران مدینه و عثمانیها به زندگی مردم آسیب فراوان وارد کرد.<ref>المدینة المنورة فی التاریخ، ص148.</ref> این درگیریها به حدی بود که [[عبدالرحمن انصاری]] (م. 1342ق.) در فاصله حدود 90 سال میان 1111 تا 1203ق. هفت درگیری را در مدینه گزارش کرده که با دار و دسته یکی از اغوات مرتبط بود.<ref>الاخبار الغریبه، ص8، 20-90.</ref> | در این دوره، امیر مدینه تنها یک مقام سنتی تشریفاتی برای اداره امور اوقاف مربوط به اشراف به شمار میرفت و نامش در پی نام سلطان عثمانی و امیر مکه که بالاتر از او بود، در خطبهها یاد میشد. انجام کارهای تبعیضآمیز و فشار کارگزاران عثمانی بر مردم مدینه و مهاجرت اجباری برای بسیاری از آنان برای اجرای سیاست ترکسازی حجاز<ref>قصة الاشراف و ابن سعود، ص174؛ فصول من تاریخ المدینه، ص40، 48.</ref> و نیز ناآرامیها و نبرد قدرت میان امیران مدینه و عثمانیها به زندگی مردم آسیب فراوان وارد کرد.<ref>المدینة المنورة فی التاریخ، ص148.</ref> این درگیریها به حدی بود که [[عبدالرحمن انصاری]] (م. 1342ق.) در فاصله حدود 90 سال میان 1111 تا 1203ق. هفت درگیری را در مدینه گزارش کرده که با دار و دسته یکی از اغوات مرتبط بود.<ref>الاخبار الغریبه، ص8، 20-90.</ref> | ||
==امارت | ==امارت سعودی و تخریب بقیع== | ||
در دوران دولت اول سعودی، به سال 1220ق. مدینه به محاصره نیروهای سعودی و وهابی درآمد و امارت مدینه به [[سعود بن عبدالعزیز]] سپرده شد. وی با توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.<ref>من اخبار الحجاز و النجد، ص104؛ عنوان المجد فی تاریخ نجد، ص137؛ البقیع، ص84-85.</ref> از این هنگام تا سال 1227ق. [[مبارک بن مضیان ظاهری]] از سوی عبدالعزیز بن سعود امارت مدینه را بر عهده داشت.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص400.</ref> | در دوران دولت اول سعودی، به سال 1220ق. مدینه به محاصره نیروهای سعودی و وهابی درآمد و امارت مدینه به [[سعود بن عبدالعزیز]] سپرده شد. وی با توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.<ref>من اخبار الحجاز و النجد، ص104؛ عنوان المجد فی تاریخ نجد، ص137؛ البقیع، ص84-85.</ref> از این هنگام تا سال 1227ق. [[مبارک بن مضیان ظاهری]] از سوی عبدالعزیز بن سعود امارت مدینه را بر عهده داشت.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص400.</ref> | ||
خط ۴۱۴: | خط ۴۱۴: | ||
* '''تذکرة الحفّاظ''': الذهبی (م. 748ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی | * '''تذکرة الحفّاظ''': الذهبی (م. 748ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی | ||
* '''ترتیب الاداره (نظام الحکومة النبویه)''': | * '''ترتیب الاداره (نظام الحکومة النبویه)''': عبدالحی الکتانی، بیروت، دار الکتاب العربی | ||
* '''تنظیمات الدولة فی عهد الملک عبدالعزیز''': ابراهیم بن عویض، ریاض، العبیکان، 1414ق | * '''تنظیمات الدولة فی عهد الملک عبدالعزیز''': ابراهیم بن عویض، ریاض، العبیکان، 1414ق | ||
خط ۴۴۴: | خط ۴۴۴: | ||
* '''شرح نهج البلاغه''': ابن ابی الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق | * '''شرح نهج البلاغه''': ابن ابی الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق | ||
* '''شرف النبی (شرف المصطفی)''': | * '''شرف النبی (شرف المصطفی)''': ابوسعید خرگوشی (م. 406ق.)، مکه، دار البشائر، 1424ق | ||
* '''شفاء الغرام''': محمد الفاسی (م. 832ق.)، ترجمه، مقدس، مشعر، 1386ش | * '''شفاء الغرام''': محمد الفاسی (م. 832ق.)، ترجمه، مقدس، مشعر، 1386ش | ||
خط ۴۵۴: | خط ۴۵۴: | ||
* '''الضوء اللامع''': شمس الدین السخاوی (م. 902ق.)، بیروت، دار مکتبة الحیاة | * '''الضوء اللامع''': شمس الدین السخاوی (م. 902ق.)، بیروت، دار مکتبة الحیاة | ||
* '''الطبقات الکبری (الخامسه)''': | * '''الطبقات الکبری (الخامسه)''': ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش اسلمی، طائف، مکتبة الصدیق، 1414ق | ||
* '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق | * '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق | ||
خط ۴۶۶: | خط ۴۶۶: | ||
* '''عمدة الطالب''': ابن عنبه (م. 828ق.)، قم، انصاریان، 1417ق | * '''عمدة الطالب''': ابن عنبه (م. 828ق.)، قم، انصاریان، 1417ق | ||
* '''عیون اخبار الرضا(ع)''': | * '''عیون اخبار الرضا(ع)''': الصدوق (م. 381ق.)، بیروت، اعلمی، 1404ق | ||
* '''عیون الاثر''': ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق | * '''عیون الاثر''': ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق | ||
خط ۵۱۴: | خط ۵۱۴: | ||
* '''المدینة المنورة فی التاریخ''': عبدالسلامهاشم حافظ، دمشق، ملتزم الطبع، 1402ق | * '''المدینة المنورة فی التاریخ''': عبدالسلامهاشم حافظ، دمشق، ملتزم الطبع، 1402ق | ||
* '''المدینة المنوره (مجله)''': | * '''المدینة المنوره (مجله)''': مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره | ||
* '''المدینة المنورة فی العصر المملوکی''': عبدالرحمن المدیرس، مرکز الملک فیصل، 1422ق | * '''المدینة المنورة فی العصر المملوکی''': عبدالرحمن المدیرس، مرکز الملک فیصل، 1422ق |
ویرایش