پرش به محتوا

مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۲۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۹
خط ۲۳: خط ۲۳:
==مرجعیت==
==مرجعیت==
[[محمدحسن نجفی]]، معروف به صاحب جواهر، که مرجع [[حوزه علمیه نجف]] بود، در آخرین روزهای زندگی‌اش، مرتضی انصاری را برای مرجعیت پس از خودش سفارش کرده و دیگر عالمان حاضر در مجلس نیز مرجعیت او را پذیرفتند. انصاری، نپذیرفته و نامه‌ای به سعیدالعلمای مازندرانی نگاشت و او را که در کربلا هنگام تحصیل نزد شریف العلماء برتر از خود دیده بود شایسته مرجعیت در نجف دانست. سعیدالعلما که مدتی به امور درسی نپرداخته بود، در نامه‌ای، مرتضی انصاری را که همواره به تدریس و مباحثه مشغول بود، برای مرجعیت سزاوارتر دید. اینگونه، انصاری، از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام درگذشت (۱۲۸۱ق) مقام مرجعیت را عهده‌دار بود. وی نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع تقلید شیعیان جهان شد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء، شیخ انصاری، ص109.</ref>
[[محمدحسن نجفی]]، معروف به صاحب جواهر، که مرجع [[حوزه علمیه نجف]] بود، در آخرین روزهای زندگی‌اش، مرتضی انصاری را برای مرجعیت پس از خودش سفارش کرده و دیگر عالمان حاضر در مجلس نیز مرجعیت او را پذیرفتند. انصاری، نپذیرفته و نامه‌ای به سعیدالعلمای مازندرانی نگاشت و او را که در کربلا هنگام تحصیل نزد شریف العلماء برتر از خود دیده بود شایسته مرجعیت در نجف دانست. سعیدالعلما که مدتی به امور درسی نپرداخته بود، در نامه‌ای، مرتضی انصاری را که همواره به تدریس و مباحثه مشغول بود، برای مرجعیت سزاوارتر دید. اینگونه، انصاری، از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام درگذشت (۱۲۸۱ق) مقام مرجعیت را عهده‌دار بود. وی نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع تقلید شیعیان جهان شد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء، شیخ انصاری، ص109.</ref>
== مقام علمی ==
به گفته برخی، پس از درگذشت صاحب جواهر، ۴۰۰ مجتهد مسلم، اعلمیت او را تصدیق کردند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۷.</ref> حبیب‌الله رشتی، که اشکالی در درس [[صاحب جواهر]] مطرح کرده و پاسخی قانع‌کننده دریافت نکرده بود، اشکالش را به مرتضی انصاری گفت. وی در پاسخ، فرق بین «حکومت» و «ورود» را بیان کرده و وقتی با حیرت رشتی از این اصطلاحات روبه‌رو شد، به رشتی گفت برای حل اشکالش باید دست‌کم دو ماه در درس او حاضر شود.<ref name=":1">زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۸.</ref> [[عبدالکریم حائری]]، در درس خود به شیخ انصاری اشکالاتی وارد کرد و سال‌ها بعد از آنها برگشته و آن اشکالات را برای زمانی دانست که هنوز دندان عقل درنیاورده بود و اکنون فهمیده بود آن اشکالات درست نیست. [[میرزای شیرازی]] نیز، گاهی در مسئله‌ای نظری برخلاف انصاری داده و پس از مدتی از نظرش برگشته و انصاری را عالمی می‌دانست که نمی‌توان به راحتی از نظرش گذشت.<ref>سید موسی شبیری زنجانی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، کنگرۀ شیخ انصاری، 1373، ص6-10.</ref>


==ویژگی‌ها==
==ویژگی‌ها==
مرتضی انصاری، هنگام تدریس، با وجود توان علمی بالای خود، به اشکالات پایین‌ترین شاگردانش از نظر علمی توجه می‌کرد. او برخی از  
 
=== زهد ===
انصاری، هنگام تحصیل، از هم‌حجره‌ای خود خواست مقداری نان تهیه کند. او همراه نان مقداری حلوا، قرض کرد و آورد. انصاری از خوردن نان و حلوا خودداری کرد؛ زیرا به گفته وی، یقین نداشت تا زمان ادای آن قرض زنده باشد.<ref>سید عباس حسینی کاشانی، نابغه بزرگ اسلام، کنگره شیخ انصاری، 1373، ص12.</ref> مرتضی انصاری، با وجود ثروت زیادی که به دستش می‌رسید، در سطح پایین‌ترین طلبه‌ها زندگی می‌کرد. او برای خرید نیازمندی‌های خود و خانواده‌اش دستور می‌داد از ارزان‌ترین چیزها استفاده شود.<ref name=":2">ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص16.</ref>
<br />
 
=== فروتنی ===
مرتضی انصاری، هنگام تدریس، با وجود توان علمی بالای خود، به اشکالات پایین‌ترین شاگردانش از نظر علمی توجه می‌کرد. او سبب این توجه را این می‌دانست که گاهی برخی از افکارش را به واسطه سخن یکی از شاگردان مبتدی، باطل دیده است.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص109.</ref>
 
=== عرفان ===
به گفته سید محمدحسن جزایری و به نقل از سید جعفر ثابتی مردی نزد مرتضی انصاری آمده و تقاضای کمک کرد. انصاری به او سفارش کرد فلان مبلغ پولی را که در فلان مکان پنهان کرده، مصرف کند و اگر باز نیاز داشت به او مراجعه کند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص126.</ref>
 
به گفته سید محمدطاهر شفیعی دزفولی، مادر وی که از خاندان انصاری بود، شبی میل به خوراک ماهی پیدا کرده بود. صبح مرتضی انصاری به خانه او آمده و پس از احوال‌پرسی، مقداری پول زیر سجاده گذاشت. وی به خادمش سپرده بود برای آن زن مقداری ماهی بخرد. مادر شفیعی دزفولی، در شگفت شده بود؛ زیرا این موضوع را فقط در ذهن گذرانده بود.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref>
 
وفایی شاعر، در [[آستان مقدس امام رضا(ع)|آستان امام رضا(ع)]] به وی متوسل شد تا مرشدی معنوی به او نشان دهد. به گفته وی، در حالت خاصی به او الهام شد که مرشد تو در [[نجف]] است. به نجف رفته و هنگامی که برای زیارت [[آستان مقدس امام علی(ع)|آستان امام علی(ع)]] از جلوی خانه [[سید علی شوشتری]] می‌گذشت، در باز شده و خادم شوشتری جلو آمده و به او گفته بود شوشتری با او کار دارد. وقتی وارد خانه شد، سید علی شوشتری به او گفت: «مرشد تو، شیخ انصاری است.»<ref name=":2" />
 
سید علی شوشتری، که استاد اخلاق مرتضی انصاری بود، وقتی پیکر او را در قبر گذاشت، افسوس خورد که وی از این دنیا رفت و کسی را قابل تحمل اسرار ندانسته و اسرار را با خود برد.<ref name=":2" /> روزی که انصاری و شوشتری در راه نجف و کربلا سوار قایق بودند، مرد عربی نسبت به انصاری جسارت می‌کرد. شوشتری، از انصاری خواست چیزی در پاسخ او بگوید؛ ولی وی ساکت بوده و آن شخص نیز به اهانت خود ادامه می‌داد. نزدیک مقصد، آن مرد سیاه شد و از دنیا رفت. شوشتری به انصاری گفت از همین می‌ترسیده و برای همین از انصاری خواست پاسخی بدهد تا از گناه او کاسته شود و به این مجازات مبتلا نگردد.<ref>ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص۱۷-۱۸.</ref>


==در نگاه دیگران==
==در نگاه دیگران==
[[احمد نراقی]]، استادِ مرتضی انصاری، او را از ۵۰ مجتهد مسلمی که دیده است، برتر دانسته و استفاده خود ار مرتضی انصاری را بیشتر از استفاده مرتضی از وی دانسته است.<ref>زندگی‌نامەه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۹۹-۱۰۰.</ref>
[[احمد نراقی]]، استادِ مرتضی انصاری، او را از ۵۰ مجتهد مسلمی که دیده است، برتر دانسته و استفاده خود از مرتضی انصاری را بیشتر از استفاده انصاری از وی دانسته است.<ref>زندگی‌نامەه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۹۹-۱۰۰.</ref> حبیب‌الله رشتی، او را در علم و عمل، در مرتبه پس از [[معصوم(ع)]] معرفی کرده است.<ref name=":1" /> علی کاشف الغطاء، یکی از استادان مرتضی انصاری، شنیدن هر چیزی را بزرگ‌تر از دیدن آن دانسته، مگر مرتضی انصاری، که دیدنش را بزرگ‌تر از شنیدن او دانسته است. [[میرزای شیرازی]]، از شروع [[غیب کبری]] تا دوره خود، هیچ یک از عالمان را به جامعیت انصاری در علم و ریاست و پرهیزکاری ندانسته است.<ref>مقام علمی اخلاقی شیخ اعظم انصاری، ص9.</ref> [[سید عبدالهادی شیرازی]]، یافت شدن کسی مانند مرتضی انصاری و تألیف کتاب‌هایی مانند مکاسب و رسائلِ او را بعید شمرده است.<ref>محمدجواد طبسی، الشیخ النصاری من خلال آراء الفقهاء و العظماء و المؤلفین، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، 1373 ،ص18.</ref> به باور [[میرزا حسین نوری]]، پیشینیان به درجه انصاری نرسیده و پس از او هم نخواهند رسید.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص9.</ref> [[ملاعلی کنی]]، که هم‌دوره مرتضی انصاری بوده و در [[تهران]] مرجع تقلید بود، ولی از مطرح شدن مرجعیت خود جلوگیری می‌کرد، وقتی درباره این خودداری، از او سؤال کردند، گفت: «زهد مرتضی، علی را خانه‌نشین کرده است.» مراد او، این بود که انصاری به علت پاراسایی فراوان، شایستگی بیشتری برای مرجعیت عام شیعیان دارد.<ref>محمدباقر پورامینی، ملا علی کنی، مرزبان دین، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، 1379 ،ص68-69.</ref> نماینده دولت [[انگلستان]] در [[بغداد]]، پس از دیدن انصاری، به خدا سوگند خورد که او [[حضرت عیسی(ع)|عیسی بن مریم]] یا نایب خاص او است!<ref>سید محمدعلی موسوی جزایری، ویژگی‌های شیخ اعظم انصاری، کنگره شیخ انصاری، 1373 ،ص18؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص109.</ref><br />
<br />
==پانوشت==
==پانوشت==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱۵٬۶۱۴

ویرایش