بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
طول حجاز، از شمال به جنوب ۷۰۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۱,۱۲۰ کیلومتر.}} و عرض آن از شرق به غرب ۲۵۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۴۰۰ کیلومتر.}} ذکر شده است.<ref>. جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص132.</ref> مساحت تقریبی حجاز، ۳۸۸,۵۰۰ کیلومتر مربع است و از نگاه مساحتی، جایگاه دوم را در تقسیمات کشور [[عربستان]] دارد.<ref>الموسوعه العربیة المیسره، ج3، ص1312.</ref> | طول حجاز، از شمال به جنوب ۷۰۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۱,۱۲۰ کیلومتر.}} و عرض آن از شرق به غرب ۲۵۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۴۰۰ کیلومتر.}} ذکر شده است.<ref>. جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص132.</ref> مساحت تقریبی حجاز، ۳۸۸,۵۰۰ کیلومتر مربع است و از نگاه مساحتی، جایگاه دوم را در تقسیمات کشور [[عربستان]] دارد.<ref>الموسوعه العربیة المیسره، ج3، ص1312.</ref> | ||
== | ==جغرافیای طبیعی== | ||
====مناطق جغرافیایی==== | ====مناطق جغرافیایی==== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
به گمان برخی، زمامداری حکومتهای منطقه حجاز بیشتر بر عهده ملکهها بوده است. نامهای برجایمانده در کتیبهها چون زبیبی، عدیه، شمسی، تبوئا تأییدی بر این امر دانستهاند.<ref>. نک: تاریخ شبه جزیرة العربیه، ص125؛ تاریخ العرب القدیم، ص435- 436.</ref> | به گمان برخی، زمامداری حکومتهای منطقه حجاز بیشتر بر عهده ملکهها بوده است. نامهای برجایمانده در کتیبهها چون زبیبی، عدیه، شمسی، تبوئا تأییدی بر این امر دانستهاند.<ref>. نک: تاریخ شبه جزیرة العربیه، ص125؛ تاریخ العرب القدیم، ص435- 436.</ref> | ||
=== شهرها === | ===شهرها=== | ||
==== تیماء ==== | ====تیماء==== | ||
کتیبهها، مطالبی پیرامون شهر تیماء از دورههای بسیار قدیم دربردارند و از حکمرانی «نبونید» (حک:۵۵۵–۵۳۹ق) پادشاه بابل، بر این شهر و قصرسازی در آن و نیز تسلط بر دیدان، [[خیبر]] و [[یثرب]] خبر دادهاند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص255؛ المفصل، ج2، ص264- 265.</ref> نشانههایی از توجه حاکمان [[ايران|ایران]] باستان به این منطقه نیز یافت شده است که حاکی از اهمیت سوق الجیشی این منطقه در آن دوران است.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص434؛ المفصل، ج1، ص104.</ref> | کتیبهها، مطالبی پیرامون شهر تیماء از دورههای بسیار قدیم دربردارند و از حکمرانی «نبونید» (حک:۵۵۵–۵۳۹ق) پادشاه بابل، بر این شهر و قصرسازی در آن و نیز تسلط بر دیدان، [[خیبر]] و [[یثرب]] خبر دادهاند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص255؛ المفصل، ج2، ص264- 265.</ref> نشانههایی از توجه حاکمان [[ايران|ایران]] باستان به این منطقه نیز یافت شده است که حاکی از اهمیت سوق الجیشی این منطقه در آن دوران است.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص434؛ المفصل، ج1، ص104.</ref> | ||
==== مکه ==== | ====مکه==== | ||
اهمیت فوقالعاده مکه به جهت قرار گرفتن در تقاطع راههای تجاری حبشه، [[مصر]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]]، [[یمن]] و خلیج فارس و وجود [[کعبه]] در آن، انتظار دادههای فراوان تاریخی را ایجاد میکند؛ ولی به جز روایاتی پراکنده اطلاعات چندانی در دست نیست.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص165- 168.</ref> به باور برخی، بیشتر این روایات پراکنده نیز، ریشهای اسرائیلی دارند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۲.</ref> بطلمیوس جغرافیدان یونانی، نام مکه را در قرن دوم میلادی، «مکورابا»{{یادداشت|Macoraba}} ذکر کرده است.<ref>see: ptolemi.map</ref> | اهمیت فوقالعاده مکه به جهت قرار گرفتن در تقاطع راههای تجاری حبشه، [[مصر]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]]، [[یمن]] و خلیج فارس و وجود [[کعبه]] در آن، انتظار دادههای فراوان تاریخی را ایجاد میکند؛ ولی به جز روایاتی پراکنده اطلاعات چندانی در دست نیست.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص165- 168.</ref> به باور برخی، بیشتر این روایات پراکنده نیز، ریشهای اسرائیلی دارند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۲.</ref> بطلمیوس جغرافیدان یونانی، نام مکه را در قرن دوم میلادی، «مکورابا»{{یادداشت|Macoraba}} ذکر کرده است.<ref>see: ptolemi.map</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
قصی بن کلاب جد چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، با در پیش گرفتن روشی هوشمندانه، در میان خزاعیان نفوذ کرده و پس از قدرتیابی، آنها را از مکه بیرون کرد و بدین گونه قریش قدرتی بیرقیب به دست آورد. قصی بن کلاب، توانست با وضع قوانین و تقسیم وظایف، سیستمی شبهحکومتی در مکه پدیدآورد.<ref>اخبار مکه، ج1، ص109- 110.</ref> | قصی بن کلاب جد چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، با در پیش گرفتن روشی هوشمندانه، در میان خزاعیان نفوذ کرده و پس از قدرتیابی، آنها را از مکه بیرون کرد و بدین گونه قریش قدرتی بیرقیب به دست آورد. قصی بن کلاب، توانست با وضع قوانین و تقسیم وظایف، سیستمی شبهحکومتی در مکه پدیدآورد.<ref>اخبار مکه، ج1، ص109- 110.</ref> | ||
==== مدینه ==== | ====مدینه==== | ||
وضعیت مدینه، دیگر شهر مهم حجاز نیز، در دوره پیش از اسلام چندان روشن نیست و با توجه به وجود نام آن در کتیبههای معینیها باید از قدمتی دیرینه برخوردار باشد. منابع عربی نیز، اطلاعات چندانی از وضعیت پیشین آن ارائه ندادهاند و به باور برخی، خبرهای موجود، بیشتر نمایی افسانهای دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۳.</ref> بر اساس گفتههای آنها، عمالیق نخستین ساکنان مدینهاند و [[یهودیت|یهودیان]] پس از غلبه بر ایشان در آن شهر ساکن شدند. در مورد مهاجر بودن این یهودیان و یا گرویدن ساکنان قبلی به این آیین، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص185- 186.</ref> | وضعیت مدینه، دیگر شهر مهم حجاز نیز، در دوره پیش از اسلام چندان روشن نیست و با توجه به وجود نام آن در کتیبههای معینیها باید از قدمتی دیرینه برخوردار باشد. منابع عربی نیز، اطلاعات چندانی از وضعیت پیشین آن ارائه ندادهاند و به باور برخی، خبرهای موجود، بیشتر نمایی افسانهای دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۳.</ref> بر اساس گفتههای آنها، عمالیق نخستین ساکنان مدینهاند و [[یهودیت|یهودیان]] پس از غلبه بر ایشان در آن شهر ساکن شدند. در مورد مهاجر بودن این یهودیان و یا گرویدن ساکنان قبلی به این آیین، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص185- 186.</ref> | ||
تمدن یمن، به دلیل تخریب سد مأرب، اختلافات حاکمان سیاسی، حملات پُرشمار احباش به یمن و مهاجرت گسترده جنوبیهای به مناطق مختلف حجاز افول یافت. با افول تمدن یمن، [[اوس]] و [[خزرج]] از قبیله ازد در اواخر قرن چهارم میلادی به یثرب رفته و همزیستی مسالمتآمیزی با ساکنان پیشین برقرار کردند؛ ولی با گذر زمان و قدرتگیری ازدیان اختلافاتی بین آنها و [[یهودیت|یهود]] روی داد و سرانجام ازدیان، یهود را به حاشیه راندند. یهود نیز به اختلافافکنی بین دو قبیله روی آورد. جنگهای طولانی مدت میان اوس و خزرج پیش از ظهور اسلام نتیجه این تلاشها بود.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص171- 174؛ تاریخ العرب القدیم، ص185- 189.</ref> | تمدن یمن، به دلیل تخریب سد مأرب، اختلافات حاکمان سیاسی، حملات پُرشمار احباش به یمن و مهاجرت گسترده جنوبیهای به مناطق مختلف حجاز افول یافت. با افول تمدن یمن، [[اوس]] و [[خزرج]] از قبیله ازد در اواخر قرن چهارم میلادی به یثرب رفته و همزیستی مسالمتآمیزی با ساکنان پیشین برقرار کردند؛ ولی با گذر زمان و قدرتگیری ازدیان اختلافاتی بین آنها و [[یهودیت|یهود]] روی داد و سرانجام ازدیان، یهود را به حاشیه راندند. یهود نیز به اختلافافکنی بین دو قبیله روی آورد. جنگهای طولانی مدت میان اوس و خزرج پیش از ظهور اسلام نتیجه این تلاشها بود.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص171- 174؛ تاریخ العرب القدیم، ص185- 189.</ref> | ||
==== طائف ==== | ====طائف==== | ||
در مورد طائف دیگر شهر مهم حجاز نیز، به جز اشاره به نام قدیم آن و تناسب آن با نام حاکم عمالقی آن، و بنای دیوار آن توسط تاجری از حضرموت، خبر دیگری ذکر نشده است. سنگنبشتههایی به زبانهای نبَطی، ثمودی، ابجدی و عربی- اسلامی در اطراف طائف به دست آمده که به احتمال در آینده گوشههایی از تاریخ این خطه را روشن سازد.<ref>المفصل، ج7، ص143.</ref> | در مورد طائف دیگر شهر مهم حجاز نیز، به جز اشاره به نام قدیم آن و تناسب آن با نام حاکم عمالقی آن، و بنای دیوار آن توسط تاجری از حضرموت، خبر دیگری ذکر نشده است. سنگنبشتههایی به زبانهای نبَطی، ثمودی، ابجدی و عربی- اسلامی در اطراف طائف به دست آمده که به احتمال در آینده گوشههایی از تاریخ این خطه را روشن سازد.<ref>المفصل، ج7، ص143.</ref> | ||
===در متون تاریخی پس از اسلام=== | |||
متون تاریخی پس از اسلام و نوشتههای تاریخِ جغرافیایی مسلمانان، تصویر روشنی از گذشته حجاز به دست نمیدهند. بر اساس این گزارشها، بنای کعبه به دست [[حضرت آدم(ع)]] صورت گرفته است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص38.</ref> برخی، این گزارشها را آشفته خواندهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۴.</ref> قبرهای منتسب به حضرت آدم(ع)<ref>معجم البلدان، ج4، ص183.</ref> و [[حوا]]،<ref>بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.</ref> تجدید بنای کعبه توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>. اخبار مکه، ج1، ص61- 62.</ref> و اسکان [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] در مهمترین شهر حجاز<ref>الاعلاق النفیسه، ص27.</ref> و فعالیتهای تبلیغی [[حضرت صالح(ع)]] برای قوم ثمود{{یادداشت|آثار تمدنی ثمود، در نقاط مختلفی از حجاز برجایمانده است.}}<ref>. المفصل، ج1، ص326.</ref> بخشی از اخبار تاریخی منعکسشده مربوط به حجاز در این منابع میباشند. | متون تاریخی پس از اسلام و نوشتههای تاریخِ جغرافیایی مسلمانان، تصویر روشنی از گذشته حجاز به دست نمیدهند. بر اساس این گزارشها، بنای کعبه به دست [[حضرت آدم(ع)]] صورت گرفته است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص38.</ref> برخی، این گزارشها را آشفته خواندهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۴.</ref> قبرهای منتسب به حضرت آدم(ع)<ref>معجم البلدان، ج4، ص183.</ref> و [[حوا]]،<ref>بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.</ref> تجدید بنای کعبه توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>. اخبار مکه، ج1، ص61- 62.</ref> و اسکان [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] در مهمترین شهر حجاز<ref>الاعلاق النفیسه، ص27.</ref> و فعالیتهای تبلیغی [[حضرت صالح(ع)]] برای قوم ثمود{{یادداشت|آثار تمدنی ثمود، در نقاط مختلفی از حجاز برجایمانده است.}}<ref>. المفصل، ج1، ص326.</ref> بخشی از اخبار تاریخی منعکسشده مربوط به حجاز در این منابع میباشند. | ||
مطالبی از ارسال لشکر یهودی، توسط [[حضرت موسی(ع)]] به یثرب، برای نبرد با عمالیق در برخی از کتابها ذکر شده است.<ref>. الدرة الثمینه، ص27؛ معجم البلدان، ج5، ص84.</ref> به باور برخی، این مطالب ارزش تاریخی نداشته و به گمان، جهت ساخت پیشینهای کهن برای یهودیانِ ساکن در مناطق مختلفی مانند یثرب، طائف، مکه، خیبر، [[فدک]] و تیماء جعل شده باشد.<ref>.. نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> اخباری از تردد اسعد تُبَع از حاکمان حِمیری یمن به مکه و مدینه نیز در منابع عربی بازتاب یافته است،<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص105؛ تاریخ الیعقوبی، ج1، ص197- 198.</ref> که برخی آن را دارای نمایی افسانهای دانستهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref> | مطالبی از ارسال لشکر یهودی، توسط [[حضرت موسی(ع)]] به یثرب، برای نبرد با عمالیق در برخی از کتابها ذکر شده است.<ref>. الدرة الثمینه، ص27؛ معجم البلدان، ج5، ص84.</ref> به باور برخی، این مطالب ارزش تاریخی نداشته و به گمان، جهت ساخت پیشینهای کهن برای یهودیانِ ساکن در مناطق مختلفی مانند یثرب، طائف، مکه، خیبر، [[فدک]] و تیماء جعل شده باشد.<ref>.. نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> اخباری از تردد اسعد تُبَع از حاکمان حِمیری یمن به مکه و مدینه نیز در منابع عربی بازتاب یافته است،<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص105؛ تاریخ الیعقوبی، ج1، ص197- 198.</ref> که برخی آن را دارای نمایی افسانهای دانستهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref> | ||
=== فرهنگ === | ===فرهنگ=== | ||
ساختار حجاز قبیلهای بود و بافت قبیلهای ویژگیهایی مانند سخاوت، شجاعت، پاکدامنی و وفا به عهد را در میان حجازیان محبوب ساخته بود.<ref>. نک: تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص441- 445.</ref> | ساختار حجاز قبیلهای بود و بافت قبیلهای ویژگیهایی مانند سخاوت، شجاعت، پاکدامنی و وفا به عهد را در میان حجازیان محبوب ساخته بود.<ref>. نک: تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص441- 445.</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
بتپرستی، در آستانه ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره بویژه حجاز گسترش یافته بود و تنها گروهی محدود که به «حنیف» مشهور بودند دارای ویژگیهای ممتازی بوده و از منکرات پرهیز میکردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص336؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص29.</ref> | بتپرستی، در آستانه ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره بویژه حجاز گسترش یافته بود و تنها گروهی محدود که به «حنیف» مشهور بودند دارای ویژگیهای ممتازی بوده و از منکرات پرهیز میکردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص336؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص29.</ref> | ||
=== اقتصاد === | ===اقتصاد=== | ||
اقتصاد مناطق مسکونی حجاز بر دامداری، کشاورزی، معادن و تجارت استوار بود، با جهانی شدن اسلام و مورد توجه قرار گرفتن بیش از پیش کعبه و نیز کشف نفت این اقتصاد دچار تحولی شگرف شد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref> | اقتصاد مناطق مسکونی حجاز بر دامداری، کشاورزی، معادن و تجارت استوار بود، با جهانی شدن اسلام و مورد توجه قرار گرفتن بیش از پیش کعبه و نیز کشف نفت این اقتصاد دچار تحولی شگرف شد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref> | ||
==پس از اسلام== | ==پس از اسلام== | ||
به باور برخی، ویژگیهای حجاز پتانسیل لازم برای ظهور یک امپراتوری عظیم را فراهم میکرد. بخشی از آن ویژگیها عبارتند از: دربرداشتن کعبه، گذر راههای تجاری مهم از آن، عدم برخورداری از حاکمیت منسجم و قدرتمند، دلاوری و شجاعت ساکنان ناشی از زندگی در محیطی خشک و بیآب و علف، روحیه ساده و آسان پذیر به جهت دوری از مراکز دینی با پشتوانههای سیاسی، و قرار نداشتن در کانون توجه قدرتهای بزرگ روز.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۶.</ref> | |||
=== شگلگیری حکومت === | |||
[[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰م. و آیین اسلام تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد. پیش از اسلام، حجاز هیچگاه دارای حکومت یکپارچهای نبود. با هجرت حضرت محمد(ص) به [[مدینه]] در طی دهسال جامعه مدنی در این شهر ایجاد شده و مناطق مختلف حجاز به تدریج به اسلام روی آوردند. نامهنگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف بویژه [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهانشمولی آیین جدید داشته و دقت در برخی از عبارتهای این نامهها پیشبینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوریهای بزرگ را نمایان میسازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref> | |||
درگذشت حضرت محمد(ص)، نزاع بر سر جانشینی وی، سرپیچی قبیلههای مختلف از حکومت مرکزی حجاز و میل آنها به بازگشت به وضعیت پیشین خطراتی بود که حکومت نوپای حجاز را | درگذشت حضرت محمد(ص)، نزاع بر سر جانشینی وی، سرپیچی قبیلههای مختلف از حکومت مرکزی حجاز و میل آنها به بازگشت به وضعیت پیشین خطراتی بود که حکومت نوپای حجاز را تهدید میکرد؛ ولی سکوتِ مصلحتی [[امام علی(ع)]]، سرکوب شدید قبائل در جنگهای موسوم به رِده به دستور [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]]، و مهار نیروی سرکش داخلی با اعزام آنها به فتوحات، بحرانهای یادشده را از پیش روی برداشت.<ref>. نک: تاریخ الطبری، ج3، ص203 به بعد.</ref> | ||
===جابهجایی پایتخت از حجاز=== | |||
فتح پی در پی شهرها و گسیل غنائم و خراجهای فراوان به حجاز، تغییراتی را در نوع زندگی حاکمان و مردمان آن ایجاد کرد و ساده زیستی و شجاعت که از ویژگیهای اساسی آنها بود به تجمل و رفاهخواهی تبدیل شد.<ref>. نک: تاریخ العرب القدیم، ص305.</ref> در دوره [[عثمان بن عفان|عثمان]] (حک:۲۳–۳۵ق) این دگرگونی فرهنگی به اوج رسید.<ref>. نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، ص164- 174.</ref> [[امام علی(ع)]] با توجه به این امر و عواملی دیگر، مرکز حکومت را به [[کوفه]] تغییر داد و این جابهجایی، جایگاه سیاسی حجاز را بسیار تحت تأثیر قرارداد.<ref>. نک: الغارات، ج1، ص29- 30.</ref> | |||
[[بنیامیه|امویان]] نیز، به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز، انگیزهای برای انتقال مرکز به آن نداشتند.<ref name=":0" /> [[بنیعباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده میکردند.<ref name=":1">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref> | |||
=== جنبشها === | |||
در دوره امویان، تلاشهای چندی که از سوی حجازیان برای برگرداندن مرکزیت قدرت به حجاز صورت گرفت سرکوب شد. قیام [[عبدالله بن زبیر]] (حک:۶۳–۷۳هـ) مهمترین حرکتی بود که توانست برای مدتی مرکزیت سیاسی حجاز را برگرداند؛ ولی این قیام نیز در سال ۷۳ق. به دستور عبدالملک بن مروان (حک:۶۵–۸۶هـ) و توسط حجاج بن یوسف سرکوب شد.<ref name=":0">. اتحاف الوری، ج2، ص96- 99.</ref> | |||
[[بنیعباس|عباسیان]] | در دوره [[بنیعباس|عباسیان]]، تلاشهای برخی از [[علویان]] برای قدرتگیری در حجاز، راه به جایی نبرد و افرادی مانند نفس زکیه (م. ۱۴۵ق)، شهید فخ (م. ۱۶۹ق) و معترضان دیگر به شهادت رسیدند.<ref name=":1" /> | ||
===مورد توجه حکومتها=== | ===مورد توجه حکومتها=== | ||
قرار داشتن خانه کعبه، [[مسجدالنبی(ص)]]، مزار حضرت محمد(ص)، [[اهل بیت(ع)]]، خلفا و صحابه در حجاز و پتانسیل بالای حج برای مانور سیاسی، باعث میشد حکومتها به حجاز و بویژه [[حرمین]] توجه داشته باشند. به باور برخی، کارهای عمرانی بسیاری که در دورههای مختلف در مکه و مدینه و راههای حج انجام میگرفت برای بهبود وجهه دینی حکومت بود. | |||
با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعات مشروعیتی آنها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شریفین شدت گرفت و فاطمیان با بکار بردن لقب شریف برای جعفربن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش حسن بن جعفر که برای تهنیت به دربار المعز خلیفه فاطمی به مصر رفته بود، آنها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینیهای حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق بر حرمین شریفین جز در مواردی نادر مستمر بود.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref> | با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعات مشروعیتی آنها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شریفین شدت گرفت و فاطمیان با بکار بردن لقب شریف برای جعفربن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش حسن بن جعفر که برای تهنیت به دربار المعز خلیفه فاطمی به مصر رفته بود، آنها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینیهای حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق بر حرمین شریفین جز در مواردی نادر مستمر بود.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref> |