۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب هُذَلی<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۵۵؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۹۷.</ref> | عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب هُذَلی<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۵۵؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۹۷.</ref> از تیره بنی مخزوم [[قریش]] است.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰.</ref> از آن رو که به هُذَیل بن مدرکه از عرب [[عدنانی]] نسب میبُرد، به هُذَلی مشهور بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۵؛ الطبقات، ج۳، ص۱۵۰.</ref> کنیهاش ابوعبدالرحمن<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۱؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۰.</ref> و ابن ام عبد ثبت گشته است؛ زیرا مادرش ام عبد بنت عَبدِودّ بن سواء از هُذیل بود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۲.</ref> بر پایه گزارشی، [[پیامبر(ص)]] کنیه ابوعبدالرحمن را به او داد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۲.</ref> به سبب همپیمانی پدرش با [[بنیزهره]] از تیرههای قریش، وی را «حلیف بنیزهره» خواندهاند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۰.</ref> | ||
مادر ابن مسعود از [[راویان]] حدیث پیامبر بود.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۴۶؛ اسد الغابه، ج۶، ص۳۶۳.</ref> | مادر ابن مسعود از [[راویان]] حدیث پیامبر بود.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۴۶؛ اسد الغابه، ج۶، ص۳۶۳.</ref> همسر وی، زینب بنت عبدالله ثقفیه، نیز راوی [[حدیث]] بود.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۵۶.</ref> او دو پسر به نام عبدالرحمن و ابوعبیده داشت.<ref>الطبقات، ج۶، ص۲۱۰؛ تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۹۵.</ref> | ||
==اوصاف ظاهری== | ==اوصاف ظاهری== | ||
گفتهاند: قامتی کوتاه داشت و ساق پاهایش لاغر بود؛ به گونهای که چون به دستور [[پیامبر اسلام(ص)]] بالای درختی رفت، نازکی پاهایش برخی را به خندهانداخت. پیامبر گفت: «رِجْلُ عبدِالله فی المیزان أثقَلُ مِن أُحُد»؛ «پای عبدالله در قیامت از کوه [[احد|اُحد]] سنگینتر است».<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۰؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۹-۹۹۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۴.</ref> | گفتهاند: قامتی کوتاه داشت و ساق پاهایش لاغر بود؛ به گونهای که چون به دستور [[پیامبر اسلام(ص)]] بالای درختی رفت، نازکی پاهایش برخی را به خندهانداخت. پیامبر گفت: «رِجْلُ عبدِالله فی المیزان أثقَلُ مِن أُحُد»؛ «پای عبدالله در قیامت از کوه [[احد|اُحد]] سنگینتر است».<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۰؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۹-۹۹۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۴.</ref> او در رفتارش به پیامبر تشبّه میورزید.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۸.</ref> در وصفش گفتهاند: موی سر را تا پشت گوش فرو میگذاشت و خضاب نمیکرد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۳.</ref> نیز لباسش سفید، پاکیزه و خوشبو بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۵، ۲۲۴.</ref> | ||
==اسلامآوردن== | ==اسلامآوردن== | ||
درباره زمان اسلامآوردن ابن مسعود اختلاف است. برخی او را ششمین پذیرنده اسلام دانسته و از این رو او را «سادسُ سِتَّة» گفتهاند؛<ref>المستدرک، ج۳، ص۳۱۳؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۱؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> | درباره زمان اسلامآوردن ابن مسعود اختلاف است. برخی او را ششمین پذیرنده اسلام دانسته و از این رو او را «سادسُ سِتَّة» گفتهاند؛<ref>المستدرک، ج۳، ص۳۱۳؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۱؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> اما ابن اسحاق و برخی دیگر او را بیست و دومین اسلام آورنده شمردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۴.</ref> در نحوه اسلام او آمده است که هنگام چراندن گوسفندان، اعجازی از پیامبر اسلام دید و مسلمان شد<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۷۹؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۷-۹۸۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۱.</ref> و از پیامبر خواست که به او دانش بیاموزد. پیامبر فرمود: «إنّک لَغلامٌ مُعَلَّم» (تو پسری تعلیم یافتهای).<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۱؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> با توجه به این گزارشها، اسلام آوردنش پیش از دعوت پیامبر در [[دار ارقم|دارُ اَرقم]] بوده است؛ چنانکه واقدی بدان اشاره دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref> | ||
ابن مسعود نخستین نومسلمانی بود که داوطلبانه [[سوره الرحمن]] را با صدای بلند بر مشرکان [[مکه]] خواند و به همین سبب [[قریش]] او را زیر ضرب و شتم گرفتند؛ ولی از تلاوت دست برنداشت تا خواندن آن آیات را به پایان رساند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۱؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | ابن مسعود نخستین نومسلمانی بود که داوطلبانه [[سوره الرحمن]] را با صدای بلند بر مشرکان [[مکه]] خواند و به همین سبب [[قریش]] او را زیر ضرب و شتم گرفتند؛ ولی از تلاوت دست برنداشت تا خواندن آن آیات را به پایان رساند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۱؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | ||
او همراه مادرش که اسلام آورده بود، در منزل پیامبر خدمت میکرد و در سفر و حضر همراه وی بود و به نگهداری لوازم شخصی او همچون جامه و کفش و فراهمآوردن بسترش اهتمام داشت.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> | او همراه مادرش که اسلام آورده بود، در منزل پیامبر خدمت میکرد و در سفر و حضر همراه وی بود و به نگهداری لوازم شخصی او همچون جامه و کفش و فراهمآوردن بسترش اهتمام داشت.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> ازاین رو، او را «صاحبُ النَّعلَینِ و السِّواکِ و الوَساد» (صاحب کفش و مسواک و بستر) لقب دادهاند.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۷؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ الاصابه، ج۴، ص۲۰۰.</ref> | ||
==ذوالهجرتین== | ==ذوالهجرتین== | ||
ابن مسعود را به سبب [[هجرت]] به [[حبشه]] و [[مدینه]] ذوالهِجرَتِین گفتهاند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۲.</ref> | ابن مسعود را به سبب [[هجرت]] به [[حبشه]] و [[مدینه]] ذوالهِجرَتِین گفتهاند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۲.</ref> در هجرت دوم، برادرش عتبه نیز حضور داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۳.</ref> در حبشه در بازاری به خرید و فروش اشتغال داشت.<ref>دلائل النبوه، ج۲، ص۲۹۹.</ref> البته [[ابن اسحاق]] از ۱۰ مرد و چهار زن در [[هجرت اول]] نام میبرد که نام او در میانشان نیست.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref> [[ابن حجر]] نیز تنها از حضور وی در [[هجرت دوم]] سخن گفته است.<ref>فتح الباری، ج۷، ص۱۹۰.</ref> به نقلی وی در پی شایعه اسلامآوردن [[مکه|مکیان]] از حبشه بازگشت؛ اما برخلاف دیگران که با استفاده از قانون جِوار یا مخفیانه در مکه ماندند،<ref>تاریخ طبری، ج۲, ص۳۴۰-۳۴۱.</ref> به حبشه بازگشت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۶۰.</ref> | ||
پس از هجرت پیامبر به [[یثرب]]، به آن شهر رفت و پیامبر میان او و [[معاذ بن جبل]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۸.</ref> | پس از هجرت پیامبر به [[یثرب]]، به آن شهر رفت و پیامبر میان او و [[معاذ بن جبل]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۸.</ref> یا [[زبیر بن عوام]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲.</ref> پیمان برادری برقرار کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲.</ref> [[ابن حجر]] برادری او را با [[زبیر]] در مکه دانسته و پس از هجرت از برادری او با [[سعد بن معاذ]] یاد کرده است.<ref>الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> پیامبر جایگاه او و برادرش را در انتهای [[مسجدالنبی]] در خطه [[بنیزهره]] تعیین کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۷.</ref> وی در مدینه کنار مسجد النبی خانه داشت و با مادر خود پیوسته به خانه پیامبر آمد و شد میکرد؛ تا آن اندازه که [[ابوموسی اشعری]] هنگام ورود به مدینه پنداشت که ابن مسعود و مادرش از [[اهل بیت]] هستند.<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۷.</ref> | ||
==شرکت در غزوهها== | ==شرکت در غزوهها== | ||
ابن مسعود در همه [[غزوه|غزوههای]] پیامبر حاضر بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> | ابن مسعود در همه [[غزوه|غزوههای]] پیامبر حاضر بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> در جنگ بدر [[ابوجهل]] را خود او کشت. پیامبر که از کشتهشدن ابوجهل خشنود شده بود، شمشیر او را به ابن مسعود بخشید.<ref>المغازی، ج۱، ص۸۹-۹۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶، ۷۱۰-۷۱۱.</ref> از گفتوگوی وی با [[ابوسلمه]] بر سر کشتن ابوجهل گزارشی در دست است<ref>المغازی، ج۱، ص۹۰.</ref> که نطبق آن ابتدا ابوسلمه باور نمیکرد که ابوجهل کشته شده است؛ اما با توضیح ابن مسعود، آن را پذیرفت. [[ابن عباس]] وی را از اندک یاران پیامبر میداند که در [[غزوه احد|غزوه اُحُد]] در کنار پیامبر پایداری کردند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۷.</ref> او اعجاز رسول خدا و نیز گمشدن ناقه او را در [[غزوه حدیبیه|غزوه حُدَیبیه]] گزارش کرده است.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۹۱.</ref> گفتهاند: پیامبر به او بشارت [[بهشت]] داده است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸.</ref> | ||
==در دوره خلفا== | ==در دوره خلفا== | ||
گزارشها درباره موضع ابن مسعود نسبت به [[سقیفه]] متفاوتاند. [[شیخ صدوق]] او را از ۱۲ نفری دانسته که خلافت [[ابوبکر]] را نپذیرفتند.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> | گزارشها درباره موضع ابن مسعود نسبت به [[سقیفه]] متفاوتاند. [[شیخ صدوق]] او را از ۱۲ نفری دانسته که خلافت [[ابوبکر]] را نپذیرفتند.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> [[امام علی(ع)]] به سبب حضور ابن مسعود در نماز بر جنازه [[حضرت زهرا]] او را ستایش کرد.<ref>الخصال، ص۴۶۱.</ref> در دوره خلفا به همکاری با آنان روی آورد و در نبردهای [[رده|ردّه]] شرکت کرد.<ref>فتوح البلدان، ص۹۹-۱۰۰.</ref> به نقل سیف بن عمر، او محافظت از غنایم [[یرموک]] را بر عهده داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۹۷.</ref> | ||
ابن مسعود در زمان [[عمر]] در فتح [[شام]] و [[حمص|حِمْص]] شرکت داشت. همو خبر فتح حمص و خمس غنایم را از سوی ابوعبیده به مدینه آورد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۶۰۱.</ref> | ابن مسعود در زمان [[عمر]] در فتح [[شام]] و [[حمص|حِمْص]] شرکت داشت. همو خبر فتح حمص و خمس غنایم را از سوی ابوعبیده به مدینه آورد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۶۰۱.</ref> در سال ۲۱ق، همراه عمار که از جانب خلیفه دوم به حکمرانی [[کوفه]] منصوب شده بود، برای نظارت بر [[بیت المال]] و [[قضاوت]] به [[کوفه]] فرستاده شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۴؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۲.</ref> مدتی نیز در [[مداین]] به تعلیم [[فقه]] و [[قرآن]] پرداخت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.</ref> گفتهاند که مقرری سالانه او ۶۰۰۰ درهم بود و سپس به ۱۵۰۰۰ درهم افزایش یافت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۶۰.</ref> برخی مشاجره میان [[عمار]] و او را سبب عزل عمار از حکمرانی کوفه دانستهاند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۱.</ref> | ||
===اختلاف با عثمان=== | ===اختلاف با عثمان=== | ||
پس از خلافت [[عثمان]]، زمینی با دو نهر در [[عراق]] به او واگذار شد.<ref>فتوح البلدان، ص۲۶۸.</ref> | پس از خلافت [[عثمان]]، زمینی با دو نهر در [[عراق]] به او واگذار شد.<ref>فتوح البلدان، ص۲۶۸.</ref> هنگامی که عثمان [[سعد بن ابیوقاص]] را از حکمرانی کوفه عزل کرد و به جای او [[ولید بن عقبه]] را برگزید که قرآن او را فاسق نامیده و به پیامبر فرمان داده است که به او اعتماد نکند، ابن مسعود به حکمرانی وی اعتراض کرد. ولید به عثمان نوشت که ابن مسعود مردم را بر ضدّ او تحریک میکند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۶.</ref> در پی این درگیری و شکایت، عثمان، ابن مسعود را به [[مدینه]] فراخواند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷.</ref> هنگامی که وی به [[مسجد النبی|مسجد پیامبر]] رسید، عثمان بر منبر بود. عثمان با دیدن عبدالله، او را به حشرهای کثیف تشبیه کرد و پس از اهانت به او دستور داد از مسجد پیامبر بیرونش کنند. غلام عثمان یا عبدالله بن زمعه این فرمان را با خشونت بسیار اجرا کرد؛ به گونهای که دندههای ابن مسعود شکست. [[امام علی(ع)]] و [[عایشه]] به این رفتار عثمان اعتراض کردند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> | ||
ابن مسعود درخواست کرد تا برای [[جهاد]] با کافران به [[شام]] برود؛ اما عثمان به توصیه [[مروان]] اجازه نداد او از مدینه بیرون رود؛ با این استدلال که وی هر جا رود، مردم را ضدّ عثمان تحریک خواهد کرد؛ چنانکه در [[کوفه]] همین کار را انجام داده بود.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> | ابن مسعود درخواست کرد تا برای [[جهاد]] با کافران به [[شام]] برود؛ اما عثمان به توصیه [[مروان]] اجازه نداد او از مدینه بیرون رود؛ با این استدلال که وی هر جا رود، مردم را ضدّ عثمان تحریک خواهد کرد؛ چنانکه در [[کوفه]] همین کار را انجام داده بود.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> به دستور عثمان، مقرری او از بیت المال دو سال قطع شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۷.</ref> اختلاف او با عثمان عوامل دیگر نیز داشت؛ از جمله آن که وی دستور عثمان را در انحصاری شمردن [[مصحف|مُصحَف]] زید بن ثابت، نپذیرفت؛ زیرا او مصحف و قرائت خود را صحیحتر از [[زید بن ثابت|زید]] میدانست و میگفت: آنگاه که زید با کودکان مکه بازی میکرد، من۷۰ سوره قرآن را از زبان پیغمبر حفظ کرده بودم.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۳.</ref> | ||
ابن مسعود همراه گروهی بر جنازه [[ابوذر]] در [[ربذه]] که عثمان او را به آنجا تبعید کرده بود، حاضر شد و پس از [[غسل]] و [[کفن]] وی، بر او نماز گزارد.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۹؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۵.</ref> | ابن مسعود همراه گروهی بر جنازه [[ابوذر]] در [[ربذه]] که عثمان او را به آنجا تبعید کرده بود، حاضر شد و پس از [[غسل]] و [[کفن]] وی، بر او نماز گزارد.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۹؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۵.</ref> زمانی نیز میان او و [[سعد بن ابیوقاص]]، حکمران وقت کوفه، که وام خود را به بیت المال نمیپرداخت، بگومگویی رخ داد. چون این خبر به عثمان رسید، سعد را عزل کرد و بر ابن مسعود نیز خشم گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۱.</ref> وی هنگام مرگ از عثمان خشمگین بود و در عیادت عثمان از خود، از خدا خواست تا حقش را از وی بازستاند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۰.</ref> | ||
از این رو، به [[عمار]] وصیت کرد مخفیانه به خاک سپرده شود تا عثمان بر او نماز نگزارد. عمار به سفارش او عمل کرد و بر وی نماز گزارد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴.</ref> | از این رو، به [[عمار]] وصیت کرد مخفیانه به خاک سپرده شود تا عثمان بر او نماز نگزارد. عمار به سفارش او عمل کرد و بر وی نماز گزارد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴.</ref> جفای عثمان بر او را سبب کینهورزی قبیلهاش [[هُذَیل]] و [[بنیزهره]] با عثمان دانستهاند.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۱۲؛ البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۰۵.</ref> بر پایه برخی گزارشها، [[زبیر]] بر او نماز گزارد و [[وصی]] وی زبیر و فرزندش عبدالله بودند که سرپرستی خانواده و ازدواج دخترانش را عهدهدار شدند.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۵؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۹۴.</ref> گفتهاند شصت و اندی سال زیست و به سال ۳۲ یا ۳۳ق، درگذشت.<ref>انساب الشراف، ج۱۱، ص۲۲۶؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۶؛ الاصابه، ج۴، ص۲۰۰.</ref> | ||
== خانه ابن مسعود== | == خانه ابن مسعود== | ||
خانه ابن مسعود در جهت شمالی [[مسجد النبی]] در همسایگی خانه [[ابوالغیث بن مغیره]]، نواده [[عبدالرحمن بن عوف]]، قرار داشت و دار القراء خوانده میشد.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> | خانه ابن مسعود در جهت شمالی [[مسجد النبی]] در همسایگی خانه [[ابوالغیث بن مغیره]]، نواده [[عبدالرحمن بن عوف]]، قرار داشت و دار القراء خوانده میشد.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> بخشی از این خانه در روزگار [[عبدالملک بن مروان]] (حکومت: ۶۰-۸۵ق.) و بخشی دیگر در دوران [[ولید بن عبدالملک]] (حکومت: ۸۵-۹۵ق.) به دست حاکم مدینه، [[عمر بن عبدالعزیز]]، ویران و به مسجد پیامبر افزوده شد. در سال ۱۶۱ق، [[مهدی عباسی]] به [[جعفر بن سلیمان]] دستور داد مسجد را وسعت بخشد. بدین سان، مسجد به سوی شمال گسترش یافت و خانه ابن مسعود کاملا در محدوده مسجد جای گرفت.<ref>نک: وفاء الوفاء، ج۲، ص۹۲-۱۰۷.</ref> اکنون جای دقیق این خانه مشخص نیست.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۴۴۴.</ref> او در [[کوفه]] نیز کنار مسجد خانهای داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref> | ||
==جایگاه نزد شیعه و سنی== | ==جایگاه نزد شیعه و سنی== | ||
[[اهل سنت]] بر جلالت قدر او اتفاقنظر دارند و او را از [[عشره مبشره|عَشَرهٔ مُبَشَّره]] میدانند.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۴.</ref> | [[اهل سنت]] بر جلالت قدر او اتفاقنظر دارند و او را از [[عشره مبشره|عَشَرهٔ مُبَشَّره]] میدانند.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۴.</ref> در آثار [[امامیه]] هم از ابن مسعود همواره به عنوان یکی از بزرگان صحابه به احترام یاد و به روایتهای او به ویژه احادیثش در تأیید فضیلتهای [[اهل بیت(ع)]] توجه شده است.<ref>نک الخصال، ص۱۷۳، ۴۶۴، ۴۶۷-۴۶۹.</ref> البته علماء [[شیعه]] درباره وی اتفاقنظر ندارند. برخی در شیعهبودن او تردید کردهاند؛ با استناد به ادلهای از جمله روایت منقول از فضل بن شاذان در مورد «مخلط»بودن (راویای که صحیح و ناصحیح را نقل میکند) ابن مسعود،<ref>رجال کشی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> و نیز فتاوای فقهی وی و تخطئهاش در برخی روایتها و ترجیح قرائت ابی بن کعب بر قرائت او از سوی امام صادق(ع).<ref>الکافی، ج۲، ص۶۳۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۵.</ref> | ||
این گروه روایتهای [[شیخ صدوق]] را ضعیف دانستهاند که ابن مسعود را از ۱۲ مخالف [[ابوبکر]] شمرده و از [[پیامبر(ص)]] روایتی در معرفی [[امامان دوازدهگان]]ه جانشین ایشان آورده است.<ref>الخصال، ص۴۶۱، ۴۶۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۵-۳۴۶.</ref> | این گروه روایتهای [[شیخ صدوق]] را ضعیف دانستهاند که ابن مسعود را از ۱۲ مخالف [[ابوبکر]] شمرده و از [[پیامبر(ص)]] روایتی در معرفی [[امامان دوازدهگان]]ه جانشین ایشان آورده است.<ref>الخصال، ص۴۶۱، ۴۶۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۵-۳۴۶.</ref> گروهی دیگر با استدلالهایی وی را [[توثیق]] کردهاند؛ از جمله اینکه [[ابن قولویه]] در [[کامل الزیارات]] از او نقل کرده است.<ref>کامل الزیارات، ص۱۱۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۴-۳۴۵.</ref> | ||
==جایگاه علمی== | ==جایگاه علمی== | ||
ابن مسعود در برخی از مناسبتهای نزول [[قرآن]] حضور داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۲.</ref> | ابن مسعود در برخی از مناسبتهای نزول [[قرآن]] حضور داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۲.</ref> وی از زمان [[پیامبر(ص)]] تعلیم قرآن را آغاز کرد و یکی از چهار تنی بود که پیامبر فراگرفتن قرآن را از آنان سفارش کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۸۵.</ref> ابن مسعود از نخستین حافظان و مشهورترین [[قاریان]] و [[مفسران]] قرآن بود که قرآن را همانگونه که نازل شده بود، تلاوت میکرد. وی در [[علوم قرآنی]] از جمله [[ناسخ و منسوخ]] سرآمد بود.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۳۶۳.</ref> | ||
===مُصحَف ابن مسعود=== | ===مُصحَف ابن مسعود=== | ||
در جریان یکسانسازی نسخههای قرآن در زمان [[عثمان]]، از نسخهای با عنوان مُصحَف ابن مسعود سخن به میان آمده است که به آن توجهی نشده است. عثمان او را که در کوفه بود، امر کرد که مصحف خود را تحویل دهد تا همراه دیگر مصحفها محو شود.گویا نخست ابن مسعود به این امر تن درنداد و در پی نامه عثمان، به مدینه آمد و پس از شنیدن سخنان درشت، به فرمان عثمان مضروب شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۱.</ref> | در جریان یکسانسازی نسخههای قرآن در زمان [[عثمان]]، از نسخهای با عنوان مُصحَف ابن مسعود سخن به میان آمده است که به آن توجهی نشده است. عثمان او را که در کوفه بود، امر کرد که مصحف خود را تحویل دهد تا همراه دیگر مصحفها محو شود.گویا نخست ابن مسعود به این امر تن درنداد و در پی نامه عثمان، به مدینه آمد و پس از شنیدن سخنان درشت، به فرمان عثمان مضروب شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۱.</ref> بر پایه برخی روایتها، مصحف وی سوزانده شد.<ref>تاریخ الخمیس، ج۲، ص۲۷۳.</ref> | ||
البته بر پایه گزارشی، مصحف او در سدههای بعد در [[عراق]] یافت شده است.<ref>المنتظم، ج۱۵، ص۵۹؛ تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۲۳۷.</ref> | البته بر پایه گزارشی، مصحف او در سدههای بعد در [[عراق]] یافت شده است.<ref>المنتظم، ج۱۵، ص۵۹؛ تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۲۳۷.</ref> در سده سوم هجری [[فضل بن شاذان]] نسخهای از مصحف وی را روایت کرده است.<ref>الفهرست، ص۲۹.</ref> مصحف او ۱۱۱ [[سوره]] داشت و به دلیل قرائت [[سوره فاتحه]] در نمازها و اعتقاد وی به این که مُعَوَّذَتَین (سورههای [[سوره فلق|فلق]] و [[سوره ناس|ناس]]) از خود پیامبر است، فاقد سورههای فاتحه و ناس و فلق بود.<ref>الاتقان، ج۱، ص۲۰۳؛ التمهید، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> | ||
===تفسیر=== | ===تفسیر=== | ||
ابن مسعود در روزگار خود فردی آگاه به مفاهیم قرآن و [[اسباب نزول]] آیات شناخته میشد.<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۷-۱۴۹.</ref> | ابن مسعود در روزگار خود فردی آگاه به مفاهیم قرآن و [[اسباب نزول]] آیات شناخته میشد.<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۷-۱۴۹.</ref> او بخشی از تفسیر قرآن را از [[امام علی(ع)]] فراگرفت.<ref>سعد السعود، ص۲۸۵؛ بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۵.</ref> در دورههای بعد، آراء او را مفسران مذاهب گوناگون اسلامی برگرفتهاند. [[سدی|سُدّی]] در تفسیر خود غالباً روایتهای او را نقل کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱، ص۱۰، ۱۸، ۵۹؛ ج۲، ص۴.</ref> ابن مسعود با تربیت شاگردانی چون علقمة بن قیس نخعی، اسود بن یزید نخعی، مسروق بن اجدع، و عبیدة بن عمرو سلمانی، مکتب تفسیری [[کوفه]] را پایهگذاری کرد<ref>الاصابه، ج۱، ص۵۸؛ التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۱۸؛ نک عبدالله بن مسعود، ص۲۸۵-۲۹۸.</ref> که پس از مکتب تفسیری [[مکه]] مهمترین مکتب به شمار میآمد. | ||
===نقل حدیث=== | ===نقل حدیث=== | ||
از آنجا که ابن مسعود مدتی دراز همراه پیامبر بود، احادیث فراوانی از وی روایت کرده است. شمار آنها در کتب روایی به ۸۴۸ میرسد. از این میان، ۶۴ حدیث مورد اتفاق [[بخاری]] و [[مسلم]]، ۲۱ حدیث از [[منفردات]] بخاری و ۳۵ حدیث از منفردات مسلم است. او جز روایات مستقیم از پیامبر، برخی احادیث را از [[صحابه]] دیگر نقل کرده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، «مقدمه»؛ عمدة القاری، ج۱، ص۱۱۵.</ref> | از آنجا که ابن مسعود مدتی دراز همراه پیامبر بود، احادیث فراوانی از وی روایت کرده است. شمار آنها در کتب روایی به ۸۴۸ میرسد. از این میان، ۶۴ حدیث مورد اتفاق [[بخاری]] و [[مسلم]]، ۲۱ حدیث از [[منفردات]] بخاری و ۳۵ حدیث از منفردات مسلم است. او جز روایات مستقیم از پیامبر، برخی احادیث را از [[صحابه]] دیگر نقل کرده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، «مقدمه»؛ عمدة القاری، ج۱، ص۱۱۵.</ref> بسیاری از صحابه چون [[ابن عباس]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[جابر بن عبدالله]] و بسیاری از تابعین چون [[علقمه]]، [[ابووائل]]، [[اسود]]، مسروق، عبیده و قیس بن ابیحازم از او حدیث فراگرفتهاند.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۲۸۲.</ref> بسیاری از احادیث وی را در مسانید مختلف به ویژه مُسنَد [[احمد بن حنبل]] میتوان یافت.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۷۴-۴۶۶.</ref> یحیی بن محمد بن صاعد در اثری مستقل با عنوان مسند عبدالله بن مسعود احادیث او را گرد آورده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۵، ص۲۶۳.</ref> نیز مزّی احادیث پراکنده وی در صحاح سته را گرد آورده و طبقهبندی کرده است.<ref>تحفة الاشراف، ج۷، ص۳ به بعد.</ref> | ||
احادیث ابن مسعود موضوعاتی متنوع چون [[فقه]] به ویژه [[نماز]]، و نیز [[زهد]] و [[اخلاق]]، [[تفسیر]]، [[تاریخ]] و [[سیره]]، و [[ملاحم و فتن|مَلاحِم و فِتَن]] را شامل میشود. میتوان او را از اندک صحابهای دانست که احادیث ملاحم و فتن را نقل کردهاند. از مشهورترین احادیث وی در این زمینه حدیث بشارت به [[مهدی]] است که از طرق بسیاری روایت شده است.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۷۶؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۳۴۳؛ الغیبه، ص۱۳۳-۱۳۴، ۱۸۱-۱۸۲.</ref> | احادیث ابن مسعود موضوعاتی متنوع چون [[فقه]] به ویژه [[نماز]]، و نیز [[زهد]] و [[اخلاق]]، [[تفسیر]]، [[تاریخ]] و [[سیره]]، و [[ملاحم و فتن|مَلاحِم و فِتَن]] را شامل میشود. میتوان او را از اندک صحابهای دانست که احادیث ملاحم و فتن را نقل کردهاند. از مشهورترین احادیث وی در این زمینه حدیث بشارت به [[مهدی]] است که از طرق بسیاری روایت شده است.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۷۶؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۳۴۳؛ الغیبه، ص۱۳۳-۱۳۴، ۱۸۱-۱۸۲.</ref> او احادیثی هم از [[پیامبر اسلام(ص)]] در فضیلت [[امام علی(ع)]] روایت کرده است که از پایههای باورهای شیعه به شمار میروند. احادیث سبقت اسلام علی، خلافت و ولایت، خویشاوندی، حکمت، و قتال با [[ناکثین]] و [[مارقین]] و [[قاسطین]] از آن جملهاند که در صحاح ستّه و منابع معتبر نیز نقل شدهاند.<ref>نک الغدیر، ج۱، ص۳۳۷.</ref> [[علامه مجلسی]] حدیثی را در ۱۸ صفحه با عنوان وصیة النبی إلی عبدالله بن مسعود از وی نقل کرده است.<ref>نک بحار الانوار، ج۷۴، ص۹۲-۱۱۰.</ref> | ||
===فقه=== | ===فقه=== | ||
ابن مسعود به سبب آگاهی از [[احکام شرعی]]، در پایهگذاری مکتب فقهی [[کوفه]] نقشی بسزا داشت. او در شمار صحابهای بود که [[فتوا]] میدادند و مردم در مسائل فقهی به آنان رجوع میکردند.<ref>نک: الاحکام، ج۲، ص۲۴۰.</ref> | ابن مسعود به سبب آگاهی از [[احکام شرعی]]، در پایهگذاری مکتب فقهی [[کوفه]] نقشی بسزا داشت. او در شمار صحابهای بود که [[فتوا]] میدادند و مردم در مسائل فقهی به آنان رجوع میکردند.<ref>نک: الاحکام، ج۲، ص۲۴۰.</ref> روایتهایی از او نقل شده که به یافتن حکم، تنها در کتاب و سنت سفارش نموده و به کارگیری رأی را نهی کرده است.<ref>سنن دارمی، ج۱، ص۴۶.</ref> شاید بتوان گفت مکاتب مختلف کوفه، خواه [[اصحاب رأی]] و خواه [[اصحاب حدیث]]، از او اثر پذیرفتهاند. مقدسی مهمترین دلیل [[حنفی|حنفیشدن]] خود را اعتماد [[ابوحنیفه]] بر روایات حضرت علی(ع) و ابن مسعود میداند.<ref>احسن التقاسیم، ص۱۲۷.</ref> | ||
ابن مسعود در [[حج|حجگزاری]] به شیوه پیامبر سخت پایبند بود و شروط حج پیامبر را گوشزد میکرد و با بیان احادیثی از او اعمال حج را تبیین میکرد. از او احادیثی درباره [[رمی جمرات|رَمیِ جَمَرات]] و محل رمی و تعداد آن، از پیامبر نقل شده است.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۱۹۳؛ عبدالله بن مسعود، ص۲۲۱.</ref> | ابن مسعود در [[حج|حجگزاری]] به شیوه پیامبر سخت پایبند بود و شروط حج پیامبر را گوشزد میکرد و با بیان احادیثی از او اعمال حج را تبیین میکرد. از او احادیثی درباره [[رمی جمرات|رَمیِ جَمَرات]] و محل رمی و تعداد آن، از پیامبر نقل شده است.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۱۹۳؛ عبدالله بن مسعود، ص۲۲۱.</ref> او با [[بدعت|بدعتهای]] عثمان به مخالفت برخاست. از جمله درباره نماز چهاررکعتی عثمان در [[منا|مِنا]] به او اعتراض کرد و سیره پیامبر، [[ابوبکر]] و [[عمر]] را یادآور شد.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۳۵؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۴۶.</ref> وی همیشه نمازهای چهاررکعتی را در منا دورکعتی خواند. درباره خروج از [[عرفات]] و [[افاضه|اِفاضه]] به [[مشعر|مَشعَر]] در ایام خاص حج نیز میان آن دو اختلاف بود.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۴۱۰، ۴۴۹؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۱۷۹؛ عبدالله بن مسعود، ص۳۲۶، ۳۳۰-۳۳۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش