بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
در حج جاهلی عادتهای ویژهای بود که تا حدودی پس از [[اسلام]] از میان رفت. برخی از آنها چنین بود: | در حج جاهلی عادتهای ویژهای بود که تا حدودی پس از [[اسلام]] از میان رفت. برخی از آنها چنین بود: | ||
# | #سکوت در طول حج: اگرچه حج یک مراسم عبادی و اجتماعی و همراه با دعا و توسل به خدایان و سخن گفتن با آنان بود ولی برخی از جاهلیان طبق یک سنت در طول حج کلمهای سخن نمیگفتند.<ref>. ارشاد الساری، ج6، ص175.</ref> | ||
# | #کفش پوشیدن یا نپوشیدن برای احترام: برخی برای نشان دادن گرامیداشت حرم، با کفش [[طواف]] میکردند و معتقد بودند نباید مستقیم بر زمین حرم پای بگذارند.<ref>. تاریخ یعقوبی، ج1، ص256.</ref> اهل حُمس چنین اعتقادی داشتند. گروه دیگری عکس این کار را انجام میدادند. آنها برای احترام بین خود و [[کعبه]] کفش را حایل نمیکردند و مستقیم بر آن قدم میگذاشتند.<ref>. المحبر، ص181.</ref> | ||
# | #بستن دستها: گاهی به هنگام طواف، دست کسی را که طواف میکرد با طناب، یا افسار یا دستمال به دست کس دیگری میبستند و او به دلیل نذری که داشت، دستبسته طواف میکرد.<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص164.</ref> | ||
# | #وارد نشدن از درِ خانه: برخی از مردم جاهلی اگر در ایام حج میخواستند به خانه خود بروند، هرگز از در وارد نمیشدند. آنها یا از دیوار بالا رفته و از طریق پشت بام وارد اتاق میشدند یا از پشت خانه، نقبی حفر کرده و از آنجا داخل منزل میشدند.<ref>. الکشاف، ج1، ص340؛ تفسیر الثعلبی، ج2، ص85.</ref> | ||
# | #تفاخر: مشرکان جاهلی عادت داشتند، پس از پایان یافتن مراسم حج و ذبح [[قربانی]]، گرد هم میآمدند و به کارهای پدرانشان فخر میفروختند و از فضایل آنان سخن میگفتند.<ref>. سیره ابن اسحاق، ج2، ص77.</ref> آیه ۲۰۰ بقره/۲ به همین عادت اشاره دارد و از حاجیان خواسته شده که پس از ادای مناسک حج به جای این که مانند مشرکان پدرانشان را یاد کنند، خداوند را یاد کنند.<ref>. جامع البیان، ج2، ص405.</ref> | ||
==اعمال ومناسک حج جاهلی== | ==اعمال ومناسک حج جاهلی== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
با تقدیم قربانی مراسم حج پایان مییافت و نشانه اتمام آن [[حلق]] یعنی تراشیدن موی سر و چیدن ناخن بود. مشرکان جاهلی حجشان را با انجام حلق تمام میدانستند و این کار پیش از اتمام حج جایز نبود و اگر انجام میشد، حج تباه میشد.<ref>. الاصنام، ص14؛ معجم البلدان، ج5، ص205.</ref> | با تقدیم قربانی مراسم حج پایان مییافت و نشانه اتمام آن [[حلق]] یعنی تراشیدن موی سر و چیدن ناخن بود. مشرکان جاهلی حجشان را با انجام حلق تمام میدانستند و این کار پیش از اتمام حج جایز نبود و اگر انجام میشد، حج تباه میشد.<ref>. الاصنام، ص14؛ معجم البلدان، ج5، ص205.</ref> | ||
==تفاوت حج | ==تفاوت با حج اسلام== | ||
[[ارکان حج]] جاهلی با حج اسلامی چندان تفاوتی نداشت؛ تفاوت آن با حج اسلامی در کیفیت اجرای این ارکان بود. حج در اسلام بر خلاف حج جاهلی که اساس آن شرک و عبادت بتهابود، بر پایه توحید و به منظور عبادت پروردگار یکتا واجب شد و این اساسیترین تفاوت حج اسلامی و حج جاهلی است. از این رو، اسلام بسیاری از عادتها و سنتهای حج جاهلی را که در مواردی با روح توحید ناسازگار بود منسوخ کرد. | [[ارکان حج]] جاهلی با حج اسلامی چندان تفاوتی نداشت؛ تفاوت آن با حج اسلامی در کیفیت اجرای این ارکان بود. حج در اسلام بر خلاف حج جاهلی که اساس آن شرک و عبادت بتهابود، بر پایه توحید و به منظور عبادت پروردگار یکتا واجب شد و این اساسیترین تفاوت حج اسلامی و حج جاهلی است. از این رو، اسلام بسیاری از عادتها و سنتهای حج جاهلی را که در مواردی با روح توحید ناسازگار بود منسوخ کرد. | ||
سوره توبه با پیام [[برائت از مشرکان]]، در بر گیرنده نقد برخی اعمال و عادات غلط کافران و مشرکان و برخی اصلاحات نسبت به حج جاهلی بود.<ref>. سیره ابن اسحاق، ج2، ص75؛ تفسیر قمی، ج1، ص281؛ الروض الانف، ج1، ص351.</ref> مهمترین موارد برائت عبارت بود از: | سوره توبه با پیام [[برائت از مشرکان]]، در بر گیرنده نقد برخی اعمال و عادات غلط کافران و مشرکان و برخی اصلاحات نسبت به حج جاهلی بود.<ref>. سیره ابن اسحاق، ج2، ص75؛ تفسیر قمی، ج1، ص281؛ الروض الانف، ج1، ص351.</ref> مهمترین موارد برائت عبارت بود از: | ||
# کسی جز شخص با ایمان در [[کعبه]] داخل نشود، | #کسی جز شخص با ایمان در [[کعبه]] داخل نشود، | ||
# برهنهای خانه خدا را طواف نکند، | #برهنهای خانه خدا را طواف نکند، | ||
# مشرکی نباید حج بجا آورد.<ref>. البدایة و النهایه، ج5، ص 44؛ تفسیر فرات الکوفی، ص161؛ مجمع البیان، ج5، ص6.</ref> | #مشرکی نباید حج بجا آورد.<ref>. البدایة و النهایه، ج5، ص 44؛ تفسیر فرات الکوفی، ص161؛ مجمع البیان، ج5، ص6.</ref> | ||
بر این پایه، مهمترین | بر این پایه، مهمترین تفاوتهایی که اسلام در حج جاهلی ایجاد کرد چنین بود: | ||
تلبیه با محتوایی | تلبیه با محتوایی توحیدی، اینگونه تغییر یافت: «لبیک اللهم لبیک، لبیک، لا شریک لک، لبیک، ان الحمد و النعمة لک و الملک لا شریک لک.»<ref>. التفسیر الکبیر، ج3، ص38.</ref> | ||
سعی بین صفا و مروه جایگزین طواف اساف و نائله شد و دیگر ویژه قریشیان | [[سعی]] بین [[صفا و مروه]]، جایگزین [[طواف]] اساف و نائله شد و دیگر ویژه [[قریشیان]] نبود؛ بلکه از [[ارکان حج]] برای همه مسلمانان شمرده شد.<ref>. التبیان، ج2، ص44.</ref> | ||
طواف عریان ممنوع شد.<ref>. جامع البیان، ج8، ص213؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص10.</ref> | طواف عریان ممنوع شد.<ref>. جامع البیان، ج8، ص213؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص10.</ref> | ||
عادت برخی | عادت برخی حاجیان که در طول حج برخی چیزها مانند گوشت و شیر گوسفند را بر خود حرام میکردند نکوهش شد. برخی مفسران، آیه ۳۲ اعراف/۷ را در نهی دو مورد اخیر تفسیر کردهاند.<ref>. جامع البیان، ج8، ص213؛ التبیان، ج2، ص41؛ التفسیر الکبیر، ج14، ص60.</ref> | ||
طواف زائر با دست بسته منع شد.<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص164.</ref> | طواف زائر با دست بسته منع شد.<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص164.</ref> | ||
ورود و خروج | ورود و خروج حاجیان از طریق در به خانهها و خیمههایشان جایز شمرده شد و آیه ۱۸۹ بقره/۲ در این باره نازل شد.<ref>. اسباب النزول، ص32.</ref> | ||
در جهت مخالفت با کسانی که از تهیه زاد و توشه به هنگام سفر حج اکراه داشتند و به آنان «مُتوَکله» میگفتند؛ زیرا در اطعام خود به«رب البیت» توکل کرده | به حاجیان امر شد در سفر حج زاد و توشه سفر را فراهم کنند.<ref>طبق آیه ۱۹۷ بقره/۲</ref> این امر، در جهت مخالفت با کسانی بود که از تهیه زاد و توشه به هنگام سفر حج اکراه داشتند و به آنان «مُتوَکله» میگفتند؛ زیرا در اطعام خود به«رب البیت» توکل کرده بودند.<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص142؛ الکشاف، ج1، ص347؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص13.</ref> | ||
وقوف در عرفه برای همه مسلمانان چه اهل قریش باشند یا نباشند، واجب شد.<ref>. النهایه، طوسی، ص250.</ref> | [[وقوف در عرفات|وقوف در عرفه]] برای همه مسلمانان چه اهل قریش باشند یا نباشند، واجب شد.<ref>. النهایه، طوسی، ص250.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |