پرش به محتوا

حجاز: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
طول حجاز، از شمال به جنوب ۷۰۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۱,۱۲۰ کیلومتر.}} و عرض آن از شرق به غرب ۲۵۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۴۰۰ کیلومتر.}} ذکر شده است.<ref>. جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص132.</ref> مساحت تقریبی حجاز، ۳۸۸,۵۰۰ کیلومتر مربع است و از نگاه مساحتی، جایگاه دوم را در تقسیمات کشور [[عربستان]] دارد.<ref>الموسوعه العربیة المیسره، ج3، ص1312.</ref>
طول حجاز، از شمال به جنوب ۷۰۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۱,۱۲۰ کیلومتر.}} و عرض آن از شرق به غرب ۲۵۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۴۰۰ کیلومتر.}} ذکر شده است.<ref>. جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص132.</ref> مساحت تقریبی حجاز، ۳۸۸,۵۰۰ کیلومتر مربع است و از نگاه مساحتی، جایگاه دوم را در تقسیمات کشور [[عربستان]] دارد.<ref>الموسوعه العربیة المیسره، ج3، ص1312.</ref>


==ویژگی‌ها==
==جغرافیای طبیعی==


====مناطق جغرافیایی====
====مناطق جغرافیایی====
خط ۶۰: خط ۶۰:
به گمان برخی، زمامداری حکومت‌های منطقه حجاز بیشتر بر عهده ملکه‌ها بوده است. نام‌های برجای‌مانده در کتیبه‌ها چون زبیبی، عدیه، شمسی، تبوئا تأییدی بر این امر دانسته‌اند.<ref>. نک: تاریخ شبه جزیرة العربیه، ص125؛ تاریخ العرب القدیم، ص435- 436.</ref>
به گمان برخی، زمامداری حکومت‌های منطقه حجاز بیشتر بر عهده ملکه‌ها بوده است. نام‌های برجای‌مانده در کتیبه‌ها چون زبیبی، عدیه، شمسی، تبوئا تأییدی بر این امر دانسته‌اند.<ref>. نک: تاریخ شبه جزیرة العربیه، ص125؛ تاریخ العرب القدیم، ص435- 436.</ref>


=== شهرها ===
===شهرها===


==== تیماء ====
====تیماء====
کتیبه‌ها، مطالبی پیرامون شهر تیماء از دوره‌های بسیار قدیم دربردارند و از حکمرانی «نبونید» (حک:۵۵۵–۵۳۹ق) پادشاه بابل، بر این شهر و قصرسازی در آن و نیز تسلط بر دیدان، [[خیبر]] و [[یثرب]] خبر داده‌اند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص255؛ المفصل، ج2، ص264- 265.</ref> نشانه‌هایی از توجه حاکمان [[ايران|ایران]] باستان به این منطقه نیز یافت شده است که حاکی از اهمیت سوق الجیشی این منطقه در آن دوران است.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص434؛ المفصل، ج1، ص104.</ref>
کتیبه‌ها، مطالبی پیرامون شهر تیماء از دوره‌های بسیار قدیم دربردارند و از حکمرانی «نبونید» (حک:۵۵۵–۵۳۹ق) پادشاه بابل، بر این شهر و قصرسازی در آن و نیز تسلط بر دیدان، [[خیبر]] و [[یثرب]] خبر داده‌اند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص255؛ المفصل، ج2، ص264- 265.</ref> نشانه‌هایی از توجه حاکمان [[ايران|ایران]] باستان به این منطقه نیز یافت شده است که حاکی از اهمیت سوق الجیشی این منطقه در آن دوران است.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص434؛ المفصل، ج1، ص104.</ref>


==== مکه ====
====مکه====
اهمیت فوق‌العاده مکه به جهت قرار گرفتن در تقاطع راه‌های تجاری حبشه، [[مصر]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]]، [[یمن]] و خلیج فارس و وجود [[کعبه]] در آن، انتظار داده‌های فراوان تاریخی را ایجاد می‌کند؛ ولی به جز روایاتی پراکنده اطلاعات چندانی در دست نیست.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص165- 168.</ref> به باور برخی، بیشتر این روایات پراکنده نیز، ریشه‌ای اسرائیلی دارند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۲.</ref> بطلمیوس جغرافی‌دان یونانی، نام مکه را در قرن دوم میلادی، «مکورابا»{{یادداشت|Macoraba}} ذکر کرده است.<ref>see: ptolemi.map</ref>
اهمیت فوق‌العاده مکه به جهت قرار گرفتن در تقاطع راه‌های تجاری حبشه، [[مصر]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]]، [[یمن]] و خلیج فارس و وجود [[کعبه]] در آن، انتظار داده‌های فراوان تاریخی را ایجاد می‌کند؛ ولی به جز روایاتی پراکنده اطلاعات چندانی در دست نیست.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص165- 168.</ref> به باور برخی، بیشتر این روایات پراکنده نیز، ریشه‌ای اسرائیلی دارند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۲.</ref> بطلمیوس جغرافی‌دان یونانی، نام مکه را در قرن دوم میلادی، «مکورابا»{{یادداشت|Macoraba}} ذکر کرده است.<ref>see: ptolemi.map</ref>


خط ۷۲: خط ۷۲:
قصی بن کلاب جد چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، با در پیش گرفتن روشی هوشمندانه، در میان خزاعیان نفوذ کرده و پس از قدرت‌یابی، آنها را از مکه بیرون کرد و بدین گونه قریش قدرتی بی‌رقیب به دست آورد. قصی بن کلاب، توانست با وضع قوانین و تقسیم وظایف، سیستمی شبه‌حکومتی در مکه پدیدآورد.<ref>اخبار مکه، ج1، ص109- 110.</ref>
قصی بن کلاب جد چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، با در پیش گرفتن روشی هوشمندانه، در میان خزاعیان نفوذ کرده و پس از قدرت‌یابی، آنها را از مکه بیرون کرد و بدین گونه قریش قدرتی بی‌رقیب به دست آورد. قصی بن کلاب، توانست با وضع قوانین و تقسیم وظایف، سیستمی شبه‌حکومتی در مکه پدیدآورد.<ref>اخبار مکه، ج1، ص109- 110.</ref>


==== مدینه ====
====مدینه====
وضعیت مدینه، دیگر شهر مهم حجاز نیز، در دوره پیش از اسلام چندان روشن نیست و با توجه به وجود نام آن در کتیبه‌های معینی‌ها باید از قدمتی دیرینه برخوردار باشد. منابع عربی نیز، اطلاعات چندانی از وضعیت پیشین آن ارائه نداده‌اند و به باور برخی، خبرهای موجود، بیشتر نمایی افسانه‌ای دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۳.</ref> بر اساس گفته‌های آنها، عمالیق نخستین ساکنان مدینه‌اند و [[یهودیت|یهودیان]] پس از غلبه بر ایشان در آن شهر ساکن شدند. در مورد مهاجر بودن این یهودیان و یا گرویدن ساکنان قبلی به این آیین، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص185- 186.</ref>
وضعیت مدینه، دیگر شهر مهم حجاز نیز، در دوره پیش از اسلام چندان روشن نیست و با توجه به وجود نام آن در کتیبه‌های معینی‌ها باید از قدمتی دیرینه برخوردار باشد. منابع عربی نیز، اطلاعات چندانی از وضعیت پیشین آن ارائه نداده‌اند و به باور برخی، خبرهای موجود، بیشتر نمایی افسانه‌ای دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۳.</ref> بر اساس گفته‌های آنها، عمالیق نخستین ساکنان مدینه‌اند و [[یهودیت|یهودیان]] پس از غلبه بر ایشان در آن شهر ساکن شدند. در مورد مهاجر بودن این یهودیان و یا گرویدن ساکنان قبلی به این آیین، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص185- 186.</ref>


تمدن یمن، به دلیل تخریب سد مأرب، اختلافات حاکمان سیاسی، حملات پُرشمار احباش به یمن و مهاجرت گسترده جنوبی‌های به مناطق مختلف حجاز افول یافت. با افول تمدن یمن، [[اوس]] و [[خزرج]] از قبیله ازد در اواخر قرن چهارم میلادی به یثرب رفته و همزیستی مسالمت‌آمیزی با ساکنان پیشین برقرار کردند؛ ولی با گذر زمان و قدرت‌گیری ازدیان اختلافاتی بین آنها و [[یهودیت|یهود]] روی داد و سرانجام ازدیان، یهود را به حاشیه راندند. یهود نیز به اختلاف‌افکنی بین دو قبیله روی آورد. جنگ‌های طولانی مدت میان اوس و خزرج پیش از ظهور اسلام نتیجه این تلاش‌ها بود.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص171- 174؛ تاریخ العرب القدیم، ص185- 189.</ref>
تمدن یمن، به دلیل تخریب سد مأرب، اختلافات حاکمان سیاسی، حملات پُرشمار احباش به یمن و مهاجرت گسترده جنوبی‌های به مناطق مختلف حجاز افول یافت. با افول تمدن یمن، [[اوس]] و [[خزرج]] از قبیله ازد در اواخر قرن چهارم میلادی به یثرب رفته و همزیستی مسالمت‌آمیزی با ساکنان پیشین برقرار کردند؛ ولی با گذر زمان و قدرت‌گیری ازدیان اختلافاتی بین آنها و [[یهودیت|یهود]] روی داد و سرانجام ازدیان، یهود را به حاشیه راندند. یهود نیز به اختلاف‌افکنی بین دو قبیله روی آورد. جنگ‌های طولانی مدت میان اوس و خزرج پیش از ظهور اسلام نتیجه این تلاش‌ها بود.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص171- 174؛ تاریخ العرب القدیم، ص185- 189.</ref>


==== طائف ====
====طائف====
در مورد طائف دیگر شهر مهم حجاز نیز، به جز اشاره به نام قدیم آن و تناسب آن با نام حاکم عمالقی آن، و بنای دیوار آن توسط تاجری از حضرموت، خبر دیگری ذکر نشده است. سنگ‌نبشته‌هایی به زبان‌های نبَطی، ثمودی، ابجدی و عربی- اسلامی در اطراف طائف به دست آمده که به احتمال در آینده گوشه‌هایی از تاریخ این خطه را روشن سازد.<ref>المفصل، ج7، ص143.</ref>
در مورد طائف دیگر شهر مهم حجاز نیز، به جز اشاره به نام قدیم آن و تناسب آن با نام حاکم عمالقی آن، و بنای دیوار آن توسط تاجری از حضرموت، خبر دیگری ذکر نشده است. سنگ‌نبشته‌هایی به زبان‌های نبَطی، ثمودی، ابجدی و عربی- اسلامی در اطراف طائف به دست آمده که به احتمال در آینده گوشه‌هایی از تاریخ این خطه را روشن سازد.<ref>المفصل، ج7، ص143.</ref>


==== در متون تاریخی پس از اسلام ====
===در متون تاریخی پس از اسلام===
متون تاریخی پس از اسلام و نوشته‌های تاریخِ جغرافیایی مسلمانان، تصویر روشنی از گذشته حجاز به دست نمی‌دهند. بر اساس این گزارش‌ها، بنای کعبه به دست [[حضرت آدم(ع)]] صورت گرفته است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص38.</ref> برخی، این گزارش‌ها را آشفته خوانده‌اند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۴.</ref> قبرهای منتسب به حضرت آدم(ع)<ref>معجم البلدان، ج4، ص183.</ref> و [[حوا]]،<ref>بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.</ref> تجدید بنای کعبه توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>. اخبار مکه، ج1، ص61- 62.</ref> و اسکان [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] در مهم‌ترین شهر حجاز<ref>الاعلاق النفیسه، ص27.</ref> و فعالیت‌های تبلیغی [[حضرت صالح(ع)]] برای قوم ثمود{{یادداشت|آثار تمدنی ثمود، در نقاط مختلفی از حجاز برجای‌مانده است.}}<ref>. المفصل، ج1، ص326.</ref> بخشی از اخبار تاریخی منعکس‌شده مربوط به حجاز در این منابع می‌باشند.  
متون تاریخی پس از اسلام و نوشته‌های تاریخِ جغرافیایی مسلمانان، تصویر روشنی از گذشته حجاز به دست نمی‌دهند. بر اساس این گزارش‌ها، بنای کعبه به دست [[حضرت آدم(ع)]] صورت گرفته است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص38.</ref> برخی، این گزارش‌ها را آشفته خوانده‌اند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۴.</ref> قبرهای منتسب به حضرت آدم(ع)<ref>معجم البلدان، ج4، ص183.</ref> و [[حوا]]،<ref>بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.</ref> تجدید بنای کعبه توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>. اخبار مکه، ج1، ص61- 62.</ref> و اسکان [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] در مهم‌ترین شهر حجاز<ref>الاعلاق النفیسه، ص27.</ref> و فعالیت‌های تبلیغی [[حضرت صالح(ع)]] برای قوم ثمود{{یادداشت|آثار تمدنی ثمود، در نقاط مختلفی از حجاز برجای‌مانده است.}}<ref>. المفصل، ج1، ص326.</ref> بخشی از اخبار تاریخی منعکس‌شده مربوط به حجاز در این منابع می‌باشند.  


مطالبی از ارسال لشکر یهودی، توسط [[حضرت موسی(ع)]] به یثرب، برای نبرد با عمالیق در برخی از کتاب‌ها ذکر شده است.<ref>. الدرة الثمینه، ص27؛ معجم البلدان، ج5، ص84.</ref> به باور برخی، این مطالب ارزش تاریخی نداشته و به گمان، جهت ساخت پیشینه‌ای کهن برای یهودیانِ ساکن در مناطق مختلفی مانند یثرب، طائف، مکه، خیبر، [[فدک]] و تیماء جعل شده باشد.<ref>.. نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> اخباری از تردد اسعد تُبَع از حاکمان حِمیری یمن به مکه و مدینه نیز در منابع عربی بازتاب یافته است،<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص105؛ تاریخ الیعقوبی، ج1، ص197- 198.</ref> که برخی آن را دارای نمایی افسانه‌ای دانسته‌اند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref>
مطالبی از ارسال لشکر یهودی، توسط [[حضرت موسی(ع)]] به یثرب، برای نبرد با عمالیق در برخی از کتاب‌ها ذکر شده است.<ref>. الدرة الثمینه، ص27؛ معجم البلدان، ج5، ص84.</ref> به باور برخی، این مطالب ارزش تاریخی نداشته و به گمان، جهت ساخت پیشینه‌ای کهن برای یهودیانِ ساکن در مناطق مختلفی مانند یثرب، طائف، مکه، خیبر، [[فدک]] و تیماء جعل شده باشد.<ref>.. نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> اخباری از تردد اسعد تُبَع از حاکمان حِمیری یمن به مکه و مدینه نیز در منابع عربی بازتاب یافته است،<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص105؛ تاریخ الیعقوبی، ج1، ص197- 198.</ref> که برخی آن را دارای نمایی افسانه‌ای دانسته‌اند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref>


=== فرهنگ ===
===فرهنگ===
ساختار حجاز قبیله‌ای بود و بافت قبیله‌ای ویژگی‌هایی مانند سخاوت، شجاعت، پاکدامنی و وفا به عهد را در میان حجازیان محبوب ساخته بود.<ref>. نک: تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص441- 445.</ref>
ساختار حجاز قبیله‌ای بود و بافت قبیله‌ای ویژگی‌هایی مانند سخاوت، شجاعت، پاکدامنی و وفا به عهد را در میان حجازیان محبوب ساخته بود.<ref>. نک: تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص441- 445.</ref>


خط ۹۲: خط ۹۲:
بت‌پرستی، در آستانه ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره بویژه حجاز گسترش یافته بود و تنها گروهی محدود که به «حنیف» مشهور بودند دارای ویژگی‌های ممتازی بوده و از منکرات پرهیز می‌کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص336؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص29.</ref>  
بت‌پرستی، در آستانه ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره بویژه حجاز گسترش یافته بود و تنها گروهی محدود که به «حنیف» مشهور بودند دارای ویژگی‌های ممتازی بوده و از منکرات پرهیز می‌کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص336؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص29.</ref>  


=== اقتصاد ===
===اقتصاد===
اقتصاد مناطق مسکونی حجاز بر دامداری، کشاورزی، معادن و تجارت استوار بود، با جهانی شدن اسلام و مورد توجه قرار گرفتن بیش از پیش کعبه و نیز کشف نفت این اقتصاد دچار تحولی شگرف شد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref>  
اقتصاد مناطق مسکونی حجاز بر دامداری، کشاورزی، معادن و تجارت استوار بود، با جهانی شدن اسلام و مورد توجه قرار گرفتن بیش از پیش کعبه و نیز کشف نفت این اقتصاد دچار تحولی شگرف شد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref>  


==پس از اسلام==
==پس از اسلام==
نگاه اجمالی به شبه‌جزیره و بویژه حجاز و گذشته سیاسی اجتماعی آن ما را با ویژگی‌های منحصر به فردی در این منطقه روبرو می‌سازد. دربرداشتن کعبه، گذر راه‌های تجاری مهم از آن، عدم برخورداری از حاکمیت منسجم و قدرتمند، دلاوری و شجاعت ساکنان ناشی از زندگی در محیطی خشک و بی‌آب و علف، روحیه ساده و آسان پذیر به جهت دوری از مراکز دینی با پشتوانه‌های سیاسی، و قرار نداشتن در کانون توجه قدرت‌های بزرگ روز از جمله این ویژگی‌هاست که پتانسیل لازم برای ظهور یک امپراتوری عظیم را فراهم می‌آورد.
به باور برخی، ویژگی‌های حجاز پتانسیل لازم برای ظهور یک امپراتوری عظیم را فراهم می‌کرد. بخشی از آن ویژگی‌ها عبارتند از: دربرداشتن کعبه، گذر راه‌های تجاری مهم از آن، عدم برخورداری از حاکمیت منسجم و قدرتمند، دلاوری و شجاعت ساکنان ناشی از زندگی در محیطی خشک و بی‌آب و علف، روحیه ساده و آسان پذیر به جهت دوری از مراکز دینی با پشتوانه‌های سیاسی، و قرار نداشتن در کانون توجه قدرت‌های بزرگ روز.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۶.</ref>
 
[[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰ میلادی نقطه عطفی در تاریخ حجاز به شمار می‌رود. آیین جدید تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد.  


همچنان که اشاره رفت قبل از اسلام حجاز هیچ‌گاه شاهد حکومت یکپارچه‌ای نبود و با هجرت پیامبر به مدینه در طی ده‌سال علاوه بر ایجاد جامعه مدنی در این شهر، مناطق مختلف حجاز نیز به تدریج به اسلام گرویدند. نامه‌نگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف و در رأس آن‌ها [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهان‌شمولی آیین جدید داشت و دقت در برخی از عبارت‌های این نامه‌ها پیش‌بینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوری‌های بزرگ را نمایان می‌سازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref>
=== شگل‌گیری حکومت ===
[[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰م. و آیین اسلام تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد. پیش از اسلام، حجاز هیچ‌گاه دارای حکومت یکپارچه‌ای نبود. با هجرت حضرت محمد(ص) به [[مدینه]] در طی ده‌سال جامعه مدنی در این شهر ایجاد شده و مناطق مختلف حجاز به تدریج به اسلام روی آوردند. نامه‌نگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف بویژه [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهان‌شمولی آیین جدید داشته و دقت در برخی از عبارت‌های این نامه‌ها پیش‌بینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوری‌های بزرگ را نمایان می‌سازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref>  


درگذشت حضرت محمد(ص)، نزاع بر سر جانشینی وی، سرپیچی قبیله‌های مختلف از حکومت مرکزی حجاز و میل آن‌ها به بازگشت به وضعیت پیشین خطراتی بود که حکومت نوپای حجاز را به شدت تهدید می‌کرد؛ ولی سکوتِ مصلحتی [[امام علی(ع)]]، و سرکوب شدید قبائل در جنگ‌های موسوم به رِده به دستور [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]]، مهار نیروی سرکش داخلی با اعزام آنها به فتوحات بحران‌های یادشده را از پیش روی برداشت.<ref>. نک: تاریخ الطبری، ج3، ص203 به بعد.</ref>
درگذشت حضرت محمد(ص)، نزاع بر سر جانشینی وی، سرپیچی قبیله‌های مختلف از حکومت مرکزی حجاز و میل آن‌ها به بازگشت به وضعیت پیشین خطراتی بود که حکومت نوپای حجاز را تهدید می‌کرد؛ ولی سکوتِ مصلحتی [[امام علی(ع)]]، سرکوب شدید قبائل در جنگ‌های موسوم به رِده به دستور [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]]، و مهار نیروی سرکش داخلی با اعزام آنها به فتوحات، بحران‌های یادشده را از پیش روی برداشت.<ref>. نک: تاریخ الطبری، ج3، ص203 به بعد.</ref>


نام کارگزاران خلفای نخستین در شهرهای مهم حجاز مانند مکه و طائف در منابع در کنار شهرهای دیگر در شبه‌جزیره و خارج از آن ذکر شده است.<ref>. تاریخ الیعقوبی، ج2، ص138، 161.</ref>
===جابه‌جایی پایتخت از حجاز===
فتح پی در پی شهرها و گسیل غنائم و خراج‌های فراوان به حجاز، تغییراتی را در نوع زندگی حاکمان و مردمان آن ایجاد کرد و ساده زیستی و شجاعت که از ویژگی‌های اساسی آن‌ها بود به تجمل و رفاه‌خواهی تبدیل شد.<ref>. نک: تاریخ العرب القدیم، ص305.</ref> در دوره [[عثمان بن عفان|عثمان]] (حک:۲۳–۳۵ق) این دگرگونی فرهنگی به اوج رسید.<ref>. نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، ص164- 174.</ref> [[امام علی(ع)]] با توجه به این امر و عواملی دیگر، مرکز حکومت را به [[کوفه]] تغییر داد و این جابه‌جایی، جایگاه سیاسی حجاز را بسیار تحت تأثیر قرارداد.<ref>. نک: الغارات، ج1، ص29- 30.</ref>


===انتقال پایتخت از حجاز===
[[بنی‌امیه|امویان]] نیز، به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز، انگیزه‌ای برای انتقال مرکز به آن نداشتند.<ref name=":0" /> [[بنی‌عباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده می‌کردند.<ref name=":1">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref>
فتح پی در پی شهرها و گسیل غنائم و خراج‌های فراوان به حجاز تغییراتی را در نوع زندگی حاکمان و مردمان آن ایجاد کرد و ساده زیستی و شجاعت که از ویژگی‌های اساسی آن‌ها بود به تجمل و عافیت‌طلبی بدل گشت.<ref>. نک: تاریخ العرب القدیم، ص305.</ref> در دوره عثمان (حک:۲۳–۳۵هـ) این دگرگونی فرهنگی به اوج رسید و مشکلات ناشی از این تغییرات به منصه ظهور رسید.<ref>. نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، ص164- 174.</ref> امام علی(ع) نیز با توجه به این امر و عواملی دیگر مرکز حکومت را به [[کوفه]] تغییر داد و این امر جایگاه سیاسی حجاز را به شدت تحت تأثیر قرارداد.<ref>. نک: الغارات، ج1، ص29- 30.</ref>


[[بنی‌امیه|امویان]] نیز به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز انگیزه‌ای برای انتقال مرکز به آن نداشتند و تلاش‌های چندی که از سوی حجازیان برای برگرداندن مرکزیت قدرت به حجاز صورت گرفت به شدت سرکوب شد. قیام [[عبدالله بن زبیر]] (حک:۶۳–۷۳هـ) مهم‌ترین حرکتی بود که توانست برای مدتی مرکزیت سیاسی حجاز را بدان برگرداند؛ ولی این قیام نیز به سال ۷۳ق به دستور عبدالملک بن مروان (حک:۶۵–۸۶هـ) و توسط حجاج بن یوسف سرکوب شد.<ref>. اتحاف الوری، ج2، ص96- 99.</ref>  
=== جنبش‌ها ===
در دوره امویان،‌ تلاش‌های چندی که از سوی حجازیان برای برگرداندن مرکزیت قدرت به حجاز صورت گرفت سرکوب شد. قیام [[عبدالله بن زبیر]] (حک:۶۳–۷۳هـ) مهم‌ترین حرکتی بود که توانست برای مدتی مرکزیت سیاسی حجاز را برگرداند؛ ولی این قیام نیز در سال ۷۳ق. به دستور عبدالملک بن مروان (حک:۶۵–۸۶هـ) و توسط حجاج بن یوسف سرکوب شد.<ref name=":0">. اتحاف الوری، ج2، ص96- 99.</ref>  


[[بنی‌عباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده می‌کردند. تلاش‌های برخی از [[علویان]] برای قدرت‌گیری در حجاز راه به جایی نبرد و افرادی چون نفس زکیه (م. ۱۴۵ق)، شهید فخ (م. ۱۶۹ق) و معترضان دیگر به شهادت رسیدند.
در دوره [[بنی‌عباس|عباسیان]]، تلاش‌های برخی از [[علویان]] برای قدرت‌گیری در حجاز، راه به جایی نبرد و افرادی مانند نفس زکیه (م. ۱۴۵ق)، شهید فخ (م. ۱۶۹ق) و معترضان دیگر به شهادت رسیدند.<ref name=":1" />


===مورد توجه حکومت‌ها===
===مورد توجه حکومت‌ها===
با وجود عدم اشتیاق حکومت‌ها برای انتخاب حجاز به عنوان پایتخت سیاسی، نقش معنوی و مشروعیتی آن هماره مورد توجه حکومت‌ها بود. قرار داشتن خانه کعبه، [[مسجدالنبی(ص)]]، مزار حضرت محمد(ص)، [[اهل بیت(ع)]]، خلفا و صحابه در حجاز و پتانسیل بالای حج برای مانور سیاسی؛ توجه ویژه حکومت‌ها به حجاز و بویژه [[حرمین]] را در پی داشت. کارهای عمرانی بسیاری که در دوره‌های مختلف در مکه و مدینه و راه‌های حج انجام می‌گرفت درجهت بهبود وجهه دینی حکومت بود.
قرار داشتن خانه کعبه، [[مسجدالنبی(ص)]]، مزار حضرت محمد(ص)، [[اهل بیت(ع)]]، خلفا و صحابه در حجاز و پتانسیل بالای حج برای مانور سیاسی، باعث می‌شد حکومت‌ها به حجاز و بویژه [[حرمین]] توجه داشته باشند. به باور برخی، کارهای عمرانی بسیاری که در دوره‌های مختلف در مکه و مدینه و راه‌های حج انجام می‌گرفت برای بهبود وجهه دینی حکومت بود.


با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعات مشروعیتی آن‌ها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شریفین شدت گرفت و فاطمیان با بکار بردن لقب شریف برای جعفربن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش حسن‌ بن جعفر که برای تهنیت به دربار المعز خلیفه فاطمی به مصر رفته بود، آن‌ها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینی‌های حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق بر حرمین شریفین جز در مواردی نادر مستمر بود.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref>
با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعات مشروعیتی آن‌ها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شریفین شدت گرفت و فاطمیان با بکار بردن لقب شریف برای جعفربن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش حسن‌ بن جعفر که برای تهنیت به دربار المعز خلیفه فاطمی به مصر رفته بود، آن‌ها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینی‌های حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق بر حرمین شریفین جز در مواردی نادر مستمر بود.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref>
۱۵٬۶۱۴

ویرایش