بدون خلاصۀ ویرایش
Z mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A sharefat (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات اشخاص | {{جعبه اطلاعات اشخاص | ||
|عنوان = | |عنوان = | ||
خط ۵۰: | خط ۴۹: | ||
'''ابوضمره''' یا ابوضمیره، صحابی ایرانی و آزاد شده [[پیامبر(ص)]] بود که در [[مدینه]] سکونت داشت. برخی منابع او را اسیر یکی از نبردهای صدر اسلام دانستهاند، و پیامبر(ص) او را که از سهم غنائم بود، آزاد کرد و برخی نیز وی را غلام خریداری شده «[[امسلمه]]» برای رسولخدا(ص) و آزاد شده آن حضرت دانستهاند. | '''ابوضمره''' یا ابوضمیره، صحابی ایرانی و آزاد شده [[پیامبر(ص)]] بود که در [[مدینه]] سکونت داشت. برخی منابع او را اسیر یکی از نبردهای صدر اسلام دانستهاند، و پیامبر(ص) او را که از سهم غنائم بود، آزاد کرد و برخی نیز وی را غلام خریداری شده «[[امسلمه]]» برای رسولخدا(ص) و آزاد شده آن حضرت دانستهاند. | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
منابع نام ابوضمره را «سعد» یا «روح» ثبت کردهاند. گویا او از بحرین به عنوان اسیر آورده شده بود.<ref>مکاتیب الرسول، ج٣، ص٢54.</ref> برخی ابوضمره را غلام خریداری شده «[[امسلمه]]» برای [[رسولخدا(ص)]] و آزاد شده آن حضرت دانستهاند.<ref>المناقب، ابن شهرآشوب، ج١، ص١4٨.</ref> | منابع نام ابوضمره را «سعد» یا «روح» ثبت کردهاند. گویا او از [[بحرین]] به عنوان اسیر آورده شده بود.<ref>مکاتیب الرسول، ج٣، ص٢54.</ref> برخی ابوضمره را غلام خریداری شده «[[امسلمه]]» برای [[رسولخدا(ص)]] و آزاد شده آن حضرت دانستهاند.<ref>المناقب، ابن شهرآشوب، ج١، ص١4٨.</ref> | ||
==نسبشناسی== | ==نسبشناسی== | ||
ابوضمره جد «[[حسین بن ضمیرة]] بن عبداللّه بن ابیضمیره» بود و نقل است که او خود را به «سندر» (زیبا) یا «شیرزاد» از اعقاب «[[گشتاسب]]» (از پادشاهان باستانی ایران) منسوب میکرد.<ref>ر. ک: الاستیعاب، ج4، ص٢5٨؛ اسد الغابه، ج6، ص١٧4؛ الکامل، ج٢، ص٢١٢؛ مناقب، ج١، ص١4٨؛ بحارالانوار، ج٢٢، ص٢56؛ تاریخ طبری، ج٣، ص١٧٢.</ref> | ابوضمره جد «[[حسین بن ضمیرة]] بن عبداللّه بن ابیضمیره» بود و نقل است که او خود را به «سندر» (زیبا) یا «شیرزاد» از اعقاب «[[گشتاسب]]» (از پادشاهان باستانی ایران) منسوب میکرد.<ref>ر. ک: الاستیعاب، ج4، ص٢5٨؛ اسد الغابه، ج6، ص١٧4؛ الکامل، ج٢، ص٢١٢؛ مناقب، ج١، ص١4٨؛ بحارالانوار، ج٢٢، ص٢56؛ تاریخ طبری، ج٣، ص١٧٢.</ref> |