اندلس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> '
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ')
خط ۵۴: خط ۵۴:
==وجه تسمیه==
==وجه تسمیه==


در نام‌‌گذاری ‌اندلس وجوه گوناگون گفته‌اند. برخی برآنند که کلمه ‌اندلس (در اسپانیایی: Andalucía) از واندِلیشیا به معنی سرزمین واندال‌ها، سلسله حاکم بر آن منطقه از429 تا 408ق. م. است.<ref>مراصد الاطلاع، ج1، ص123؛ دولة الاسلام فی الاندلس، ج1، ص50-51.</ref> برخی احتمال داده‌اند کلمه ‌اندلس از عبارتی آلمانی به معنی «حصه و سهمی از زمین» گرفته شده باشد.<ref>نک: سلسله‌های اسلامی جدید، ص54.</ref> در احتمال دیگر، گویند که آن‌جا را به نام نخستین ساکنانش در گذشته‌ها که قومی با نام اَندَلُوش بوده، ‌اندلس نامیده‌اند.<ref>نفح الطیب، ج1، ص122؛ جغرافیای تاریخی، ص450-451.</ref>
در نام‌‌گذاری ‌اندلس وجوه گوناگون گفته‌اند. برخی برآنند که کلمه ‌اندلس (در اسپانیایی: Andalucía) از واندِلیشیا به معنی سرزمین واندال‌ها، سلسله حاکم بر آن منطقه از429 تا 408ق. م. است.<ref>مراصد الاطلاع، ج1، ص123؛ دولة الاسلام فی الاندلس، ج1، ص50-51.</ref> برخی احتمال داده‌اند کلمه ‌اندلس از عبارتی آلمانی به معنی «حصه و سهمی از زمین» گرفته شده باشد.<ref>نک: سلسله‌های اسلامی جدید، ص54.</ref> در احتمال دیگر، گویند که آن‌جا را به نام نخستین ساکنانش در گذشته‌ها که قومی با نام اَندَلُوش بوده، ‌اندلس نامیده‌اند.<ref>نفح الطیب، ج1، ص122؛ جغرافیای تاریخی، ص450-451.</ref>  


==موقعیت جغرافیایی==
==موقعیت جغرافیایی==


در منابع جغرافیایی مسلمانان، جزیره ‌اندلس به همه شبه جزیره ایبری یعنی اسپانیا و پرتغال فعلی و نیز اسپانیای در حاکمیت اسلامی اطلاق می‌شده است<ref>A history of medieval spain، p142؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref> و مرزهای آن از شرق و شمال به کشورهای [[روم]]، از جنوب به مدیترانه، و از غرب به اقیانوس مغربی ختم می‌شد.<ref>حدود العالم، ص184؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص265.</ref>
در منابع جغرافیایی مسلمانان، جزیره ‌اندلس به همه شبه جزیره ایبری یعنی اسپانیا و پرتغال فعلی و نیز اسپانیای در حاکمیت اسلامی اطلاق می‌شده است<ref>A history of medieval spain، p142؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref> و مرزهای آن از شرق و شمال به کشورهای [[روم]]، از جنوب به مدیترانه، و از غرب به اقیانوس مغربی ختم می‌شد.<ref>حدود العالم، ص184؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص265.</ref>  
اندلس در دوره حکومت مسلمانان به پنج ولایت تقسیم گردید و در هر ولایت حاکمی مستقل نصب شد.<ref>جغرافیای تاریخی، ص457.</ref> (تصویر شماره 4)
اندلس در دوره حکومت مسلمانان به پنج ولایت تقسیم گردید و در هر ولایت حاکمی مستقل نصب شد.<ref>جغرافیای تاریخی، ص457.</ref> (تصویر شماره 4)


نام یونانی این منطقه، ایبریا و تلفظ رومی آن اسپانیا است.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1290.</ref> شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و شامل اسپانیا و پرتغال بوده و با کوه‌های پیرنه از بقیه اروپا و با تنگه جبل الطارق از افریقای شمالی جدا شده است.<ref>نک: جغرافیای تاریخی، ص451؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref> اندلس امروزه بزرگ‌ترین استان اسپانیا و از نظر تقسیمات کشوری شامل هشت شهرِ المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص323.</ref> اکنون یک میلیون تن [[مسلمان]] در اسپانیا زندگی می‌کنند که از این شمار، 10% اسپانیایی و بقیه ‌مهاجرانی از کشورهای اسلامی به‌ویژه [[آفریقا]] هستند. مسلمانان حدود 50 مسجد دارند.<ref>جغرافیای جهان اسلام، ص441.</ref>
نام یونانی این منطقه، ایبریا و تلفظ رومی آن اسپانیا است.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1290.</ref> شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و شامل اسپانیا و پرتغال بوده و با کوه‌های پیرنه از بقیه اروپا و با تنگه جبل الطارق از افریقای شمالی جدا شده است.<ref>نک: جغرافیای تاریخی، ص451؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref> اندلس امروزه بزرگ‌ترین استان اسپانیا و از نظر تقسیمات کشوری شامل هشت شهرِ المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص323.</ref> اکنون یک میلیون تن [[مسلمان]] در اسپانیا زندگی می‌کنند که از این شمار، 10% اسپانیایی و بقیه ‌مهاجرانی از کشورهای اسلامی به‌ویژه [[آفریقا]] هستند. مسلمانان حدود 50 مسجد دارند.<ref>جغرافیای جهان اسلام، ص441.</ref>  


==تاریخ سیاسی==
==تاریخ سیاسی==
فینیقی‌ها در حدود سال 1200ق. م. برای گسترش بازرگانی خود، وارد شبه جزیره ایبری شدند و به‌تدریج بر منطقه یونان چیره گشتند. در حدود850ق. م. کارتاژها جنوب ‌اندلس را تصرف کردند و بعدها میان آنان و رومیان نبردهایی رخ داد که موجب شد رومیان بتوانند تا 409م. بر ‌اندلس فرمانروایی کنند. هجوم قبایل بربر و ضعف رومیان و آمدن طوایف واندال و ویزیگُوت‌ها از کوه‌های پیرنِه باعث انقراض حکومت رومیان بر ‌اندلس شد.  
فینیقی‌ها در حدود سال 1200ق. م. برای گسترش بازرگانی خود، وارد شبه جزیره ایبری شدند و به‌تدریج بر منطقه یونان چیره گشتند. در حدود850ق. م. کارتاژها جنوب ‌اندلس را تصرف کردند و بعدها میان آنان و رومیان نبردهایی رخ داد که موجب شد رومیان بتوانند تا 409م. بر ‌اندلس فرمانروایی کنند. هجوم قبایل بربر و ضعف رومیان و آمدن طوایف واندال و ویزیگُوت‌ها از کوه‌های پیرنِه باعث انقراض حکومت رومیان بر ‌اندلس شد.  
ویزیگوت‌ها توانستند تا اوایل سده هشتم م. که مسلمانان وارد ‌اندلس شدند، بر این سرزمین تسلط یابند.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156.</ref> هم‌زمان با آمدن مسلمانان، ‌اندلس از هر جهت دچار ناتوانی بود و ساختار اداری بیماری داشت و هرکس که می‌توانست، بر دیگران ستم می‌کرد.<ref>نک: المسلمون فی الاندلس، ص28-30؛ تاریخ المسلمین، ص57-65.</ref>
ویزیگوت‌ها توانستند تا اوایل سده هشتم م. که مسلمانان وارد ‌اندلس شدند، بر این سرزمین تسلط یابند.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156.</ref> هم‌زمان با آمدن مسلمانان، ‌اندلس از هر جهت دچار ناتوانی بود و ساختار اداری بیماری داشت و هرکس که می‌توانست، بر دیگران ستم می‌کرد.<ref>نک: المسلمون فی الاندلس، ص28-30؛ تاریخ المسلمین، ص57-65.</ref>  
سرزمین ‌اندلس از قدیم به داشتن معادن،<ref>آثار البلاد، ص503.</ref> محصولات زراعی و تجارت شکوفا شهرت داشت و همین عامل اصلی هجوم اقوام بیگانه به این سرزمین‌های دور بوده است.<ref>الامامة و السیاسه، ص288-290؛ تاریخ العرب، ص12.</ref> برخی باور دارند که مسلمانان نه برای سلطه بر دارایی ‌اندلس، بلکه به قصد رهایی اقوام دیگر از جهالت و بردگی و برای گسترش [[جهاد اسلامی]] و نبرد در راه خدا، ‌اندلس را فتح کردند و تاکید بر عامل و انگیزه مادی، ساخته پندار خاورشناسان است.<ref>تاریخ العرب، ص23-24.</ref> در منابع، فتح مغرب اسلامی تا هنگام فتح ‌اندلس، به‌صورت تدریجی و در هشت مرحله وصف شده که در هر مرحله، بخشی از سرزمین‌ها به تصرف مسلمانان درمی‌آمد تا این‌که فتح ‌اندلس، این فتوحات را کامل کرد.<ref>نک: تاریخ المسلمین، ص25-48.</ref>
سرزمین ‌اندلس از قدیم به داشتن معادن،<ref>آثار البلاد، ص503.</ref> محصولات زراعی و تجارت شکوفا شهرت داشت و همین عامل اصلی هجوم اقوام بیگانه به این سرزمین‌های دور بوده است.<ref>الامامة و السیاسه، ص288-290؛ تاریخ العرب، ص12.</ref> برخی باور دارند که مسلمانان نه برای سلطه بر دارایی ‌اندلس، بلکه به قصد رهایی اقوام دیگر از جهالت و بردگی و برای گسترش [[جهاد اسلامی]] و نبرد در راه خدا، ‌اندلس را فتح کردند و تاکید بر عامل و انگیزه مادی، ساخته پندار خاورشناسان است.<ref>تاریخ العرب، ص23-24.</ref> در منابع، فتح مغرب اسلامی تا هنگام فتح ‌اندلس، به‌صورت تدریجی و در هشت مرحله وصف شده که در هر مرحله، بخشی از سرزمین‌ها به تصرف مسلمانان درمی‌آمد تا این‌که فتح ‌اندلس، این فتوحات را کامل کرد.<ref>نک: تاریخ المسلمین، ص25-48.</ref>  


به سال 92ق. [[موسی بن نصیر|موسی بن نُصَیر]]، حاکم اِفریقیه، سپاهی به فرماندهی غلام خود، [[طارق بن زیاد]]، روانه ‌اندلس کرد. طارق با همکاری و حمایت شورشیان مخالف ویزیگوت‌ها، توانست به آسانی پاره‌ای از شهرهای ‌اندلس را تصرف نماید و به‌سوی شمال رود و در کمتر از یک سال همه مناطق ‌اندلس را تسخیر کند.<ref>نک: تاریخ فتح ‌اندلس، ص30-38.</ref> موسی بن نصیر در 93ق. از جبل طارق گذشت و به شمال شبه جزیره ایبری رفت و راهی طُلَیطُله شد و طارق به استقبالش آمد. موسی بن نصیر نبردهایی فراوان با اروپاییان به‌ویژه فرانسویان کرد و پیروزی‌های بزرگی نصیب مسلمانان نمود.<ref>الامامة و السیاسه، ص290.</ref> او دژهای ‌اندلس را مستحکم کرد و فرزندش را به جای خویش گماشت.<ref>تاریخ فتح ‌اندلس، ص36-37.</ref> آن‌گاه که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، موسی بن نصیر را زندانی و جریمه کرد و فرمان داد فرزندش را به قتل برسانند. در این دوره، ‌اندلس بخشی از ولایت افریقیه در قلمرو خلافت [[دمشق]] بود و حاکمان آن‌جا را والیان افریقیه (تونس فعلی) که در قیروان اقامت داشتند، تعیین می‌کردند. در نصب والیان، از سیاستی ویژه پیروی می‌شد و هیچگاه حکومت با دوام به این والیان سپرده نمی‌شد.<ref>نک: الامامة و السیاسه، ص310-312؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص38.</ref> به سال 100ق. [[عمر بن عبدالعزیز]]، [[سمح بن مالک خولانی|سَمح بن مالک خُولانی]] را که در کشورداری و جنگاوری شهرت داشت، به امارت ‌اندلس برگزید. سمح خولانی اصلاحات عمرانی و مالی در ‌اندلس صورت داد و سرکشان را مهار کرد و فتوحات را ادامه داد و تا جنوب فرانسه پیش رفت.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج2، ص762.</ref> او نخستین کسی بود که قرطبه را به پایتختی برگزید. تا سده پنجم ق. این شهر همچنان پایتخت بود.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص51.</ref>
به سال 92ق. [[موسی بن نصیر|موسی بن نُصَیر]]، حاکم اِفریقیه، سپاهی به فرماندهی غلام خود، [[طارق بن زیاد]]، روانه ‌اندلس کرد. طارق با همکاری و حمایت شورشیان مخالف ویزیگوت‌ها، توانست به آسانی پاره‌ای از شهرهای ‌اندلس را تصرف نماید و به‌سوی شمال رود و در کمتر از یک سال همه مناطق ‌اندلس را تسخیر کند.<ref>نک: تاریخ فتح ‌اندلس، ص30-38.</ref> موسی بن نصیر در 93ق. از جبل طارق گذشت و به شمال شبه جزیره ایبری رفت و راهی طُلَیطُله شد و طارق به استقبالش آمد. موسی بن نصیر نبردهایی فراوان با اروپاییان به‌ویژه فرانسویان کرد و پیروزی‌های بزرگی نصیب مسلمانان نمود.<ref>الامامة و السیاسه، ص290.</ref> او دژهای ‌اندلس را مستحکم کرد و فرزندش را به جای خویش گماشت.<ref>تاریخ فتح ‌اندلس، ص36-37.</ref> آن‌گاه که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، موسی بن نصیر را زندانی و جریمه کرد و فرمان داد فرزندش را به قتل برسانند. در این دوره، ‌اندلس بخشی از ولایت افریقیه در قلمرو خلافت [[دمشق]] بود و حاکمان آن‌جا را والیان افریقیه (تونس فعلی) که در قیروان اقامت داشتند، تعیین می‌کردند. در نصب والیان، از سیاستی ویژه پیروی می‌شد و هیچگاه حکومت با دوام به این والیان سپرده نمی‌شد.<ref>نک: الامامة و السیاسه، ص310-312؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص38.</ref> به سال 100ق. [[عمر بن عبدالعزیز]]، [[سمح بن مالک خولانی|سَمح بن مالک خُولانی]] را که در کشورداری و جنگاوری شهرت داشت، به امارت ‌اندلس برگزید. سمح خولانی اصلاحات عمرانی و مالی در ‌اندلس صورت داد و سرکشان را مهار کرد و فتوحات را ادامه داد و تا جنوب فرانسه پیش رفت.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج2، ص762.</ref> او نخستین کسی بود که قرطبه را به پایتختی برگزید. تا سده پنجم ق. این شهر همچنان پایتخت بود.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص51.</ref>  


===دوران حکومت مسلمانان===
===دوران حکومت مسلمانان===


تاریخ ‌اندلس در دوران 800 ساله مسلمانان به چند دوره تقسیم می‌شود: از 92 تا 138ق. یعنی فتح اسپانیا به دست طارق بن زیاد تا روی کارآمدن [[امویان]] ‌اندلس. از 138 تا 422ق. که حکومت امویان ‌اندلس به طول انجامید و در این دوره، بیش از 16 امیر اموی، از عبدالرحمن داخل تا [[هشام بن محمد]]، به حکومت رسیدند.<ref>تاریخ العلماء الاندلس، ج1، ص33-37؛ نک: سلسله‌های اسلامی جدید، ص54.</ref> در روزگار اموی، تختگاه امیران از طلیطله (تولدو) که در روزگار گوت‌ها اعتبار داشت، به قرطبه تغییر یافت.<ref>المسالک و الممالک، ص89؛ احسن التقاسیم، ج1، ص317؛ احسن التقاسیم، ج1، ص337؛ برای مطالعه فاصله نواحی، نک: احسن التقاسیم، ج1، ص356.</ref> [[فاطمیان]] همواره در ستیز با حاکمان ‌اندلس بودند؛ اما نتواستند بر آن سرزمین چیره شوند.<ref>تاریخ العرب، ص169-172؛ الدولة العربیة فی اسبانیه، ص310.</ref> از422 تا 479ق. که دوره ملوک الطّوایفی بود و حدود 39 حاکم محلی در سرزمین‌های گوناگون ‌اندلس به حکومت رسیدند.<ref>سلسله‌های اسلامی جدید، ص57؛ برای مطالعه فهرست آن‌ها، نک: تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص386-388.</ref> از 479 تا 543ق. که دوره حکومت [[مرابطون|مُرابطون]] بود و [[یوسف بن تاشفین مرابطی]] در نبرد با شاه کاستیل در479ق. در زَلاقِه نزدیک بَطلیُوس، بیشتر سرزمین‌های از دست رفته را بازگرداند و چند سال بعد ملوک طوایف را از میان برد و تنها به هُودیان اجازه داد تا در سرقسطه (زاراگزا) باقی بمانند.<ref>نک: مآسی الاندلس، ص195-198؛ سلسله‌های اسلامی جدید، ص96.</ref> از543 تا 632ق. که دوره حکومت [[موحدون]] بود و ‌اندلس دچار نابسامانی شد و مسیحیان سرزمین‌های بسیار را تصرف کردند. در اواخر سده هفتم ق. جز در غرناطه و چند شهر کوچک، جایی برای حکومت مسلمانان باقی نمانده بود.<ref>نک: سلسله‌های اسلامی جدید، ص96؛ سلسله‌های اسلامی جدید، ص99-100؛ نک: محنة العرب فی الاندلس، ص350-370.</ref> از سال 632 تا 897ق. حکومت [[خاندان بنی‌نصر]] برقرار گشت. اما پس از سقوط موحدون و سیطره مسیحیان بر سراسر اسپانیا، حاکمیت مسلمانان بر سرزمین‌های ‌اندلس یکسره برچیده شد. مسیحیان پس از سلطه بر سرزمین ‌اندلس، برای خوارشماری، باقیمانده مسلمانان ‌اندلس را موریسکوها (مور کوچک یا به اصطلاح عربی مُدَجَنین<ref>دائرة المعارف مستشرقان، ص93، «پاورقی.</ref> ) نامیدند.<ref>جمهرة الرحلات، ج1، ص114.</ref>
تاریخ ‌اندلس در دوران 800 ساله مسلمانان به چند دوره تقسیم می‌شود: از 92 تا 138ق. یعنی فتح اسپانیا به دست طارق بن زیاد تا روی کارآمدن [[امویان]] ‌اندلس. از 138 تا 422ق. که حکومت امویان ‌اندلس به طول انجامید و در این دوره، بیش از 16 امیر اموی، از عبدالرحمن داخل تا [[هشام بن محمد]]، به حکومت رسیدند.<ref>تاریخ العلماء الاندلس، ج1، ص33-37؛ نک: سلسله‌های اسلامی جدید، ص54.</ref> در روزگار اموی، تختگاه امیران از طلیطله (تولدو) که در روزگار گوت‌ها اعتبار داشت، به قرطبه تغییر یافت.<ref>المسالک و الممالک، ص89؛ احسن التقاسیم، ج1، ص317؛ احسن التقاسیم، ج1، ص337؛ برای مطالعه فاصله نواحی، نک: احسن التقاسیم، ج1، ص356.</ref> [[فاطمیان]] همواره در ستیز با حاکمان ‌اندلس بودند؛ اما نتواستند بر آن سرزمین چیره شوند.<ref>تاریخ العرب، ص169-172؛ الدولة العربیة فی اسبانیه، ص310.</ref> از422 تا 479ق. که دوره ملوک الطّوایفی بود و حدود 39 حاکم محلی در سرزمین‌های گوناگون ‌اندلس به حکومت رسیدند.<ref>سلسله‌های اسلامی جدید، ص57؛ برای مطالعه فهرست آن‌ها، نک: تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص386-388.</ref> از 479 تا 543ق. که دوره حکومت [[مرابطون|مُرابطون]] بود و [[یوسف بن تاشفین مرابطی]] در نبرد با شاه کاستیل در479ق. در زَلاقِه نزدیک بَطلیُوس، بیشتر سرزمین‌های از دست رفته را بازگرداند و چند سال بعد ملوک طوایف را از میان برد و تنها به هُودیان اجازه داد تا در سرقسطه (زاراگزا) باقی بمانند.<ref>نک: مآسی الاندلس، ص195-198؛ سلسله‌های اسلامی جدید، ص96.</ref> از543 تا 632ق. که دوره حکومت [[موحدون]] بود و ‌اندلس دچار نابسامانی شد و مسیحیان سرزمین‌های بسیار را تصرف کردند. در اواخر سده هفتم ق. جز در غرناطه و چند شهر کوچک، جایی برای حکومت مسلمانان باقی نمانده بود.<ref>نک: سلسله‌های اسلامی جدید، ص96؛ سلسله‌های اسلامی جدید، ص99-100؛ نک: محنة العرب فی الاندلس، ص350-370.</ref> از سال 632 تا 897ق. حکومت [[خاندان بنی‌نصر]] برقرار گشت. اما پس از سقوط موحدون و سیطره مسیحیان بر سراسر اسپانیا، حاکمیت مسلمانان بر سرزمین‌های ‌اندلس یکسره برچیده شد. مسیحیان پس از سلطه بر سرزمین ‌اندلس، برای خوارشماری، باقیمانده مسلمانان ‌اندلس را موریسکوها (مور کوچک یا به اصطلاح عربی مُدَجَنین<ref>دائرة المعارف مستشرقان، ص93، «پاورقی.</ref> ) نامیدند.<ref>جمهرة الرحلات، ج1، ص114.</ref>  


==جمعیت‌شناسی==
==جمعیت‌شناسی==


نخستین مهاجران عرب به ‌اندلس، سپاه 18000 نفری موسی بن نصیر بود که به سال 93ق. وارد ‌اندلس شدند. سپس [[حر بن عبدالرحمن]]، حکمران ‌اندلس، به سال 97ق. تعداد 400 تن را از افریقیه همراه خود آورد.<ref>نفح الطیب، ج3، ص295.</ref> با این‌که بخش عظیمی از جمعیت ‌اندلس که مولدون نامیده می‌شدند، [[اسلام]] آوردند، شماری نیز مسیحی باقی ماندند که به دلیل پایبندی به سبک و سنت اسلامی و تکلم به عربی، مستعربون نامیده ‌شدند.  
نخستین مهاجران عرب به ‌اندلس، سپاه 18000 نفری موسی بن نصیر بود که به سال 93ق. وارد ‌اندلس شدند. سپس [[حر بن عبدالرحمن]]، حکمران ‌اندلس، به سال 97ق. تعداد 400 تن را از افریقیه همراه خود آورد.<ref>نفح الطیب، ج3، ص295.</ref> با این‌که بخش عظیمی از جمعیت ‌اندلس که مولدون نامیده می‌شدند، [[اسلام]] آوردند، شماری نیز مسیحی باقی ماندند که به دلیل پایبندی به سبک و سنت اسلامی و تکلم به عربی، مستعربون نامیده ‌شدند.  
اینان چشم حمایت به ناحیه مسیحی شمال ‌اندلس داشتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص128-130؛ سلسله‌های اسلامی جدید، ص55؛ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref> در روزگار امویان ‌اندلس، خاندان عربی حاکم و شماری از خاندان‌های عرب که در ‌اندلس تَوطُّن یافته بودند، با بومیان تازه مسلمان و مسیحیان در یک نظام اجتماعی، سازمان یافتند.
اینان چشم حمایت به ناحیه مسیحی شمال ‌اندلس داشتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص128-130؛ سلسله‌های اسلامی جدید، ص55؛ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref> در روزگار امویان ‌اندلس، خاندان عربی حاکم و شماری از خاندان‌های عرب که در ‌اندلس تَوطُّن یافته بودند، با بومیان تازه مسلمان و مسیحیان در یک نظام اجتماعی، سازمان یافتند.


<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref> [[بنی امیه]] به محض سلطه بر منطقه درباره دیگر گروه‌ها و نژادها سخت‌گیری کردند و شیوه تعصب عربی و بدبینی به موالی را در پیش گرفتند.<ref>تاریخ الاندلس، ص173.</ref> بربرها نیز قوم بومی آن سرزمین‌ها بودند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1321-1323؛ تاریخ المسلمین، ص129-133.</ref>
<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref> [[بنی امیه]] به محض سلطه بر منطقه درباره دیگر گروه‌ها و نژادها سخت‌گیری کردند و شیوه تعصب عربی و بدبینی به موالی را در پیش گرفتند.<ref>تاریخ الاندلس، ص173.</ref> بربرها نیز قوم بومی آن سرزمین‌ها بودند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1321-1323؛ تاریخ المسلمین، ص129-133.</ref>  


در این میان، یهودیان ‌اندلس نیز از تسامح مردم عرب بهره بردند و در روزگار ملوک الطوایف به قدرتی روزافزون دست یافتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص133.</ref> بعدها در دوره موحدون با یهودیان برخوردی قهرآمیز صورت گرفت و آن‌ها ناچار به ترک ‌اندلس شدند.<ref>سلسله‌های اسلامی جدید، ص100.</ref>
در این میان، یهودیان ‌اندلس نیز از تسامح مردم عرب بهره بردند و در روزگار ملوک الطوایف به قدرتی روزافزون دست یافتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص133.</ref> بعدها در دوره موحدون با یهودیان برخوردی قهرآمیز صورت گرفت و آن‌ها ناچار به ترک ‌اندلس شدند.<ref>سلسله‌های اسلامی جدید، ص100.</ref>  


==تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی==
==تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی==


در ‌اندلس تمدنی شکوفا سر برآورد که سابقه نداشت. ویژگی این تمدن، تسامح و مدارای فرهنگی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بود. در برابر، ارباب کلیسا همواره در گسترش نفرت و دشمنی کوشیدند و از هر وسیله بهره بردند تا مسلمانان را از [[دین]] و فرهنگ و [[سنت]] خود بیرون کنند.<ref>نک: محنة العرب فی الاندلس، ص339-345.</ref> از سده اول ق. کسانی از ‌اندلس به [[بخارا]] و از [[بغداد]] به قرطبه می‌رفتند. در این زمینه، از یک فقیه ‌اندلسی به نام [[اسعد الخیر انصاری ‌اندلسی]] (درگذشت 541ق.) یاد می‌کنند که چون به سرزمین دوردست چین سفر کرد، به عنوان «چینی» شهرت یافت.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص7.</ref>
در ‌اندلس تمدنی شکوفا سر برآورد که سابقه نداشت. ویژگی این تمدن، تسامح و مدارای فرهنگی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بود. در برابر، ارباب کلیسا همواره در گسترش نفرت و دشمنی کوشیدند و از هر وسیله بهره بردند تا مسلمانان را از [[دین]] و فرهنگ و [[سنت]] خود بیرون کنند.<ref>نک: محنة العرب فی الاندلس، ص339-345.</ref> از سده اول ق. کسانی از ‌اندلس به [[بخارا]] و از [[بغداد]] به قرطبه می‌رفتند. در این زمینه، از یک فقیه ‌اندلسی به نام [[اسعد الخیر انصاری ‌اندلسی]] (درگذشت 541ق.) یاد می‌کنند که چون به سرزمین دوردست چین سفر کرد، به عنوان «چینی» شهرت یافت.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص7.</ref>  


مذهب رسمی در ‌اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.<ref>نهایة الاندلس، ص73.</ref> زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از [[مذهب مالکی]] را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.<ref>THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497.</ref>
مذهب رسمی در ‌اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.<ref>نهایة الاندلس، ص73.</ref> زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از [[مذهب مالکی]] را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.<ref>THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497.</ref>  


در سده دوم ق. دانش‌های اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به ‌اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی به‌ویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم [[مدینه]] بود و روایت [[ورش|وَرش]]، راوی مصری [[نافع]]، مورد توجه ‌اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در ‌اندلس غلبه داشت. [[محمد بن عمر خیرون معافری]] نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به [[مکه]] آمد و [[حج]] نیز به جا آورد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.</ref>
در سده دوم ق. دانش‌های اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به ‌اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی به‌ویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم [[مدینه]] بود و روایت [[ورش|وَرش]]، راوی مصری [[نافع]]، مورد توجه ‌اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در ‌اندلس غلبه داشت. [[محمد بن عمر خیرون معافری]] نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به [[مکه]] آمد و [[حج]] نیز به جا آورد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.</ref>  
در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند [[ابن مسره|ابن مَسره]] (درگذشت 319ق.)، [[ابن جبیرول|ابن جَبیرول]] (درگذشت 450ق.)، [[ابن حزم ‌اندلسی|ابن حَزم ‌اندلسی]] (درگذشت 456ق.)، [[ابن باجه]] (درگذشت 533ق.)، [[ابن طفیل|ابن طُفَیل]] (درگذشت 581ق.)، [[ابن رشد قرطبی|ابن رُشْد قرطبی]] (درگذشت 595ق.)، و [[ابن سبعین|ابن سَبعین]] (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند.  
در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند [[ابن مسره|ابن مَسره]] (درگذشت 319ق.)، [[ابن جبیرول|ابن جَبیرول]] (درگذشت 450ق.)، [[ابن حزم ‌اندلسی|ابن حَزم ‌اندلسی]] (درگذشت 456ق.)، [[ابن باجه]] (درگذشت 533ق.)، [[ابن طفیل|ابن طُفَیل]] (درگذشت 581ق.)، [[ابن رشد قرطبی|ابن رُشْد قرطبی]] (درگذشت 595ق.)، و [[ابن سبعین|ابن سَبعین]] (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند.  
در عرفان نظری، [[ابن عربی]] (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیان‌‌گذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب [[الفتوحات المکیه]] او محصول این دوران است.<ref>نفح الطیب، ج2، ص305-308.</ref> در ‌اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633.</ref>
در عرفان نظری، [[ابن عربی]] (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیان‌‌گذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب [[الفتوحات المکیه]] او محصول این دوران است.<ref>نفح الطیب، ج2، ص305-308.</ref> در ‌اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633.</ref>  


در دانش نجوم، ‌اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی ‌اندلس بر دیدگاه‌های اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص335.</ref> مسلمانان ‌اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستاره‌شناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیبایی‌شناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.<ref>محنة العرب فی الاندلس، ص387-395.</ref>
در دانش نجوم، ‌اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی ‌اندلس بر دیدگاه‌های اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص335.</ref> مسلمانان ‌اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستاره‌شناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیبایی‌شناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.<ref>محنة العرب فی الاندلس، ص387-395.</ref>  
در داروشناسی، [[ابن وافد]]، [[غافقی|غافِقی]]، [[ادریسی]] جغرافی‌دان، [[اشبیلی]] و [[ابن بیطار]]، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با این‌که دانش ستاره‌شناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.</ref>
در داروشناسی، [[ابن وافد]]، [[غافقی|غافِقی]]، [[ادریسی]] جغرافی‌دان، [[اشبیلی]] و [[ابن بیطار]]، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با این‌که دانش ستاره‌شناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.</ref>  


دانش تاریخ در ‌اندلس از همان سده‌های نخستین مورد توجه بود. از [[عبدالملک بن حبیب مرداسی قرطبی|عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی]] (درگذشت 239ق.) که حج ‌گزارد و به مدینه نزد [[مالک بن انس]] آمد، به‌عنوان نخستین تاریخ‌نگار ‌اندلس یاد کرده‌اند.<ref>برای دیگر کتب تاریخی ‌اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.</ref> تاریخ‌نگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در ‌اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگ‌‌ترین تاریخ‌نگاران ‌اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخ‌نگار بزرگ ‌اندلس، [[ابن خطیب|لسان‌الدین ابن خطیب]] (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخ‌نگاری.</ref> عرب‌های ‌اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص109.</ref>
دانش تاریخ در ‌اندلس از همان سده‌های نخستین مورد توجه بود. از [[عبدالملک بن حبیب مرداسی قرطبی|عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی]] (درگذشت 239ق.) که حج ‌گزارد و به مدینه نزد [[مالک بن انس]] آمد، به‌عنوان نخستین تاریخ‌نگار ‌اندلس یاد کرده‌اند.<ref>برای دیگر کتب تاریخی ‌اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.</ref> تاریخ‌نگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در ‌اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگ‌‌ترین تاریخ‌نگاران ‌اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخ‌نگار بزرگ ‌اندلس، [[ابن خطیب|لسان‌الدین ابن خطیب]] (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخ‌نگاری.</ref> عرب‌های ‌اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص109.</ref>  


سبکی ویژه در شعرسرایی موسوم به مُوَشَّحات با تنوعاتش در ‌اندلس شکل گرفت و رشد یافت. دلبستگی ادیبان و دانشوران ‌اندلس به مشرق، افزون بر شوق [[زیارت حرمین]]، به این دلیل نیز بود که ‌اندلسیان در ادبیات و فرهنگ، تابع شرق بودند و راه و رسم شرقیان را در نوشتن و گفتن پی‌گیری می‌کردند.<ref>تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص17-18؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص410.</ref>
سبکی ویژه در شعرسرایی موسوم به مُوَشَّحات با تنوعاتش در ‌اندلس شکل گرفت و رشد یافت. دلبستگی ادیبان و دانشوران ‌اندلس به مشرق، افزون بر شوق [[زیارت حرمین]]، به این دلیل نیز بود که ‌اندلسیان در ادبیات و فرهنگ، تابع شرق بودند و راه و رسم شرقیان را در نوشتن و گفتن پی‌گیری می‌کردند.<ref>تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص17-18؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص410.</ref>  


خلیفه اموی، [[حکم دوم]]، در قرطبه کتابخانه‌ای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از ‌اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتاب‌ها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.<ref>کارنامه اسلام، ص42.</ref>
خلیفه اموی، [[حکم دوم]]، در قرطبه کتابخانه‌ای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از ‌اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتاب‌ها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.<ref>کارنامه اسلام، ص42.</ref>  


==معماری==
==معماری==


معماری ‌اندلس و به‌کار‌‌گیری نقوش تزیینی ویژه و سبکی خاص که به معماری ‌اندلسی شهرت یافته، نشان دهنده رشد فنون، هنرها و صنعت‌ها در غرب اسلامی است. مسجد جامع قرطبه و ساختار قوس‌ها، طاق‌ها، آجرهای سرخ رنگ، سنگ سفید، تنوع رنگ‌ها و نقش‌های آن‌ها ویژگی این‌گونه معماری است.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص494-497.</ref> میدان‌ها و قصرهای قرطبه از نظر معماری و هنر شهرسازی قابل توجه هستند.<ref>نک: نفح الطیب، ج2، ص9.</ref> قصر و شهر الزهراء از آثار ماندگار معماری ‌اندلسی روزگار امویان است که در هشت کیلومتری شمال غربی قرطبه قرار داشته است.<ref>نک: نفح الطیب، ج2، ص30؛ نفح الطیب، ج2، ص55-56؛ تاریخ العرب، ص182.</ref> در معماری مدینة الزهراء، کنده‌کاری‌های انجام یافته روی سنگ به‌جای گچ، یک پدیده نو در معماری تلقی شده است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص343.</ref> الزهراء بعدها ویران شد و از 1910م. باستان‌شناسان به کاوش در آن‌جا پرداختند.
معماری ‌اندلس و به‌کار‌‌گیری نقوش تزیینی ویژه و سبکی خاص که به معماری ‌اندلسی شهرت یافته، نشان دهنده رشد فنون، هنرها و صنعت‌ها در غرب اسلامی است. مسجد جامع قرطبه و ساختار قوس‌ها، طاق‌ها، آجرهای سرخ رنگ، سنگ سفید، تنوع رنگ‌ها و نقش‌های آن‌ها ویژگی این‌گونه معماری است.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص494-497.</ref> میدان‌ها و قصرهای قرطبه از نظر معماری و هنر شهرسازی قابل توجه هستند.<ref>نک: نفح الطیب، ج2، ص9.</ref> قصر و شهر الزهراء از آثار ماندگار معماری ‌اندلسی روزگار امویان است که در هشت کیلومتری شمال غربی قرطبه قرار داشته است.<ref>نک: نفح الطیب، ج2، ص30؛ نفح الطیب، ج2، ص55-56؛ تاریخ العرب، ص182.</ref> در معماری مدینة الزهراء، کنده‌کاری‌های انجام یافته روی سنگ به‌جای گچ، یک پدیده نو در معماری تلقی شده است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص343.</ref> الزهراء بعدها ویران شد و از 1910م. باستان‌شناسان به کاوش در آن‌جا پرداختند.


==حج‌‌گزاری و راه حج ‌اندلس==
==حج‌‌گزاری و راه حج ‌اندلس==


افزون بر [[حرمین]] و اهتمام کلی مسلمانان ‌اندلس و [[مغرب]] به حج‌‌گزاری، بهره بردن از مراکز و مدارس علمی و نهادهای فرهنگی [[عراق]]، [[خراسان]]، [[شام]] و [[مصر]]، انگیزه سفر و کوچ دانشوران و محدثان و ادیبان ‌اندلسی می‌شد.<ref>الرحلات المتبادله، ص42.</ref> بعد از فتح ‌اندلس، مسلمانان به ثروت‌ها و گوهرهای گران‌بهای بسیار دست یافتند. برای نمونه، در میان این یافته‌ها، گوهرهای گران‌بهای متعلق به [[حضرت سلیمان]] با نام مائده سلیمان به دست آمد که از طلای خالص بود و حلقه‌‏هایی از طلا و زَبَرجَد داشت و آن را [[ولید بن عبدالملک]] در تزیین [[ناودان کعبه|میزاب]] (ناودان) [[کعبه]] به کار برد.<ref>آثار البلاد، ص113؛ البدایة و النهایه، ج9، ص172؛ شفاء الغرام، ج1، ص158.</ref>
افزون بر [[حرمین]] و اهتمام کلی مسلمانان ‌اندلس و [[مغرب]] به حج‌‌گزاری، بهره بردن از مراکز و مدارس علمی و نهادهای فرهنگی [[عراق]]، [[خراسان]]، [[شام]] و [[مصر]]، انگیزه سفر و کوچ دانشوران و محدثان و ادیبان ‌اندلسی می‌شد.<ref>الرحلات المتبادله، ص42.</ref> بعد از فتح ‌اندلس، مسلمانان به ثروت‌ها و گوهرهای گران‌بهای بسیار دست یافتند. برای نمونه، در میان این یافته‌ها، گوهرهای گران‌بهای متعلق به [[حضرت سلیمان]] با نام مائده سلیمان به دست آمد که از طلای خالص بود و حلقه‌‏هایی از طلا و زَبَرجَد داشت و آن را [[ولید بن عبدالملک]] در تزیین [[ناودان کعبه|میزاب]] (ناودان) [[کعبه]] به کار برد.<ref>آثار البلاد، ص113؛ البدایة و النهایه، ج9، ص172؛ شفاء الغرام، ج1، ص158.</ref>  


حاجیان مغربی و ‌اندلسی راهی طولانی برای رسیدن به اسکندریه و [[قاهره]] را پیموده، همراه [[کاروان مصر]] راهشان را به [[مکه]] ادامه می‌دادند. مسیر این حاجیان یک‌بار از سمت سیسیل (صِقِلیه) و رسیدن به اسکندریه و از آن‌جا از طریق زمینی بود. بار دیگر از راه خشکی مسیری را در شمال قاره سیاه پیموده، رهسپار قاهره می‌شدند.<ref>راه حج، ص14.</ref> در [[دوره فاطمیان]]، در قرن چهارم و پنجم ق. بیشتر حاجیان ‌اندلس و نیز اهل مغرب و افریقیه از راه دریایی و خشکی به مصر می‌رسیدند و سپس از راه مصر و در منازل به سفر ادامه می‌دادند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص276.</ref> مسیر دریایی حاجیان ‌اندلس به طور تقریبی بر همان مسیر سفر [[ابن جبیر]] منطبق است. ‌اندلسیان مشتاق [[حجاز]] و [[حج]] و طالبان علم، سفرشان را از یکی از شهرهای ‌اندلس مانند سِبته آغاز کرده، سپس از سواحل ساردنی و سیسیل تا بندر اسکندریه آمده، بر نیل نشسته تا قاهره و از آن‌جا به بندر عیذاب بر کناره دریای سرخ می‌رسیدند. در آن‌جا حاجیان به کشتی می‌‏نشستند و آن‌گاه به [[جده]] فرود می‌آمدند و با کاروان به سوی مکه می‌رفتند. در مسیر بازگشت به ‌اندلس، کسانی که قصد رفتن به جزیره ‌اندلس داشتند، از قیروان به [[تونس]] رفته، آن‌گاه برکشتی نشسته، تا محلی به نام تِنِس می‌رسیدند یا به تاهرت‏ رفته و از آن‌جا به ناحیه تدمیر رسیده، سپس رهسپار قرطبه می‌گشتند.<ref>البلدان، ص133-134؛ تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص242.</ref>
حاجیان مغربی و ‌اندلسی راهی طولانی برای رسیدن به اسکندریه و [[قاهره]] را پیموده، همراه [[کاروان مصر]] راهشان را به [[مکه]] ادامه می‌دادند. مسیر این حاجیان یک‌بار از سمت سیسیل (صِقِلیه) و رسیدن به اسکندریه و از آن‌جا از طریق زمینی بود. بار دیگر از راه خشکی مسیری را در شمال قاره سیاه پیموده، رهسپار قاهره می‌شدند.<ref>راه حج، ص14.</ref> در [[دوره فاطمیان]]، در قرن چهارم و پنجم ق. بیشتر حاجیان ‌اندلس و نیز اهل مغرب و افریقیه از راه دریایی و خشکی به مصر می‌رسیدند و سپس از راه مصر و در منازل به سفر ادامه می‌دادند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص276.</ref> مسیر دریایی حاجیان ‌اندلس به طور تقریبی بر همان مسیر سفر [[ابن جبیر]] منطبق است. ‌اندلسیان مشتاق [[حجاز]] و [[حج]] و طالبان علم، سفرشان را از یکی از شهرهای ‌اندلس مانند سِبته آغاز کرده، سپس از سواحل ساردنی و سیسیل تا بندر اسکندریه آمده، بر نیل نشسته تا قاهره و از آن‌جا به بندر عیذاب بر کناره دریای سرخ می‌رسیدند. در آن‌جا حاجیان به کشتی می‌‏نشستند و آن‌گاه به [[جده]] فرود می‌آمدند و با کاروان به سوی مکه می‌رفتند. در مسیر بازگشت به ‌اندلس، کسانی که قصد رفتن به جزیره ‌اندلس داشتند، از قیروان به [[تونس]] رفته، آن‌گاه برکشتی نشسته، تا محلی به نام تِنِس می‌رسیدند یا به تاهرت‏ رفته و از آن‌جا به ناحیه تدمیر رسیده، سپس رهسپار قرطبه می‌گشتند.<ref>البلدان، ص133-134؛ تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص242.</ref>  


درباره سختی راه حاجیان ‌اندلس، گفته‌های صاحبان تجربه در منابع بازتاب یافته است. از جمله، [[ابن خلدون]] به حج‌‌گزاران ‌اندلسی و مغربی پند می‌‌‌‌داد که در گذر از این منازل، بیشتر از هرچیز، باید صبر و تحمل داشت.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص252.</ref> تحمل مشکلات و بلایای این مسیر طولانی، ضرورتی تجربی بود که حتی در سفرنامه‌ها به آن اشاره می‌شد. برخی حج‌‌گزاران در مسیر دچار رنج‌های بسیار شده، می‌مردند یا کشته می‌شدند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106.</ref> حاجیان ‌اندلس به دلیل فاصله بسیار با حجاز، مسیر چند هزار کیلومتری را می‌بایست سپری کنند. شاید تحمل این سختی‌ها، [[لقب الحاج]] را برای حج‌‌گزاران مغرب و ‌اندلس مهم ساخته بود.<ref>راه حج، ص275.</ref> اعتبار اجتماعی این عنوان نزد اهل ‌اندلس بسیار بوده و خاندان‌هایی که در ‌اندلس به ابن ‌الحاج مشهورند، کم نیستند.<ref>نک: رحلة الرحلات، ج1، ص24.</ref>
درباره سختی راه حاجیان ‌اندلس، گفته‌های صاحبان تجربه در منابع بازتاب یافته است. از جمله، [[ابن خلدون]] به حج‌‌گزاران ‌اندلسی و مغربی پند می‌‌‌‌داد که در گذر از این منازل، بیشتر از هرچیز، باید صبر و تحمل داشت.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص252.</ref> تحمل مشکلات و بلایای این مسیر طولانی، ضرورتی تجربی بود که حتی در سفرنامه‌ها به آن اشاره می‌شد. برخی حج‌‌گزاران در مسیر دچار رنج‌های بسیار شده، می‌مردند یا کشته می‌شدند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106.</ref> حاجیان ‌اندلس به دلیل فاصله بسیار با حجاز، مسیر چند هزار کیلومتری را می‌بایست سپری کنند. شاید تحمل این سختی‌ها، [[لقب الحاج]] را برای حج‌‌گزاران مغرب و ‌اندلس مهم ساخته بود.<ref>راه حج، ص275.</ref> اعتبار اجتماعی این عنوان نزد اهل ‌اندلس بسیار بوده و خاندان‌هایی که در ‌اندلس به ابن ‌الحاج مشهورند، کم نیستند.<ref>نک: رحلة الرحلات، ج1، ص24.</ref>  


یکی از مشکلات حج‌‌گزاران ‌اندلس، اجاره کردن کشتی‌های مسیحیان برای انجام سفر از افریقیه تا اسکندریه بوده است. مشکل دیگر حج‌‌گزاران ‌اندلسی، اخذ مالیات (مُکُوس) بود که بر حسب خواسته باج‌گیران افزایش می‌یافت و در بندرهای گوناگون مانند صعید، قُلزَم (دریای سرخ) در مرزهای اسکندریه و فرما<ref>احسن التقاسیم، ص213.</ref> گرفته می‌شد. سفرنامه‌نویسان مغربی و اندلسی مانند [[ابوحامد غرناطی|ابوحامد غَرناطی]]، ابن جُبیر، [[عبدری|عَبدری]]، [[ابن بطوطه|ابن بَطوطه]]، [[تجیبی|تُجیبی]]، و [[بلوی|بَلَوی]] دیده‌های خود را از سختگیری‌های مالیات‌بگیران نگاشته‌اند.
یکی از مشکلات حج‌‌گزاران ‌اندلس، اجاره کردن کشتی‌های مسیحیان برای انجام سفر از افریقیه تا اسکندریه بوده است. مشکل دیگر حج‌‌گزاران ‌اندلسی، اخذ مالیات (مُکُوس) بود که بر حسب خواسته باج‌گیران افزایش می‌یافت و در بندرهای گوناگون مانند صعید، قُلزَم (دریای سرخ) در مرزهای اسکندریه و فرما<ref>احسن التقاسیم، ص213.</ref> گرفته می‌شد. سفرنامه‌نویسان مغربی و اندلسی مانند [[ابوحامد غرناطی|ابوحامد غَرناطی]]، ابن جُبیر، [[عبدری|عَبدری]]، [[ابن بطوطه|ابن بَطوطه]]، [[تجیبی|تُجیبی]]، و [[بلوی|بَلَوی]] دیده‌های خود را از سختگیری‌های مالیات‌بگیران نگاشته‌اند.


گزارش [[ابن مجاور|ابن مُجاور]] (درگذشت 690ق.) که از مناطق شرقی به حج آمده و شاهد سخت‌گیری بر مغربیان و ‌اندلسیان و اخذ مالیات افزون بر توانشان بود، تاییدی بر ‌گزارش سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی است. بر این اساس، پاره‌ای از فقیهان ‌اندلسی و مغربی در مواقع خطر [[وجوب حج]] را از مردمان این سرزمین‌ها ساقط دانسته‌اند. [[ابوبکر طرطوشی]]، [[ابوبکر بن العربی]]، [[ابن رشد]]، [[لخمی]]، [[ابن طلحه]]، و [[ابوعمران فاسی]] نظریات و فتاوای فقهی در این زمینه طرح کرده و حج‌‌گزار ‌اندلسی را در پاره‌ای از زمان‌ها مستطیع ندانسته‌اند. ابن رشد در دیدگاهی فقهی گفته است: حج در زمانه ما (سده ششم ق.) به دلیل عدم [[استطاعت]]، از مکلفان ساقط است.<ref>رحالة الغرب، ص259.</ref> کاهش شمار حج‌‌گزاران ‌اندلسی دلیل‌های دیگر نیز داشت. برای نمونه، در سده هشتم و نهم ق. به دلیل این‌که دانشوران مناطق غرب اسلامی، مردم را به [[جهاد]] فراخوانده و آن را بر حج برتری داده بودند، شمار حاجیان کاهش یافت.<ref>تاج المفرق، ج1، ص55، «مقدمه.</ref>
گزارش [[ابن مجاور|ابن مُجاور]] (درگذشت 690ق.) که از مناطق شرقی به حج آمده و شاهد سخت‌گیری بر مغربیان و ‌اندلسیان و اخذ مالیات افزون بر توانشان بود، تاییدی بر ‌گزارش سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی است. بر این اساس، پاره‌ای از فقیهان ‌اندلسی و مغربی در مواقع خطر [[وجوب حج]] را از مردمان این سرزمین‌ها ساقط دانسته‌اند. [[ابوبکر طرطوشی]]، [[ابوبکر بن العربی]]، [[ابن رشد]]، [[لخمی]]، [[ابن طلحه]]، و [[ابوعمران فاسی]] نظریات و فتاوای فقهی در این زمینه طرح کرده و حج‌‌گزار ‌اندلسی را در پاره‌ای از زمان‌ها مستطیع ندانسته‌اند. ابن رشد در دیدگاهی فقهی گفته است: حج در زمانه ما (سده ششم ق.) به دلیل عدم [[استطاعت]]، از مکلفان ساقط است.<ref>رحالة الغرب، ص259.</ref> کاهش شمار حج‌‌گزاران ‌اندلسی دلیل‌های دیگر نیز داشت. برای نمونه، در سده هشتم و نهم ق. به دلیل این‌که دانشوران مناطق غرب اسلامی، مردم را به [[جهاد]] فراخوانده و آن را بر حج برتری داده بودند، شمار حاجیان کاهش یافت.<ref>تاج المفرق، ج1، ص55، «مقدمه.</ref>  


[[میقات]] اهل مغرب و ‌اندلس، [[رابغ|رابُغ]] بود که در محاذات [[جحفه]] قرار داشت.<ref>انس الساری، ص73.</ref> حاجیان ‌اندلسی هنگامی که به [[سرزمین وحی]] می‌رسیدند، به مکان‌های مورد توجه‌شان روی می‌آوردند. از جمله در جایی به نام [[شعب المبال|شِعب المَبال]] که در میان دو [[مزَم عرفه|مَازَم عرفه]] قرار داشت، نماز می‌‌گزاردند. این شعب همان جایی است که [[رسول خدا]] در [[حجة الوداع]] در آن فرود آمد و وضو ساخت و نماز مغرب و عشا به جای آورد.<ref>نک: اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص190؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص197؛ حجاز در صدر اسلام، ص512.</ref>
[[میقات]] اهل مغرب و ‌اندلس، [[رابغ|رابُغ]] بود که در محاذات [[جحفه]] قرار داشت.<ref>انس الساری، ص73.</ref> حاجیان ‌اندلسی هنگامی که به [[سرزمین وحی]] می‌رسیدند، به مکان‌های مورد توجه‌شان روی می‌آوردند. از جمله در جایی به نام [[شعب المبال|شِعب المَبال]] که در میان دو [[مزَم عرفه|مَازَم عرفه]] قرار داشت، نماز می‌‌گزاردند. این شعب همان جایی است که [[رسول خدا]] در [[حجة الوداع]] در آن فرود آمد و وضو ساخت و نماز مغرب و عشا به جای آورد.<ref>نک: اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص190؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص197؛ حجاز در صدر اسلام، ص512.</ref>  


==دانشوران حج‌‌گزار ‌اندلس==
==دانشوران حج‌‌گزار ‌اندلس==


بهره بردن از محضر دانشورانی چون [[مالک بن انس]] که در ‌اندلس شهرت یافته بود،<ref>نفح الطیب، ج2، ص184-189.</ref> در اواخر سده دوم ق. یکی از علل رواج سفر ‌اندلسیان به حجاز بوده است. [[محمد بن بشیر معافری]] (درگذشت 198ق.) از کسانی است که حج ‌گزارد و با مالک بن انس دیدار کرد.<ref>تاریخ قضاة الاندلس، ص4.</ref> در همین شمار است [[یحیی بن یحیی لیثی]] (درگذشت 234ق.) از بربرهای مَصْمُودی و راوی [[موطا|مُوَطّا]] مالک بن انس که از [[محدثان مکه]] مانند [[سفیان ثوری]] حدیث شنید و از [[دانشوران مدینه]] و مصر نیز بهره برد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص12-13، نفح الطیب، ج‏2، ص187.</ref>
بهره بردن از محضر دانشورانی چون [[مالک بن انس]] که در ‌اندلس شهرت یافته بود،<ref>نفح الطیب، ج2، ص184-189.</ref> در اواخر سده دوم ق. یکی از علل رواج سفر ‌اندلسیان به حجاز بوده است. [[محمد بن بشیر معافری]] (درگذشت 198ق.) از کسانی است که حج ‌گزارد و با مالک بن انس دیدار کرد.<ref>تاریخ قضاة الاندلس، ص4.</ref> در همین شمار است [[یحیی بن یحیی لیثی]] (درگذشت 234ق.) از بربرهای مَصْمُودی و راوی [[موطا|مُوَطّا]] مالک بن انس که از [[محدثان مکه]] مانند [[سفیان ثوری]] حدیث شنید و از [[دانشوران مدینه]] و مصر نیز بهره برد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص12-13، نفح الطیب، ج‏2، ص187.</ref>  


فرزند وی که اهل دانش و زهد بود، مجاور مکه شد و همان‌جا وفات یافت.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص285.</ref> یکی از نوادگان لیثی که قاضی قرطبه بود، به حج رفت و از دانشوران مکه حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص189-191.</ref>
فرزند وی که اهل دانش و زهد بود، مجاور مکه شد و همان‌جا وفات یافت.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص285.</ref> یکی از نوادگان لیثی که قاضی قرطبه بود، به حج رفت و از دانشوران مکه حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص189-191.</ref>  
[[عبدالله بن مسره|عبدالله بن مَسره]] (درگذشت 286ق.) که از ‌اندلس به مکه آمد، توانست در مکه صاحب اموال و مستغلات شود.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص294-296.</ref> [[زکریا بن خطاب تطیلی]] در 293ق. به شرق سفر کرد و حج ‌گزارد و در مکه کتاب النسب [[زبیر بن بکار]] را از گروهی از اهل دانش آن‌جا فراگرفت و موطا مالک را نیز از ابراهیم حداد آموخت و روایت کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص211.</ref>
[[عبدالله بن مسره|عبدالله بن مَسره]] (درگذشت 286ق.) که از ‌اندلس به مکه آمد، توانست در مکه صاحب اموال و مستغلات شود.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص294-296.</ref> [[زکریا بن خطاب تطیلی]] در 293ق. به شرق سفر کرد و حج ‌گزارد و در مکه کتاب النسب [[زبیر بن بکار]] را از گروهی از اهل دانش آن‌جا فراگرفت و موطا مالک را نیز از ابراهیم حداد آموخت و روایت کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص211.</ref>  


[[قاسم بن ثابت سرقسطی]] (درگذشت 302ق.) که کتاب العین [[فراهیدی]] را در ‌اندلس رواج داد، با پدرش به مکه رفت و از برخی محدثان حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص217.</ref>
[[قاسم بن ثابت سرقسطی]] (درگذشت 302ق.) که کتاب العین [[فراهیدی]] را در ‌اندلس رواج داد، با پدرش به مکه رفت و از برخی محدثان حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص217.</ref>  
[[عبدالرحمن بن خلف اقلیشی]] به سال 349ق. راهی مکه گشت و در آن‌جا نزد [[ابوبکر آجری]] و [[ابوحفص جمحی]] به کسب دانش پرداخت.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص357.</ref> [[محمد بن صالح معافری|محمد بن صالح مَعافری]] (درگذشت 383ق.) از دانشوران حج‌‌گزار ‌اندلس بود که در سفر حج نزد دانشوران بسیار شتافت و از مدارس و مراکز علمی سرزمین‌های شرق دیدن کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص119؛ الرحلات المتبادله، ص107.</ref>
[[عبدالرحمن بن خلف اقلیشی]] به سال 349ق. راهی مکه گشت و در آن‌جا نزد [[ابوبکر آجری]] و [[ابوحفص جمحی]] به کسب دانش پرداخت.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص357.</ref> [[محمد بن صالح معافری|محمد بن صالح مَعافری]] (درگذشت 383ق.) از دانشوران حج‌‌گزار ‌اندلس بود که در سفر حج نزد دانشوران بسیار شتافت و از مدارس و مراکز علمی سرزمین‌های شرق دیدن کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص119؛ الرحلات المتبادله، ص107.</ref>  


معافری یاد شده و [[ابومحمد اشبیلی]] (درگذشت 372ق.) و [[ابوعبدالله ورش]] (درگذشت 393ق.) به عنوان سه تن از برجستگان ‌اندلسی سده چهارم ق. معرفی شده‌اند که به شرق سفر کردند و حج ‌گزاردند و از دانش شرقیان بهره بردند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106-108.</ref> افزون بر اینان، دانشورانی چون [[محمد بن احمد مفرج قرطبی]] (درگذشت 380ق.) یاد کردنی است که از محدثان و [[دانشوران مکه]] و مدینه بهره برد و در طلب دانش کوشش بسیار کرد.<ref>نک: تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص122-124.</ref>
معافری یاد شده و [[ابومحمد اشبیلی]] (درگذشت 372ق.) و [[ابوعبدالله ورش]] (درگذشت 393ق.) به عنوان سه تن از برجستگان ‌اندلسی سده چهارم ق. معرفی شده‌اند که به شرق سفر کردند و حج ‌گزاردند و از دانش شرقیان بهره بردند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106-108.</ref> افزون بر اینان، دانشورانی چون [[محمد بن احمد مفرج قرطبی]] (درگذشت 380ق.) یاد کردنی است که از محدثان و [[دانشوران مکه]] و مدینه بهره برد و در طلب دانش کوشش بسیار کرد.<ref>نک: تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص122-124.</ref>  


[[عثمان بن سعید اموی]] معروف به ابن صَیرَفی (درگذشت 444ق.) از دانشوران علوم قرآن و تفسیر بود و هشت بار حج ‌گزارد.<ref>کتاب الصله، ج1، ص405-406؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص278.</ref> [[عمر بن حسن هوزنی]] (درگذشت 460ق.) در مسیر سفر به حجاز، [[صحیح بخاری]] را استماع کرد و روایت او را بسیاری از دانشوران ‌اندلسی ‌گزارش و ضبط کردند.<ref>نفح الطیب، ج2، ص251.</ref>
[[عثمان بن سعید اموی]] معروف به ابن صَیرَفی (درگذشت 444ق.) از دانشوران علوم قرآن و تفسیر بود و هشت بار حج ‌گزارد.<ref>کتاب الصله، ج1، ص405-406؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص278.</ref> [[عمر بن حسن هوزنی]] (درگذشت 460ق.) در مسیر سفر به حجاز، [[صحیح بخاری]] را استماع کرد و روایت او را بسیاری از دانشوران ‌اندلسی ‌گزارش و ضبط کردند.<ref>نفح الطیب، ج2، ص251.</ref>  


[[ابوولید ایوب باجی]] فقیه، دانشور و متکلم ‌اندلسی (درگذشت 474ق.) سالیانی در حجاز ماند و حج ‌گزارد.<ref>النجوم الزاهره، ج5، ص115.</ref> [[احمد بن عمر عذری|احمد بن عمر عُذری]] (درگذشت 478ق.) نُه سال در مکه به سر برد و کتاب او نظام المرجان فی المسالک و الممالک اثری مهم در جغرافیا به شمار می‌رود.<ref>نک: تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص216-217.</ref> ا[[حمد بن عمر معافری|حمد بن عمر مَعافری]]، اهل مُرسیه، حج ‌گزارد و به خراسان سفر کرد و با دانشوران آن دیار به‌ویژه دوستان و شاگردان [[ابوحامد غزالی]] دیدار کرد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص66.</ref>
[[ابوولید ایوب باجی]] فقیه، دانشور و متکلم ‌اندلسی (درگذشت 474ق.) سالیانی در حجاز ماند و حج ‌گزارد.<ref>النجوم الزاهره، ج5، ص115.</ref> [[احمد بن عمر عذری|احمد بن عمر عُذری]] (درگذشت 478ق.) نُه سال در مکه به سر برد و کتاب او نظام المرجان فی المسالک و الممالک اثری مهم در جغرافیا به شمار می‌رود.<ref>نک: تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص216-217.</ref> ا[[حمد بن عمر معافری|حمد بن عمر مَعافری]]، اهل مُرسیه، حج ‌گزارد و به خراسان سفر کرد و با دانشوران آن دیار به‌ویژه دوستان و شاگردان [[ابوحامد غزالی]] دیدار کرد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص66.</ref>  


[[محمد بن عبدالرحیم غرناطی]] معروف به ابوحامد (درگذشت 562ق.) که [[تحفة الالباب و نخبة الاعجاب]] را نوشت، افزون بر حرمین به شرق اروپا نیز سفر کرد.<ref>الرحلات المتبادله، ص110.</ref> [[ابوعبدالله مرسی]] به سال 570ق. در مرسیه زاده شد و به حجاز آمد.  
[[محمد بن عبدالرحیم غرناطی]] معروف به ابوحامد (درگذشت 562ق.) که [[تحفة الالباب و نخبة الاعجاب]] را نوشت، افزون بر حرمین به شرق اروپا نیز سفر کرد.<ref>الرحلات المتبادله، ص110.</ref> [[ابوعبدالله مرسی]] به سال 570ق. در مرسیه زاده شد و به حجاز آمد.  
او همراه قافله حاجیان به مناطق گوناگون سفر کرد و حتی به خراسان آمد. مرسی در علوم گوناگون صاحب نظر و توانا بود و در 655ق. وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص369-370.</ref> [[محمد بن ابراهیم یقوری]] نویسنده کتاب اکمال الاکمال به مکه آمد و حج ‌گزارد و به سال 707ق. در مراکش وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص220.</ref> درباره زنان حج‌‌گزار ‌اندلسی نیز‌گزارش‌هایی ‌در دست است.<ref>التکمله، ابن ابار، ج4، ص244.</ref>
او همراه قافله حاجیان به مناطق گوناگون سفر کرد و حتی به خراسان آمد. مرسی در علوم گوناگون صاحب نظر و توانا بود و در 655ق. وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص369-370.</ref> [[محمد بن ابراهیم یقوری]] نویسنده کتاب اکمال الاکمال به مکه آمد و حج ‌گزارد و به سال 707ق. در مراکش وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص220.</ref> درباره زنان حج‌‌گزار ‌اندلسی نیز‌گزارش‌هایی ‌در دست است.<ref>التکمله، ابن ابار، ج4، ص244.</ref>  


==مجاورت حرمین==
==مجاورت حرمین==


دانشوران ‌اندلس اشتیاق فراوان به اقامت در [[حرمین]] داشته و در سخنان و سروده‌های خود این تمایل را آشکار کرده‌اند. [[علی بن احمد مالقی]]، نحوی و لغت‌شناس ‌اندلسی، در شعری می‌گوید که جز سکونت در حجاز خواستی دیگر ندارد.<ref>نک: نفح الطیب، ج3، ص207-209.</ref> معمولا شماری از اهل ‌اندلس پس از انجام حج، مجاور حرمین می‌شدند؛ مانند [[عثمان غماری ‌اندلسی|عثمان غَماری ‌اندلسی]] از دانشوران حج‌‌گزار که مدتی مجاور [[مسجدالحرام]] بود و سپس به [[زیارت]] [[مرقد نبوی]] رفت و مجاور آن‌جا شد<ref>التحفة اللطیفه، ج5، ص46-48.</ref> و نیز [[سیدمحمد بن عبدالرحمن ‌اندلسی مالکی]] از دانشوران سده نهم ق. که از [[جارالله بن فهد قرشی]] در مکه بهره برد و چندی مجاور [[حرم مکی]] بود.<ref>تاریخ مکه، طبری، ص480.</ref> [[ابوالقاسم ‌اندلسی]] نیز از کسانی بود که به مدینه آمد و مجاور حرم نبوی شد.<ref>تاریخ المدینه، ص96-97.</ref>
دانشوران ‌اندلس اشتیاق فراوان به اقامت در [[حرمین]] داشته و در سخنان و سروده‌های خود این تمایل را آشکار کرده‌اند. [[علی بن احمد مالقی]]، نحوی و لغت‌شناس ‌اندلسی، در شعری می‌گوید که جز سکونت در حجاز خواستی دیگر ندارد.<ref>نک: نفح الطیب، ج3، ص207-209.</ref> معمولا شماری از اهل ‌اندلس پس از انجام حج، مجاور حرمین می‌شدند؛ مانند [[عثمان غماری ‌اندلسی|عثمان غَماری ‌اندلسی]] از دانشوران حج‌‌گزار که مدتی مجاور [[مسجدالحرام]] بود و سپس به [[زیارت]] [[مرقد نبوی]] رفت و مجاور آن‌جا شد<ref>التحفة اللطیفه، ج5، ص46-48.</ref> و نیز [[سیدمحمد بن عبدالرحمن ‌اندلسی مالکی]] از دانشوران سده نهم ق. که از [[جارالله بن فهد قرشی]] در مکه بهره برد و چندی مجاور [[حرم مکی]] بود.<ref>تاریخ مکه، طبری، ص480.</ref> [[ابوالقاسم ‌اندلسی]] نیز از کسانی بود که به مدینه آمد و مجاور حرم نبوی شد.<ref>تاریخ المدینه، ص96-97.</ref>  


میزان هجرت و مجاورت ‌اندلسیان به حرم نبوی در سده ششم و هفتم ق. هم‌زمان با نفوذ [[ممالیک]] (حک: 648-923ق.) کاهش یافت و نسبت به همه مجاوران به حدود 2% (26نفر) رسید؛ زیرا در این هنگام، بیشتر شهرهای اسلامی ‌اندلس به دست مسیحیان افتاده و نفوذ [[اسلام]] تنها به غرناطه در جنوب ‌اندلس منحصر شده بود.<ref>المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص139.</ref> وجود درگیری و استبداد سیاسی در سرزمین‌های مغرب و ‌اندلس، عاملی مهم در مهاجرت به شرق بود.<ref>المغاربة فی المدینه، ص18.</ref> بازاریابی برای کالاهای ‌اندلسی، همسانی در مذهب فقهی مالکیان ‌اندلس و مردم مدینه، ضرورت آشنایی و ارتباط با دیگر دانشوران کشورهای اسلامی حاضر در مدینه، و مهم‌تر از همه شوق زیارت و مجاورت حرم نبوی از دلیل‌های مهاجرت و کوچ فردی و جمعی اهل ‌اندلس به [[مدینه منوره]] در سده 12ق. بوده است. نیز نابسامانی اقتصادی و نیاز مالی، بسیاری از مغربیان و ‌اندلسیان دچار تفرقه و در‌گیری را به مدینه می‌کشاند.<ref>نک: المغاربة فی المدینه، ص13-24.</ref>
میزان هجرت و مجاورت ‌اندلسیان به حرم نبوی در سده ششم و هفتم ق. هم‌زمان با نفوذ [[ممالیک]] (حک: 648-923ق.) کاهش یافت و نسبت به همه مجاوران به حدود 2% (26نفر) رسید؛ زیرا در این هنگام، بیشتر شهرهای اسلامی ‌اندلس به دست مسیحیان افتاده و نفوذ [[اسلام]] تنها به غرناطه در جنوب ‌اندلس منحصر شده بود.<ref>المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص139.</ref> وجود درگیری و استبداد سیاسی در سرزمین‌های مغرب و ‌اندلس، عاملی مهم در مهاجرت به شرق بود.<ref>المغاربة فی المدینه، ص18.</ref> بازاریابی برای کالاهای ‌اندلسی، همسانی در مذهب فقهی مالکیان ‌اندلس و مردم مدینه، ضرورت آشنایی و ارتباط با دیگر دانشوران کشورهای اسلامی حاضر در مدینه، و مهم‌تر از همه شوق زیارت و مجاورت حرم نبوی از دلیل‌های مهاجرت و کوچ فردی و جمعی اهل ‌اندلس به [[مدینه منوره]] در سده 12ق. بوده است. نیز نابسامانی اقتصادی و نیاز مالی، بسیاری از مغربیان و ‌اندلسیان دچار تفرقه و در‌گیری را به مدینه می‌کشاند.<ref>نک: المغاربة فی المدینه، ص13-24.</ref>  


==کتاب‌های حرمینی ‌اندلسیان==
==کتاب‌های حرمینی ‌اندلسیان==
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
دانشوران ‌اندلسی به نوشتن درباره حرمین اهتمام داشته و آثاری مهم نگاشته‌اند. [[رزین بن معاویه عبدری سرقسطی|رُزَین بن معاویه عَبْدری سَرَقُسْطی]] (درگذشت 525ق.) که مدتی مجاور حرمین بوده، دو کتاب با عنوان‌های [[اخبار دارالهجره]] و [[اخبار مکه]] درباره حرمین و تاریخ مکه و مدینه نوشته که تنها ‌گزارش‌هایی از آن‌ها در منابع پسین بازمانده است. (← اخبار ‌دارالهجره)
دانشوران ‌اندلسی به نوشتن درباره حرمین اهتمام داشته و آثاری مهم نگاشته‌اند. [[رزین بن معاویه عبدری سرقسطی|رُزَین بن معاویه عَبْدری سَرَقُسْطی]] (درگذشت 525ق.) که مدتی مجاور حرمین بوده، دو کتاب با عنوان‌های [[اخبار دارالهجره]] و [[اخبار مکه]] درباره حرمین و تاریخ مکه و مدینه نوشته که تنها ‌گزارش‌هایی از آن‌ها در منابع پسین بازمانده است. (← اخبار ‌دارالهجره)


[[معجم ما استعجم]] نوشته [[ابوعبید بکری ‌اندلسی]] (درگذشت 487ق.) از منابع مهم جغرافیای [[حجاز]] و [[جزیرة العرب]] است که تنظیم الفبایی دارد و مکان‌های شناخته و ناشناخته حجاز و قبایل مقیم و مهاجر آن‌جا<ref>نک: معجم ما استعجم، ج1، ص7.</ref> را شناسایی کرده است. بَکْری، به گفته دُوزی، از بزرگ‌‌ترین جغرافی‌شناسان ‌اندلس است. وی در کتاب دیگرش، [[المسالک و الممالک]]، از راه‌ها و منزل‌ها سخن آورده و سرزمین‌های گوناگون [[جهان اسلام]] را شرح داده است.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص219؛ تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص221.</ref>
[[معجم ما استعجم]] نوشته [[ابوعبید بکری ‌اندلسی]] (درگذشت 487ق.) از منابع مهم جغرافیای [[حجاز]] و [[جزیرة العرب]] است که تنظیم الفبایی دارد و مکان‌های شناخته و ناشناخته حجاز و قبایل مقیم و مهاجر آن‌جا<ref>نک: معجم ما استعجم، ج1، ص7.</ref> را شناسایی کرده است. بَکْری، به گفته دُوزی، از بزرگ‌‌ترین جغرافی‌شناسان ‌اندلس است. وی در کتاب دیگرش، [[المسالک و الممالک]]، از راه‌ها و منزل‌ها سخن آورده و سرزمین‌های گوناگون [[جهان اسلام]] را شرح داده است.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص219؛ تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص221.</ref>  


[[ابن حزم ‌اندلسی|ابن حَزْم ‌اندلسی]] کتابی به نام [[کتاب حجة الوداع|حجة الوداع]] نوشته و در آن سازگار با روایت‌های [[اهل سنت]]، ‌گزارشی از واپسین حج [[پیامبر اسلام(ص)]] داده است.<ref>العقد الثمین، ج1، ص90؛ العقد الثمین، ج1، ص92.</ref> [[ابومحمد مَرجانی قرطبی|ابومحمد مَرجانی قُرطُبی]]، دانشور برجسته سده هشتم ق. [[بهجة النفوس و الاسرار فی تاریخ دار هجرة المختار]] را به تاریخ مدینه اختصاص داد. کتاب او در 10 باب و فصول گوناگون به تفصیل درباره تحولات، شخصیت‌ها، مکان‌ها و مساجد مدینه سخن گفته است.<ref>اثارة الترغیب، ج1، ص18.</ref> [[محمد بن محمد رعینی ‌اندلسی مکی|ابوعبدالله محمد بن محمد رُعَینی ‌اندلسی مکی]] (درگذشت 954ق.) در رساله [[تتعلق بسدانة البیت الحرام و سبب ولایتهم لذلک]] درباره تاریخ [[پرده‌داری]] و [[حجابت کعبه]] پژوهش کرده است.<ref>منائح الکرم، ج1، ص68، «مقدمه.</ref>
[[ابن حزم ‌اندلسی|ابن حَزْم ‌اندلسی]] کتابی به نام [[کتاب حجة الوداع|حجة الوداع]] نوشته و در آن سازگار با روایت‌های [[اهل سنت]]، ‌گزارشی از واپسین حج [[پیامبر اسلام(ص)]] داده است.<ref>العقد الثمین، ج1، ص90؛ العقد الثمین، ج1، ص92.</ref> [[ابومحمد مَرجانی قرطبی|ابومحمد مَرجانی قُرطُبی]]، دانشور برجسته سده هشتم ق. [[بهجة النفوس و الاسرار فی تاریخ دار هجرة المختار]] را به تاریخ مدینه اختصاص داد. کتاب او در 10 باب و فصول گوناگون به تفصیل درباره تحولات، شخصیت‌ها، مکان‌ها و مساجد مدینه سخن گفته است.<ref>اثارة الترغیب، ج1، ص18.</ref> [[محمد بن محمد رعینی ‌اندلسی مکی|ابوعبدالله محمد بن محمد رُعَینی ‌اندلسی مکی]] (درگذشت 954ق.) در رساله [[تتعلق بسدانة البیت الحرام و سبب ولایتهم لذلک]] درباره تاریخ [[پرده‌داری]] و [[حجابت کعبه]] پژوهش کرده است.<ref>منائح الکرم، ج1، ص68، «مقدمه.</ref>  


==سفرنامه نویسی==
==سفرنامه نویسی==


سفر ‌اندلسیان به شرق و حرمین، نه تنها برای ‌گزاردن حج، بلکه به شوق فرا‌گیری علوم دینی و آشنایی با دانشمندان بود. بسیاری از حج‌‌گزاران ‌اندلسی، ‌گزارش سفر خود را ثبت کرده‌اند. از لحاظ محتوا و روش‌نگارش، این سفرنامه‌ها را به چند گونه می‌توان تقسیم نمود: 1. برخی از این سفرنامه‌ها در میانه راه و سفر ‌نگارش یافته و به شکل روزنوشت بوده، مانند [[رحله عبدری|رحله عَبدری]]. 2. دسته‌ای دیگر حاصل مذاکرات و مباحثات علمی با دانشورانی بوده که فرد مسافر حج‌‌گزار با آن‌ها دیدار کرده، مانند [[سفرنامه ابن رشید فهری|سفرنامه ابن رُشَیْد فِهْری]]. 3. شماری دیگر پس از انجام سفر ‌نگارش یافته‌اند.<ref>نک: رحالة الغرب، ص23-25.</ref>
سفر ‌اندلسیان به شرق و حرمین، نه تنها برای ‌گزاردن حج، بلکه به شوق فرا‌گیری علوم دینی و آشنایی با دانشمندان بود. بسیاری از حج‌‌گزاران ‌اندلسی، ‌گزارش سفر خود را ثبت کرده‌اند. از لحاظ محتوا و روش‌نگارش، این سفرنامه‌ها را به چند گونه می‌توان تقسیم نمود: 1. برخی از این سفرنامه‌ها در میانه راه و سفر ‌نگارش یافته و به شکل روزنوشت بوده، مانند [[رحله عبدری|رحله عَبدری]]. 2. دسته‌ای دیگر حاصل مذاکرات و مباحثات علمی با دانشورانی بوده که فرد مسافر حج‌‌گزار با آن‌ها دیدار کرده، مانند [[سفرنامه ابن رشید فهری|سفرنامه ابن رُشَیْد فِهْری]]. 3. شماری دیگر پس از انجام سفر ‌نگارش یافته‌اند.<ref>نک: رحالة الغرب، ص23-25.</ref>  


از لحاظ موضوعی، سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی و مغربی در دیده‌ها و ‌گزارش‌های خود، بر موضوعات گوناگون از جمله تجارت، اقتصاد و کشاورزی، مالیات و اوقاف، آداب و اخلاق عمومی شرقیان، خوراک، پوشاک، سیاست، فرقه‌ها و متصوفه، مدارس دینی، اهل فکر و علم، مجالس وعظ و ذکر به‌ویژه فرهنگ عمومی حجاز، و رفتار مردمان ساکن حرمین توجه نشان داده‌اند.<ref>نک: رحالة الغرب، صفحات مختلف.</ref> سفرنامه‌های ‌اندلسی منبعی مهم در شناخت زندگانی فرهنگی و محیط و مراکز علمی شرق و حجاز و دانشوران اسلامی است. از این رو، این سفرنامه‌ها حلقه رابط میان شرق و غرب اسلامی تلقی شده‌اند.<ref>رحالة الغرب، ص748.</ref>
از لحاظ موضوعی، سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی و مغربی در دیده‌ها و ‌گزارش‌های خود، بر موضوعات گوناگون از جمله تجارت، اقتصاد و کشاورزی، مالیات و اوقاف، آداب و اخلاق عمومی شرقیان، خوراک، پوشاک، سیاست، فرقه‌ها و متصوفه، مدارس دینی، اهل فکر و علم، مجالس وعظ و ذکر به‌ویژه فرهنگ عمومی حجاز، و رفتار مردمان ساکن حرمین توجه نشان داده‌اند.<ref>نک: رحالة الغرب، صفحات مختلف.</ref> سفرنامه‌های ‌اندلسی منبعی مهم در شناخت زندگانی فرهنگی و محیط و مراکز علمی شرق و حجاز و دانشوران اسلامی است. از این رو، این سفرنامه‌ها حلقه رابط میان شرق و غرب اسلامی تلقی شده‌اند.<ref>رحالة الغرب، ص748.</ref>  


==سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی==
==سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی==
از نکات مورد توجه سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی، اشاره به گستردگی اوقاف، صدقات و خیرات همگانی است که در [[مصر]] و [[دمشق]]، در روزگار [[ایوبیان]] برای تسهیل امور حج و حج‌‌گزاران صورت می‌گرفته است. سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی به نبود نهادهای وقفی و خیریه‌ها در ‌اندلس اعتراض داشته‌اند تا جایی که [[ابن سعید]] از عدم اهتمام [[مرابطون]] و [[موحدون]] به [[وقف]] انتقاد کرده است.<ref>نک: رحالة الغرب، ص265-268.</ref> در این سفرنامه‌ها، به رفتارشناسی مردمان شرقی توجه شده است. برای نمونه، برخی سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی از بدرفتاری مردمان اسکندریه و ستم کار‌گزاران و راهداران آن‌ها درباره مسافران سخن گفته‌اند.<ref>نک: رحلة ابن جبیر، ص13؛ تاج المفرق، ج1، ص96-97.</ref>
از نکات مورد توجه سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی، اشاره به گستردگی اوقاف، صدقات و خیرات همگانی است که در [[مصر]] و [[دمشق]]، در روزگار [[ایوبیان]] برای تسهیل امور حج و حج‌‌گزاران صورت می‌گرفته است. سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی به نبود نهادهای وقفی و خیریه‌ها در ‌اندلس اعتراض داشته‌اند تا جایی که [[ابن سعید]] از عدم اهتمام [[مرابطون]] و [[موحدون]] به [[وقف]] انتقاد کرده است.<ref>نک: رحالة الغرب، ص265-268.</ref> در این سفرنامه‌ها، به رفتارشناسی مردمان شرقی توجه شده است. برای نمونه، برخی سفرنامه‌نویسان ‌اندلسی از بدرفتاری مردمان اسکندریه و ستم کار‌گزاران و راهداران آن‌ها درباره مسافران سخن گفته‌اند.<ref>نک: رحلة ابن جبیر، ص13؛ تاج المفرق، ج1، ص96-97.</ref>  


===تذکرة الاخبار===
===تذکرة الاخبار===
[[تذکرة الاخبار]] نوشته [[ابن جبیر]] (درگذشت 614ق.) از ادیبان و دانشوران ‌اندلسی است که به سال 579ق. در نوجوانی از غرناطه عزیمت حج کرد.<ref>المختار من الرحلات الحجازیه، ج1، ص18.</ref> وی از سبته گذشت و از سواحل ساردنی و سیسیل تا بندر اسکندریه رفت. سفرنامه او به [[رحلة الکنانی]] و نام‌های دیگر از جمله اعتبار الناسک فی ذکر الآثار الکریمة و المناسک شهرت دارد.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص242.</ref> این سفرنامه که بیان‌کننده رخدادها و روابط مردمان میان راه با حاجیان است، درباره وضع مکه و مدینه و مکان‌های مقدس آن دیار ‌گزارش می‌دهد.<ref>نک: رحالة الغرب، ص65-68.</ref>
[[تذکرة الاخبار]] نوشته [[ابن جبیر]] (درگذشت 614ق.) از ادیبان و دانشوران ‌اندلسی است که به سال 579ق. در نوجوانی از غرناطه عزیمت حج کرد.<ref>المختار من الرحلات الحجازیه، ج1، ص18.</ref> وی از سبته گذشت و از سواحل ساردنی و سیسیل تا بندر اسکندریه رفت. سفرنامه او به [[رحلة الکنانی]] و نام‌های دیگر از جمله اعتبار الناسک فی ذکر الآثار الکریمة و المناسک شهرت دارد.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص242.</ref> این سفرنامه که بیان‌کننده رخدادها و روابط مردمان میان راه با حاجیان است، درباره وضع مکه و مدینه و مکان‌های مقدس آن دیار ‌گزارش می‌دهد.<ref>نک: رحالة الغرب، ص65-68.</ref>  


او قصیده‌ای درباره ستم مالیات‌بگیران به حاجیان، سروده و به [[صلاح‌الدین ایوبی]] داده است.<ref>نفح الطیب، ج3، ص13-14.</ref> در سروده‌ای دیگر، از صلاح‌الدین ایوبی خواسته تا به وضع مدینه نگریسته، بدعت‌هایی را که در شهر پیغمبر رواج یافته، از میان ببرد.
او قصیده‌ای درباره ستم مالیات‌بگیران به حاجیان، سروده و به [[صلاح‌الدین ایوبی]] داده است.<ref>نفح الطیب، ج3، ص13-14.</ref> در سروده‌ای دیگر، از صلاح‌الدین ایوبی خواسته تا به وضع مدینه نگریسته، بدعت‌هایی را که در شهر پیغمبر رواج یافته، از میان ببرد.




===رحله باجی اشبیلی===
===رحله باجی اشبیلی===


سفرنامه دیگر، [[رحله باجی اشبیلی]] نوشته [[ابومروان باجی]] (درگذشت 635ق.) است که تنها تلخیصی از آن در دست است.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص79.</ref>
سفرنامه دیگر، [[رحله باجی اشبیلی]] نوشته [[ابومروان باجی]] (درگذشت 635ق.) است که تنها تلخیصی از آن در دست است.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص79.</ref>  


===رحله قاسم ابن احمد اندلسی===
===رحله قاسم ابن احمد اندلسی===
قصیدة فی وصف رحلة الامام علم‌الدین القاسم ابن احمد الاندلسی بازگو‌ کننده سفر این دانشور ‌اندلسی سده هفتم (661ق.) است که از مُرسیه به زیارت [[کعبه]] و [[حرم نبوی]] آمد و در این مسیر با هر دانشور و شیخی که دیدار کرد، آن را ثبت و ‌گزارش نمود.<ref>المدینة المنورة فی مئة مخطوط، ص309.</ref>
قصیدة فی وصف رحلة الامام علم‌الدین القاسم ابن احمد الاندلسی بازگو‌ کننده سفر این دانشور ‌اندلسی سده هفتم (661ق.) است که از مُرسیه به زیارت [[کعبه]] و [[حرم نبوی]] آمد و در این مسیر با هر دانشور و شیخی که دیدار کرد، آن را ثبت و ‌گزارش نمود.<ref>المدینة المنورة فی مئة مخطوط، ص309.</ref>  


===النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه===
===النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه===


[[ابن سعید ‌اندلسی]] (درگذشت 685ق.) به سال 638ق. همراه پدرش به حج رفت و شمال [[افریقا]] و مصر را دید. او آثاری معتبر در تاریخ و جغرافیا دارد و درباره سبک جغرافیانویسی او پژوهش کرده‌اند.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص277.</ref> سفرنامه وی با عنوان [[النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه]] حاوی دیده‌هایش از شهرها و محیط فرهنگی هر ناحیه، وصف کتاب‌ها و مذاکراتش با دانشوران مشرق است.<ref>رحالة الغرب، ص68-75.</ref>
[[ابن سعید ‌اندلسی]] (درگذشت 685ق.) به سال 638ق. همراه پدرش به حج رفت و شمال [[افریقا]] و مصر را دید. او آثاری معتبر در تاریخ و جغرافیا دارد و درباره سبک جغرافیانویسی او پژوهش کرده‌اند.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص277.</ref> سفرنامه وی با عنوان [[النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه]] حاوی دیده‌هایش از شهرها و محیط فرهنگی هر ناحیه، وصف کتاب‌ها و مذاکراتش با دانشوران مشرق است.<ref>رحالة الغرب، ص68-75.</ref>  


===الرحلة المغربیه===
===الرحلة المغربیه===
[[محمد بن محمد عبدری|محمد بن محمد عَبْدری]] (درگذشت 689ق.) که قصد مجاورت در مکه را داشت،<ref>رحلة العبدری، ج1، ص391.</ref> با [[کاروان شام]] همراه شد و با گذر از شهر [[تبوک]]، به حجاز رفت و [[الرحلة المغربیه]] را نوشت. یادداشت‌های وی پیرامون مسیر حرکتش از [[عقبه ایله]]، بستن [[احرام]] از رابغ، رسیدن به مکه، وصف راه‌ها، وضع مکه و مساجد آن، و بنای کعبه است.<ref>الحجاز فی نظر الاندلسیین، ص10؛ الحجاز فی نظر الاندلسیین، ص129.</ref>
[[محمد بن محمد عبدری|محمد بن محمد عَبْدری]] (درگذشت 689ق.) که قصد مجاورت در مکه را داشت،<ref>رحلة العبدری، ج1، ص391.</ref> با [[کاروان شام]] همراه شد و با گذر از شهر [[تبوک]]، به حجاز رفت و [[الرحلة المغربیه]] را نوشت. یادداشت‌های وی پیرامون مسیر حرکتش از [[عقبه ایله]]، بستن [[احرام]] از رابغ، رسیدن به مکه، وصف راه‌ها، وضع مکه و مساجد آن، و بنای کعبه است.<ref>الحجاز فی نظر الاندلسیین، ص10؛ الحجاز فی نظر الاندلسیین، ص129.</ref>  


===سفرنامه ابن رشید فهری===
===سفرنامه ابن رشید فهری===
سفرنامه ابن رُشَید فِهْری (درگذشت 721ق.) یک سفرنامه ‌اندلسی مهم از سده هشتم ق. است. او در بُسته به سال 657ق. تولد یافت و از آلمریا برای حج بیرون رفت و در پی بازگشت، چندی در غرناطه تدریس کرد.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص298.</ref> او در کتابش با عنوان بلند مل‏ء العیبة فی ما جمع بطول الغیبة فی الوجهة الواجهة الی الحرمین مکّة و طیبة احوال و اوضاع حجاز و حرمین را بازگو کرده و ‌گزارش دیدار و گفت‌وگوهایش با دانشوران مصر، شام، حجاز و تونس را آورده است. اهمیت این سفرنامه در وصف وضع فکری و موقعیت فرهنگی این سرزمین‌ها و به‌ویژه نام بردن از شیوخ و دانشوران حرمین است.<ref>نک: رحالة الغرب، ص75-83.</ref>
سفرنامه ابن رُشَید فِهْری (درگذشت 721ق.) یک سفرنامه ‌اندلسی مهم از سده هشتم ق. است. او در بُسته به سال 657ق. تولد یافت و از آلمریا برای حج بیرون رفت و در پی بازگشت، چندی در غرناطه تدریس کرد.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص298.</ref> او در کتابش با عنوان بلند مل‏ء العیبة فی ما جمع بطول الغیبة فی الوجهة الواجهة الی الحرمین مکّة و طیبة احوال و اوضاع حجاز و حرمین را بازگو کرده و ‌گزارش دیدار و گفت‌وگوهایش با دانشوران مصر، شام، حجاز و تونس را آورده است. اهمیت این سفرنامه در وصف وضع فکری و موقعیت فرهنگی این سرزمین‌ها و به‌ویژه نام بردن از شیوخ و دانشوران حرمین است.<ref>نک: رحالة الغرب، ص75-83.</ref>  


===مستفاد الرحله و الاغتراب===
===مستفاد الرحله و الاغتراب===
[[مستفاد الرحله و الاغتراب]] نوشته [[قاسم بن یوسف تجیبی سبتی|قاسم بن یوسف تُجَیبی سِبْتی]] (درگذشت 3-730ق.) است. آن‌گاه که وی به مصر رسید، خلافت [[فاطمیان]] رو به زوال داشت و او از این وضع ‌گزارش داده است. وی از مسیر سفر حاجیان غرب آفریقا و منازل و مناطق میان راه سخن گفته و ‌گزارشی از کعبه و تاریخ [[مسجدالحرام]] و ابواب آن و مشایخ مجاور حرم داده است.<ref>نک: جمهرة الرحلات، ج1، ص74؛ جمهرة الرحلات، ج1، ص83-85؛ المختار من الرحلات الحجازیه، ج1، ص161؛ رحلة الرحلات، ج1، ص92-105.</ref>
[[مستفاد الرحله و الاغتراب]] نوشته [[قاسم بن یوسف تجیبی سبتی|قاسم بن یوسف تُجَیبی سِبْتی]] (درگذشت 3-730ق.) است. آن‌گاه که وی به مصر رسید، خلافت [[فاطمیان]] رو به زوال داشت و او از این وضع ‌گزارش داده است. وی از مسیر سفر حاجیان غرب آفریقا و منازل و مناطق میان راه سخن گفته و ‌گزارشی از کعبه و تاریخ [[مسجدالحرام]] و ابواب آن و مشایخ مجاور حرم داده است.<ref>نک: جمهرة الرحلات، ج1، ص74؛ جمهرة الرحلات، ج1، ص83-85؛ المختار من الرحلات الحجازیه، ج1، ص161؛ رحلة الرحلات، ج1، ص92-105.</ref>  


===سفرنامه ابراهیم نمیری===
===سفرنامه ابراهیم نمیری===
[[سفرنامه ابراهیم نمیری]] (713-768ق.) دوست [[خالد بلوی|خالد بَلَوی]] که پس از بازگشت در [[بجایه|بِجایه]] اقامت کرد و سپس کاتب دولتمردان [[بنی‌مرین|بنی‌مَرین]] شد، گویا گم شده است. همچنین از سفرنامه مکتوب ابواسحق ساحلی، شاعر و ادیب ‌اندلسی که به حجاز سفر نمود و آن‌جا اقامت کرد، آگاهی در دست نیست.<ref>تاج المفرق، ج1، ص54-55، «مقدمه.</ref>
[[سفرنامه ابراهیم نمیری]] (713-768ق.) دوست [[خالد بلوی|خالد بَلَوی]] که پس از بازگشت در [[بجایه|بِجایه]] اقامت کرد و سپس کاتب دولتمردان [[بنی‌مرین|بنی‌مَرین]] شد، گویا گم شده است. همچنین از سفرنامه مکتوب ابواسحق ساحلی، شاعر و ادیب ‌اندلسی که به حجاز سفر نمود و آن‌جا اقامت کرد، آگاهی در دست نیست.<ref>تاج المفرق، ج1، ص54-55، «مقدمه.</ref>  


===سفرنامه ابن الحاج غرناطی===
===سفرنامه ابن الحاج غرناطی===
در سده هشتم ق. سفرنامه ابن الحاج غرناطی (درگذشت پس از 768ق.) تالیف گشت. [[ابن الحاج غرناطی]] به سال 734ق. سفر خود را آغاز کرد و به حجاز رفت و [[حج]] به جای آورد و سپس به افریقیه بازگشت و نزد برخی حکمرانان خدمت نمود و در بجایه سفرنامه‌اش را تدوین کرد. مَقَری نسخه‌ای از رحله ابن الحاج را در دست داشته و آن را وصف کرده است.<ref>نفح الطیب، ج8، ص291؛ نفح الطیب، ج8، ص293.</ref>
در سده هشتم ق. سفرنامه ابن الحاج غرناطی (درگذشت پس از 768ق.) تالیف گشت. [[ابن الحاج غرناطی]] به سال 734ق. سفر خود را آغاز کرد و به حجاز رفت و [[حج]] به جای آورد و سپس به افریقیه بازگشت و نزد برخی حکمرانان خدمت نمود و در بجایه سفرنامه‌اش را تدوین کرد. مَقَری نسخه‌ای از رحله ابن الحاج را در دست داشته و آن را وصف کرده است.<ref>نفح الطیب، ج8، ص291؛ نفح الطیب، ج8، ص293.</ref>  


===تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق===
===تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق===
تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق نوشته [[خالد بن عیسی بلوی]] (713-765ق.) با این‌که در ظاهر سفرنامه‌ای است که با سبکی ادیبانه و عبارات سجع‌گونه ‌نگارش یافته، حاوی بسیاری از قطعات، قصاید، و ابیات است.<ref>نک: تاج المفرق، ج1، ص98-101، «مقدمه.</ref>
تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق نوشته [[خالد بن عیسی بلوی]] (713-765ق.) با این‌که در ظاهر سفرنامه‌ای است که با سبکی ادیبانه و عبارات سجع‌گونه ‌نگارش یافته، حاوی بسیاری از قطعات، قصاید، و ابیات است.<ref>نک: تاج المفرق، ج1، ص98-101، «مقدمه.</ref>  


===تحفة النظار===
===تحفة النظار===
[[تحفة النظار]] نوشته [[ابن بطوطه]] (703-779ق.) اهل طنجه است. وی شش بار به حج رفت. مرتبه نخست سفرش به حج را در 725ق. آغاز کرد و حج ششم او در749ق. انجام پذیرفت.<ref>راه حج، ص277.</ref> سلطان ابوعنان مراکش به ابن جزی ‌اندلسی، صاحب دیوانش، فرمان داد که تحریری منظم از این خاطرات بنگارد و ابن بطوطه ‌گزارش دور و دراز خود و دیده‌هایش از شگفتی‌های جهان را بر او املا کرد.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص333-340؛ سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص31.</ref>
[[تحفة النظار]] نوشته [[ابن بطوطه]] (703-779ق.) اهل طنجه است. وی شش بار به حج رفت. مرتبه نخست سفرش به حج را در 725ق. آغاز کرد و حج ششم او در749ق. انجام پذیرفت.<ref>راه حج، ص277.</ref> سلطان ابوعنان مراکش به ابن جزی ‌اندلسی، صاحب دیوانش، فرمان داد که تحریری منظم از این خاطرات بنگارد و ابن بطوطه ‌گزارش دور و دراز خود و دیده‌هایش از شگفتی‌های جهان را بر او املا کرد.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص333-340؛ سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص31.</ref>  


===منشاب الاخبار===
===منشاب الاخبار===
منشاب الاخبار نوشته [[عبدالله بن صباح]] معروف به ابن الصباح از سده نهم ق. از جنبه اجتماعی و تاریخی مهم است.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص273.</ref> نسخه‌ای از آن در دارالمکتبة الوطنیه تونس نگهداری می‌شود.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص165-176.</ref>
منشاب الاخبار نوشته [[عبدالله بن صباح]] معروف به ابن الصباح از سده نهم ق. از جنبه اجتماعی و تاریخی مهم است.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص273.</ref> نسخه‌ای از آن در دارالمکتبة الوطنیه تونس نگهداری می‌شود.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص165-176.</ref>  


===سفرنامه قلصادی===
===سفرنامه قلصادی===
[[سفرنامه قلصادی|سفرنامه قَلصادی]] ‏ نوشته [[ابوالحسن علی قلصادی ‌اندلسی]] (درگذشت 891ق.) است. او در شهر بسطه از مناطق ‌اندلس زاده شد و به سال 840ق. برای فرا‌گیری دانش و ادب به مغرب و مشرق اسلامی سفر کرد و سال 851ق. تونس را به قصد سفر حج ترک نمود.<ref>جمهرة الرحلات، ج1، ص104-105.</ref> وی [[مناسک حج]] را بر پایه [[فقه مالکی]] اجرا می‌کرد.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص163.</ref>
[[سفرنامه قلصادی|سفرنامه قَلصادی]] ‏ نوشته [[ابوالحسن علی قلصادی ‌اندلسی]] (درگذشت 891ق.) است. او در شهر بسطه از مناطق ‌اندلس زاده شد و به سال 840ق. برای فرا‌گیری دانش و ادب به مغرب و مشرق اسلامی سفر کرد و سال 851ق. تونس را به قصد سفر حج ترک نمود.<ref>جمهرة الرحلات، ج1، ص104-105.</ref> وی [[مناسک حج]] را بر پایه [[فقه مالکی]] اجرا می‌کرد.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص163.</ref>  


===ناصر الدین علی القوم الکافرین===
===ناصر الدین علی القوم الکافرین===
[[ابوعباس احمد حجری ‌اندلسی]] مشهور به اَفُوقای (درگذشت 1051ق.) که مسلمانی‌اش را در ‌اندلس مسیحی پنهان می‌کرد، به بخش‌هایی از اروپا سفر کرد و نیز به حرمین رفت و در کتابش ناصر الدین علی القوم الکافرین درباره حرمین آگاهی‌هایی داده است.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص197-199.</ref>
[[ابوعباس احمد حجری ‌اندلسی]] مشهور به اَفُوقای (درگذشت 1051ق.) که مسلمانی‌اش را در ‌اندلس مسیحی پنهان می‌کرد، به بخش‌هایی از اروپا سفر کرد و نیز به حرمین رفت و در کتابش ناصر الدین علی القوم الکافرین درباره حرمین آگاهی‌هایی داده است.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص197-199.</ref>  


===المعارج المرقیة فی الرحلة الشرقیه===
===المعارج المرقیة فی الرحلة الشرقیه===
[[محمد بن علی رافعی ‌اندلسی تطوانی]] (زنده در1110ق.) سفرنامه [[المعارج المرقیة فی الرحلة الشرقیه]] را نوشت و مراحل و منازل سفرش را در سروده‌ای تنظیم کرد. وی همراه [[کاروان مغربی]] پس از سپردن سی و چهار مرحله و منزل به مکه رسید و کنار ‌گزارش از حرمین، به وصف [[محمل مصر]]، [[محمل شامی]] و [[کاروان بغدادی]] و [[کاروان بصری|بصری]] پرداخته است.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص244-249.</ref>
[[محمد بن علی رافعی ‌اندلسی تطوانی]] (زنده در1110ق.) سفرنامه [[المعارج المرقیة فی الرحلة الشرقیه]] را نوشت و مراحل و منازل سفرش را در سروده‌ای تنظیم کرد. وی همراه [[کاروان مغربی]] پس از سپردن سی و چهار مرحله و منزل به مکه رسید و کنار ‌گزارش از حرمین، به وصف [[محمل مصر]]، [[محمل شامی]] و [[کاروان بغدادی]] و [[کاروان بصری|بصری]] پرداخته است.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص244-249.</ref>  


===سفرنامه‌های دیگر===
===سفرنامه‌های دیگر===
سفر به حج و سفرنامه‌نویسی پس از سلطه مسیحیان قطع نشد. سفرنامه‌هایی مانند [[رباعیات حاج ییوی منسون]]، نوشته [[حاج موریسکی]] (سده 16م.) در شمار سروده‌ها درباره حج و وصف حرمین بوده است.<ref>تاج المفرق، ج1، ص95، «مقدمه.</ref> سفرنامه منظوم [[اناشید الحاج]] (سده 17م.) از واپسین سفرنامه‌های ‌اندلسیان است که پس از سلطه مسیحیان و کاهش جمعیت مسلمانان نوشته شده است. (← اناشید الحاج)
سفر به حج و سفرنامه‌نویسی پس از سلطه مسیحیان قطع نشد. سفرنامه‌هایی مانند [[رباعیات حاج ییوی منسون]]، نوشته [[حاج موریسکی]] (سده 16م.) در شمار سروده‌ها درباره حج و وصف حرمین بوده است.<ref>تاج المفرق، ج1، ص95، «مقدمه.</ref> سفرنامه منظوم [[اناشید الحاج]] (سده 17م.) از واپسین سفرنامه‌های ‌اندلسیان است که پس از سلطه مسیحیان و کاهش جمعیت مسلمانان نوشته شده است. (← اناشید الحاج)


از دیگر سفرنامه‌های نگاشته ‌اندلسیان، می‌توان به آثار [[ابن عاشر ‌اندلسی]] (درگذشت 1040ق.) که ارجوزه‌ای در وصف [[منازل حج]] بوده،<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص183-187.</ref> رحله [[احمد بن محمد هشتوکی|احمد بن محمد هَشْتُوکی]] با عنوان [[هدایة الملک العلام الی بیت الله الحرام]]،<ref>تاج المفرق، ج1، ص75، «مقدمه.</ref> [[رحله عبدالرحمن غنامی شاوی]]،<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص281.</ref> و [[رحله محمد فاطمی بن حسین صقلی]]<ref>تاج المفرق، ج1، ص79، «مقدمه».</ref> اشاره کرد.
از دیگر سفرنامه‌های نگاشته ‌اندلسیان، می‌توان به آثار [[ابن عاشر ‌اندلسی]] (درگذشت 1040ق.) که ارجوزه‌ای در وصف [[منازل حج]] بوده،<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص183-187.</ref> رحله [[احمد بن محمد هشتوکی|احمد بن محمد هَشْتُوکی]] با عنوان [[هدایة الملک العلام الی بیت الله الحرام]]،<ref>تاج المفرق، ج1، ص75، «مقدمه.</ref> [[رحله عبدالرحمن غنامی شاوی]]،<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص281.</ref> و [[رحله محمد فاطمی بن حسین صقلی]]<ref>تاج المفرق، ج1، ص79، «مقدمه».</ref> اشاره کرد.


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==