پرش به محتوا

ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۱۷
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه این سخنان را انکار حیات پیامبران در قبر<ref>السیف الصقیل، ص۱۶۰.</ref>، مساوات قبور ایشان و دیگران<ref>دفع شبه من شبه، ص۴۵.</ref> و انکار رسالت نبوی پس از وفات وی<ref>دفع شبه من شبه، ص۶۵، ۶۷.</ref>دانسته‌اند. به عقیده ایشان ادله تعظیم شعائر الهی ([[سوره حج|سوره حجّ]]، آیه ۳۲) و وجوب محبت پیامبر گرامی(ص) و [[اهل‌ بیت(ع)|اهل‌ بیت]] ایشان(ع) ([[سوره شوری]]، آیه ۲۳)، نیز گزارش [[قرآن]] از رواج سنت بنای [[مسجد]] بر قبور صالحان و تأیید ضمنی آن ([[سوره کهف]]، آیه ۲۱) و تصریح قرآن به اراده الهی بر بزرگداشت مادی یا معنوی خانه‌هایی که در آن یاد خدا می‌شود ([[سوره نور]]، آیه ۳۶-۳۷) از ادله قرآنی مطلوبیت ساخت مشاهد بر قبور صالحان‌اند.<ref>نک: الوهابیة فی المیزان، ص۳۱-۴۲.</ref> نیز بقای آثار باستانی قبور پیامبران در منطقه [[حجاز]]، [[فلسطین]] و [[شامات]] به‌ رغم دسترسی مسلمانان روزگار نزول و امکان تخریب آن‌ها شاهدی بر جواز آن است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۲-۴۳.</ref> ادله روایی ابن‌ تیمیه و شاگردان مکتب وی نیز با مناقشات سندی، متنی و دلالی روبه رو شده است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۹-۷۱، ۷۷-۹۰.</ref>
برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه این سخنان را انکار حیات پیامبران در قبر<ref>السیف الصقیل، ص۱۶۰.</ref>، مساوات قبور ایشان و دیگران<ref>دفع شبه من شبه، ص۴۵.</ref> و انکار رسالت نبوی پس از وفات وی<ref>دفع شبه من شبه، ص۶۵، ۶۷.</ref>دانسته‌اند. به عقیده ایشان ادله تعظیم شعائر الهی ([[سوره حج|سوره حجّ]]، آیه ۳۲) و وجوب محبت پیامبر گرامی(ص) و [[اهل‌ بیت(ع)|اهل‌ بیت]] ایشان(ع) ([[سوره شوری]]، آیه ۲۳)، نیز گزارش [[قرآن]] از رواج سنت بنای [[مسجد]] بر قبور صالحان و تأیید ضمنی آن ([[سوره کهف]]، آیه ۲۱) و تصریح قرآن به اراده الهی بر بزرگداشت مادی یا معنوی خانه‌هایی که در آن یاد خدا می‌شود ([[سوره نور]]، آیه ۳۶-۳۷) از ادله قرآنی مطلوبیت ساخت مشاهد بر قبور صالحان‌اند.<ref>نک: الوهابیة فی المیزان، ص۳۱-۴۲.</ref> نیز بقای آثار باستانی قبور پیامبران در منطقه [[حجاز]]، [[فلسطین]] و [[شامات]] به‌ رغم دسترسی مسلمانان روزگار نزول و امکان تخریب آن‌ها شاهدی بر جواز آن است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۲-۴۳.</ref> ادله روایی ابن‌ تیمیه و شاگردان مکتب وی نیز با مناقشات سندی، متنی و دلالی روبه رو شده است.<ref>الوهابیة فی المیزان، ص۴۹-۷۱، ۷۷-۹۰.</ref>


به باور ابن‌ تیمیه، توسل به معنای تبعیت از سنت رسول اکرم۹ است.<ref>قاعدة ‌جلیله، ص۷۹-۸۰، ۱۵۹، ۲۴۱.</ref> وی گر چه دعای مؤمنان درباره یکدیگر را پسندیده می‌داند، درخواست دعا از صالحان پس از مرگشان را ناخواسته خداوند می‌شمرد<ref>قاعدة جلیله، ص۵۸.</ref> و در جای دیگر، درخواستی را که تنها مصلحت درخواست‌کننده را در نظر گیرد، نامطلوب می‌داند.<ref>قاعدة جلیله، ص۷۱.</ref> ‌به همین سبب، خلیفه نخست و امثال وی هیچ گاه از پیامبر گرامی پس از رحلت ایشان درخواست دعا نکردند.<ref>قاعدة جلیله، ص۶۰.</ref> وی شفاعت‌جویی از پیامبر در زمان وفات وی را نیز بدعت‌آمیز دانسته، آیات دال بر مطلوبیت درخواست استغفار از پیامبران را ویژه زمان زندگی ایشان می‌داند.<ref>جامع الرسائل، ج۲، ص۳۷۶.</ref> وی بر این باور است که تعبیر توسل به پیامبر در کلمات صحابه و دانشوران تنها در زمان حیات صالحان<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ‌ص۷۷؛ الرد علی البکری، ص۱۲۶.</ref> و به معنای تمسک به دعا و شفاعت ایشان است.<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ص۸۰.</ref> از این رو، توسل به ذات صالحان هر چند مقامی ارجمند نزد خدا داشته باشند، مؤثر نیست<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۳۳.</ref>؛ زیرا ذات ایشان چیزی ندارد که اقتضای اجابت دعا کند.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۶۵؛ قاعدة جلیله، ص۲۷۵. </ref> شرک به خدا رهاورد توسل به پیامبران پس از مرگشان بوده است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۸۰-۸۱. </ref> نیز درخواست دعا برای اموری چون شفای بیمار و ادای دِین و آمرزش گناهان که جز خداوند کسی قادر بر آن نیست، حرام است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۶۷.</ref> سوگند یاد‌کردن به مخلوقات نیز حرام است.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> وی توسل به پیامبر در آخرت برای شفاعت را می‌پذیرد و آن را به اجماع مسلمانان نسبت می‌دهد.<ref>قاعدة جلیله، ص۲۴۴.</ref> برخی از منتقدان در پاسخ، مسئله توسل و زیارت را به اجماع عملی امت اسلامی نسبت داده و او را بنیان‌گذار تحریم این کارها دانسته‌اند.<ref>شفاء السقام، ص۱۵۳؛ مقالات الکوثری، ص۴۶۸؛ المذاهب الاسلامی، ص۳۲۱.</ref> به عقیده ایشان، ابن‌ تیمیه تمام احادیث صحیح دال بر جواز توسل را تاویل برده است.<ref>السیف الصقیل، ص۱۵۵.</ref> در پاسخ به شرک‌آمیز بودن توسل به کسی جز خدا نیز میان باور به استقلال در سببیت و وساطت در پیشگاه خداوند تفاوت‌ نهاده و قسم دوم را خارج از شرک و عین توحید دانسته‌اند<ref>الوهابیون و البیوت المرفوعه، ص۱۵.</ref>؛ همان‌گونه که توسل در حال حیات نیز شرک نیست.<ref>البراهین الجلیه، ص۳۴.</ref> بر این اساس، کمک‌خواهی از اولیای الهی در حال حیات و در امور جزئی (کهف/۱۸، ۹۵) یا برای دعا و طلب مغفرت (رجوع کنید به: نساء، ۴/ ۶۴؛ توبه/۹، ۱۰۳) یا انجام امور فراعادی (اعراف/۷، ‌۱۶۰؛ نمل/۲۷، ۳۸؛ مائده/۵، ۱۱۰) و نیز پس از وفات ایشان رواست؛ زیرا با الهام از قرآن، نه مرگ به معنای معدوم شدن است و نه اتصال به عالم ارواح یا همان حقیقت آدمی محال است.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵. </ref> اموات مؤمنان به سان زندگان در قبر خویش قدرت درک و برآوردن نیازها را به اذن خداوند دارند.<ref>حقیقة التوسل، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> آیات (مائده/۵، ۳۵؛ فرقان/۲۵، ۵۷)<ref>التوسل، ص۹۹-۱۰۷.</ref>، روایت‌ها<ref>تحفة الزوار، ص۱۱۱؛ دفع شبه من شبه، ص۷۵؛ الجوهر المنظم، ص۱۲۴-۱۲۵؛ التوسل، ص۱۲۲-۱۷۹.</ref> و سیره مسلمانان نیز یاری خواستن از ارواح مطهر اولیای خدا را تأیید می‌کنند.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵.</ref> مثلاً فردی هنگام خشکسالی نزد قبر پیامبر۹ آمد و پس از توسل به ایشان نزد خلیفه دوم رفت و بشارت پیامبر در خوابش به خلیفه را به وی ابلاغ کرد و او خشنود شد.<ref>دلائل النبوه، ج۷، ص۴۷؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷۳؛ البدایة و النهایه، ج۷، ص۹۲؛ الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref> نیز فردی در محضر صحابه خود را بر قبر پیامبر۹ انداخت و از وی طلب استغفار کرد و با مخالفت صحابه روبه‌رو نشد.<ref>سبل الهدی، ج۱۲، ص۳۸۱.</ref> توسل در میان تابعینی چون محمد بن منکدر (م.۱۳۰ق.)<ref>تاریخ الاسلام، ج۸، ص۲۵۶.</ref> و دانشورانی چون شافعی (م.۲۰۴ق.)<ref>فضائل الخمسه، ج۲، ص۸۱.</ref>، طبرانی (م.۳۶۰ق.)، ابوبکر بن مقری (م.۳۸۱ق.)، ابوالشیخ (م.۳۶۹ق.) رواج داشته است.<ref>نک: التبرک، ص۱۴۱-۱۶۲.</ref> ابن‌ تیمیه در اعتراض به این روایت، آن را که تنها در نقل قاضی عیاض به چشم می‌خورد، از جهت سندی محکوم به ضعف و ارسال و اعراض اصحاب مالک می‌شمرد و از جهت متنی نیز مخالف دیدگاه سلف و منافی با دیگر آرای مالک می‌داند؛ زیرا به باور مالک، تنها هنگام سلام می‌توان رو به قبر کرد.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۲۸-۲۳۳.</ref>
به باور ابن‌ تیمیه، [[توسل]] به معنای تبعیت از سنت رسول اکرم(ص) است.<ref>قاعدة ‌جلیله، ص۷۹-۸۰، ۱۵۹، ۲۴۱.</ref> وی گر چه دعای مؤمنان درباره یکدیگر را پسندیده می‌داند، درخواست [[دعا]] از صالحان پس از مرگشان را ناخواسته خداوند می‌شمرد<ref>قاعدة جلیله، ص۵۸.</ref> و در جای دیگر، درخواستی را که تنها مصلحت درخواست‌کننده را در نظر گیرد، نامطلوب می‌داند.<ref>قاعدة جلیله، ص۷۱.</ref> ‌به همین سبب، [[خلیفه نخست]] و امثال وی هیچ گاه از پیامبر گرامی پس از رحلت ایشان درخواست دعا نکردند.<ref>قاعدة جلیله، ص۶۰.</ref> وی شفاعت‌جویی از پیامبر در زمان وفات وی را نیز بدعت‌آمیز دانسته، آیات دال بر مطلوبیت درخواست استغفار از پیامبران را ویژه زمان زندگی ایشان می‌داند.<ref>جامع الرسائل، ج۲، ص۳۷۶.</ref> وی بر این باور است که تعبیر توسل به پیامبر در کلمات صحابه و دانشوران تنها در زمان حیات صالحان<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ‌ص۷۷؛ الرد علی البکری، ص۱۲۶.</ref> و به معنای تمسک به دعا و شفاعت ایشان است.<ref>جامع الرسائل، ‌ج۲، ص۸۰.</ref> از این رو، توسل به ذات صالحان هر چند مقامی ارجمند نزد خدا داشته باشند، مؤثر نیست<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۳۳.</ref>؛ زیرا ذات ایشان چیزی ندارد که اقتضای اجابت دعا کند.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۶۵؛ قاعدة جلیله، ص۲۷۵. </ref> شرک به خدا رهاورد توسل به پیامبران پس از مرگشان بوده است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۸۰-۸۱. </ref> نیز درخواست دعا برای اموری چون شفای بیمار و ادای دِین و آمرزش [[گناه|گناهان]] که جز خداوند کسی قادر بر آن نیست، حرام است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۶۷.</ref> سوگند یاد‌کردن به مخلوقات نیز حرام است.<ref>الفتاوی الکبری، ج۴، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> وی توسل به پیامبر در [[آخرت]] برای [[شفاعت]] را می‌پذیرد و آن را به [[اجماع]] مسلمانان نسبت می‌دهد.<ref>قاعدة جلیله، ص۲۴۴.</ref> برخی از منتقدان در پاسخ، مسئله توسل و زیارت را به اجماع عملی امت اسلامی نسبت داده و او را بنیان‌گذار تحریم این کارها دانسته‌اند.<ref>شفاء السقام، ص۱۵۳؛ مقالات الکوثری، ص۴۶۸؛ المذاهب الاسلامی، ص۳۲۱.</ref> به عقیده ایشان، ابن‌ تیمیه تمام احادیث صحیح دال بر جواز توسل را به تاویل برده است.<ref>السیف الصقیل، ص۱۵۵.</ref> آنان در پاسخ به شرک‌آمیز بودن توسل، میان باور به استقلال در سببیت و وساطت در پیشگاه خداوند تفاوت‌ نهاده و قسم دوم را خارج از شرک و عین توحید دانسته‌اند<ref>الوهابیون و البیوت المرفوعه، ص۱۵.</ref>؛ همان‌گونه که توسل در حال حیات نیز شرک نیست.<ref>البراهین الجلیه، ص۳۴.</ref> بر این اساس، کمک‌خواهی از اولیای الهی در حال حیات و در امور جزئی ([[سوره کهف]]، [[آیه]] ۹۵) یا برای دعا و طلب مغفرت (رجوع کنید به: [[سوره نساء]] آیه ۶۴؛ [[سوره توبه]]، آیه ۱۰۳) یا انجام امور فراعادی ([[سوره اعراف]]، ‌آیه ۱۶۰؛ [[سوره نمل]]، آیه ۳۸؛ [[سوره مائده]]، آیه ۱۱۰) و نیز پس از وفات ایشان رواست؛ زیرا با الهام از قرآن، نه مرگ به معنای معدوم شدن است و نه اتصال به عالم ارواح، محال است.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵. </ref> اموات مؤمنان به سان زندگان در قبر خویش قدرت درک و برآوردن نیازها را به اذن خداوند دارند.<ref>حقیقة التوسل، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> آیات ([[سوره مائده]]، آیه ۳۵؛ [[سوره فرقان]]، آیه ۵۷)<ref>التوسل، ص۹۹-۱۰۷.</ref>، [[روایت|روایت‌ها]]<ref>تحفة الزوار، ص۱۱۱؛ دفع شبه من شبه، ص۷۵؛ الجوهر المنظم، ص۱۲۴-۱۲۵؛ التوسل، ص۱۲۲-۱۷۹.</ref> و سیره مسلمانان نیز یاری خواستن از ارواح اولیای خدا را تأیید می‌کنند.<ref>التوسل، ص۱۱-۵۵.</ref> توسل در میان تابعینی چون [[محمد بن منکدر]] (م.۱۳۰ق.)<ref>تاریخ الاسلام، ج۸، ص۲۵۶.</ref> و دانشورانی چون [[شافعی]] (م.۲۰۴ق.)<ref>فضائل الخمسه، ج۲، ص۸۱.</ref>، [[طبرانی]] (م.۳۶۰ق.)، [[ابوبکر بن مقری]] (م.۳۸۱ق.) و [[ابوالشیخ]] (م.۳۶۹ق.) رواج داشته است.<ref>نک: التبرک، ص۱۴۱-۱۶۲.</ref> ابن‌ تیمیه در اعتراض به این روایت، آن را که تنها در نقل [[قاضی عیاض]] به چشم می‌خورد، از جهت سندی محکوم به [[روایت ضعیف|ضعف]] و [[روایت مرسل|ارسال]] و اعراض اصحاب [[مالک بن انس|مالک]] می‌شمرد و از جهت متنی نیز مخالف دیدگاه سلف و منافی با دیگر آرای مالک می‌داند؛ زیرا به باور مالک، تنها هنگام سلام می‌توان رو به قبر کرد.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۲۸-۲۳۳.</ref>


ابن‌ تیمیه تبرک به اجزای بدن پیامبران را روا و جز آن را حرام می‌شمارد.<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۸۰-۶۸۱.</ref> اما بر پایه گزارش‌های فراوان تاریخی، یاران رسول خدا به آثاری چون ظرفی که وی از آن نوشیده<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۳۴؛ ج۶، ص۲۶۷۳؛ السنن الکبری، ج۵، ص۳۴۹؛ الاصابه، ج۵، ص۲۷۶.</ref>، جای لبان و دست مبارک وی<ref>مسند احمد، ج۳، ص۱۱۹؛ ج۶، ص۳۷۶؛ مسند الشامیین، ج۱، ص۳۶۹؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۱۳۲؛ الاصابه، ج۲، ص۲۰۰؛ ج۸، ص۴۲۶؛ التبرک، ص۱۲۱-۱۳۸.</ref>، منبر<ref>الثقات، ج۴، ص۹؛ الطبقات، ج۱، ص۱۹۶؛ المصنف، ج۳، ص۴۵۰؛ الشفا، ج۲، ص۱۲۷، ۲۰۰، ۶۶۴-۶۶۵.</ref>، دینارهای اعطایی<ref>المغازی، ج۲، ص۶۸۶؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۲-۳۴۳؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۱۴؛ ج۶، ص۳۸۰؛ سنن النسائی، ج۷، ص۲۹۸.</ref>، عصا<ref>المغازی، ج۲، ص۵۳۳؛ الطبقات، ج۲، ص۳۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۵۲.</ref>، لباس<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۳۳؛ الطبقات، ج۱، ص۳۵۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۴۱.</ref>، مکان عبور<ref>الموطأ، ج۱، ص۲۱۶،۲۹۱، «حاشیه».</ref> و قبر ایشان<ref>التبرک، ص۱۴۱-۱۶۲. </ref> تبرک می‌جستند.
ابن‌ تیمیه تبرک به اجزای بدن پیامبران را روا و جز آن را حرام می‌شمارد.<ref>اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۸۰-۶۸۱.</ref> اما بر پایه گزارش‌های فراوان تاریخی، یاران رسول خدا به آثاری چون ظرفی که وی از آن نوشیده<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۳۴؛ ج۶، ص۲۶۷۳؛ السنن الکبری، ج۵، ص۳۴۹؛ الاصابه، ج۵، ص۲۷۶.</ref>، جای لبان و دست مبارک وی<ref>مسند احمد، ج۳، ص۱۱۹؛ ج۶، ص۳۷۶؛ مسند الشامیین، ج۱، ص۳۶۹؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۱۳۲؛ الاصابه، ج۲، ص۲۰۰؛ ج۸، ص۴۲۶؛ التبرک، ص۱۲۱-۱۳۸.</ref>، منبر<ref>الثقات، ج۴، ص۹؛ الطبقات، ج۱، ص۱۹۶؛ المصنف، ج۳، ص۴۵۰؛ الشفا، ج۲، ص۱۲۷، ۲۰۰، ۶۶۴-۶۶۵.</ref>، دینارهای اعطایی<ref>المغازی، ج۲، ص۶۸۶؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۲-۳۴۳؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۱۴؛ ج۶، ص۳۸۰؛ سنن النسائی، ج۷، ص۲۹۸.</ref>، عصا<ref>المغازی، ج۲، ص۵۳۳؛ الطبقات، ج۲، ص۳۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۵۲.</ref>، لباس<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۳۳؛ الطبقات، ج۱، ص۳۵۱؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۴۱.</ref>، مکان عبور<ref>الموطأ، ج۱، ص۲۱۶،۲۹۱، «حاشیه».</ref> و قبر ایشان<ref>التبرک، ص۱۴۱-۱۶۲. </ref> تبرک می‌جستند.
۱٬۲۰۴

ویرایش