کتابخانه آقابزرگ تهرانی: تفاوت میان نسخهها
←متن وقفنامه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
{{گفتاورد | {{گفتاورد | ||
| متن = <small> | | متن = <small> | ||
بسم الله الرحمن الرحیم، و به ثقتی. | بسم الله الرحمن الرحیم، و به ثقتی. حمد خدایی را سزاست که بر خطورات قلب همگان واقف، و از خفایای سرّی مردم مطّلع، و بر آنچه در برگبرگ دفاتر نوشته میشود، عالم است. سلام و درود بر کسی که قرآن کریم بر او نازل شد؛ قرآنی که همه کتابهای آسمانی گذشته را نسخ نمود، و سلام بر اوصای معصوم پیامبر و سلام بر حافظان شریعت؛ و امّا بعد. . . از آنجایی که شرع مقدس مرا بر آن داشت که یک صدقه جاریهای از خود به جای بگذارم، و از طرفی فرزندانم مرا تشویق مینمودند که کتابهایم در نجف اشرف بماند تا همه علاقهمندان و طلّاب و بزرگان بتوانند از آن استفاده کنند، فرصت را غنیمت شمردم و از خداوند عزوجل طلب خیر و صلاح نمودم و صیغه وقف را بر تمام آنچه در کتابخانه داشتم، جاری کردم؛ کتابخانهای که در سال ١٣۵۴ق با خود از سامراء به نجف آوردم. البته این وقف شامل کتب چاپ شدهام، مانند «الذّریعة» و «طبقات اعلام الّشیعة» نمیشود؛ چراکه آنها باید فروخته شوند و درآمدش در چاپ مجلّدات بعدی صرف گردد. همچنین شامل مخطوطاتی که به دست خود نوشتم، نمیشود؛ چراکه قبلاً آنها را برای اهل علمِ از میان فرزندان پسرم وقف خاصّ نمودم تا از آن منتفع شوند و اقدام به چاپش نمایند. تولیت این کتابخانه را به دامادم حاج شیخ حسین و جناب سید مهدی مدرّسی و فرزندان پسرم که در تهرانند و فرزندان ایشان واگذار کردهام، و ایشان (انشاءالله) به نگهداری از آن اقدام خواهند کرد، و عوائد و منافع آن را صرف هزینههای کتابخانه میکنند. بر فرض اگر فرزندانم کسی از نسل خود باقی نگذاشتند یا کسی از ایشان اقدام به نگهداری از کتابخانه نکرد، کتابها به کتابخانه امیر مؤمنان (ع) منتقل شود؛ کتابخانهای که علّامه امینی چند سال پیش از این آن را تأسیس نمود. در هر صورت این کتابها تا زمانی که قابل استفاده باشد، وقف شده تا اینکه حضرت ولیّعصر (عج) ظهور نماید و در مورد آن به اذن پروردگار خود تصمیم بگیرند. کسی که این وقف را از وقفیّت برگرداند، گناهش بر عهده خودش خواهد بود. صیغه وقف در روز جمعه ٢۵ ماه ذیالحجه، درست یک ماه بعد از «دحوالارض» اجرا شد و بعد از گذشت سه ماه و سه روز از اجرای صیغه، در روز پنجشنبه بیستویکم رمضان مفاد آن را در حالی که در خانه خود در نجف اشرف نشستهام، با دست لرزان خویش نوشتم. فانی، آقابزرگ تهرانی | ||
حمد خدایی را سزاست که بر خطورات قلب همگان واقف، و از خفایای سرّی مردم مطّلع، و بر آنچه در برگبرگ دفاتر نوشته میشود، عالم است. سلام و درود بر کسی که قرآن کریم بر او نازل شد؛ قرآنی که همه کتابهای آسمانی گذشته را نسخ نمود، و سلام بر اوصای معصوم پیامبر و سلام بر حافظان شریعت؛ و امّا بعد. . . از آنجایی که شرع مقدس مرا بر آن داشت که یک صدقه جاریهای از خود به جای بگذارم، و از طرفی فرزندانم مرا تشویق مینمودند که کتابهایم در نجف اشرف بماند تا همه علاقهمندان و طلّاب و بزرگان بتوانند از آن استفاده کنند، فرصت را غنیمت شمردم و از خداوند عزوجل طلب خیر و صلاح نمودم و صیغه وقف را بر تمام آنچه در کتابخانه داشتم، جاری کردم؛ کتابخانهای که در سال ١٣۵۴ق با خود از سامراء به نجف آوردم. البته این وقف شامل کتب چاپ شدهام، مانند «الذّریعة» و «طبقات اعلام الّشیعة» نمیشود؛ چراکه آنها باید فروخته شوند و درآمدش در چاپ مجلّدات بعدی صرف گردد. همچنین شامل مخطوطاتی که به دست خود نوشتم، نمیشود؛ چراکه قبلاً آنها را برای اهل علمِ از میان فرزندان پسرم وقف خاصّ نمودم تا از آن منتفع شوند و اقدام به چاپش نمایند. تولیت این کتابخانه را به دامادم حاج شیخ حسین و جناب سید مهدی مدرّسی و فرزندان پسرم که در تهرانند و فرزندان ایشان واگذار کردهام، و ایشان (انشاءالله) به نگهداری از آن اقدام خواهند کرد، و عوائد و منافع آن را صرف هزینههای کتابخانه میکنند. بر فرض اگر فرزندانم کسی از نسل خود باقی نگذاشتند یا کسی از ایشان اقدام به نگهداری از کتابخانه نکرد، کتابها به کتابخانه امیر مؤمنان (ع) منتقل شود؛ کتابخانهای که علّامه امینی چند سال پیش از این آن را تأسیس نمود. در هر صورت این کتابها تا زمانی که قابل استفاده باشد، وقف شده تا اینکه حضرت ولیّعصر (عج) ظهور نماید و در مورد آن به اذن پروردگار خود تصمیم بگیرند. کسی که این وقف را از وقفیّت برگرداند، گناهش بر عهده خودش خواهد بود. صیغه وقف در روز جمعه ٢۵ ماه ذیالحجه، درست یک ماه بعد از «دحوالارض» اجرا شد و بعد از گذشت سه ماه و سه روز از اجرای صیغه، در روز پنجشنبه بیستویکم رمضان مفاد آن را در حالی که در خانه خود در نجف اشرف نشستهام، با دست لرزان خویش نوشتم. | |||
فانی، آقابزرگ تهرانی | |||
</small> | </small> | ||
}} | }} |