←علت نامگذاری
(←موقعیت) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==علت نامگذاری== | ==علت نامگذاری== | ||
واژه «حيره» در زبان مردم عربستان جنوبى به معناى اردوگاه است. در برخى منابع آمده كه حيره واژهای آرامى بوده و به معناى مجموعهاى از خيمههاست. پیش از شکلگیری شهر حیره، مردم آن منطقه خیمهنشین بودند، تا این که خیمهنشینها گرد هم آمده، اردوگاه ثابت اميران لَخمى شکل گرفت و به تدریج، شهر پدید آمد. از این روی، به حیره یعنی اردوگاه و مجموعهای از خیمهها نامیده شد.<ref name=":0" /> | واژه «حيره» در زبان مردم عربستان جنوبى به معناى اردوگاه است. در برخى منابع آمده كه حيره واژهای آرامى بوده و به معناى مجموعهاى از خيمههاست. پیش از شکلگیری شهر حیره، مردم آن منطقه خیمهنشین بودند، تا این که خیمهنشینها گرد هم آمده، اردوگاه ثابت اميران لَخمى شکل گرفت و به تدریج، شهر پدید آمد. از این روی، این شهر به حیره یعنی اردوگاه و مجموعهای از خیمهها نامیده شد.<ref name=":0" /> | ||
به این شهر، «حیرة النجف» نیز گفته میشد. چون حيره، زمانى شهرى بزرگ و مشهور در سرزمين عراق و در منطقه نجف، در سه ميلى كوفه قرار داشت.<ref name=":1" /> | به این شهر، «حیرة النجف» نیز گفته میشد. چون حيره، زمانى شهرى بزرگ و مشهور در سرزمين عراق و در منطقه نجف، در سه ميلى كوفه قرار داشت.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
===اوج=== | ===اوج=== | ||
در سدهی پنجم و ششم ميلادى توان رزمى حيره و شعاع عمل آن افزایش يافت و حدود شرقى شبهجزيره عربستان | در سدهی پنجم و ششم ميلادى توان رزمى حيره و شعاع عمل آن افزایش يافت و حدود شرقى شبهجزيره عربستان جزَء قلمرو آنان شد. بنی لخم که حاکمیت حیره را در دست داشتند، افراد قبيله بَكر را ياور مزدبگير خود کرده، با قبیلههای سليم و هوازِن معاهده بسته و با اعضاى طايفه نُمير و بنىتميم متحد شدند.<ref>كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ١٨.</ref> در این دوره، حيره و توابعش كشورى وسيع را تشكيل مىداد كه سواحل جنوبى فرات تا باديةالشام، واقع در غرب عراق كنونى را دربر مىگرفت.<ref name=":3">اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران، ص ١٨۶- ١٨۵.</ref> در شهر حیره، قصرها، بناها، معبدها، ديرها و كنيسههاى متعددى وجود داشته است. امروزه آن منطقه در حواشى نجف و كوفه قرار دارد.<ref name=":1">حیره، فرهنگنامه زیارت، فصلنامه زیارت، شماره ۵، ص۱۰.</ref> | ||
===ضعف=== | ===ضعف=== | ||
پس از | حضرت محمد(ص) پس از تشکیل حکومت،{{یادداشت|او براى فرمانروايان جهان دربارهْ رسالت خود از جانب خداوند عزوجلّ، نامههايى فرستاد، نامهاى نيز به امير حيره نوشت و او را به سوى اسلام فراخواند. در منابع تاريخى از پاسخ حاكم حيره به اين دعوت گزارشى موجود نيست.}} از پیروز شدن مسلمانان بر امپراتورى ايران و حيره خبر داد.{{یادداشت|او حتى پيشگويى کرد: زنى كه نامش «كرامت» است و اهل حيره مىباشد، به عقد و ازدواج يكى از رزمندگان اسلام درخواهد آمد.}} <ref>عزالدين ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج ٣، ص ١٢٧٩، طبقات، واقدى، ج اول، ص ٢۴٩.</ref><br />پس از آنكه خالد بن وليد، سردار سپاه اسلام به فرمان خليفه وقت، بر سرزمين بحرين، از توابع ايران غلبه يافت، مقدر گرديد كه به سوى بينالنهرين حركت كند.... بعد از فتح برخى آبادىهاى مسير و نبردهايى در كوت العماره فعلى، وَلَجَه و اُليس (كه در سال ١٢ هجرى رخ داد و به نبرد «نهر الدم» نيز مشهور است) خالد چنين تدبير كرد كه با كشتى از رودخانه فرات به حيره برود. مرزبان اين ناحيه، آزادبِه، از نقشه او آگاه شد؛ پس در حوالى غريين اردو زد و پسرش را روانه ساخت تا مسير آب را از بالاتر عوض كند و از حجم آن بكاهد. با كاهش ميزان آب فرات، كشتىهايى كه سپاهيان اسلام آماده كرده بودند به گل نشست و آنان با مشكلى غير قابل پيشبينى روبهرو شدند. در اين ميان خالد از راه خشكى خود را به فرزند مرزدار حيره رساند و در فرات بادقلى كه نهرى منشعب از فرات بود، با وى درگير شد و او را كشت و يارانش را پراكنده ساخت. با وضع جديد راه براى محاصره حيره باز شد. وقتى آزادبِه از قتل پسر مطلع گرديد، ديگر روحيه مقاومت در خود نديد و از شدت يأس و حرمان گريخت. خالد به راه خود ادامه داد تا به دروازه حيره رسيد. بزرگان شهر كه از نصارا بودند، تسليم نشدند؛ دروازه را بستند و در كاخ خويش ماندند و به مقاومت برخاستند. خالد شهر را محاصره كرد و بر آنان تنگ گرفت. رزمندگان اسلام بر اين قوم يك شبانهروز درنگ دادند؛ اما باز هم مردم حيره سر تسليم فرود نياوردند. سرانجام مردم از اين وضع نگرانكننده به ستوه آمدند و از اشراف و بزرگان قوم كه درون قصرها و دژهاى استوار خويش خزيده بودند و جز از جنگ دَم نمىزدند، شِكوه آغاز كردند و بر آنان لعن و نفرين حواله نمودند و خطاب به اين مرفهان بىدرد و عافيتطلبان گفتند: چرا ما را به كشتن مىدهيد؟ ! بايد در برابر مسلمانان تسليم شويد. بر اثر اصرار اهالى، سرانجام كاخنشينان حاضر به مصالحه گرديدند و گفتوگوهايى بين فرمانده لشكر اسلام و برخى رؤساى بانفوذ شهر صورت گرفت. در پايان اين بحثهاى توأم با جدالهاى گفتارى، خالد با اهل حيره صلح كرد؛ به اين شرط كه در هر سال جزيهاى بدهند و بر مسلمانان نشورند و آنچه از گزارش نفشههاى دشمنان و ايرانيان به دست آوردند، براى مسلمانان بازگويند. اين فتح در ربيعالاول سال ١٢ هجرى اتفاق افتاد. خالد مژده پيروزى را همراه جزيه و هدايايى به مدينه، نزد خليفه وقت فرستاد. از هفتهزار نفر اهالى حيره كه متجاوز از هزار نفرشان از پرداخت جزيه معاف شدند، ساليانه صرفاً شصتهزار درهم گرفته مىشد. اگرچه بين اهل شهر و مسلمانان صلحنامهاى امضاء شد، اما پس از رفتن سپاهيان اسلام از عراق، اهل حيره از پرداخت باقى جزيه سرپيچى كردند. با وجود اين روى برتافتنها با اهل حيره به ملايمت رفتار شد.<ref>بلاذرى، فتوح البلدان، ص ٢۴۴؛ تاريخ طبرى، ج ۴، ص ١۴٨١ و ١۴٨٠؛ كامل ابن اثير، ج ٣، ص ١٢٧٩ و ١٢٧٨؛ دينورى، اخبار الطوال، ص ١١٧.</ref> | ||