پرش به محتوا

حیره: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۵۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ اکتبر ۲۰۱۹
خط ۸۷: خط ۸۷:


از آن‌جا كه حيره و توابعش كشورى وسيع را تشكيل مى‌داده كه سواحل جنوبى فرات تا باديةالشام، واقع در غرب عراق كنونى را دربر مى‌گرفت و اين قلمرو از تنوع قومى و قبيله‌اى برخوردار بود، بر شبكه روابط اجتماعى و فرهنگ اين سرزمين اثر گذاشت. موقعيت حيره به عنوان مركز سياسى قبايل عرب، اعتبار فرمانروايان آن، شهرت لَخميان، نظام دولتى و روابط گسترده با ديگر سرزمين‌ها و قبايل كه در اسناد سريانى آمده، نقش سياسى اجتماعى حيره را به اثبات مى‌رساند.<ref name=":3" />
از آن‌جا كه حيره و توابعش كشورى وسيع را تشكيل مى‌داده كه سواحل جنوبى فرات تا باديةالشام، واقع در غرب عراق كنونى را دربر مى‌گرفت و اين قلمرو از تنوع قومى و قبيله‌اى برخوردار بود، بر شبكه روابط اجتماعى و فرهنگ اين سرزمين اثر گذاشت. موقعيت حيره به عنوان مركز سياسى قبايل عرب، اعتبار فرمانروايان آن، شهرت لَخميان، نظام دولتى و روابط گسترده با ديگر سرزمين‌ها و قبايل كه در اسناد سريانى آمده، نقش سياسى اجتماعى حيره را به اثبات مى‌رساند.<ref name=":3" />
== حیره در حکومت امام علی(ع) ==
هنگامى كه امير مؤمنان (عليه السلام) كوفه را مركز حكومت عادلانه خويش قرار داد، حيره همچنان مورد توجه آن امام همام، كارگزاران و يارانش بود. احمد بن مروان مالكى به سند خود از هارون بن عنتره، از پدرش نقل كرده است كه گفت: در حيره، كنار خورنق، بر حضرت على (عليه السلام) وارد شدم. آن وجود مبارك كه فرمانرواى جهان اسلام بود، حوله‌اى بر دوش داشت كه فرسوده و كهنه بود؛ با اين وجود به دليل غلبه برودت زمستان، از سرماى شديد برخود مى‌لرزيد. عرض كردم: اى امير اهل ايمان! خداوند متعال براى تو و خانواده‌ات از بيت‌المال مسلمين بهره‌اى قرار داده است؛ با اين حال چرا برخود تنگ مى‌گيرى و اين مشقت را تحمل مى‌كنى؟ ! فرمود: به خدا سوگند از اموال شما اهالى كوفه چيزى ذخيره نكرده‌ام و اين حوله را هم با خود از مدينه آورده‌ام.<ref>سبط ابن جوزى، تذكرة الخواص، ص ١٠٨، على بن عيسى اربلى، كشف الغمه، ج اول، ص ٢٣٠.</ref>
از منابع معتبر تاريخى چنين برمى‌آيد كه آن حضرت سپاه خود را در محلى بين حيره و كوفه كه «جَرَعه» نام داشت، بسيج و تجهيز مى‌كرد. جندب بن عبدالله ازدى (از صحابى آن حضرت) مى‌گويد: نزد امام نشسته بودم كه عبدالله بن قعين از جانب محمد بن ابى‌بكر (حاكم مصر) آمد و خواست كه به فرياد او برسند. حضرت مردم را به مسجد فراخواند و در سخنانى از آنان خواست در جَرَعه (بين حيره و كوفه) اجتماع كنند تا از آن‌جا به امداد والى مصر بروند. امام بامداد روز ديگر به سوى اين ناحيه به راه افتاد و تا نيم‌روز درنگ كرد؛ ولى حتى صد نفر هم نيامد. شبانگاه بزرگان كوفه را فراخواند و خطاب به آنان فرمود: چرا در يارى من اين همه درنگ مى‌كنيد و براى گرفتن حقتان نمى‌جنگيد؟ !
مالك بن كعب ارحَبى (از ياران و كارگزاران حضرت) اعلام آمادگى كرد. وقتى شمارى از افراد با وى همراه گرديدند، با آنان از كوفه بيرون رفت و در جايى ميان حيره و كوفه لشكرگاه برپا كرد. حضرت على (عليه السلام) وى و سپاهيانش را كه دوهزار نفر بودند، تا حدود حيره همراهى كرد. مالك با اين نيروها چند شبانه‌روز طى طريق كرده بود كه خبر شهادت محمد بن ابوبكر به امام رسيد. امام نيز عبدالرحمن بن شُريح شامى را از پى مالك فرستاد و او را از راه بازگردانيد.<ref>ابن هلال ثقفى، الغارات، ص ١٠۶ و ١٠۵.</ref>
'''كارگزار اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حيره'''
قرظة بن كعب انصارى از شخصيت‌هاى بزرگ صدر اسلام بود كه در غزوه‌هاى بدر و اُحُد حضور داشت. حضرت على (عليه السلام) پرچم انصار را در جنگ صفين به او سپرد و در زمان خليفه دوم، سرزمين رى توسط وى فتح شد. در جنگ نهروان نيز امام را همراهى مى‌كرد. فرزندش عمرو بن قرظه انصارى در قيام عاشورا در زمرهْ اصحاب امام حسين (عليه السلام) بود و در ركاب آن حضرت به شهادت رسيد. <sup>٣</sup>وقتى قرظه از سوى مولاى متقيان به عنوان كارگزار بهقباذات (مناطقى از حيره) تعيين شد،<ref>اخبار الطوال، ص ١۵٣؛ نصر بن مزاحم منقدى، پيكار صفين ص ١٢.</ref> حضرت در نامه‌اى به وى نوشت:
مردانى از ذمّيان حوزه مأموريت تو، نهرى را در زمين خود نام بُردند كه بى‌اثر گرديده و زير خاك رفته است كه مسلمانان عهده‌دار احياى آن مى‌باشند؛ پس تو و ايشان بنگريد. سپس نهر را آباد ساز كه اگر احيا شود و آنان توانا گردند، نزد من بهتر است تا بيرون روند يا اين‌كه در اصلاح و احياى سرزمين‌ها ناتوان باشند و كوتاهى كنند.<ref>تاريخ يعقوبى، ح ٢، ص ١١٨.</ref>
يكى از سران خوارج به خَريت بن راشد شورشى برپا كرد و براى نواحى قلمرو حضرت على (عليه السلام) در عراق مشكلاتى به وجود آورد. حضرت بخشنامه‌اى از تمامى كارگزاران خود خواست در صورتى كه با او برخورد كردند، گزارش دهند. قرظة بن كعب پيكى را همراه نامه‌اى نزد حضرت در فرستاد و امام را از برخى تنش‌هاى سياسى كه خَريت بن راشد در حيره به وجود آورده بود، آگاه كرد.<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابى الحديد، ح ٣، ص ١٣١.</ref> قرظه پس از فرماندارى بر بهقباذات (بخش جنوبى حيره) مسئول جمع‌آورى مآليات در منطقه عين التمر گرديد. سرانجام وى در سال ۴٠ هجرى درگذشت و حضرت على (عليه السلام) بر پيكرش نماز خواند.<ref>سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج ٨، ص ۴٢٩؛ محدث قمى، تحفه الاحباب، ص ٣٩۵.</ref>
==== ابرهاى تيره و تار در آسمان حيره ====
كارگزار امام على (عليه السلام) در حيره به حضرت گزارش داد كه خريت بن راشد و حاميانش به سوى نِفْرْ رفته، مرد تازه‌مسلمانى را كشته‌اند و مخالف مشركى را امان داده‌اند. امير مؤمنان (عليه السلام) در پاسخ وى نوشت:
اما بعد، از مضمون نامه و آن‌چه دربارهْ گروهى كه از قلمرو تو گذشته‌اند و مسلمانان نيكوكارى را كشته و مشركى را امان داده‌اند گفته بودى، آگاه شدم. اينها افرادى هستند كه شيطان فريبشان داده و گمراه گرديده‌اند. پس بر سر كارت باش و خراج گردآورى شده را بفرست؛ زيرا تو فرمان‌بُردار و نيك‌خواه هستى.<ref>الغارات، ص ٢٢٨؛ شرح نهج‌البلاغه، ج ٣، ص ١٣٢.</ref>
سپس مولاى متقيان نامه‌اى براى زياد بن حفصه نوشت و از وى خواست تا شورشيان را تعقيب كند و اگر آنان را دستگير كرد، به كوفه نزد حضرت بفرستد و در صورتى كه سر برتافتند، با آنان به ستيز برخيزد؛ زيرا به فرمايش امام، اين منحرفان از حق فاصله گرفته، مرتكب قتل شده و در راه‌هاى سواد (حيره و توابع) هراس ايجاد كرده‌اند.<ref>مجلسى، بحارالانوار، ج ٣٣، ص ۴٠٨؛ شرح نهج‌البلاغه، ج ٣، ص ١٣٢.</ref>
هنگامى‌كه معاوية بن ابى‌سفيان از طريق جاسوسان خود مطلع گرديد كه در عراق اختلاف پديده آمده، زمينه را براى پياده كردن نيرنگ‌هاى خود مناسب ديد و تصميم گرفت تا با ايجاد ناامنى و يغماگرى، بر آشفتگى بين‌النهرين بيفزايد. ضحاك بن قيس از افرادى بود كه مأمور اجراى اين نقشه شوم شد، ولى در جنگ صفين با فرزند ابوسفيان همراه گرديده و بعد از هلاكت زياد بن اميه، از سوى معاويه، والى كوفه شده بود و تا سال ۵٧ هجرى امارت كوفه و توابع را عهده‌دار بود.<ref>عزيزالله عطاردى، اعلام كتاب الغارات، ص ۴۵٠ و ۴۴٩.</ref>
معاويه ضحاك را با چهارهزار نفر مأمور كرد كه اطراف كوفه را مورد تاخت و تاز قرار دهند، ولى به شهر كوفه وارد نشوند. ضحاك به عراق آمد و بر اطراف شهر حيره يورش برد. او برادرزاده عبدالله بن مسعود (صحابى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله)) را كه عازم سفر حج بود، به شهادت رساند و وسايل و امكانات حاجيان را غارت كرد. گزارش دستبُرد وى به حيره و توابع، به اطلاع امام (عليه السلام) رسيد. امام در مسجد كوفه در خطبه‌اى مردم را براى سركوبى و دستگيرى ضحاك بسيج كرد. در آغاز كسى پاسخ امام را نداد و چون حضرت از پراكندگى و سُست عنصرى آنان زبان بر مذمت و گلايه گشود و تنها و پاى پياده از كوفه خارج شد و به سوى حيره حركت كرد، حدود چهارهزار نفر گرد آمدند. امام، حجر بن عدى كندى را فرمانده آنان قرار داد تا ضحاك را تعقيب و مجازات كنند. حُجر در حالت جنگ‌وگريز به جست‌وجوى اين فرد شقى و پليد پرداخت تا در ناحيه تدمير به او رسيد و وى را متوقف ساخت و ساعت‌ها با هم جنگيدند. از ياران ضحاك نوزده نفر و از نيروهاى حُجر دو تن كشته شدند و ضحاك شب‌هنگام گريخت.<ref>الغارات، ص ١۶٠ - ١۵٩؛ فرازى از خطبه ٢٩ نهج‌البلاغه؛ تاريخ طبرى، ج ۴، ص ١٠۴؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ج ٢، ص ٧۴.</ref>
عقيل بن ابى‌طالب وقتى از ياغى‌گرى ضحاك در حيره آگاه شد، به برادر خود على (عليه السلام) نامه‌اى با اين مضامين نگاشت:
در مكه بودم كه از مردمش شنيدم فرزند قيس بر حيره حمله بُرده و هرچه خواسته، اموال مردم اين سامان را تاراج كرده و بدون آن‌كه آسيبى به وى وارد شود، بازگشته است و اين ضحاك كيست؟ زبون بى‌ريشه‌اى چون گياه هرزى فاقد ارزش در بيابان. وقتى خبر يورش او را به حيره شنيدم با خود گفتم: مگر شيعيان و يارانت، تو را رها كرده‌اند؟!<ref>ابن قتيبه دينورى، الامامة و السياسية، ج اول، ص ١۵٣؛ انساب الاشراف، ج ٢، ص ٧۴.</ref>
امام در پاسخ برادر خود نوشت:
نامه‌ات همراه عبدالرحمن بن عبيد ازدى رسيد. گفته بودى ضحاك بن قيس بر مردم حيره حمله برده است. ضحاك بسى كمتر و حقيرتر از آن است كه بخواهد در حيره توقفى داشته باشد (و در اين منطقه تشنج‌آفرينى كند) ؛ بلكه او با چند سوار آمد، آهنگ سماوه (از توابع حيره) نمود و بر واقعه، شِراف و قسطنقطانه و حوالى آن گذاشت. من سپاهى عظيم از مسلمانان را بر سرش فرستادم. چون خبر به او رسيد، گريخت؛ اما با آن‌كه دور شده بود، به وى رسيدند و خورشيد نزديك غروب بود كه ميان دو گروه پيكارى درگرفت، ولى ضحاك و يارانش تاب شمشيرهاى ما را نياوردند و پا به گريز نهادند؛ درحالى‌كه نوزده تن از يارانش كشته شدند. باقى با دل خسته و تن فرسوده، بعد از آن‌كه كارشان به جان رسيده بود و جز رمقى بيش نداشتند، بعد از رنج فراوان نجات يافتند.<ref>الغارات، ص ١۶١.</ref>
== حیره و قیام مختار ==
اگرچه كوفه جديد، حيات سياسى، اجتماعى و فرهنگى حيره را تحت تأثير خود قرار داد، اما حيره همچنان كانون حركت‌ها و خيزش‌ها يا پناهگاهى براى برخى فرمانروايان خودسر باقى ماند.
در سال ۶۶ هجرى كه مختار بن ابوعبيد ثقفى قيام كرد، در اولين مرحله، اردوى خود را در منطقه سبخه مستقر ساخت. سبخه پهنه‌اى خشك و نمك‌زار يا به نقلى مردابى بود كه در بعضى فصول از آب اشباع مى‌گرديد و نى‌هاى خودرو در آن مى‌روييد. سبخه بين حيره و نجف قرار داشت و گاهى طغيان آب فرات آن را به زير خود فرو مى‌بُرد. مختار در اين قلمرو با چهارهزار مرد جنگى در مقابل نيروى دوهزار نفرى سرسپرده به امير كوفه موضع گرفت. منطقه نبرد از چنان موقعيتى برخوردار بود كه مى‌توانست اين سپاه بزرگ را در خود جاى دهد و در عين حال، عقب‌نشينى و كمك‌رسانى يا حتى فرار نيروها را به بيرون از منطقه نبرد امكان‌پذير سازد.<ref>كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ٢٧٣ و ٢٧٢.</ref>
مختار پس از آن‌كه بر اوضاع كوفه احاطه يافت، به انتصاب و اعزام واليان در قلمرو خود پرداخت. در آن زمان مناطقى كه از رود فرات و نهرهاى آن سيراب مى‌شدند، به «بهقباذات» موسوم بودند. حيره و برخى توابعش نيز جزو بهقباذات سُفلى قرار مى‌گرفت كه مختار فردى لايق و شايسته به نام حبيب بن منقذ ثورى را به سمت فرماندارى اين منطقه تعيين كرد.<ref>ياقوت حموى، معجم البلدان، ج اول، ص ۵١۶؛ سيد ابوفاضل رضوى اردكانى، ماهيت قيام مختار، ص ٣٩٠.</ref>
== حیره و قیام زید بن علی(ع) ==
به سال ١٢٢ هجرى زيد بن على در شهر كوفه عليه ستمگران اموى و مروانى قيام كرد. اين زمان با خلافت غاصبانه هشام بن عبدالملك مقارن بود. يوسف بن عمر ثقفى كه امير وقت كوفه بود، به دليل فعاليت‌هاى انقلابى زيد در اين شهر، كوفه را براى اقامت خود مناسب نديد و از شهر بيرون رفت و در حيره، با قواى خود بر تپه‌اى موضع گرفت و رَيان بن سلمه اراشى را با دو هزار نفر به جنگ با فرزند امام سجاد (عليه السلام) فرستاد. سپاه ريان در حيره استقرار يافت تا آن‌كه قواى شامى از راه رسيد و به آنان پيوست. درگيرى شديدى بين آنان و نيروهاى زيد درگرفت. عمده نبرد در مناطقى بين حيره و كوفه روى داد. هنگامى كه قيام زيد سركوب شد و آن انسان شجاع و وارسته به شهادت رسيد و يوسف بن عمر مطمئن شد كه آشفتگى‌هاى كوفه رو به پايان است، از به كوفه بازگشت و بر بالاى منبر رفت و به مذمت كوفيان پرداخت و آنان را كه با اين جنبش دينى و مردمى همراهى كرده بودند به قتل، اسارت و تبعيد تهديد كرد.<ref>حسين كريمان، سيره و قيام زيد بن على*، ص ٢٧٧، ٢٩٧، ٢٩٩، ٣١٧؛ سيد عبدالرزاق مقدم، رهبر انقلاب خونين كوفه، ترجمه عزيزالله عطاردى، ص ٢١٨.</ref>
در برخى منابع تصريح شده است كه اگر زيد به سوى حيره رفته بود، قيامش با شكست مواجه نمى‌شد؛ زيرا او به كُناسه كوفه رفت كه در آن‌جا گروهى شامى كمين كرده بودند و بر آنان حمله آورد و اين قواى اعزامى را در هم شكست. از آن‌جا به طرف جبانه رفت كه بين كوفه و حيره قرار داشت. يوسف بن عمرو و قوايش در همان حوالى موضع گرفته بودند و عده‌اى از اشراف كوفه با وى همراهى مى‌كردند. ريان بن سلمه كه فرماندهى نيروهاى دشمن را عهده‌دار بود، اجازه نداد زيد بن على به يوسف بن عمرو كه در حيره بود، نزديك شود. اگر شرايط براى ورود زيد به مقر يوسف در حيره فراهم شده بود، حاكم كوفه و همراهانش كه بر تپه‌اى قرار گرفته بودند، بر اثر هجوم سپاهيان زيد به هلاكت مى‌رسيدند. او وقتى با نيروهاى ريان بن سلمه مواجه گرديد، ناگزير به كوفه بازگشت و درگيرى‌ها در كوچه‌هاى اين شهر شدت يافت. رفته رفته اطرافيانش پراكنده گرديدند و سرانجام وى به شهادت رسيد. والى كوفه به اين جنايات بسنده نكرد و همسر زيد را در حيره به قتل رساند.<ref>رهبر انقلاب خونين كوفه، ص ٢٢٣ و ٢٢٢؛ مسعودى، مروج الذهب، ج ٢، ص ٢۵١.</ref>
خلفاى عباسى نيز از حيره به عنوان پايگاهى براى سركوب خيزش‌هاى شيعيان، سادات و امام‌زادگان استفاده مى‌كردند. ابوجعفر منصور عباسى هنگامى كه در حيره اقامت داشت (به سال ١٣٧ق) عده‌اى از هاشميان را دستگير و روانه زندان كرد. همچنين وى عبدالله بن حسن بن حسن (عليه السلام) و خانواده‌اش را در حيره دستگير و محبوس نمود. آنان پيوسته در زندان به سر مى‌بُردند تا به شهادت رسيدند و به قولى عده‌اى آنان را ديدند كه بر ديوارهاى حيره ميخ‌كوب شده‌اند. منصور در كنار همين شهر، هاشميه را ساخت كه در واقع زندان او براى مخالفانش بود.<ref>تاريخ يعقوبى، ج دوم، ص ٣۵٣، ٣۵٧، ٣۶٠، ٣۶۵.</ref>
هنگامى‌كه منتصر عباسى به خلافت رسيد، دستور داد تا مردم را از زيارت قبور آل ابوطالب در حيره منع نكنند، اوقاف اين خاندان را رها كرده و متعرض شيعيان آنها نشوند.<ref>مروج الذهب، ج ٢، ص ۵۴٢.</ref> از اين نكته تاريخى برمى‌آيد كه در زمان عباسيان، حيره پايگاهى براى پيروان اهل بيت (عليهم السلام) و افرادى از خاندان عترت و طهارت به شمار مى‌رفته است.<ref>حیره گذرگاه حیرت و عبرت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۶، ص۹۰.</ref>


==در روایات==
==در روایات==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش