ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۱۷
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
ابن‌ تیمیه تقلید در [[اعتقادات|اصول اعتقاد]] از هر مذهبی را ممنوع می‌داند.<ref>مجموع الفتاوی، ج۶، ص۲۱۶.</ref> وی گرچه مدافع نگرش [[حنبلی]] به شمار می‌رود و در دفاع از باورهاشان آنان را پیروان راستین [[قرآن]] و [[سنت]] دانسته است<ref>بیان تلبیس الجهمیه، ج۳، ص۵۴۸.</ref>، هیچ تعهدی به پذیرش کلام غیر مستند به [[حدیث نبوی]] از [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]] (م.۲۴۱ق.) ندارد.<ref>مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۶۹.</ref> به باور وی، عقیده حق در ابن حنبل منحصر نیست<ref>مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۸۹.</ref> و او هم فتاوای خلاف جمهور داشته است؛ از جمله: [[طلاق]] در حالت [[حیض]] واقع نمی‌شود؛ قضای [[نماز]] بر تارک الصلاة اگر [[توبه]] کند، مشروع نیست؛ در صورت اقامه [[بینه]] بر رؤیت هلال، [[روزه]] ادامه روز مشروع است، گر چه پیش از آن چیزی خورده شده باشد؛ حائض هنگام ضرورت می‌تواند [[طواف]] کند و [[فدیه‌|فدیه‌ای]] بر او واجب نیست؛ حکم [[محرمیت]] با شیر در بزرگسالی نیز تحقق‌پذیر است؛ اجاره حیوان و درخت برای استفاده از منافع آن جایز است.<ref>منهج شیخ الاسلام، ابن‌ تیمیه، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> وی بر خلاف فقیهان [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|مذاهب چهارگانه]]، معتقد است که مدت حیض تقدیرپذیر نیست؛ [[نماز مسافر|نماز در سفر]]، کوتاه یا بلند، شکسته است؛ جمع بین دو نماز هنگام حاجت نیز رواست؛ اگر [[بنی‌هاشم]] از [[خمس]] محروم گردند، می‌توانند از [[زکات]] بهره گیرند؛ در صورت شک در طلوع فجر می‌توان مبطلات روزه را انجام داد؛ زنان بت‌پرست نیز قابل ملکیت یمین‌اند.<ref>مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref>
ابن‌ تیمیه تقلید در [[اعتقادات|اصول اعتقاد]] از هر مذهبی را ممنوع می‌داند.<ref>مجموع الفتاوی، ج۶، ص۲۱۶.</ref> وی گرچه مدافع نگرش [[حنبلی]] به شمار می‌رود و در دفاع از باورهاشان آنان را پیروان راستین [[قرآن]] و [[سنت]] دانسته است<ref>بیان تلبیس الجهمیه، ج۳، ص۵۴۸.</ref>، هیچ تعهدی به پذیرش کلام غیر مستند به [[حدیث نبوی]] از [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]] (م.۲۴۱ق.) ندارد.<ref>مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۶۹.</ref> به باور وی، عقیده حق در ابن حنبل منحصر نیست<ref>مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۸۹.</ref> و او هم فتاوای خلاف جمهور داشته است؛ از جمله: [[طلاق]] در حالت [[حیض]] واقع نمی‌شود؛ قضای [[نماز]] بر تارک الصلاة اگر [[توبه]] کند، مشروع نیست؛ در صورت اقامه [[بینه]] بر رؤیت هلال، [[روزه]] ادامه روز مشروع است، گر چه پیش از آن چیزی خورده شده باشد؛ حائض هنگام ضرورت می‌تواند [[طواف]] کند و [[فدیه‌|فدیه‌ای]] بر او واجب نیست؛ حکم [[محرمیت]] با شیر در بزرگسالی نیز تحقق‌پذیر است؛ اجاره حیوان و درخت برای استفاده از منافع آن جایز است.<ref>منهج شیخ الاسلام، ابن‌ تیمیه، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> وی بر خلاف فقیهان [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|مذاهب چهارگانه]]، معتقد است که مدت حیض تقدیرپذیر نیست؛ [[نماز مسافر|نماز در سفر]]، کوتاه یا بلند، شکسته است؛ جمع بین دو نماز هنگام حاجت نیز رواست؛ اگر [[بنی‌هاشم]] از [[خمس]] محروم گردند، می‌توانند از [[زکات]] بهره گیرند؛ در صورت شک در طلوع فجر می‌توان مبطلات روزه را انجام داد؛ زنان بت‌پرست نیز قابل ملکیت یمین‌اند.<ref>مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref>


ابن‌ تیمیه مسلمانان را از رفتن بر مزار پیامبران بازمی‌دارد و تنها روی‌کردن به قبر ایشان را هنگام سلام بر آنان می‌پذیرد؛ اما بر این باور است که هنگام دعا برای میت باید رو به قبله بود.<ref>قاعدة عظیمه، ص۵۶، ۸۸.</ref> وی بر آن است که هرگونه نماز یا دعا برای خود نزد قبر هر میتی بدعت و حرام است<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۸۲؛ قاعدة عظیمه، ص۵۶.</ref>؛ نیز نشستن نزدیک قبر پیامبران و مسح یا بوسیدن قبور آنان ممنوع است.<ref>قاعدة عظیمه، ص۵۷.</ref> وی با رد احادیث استحباب زیارت قبر پیامبر گرامی۹ آن‌ها را دروغ دانسته است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۴، ص۳۵۶-۳۵۷. </ref> او در جای دیگر در تبیین عقیده سلف، به اختلاف میان ایشان بر سر تحریم مطلق زیارت قبور، استحباب یا کراهت آن اشاره کرده و در تحلیل این سخنان، هر یک از آن‌ها را نسبتاً صحیح دانسته؛ زیرا زیارت اگر همراه شرک یا نوحه‌سرایی گردد، حرام خواهد بود و در صورتی که به سبب حزن بر مرده باشد، مباح است و اگر به قصد دعا برای مردگان باشد، مستحب به شمار می‌رود.<ref>الجواب الباهر، ص۴۴-۴۶؛ قاعدة عظیمه، ص۶۱-۶۲.</ref> به عقیده وی، مراد از زیارت، همان حضور در مسجدالنبی و نماز خواندن در آن‌جا و سلام گفتن بر پیامبر هنگام ورود به مسجد است که به اتفاق مسلمانان جایز است.<ref>الجواب الباهر، ص۲۲.</ref> او از به کار بردن لفظ زیارت به سبب ابهام موجود در آن احتراز می‌کند و لفظ سلام بر میت را به کار می‌بندد.<ref>قاعدة جلیله، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref> مخالفان وی در پاسخ، ادله روایی دال بر حرمت زیارت را به قرینه ادله ترخیص، مقطعی و برای قطع علاقه میان مسلمان و اموات کافر وی یا به سبب نهی از آداب خاص جاهلیت در نوحه‌سرایی باطل و خلاف شرع می‌دانند.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۹۵-۹۸. </ref>
ابن‌ تیمیه [[مسلمان|مسلمانان]] را از رفتن بر مزار پیامبران بازمی‌دارد و تنها روی‌کردن به قبر ایشان را هنگام سلام بر آنان می‌پذیرد؛ اما بر این باور است که هنگام دعا برای میت باید رو به [[قبله]] بود.<ref>قاعدة عظیمه، ص۵۶، ۸۸.</ref> وی بر آن است که هرگونه نماز یا دعا برای خود نزد قبر هر میتی [[بدعت]] و [[حرام]] است<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۸۲؛ قاعدة عظیمه، ص۵۶.</ref>؛ نیز نشستن نزدیک قبر پیامبران و لمس کردن یا بوسیدن قبرهای آنان ممنوع است.<ref>قاعدة عظیمه، ص۵۷.</ref> وی با رد احادیث [[مستحب|استحباب]] زیارت قبر [[حضرت محمد(ص)|پیامبر گرامی(ص)]] آن‌ها را دروغ دانسته است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۴، ص۳۵۶-۳۵۷. </ref> به عقیده وی، منظور از زیارت، همان حضور در [[مسجد النبی|مسجدالنبی]] و نماز خواندن در آن‌جا و سلام گفتن بر پیامبر هنگام ورود به مسجد است که به اتفاق مسلمانان جایز است.<ref>الجواب الباهر، ص۲۲.</ref> او از به کار بردن لفظ زیارت به سبب ابهام موجود در آن دوری می‌کند و لفظ سلام بر میت را به کار می‌بندد.<ref>قاعدة جلیله، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref>


ابن‌ تیمیه پس از اشاره به اختلاف دانشمندان درباره‌ حرمت یا عدم استحباب سفر به قصد زیارت قبور، دیدگاه نخست را منسوب به جمهور دانشمندان دانسته و پذیرفته است.<ref>الرد علی الاخنائی، ص۱۳.</ref> به عقیده وی تمام ائمه مسلمین بر حدیث عدم قصد سفر جز برای رفتن به مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی اتفاق‌نظر دارند<ref>الجواب الباهر، ص۴۳؛ قاعدة عظیمه، ص۶۲.</ref>؛ چنان‌که سیره صحابه نیز بر همین بوده است.<ref>قاعدة عظیمه، ص۴۸-۴۹.</ref> این دیدگاه هم با اعتراض مخالفان روبه‌روست<ref>شفاء السقام، ص۱۱۵؛ السیف الصقیل، ص۱۵۶؛ الجوهر المنظم، ص۲۳. </ref>؛ زیرا سفر به قصد زیارت در سیره مسلمانان و صحابه همچون خلیفه دوم در توصیه به کعب الاحبار (م.۳۲ق.)، بلال حبشی (م.۲۰ق.) و عمر بن عبدالعزیز (م.۱۰۱ق.) یافت می‌شود.<ref>الوهابیة بین المبانی الفکریه، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref> روایت «شدّ الرحال» نیز با مناقشه دلالی به گونه‌ای دیگر تفسیر شده است.<ref>احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۴۷، ۴۴۸.</ref> این همه در حالی است که به گزارش حصنی (م.۸۲۹ق.) فتوایی مکتوب از ابن‌ تیمیه در تحریم مطلق زیارت قبور پیامبران وجود دارد.<ref>دفع شبه من شبه، ص۴۷. </ref>
ابن‌ تیمیه پس از اشاره به اختلاف دانشمندان درباره‌ [[حرمت]] یا عدم استحباب سفر به قصد زیارت قبور، دیدگاه نخست را منسوب به جمهور دانشمندان دانسته و پذیرفته است.<ref>الرد علی الاخنائی، ص۱۳.</ref> به عقیده وی تمام ائمه مسلمین بر حدیث عدم قصد سفر جز برای رفتن به [[مسجدالحرام]]، [[مسجدالنبی]] و [[مسجدالاقصی]] اتفاق‌نظر دارند<ref>الجواب الباهر، ص۴۳؛ قاعدة عظیمه، ص۶۲.</ref>؛ چنان‌که سیره [[صحابه]] نیز بر همین بوده است.<ref>قاعدة عظیمه، ص۴۸-۴۹.</ref> این دیدگاه با اعتراض مخالفان روبه‌روست<ref>شفاء السقام، ص۱۱۵؛ السیف الصقیل، ص۱۵۶؛ الجوهر المنظم، ص۲۳. </ref>؛ زیرا سفر به قصد زیارت در سیره مسلمانان و صحابه همچون [[خلیفه دوم]] در توصیه به [[کعب الاحبار]] (م.۳۲ق.)، [[بلال حبشی]] (م.۲۰ق.) و [[عمر بن عبدالعزیز]] (م.۱۰۱ق.) یافت می‌شود.<ref>الوهابیة بین المبانی الفکریه، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref> [[روایت شدّ الرحال|روایت «شدّ الرحال»]] نیز با مناقشه دلالی به گونه‌ای دیگر تفسیر شده است.<ref>احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۴۷، ۴۴۸.</ref> این همه در حالی است که به گزارش حصنی (م.۸۲۹ق.) فتوایی مکتوب از ابن‌ تیمیه بر حرام بودن مطلق زیارت قبرهای پیامبران وجود دارد.<ref>دفع شبه من شبه، ص۴۷. </ref>


ابن‌ تیمیه به پیروی از ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)<ref>التمهید، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و ابن‌قدامه (م.۶۲۰ق.)<ref>المغنی، ج۳، ص۴۴۱.</ref> هر‌گونه بنا بر قبور را نشانه شرک و ریشه بت‌پرستی خوانده<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۴۳۷.</ref> و تعظیم قبور را آیین مشرکان و کار اهل کتاب شمرده است.<ref>منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۴.</ref> او در این زمینه به روایت‌های متواتر<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۷۲.</ref> و عمل پیامبر و صحابه استناد می‌کند که ساختن بنا بر قبور در زمانشان رواجی نداشت<ref>منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۹.</ref> و بدعت به شمار می‌رفت<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۴۳۷.</ref>؛ چنان‌که صحابه پیامبر بر ویران‌کردن این مشاهد تأکید می‌ورزیدند.<ref>منهاج السنه، ج۱، ص۴۸۰.</ref> وی ظهور مشاهد و روایت‌های دال بر فضیلت زیارت آن‌ها را مربوط به دوران سلطه قرامطه بر کشورهای اسلامی<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۶۷.</ref> و منهدم ساختن چنین مکان‌هایی را تکلیف هر مسلمان دانسته است.<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۷۵. </ref> به عقیده او نماز کنار قبور، خواه به قصد تبرّک<ref>الرد علی البکری، ج۱، ص۱۱۵؛ قاعدة عظیمه، ص۴۵.</ref> و خواه بدون قصد<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۴۸۸. </ref> جایز نیست.
ابن‌ تیمیه به پیروی از [[ابن عبدالبر]] (م.۴۶۳ق.)<ref>التمهید، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و ابن‌قدامه (م.۶۲۰ق.)<ref>المغنی، ج۳، ص۴۴۱.</ref> هر‌گونه بنا بر قبور را نشانه [[شرک]] و ریشه [[بت‌پرستی]] خوانده<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۴۳۷.</ref> و احترام به قبر را آیین مشرکان و کار [[اهل کتاب]] شمرده است.<ref>منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۴.</ref> او در این زمینه به روایت‌های [[حدیث متواتر|متواتر]]<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۷۲.</ref> و عمل [[پیامبر اسلام(ص)|پیامبر]] و [[صحابه]] استناد می‌کند که ساختن بنا بر قبور در زمانشان رواجی نداشت<ref>منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۹.</ref> و بدعت به شمار می‌رفت<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۴۳۷.</ref>؛ چنان‌که صحابه پیامبر بر ویران‌کردن این مشاهد تأکید می‌ورزیدند.<ref>منهاج السنه، ج۱، ص۴۸۰.</ref> وی ظهور مشاهد و روایت‌های دال بر فضیلت زیارت آن‌ها را مربوط به دوران سلطه [[قرامطه]] بر کشورهای اسلامی<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۶۷.</ref> و خراب کردن چنین مکان‌هایی را تکلیف هر مسلمان دانسته است.<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۷۵. </ref> به عقیده او نماز کنار قبور، خواه به قصد [[تبرک]]<ref>الرد علی البکری، ج۱، ص۱۱۵؛ قاعدة عظیمه، ص۴۵.</ref> و خواه بدون قصد<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۴۸۸. </ref> جایز نیست.


برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه این سخنان را انکار حیات پیامبران در قبر<ref>السیف الصقیل، ص۱۶۰.</ref>، مساوات قبور ایشان و دیگران<ref>دفع شبه من شبه، ص۴۵.</ref> و انکار رسالت نبوی پس از وفات وی<ref>دفع شبه من شبه، ص۶۵، ۶۷.</ref>دانسته‌اند. به عقیده ایشان ادله تعظیم شعائر الهی (حجّ/۲۲، ۳۲) و وجوب محبت پیامبر گرامی۹ و اهل‌ بیت ایشان (شوری/۴۲، ۲۳)، نیز گزارش قرآن از رواج سنت بنای مسجد بر قبور صالحان و تأیید ضمنی آن (کهف/۱۸، ۲۱) و تصریح قرآن به اراده الهی بر بزرگداشت مادی یا معنوی خانه‌هایی که در آن یاد خدا می‌شود (نور/۲۴، ۳۶-۳۷) از ادله قرآنی مطلوبیت ساخت مشاهد بر قبور صالحان‌اند.<ref>نک: الوهابیة فی المیزان، ص۳۱-۴۲.</ref> نیز بقای آثار باستانی قبور پیامبران در منطقه حجاز، فلسطین و شامات به‌ رغم دسترسی مسلمانان روزگار نزول و امکان تخریب آن‌ها شاهدی بر جواز آن است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۲-۴۳.</ref> ادله روایی ابن‌ تیمیه و شاگردان مکتب وی نیز با مناقشات سندی، متنی و دلالی روبه رو شده است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۹-۷۱، ۷۷-۹۰.</ref>
برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه این سخنان را انکار حیات پیامبران در قبر<ref>السیف الصقیل، ص۱۶۰.</ref>، مساوات قبور ایشان و دیگران<ref>دفع شبه من شبه، ص۴۵.</ref> و انکار رسالت نبوی پس از وفات وی<ref>دفع شبه من شبه، ص۶۵، ۶۷.</ref>دانسته‌اند. به عقیده ایشان ادله تعظیم شعائر الهی ([[سوره حج|سوره حجّ]]، آیه ۳۲) و وجوب محبت پیامبر گرامی(ص) و [[اهل‌ بیت(ع)|اهل‌ بیت]] ایشان(ع) ([[سوره شوری]]، آیه ۲۳)، نیز گزارش [[قرآن]] از رواج سنت بنای [[مسجد]] بر قبور صالحان و تأیید ضمنی آن ([[سوره کهف]]، آیه ۲۱) و تصریح قرآن به اراده الهی بر بزرگداشت مادی یا معنوی خانه‌هایی که در آن یاد خدا می‌شود ([[سوره نور]]، آیه ۳۶-۳۷) از ادله قرآنی مطلوبیت ساخت مشاهد بر قبور صالحان‌اند.<ref>نک: الوهابیة فی المیزان، ص۳۱-۴۲.</ref> نیز بقای آثار باستانی قبور پیامبران در منطقه [[حجاز]]، [[فلسطین]] و [[شامات]] به‌ رغم دسترسی مسلمانان روزگار نزول و امکان تخریب آن‌ها شاهدی بر جواز آن است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۲-۴۳.</ref> ادله روایی ابن‌ تیمیه و شاگردان مکتب وی نیز با مناقشات سندی، متنی و دلالی روبه رو شده است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۹-۷۱، ۷۷-۹۰.</ref>


به باور ابن‌ تیمیه، توسل به معنای تبعیت از سنت رسول اکرم۹ است.<ref>قاعدة ‌جلیله، ص۷۹-۸۰، ۱۵۹، ۲۴۱.</ref> وی گر چه دعای مؤمنان درباره یکدیگر را پسندیده می‌داند، درخواست دعا از صالحان پس از مرگشان را ناخواسته خداوند می‌شمرد<ref>قاعدة جلیله، ص۵۸.</ref> و در جای دیگر، درخواستی را که تنها مصلحت درخواست‌کننده را در نظر گیرد، نامطلوب می‌داند.<ref>قاعدة جلیله، ص۷۱.</ref> ‌به همین سبب، خلیفه نخست و امثال وی هیچ گاه از پیامبر گرامی پس از رحلت ایشان درخواست دعا نکردند.<ref>قاعدة جلیله، ص۶۰.</ref> وی شفاعت‌جویی از پیامبر در زمان وفات وی را نیز بدعت‌آمیز دانسته، آیات دال بر مطلوبیت درخواست استغفار از پیامبران را ویژه زمان زندگی ایشان می‌داند.<ref>جامع الرسائل، ج۲، ص۳۷۶.</ref> وی بر این باور است که تعبیر توسل به پیامبر در کلمات صحابه و دانشوران تنها در زمان حیات صالحان<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ‌ص۷۷؛ الرد علی البکری، ص۱۲۶.</ref> و به معنای تمسک به دعا و شفاعت ایشان است.<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ص۸۰.</ref> از این رو، توسل به ذات صالحان هر چند مقامی ارجمند نزد خدا داشته باشند، مؤثر نیست<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۳۳.</ref>؛ زیرا ذات ایشان چیزی ندارد که اقتضای اجابت دعا کند.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۶۵؛ قاعدة جلیله، ص۲۷۵. </ref> شرک به خدا رهاورد توسل به پیامبران پس از مرگشان بوده است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۸۰-۸۱. </ref> نیز درخواست دعا برای اموری چون شفای بیمار و ادای دِین و آمرزش گناهان که جز خداوند کسی قادر بر آن نیست، حرام است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۶۷.</ref> سوگند یاد‌کردن به مخلوقات نیز حرام است.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> وی توسل به پیامبر در آخرت برای شفاعت را می‌پذیرد و آن را به اجماع مسلمانان نسبت می‌دهد.<ref>قاعدة جلیله، ص۲۴۴.</ref> برخی از منتقدان در پاسخ، مسئله توسل و زیارت را به اجماع عملی امت اسلامی نسبت داده و او را بنیان‌گذار تحریم این کارها دانسته‌اند.<ref>شفاء السقام، ص۱۵۳؛ مقالات الکوثری، ص۴۶۸؛ المذاهب الاسلامی، ص۳۲۱.</ref> به عقیده ایشان، ابن‌ تیمیه تمام احادیث صحیح دال بر جواز توسل را تاویل برده است.<ref>السیف الصقیل، ص۱۵۵.</ref> در پاسخ به شرک‌آمیز بودن توسل به کسی جز خدا نیز میان باور به استقلال در سببیت و وساطت در پیشگاه خداوند تفاوت‌ نهاده و قسم دوم را خارج از شرک و عین توحید دانسته‌اند<ref>الوهابیون و البیوت المرفوعه، ص۱۵.</ref>؛ همان‌گونه که توسل در حال حیات نیز شرک نیست.<ref>البراهین الجلیه، ص۳۴.</ref> بر این اساس، کمک‌خواهی از اولیای الهی در حال حیات و در امور جزئی (کهف/۱۸، ۹۵) یا برای دعا و طلب مغفرت (رجوع کنید به: نساء، ۴/ ۶۴؛ توبه/۹، ۱۰۳) یا انجام امور فراعادی (اعراف/۷، ‌۱۶۰؛ نمل/۲۷، ۳۸؛ مائده/۵، ۱۱۰) و نیز پس از وفات ایشان رواست؛ زیرا با الهام از قرآن، نه مرگ به معنای معدوم شدن است و نه اتصال به عالم ارواح یا همان حقیقت آدمی محال است.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵. </ref> اموات مؤمنان به سان زندگان در قبر خویش قدرت درک و برآوردن نیازها را به اذن خداوند دارند.<ref>حقیقة التوسل، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> آیات (مائده/۵، ۳۵؛ فرقان/۲۵، ۵۷)<ref>التوسل، ص۹۹-۱۰۷.</ref>، روایت‌ها<ref>تحفة الزوار، ص۱۱۱؛ دفع شبه من شبه، ص۷۵؛ الجوهر المنظم، ص۱۲۴-۱۲۵؛ التوسل، ص۱۲۲-۱۷۹.</ref> و سیره مسلمانان نیز یاری خواستن از ارواح مطهر اولیای خدا را تأیید می‌کنند.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵.</ref> مثلاً فردی هنگام خشکسالی نزد قبر پیامبر۹ آمد و پس از توسل به ایشان نزد خلیفه دوم رفت و بشارت پیامبر در خوابش به خلیفه را به وی ابلاغ کرد و او خشنود شد.<ref>دلائل النبوه، ج۷، ص۴۷؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷۳؛ البدایة و النهایه، ج۷، ص۹۲؛ الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref> نیز فردی در محضر صحابه خود را بر قبر پیامبر۹ انداخت و از وی طلب استغفار کرد و با مخالفت صحابه روبه‌رو نشد.<ref>سبل الهدی، ج۱۲، ص۳۸۱.</ref> توسل در میان تابعینی چون محمد بن منکدر (م.۱۳۰ق.)<ref>تاریخ الاسلام، ج۸، ص۲۵۶.</ref> و دانشورانی چون شافعی (م.۲۰۴ق.)<ref>فضائل الخمسه، ج۲، ص۸۱.</ref>، طبرانی (م.۳۶۰ق.)، ابوبکر بن مقری (م.۳۸۱ق.)، ابوالشیخ (م.۳۶۹ق.) رواج داشته است.<ref>نک: التبرک، ص۱۴۱-۱۶۲.</ref> ابن‌ تیمیه در اعتراض به این روایت، آن را که تنها در نقل قاضی عیاض به چشم می‌خورد، از جهت سندی محکوم به ضعف و ارسال و اعراض اصحاب مالک می‌شمرد و از جهت متنی نیز مخالف دیدگاه سلف و منافی با دیگر آرای مالک می‌داند؛ زیرا به باور مالک، تنها هنگام سلام می‌توان رو به قبر کرد.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۲۸-۲۳۳.</ref>
به باور ابن‌ تیمیه، توسل به معنای تبعیت از سنت رسول اکرم۹ است.<ref>قاعدة ‌جلیله، ص۷۹-۸۰، ۱۵۹، ۲۴۱.</ref> وی گر چه دعای مؤمنان درباره یکدیگر را پسندیده می‌داند، درخواست دعا از صالحان پس از مرگشان را ناخواسته خداوند می‌شمرد<ref>قاعدة جلیله، ص۵۸.</ref> و در جای دیگر، درخواستی را که تنها مصلحت درخواست‌کننده را در نظر گیرد، نامطلوب می‌داند.<ref>قاعدة جلیله، ص۷۱.</ref> ‌به همین سبب، خلیفه نخست و امثال وی هیچ گاه از پیامبر گرامی پس از رحلت ایشان درخواست دعا نکردند.<ref>قاعدة جلیله، ص۶۰.</ref> وی شفاعت‌جویی از پیامبر در زمان وفات وی را نیز بدعت‌آمیز دانسته، آیات دال بر مطلوبیت درخواست استغفار از پیامبران را ویژه زمان زندگی ایشان می‌داند.<ref>جامع الرسائل، ج۲، ص۳۷۶.</ref> وی بر این باور است که تعبیر توسل به پیامبر در کلمات صحابه و دانشوران تنها در زمان حیات صالحان<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ‌ص۷۷؛ الرد علی البکری، ص۱۲۶.</ref> و به معنای تمسک به دعا و شفاعت ایشان است.<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ص۸۰.</ref> از این رو، توسل به ذات صالحان هر چند مقامی ارجمند نزد خدا داشته باشند، مؤثر نیست<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۳۳.</ref>؛ زیرا ذات ایشان چیزی ندارد که اقتضای اجابت دعا کند.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۶۵؛ قاعدة جلیله، ص۲۷۵. </ref> شرک به خدا رهاورد توسل به پیامبران پس از مرگشان بوده است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۸۰-۸۱. </ref> نیز درخواست دعا برای اموری چون شفای بیمار و ادای دِین و آمرزش گناهان که جز خداوند کسی قادر بر آن نیست، حرام است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۶۷.</ref> سوگند یاد‌کردن به مخلوقات نیز حرام است.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> وی توسل به پیامبر در آخرت برای شفاعت را می‌پذیرد و آن را به اجماع مسلمانان نسبت می‌دهد.<ref>قاعدة جلیله، ص۲۴۴.</ref> برخی از منتقدان در پاسخ، مسئله توسل و زیارت را به اجماع عملی امت اسلامی نسبت داده و او را بنیان‌گذار تحریم این کارها دانسته‌اند.<ref>شفاء السقام، ص۱۵۳؛ مقالات الکوثری، ص۴۶۸؛ المذاهب الاسلامی، ص۳۲۱.</ref> به عقیده ایشان، ابن‌ تیمیه تمام احادیث صحیح دال بر جواز توسل را تاویل برده است.<ref>السیف الصقیل، ص۱۵۵.</ref> در پاسخ به شرک‌آمیز بودن توسل به کسی جز خدا نیز میان باور به استقلال در سببیت و وساطت در پیشگاه خداوند تفاوت‌ نهاده و قسم دوم را خارج از شرک و عین توحید دانسته‌اند<ref>الوهابیون و البیوت المرفوعه، ص۱۵.</ref>؛ همان‌گونه که توسل در حال حیات نیز شرک نیست.<ref>البراهین الجلیه، ص۳۴.</ref> بر این اساس، کمک‌خواهی از اولیای الهی در حال حیات و در امور جزئی (کهف/۱۸، ۹۵) یا برای دعا و طلب مغفرت (رجوع کنید به: نساء، ۴/ ۶۴؛ توبه/۹، ۱۰۳) یا انجام امور فراعادی (اعراف/۷، ‌۱۶۰؛ نمل/۲۷، ۳۸؛ مائده/۵، ۱۱۰) و نیز پس از وفات ایشان رواست؛ زیرا با الهام از قرآن، نه مرگ به معنای معدوم شدن است و نه اتصال به عالم ارواح یا همان حقیقت آدمی محال است.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵. </ref> اموات مؤمنان به سان زندگان در قبر خویش قدرت درک و برآوردن نیازها را به اذن خداوند دارند.<ref>حقیقة التوسل، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> آیات (مائده/۵، ۳۵؛ فرقان/۲۵، ۵۷)<ref>التوسل، ص۹۹-۱۰۷.</ref>، روایت‌ها<ref>تحفة الزوار، ص۱۱۱؛ دفع شبه من شبه، ص۷۵؛ الجوهر المنظم، ص۱۲۴-۱۲۵؛ التوسل، ص۱۲۲-۱۷۹.</ref> و سیره مسلمانان نیز یاری خواستن از ارواح مطهر اولیای خدا را تأیید می‌کنند.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵.</ref> مثلاً فردی هنگام خشکسالی نزد قبر پیامبر۹ آمد و پس از توسل به ایشان نزد خلیفه دوم رفت و بشارت پیامبر در خوابش به خلیفه را به وی ابلاغ کرد و او خشنود شد.<ref>دلائل النبوه، ج۷، ص۴۷؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷۳؛ البدایة و النهایه، ج۷، ص۹۲؛ الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref> نیز فردی در محضر صحابه خود را بر قبر پیامبر۹ انداخت و از وی طلب استغفار کرد و با مخالفت صحابه روبه‌رو نشد.<ref>سبل الهدی، ج۱۲، ص۳۸۱.</ref> توسل در میان تابعینی چون محمد بن منکدر (م.۱۳۰ق.)<ref>تاریخ الاسلام، ج۸، ص۲۵۶.</ref> و دانشورانی چون شافعی (م.۲۰۴ق.)<ref>فضائل الخمسه، ج۲، ص۸۱.</ref>، طبرانی (م.۳۶۰ق.)، ابوبکر بن مقری (م.۳۸۱ق.)، ابوالشیخ (م.۳۶۹ق.) رواج داشته است.<ref>نک: التبرک، ص۱۴۱-۱۶۲.</ref> ابن‌ تیمیه در اعتراض به این روایت، آن را که تنها در نقل قاضی عیاض به چشم می‌خورد، از جهت سندی محکوم به ضعف و ارسال و اعراض اصحاب مالک می‌شمرد و از جهت متنی نیز مخالف دیدگاه سلف و منافی با دیگر آرای مالک می‌داند؛ زیرا به باور مالک، تنها هنگام سلام می‌توان رو به قبر کرد.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۲۸-۲۳۳.</ref>
۱٬۲۰۴

ویرایش