۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
زید بن سهل بن اسود، مشهور به ابوطلحه انصاری، از تیره بنینجّارِ [[خزرج]]<ref>المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۲۳۴.</ref> | زید بن سهل بن اسود، مشهور به ابوطلحه انصاری، از تیره بنینجّارِ [[خزرج]]<ref>المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۲۳۴.</ref> و مادرش عُباده دختر [[مالک بن عدی|مالک بن عَدِی]] بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳-۵۵۴.</ref> از زندگی روزگار جاهلی وی گزارشی در دست نیست. در [[بیعت عقبه دوم|بیعتِ عَقَبه دوم]] به سال سیزدهم بعثت حضور داشت و از سوی [[پیامبر(ص)]] به عنوان یکی از [[نقیبان دوازدهگانه]] قبایل [[اوس]] و خزرج برگزیده شد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.</ref> پیامبر(ص) پس از [[هجرت]]، میان او و [[ارقم بن ابیارقم]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۵.</ref> و بر پایه گزارشی، [[ابوعبیدة بن جراح]] پیمان برادری بست.<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۲.</ref> | ||
ابوطلحه از [[راوی|راویان]] احادیث پیامبر بود.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.</ref> | ابوطلحه از [[راوی|راویان]] احادیث پیامبر بود.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.</ref> | ||
==شرکت در غزوهها== | ==شرکت در غزوهها== | ||
ابوطلحه در همة [[غزوه|غزوهها]] همراه پیامبر بود و از تیراندازان زبردست وی به شمار میرفت. از آنجا که صدای بلندی داشت، پیامبر قدرت صدای او را از نیروی ۱۰۰۰ مرد برتر دانست.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳؛ الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۷-۱۶۹۸.</ref> | ابوطلحه در همة [[غزوه|غزوهها]] همراه پیامبر بود و از تیراندازان زبردست وی به شمار میرفت. از آنجا که صدای بلندی داشت، پیامبر قدرت صدای او را از نیروی ۱۰۰۰ مرد برتر دانست.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳؛ الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۷-۱۶۹۸.</ref> در [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]] به سال سوم هجری نقشی مؤثر داشت. در این جنگ پیشاپیش رسول خدا تیر میانداخت<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> و کمان او در همین غَزوه شکست.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۳۳.</ref> به گفته خودش، در جنگ خیبر به سال ششم هجری نیز دوشادوش پیامبر بوده است.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷.</ref> او در [[غزوه حنین|غَزوه حُنَین]] به سال هشتم هجری بیست نفر از [[مشرکان]] را از پای درآورد و وسایلشان را از آنِ خود ساخت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۸.</ref> وی در [[حجة الوداع]] حضور داشت و موی تراشیده رسول خدا را برای تبرک برگرفت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۶.</ref> | ||
==انفاقهای ابوطلحه== | ==انفاقهای ابوطلحه== | ||
ابوطلحه اهل [[انفاق]] بود. روزی وی با مشاهده آثار گرسنگی در [[پیامبر(ص)]] غذایی برای او فراهم کرد؛ اما پیامبر آن غذا را میان اصحاب تقسیم کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۱۹۷-۱۹۸؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۱۸-۱۲۱.</ref> | ابوطلحه اهل [[انفاق]] بود. روزی وی با مشاهده آثار گرسنگی در [[پیامبر(ص)]] غذایی برای او فراهم کرد؛ اما پیامبر آن غذا را میان اصحاب تقسیم کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۱۹۷-۱۹۸؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۱۸-۱۲۱.</ref> ابوطلحه در پی نزول [[آیه]] ۹۲ [[سوره آل عمران]]، «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ...» ()<ref>ترجمه فولادوند.</ref> نخلستانی آباد را که روبهروی [[مسجدالنبی]] داشت، به پیامبر واگذاشت و سپس به پیشنهاد او، آن را برای خویشانش وقف کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۶۵-۶۶؛ روضالجنان، ج۴، ص۴۲۷.</ref> <br /> | ||
در گزارشی از [[ابوهریره|ابوهُرَیرَه]]، مردی خدمت پیامبر(ص) رسید و از وی خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و چون غذایی اندک در خانه داشت، به همسرش سفارش کرد که پیش از آمادهکردن شام، چراغ را خاموش کند و بچهها را گرسنه بخواباند و سپس برای مهمان پیامبر غذا فراهم سازد. فردای آن شب، هنگامی که مهمان پیامبر این کار ابوطلحه و همسرش را برای پیامبر(ص) بازگفت، وی از مهماننوازی آن دو به نیکی یاد کرد. بر پایه این گزارش، آیه «ویؤثِرونَ عَلَی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئک هُمُ المُفلِحون»<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref> | در گزارشی از [[ابوهریره|ابوهُرَیرَه]]، مردی خدمت پیامبر(ص) رسید و از وی خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و چون غذایی اندک در خانه داشت، به همسرش سفارش کرد که پیش از آمادهکردن شام، چراغ را خاموش کند و بچهها را گرسنه بخواباند و سپس برای مهمان پیامبر غذا فراهم سازد. فردای آن شب، هنگامی که مهمان پیامبر این کار ابوطلحه و همسرش را برای پیامبر(ص) بازگفت، وی از مهماننوازی آن دو به نیکی یاد کرد. بر پایه این گزارش، آیه «ویؤثِرونَ عَلَی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئک هُمُ المُفلِحون»<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref> ()<ref>ترجمه فولادوند.</ref> درباره این ماجرا نازل شده است.<ref>روض الجنان، ج۱۹، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۹۵.</ref> البته [[عبدالله بن مسعود]] نزول این آیه و رویداد پیشگفته را درباره [[امام علی(ع)]] دانسته است.<ref>مناقب، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۸؛ الصافی، ج۵، ص۱۵۷.</ref> | ||
==کندن قبر پامبر(ص)== | ==کندن قبر پامبر(ص)== | ||
بر اساس نقلی، [[پیامبر(ص)]] در واپسین روزهای عمر خود، به ابوطلحه گفت که سلامش را به قوم خود برساند. سپس عفاف و استقامت آنان را ستود.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۲.</ref> | بر اساس نقلی، [[پیامبر(ص)]] در واپسین روزهای عمر خود، به ابوطلحه گفت که سلامش را به قوم خود برساند. سپس عفاف و استقامت آنان را ستود.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۲.</ref> وی از گورکنان [[مدینه]] بود<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳، الثقات، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و پس از وفات پیامبر(ص) قبر وی را کند و [[لحد|لَحَد]] را آماده ساخت.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۹۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴.</ref> | ||
==نظارت بر شورای عمر== | ==نظارت بر شورای عمر== | ||
در منابع از او تا پایان خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] گزارشی نیامده است. عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایی شش نفره به ابوطلحه فرمان داد با همراهی ۵۰ مرد مسلح این شش نفر را در خانهای جمع کند و سه روز به آنان مهلت دهد تا یکی را از میان خود به عنوان [[خلیفه]] انتخاب کنند و اگر پس از سه روز این کار را انجام ندادند، آنان را گردن بزند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> | در منابع از او تا پایان خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] گزارشی نیامده است. عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایی شش نفره به ابوطلحه فرمان داد با همراهی ۵۰ مرد مسلح این شش نفر را در خانهای جمع کند و سه روز به آنان مهلت دهد تا یکی را از میان خود به عنوان [[خلیفه]] انتخاب کنند و اگر پس از سه روز این کار را انجام ندادند، آنان را گردن بزند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> او نیز سوگند یاد کرد که بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.<ref>قاموس الرجال، ج۴، ص۵۵۲.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
برخی درگذشت ابوطلحه را درسال ۳۴ق در۷۰ سالگی در مدینه دانسته و گفتهاند: [[عثمان بن عفان]] بر جنازهاش نماز خوانده است؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ المعارف، ص۲۷۱.</ref> | برخی درگذشت ابوطلحه را درسال ۳۴ق در۷۰ سالگی در مدینه دانسته و گفتهاند: [[عثمان بن عفان]] بر جنازهاش نماز خوانده است؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ المعارف، ص۲۷۱.</ref> امّا گروهی معتقدند که وی در سفری دریایی در کشتی درگذشته و پس از هفت روز در جزیرهای مدفون شده است.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.</ref> درخصوص وفات او سالهای۳۲، ۳۳، ۳۴ و ۵۱ق. ذکر شده است.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۳.</ref> ابوزُرعه دمشقی وفات او را در شام دانسته است.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.</ref> | ||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
امسُلَیم رُمَیصاء دختر مِلْحان بن خالد از تیره بنیغَنَم بن نجار را همسر و ابوعمیر و عبدالله را فرزندان ابوطلحه دانستهاند. ابوعمیر در کودکی درگذشت<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الثقات، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴؛ الاعلام، ج۳، ص۳۳.</ref> | امسُلَیم رُمَیصاء دختر مِلْحان بن خالد از تیره بنیغَنَم بن نجار را همسر و ابوعمیر و عبدالله را فرزندان ابوطلحه دانستهاند. ابوعمیر در کودکی درگذشت<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الثقات، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴؛ الاعلام، ج۳، ص۳۳.</ref> و عبدالله در [[جنگ صفین]] همراه [[امام علی(ع)]] با سپاه [[معاویه]] جنگید.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۳۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۸۰.</ref> اسحاق فرزند عبدالله از [[راوی|راویان]] مشهور بود.<ref>السنن الکبری، ج۱، ص۴۴؛ فتح الباری، ج۵، ص۲۸۶؛ عمدة القاری، ج۵، ص۳۵.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
ویرایش