پرش به محتوا

سید تاج‌الدین محمد آوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۴۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ دسامبر ۲۰۱۹
خط ۴۶: خط ۴۶:
<br />
<br />


== انگیزه‌های قتل ==
==انگیزه‌های قتل==


* '''خشم یهودیان، به علت گرفتن تولیت مقام ذی‌الکفل از آنها'''؛  
*'''خشم یهودیان، به علت گرفتن تولیت مقام ذی‌الکفل از آنها'''؛


این کار، باعث خشم اقلیت یهودی شد، که از پیش، در دربار [[مغول]] نفوذ یافته بودند. برخی، قتل سید تاج‌الدین را، ریشه در همین اقدام او و توسط یهودیان دانسته‌اند.<ref name=":6">سید تاج‌الدین حسینی آوی، ص۴۳.</ref> به باور برخی،‌ قتل سید تاج‌الدین توسط اقلیت یهودی که در دربار مغول از دوره ارغون نفوذ یافته بودند، به ویژه توسط رشیدالدین فضل‌الله طبیب رخ داده است.<ref name=":6" /> رشید‌الدین فضل‌الله طبیب اصل و نسب یهودی داشته و در بزرگسالی مسلمان شد، و به وسیله طبابت و کاردانی در دربار اولجایتو به مقام دست یافت.<ref>تاريخ مغول در ايران، ص٢۴٨.</ref> به باور برخی، اظهار مسلمانی وی ظاهری بوده و یهودی باقی مانده بود.<ref>سید تاج‌الدین حسینی آوی، ص۴۵.</ref> در مقابل، برخی او را شیعه دانسته‌اند.<ref>کيف رد الشيعه غزو المغول، ص٢۵۴.</ref>
این کار، باعث خشم اقلیت یهودی شد، که از پیش، در دربار [[مغول]] نفوذ یافته بودند. برخی، قتل سید تاج‌الدین را، ریشه در همین اقدام او و توسط یهودیان دانسته‌اند.<ref name=":6">سید تاج‌الدین حسینی آوی، ص۴۳.</ref> به باور برخی،‌ زمینه قتل سید تاج‌الدین توسط اقلیت یهودی که در دربار مغول از دوره ارغون نفوذ یافته بودند، به ویژه توسط رشیدالدین فضل‌الله طبیب رخ داده است.<ref name=":6" /> رشید‌الدین فضل‌الله طبیب اصل و نسب یهودی داشته و در بزرگسالی مسلمان شد، و به وسیله طبابت و کاردانی در دربار اولجایتو به مقام دست یافت.<ref>تاريخ مغول در ايران، ص٢۴٨.</ref> به باور برخی، اظهار مسلمانی وی ظاهری بوده و یهودی باقی مانده بود.<ref>سید تاج‌الدین حسینی آوی، ص۴۵.</ref> در مقابل، برخی او را شیعه دانسته‌اند.<ref>کيف رد الشيعه غزو المغول، ص٢۵۴.</ref>


* '''جایگاه ویژه سید تاج‌الدین نزد اولجایتو'''؛
*'''جایگاه ویژه سید تاج‌الدین نزد اولجایتو'''؛


به باور برخی، رشید‌الدین فضل‌الله طبیب، به دنبال شافعی کردن اولجایتو بود، ولی ناگهان او را تحت تأثیر شخصیت‌های شیعه مانند سید تاج‌الدین دید.<ref>سید تاج الدین حسینی آوی، ص ۴۶ و ۴۷.</ref>
به باور برخی، رشید‌الدین فضل‌الله طبیب، به دنبال شافعی کردن اولجایتو بود، ولی ناگهان او را تحت تأثیر شخصیت‌های شیعه مانند سید تاج‌الدین دید.<ref>سید تاج الدین حسینی آوی، ص ۴۶ و ۴۷.</ref>


* '''اشتباهاتى كه در اداره امور نقابت به وسيله فرزندان سيد تاج‌الدين انجام شد'''؛
*'''اشتباهاتى كه در اداره امور نقابت به وسيله فرزندان سيد تاج‌الدين انجام شد'''؛


<br />
سید تاج‌الدین، پسر خود سید شمس‌الدین حسین را به نقابت عراق گماشت. او از این مسؤولیت سوء استفاده کرده و به دست‌اندازی به مال سادات عراق پرداخت. عبارت «ستم و دست‌اندازیِ» پسر سید تاج‌‌الدین در منابع مخالف و موافقِ سید تاج‌الدین آمده است.<ref>عمدة الطالب، ص۳۱۳.</ref> برخی، سید تاج‌الدین را متهم به غصب ۳۰۰ هزار دینار از مال سادات و دیگر طوایف کرده‌<ref>تحرير تاريخ وصاف، ص٢٧٨؛ تاريخ حبيب السير، ج٣، ص١٩٢؛


* '''همكارى سيد تاج‌الدين با سعدالدين ساوجى، رقيب رشيدالدين فضل‌الله طبیب.'''
به نقل از حاشيه تاريخ گزيده، ص۶٠٨.</ref> و برخی، اتهام «تعدی بر محارم علویان» را نیز بر آن افزوده‌اند.<ref>به نقل از حاشيه تاريخ گزيده، ص۶٠٨.</ref> این اتهام، در دیگر منابع نیامده و به گفته برخی، نگارنده این گزارش، از اطرافیان رشیدالدین فضل‌الله طبیب بوده؛ از این رو، به گزارشش نمی‌توان اعتماد کرد. افزون بر اینکه، منصب نقابت در نوادگان سید تاج‌الدین ادامه یافته؛ از این رو، درستی این اتهام را، دور از ذهن دانسته‌اند.<ref>سید تاج الدین حسینی آوی، ص۵۱.</ref>
 
وقتی شکایت‌های سادات عراق، از عملکرد سید تاج‌الدین و فرزندانش در دایره نقابت زیاد شد، رشیدالدین فضل‌الله طبیب، به اولجایتو پیشنهاد داد، سید تاج‌الدین و فرزندانش را در اختیار معترضان قرار داده، تا با آنها روبه‌رو شوند. او به اولجایتو اطمینان داد با این کار، شاکیان ساکت شده و به سید تاج‌الدین آسیبی نخواهد رسید. به گفته ابن عنبه تاریخ‌نگار،‌ رشیدالدین فضل‌الله طبیب، از چهره‌های سرشناس سادات عراق خواست در برابر منصب نقابت، سید تاج‌الدین را بکشند، بسیاری از آنها نپذیرفته و برخی برای فرار از قتل وی، به شهرهای دیگر گریختند. سرانجام، وی سید جلال‌الدین ابراهیم بن مختار، فرزند نقیب سابق نجف را به قتل سید تاج‌الدین راضی کرد.<ref>عمدة الطالب، ص٣١۴.</ref><br />
 
*'''همكارى سيد تاج‌الدين با سعدالدين ساوجى.'''
 
سعدالدین ساوجی، از سال ۶۹۷ق. به دربار مغول راه یافته،<ref name=":7">وقايع السنين و الاعوام، ص٣٧١.</ref> وزیر<ref name=":8">تاريخ الفى، ج٧، ص۴٣٧٠.</ref> [[شیعه|شیعی]] بوده<ref>تعليقة امل الآمل، ص١٢٧؛ الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج١١، ص١٩٨.</ref> و به علم،<ref name=":7" /> دیانت، پرهیزکاری و انفاق شناخته شده است.<ref name=":8" /> وی به اتهام توطئه علیه پادشاه مغول و فساد مالی کلان در سال ۷۱۱ق. کشته شد. برخی، رقابت و تیرگی روابط او با رشیدالدین فضل‌الله طبیب را در کشته شدن وی مؤثر دانسته‌اند.<ref name=":9">تاریخ گزیده، ص۶۰۸؛ رک: تاريخ الفى، ج٧، ص۴٣٧٠.</ref>
 
حمدالله مستوفی، علت اصلی قتل سید تاج‌الدین را همکاری وی با سعدالدین ساوجی که رقیب رشیدالدین فضل‌الله بوده، دانسته است.<ref name=":9" /> صفدی (م.۷۶۴ق) نیز، قتل وی را پس از خشم سلطان به سعدالدین ساوجی دانسته است.{{یادداشت|قتل معه الوزير مبارك شاه، وصاحب الديوان المانشترى، وتاج‌الدين الآوى كبير الاشراف.}}<ref>اعيان العصر، ج۴، ص۶٠۴.</ref>


==در نگاه دیگران==
==در نگاه دیگران==
خط ۸۰: خط ۸۸:
*'''بحر الانساب المسمى الثبت المصان بذكر سلاله سيد ولد عدنان'''، تحقيق و تعليق و تصحيح السيد حسين ابوسعيده، مكتبة ابوسعيدة الوثاقئيه العامة فى النجف الاشرف، مؤسسة البلاغ، بيروت ١۴٣٣ق.
*'''بحر الانساب المسمى الثبت المصان بذكر سلاله سيد ولد عدنان'''، تحقيق و تعليق و تصحيح السيد حسين ابوسعيده، مكتبة ابوسعيدة الوثاقئيه العامة فى النجف الاشرف، مؤسسة البلاغ، بيروت ١۴٣٣ق.
*'''بحار الانوار'''، محمدباقر مجلسى، بيروت، ١۴٠٣ق.
*'''بحار الانوار'''، محمدباقر مجلسى، بيروت، ١۴٠٣ق.
*'''تاريخ الفى'''، قاضى احمد تتوى، آصف خان قزوينى، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، ١٣٨٢ش.
*'''تاريخ اولجايتو'''، ابوالقاسم عبدالله بن محمد القاشانى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ١٣٨۴ش.
*'''تاريخ اولجايتو'''، ابوالقاسم عبدالله بن محمد القاشانى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ١٣٨۴ش.
*'''تاريخ حبيب السير'''، غياث الدين بن همام الدين خواند مير، خيام، تهران، ١٣٨٠ش.
*'''تاريخ قم'''، حسن بن محمد قمى، كتابخانه حضرت آيت‌الله العظمى مرعشى نجفى، قم، ١٣٨۵ش. و توس، تهران، ١٣۶١ش.
*'''تاريخ قم'''، حسن بن محمد قمى، كتابخانه حضرت آيت‌الله العظمى مرعشى نجفى، قم، ١٣٨۵ش. و توس، تهران، ١٣۶١ش.
*'''تاريخ گزيده'''، حمدالله مستوفى، امير كبير، تهران، ١٣۶۴ش.
*'''تاريخ گزيده'''، حمدالله مستوفى، امير كبير، تهران، ١٣۶۴ش.
۱۵٬۶۱۴

ویرایش