استان انبار: تفاوت میان نسخهها
←شهادت کارگزار انبار
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==موقعیت== | ==موقعیت== | ||
ناحیه یا شهرستان انبار در منطقه مرزى «جزيره» با نواحى جنوبى عراق قرار میگرفت.<ref>استان انبار عراق درگذر تاريخ، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹ ، ص۱۳۲.</ref> جزیره، به نواحی میان دجله و فرات، که جزو قلمرو عراق بود میگفتند؛<ref>اشكال العالم.</ref> رومیان به آن «مزو پوتامیا»،{{یادداشت|Meso Potaamia}} یا «بینالنهرین» و فارسها در دوران ساسانیان به آن «میانرودان» میگفتند. جزیره، بخش شمالی عراق کنونی است و مرز آن با بخش جنوبی این کشور، خطی است که بین شهر باستانی انبار در ساحل غربی فرات و شهر تکریت در کرانه شرقی دجله کشیده شده باشد.<ref>تاريخ و فرهنگ | ناحیه یا شهرستان انبار در منطقه مرزى «جزيره» با نواحى جنوبى عراق قرار میگرفت.<ref>استان انبار عراق درگذر تاريخ، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹ ، ص۱۳۲.</ref> جزیره، به نواحی میان دجله و فرات، که جزو قلمرو عراق بود میگفتند؛<ref>اشكال العالم.</ref> رومیان به آن «مزو پوتامیا»،{{یادداشت|Meso Potaamia}} یا «بینالنهرین» و فارسها در دوران ساسانیان به آن «میانرودان» میگفتند. جزیره، بخش شمالی عراق کنونی است و مرز آن با بخش جنوبی این کشور، خطی است که بین شهر باستانی انبار در ساحل غربی فرات و شهر تکریت در کرانه شرقی دجله کشیده شده باشد.<ref>تاريخ و فرهنگ ايران، ج ٢، ص ۶۴.</ref> | ||
انبار، یکی از چهار ناحیه استان عالی بود{{یادداشت|یا «استان العال» به معنای قلمرو بالا.<ref>تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٩٠و ١٩١.</ref>}} و استان عالی یکی از استانهای سرزمین سورستان معروف به سواد بود. سرزمین سورستان، ۱۲ استان و ۶۰ شهرستان داشت.<ref name=":0" /> سريانىها كه همان نبطىها بودند، در این سرزمین میزیستند.<ref>مفاتيح العلوم، ص ١١۵؛ آثار الباقيه، ص ۵٩.</ref> | انبار، یکی از چهار ناحیه استان عالی بود{{یادداشت|یا «استان العال» به معنای قلمرو بالا.<ref>تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٩٠و ١٩١.</ref>}} و استان عالی یکی از استانهای سرزمین سورستان معروف به سواد بود. سرزمین سورستان، ۱۲ استان و ۶۰ شهرستان داشت.<ref name=":0" /> سريانىها كه همان نبطىها بودند، در این سرزمین میزیستند.<ref>مفاتيح العلوم، ص ١١۵؛ آثار الباقيه، ص ۵٩.</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
هنگامی که امام علی(ع)، برای نبرد با معاویه در جنگ صفین، از [[کوفه]] به سوی [[نینوا]] حرکت کرد و وارد شهر [[مدائن]] شد، پس از توقفی کوتاه به سوی شهر انبار رفت. مردم شهر، با هدايايى به استقبال وی شتافته و از اسبهاى خود فرود آمده و در مقابل او به خضوع و تذلل پرداختند. بر پایه برخی منابع، آنان دهقانانى از طايفه «بنوخوش نوشك» بودند.<ref>الفتوح، ص ۵٠٩ و ۵١٠؛ پيكار صفين، ص ١٩٩ و ٢٠٠؛ شرح نهج البلاغه، ج ٣، ص ٢٠٣.</ref> امام(ع) درباره چهارپایانی که با خود آورده و دویدن آنها پرسید. آنها این کار را رسمی برای احترام به فرمانروایان دانسته و مرکبها را هدایای برای امام(ع) معرفی کردند. آنها برای او و همراهانش غذا و برای چهارپایانشان علوفه آماده کرده بودند. امام(ع) رسمشان را برای امیران بدون سود و برای خودشان رنج و زحمت دانسته و از تکرار آن نهی کرد. وی برای پذیرفتن هدایا شرط گذاشت به جای خراجشان محاسبه کند و در برابر خوراکیهایشان، بهای آن را پرداخت کند. آنها خوش داشتند امام(ع) هدیه و رسم احترامشان را بپذیرد. امام(ع) بر آنها آفرین گفته، ولی خودش را از آن بینیاز دانست. وی دو روز در شهر انبار اقامت گزید و روز سون حرکت کرد.<ref>پيكار صفين، ص ٢۵.</ref> | هنگامی که امام علی(ع)، برای نبرد با معاویه در جنگ صفین، از [[کوفه]] به سوی [[نینوا]] حرکت کرد و وارد شهر [[مدائن]] شد، پس از توقفی کوتاه به سوی شهر انبار رفت. مردم شهر، با هدايايى به استقبال وی شتافته و از اسبهاى خود فرود آمده و در مقابل او به خضوع و تذلل پرداختند. بر پایه برخی منابع، آنان دهقانانى از طايفه «بنوخوش نوشك» بودند.<ref>الفتوح، ص ۵٠٩ و ۵١٠؛ پيكار صفين، ص ١٩٩ و ٢٠٠؛ شرح نهج البلاغه، ج ٣، ص ٢٠٣.</ref> امام(ع) درباره چهارپایانی که با خود آورده و دویدن آنها پرسید. آنها این کار را رسمی برای احترام به فرمانروایان دانسته و مرکبها را هدایای برای امام(ع) معرفی کردند. آنها برای او و همراهانش غذا و برای چهارپایانشان علوفه آماده کرده بودند. امام(ع) رسمشان را برای امیران بدون سود و برای خودشان رنج و زحمت دانسته و از تکرار آن نهی کرد. وی برای پذیرفتن هدایا شرط گذاشت به جای خراجشان محاسبه کند و در برابر خوراکیهایشان، بهای آن را پرداخت کند. آنها خوش داشتند امام(ع) هدیه و رسم احترامشان را بپذیرد. امام(ع) بر آنها آفرین گفته، ولی خودش را از آن بینیاز دانست. وی دو روز در شهر انبار اقامت گزید و روز سون حرکت کرد.<ref>پيكار صفين، ص ٢۵.</ref> | ||
==== | ====یورش معاویه به انبار==== | ||
پس از آنكه امام على(ع) كوفه را مركز حكومت بر جهان اسلام قرار داد و كارگزاران و واليان نقاط ديگر را تعيين كرد، «اشرس بن حسان بكرى» معروف به ابوحسان را به سمت والى استان عالى به مركزيت انبار منصوب كرد.<ref>سيماى كارگزاران على بن ابىطالب اميرالمؤمنين(ع) ، ج ١، ص ٢٧٨.</ref> | پس از آنكه امام على(ع) كوفه را مركز حكومت بر جهان اسلام قرار داد و كارگزاران و واليان نقاط ديگر را تعيين كرد، «اشرس بن حسان بكرى» معروف به ابوحسان را به سمت والى استان عالى به مركزيت انبار منصوب كرد.<ref>سيماى كارگزاران على بن ابىطالب اميرالمؤمنين(ع) ، ج ١، ص ٢٧٨.</ref> | ||
معاويه پس از فتح مصر و آگاهى از آشفتگىهاى سياسى اجتماعى عراق، عدهاى از سران لشكر خود را به مناطق تحت قلمرو حضرت على(ع) در عراق اعزام كرد تا با قتل و غارت، هراس و ناامنى را بر اين مناطق حكمفرما سازند. از جمله آنها «سفيان بن عوف غامدى» است كه به سوى انبار آمد. معاویه، به سفیان سفارش کرد وارد کوفه نشود، تنها به کشتار و چپاول بپردازد و بازگردد؛ هدف معاویه ایجاد وحشت و ناامنی بود. سفیان با ششهزار سرباز حرکت کرده، از شهر هیت و روستایی در غرب فرات و بالای شهر انبار، که مردمش گریخته بودند گذشته و به سمت انبار رفت. شماری از رزمندگان انبار با دیدن جمعیت زیاد نیروهای سفیان، پراکنده شدند. ابوحسان بکری، کارگزار امام علی(ع) با ۳۰ تن از یارانش آنقدر جنگید تا آنکه به شهادت رسید. او هنگام جنگ آیه ۲۳ سوره احزاب{{یادداشت|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ينْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا.}} را میخواند و به کسانی که ملاقات با خدا را نمیخواهند سفارش میکرد تا زمانی که درگیر هستند از شهر خارج شوند؛ زیرا نبرد آنها، مانع از تعقیب فراریان است. وقتی خبر شهادت وی را یکی از مردم انبار به امام علی(ع) رساند، وی متأثر شده، به منبر رفته و از ابوحسان بکری به نیکی یاد کرد و از مردم کوفه خواست به سوی مهاجمان یورش برده آنها را بیرون کنند. امام به امید این که پاسخی بشنود سکوت کرد، ولی کسی چیزی نگفت. وقتی امام(ع) دید کسی او را یاری نمیکند پیاده از کوفه حرکت کرده، خود را به نخیله رساند. گروهی از مردم پشت سر او حرکت کردند.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابىالحديد، ج ٢، ص ٨۵، الغارات، ص ٢۵١.</ref> او در نخیله خطبهای خواند که در آن به مذمت سستی یارانش در نبرد پرداخته، از آنها به سبب یاری نکردن و تصرف انبار توسط معاویه، به سختی انتقاد کرد. بخشی از این خطبه، بعدها یکی از مشهورترین سخنان او شد که به این شرح است: | معاويه پس از فتح مصر و آگاهى از آشفتگىهاى سياسى اجتماعى عراق، عدهاى از سران لشكر خود را به مناطق تحت قلمرو حضرت على(ع) در عراق اعزام كرد تا با قتل و غارت، هراس و ناامنى را بر اين مناطق حكمفرما سازند. از جمله آنها «سفيان بن عوف غامدى» است كه به سوى انبار آمد. معاویه، به سفیان سفارش کرد وارد کوفه نشود، تنها به کشتار و چپاول بپردازد و بازگردد؛ هدف معاویه ایجاد وحشت و ناامنی بود. سفیان با ششهزار سرباز حرکت کرده، از شهر هیت و روستایی در غرب فرات و بالای شهر انبار، که مردمش گریخته بودند گذشته و به سمت انبار رفت. شماری از رزمندگان انبار با دیدن جمعیت زیاد نیروهای سفیان، پراکنده شدند. ابوحسان بکری، کارگزار امام علی(ع) با ۳۰ تن از یارانش آنقدر جنگید تا آنکه به شهادت رسید. او هنگام جنگ آیه ۲۳ سوره احزاب{{یادداشت|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ينْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا.}} را میخواند و به کسانی که ملاقات با خدا را نمیخواهند سفارش میکرد تا زمانی که درگیر هستند از شهر خارج شوند؛ زیرا نبرد آنها، مانع از تعقیب فراریان است. وقتی خبر شهادت وی را یکی از مردم انبار به امام علی(ع) رساند، وی متأثر شده، به منبر رفته و از ابوحسان بکری به نیکی یاد کرد و از مردم کوفه خواست به سوی مهاجمان یورش برده آنها را بیرون کنند. امام به امید این که پاسخی بشنود سکوت کرد، ولی کسی چیزی نگفت. وقتی امام(ع) دید کسی او را یاری نمیکند پیاده از کوفه حرکت کرده، خود را به نخیله رساند. گروهی از مردم پشت سر او حرکت کردند.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابىالحديد، ج ٢، ص ٨۵، الغارات، ص ٢۵١.</ref> او در نخیله خطبهای خواند که در آن به مذمت سستی یارانش در نبرد پرداخته، از آنها به سبب یاری نکردن و تصرف انبار توسط معاویه، به سختی انتقاد کرد. بخشی از این خطبه، بعدها یکی از مشهورترین سخنان او شد که به این شرح است: «به من خبر رسيده كه يكى از لشكريان معاویه بر يك زن مسلمان و يك زن كافر ذمى داخل شده و خلخال، دستبند و گردنبندها و گشوارههاى او را كنده و آن زن نتوانسته جلوى اين كار را بگيرد، مگر آنكه صدا به شيون و زارى بلند كند و از خويشاوندان خود كمك بطلبد. پس دشمنان با غنيمت و دارايى فراوان از انبار بيرون آمدند، در صورتى كه به يك نفرشان هم زخمى نرسيد و خونى از آنان بر زمين ريخته نشد. اگر مرد مسلمانى از شنيدن این واقعه، از شدت حزن و اندوه بميرد، او را ملامتى نيست؛ بلكه نزد من به مُردن سزاوار است.»<ref>نهج البلاغه، خطبه ٢٧.</ref> پس از این خطبه، از مردم منطقه عراق تنها دو نفر به یاران امام علی(ع) افزوده شدند.{{یادداشت|«جندب بن عبدالله» و برادرش نزد امام(ع) آمدند و عرض كردند: اى مولاى مؤمنان! ما در هر امرى مطيع شما هستيم. امام فرمود: از شما دو نفر چه كارى پيش مىرود؟}} امام(ع) با یارانی که از کوفه آمده بودند به کوفه بازگشت و سعید بن قیس همدانی را که از بزرگان قبیله همدان بود و مردم از او اطاعت میکردند خواسته و همراه با هشتهزار تن به انبار فرستاد. وقتی به «عانات» رسید، هانی بن خطاب همدانی را به جستجوی سفیان فرستاد؛ ولی آنها گریخته بودند.<ref>تاريخ يعقوبى، ج ٢، ص ١٠٣؛ الفتوح، ص ٧١۴؛ الغارات، ص ٢۵١؛ اعلام غارات، ص ۴٢۵ و ۵۶٨؛ تجلى امامت، ص ۶۵٢.</ref> | ||
==اکنون== | |||
==== كميل، كارگزار شهر هيت ==== | |||
هنگامی که نیروهای معاويه به فرماندهى سفيان بن عوف غامدى به شهر هِيت يورش بردند، پادگان انبار تقريباً از قواى مدافع شهر خالى بود و تنها ۲۰۰ نفر در آن مستقر بودند؛ زيرا كميل بن زياد بدون اطلاع و دستور امام علی(ع) با نیروهای خود از هِيت به سوى «قرقيسياء» حركت كرده بود تا با متجاوزان مقابله كند. امام علی(ع) اين تصميمگيرى كميل را نادرست خواند و او را از اين كار بازداشت؛ زيرا وظيفه كارگزار حفظ حوزه مأموريت اوست و نبايد منطقه خود را ترك كند تا مورد تعرض قرار گيرد. گلايه حضرت از كميل در نامه ۶١ نهج البلاغه آمده است. در اين حال «شبث بن عامر ازدى» كارگزار شهر نصيبين، واقع در جزيره، در نامهاى خطاب به كميل از مأموریت عبدالرحمن بن اشتم، از جانب معاويه، برای کشتار و چپاول جزيره{{یادداشت|جزیره، به نواحی میان دجله و فرات، که جزو قلمرو عراق بود میگفتند؛ رومیان به آن «مزو پوتامیا»، یا «بینالنهرین» و فارسها در دوران ساسانیان به آن «میانرودان» میگفتند. جزیره، بخش شمالی عراق کنونی است.<ref>اشكال العالم؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ٢، ص ۶۴.</ref>}} خبر داد. | |||
كميل تصميم گرفت جلوى تجاوز عبدالرحمن را بگيرد و با پيروزى بر وى، آزردگى امام خود را از حادثه قبلى جبران كند. پس «عبدالله بن وهب الراسبى» را در با ۴۰۰ سوار در هِيت جانشين خود قرار داد و خود با ۴۰۰ سوار به کمک شبث بن عامر پيوست. نبرد او با پیروزی همراه بوده، شماری از لشکریان معاویه کشته شده و مابقی فرار کردند. کمیل در نامهای خبر این پیروزی را به امام(ع) داد. امام علی(ع) در پاسخ از کمیل به نیکی اید کرده و برای او و یارانش دعا کرد.<ref>الفتوح، ص ٧١۵ و ٧١۶؛ انساب الاشراف، ج ٢، ص ۴٧٣.</ref><br /> | |||
== اکنون == | |||
در تقسيمات كشورى عراق كنونى، دهمين استان اين كشور استان الانبار نام دارد كه بيشتر سكنه آن سنى مذهباند. اين ايالت در غرب عراق قرار دارد. <sup>١</sup>از شمال شرقى به ايالت صلاحالدين، از شمال به نينوا، از شرق به مركز حكومت (بغداد) و كاظمين، از جنوب شرقى به ايالت بابل و از جنوب به كربلا محدود است. انبار در شمال غربى با سوريه، در غرب با اردن و در جنوب شرقى با عريستان سعودى هممرز است. مركز اين استان شهر رمادى است كه در شرق آن و در حوالى انبار كهن قرار گرفته است. منطقهاى كه قبلاً به جزيره معروف بود و در حد فاصل رودخانههاى دجله و فرات قرار داشت، در نيمه شمالى اين ايالت و نيمه غربى ايالت نينوا واقع است.<ref>با استفاده از نقشه سياسى عراق مندرج در اطلس جامع گيتاشناسى، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.</ref> | در تقسيمات كشورى عراق كنونى، دهمين استان اين كشور استان الانبار نام دارد كه بيشتر سكنه آن سنى مذهباند. اين ايالت در غرب عراق قرار دارد. <sup>١</sup>از شمال شرقى به ايالت صلاحالدين، از شمال به نينوا، از شرق به مركز حكومت (بغداد) و كاظمين، از جنوب شرقى به ايالت بابل و از جنوب به كربلا محدود است. انبار در شمال غربى با سوريه، در غرب با اردن و در جنوب شرقى با عريستان سعودى هممرز است. مركز اين استان شهر رمادى است كه در شرق آن و در حوالى انبار كهن قرار گرفته است. منطقهاى كه قبلاً به جزيره معروف بود و در حد فاصل رودخانههاى دجله و فرات قرار داشت، در نيمه شمالى اين ايالت و نيمه غربى ايالت نينوا واقع است.<ref>با استفاده از نقشه سياسى عراق مندرج در اطلس جامع گيتاشناسى، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۱۰۱: | ||
*'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سدههاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايتالله رضا، | *'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سدههاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايتالله رضا، | ||
*'''الاعلاق النفسيه'''، | *'''الاعلاق النفسيه'''، | ||
*'''اعلام غارات'''، عزیزالله عطاردی | |||
*'''انساب الاشراف'''، | |||
*'''برگزيده مشترك ياقوت حموى'''، محمد پروين گنابادى، | *'''برگزيده مشترك ياقوت حموى'''، محمد پروين گنابادى، | ||
*'''البلدان'''، احمد بن ابىيعقوب، | *'''البلدان'''، احمد بن ابىيعقوب، | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۱۰: | ||
*'''تاريخ طبرى'''، | *'''تاريخ طبرى'''، | ||
*'''تاريخ و فرهنگ ايران، در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى'''، محمدمحمدى ملايرى، | *'''تاريخ و فرهنگ ايران، در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى'''، محمدمحمدى ملايرى، | ||
*'''تاریخ یعقوبی'''، | |||
*'''تجلى امامت'''، سيد اصغر ناظمزاده قمى، | |||
*'''جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى'''، گاى لسترنج، ترجمه محمود عرفان، | *'''جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى'''، گاى لسترنج، ترجمه محمود عرفان، | ||
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزينپور، | *'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزينپور، |