۵٬۱۲۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==تاریخچه افشاریه== | ==تاریخچه افشاریه== | ||
بنیانگذار سلسله پادشاهی افشاریه، نادرقلی از طایفه قرقلوی افشار است. این طایفه از قبایل قزلباش بودند که در روی کار آوردن صفویه نقش داشتند. گروهی از ایل افشار را [[شاه اسماعیل صفوی]] (حک: 907-930ق.) به منطقه ابیورد و نساء در خراسان شمالی کوچاند.<ref>جهانگشای نادری، ص26-27؛ایران در زمان نادر شاه، ص7.</ref>نادر در ابیورد به خدمت حاکم آن شهر بابا علی بیگ پیوست و با شجاعت و کاردانی، اعتماد وی را به دست آورد و دختر او را به همسری گرفت<ref>جهانگشای نادری، ص28؛ ایران در زمان نادر شاه، ص428-429.</ref>و پس از مرگ پدر همسرش در سال 1136ق. جانشین وی شد.<ref>الفوائد الصفویه، ص149.</ref>در این هنگام، [[اصفهان]] به دست افغانها سقوط کرده و [[شاه تهماسب دوم صفوی]] (حک: 1135-1145ق.) برای دستیابی به قدرت و با همراهی [[طایفه قاجار]]، عازم مشهد شده بود تا پس از سرکوب ملک محمود سیستانی، قصد اصفهان کند. | بنیانگذار سلسله پادشاهی افشاریه، نادرقلی از طایفه قرقلوی افشار است. این طایفه از قبایل قزلباش بودند که در روی کار آوردن صفویه نقش داشتند. گروهی از ایل افشار را [[شاه اسماعیل صفوی]] (حک: 907-930ق.) به منطقه ابیورد و نساء در خراسان شمالی کوچاند.<ref>جهانگشای نادری، ص26-27؛ایران در زمان نادر شاه، ص7.</ref> نادر در ابیورد به خدمت حاکم آن شهر بابا علی بیگ پیوست و با شجاعت و کاردانی، اعتماد وی را به دست آورد و دختر او را به همسری گرفت<ref>جهانگشای نادری، ص28؛ ایران در زمان نادر شاه، ص428-429.</ref> و پس از مرگ پدر همسرش در سال 1136ق. جانشین وی شد.<ref>الفوائد الصفویه، ص149.</ref> در این هنگام، [[اصفهان]] به دست افغانها سقوط کرده و [[شاه تهماسب دوم صفوی]] (حک: 1135-1145ق.) برای دستیابی به قدرت و با همراهی [[طایفه قاجار]]، عازم مشهد شده بود تا پس از سرکوب ملک محمود سیستانی، قصد اصفهان کند. | ||
شاه تهماسب با دیدن شجاعتهای نادر، با اعطای حکم حکمرانی ابیورد به وی موافقت کرد.<ref>فارسنامه ناصری، ج1، ص507-508؛ ایران در زمان نادر شاه، ص308.</ref>سپس او به عنوان سپهسالار تهماسب کارهایی کرد که شهرت بسزا به دست آورد و توانست سلسلهای جدید تاسیس کند. شکست ملک محمود سیستانی و تصرف مشهد در سال 1139ق.<ref>. جهانگشای نادری، ص61؛ دره نادره، ص188.</ref>و شکست دادن افغانها در هرات در همان سال و نیز چیره شدن بر نیروهای اشرف افغان در سه نبرد مهم مهماندوست دامغان، سردرهخوار در کوههای البرز و مورچهخورت و تصرف اصفهان به سال 1142ق.<ref>جهانگشای نادری، ص95-106؛ نادر شاه و بازماندگانش، ص123-124.</ref>تهماسب را بر تخت سلطنت نشاند.<ref>جهانگشای نادری، ص107.</ref>این اقدامات در کنار پیروزی بر عثمانی و بازپسگیری زمینهای اشغال شده،<ref>عالم آرای نادری، ج1، ص126-149.</ref> شهرت و محبوبیت فراوان نادر را همراه داشت. | شاه تهماسب با دیدن شجاعتهای نادر، با اعطای حکم حکمرانی ابیورد به وی موافقت کرد.<ref>فارسنامه ناصری، ج1، ص507-508؛ ایران در زمان نادر شاه، ص308.</ref> سپس او به عنوان سپهسالار تهماسب کارهایی کرد که شهرت بسزا به دست آورد و توانست سلسلهای جدید تاسیس کند. شکست ملک محمود سیستانی و تصرف مشهد در سال 1139ق.<ref>. جهانگشای نادری، ص61؛ دره نادره، ص188.</ref> و شکست دادن افغانها در هرات در همان سال و نیز چیره شدن بر نیروهای اشرف افغان در سه نبرد مهم مهماندوست دامغان، سردرهخوار در کوههای البرز و مورچهخورت و تصرف اصفهان به سال 1142ق.<ref>جهانگشای نادری، ص95-106؛ نادر شاه و بازماندگانش، ص123-124.</ref> تهماسب را بر تخت سلطنت نشاند.<ref>جهانگشای نادری، ص107.</ref> این اقدامات در کنار پیروزی بر عثمانی و بازپسگیری زمینهای اشغال شده،<ref>عالم آرای نادری، ج1، ص126-149.</ref> شهرت و محبوبیت فراوان نادر را همراه داشت. | ||
نادر که در پی بهانهای برای برکناری تهماسب بود، شکست سخت او از عثمانی و واگذاری زمینهای آزاده شده به آنها را دستاویزی برای برکناری وی ساخت.<ref>ایران در زمان نادر شاه، ص15-16، 321-323.</ref>بدینترتیب، واپسین حلقه تلاشهای زنجیروار نادر برای انتقال قدرت از [[صفویه]] به افشاریه کامل شد. از اینرو، نادر با گردآوری دانشوران، کارگزاران کشوری و لشکری و افراد با نفوذ سراسر ایران به سال 1148ق. در دشت مغان، با نقشهای از پیش طراحی شده، با وضعیتی سلطنت ایران را پذیرفت و سلسله افشاریه را به پایتختی مشهد پایهگذاری کرد.<ref>دره نادره، ص370؛ ایران در زمان نادر شاه، ص333.</ref> | نادر که در پی بهانهای برای برکناری تهماسب بود، شکست سخت او از عثمانی و واگذاری زمینهای آزاده شده به آنها را دستاویزی برای برکناری وی ساخت.<ref>ایران در زمان نادر شاه، ص15-16، 321-323.</ref> بدینترتیب، واپسین حلقه تلاشهای زنجیروار نادر برای انتقال قدرت از [[صفویه]] به افشاریه کامل شد. از اینرو، نادر با گردآوری دانشوران، کارگزاران کشوری و لشکری و افراد با نفوذ سراسر ایران به سال 1148ق. در دشت مغان، با نقشهای از پیش طراحی شده، با وضعیتی سلطنت ایران را پذیرفت و سلسله افشاریه را به پایتختی مشهد پایهگذاری کرد.<ref>دره نادره، ص370؛ ایران در زمان نادر شاه، ص333.</ref> | ||
===دوران حکومت نادر=== | ===دوران حکومت نادر=== | ||
بیشتر دوران 12 ساله حکومت نادر به جنگهای پیاپی با عثمانی<ref>جهانگشای نادری، ص385، 406.</ref>و روسیه و کشورگشایی و لشکرکشی به سرزمینهای گوناگون همچون [[قندهار]]<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص549.</ref>و [[هند]] و تصرف [[دهلی]]،<ref>جهانگشای نادری، ص328.</ref> [[بخارا]]، [[خوارزم]] و [[داغستان]]<ref>جهانگشای نادری، ص345-362.</ref>و برخورد با شورشهای داخلی<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص933-946، 988-996.</ref>گذشت. فشارهای این دوران، وی را به نوعی بیماری روانی دچار ساخت. سالهای آخر حکومت او دورانی لبریز از ستم و جنایت و خشونت فراوان حتی به نزدیکان وی بود.<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص852؛ ایران در زمان نادر شاه، ص195-196.</ref>سرانجام نادر به سال 1160ق. در شمال خراسان به دست گروهی از یاران خویش از پای درآمد.<ref>دره نادره، ص680-682.</ref> | بیشتر دوران 12 ساله حکومت نادر به جنگهای پیاپی با عثمانی<ref>جهانگشای نادری، ص385، 406.</ref> و روسیه و کشورگشایی و لشکرکشی به سرزمینهای گوناگون همچون [[قندهار]]<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص549.</ref> و [[هند]] و تصرف [[دهلی]]،<ref>جهانگشای نادری، ص328.</ref> [[بخارا]]، [[خوارزم]] و [[داغستان]]<ref>جهانگشای نادری، ص345-362.</ref> و برخورد با شورشهای داخلی<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص933-946، 988-996.</ref> گذشت. فشارهای این دوران، وی را به نوعی بیماری روانی دچار ساخت. سالهای آخر حکومت او دورانی لبریز از ستم و جنایت و خشونت فراوان حتی به نزدیکان وی بود.<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص852؛ ایران در زمان نادر شاه، ص195-196.</ref> سرانجام نادر به سال 1160ق. در شمال خراسان به دست گروهی از یاران خویش از پای درآمد.<ref>دره نادره، ص680-682.</ref> | ||
===حاکمان بعد از نادر=== | ===حاکمان بعد از نادر=== | ||
پس از نادر، علیقلی خان معروف به عادلشاه (حک: 160-161ق.)، شاهرخ (حک: 1161-1210ق.)، میرمحمد متولی (حک: حدود یک ماه) و نادر میرزا (حک: 1210-1218ق.)<ref>مجمع التواریخ، ص85؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ص737.</ref>تنها بر بخشهایی کوچک از قلمرو نادر حکم راندند و نتوانستند بر مشکلات گوناگون و رقیبان قدرتمند خویش همانند [[زندیه]] و [[قاجاریه]] چیره گردند. سرانجام به سال 1218ق. با دستگیری و اعدام نادر میرزا به دست [[فتحعلی شاه قاجار]]<ref>اشرف التواریخ، ص140.</ref>بساط این سلسله برچیده شد. | پس از نادر، علیقلی خان معروف به عادلشاه (حک: 160-161ق.)، شاهرخ (حک: 1161-1210ق.)، میرمحمد متولی (حک: حدود یک ماه) و نادر میرزا (حک: 1210-1218ق.)<ref>مجمع التواریخ، ص85؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ص737.</ref> تنها بر بخشهایی کوچک از قلمرو نادر حکم راندند و نتوانستند بر مشکلات گوناگون و رقیبان قدرتمند خویش همانند [[زندیه]] و [[قاجاریه]] چیره گردند. سرانجام به سال 1218ق. با دستگیری و اعدام نادر میرزا به دست [[فتحعلی شاه قاجار]]<ref>اشرف التواریخ، ص140.</ref> بساط این سلسله برچیده شد. | ||
==اوضاع ایران در دوره افشاریه== | ==اوضاع ایران در دوره افشاریه== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
برآمدن افشاریه امیدهایی فراوان برای ایرانیان همراه داشت. تلاشهای نادر رهاوردهایی چون کوتاه کردن دست افغانها از ایران، تثبیت مرزها و عقب راندن همسایگان متجاوز، بهبود اوضاع اقتصادی، و نجات کشور از هرج و مرج برآمده از انحطاط صفوی را در بر داشت و آیندهای روشن برای ایران ترسیم کرد. | برآمدن افشاریه امیدهایی فراوان برای ایرانیان همراه داشت. تلاشهای نادر رهاوردهایی چون کوتاه کردن دست افغانها از ایران، تثبیت مرزها و عقب راندن همسایگان متجاوز، بهبود اوضاع اقتصادی، و نجات کشور از هرج و مرج برآمده از انحطاط صفوی را در بر داشت و آیندهای روشن برای ایران ترسیم کرد. | ||
افزون بر تلاشهای سیاسی ـ نظامی، نادر در زمینه مذهبی نیز تکاپوهایی داشت. فعالیتهای مذهبی وی تا پیش از سلطنت با باورهای بیشینه جامعه شیعی ایران همخوانی داشت. [[زیارت]] مزار [[امامان شیعه]] واهدای نذریهای فراوان به مکانهای مقدس،<ref>عالم آرای نادری، ج1، ص201-204، 310-314؛ ایران در زمان نادر شاه، ص309.</ref> پرداخت هزینه فراوان برای تعمیر و توسعه حرم علوی و [[عتبات عالیات]]،<ref>لمحات اجتماعیه، ج1، ص124؛ ایران در زمان نادر شاه، ص367-368.</ref> نسبت دادن فتوحات و پیروزیها به عنایات [[ائمه]]<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص480.</ref>و اختصاص نقش مُهرها به شعارهای خاص شیعیان<ref>نادر شاه و بازماندگانش، ص432.</ref>را میتوان از سیاستهای مذهبی وی برشمرد. اما با توجه به عواملی چون میل به حکومت بر همه اقوام ساکن در قلمرو خود، همسایگی ایران با کشورهای سنیمذهب مانند عثمانی و افغانها، بیم از بازگشت صفویان به عرصه قدرت،<ref>نک: لمحات اجتماعیه، ج1، ص119؛ ایران در زمان نادر شاه، ص438.</ref> نقش ویرانگر اختلافهای مذهبی در جامعه،<ref>نک: جهانگشای نادری، ص269؛ ایران در زمان نادر شاه، ص93.</ref> بهرهگیری عثمانیها از اختلافهای مذهبی برای انگیزش نیروها بر ضدّ ایران<ref>جهانگشای نادری، ص385.</ref>و ضرورت دلجویی از جمعیت سنی مذهب وفادار به نادر در سپاهش<ref>ایران در زمان نادر شاه، ص96.</ref>وی از همان اوان سلطنت، سیاست مذهبی دیگری را در پیش گرفت. | افزون بر تلاشهای سیاسی ـ نظامی، نادر در زمینه مذهبی نیز تکاپوهایی داشت. فعالیتهای مذهبی وی تا پیش از سلطنت با باورهای بیشینه جامعه شیعی ایران همخوانی داشت. [[زیارت]] مزار [[امامان شیعه]] واهدای نذریهای فراوان به مکانهای مقدس،<ref>عالم آرای نادری، ج1، ص201-204، 310-314؛ ایران در زمان نادر شاه، ص309.</ref> پرداخت هزینه فراوان برای تعمیر و توسعه حرم علوی و [[عتبات عالیات]]،<ref>لمحات اجتماعیه، ج1، ص124؛ ایران در زمان نادر شاه، ص367-368.</ref> نسبت دادن فتوحات و پیروزیها به عنایات [[ائمه]]<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص480.</ref> و اختصاص نقش مُهرها به شعارهای خاص شیعیان<ref>نادر شاه و بازماندگانش، ص432.</ref> را میتوان از سیاستهای مذهبی وی برشمرد. اما با توجه به عواملی چون میل به حکومت بر همه اقوام ساکن در قلمرو خود، همسایگی ایران با کشورهای سنیمذهب مانند عثمانی و افغانها، بیم از بازگشت صفویان به عرصه قدرت،<ref>نک: لمحات اجتماعیه، ج1، ص119؛ ایران در زمان نادر شاه، ص438.</ref> نقش ویرانگر اختلافهای مذهبی در جامعه،<ref>نک: جهانگشای نادری، ص269؛ ایران در زمان نادر شاه، ص93.</ref> بهرهگیری عثمانیها از اختلافهای مذهبی برای انگیزش نیروها بر ضدّ ایران<ref>جهانگشای نادری، ص385.</ref> و ضرورت دلجویی از جمعیت سنی مذهب وفادار به نادر در سپاهش<ref>ایران در زمان نادر شاه، ص96.</ref> وی از همان اوان سلطنت، سیاست مذهبی دیگری را در پیش گرفت. | ||
نادر تلاشهای مذهبی جدید خویش را در دو جهت متمرکز کرد. از یک سو کوشید با محدود کردن بخش فقهی [[آیین تشیع]] و ممنوع ساختن شعائری مانند برگزاری مراسم عزاداری [[امام حسین(ع)]]،<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص981-982؛ مجمع التواریخ، ص84.</ref> سبّ و لعن مخالفان از جانب شیعیان<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص980 به بعد.</ref>که به زعم وی اختلافبرانگیز و از بدعتهای شاه اسماعیل صفوی بود<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص980؛ جهانگشای نادری، ص269.</ref>و اجباری کردن اعتقاد به [[خلفای راشدین]]،<ref>ایران در زمان نادر شاه، ص95.</ref> نظر [[اهل سنت]] را به خود جلب کند. از سوی دیگر تلاش کرد تا عثمانیها را وادارد که فقه جعفری را کنار [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] به رسمیت بشناسد.<ref>جهانگشای نادری، ص270؛ ایران در زمان نادر شاه، ص24.</ref> | نادر تلاشهای مذهبی جدید خویش را در دو جهت متمرکز کرد. از یک سو کوشید با محدود کردن بخش فقهی [[آیین تشیع]] و ممنوع ساختن شعائری مانند برگزاری مراسم عزاداری [[امام حسین(ع)]]،<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص981-982؛ مجمع التواریخ، ص84.</ref> سبّ و لعن مخالفان از جانب شیعیان<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص980 به بعد.</ref> که به زعم وی اختلافبرانگیز و از بدعتهای شاه اسماعیل صفوی بود<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص980؛ جهانگشای نادری، ص269.</ref> و اجباری کردن اعتقاد به [[خلفای راشدین]]،<ref>ایران در زمان نادر شاه، ص95.</ref> نظر [[اهل سنت]] را به خود جلب کند. از سوی دیگر تلاش کرد تا عثمانیها را وادارد که فقه جعفری را کنار [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] به رسمیت بشناسد.<ref>جهانگشای نادری، ص270؛ ایران در زمان نادر شاه، ص24.</ref> | ||
نادر تلاش برای دستیابی به این اهداف را از همان لحظه تدوین عهدنامه شورای مغان آغاز کرد و تا واپسین لحظات عمر پی گرفت. اما هیچگاه نتوانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. برخی از عوامل این ناکامی از این قرارند: همراهی نکردن دانشوران شیعی با سیاستهای مذهبی نادر که مجازات مرگ را برای شماری از ایشان مانند [[میرزا ابوالحسن ملاباشی]]،<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص455؛ جهانگشای نادری، ص704.</ref> [[ملا علیاکبر طالقانی]]،<ref>الاجازة الکبیره، ص155-156.</ref> آقا [[محمدرضا بن صدرالدین]]،<ref>تتمیم امل الآمل، ص153-154.</ref> میرزا محمد حسین بن میرزا عبدالکریم<ref>تتمیم امل الآمل، ص129-130.</ref>و حاج [[محمد زکی قرمسینی]]<ref>تتمیم امل الآمل، ص166-167.</ref>همراه داشت؛ نفوذ عمیق آموزههای شیعی در باورهای مردم؛ گرفتاریهای فراوان نادر به علت لشکرکشیها؛ کوتاه بودن دوره اقتدار افشاریان؛ و همراهی نکردن دولت عثمانی با خواستههای نادر. | نادر تلاش برای دستیابی به این اهداف را از همان لحظه تدوین عهدنامه شورای مغان آغاز کرد و تا واپسین لحظات عمر پی گرفت. اما هیچگاه نتوانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. برخی از عوامل این ناکامی از این قرارند: همراهی نکردن دانشوران شیعی با سیاستهای مذهبی نادر که مجازات مرگ را برای شماری از ایشان مانند [[میرزا ابوالحسن ملاباشی]]،<ref>عالم آرای نادری، ج2، ص455؛ جهانگشای نادری، ص704.</ref> [[ملا علیاکبر طالقانی]]،<ref>الاجازة الکبیره، ص155-156.</ref> آقا [[محمدرضا بن صدرالدین]]،<ref>تتمیم امل الآمل، ص153-154.</ref> میرزا محمد حسین بن میرزا عبدالکریم<ref>تتمیم امل الآمل، ص129-130.</ref> و حاج [[محمد زکی قرمسینی]]<ref>تتمیم امل الآمل، ص166-167.</ref> همراه داشت؛ نفوذ عمیق آموزههای شیعی در باورهای مردم؛ گرفتاریهای فراوان نادر به علت لشکرکشیها؛ کوتاه بودن دوره اقتدار افشاریان؛ و همراهی نکردن دولت عثمانی با خواستههای نادر. | ||
==تلاشهای افشاریه درباره حج== | ==تلاشهای افشاریه درباره حج== | ||
===اوضاع حج و حاجیان=== | ===اوضاع حج و حاجیان=== | ||
تسلط دولت عثمانی بر [[حجاز]] و رقابت با صفویه، وضعیتی بس دشوار را برای حاجیان ایرانی رقم زده بود و این مشکلات به ویژه در دوره ضعف و فترت حکومت، نمودی بیشتر مییافت. با توجه به اهمیت ویژه جنبه سیاسی [[حج]]، دولت عثمانی نهایت سعی خود را در بیاعتبار کردن کاروانهای حاجیان ایران به کار میبرد. مشکلاتی فراوان برای حاجیان پدید میآورد؛ از تعیین [[امیر الحاج]] خاص ایرانی و ایجاد تشکیلات منظم جلوگیری میکرد؛ از ایرانیان مالیاتها و باجهای گوناگون میگرفت؛ و برای تامین امنیت راههای [[مکه]] همکاری نمیکرد.<ref>نک: المدینة المنورة فی رحلة العیاشی، ص97، 187-189؛ سفرنامه منظوم حج، ص49.</ref> | تسلط دولت عثمانی بر [[حجاز]] و رقابت با صفویه، وضعیتی بس دشوار را برای حاجیان ایرانی رقم زده بود و این مشکلات به ویژه در دوره ضعف و فترت حکومت، نمودی بیشتر مییافت. با توجه به اهمیت ویژه جنبه سیاسی [[حج]]، دولت عثمانی نهایت سعی خود را در بیاعتبار کردن کاروانهای حاجیان ایران به کار میبرد. مشکلاتی فراوان برای حاجیان پدید میآورد؛ از تعیین [[امیر الحاج]] خاص ایرانی و ایجاد تشکیلات منظم جلوگیری میکرد؛ از ایرانیان مالیاتها و باجهای گوناگون میگرفت؛ و برای تامین امنیت راههای [[مکه]] همکاری نمیکرد.<ref>نک: المدینة المنورة فی رحلة العیاشی، ص97، 187-189؛ سفرنامه منظوم حج، ص49.</ref> | ||
===مسیرهای حجاج ایرانی در دوره افشاریه=== | ===مسیرهای حجاج ایرانی در دوره افشاریه=== | ||
نخست راه دریا که از مسیر بندرهای جنوب ایران به بندر [[جده]] پیموده میشد. دو راه دیگر که در [[عراق]] قرار داشتند، عبارت بودند از: راه زبیده که از نجف آغاز میشد و به فرمان زبیده، همسر [[هارونالرشید عباسی]]، آباد شده بود و نزدیکترین راه زمینی به مکه به شمار میرفت. دیگری به راه [[شام]] معروف بود که از [[بغداد]] آغاز میشد و بسیار دورتر از راه زبیده بود. راه زبیده متروک بود؛ زیرا در ریگزار قرار داشت و در مسیر آن، میان قبایل بادیهنشین ستیز جریان داشت و حاکمان عثمانی برای تامین امنیت آن همکاری نمیکردند. از اینرو، حاجیان مجبور بودند راه شام و منازل هفتاد و ششگانه آن را بپیمایند که آن نیز به علت دوری مسافت و هجوم راهزنان و [[اعراب بادیهنشین]]، خطرهای بسیار داشت.<ref>بیان الواقع، ص133-134، 151.</ref> | نخست راه دریا که از مسیر بندرهای جنوب ایران به بندر [[جده]] پیموده میشد. دو راه دیگر که در [[عراق]] قرار داشتند، عبارت بودند از: راه زبیده که از نجف آغاز میشد و به فرمان زبیده، همسر [[هارونالرشید عباسی]]، آباد شده بود و نزدیکترین راه زمینی به مکه به شمار میرفت. دیگری به راه [[شام]] معروف بود که از [[بغداد]] آغاز میشد و بسیار دورتر از راه زبیده بود. راه زبیده متروک بود؛ زیرا در ریگزار قرار داشت و در مسیر آن، میان قبایل بادیهنشین ستیز جریان داشت و حاکمان عثمانی برای تامین امنیت آن همکاری نمیکردند. از اینرو، حاجیان مجبور بودند راه شام و منازل هفتاد و ششگانه آن را بپیمایند که آن نیز به علت دوری مسافت و هجوم راهزنان و [[اعراب بادیهنشین]]، خطرهای بسیار داشت.<ref>بیان الواقع، ص133-134، 151.</ref> | ||
===اقدامات نادر برای حاجیان ایرانی=== | ===اقدامات نادر برای حاجیان ایرانی=== | ||
نادر با درک صحیح از جایگاه حج نزد [[مسلمانان]] و با عنایت به نقش تبلیغی فرامنطقهای آن، از همان آغاز حکومت برای سامان دادن به این اوضاع کوشید. در همایش مغان آن گاه که بر محدود ساختن [[آیین شیعه]] تاکید کرد، در برابر تعهد نمود تا دو نکته را به تایید حکومت عثمانی برساند. بر مبنای یکی از این تعهدها، باید در [[مسجدالحرام]] کنار مقامات چهارگانه که از دوران عباسیان به پیروان هر یک از فرقههای اهل سنت برای خواندن [[نماز]] به روش خود اختصاص داده شده بود،<ref>مصباح الحرمین، ص167.</ref> مقامی نیز به پیروان مذهب جعفری واگذار میشد. بر پایه تعهد دیگر، حاجیان ایرانی باید هر ساله از راه شام رهسپار مکه میشدند و گماشتگان دولت عثمانی باید با ایشان مانند حاجیان مصر و شام رفتار کرده،<ref>جهانگشای نادری، ص270.</ref> از گرفتن مالیاتها و باجهای غیر معمول مانند «[[دورمه]]» خودداری میکردند.<ref>جهانگشای نادری، ص418.</ref> | نادر با درک صحیح از جایگاه حج نزد [[مسلمانان]] و با عنایت به نقش تبلیغی فرامنطقهای آن، از همان آغاز حکومت برای سامان دادن به این اوضاع کوشید. در همایش مغان آن گاه که بر محدود ساختن [[آیین شیعه]] تاکید کرد، در برابر تعهد نمود تا دو نکته را به تایید حکومت عثمانی برساند. بر مبنای یکی از این تعهدها، باید در [[مسجدالحرام]] کنار مقامات چهارگانه که از دوران عباسیان به پیروان هر یک از فرقههای اهل سنت برای خواندن [[نماز]] به روش خود اختصاص داده شده بود،<ref>مصباح الحرمین، ص167.</ref> مقامی نیز به پیروان مذهب جعفری واگذار میشد. بر پایه تعهد دیگر، حاجیان ایرانی باید هر ساله از راه شام رهسپار مکه میشدند و گماشتگان دولت عثمانی باید با ایشان مانند حاجیان مصر و شام رفتار کرده،<ref>جهانگشای نادری، ص270.</ref> از گرفتن مالیاتها و باجهای غیر معمول مانند «[[دورمه]]» خودداری میکردند.<ref>جهانگشای نادری، ص418.</ref> | ||
دولت عثمانی به بهانه قدمت مقامات چهارگانه برای فرقههای اهل سنت و ایجاد مشکل در صورت رفت و آمد حاجیان ایرانی از راه شام، دو خواسته نادر را نپذیرفت و پیشنهاد کرد که حاجیان ایرانی از راه نجف و به ریاست امیر الحاج ایرانی رهسپار حج شوند. نادر این پیشنهاد را به شرط تامین امنیت و لوازم سفر پذیرفت.<ref>جهانگشای نادری، ص306.</ref>پس از این رویداد، حکیم مخصوص نادر به سال 1154ق. همراه کاروانی از راه بغداد راهی مکه معظمه شد.<ref>بیان الواقع، ص112 به بعد.</ref>نادر در نامهای که از کابل برای سلطان عثمانی فرستاد، درخواست کرد تا راه زبیده که ویران و متروک شده بود، برای عبور حاجیان ایرانی آماده شود و عثمانی امنیت آن را تامین کند و به امام جماعت ایرانی اجازه دهد تا در [[مقام شافعی]] به نام نادر خطبه بخواند.<ref>بیان الواقع، ص49-50.</ref> | دولت عثمانی به بهانه قدمت مقامات چهارگانه برای فرقههای اهل سنت و ایجاد مشکل در صورت رفت و آمد حاجیان ایرانی از راه شام، دو خواسته نادر را نپذیرفت و پیشنهاد کرد که حاجیان ایرانی از راه نجف و به ریاست امیر الحاج ایرانی رهسپار حج شوند. نادر این پیشنهاد را به شرط تامین امنیت و لوازم سفر پذیرفت.<ref>جهانگشای نادری، ص306.</ref> پس از این رویداد، حکیم مخصوص نادر به سال 1154ق. همراه کاروانی از راه بغداد راهی مکه معظمه شد.<ref>بیان الواقع، ص112 به بعد.</ref> نادر در نامهای که از کابل برای سلطان عثمانی فرستاد، درخواست کرد تا راه زبیده که ویران و متروک شده بود، برای عبور حاجیان ایرانی آماده شود و عثمانی امنیت آن را تامین کند و به امام جماعت ایرانی اجازه دهد تا در [[مقام شافعی]] به نام نادر خطبه بخواند.<ref>بیان الواقع، ص49-50.</ref> | ||
====تاکید بر اکرام ایرانیان==== | ====تاکید بر اکرام ایرانیان==== | ||
نادر پس از تصرف عراق که گویا در پی بیتوجهی حکومت عثمانی به این توافقات صورت گرفت،<ref>جهانگشای نادری، ص386-388.</ref> در نجف همایشی از دانشوران برجسته شهرهای گوناگون ایران و نجف، [[کربلا]]، [[بلخ]]، [[بخارا]]، افغان و دیگر سرزمینهای [[ماوراءالنهر]] و نماینده عثمانی، شیخ [[عبدالله افندی بن حسین بغدادی]] مشهور به سویدی (1180-1246ق.) ترتیب داد و توافقنامهای را به امضای دانشوران رسانید که بر پایه شماری از مواد آن، باید قضات، دانشوران و افندیان اهل سنت، [[مذهب شیعه]] را به رسمیت بشناسند و شیعیان در مقام شافعی در مسجدالحرام با ایشان شریک شوند و پس از آنها بر طبق آیین خود نماز بگزارند. همچنین هر ساله ایران امیر الحاجی برای کاروان حج تعیین کند و حاجیان ایرانی اکرام شوند و رفتار با امیر الحاج ایرانی مانند رفتار با امیران مصر و شام باشد.<ref>جهانگشای نادری، ص387-391.</ref>از آن پس دولت عثمانی متعهد شد تا کشتیبانان، راهداران، باجگیران و سرشمارگیران خود را مراقب باشد و حاجیان ایرانی را اکرام کند.<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص886.</ref> | نادر پس از تصرف عراق که گویا در پی بیتوجهی حکومت عثمانی به این توافقات صورت گرفت،<ref>جهانگشای نادری، ص386-388.</ref> در نجف همایشی از دانشوران برجسته شهرهای گوناگون ایران و نجف، [[کربلا]]، [[بلخ]]، [[بخارا]]، افغان و دیگر سرزمینهای [[ماوراءالنهر]] و نماینده عثمانی، شیخ [[عبدالله افندی بن حسین بغدادی]] مشهور به سویدی (1180-1246ق.) ترتیب داد و توافقنامهای را به امضای دانشوران رسانید که بر پایه شماری از مواد آن، باید قضات، دانشوران و افندیان اهل سنت، [[مذهب شیعه]] را به رسمیت بشناسند و شیعیان در مقام شافعی در مسجدالحرام با ایشان شریک شوند و پس از آنها بر طبق آیین خود نماز بگزارند. همچنین هر ساله ایران امیر الحاجی برای کاروان حج تعیین کند و حاجیان ایرانی اکرام شوند و رفتار با امیر الحاج ایرانی مانند رفتار با امیران مصر و شام باشد.<ref>جهانگشای نادری، ص387-391.</ref> از آن پس دولت عثمانی متعهد شد تا کشتیبانان، راهداران، باجگیران و سرشمارگیران خود را مراقب باشد و حاجیان ایرانی را اکرام کند.<ref>عالم آرای نادری، ج3، ص886.</ref> | ||
====ماجرای سیدنصرالله==== | ====ماجرای سیدنصرالله==== | ||
نادر، [[سیدنصرالله حائری]] (م. 1158ق.) مدرس و خطیب توانای حرم امام حسین(ع) را برای پیگیری مصوبات همایش نجف به سال 1157ق. راهی مکه کرد. وی در مسجدالحرام به روش شیعیان نماز گزارد و پس از نماز، مبلغی فراوان را به نام نادر میان دانشوران قسمت کرد. وی مورد استقبال شریف مسعود بن سعید بن سعد حسنی، حکمران مکه، قرار گرفت و نامههای نادر برای توافق دانشوران فریقین در رسمی شمردن مذهب جعفری، برپایی نماز به شیوه شیعیان در مسجدالحرام و [[مسجدالنبی]] و درگیر نشدن فریقین به یکدیگر را همراه هدایای نفیس نادر به شریف مکه و حکمران [[مدینه]]، تقدیم کرد. [[شریف مسعود]]، نامه و هدایا را برای کسب تکلیف به دربار عثمانی فرستاد و سیدنصرالله را نزد خود نگاه داشت. امیر بندر جده، [[ابوبکر پاشا]]، در همان سال نامهای از خواهرزاده خود، [[احمد پاشا]]، که در مرز ارزوم مستقر بود، با فرمان نقض سازش میان عثمانی و نادر دریافت کرد و بر همین اساس، از شریف مسعود خواست که سیدنصرالله را به او بسپارد تا به قتل برساند. شریف در برابر این خواسته او مقاومت کرد؛ ولی برای رفع اتهام تمایل به [[تشیع]]، دستور داد تا پس از هر نماز در مسجدالحرام شیعیان را لعن کنند. شریف پس از یک سال سیدنصرالله را همراه امیر الحاج شام، [[اسعد پاشا]]، راهی [[استانبول]] کرد و سرانجام سیدنصرالله در نهم [[رجب]] سال 1158ق. در میدان باب السرایای استانبول به اتهام فساد مذهب گردن زده شد.<ref>تنضید العقود، ج2، ص377-398.</ref> | نادر، [[سیدنصرالله حائری]] (م. 1158ق.) مدرس و خطیب توانای حرم امام حسین(ع) را برای پیگیری مصوبات همایش نجف به سال 1157ق. راهی مکه کرد. وی در مسجدالحرام به روش شیعیان نماز گزارد و پس از نماز، مبلغی فراوان را به نام نادر میان دانشوران قسمت کرد. وی مورد استقبال شریف مسعود بن سعید بن سعد حسنی، حکمران مکه، قرار گرفت و نامههای نادر برای توافق دانشوران فریقین در رسمی شمردن مذهب جعفری، برپایی نماز به شیوه شیعیان در مسجدالحرام و [[مسجدالنبی]] و درگیر نشدن فریقین به یکدیگر را همراه هدایای نفیس نادر به شریف مکه و حکمران [[مدینه]]، تقدیم کرد. [[شریف مسعود]]، نامه و هدایا را برای کسب تکلیف به دربار عثمانی فرستاد و سیدنصرالله را نزد خود نگاه داشت. امیر بندر جده، [[ابوبکر پاشا]]، در همان سال نامهای از خواهرزاده خود، [[احمد پاشا]]، که در مرز ارزوم مستقر بود، با فرمان نقض سازش میان عثمانی و نادر دریافت کرد و بر همین اساس، از شریف مسعود خواست که سیدنصرالله را به او بسپارد تا به قتل برساند. شریف در برابر این خواسته او مقاومت کرد؛ ولی برای رفع اتهام تمایل به [[تشیع]]، دستور داد تا پس از هر نماز در مسجدالحرام شیعیان را لعن کنند. شریف پس از یک سال سیدنصرالله را همراه امیر الحاج شام، [[اسعد پاشا]]، راهی [[استانبول]] کرد و سرانجام سیدنصرالله در نهم [[رجب]] سال 1158ق. در میدان باب السرایای استانبول به اتهام فساد مذهب گردن زده شد.<ref>تنضید العقود، ج2، ص377-398.</ref> | ||
نادر پس از این رخداد در نامهای به سلطان محمود عثمانی، از پذیرفته نشدن درخواستهای خود گله کرد و از او خواست تا یکی از دو سرزمین عراق یا آذربایجان را که پیشتر به ایران تعلق داشتند، بازپس دهد.<ref>اسناد و مکاتبات تاریخی ایران «دوره افشاریه»، ص131-132؛ نادر شاه و بازماندگانش، ص363-364.</ref>حکومت عثمانی با توجه به شکستهای پیشین، از تلاشهای نادر در زدودن بدعتها تشکر کرد و تعهد داد که با حاجیان ایرانی رفتاری بهتر از دیگر اقوام داشته باشد.<ref>لمحات اجتماعیه، ج1، ص143.</ref>اما تاکید بر تامین امنیت حاجیان و نستاندن مالیاتهای غیر معمول از حاجیان ایرانی در دو توافقنامه سالهای 1159 و 1160ق. میان ایران و عثمانی<ref>نادر شاه و بازماندگانش، ص373 به بعد.</ref>نشان دهنده استمرار مشکلات حاجیان در این دوران است. | نادر پس از این رخداد در نامهای به سلطان محمود عثمانی، از پذیرفته نشدن درخواستهای خود گله کرد و از او خواست تا یکی از دو سرزمین عراق یا آذربایجان را که پیشتر به ایران تعلق داشتند، بازپس دهد.<ref>اسناد و مکاتبات تاریخی ایران «دوره افشاریه»، ص131-132؛ نادر شاه و بازماندگانش، ص363-364.</ref> حکومت عثمانی با توجه به شکستهای پیشین، از تلاشهای نادر در زدودن بدعتها تشکر کرد و تعهد داد که با حاجیان ایرانی رفتاری بهتر از دیگر اقوام داشته باشد.<ref>لمحات اجتماعیه، ج1، ص143.</ref> اما تاکید بر تامین امنیت حاجیان و نستاندن مالیاتهای غیر معمول از حاجیان ایرانی در دو توافقنامه سالهای 1159 و 1160ق. میان ایران و عثمانی<ref>نادر شاه و بازماندگانش، ص373 به بعد.</ref> نشان دهنده استمرار مشکلات حاجیان در این دوران است. | ||
===اوضاع حج پس از نادر=== | ===اوضاع حج پس از نادر=== |
ویرایش