الارتسامات اللطاف فی خاطر الحاج الی اقدس مطاف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> '
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ')
خط ۳۲: خط ۳۲:


==نویسنده==
==نویسنده==
الارتسامات اللطاف فی خاطر الحاج الی اقدس مطاف، سفرنامه [[حج]] نوشته [[شکیب ارسلان]]، نویسنده نام‌آور عرب، از سران نهضت بیداری اسلامی و در زمره شاگردان [[محمد عبده]] است. شکیب ارسلان در خاندانی سرشناس در روستای شویفات نزدیک [[بیروت]] به سال ۱۸۶۹م/۱۲۸۶ق زاده شد و تحصیلات ابتدایی را در روستای محل زندگی خود آغاز کرد. در ۱۸۷۹م به مدرسه حکمت در بیروت وارد شد. از استادان او در این مدرسه، می‌توان از عبدالله بستانی، ادیب برجسته آن روزگار، نام برد. سپس در سال ۱۸۸۷م به مدرسه سلطانیه رفت و در درس‌های [[محمد عبده]] که در آن هنگام از [[مصر]] به [[لبنان]] تبعید شده بود، شرکت جست. رابطه نزدیک محمد عبده با پدر شکیب، تأثیر او بر شخصیت شکیب را عمیق‌تر کرد.<ref>شکیب ارسلان، ص۲۴.</ref>   پس از چندی در سفر به مصر، به حلقه شاگردان محمد عبده پای نهاد و در سن جوانی نوشتن در مجله المؤید و روزنامه الاهرام را آغاز کرد.<ref>شکیب ارسلان، ص۲۸.</ref>   اثرپذیری او از نهضت بیداری اسلامی با سفرش به [[استانبول]] و دیدار با [[سیدجمال الدین اسدآبادی]] کامل شد.<ref>شکیب ارسلان، ص۲۸.</ref>
الارتسامات اللطاف فی خاطر الحاج الی اقدس مطاف، سفرنامه [[حج]] نوشته [[شکیب ارسلان]]، نویسنده نام‌آور عرب، از سران نهضت بیداری اسلامی و در زمره شاگردان [[محمد عبده]] است. شکیب ارسلان در خاندانی سرشناس در روستای شویفات نزدیک [[بیروت]] به سال ۱۸۶۹م/۱۲۸۶ق زاده شد و تحصیلات ابتدایی را در روستای محل زندگی خود آغاز کرد. در ۱۸۷۹م به مدرسه حکمت در بیروت وارد شد. از استادان او در این مدرسه، می‌توان از عبدالله بستانی، ادیب برجسته آن روزگار، نام برد. سپس در سال ۱۸۸۷م به مدرسه سلطانیه رفت و در درس‌های [[محمد عبده]] که در آن هنگام از [[مصر]] به [[لبنان]] تبعید شده بود، شرکت جست. رابطه نزدیک محمد عبده با پدر شکیب، تأثیر او بر شخصیت شکیب را عمیق‌تر کرد.<ref>شکیب ارسلان، ص۲۴.</ref> پس از چندی در سفر به مصر، به حلقه شاگردان محمد عبده پای نهاد و در سن جوانی نوشتن در مجله المؤید و روزنامه الاهرام را آغاز کرد.<ref>شکیب ارسلان، ص۲۸.</ref> اثرپذیری او از نهضت بیداری اسلامی با سفرش به [[استانبول]] و دیدار با [[سیدجمال الدین اسدآبادی]] کامل شد.<ref>شکیب ارسلان، ص۲۸.</ref>  


شکیب ارسلان شعر می‌سرود و نثری زیبا داشت. نیز به تصحیح برخی متون کهن می‌پرداخت. جز آثار ادبی، بیشتر نوشته‌هایش درباره تاریخ و وضعیت [[مسلمان|مسلمانان]] در جهان است.<ref>شکیب ارسلان، ص۳۷۲-۳۷۳؛ مصادر الدراسة الادبیه، ج۲، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref>   از این دست آثار، کتاب نام‌آور حاضر العالم الاسلامی است که با عنوان امروز مسلمین، به فارسی برگردانده شده و شامل مقدمه‌ای از شکیب برای خواننده فارسی زبان است.
شکیب ارسلان شعر می‌سرود و نثری زیبا داشت. نیز به تصحیح برخی متون کهن می‌پرداخت. جز آثار ادبی، بیشتر نوشته‌هایش درباره تاریخ و وضعیت [[مسلمان|مسلمانان]] در جهان است.<ref>شکیب ارسلان، ص۳۷۲-۳۷۳؛ مصادر الدراسة الادبیه، ج۲، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref> از این دست آثار، کتاب نام‌آور حاضر العالم الاسلامی است که با عنوان امروز مسلمین، به فارسی برگردانده شده و شامل مقدمه‌ای از شکیب برای خواننده فارسی زبان است.


[[شکیب ارسلان]] از سیاستمدارانی است که در سال‌های پیش از فروپاشی [[دولت عثمانی]]، تقویت خلافت عثمانی را که تنها قدرت مهم [[جهان اسلام]] در برابر اروپای آن دوران بود، راهکار اصلی برای رویارویی با سلطه اروپا می‌دانستند.<ref>الامیر شکیب ارسلان، ص۷۰-۷۱.</ref>   وی پس از جنگ جهانی اول که با تجزیه عثمانی و اشغال [[سوریه]] به دست فرانسه همراه بود، ناچار شد سوریه را ترک کند. سپس به آلمان و سوئیس رفت و تا چند ماه پایانی عمرش در اروپا ماند.<ref>شکیب ارسلان، ص۸۰.</ref>
[[شکیب ارسلان]] از سیاستمدارانی است که در سال‌های پیش از فروپاشی [[دولت عثمانی]]، تقویت خلافت عثمانی را که تنها قدرت مهم [[جهان اسلام]] در برابر اروپای آن دوران بود، راهکار اصلی برای رویارویی با سلطه اروپا می‌دانستند.<ref>الامیر شکیب ارسلان، ص۷۰-۷۱.</ref> وی پس از جنگ جهانی اول که با تجزیه عثمانی و اشغال [[سوریه]] به دست فرانسه همراه بود، ناچار شد سوریه را ترک کند. سپس به آلمان و سوئیس رفت و تا چند ماه پایانی عمرش در اروپا ماند.<ref>شکیب ارسلان، ص۸۰.</ref>  


پس از فروپاشی دولت عثمانی، شکیب ارسلان ناسیونالیسم عربی را زمینه‌ای مناسب برای رویارویی با استعمار اروپا یافت. وی افزون بر راه‌اندازی مجله «la nation Arabe» به زبان فرانسوی در سوئیس، در اقدامات دیپلماتیک برای مبارزه با استعمار شرکت فعال داشت و در سال ۱۹۲۲م برای دفاع از حقوق عرب، همراه گروه سوری [[فلسطین|فلسطینی]] به مقر جامعه ملل رفت.<ref>شکیب ارسلان، ص۴۱.</ref>   وی پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۶م به وطنش بازگشت و در همان سال درگذشت.<ref>شکیب ارسلان، ص۵۵؛ الامیر شکیب ارسلان، ص۹۹.</ref>
پس از فروپاشی دولت عثمانی، شکیب ارسلان ناسیونالیسم عربی را زمینه‌ای مناسب برای رویارویی با استعمار اروپا یافت. وی افزون بر راه‌اندازی مجله «la nation Arabe» به زبان فرانسوی در سوئیس، در اقدامات دیپلماتیک برای مبارزه با استعمار شرکت فعال داشت و در سال ۱۹۲۲م برای دفاع از حقوق عرب، همراه گروه سوری [[فلسطین|فلسطینی]] به مقر جامعه ملل رفت.<ref>شکیب ارسلان، ص۴۱.</ref> وی پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۶م به وطنش بازگشت و در همان سال درگذشت.<ref>شکیب ارسلان، ص۵۵؛ الامیر شکیب ارسلان، ص۹۹.</ref>  


==محتوا==
==محتوا==
[[شکیب ارسلان]] دو بار به [[حجاز]] سفر کرد. سفر نخست به قصد ادای [[حج]] در سال ۱۹۲۹م و سفر دوم برای شرکت در مذاکرات صلح [[عربستان]] و [[یمن]] در سال ۱۹۳۴م صورت پذیرفت. کتاب الارتسامات اللطاف رهاورد سفر اول او است.<ref>الامیر شکیب ارسلان، ص۹۰-۹۱.</ref>   وی هنگام ورود به [[حجاز]]، با استقبال [[عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود]]، سلطان حجاز، روبه‌رو شد و در مکه در خانه وزیر امور خارجه اقامت گزید.(ص۱۴۱) او کتاب خود را به عبدالعزیز اهدا کرده و وی را به پاس برقراری آبادانی و امنیت در حجاز ستوده است.(ص۳۱)
[[شکیب ارسلان]] دو بار به [[حجاز]] سفر کرد. سفر نخست به قصد ادای [[حج]] در سال ۱۹۲۹م و سفر دوم برای شرکت در مذاکرات صلح [[عربستان]] و [[یمن]] در سال ۱۹۳۴م صورت پذیرفت. کتاب الارتسامات اللطاف رهاورد سفر اول او است.<ref>الامیر شکیب ارسلان، ص۹۰-۹۱.</ref> وی هنگام ورود به [[حجاز]]، با استقبال [[عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود]]، سلطان حجاز، روبه‌رو شد و در مکه در خانه وزیر امور خارجه اقامت گزید.(ص۱۴۱) او کتاب خود را به عبدالعزیز اهدا کرده و وی را به پاس برقراری آبادانی و امنیت در حجاز ستوده است.(ص۳۱)


در الارتسامات اللطاف افزون بر گزارش رخدادهای سفر، ویژگی‌های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی سرزمین حجاز، به ویژه [[مکه]] و [[طائف]] در دهه سوم سده بیستم میلادی، نظریه‌ها و اندیشه‌های نویسنده هم آمده است.  
در الارتسامات اللطاف افزون بر گزارش رخدادهای سفر، ویژگی‌های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی سرزمین حجاز، به ویژه [[مکه]] و [[طائف]] در دهه سوم سده بیستم میلادی، نظریه‌ها و اندیشه‌های نویسنده هم آمده است.