بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==حج دیوانه== | ==حج دیوانه== | ||
=== | ===چیستی=== | ||
واژه «مجنون»،{{یادداشت|دیوانه.}} به معنای کسی است که عقل او کامل نباشد.<ref>لسان العرب، ج1، ص703، «جنن»؛ المنجد ص832، «نقص»؛ فرهنگ المحیط، ص 641.</ref> «دیوانگی» را نوعی بیماری روانی دانستهاند که فرد مبتلا به آن، توانایی مدیریت و نظارت بر رفتار خود را ندارد. دیوانگان را به دو گونه دائمی و ادواری تقسیم کردهاند. افراد عقب مانده ذهنی نیز، به دیوانه ملحق شدهاند. | واژه «مجنون»،{{یادداشت|دیوانه.}} به معنای کسی است که عقل او کامل نباشد.<ref>لسان العرب، ج1، ص703، «جنن»؛ المنجد ص832، «نقص»؛ فرهنگ المحیط، ص 641.</ref> «دیوانگی» را نوعی بیماری روانی دانستهاند که فرد مبتلا به آن، توانایی مدیریت و نظارت بر رفتار خود را ندارد. دیوانگان را به دو گونه دائمی و ادواری تقسیم کردهاند. افراد عقب مانده ذهنی نیز، به دیوانه ملحق شدهاند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
===حجة الاسلام=== | ===حجة الاسلام=== | ||
به اتفاق فقیهان شیعه بر پایه احادیث<ref>وسائل الشیعه، ج29 ص90. </ref> حج بر دیوانه | به اتفاق فقیهان شیعه بر پایه احادیث<ref>وسائل الشیعه، ج29 ص90. </ref> حج بر دیوانه واجب نیست.<ref>شرائع الاسلام ج1ص164.</ref> به باور برخی فقیهان،حج دیوانه نیز مانند [[حج کودکان|حج کودک]] درست است؛ زیرا او کمتر از کودک نیست. برخی در پاسخ، قیاس دیوانه به کودک را بیدلیل دانستهاند.<ref>ریاض المسائل، ج6، ص38.</ref> | ||
عقل از شرائط صحت حج است و احرام دیوانه صحیح نیست.<ref>ریاض المسائل ج6 ص38- 39؛ الدروس الشرعیه، ج1ص307.</ref> | |||
دیگر مذاهب اسلامی نیز به استناد روایات و اجماع<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص38؛ المغنی، ج3، ص161- 162؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص244.</ref> وجوب حج بر مجنون را به بازگشت هوشیاری و عقل او مشروط کردهاند.<ref>فقه الإسلامی وادلته، ج3، ص410- 411.</ref> حنفیان برآنند محرم شدن دیوانه از حجة الاسلام مجزی نیست. | اگر مدت هوشیاری «دیوانه ادواری»، [[مناسک حج]] و مقدمات آن را در بر نگیرد، حج بر او واجب نمیشود؛<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص543؛ العروة الوثقی، ج4، ص345؛ تحریر الوسیله، ج1، ص371.</ref> ولی اگر مدت زمان انجام حج و مقدماتش با هوشیاری وی همراه و هماهنگ باشد، حج بر وی واجب است.{{یادداشت|زیرا غیر از دیگر شرائط وجوب که دارا بود، شرط عقل را نیز دارا شده است.}}<ref>مصباح الناسک، ج1، ص17.</ref> به اتفاق فقیهان، حج گزار به هنگام احرام باید هوشیار باشد و هوشیاری پس از احرام موجب صحت حج نمیشود.<ref>مصباح الهدی، ج11، ص 244؛ تحریر الوسیله، ج1، ص 371.</ref> | ||
دیگر مذاهب اسلامی نیز به استناد روایات و اجماع<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص38؛ المغنی، ج3، ص161- 162؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص244.</ref> وجوب حج بر مجنون را به بازگشت هوشیاری و عقل او مشروط کردهاند.<ref>فقه الإسلامی وادلته، ج3، ص410- 411.</ref> حنفیان برآنند محرم شدن دیوانه از حجة الاسلام مجزی نیست.<ref name=":2">الفتاوی الهندیه، ج1، ص217- 219.</ref> از دیدگاه فقهای دیگر مذاهب، احرامِ مجنون ادواری صحیح است تنها شافعی با استدلال به عدم شایستگی مجنون برای عبادت و نیز استناد به روایت رفع قلم از مجنون، احرام دیوانه را صحیح نمیداند. او افزون بر هنگام احرام، هوشیاری را به هنگام مناسکی که محتاج قصدند از جمله وقوف در عرفات و مشعر، طواف و سعی شرط میداند.<ref>المجموع، ج7، ص20.</ref> برخی گفتهاند احرام مجنون مانند کودک غیر ممیز صحیح است ولی بیهوش را نباید کسی محرم کند درباره دیوانه ادواری نیز گفتهاند در صورت هوشیاری میتوان وی را محرم کرد.<ref>المجموع، ج7، ص20.</ref> | |||
<br /> | <br /> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۵: | ||
<br /> | <br /> | ||
=== | ===سرپرست === | ||
پدر و جدّ پدری بر دیوانه ولایت دارند. این ولایت با نبود آنان، برای وصی و با نبود وصی برای حاکم شرع و با نبود حاکم شرع، بنابر تصریح برخی، برای هر شخص مطمئن و امینِ واجد شرایط لازم، ثابت است. اگر دیوانگی پس از بلوغ عارض گردد، در اینکه پدر و جدّ پدری بر دیوانه ولایت دارند یا تنها حاکم شرع، اختلاف است.<ref>جامع عباسی، ج2، ص270؛ رساله توضیح المسائل، فیاض، ص466.</ref> | پدر و جدّ پدری بر دیوانه ولایت دارند. این ولایت با نبود آنان، برای وصی و با نبود وصی برای حاکم شرع و با نبود حاکم شرع، بنابر تصریح برخی، برای هر شخص مطمئن و امینِ واجد شرایط لازم، ثابت است. اگر دیوانگی پس از بلوغ عارض گردد، در اینکه پدر و جدّ پدری بر دیوانه ولایت دارند یا تنها حاکم شرع، اختلاف است.<ref>جامع عباسی، ج2، ص270؛ رساله توضیح المسائل، فیاض، ص466.</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۱: | ||
==بی هوش== | ==بی هوش== | ||
عموم فقیهان [[شیعه]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص41؛ مجمع المسائل، ج1، ص459.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج3، ص434؛ مغنی المحتاج، ج1، ص498.</ref> بی هوش را به دیوانه ملحق کرده و او را دارای تکلیف ندانستهاند. در باور [[مذهب شافعی|شافعیان]]، سرپرست میتواند دیوانه را مُحرم کند ولی بی هوش را نمیتواند محرم گرداند؛ زیرا او مانند بیمار بوده و چه بسا بهبود یابد.{{یادداشت|مالک، ابو یوسف و داود بر این باورند.}} در برابر، به باور [[ابوحنیفه]]، سرپرست میتواند بیهوش را مانند کودک محرم کند.{{یادداشت|دلیل او، استحسان و قیاسِ فرد بیهوش به کودک است.}}<ref>المجموع، ج7، ص20.</ref> | عموم فقیهان [[شیعه]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص41؛ مجمع المسائل، ج1، ص459.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج3، ص434؛ مغنی المحتاج، ج1، ص498.</ref> بی هوش را به دیوانه ملحق کرده و او را دارای تکلیف ندانستهاند. در باور [[مذهب شافعی|شافعیان]]، سرپرست میتواند دیوانه را مُحرم کند ولی بی هوش را نمیتواند محرم گرداند؛ زیرا او مانند بیمار بوده و چه بسا بهبود یابد.{{یادداشت|مالک، ابو یوسف و داود بر این باورند.}} در برابر، به باور [[ابوحنیفه]]، سرپرست میتواند بیهوش را مانند کودک محرم کند.{{یادداشت|دلیل او، استحسان و قیاسِ فرد بیهوش به کودک است.}}<ref>المجموع، ج7، ص20.</ref> | ||
به باور [[حنفی|حنفیان]]، احرام بیهوش پذیرفته نیست<ref name=":2" /> مگر این که در زمان هوشیاری نیت احرام را تجدید کند؛<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص383.</ref> زیرا احرام نخست او الزامآور نبوده و احرام دوم، عمل وی را تصحیح میکند.<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص383.</ref> | |||
==عقب مانده ذهنی== | ==عقب مانده ذهنی== | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۵: | ||
==حج بردگان== | ==حج بردگان== | ||
=== چیستی === | ===چیستی=== | ||
«عبد» و «رقّ»، واژههایی عربی و به معنای «برده» هستند.<ref>المصباح المنیر، ج1، ص235.</ref> برده، مردی است که از خود اختیاری نداشته و با خرید، هبه یا ارث به مِلکیّت دیگری درمیآید. به زنِ برده، در زبان عربی «اَمه» و «جاریه» و در زبان فارسی به او «کنیز» گفته میشود. فقیهان، بر پایه قرآن، کریمه «عبدا مملوکا لایقدرعلی شیء» النحل۱۶/۷۵ برده را از محجوران شمردهاند.<ref name=":1" /> | «عبد» و «رقّ»، واژههایی عربی و به معنای «برده» هستند.<ref>المصباح المنیر، ج1، ص235.</ref> برده، مردی است که از خود اختیاری نداشته و با خرید، هبه یا ارث به مِلکیّت دیگری درمیآید. به زنِ برده، در زبان عربی «اَمه» و «جاریه» و در زبان فارسی به او «کنیز» گفته میشود. فقیهان، بر پایه قرآن، کریمه «عبدا مملوکا لایقدرعلی شیء» النحل۱۶/۷۵ برده را از محجوران شمردهاند.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۸: | ||
<br /> | <br /> | ||
=== جواز و صحت حج === | ===جواز و صحت حج=== | ||
فقهای امامی بر آنند به حج رفتن مملوک با اجازه مولی جایز بلکه مستحب است.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص223؛ تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص544.</ref> هر چند از حجة الاسلام کفایت نمیکند.<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص544؛ ریاض المسائل، ج6، ص38؛ کتاب الحج (انصاری)، ص89.</ref> البته به تصریح آنان<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص545؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref>ونیز شافعیان<ref>الفقه الاسلامی وادلته، ج3، ص413؛ المجموع، ج7، ص43- 47.</ref>و حنفیان<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص181؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص264.</ref>انعقاد احرام مملوک و صحت آن، بستگی به اجازه مالک دارد تا آنجا که مولا میتواند احرام بدون اذن مملوک خود را فسخ نماید و در صورت اذن به بنده هم تا پیش از احرام او حق رجوع دارد. مهمترین دلیل در این باره افزون بر آیه ۷۵نحل/۱۶، اجماع فقها و روایات است.<ref>الخلاف، ج2، ص380؛ جامع المدارک، ج2، ص259ـ258.</ref> معدودی از فقهای امامی اشتراط اذن مولا در صحت حج مملوک را تنها در مواردی که ادای حج با حقوق مولا در تعارض باشد پذیرفتهاند و در غیر آن. مانند آنجا که مولی سفارش کند مملوک وی با فردی حجگزار همراهی کند، شرط بودن اذن مولا را قبول ندارند<ref>جامع المدارک، ج2، ص260.</ref> برخی حنابله حج بنده بدون اجازه مولا را نیزصحیح میدانند.<ref>الکافی فی فقه، ج1، ص468.</ref> | فقهای امامی بر آنند به حج رفتن مملوک با اجازه مولی جایز بلکه مستحب است.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص223؛ تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص544.</ref> هر چند از حجة الاسلام کفایت نمیکند.<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص544؛ ریاض المسائل، ج6، ص38؛ کتاب الحج (انصاری)، ص89.</ref> البته به تصریح آنان<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص545؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref>ونیز شافعیان<ref>الفقه الاسلامی وادلته، ج3، ص413؛ المجموع، ج7، ص43- 47.</ref>و حنفیان<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص181؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص264.</ref>انعقاد احرام مملوک و صحت آن، بستگی به اجازه مالک دارد تا آنجا که مولا میتواند احرام بدون اذن مملوک خود را فسخ نماید و در صورت اذن به بنده هم تا پیش از احرام او حق رجوع دارد. مهمترین دلیل در این باره افزون بر آیه ۷۵نحل/۱۶، اجماع فقها و روایات است.<ref>الخلاف، ج2، ص380؛ جامع المدارک، ج2، ص259ـ258.</ref> معدودی از فقهای امامی اشتراط اذن مولا در صحت حج مملوک را تنها در مواردی که ادای حج با حقوق مولا در تعارض باشد پذیرفتهاند و در غیر آن. مانند آنجا که مولی سفارش کند مملوک وی با فردی حجگزار همراهی کند، شرط بودن اذن مولا را قبول ندارند<ref>جامع المدارک، ج2، ص260.</ref> برخی حنابله حج بنده بدون اجازه مولا را نیزصحیح میدانند.<ref>الکافی فی فقه، ج1، ص468.</ref> | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۸: | ||
در صورتی که مولا قبل از شروع به اعمال حج از اذن خود بر گردد و برده از آن بی اطلاع باشد، برخی به دلیل احادیث<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص432.</ref> قائل به صحت احرام برده هستند<ref>جامع المدارک، ج2، ص2661؛ العروة الوثقی، ج4، ص355.</ref> و برخی به دلیل اینکه اختیار برده در آغاز و پایان کار دست مولاست<ref>تعالیق مبسوطه علی العروة الوثقی، ج8، ص65.</ref> قائل به جواز نقض احرام برده از سوی مولا شدهاند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref> رجوع مولی از اذن قبل از تلبس به عمل بود، ولی برده بدان آگاه نبود احرامش درست است.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص327.</ref> | در صورتی که مولا قبل از شروع به اعمال حج از اذن خود بر گردد و برده از آن بی اطلاع باشد، برخی به دلیل احادیث<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص432.</ref> قائل به صحت احرام برده هستند<ref>جامع المدارک، ج2، ص2661؛ العروة الوثقی، ج4، ص355.</ref> و برخی به دلیل اینکه اختیار برده در آغاز و پایان کار دست مولاست<ref>تعالیق مبسوطه علی العروة الوثقی، ج8، ص65.</ref> قائل به جواز نقض احرام برده از سوی مولا شدهاند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref> رجوع مولی از اذن قبل از تلبس به عمل بود، ولی برده بدان آگاه نبود احرامش درست است.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص327.</ref> | ||
=== حجة الاسلام === | ===حجة الاسلام=== | ||
فقها به استناد آیه کریمه «عبدا مملوکا لایقدرعلی شیء» النحل۱۶/۷۵ مملوک یا برده را از محجورین شمردهاند.<ref name=":1">زبدة البیان، ص491؛ کنز العرفان، ج2، ص111.</ref> همچنین به اتفاق فقهای امامی<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص544؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۴۱؛ العروة الوثقی، ج4، ص353.</ref> و به تصریح شماری از اهل سنت<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص244.</ref> آزادی وحریت از شرائط وجوب حج است و حجة الاسلام بر بردگان واجب نیست. مستند آنان در این باره افزون بر اجماع روایاتی<ref>الکافی، ج4، ص266.</ref> است که بردگان را از انجام حج معاف کرده است<ref>براهین الحج للفقهاء و الحجج، ص69؛ کتاب الحج (قمی)، ج1، ص69.</ref> | فقها به استناد آیه کریمه «عبدا مملوکا لایقدرعلی شیء» النحل۱۶/۷۵ مملوک یا برده را از محجورین شمردهاند.<ref name=":1">زبدة البیان، ص491؛ کنز العرفان، ج2، ص111.</ref> همچنین به اتفاق فقهای امامی<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص544؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۴۱؛ العروة الوثقی، ج4، ص353.</ref> و به تصریح شماری از اهل سنت<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص244.</ref> آزادی وحریت از شرائط وجوب حج است و حجة الاسلام بر بردگان واجب نیست. مستند آنان در این باره افزون بر اجماع روایاتی<ref>الکافی، ج4، ص266.</ref> است که بردگان را از انجام حج معاف کرده است<ref>براهین الحج للفقهاء و الحجج، ص69؛ کتاب الحج (قمی)، ج1، ص69.</ref> | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۸: | ||
=== آزادی میان مناسک === | ===آزادی میان مناسک=== | ||
فقهای امامی به استناد روایات<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص5؛ الاستبصار، ج2، ص147؛ المحاسن، ص66.</ref>بر آنند چنانچه مملوک حج گزار پیش از وقوف در مشعر، آزاد گردد حج او از حجة الاسلام کفایت میکند<ref>ریاض المسائل، ج6، ص19؛ جامع المدارک، ج2، ص260.</ref>البته به تصریح برخی این اجزاء در صورتی است که حجی که به جا آورده با وظیفه او در حجة الاسلام مطابق باشد از این رو اگر بردهای آفاقی که وظیفه اش حج تمتّع است پس از احرام به حج قران وافراد درعرفات آزاد گردد باید به حج تمتّع عدول کند و در غیر این صورت حجش از حجة الاسلام کفایت نمیکند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref> | فقهای امامی به استناد روایات<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص5؛ الاستبصار، ج2، ص147؛ المحاسن، ص66.</ref>بر آنند چنانچه مملوک حج گزار پیش از وقوف در مشعر، آزاد گردد حج او از حجة الاسلام کفایت میکند<ref>ریاض المسائل، ج6، ص19؛ جامع المدارک، ج2، ص260.</ref>البته به تصریح برخی این اجزاء در صورتی است که حجی که به جا آورده با وظیفه او در حجة الاسلام مطابق باشد از این رو اگر بردهای آفاقی که وظیفه اش حج تمتّع است پس از احرام به حج قران وافراد درعرفات آزاد گردد باید به حج تمتّع عدول کند و در غیر این صورت حجش از حجة الاسلام کفایت نمیکند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref> | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۹۰: | ||
برخی از فقها گفتهاند، کفایت چنین حج بنده آزاد شده مشروط به استطاعت پیش و پس از آزادی است و در حج تمتّع باید قربانی کند و بدون از سرگرفتن احرام تنها نیت احرام را تجدید کند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref> برخی با توجه به اینکه رقیت با دارائی قابل جمع نیست گفتهاند در مورد عبد نیازی به استطاعت مالیه نیست و تنها استطاعت بدنی کفایت میکند و اطلاق نصوص موید بینیازی مملوک از استطاعت مالیه است. برخی از فقها گفتهاند، استطاعت کنونی کفایت میکند<ref>العروة الوثقی، ج4، ص354.</ref> و واجب است برده آزاد شده مناسک حج را به جای آورد و درصورت سرپیچی حج بر وی مستقر است و باید آن را به جای آورد.<ref>ریاض المسائل، ج6، ص41.</ref> برخی افزودهاند، حال چنین بردهای مانند حج بذلی است که جای استطاعت مالی حج گزار را پر میکند.<ref>جامع المدارک، ج2، ص260.</ref> | برخی از فقها گفتهاند، کفایت چنین حج بنده آزاد شده مشروط به استطاعت پیش و پس از آزادی است و در حج تمتّع باید قربانی کند و بدون از سرگرفتن احرام تنها نیت احرام را تجدید کند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص308.</ref> برخی با توجه به اینکه رقیت با دارائی قابل جمع نیست گفتهاند در مورد عبد نیازی به استطاعت مالیه نیست و تنها استطاعت بدنی کفایت میکند و اطلاق نصوص موید بینیازی مملوک از استطاعت مالیه است. برخی از فقها گفتهاند، استطاعت کنونی کفایت میکند<ref>العروة الوثقی، ج4، ص354.</ref> و واجب است برده آزاد شده مناسک حج را به جای آورد و درصورت سرپیچی حج بر وی مستقر است و باید آن را به جای آورد.<ref>ریاض المسائل، ج6، ص41.</ref> برخی افزودهاند، حال چنین بردهای مانند حج بذلی است که جای استطاعت مالی حج گزار را پر میکند.<ref>جامع المدارک، ج2، ص260.</ref> | ||
=== حج نذری === | ===حج نذری=== | ||
نذر حج از سوی برده با اذن سرپرست وی درست است. چون حج نذرشده مشروط به زاد وراحله نیست<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص93.</ref>واجازه مولی پس از انعقاد صیغه نذر نمیتواند آن را تصحیح کند؛ چه افزون برکریمه عبد مملوک لایقدرعلی شئی، صحت چنین نذری در روایات نفی شده و «لا» نافیه برای نفی جنس است واگر حمل برنفی جنس نشود باید به نزدیکترین مجاز حمل شود که نفی صحت باشد؛ و نذر مملوک از عمومات وفای به نذر تخصیص خورده است.<ref>الروضة البهیه، ج3، ص35-37.</ref> اگر مملوک با اذن مولی نذر کند به حج برود و زمان آن معلوم باشد گفته شده مولی نمیتواند آن را فسخ کرده و بایستی هزینه زائد برمعمول مملوک را بپردازد؛ و اگر زمان نذر مطلق باشد ویا برده به نذر معین رفتارنکند مالک وی میتواند از اذن خود برگردد.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص309.</ref> | نذر حج از سوی برده با اذن سرپرست وی درست است. چون حج نذرشده مشروط به زاد وراحله نیست<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص93.</ref>واجازه مولی پس از انعقاد صیغه نذر نمیتواند آن را تصحیح کند؛ چه افزون برکریمه عبد مملوک لایقدرعلی شئی، صحت چنین نذری در روایات نفی شده و «لا» نافیه برای نفی جنس است واگر حمل برنفی جنس نشود باید به نزدیکترین مجاز حمل شود که نفی صحت باشد؛ و نذر مملوک از عمومات وفای به نذر تخصیص خورده است.<ref>الروضة البهیه، ج3، ص35-37.</ref> اگر مملوک با اذن مولی نذر کند به حج برود و زمان آن معلوم باشد گفته شده مولی نمیتواند آن را فسخ کرده و بایستی هزینه زائد برمعمول مملوک را بپردازد؛ و اگر زمان نذر مطلق باشد ویا برده به نذر معین رفتارنکند مالک وی میتواند از اذن خود برگردد.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص309.</ref> | ||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۶: | ||
اگر برده ماذون حج خود را پیش از مشعر به جماع فاسد کند مانند انسان آزاد باید آن را تمام و قضای آن را به جای آورد. بیشتر فقها به استناد صحیحه حریز برآنند، مولی به جز کفاره صید باید کفاره بدنه (شتر) را بپردازد. نیز مولی باید وسیله قضای حج را برای وی فراهم آورد زیرا قضا عقوبت نیست و مانند انجام حجِ اول است.<ref>مستمسک العروة الوثقی، ج1، ص61.</ref> برخی فقهای امامی برآنند که حج فاسدِ بندهِ غیرماذون قضا ندارد زیرا احرام وی باطل است و در حج فاسد بنده ماذون و مولی باید به بنده ای که حج مأذون را فاسد کرده اجازه دهد آن را جبران کند و بنده میان فدیه وروزه مخیراست.<ref>الخلاف، ج1، ص425.</ref> برخی دیگر بر آنند که اگر برده به اجازه مولی شکار کرده یا با اجازه وی محرم شده باید به جای بنده کفاره دهد<ref>المقنعه، ص439.</ref> برخی در این مسئله قائل به تفصیل شده و گفتهاند که اگر این احرام و نیز ارتکاب محرمات توسط بنده با اجازه مولی باشد، بنده باید کفاره بپردازد و اگر بدون اجازه وی بوده باید روزه بگیرد و فدیه ساقط است. اگر مولی فدا را به بنده اش هدیه داد قربانی میکند و اگر بنده پیش از انجام روزه درگذشت مولی به جایش اطعام میکند. مالک در هدی و قربانی، میتواند به جای برده قربانی کند و میتواند به وی فرمان دهد روزه بگیرد ولی نمیتواند برده را مجبور به روزه گرفتن کند.<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص546.</ref> برخی از معاصران بخاطر جمع بین روایات گفتهاند کفاره صید را خود بنده ماذون میپردازد وکفاره غیرصید را مولای وی، مآخذ آن جمع بین اخبار است.<ref>دلیل الناسک، ج1، ص18 -19.</ref> | اگر برده ماذون حج خود را پیش از مشعر به جماع فاسد کند مانند انسان آزاد باید آن را تمام و قضای آن را به جای آورد. بیشتر فقها به استناد صحیحه حریز برآنند، مولی به جز کفاره صید باید کفاره بدنه (شتر) را بپردازد. نیز مولی باید وسیله قضای حج را برای وی فراهم آورد زیرا قضا عقوبت نیست و مانند انجام حجِ اول است.<ref>مستمسک العروة الوثقی، ج1، ص61.</ref> برخی فقهای امامی برآنند که حج فاسدِ بندهِ غیرماذون قضا ندارد زیرا احرام وی باطل است و در حج فاسد بنده ماذون و مولی باید به بنده ای که حج مأذون را فاسد کرده اجازه دهد آن را جبران کند و بنده میان فدیه وروزه مخیراست.<ref>الخلاف، ج1، ص425.</ref> برخی دیگر بر آنند که اگر برده به اجازه مولی شکار کرده یا با اجازه وی محرم شده باید به جای بنده کفاره دهد<ref>المقنعه، ص439.</ref> برخی در این مسئله قائل به تفصیل شده و گفتهاند که اگر این احرام و نیز ارتکاب محرمات توسط بنده با اجازه مولی باشد، بنده باید کفاره بپردازد و اگر بدون اجازه وی بوده باید روزه بگیرد و فدیه ساقط است. اگر مولی فدا را به بنده اش هدیه داد قربانی میکند و اگر بنده پیش از انجام روزه درگذشت مولی به جایش اطعام میکند. مالک در هدی و قربانی، میتواند به جای برده قربانی کند و میتواند به وی فرمان دهد روزه بگیرد ولی نمیتواند برده را مجبور به روزه گرفتن کند.<ref>تحریر الاحکام الشرعیه، ج1، ص546.</ref> برخی از معاصران بخاطر جمع بین روایات گفتهاند کفاره صید را خود بنده ماذون میپردازد وکفاره غیرصید را مولای وی، مآخذ آن جمع بین اخبار است.<ref>دلیل الناسک، ج1، ص18 -19.</ref> | ||
=== کفارات برده در حج === | ===کفارات برده در حج=== | ||
برخی فقهای امامی قائلند اگر برده کاری که موجب کفارات (قربانی کردن) است انجام دهد به دلیل اصل، کفاره نه بر مولایش واجب است و نه بر برده و نیز بنده نمیتواند روزه بگیرد ونه قربانی کند؛ زیرا تصرف در مال غیر است. برخی دیگر، کفارات عبدی که با اجازه مولی محرم شده را بر عهده مولای وی میدانند.<ref>الکافی، ج4، ص304؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص382.</ref> در صورت فساد حج توسط بنده قبل از وقوف به مشعر کفاره بر عهده مولا است و این حکم شامل برده آزاد شده بعد از فساد قبل از وقوف به مشعر نیز میشود.<ref>جامع المسائل، ج2، ص194.</ref> | برخی فقهای امامی قائلند اگر برده کاری که موجب کفارات (قربانی کردن) است انجام دهد به دلیل اصل، کفاره نه بر مولایش واجب است و نه بر برده و نیز بنده نمیتواند روزه بگیرد ونه قربانی کند؛ زیرا تصرف در مال غیر است. برخی دیگر، کفارات عبدی که با اجازه مولی محرم شده را بر عهده مولای وی میدانند.<ref>الکافی، ج4، ص304؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص382.</ref> در صورت فساد حج توسط بنده قبل از وقوف به مشعر کفاره بر عهده مولا است و این حکم شامل برده آزاد شده بعد از فساد قبل از وقوف به مشعر نیز میشود.<ref>جامع المسائل، ج2، ص194.</ref> | ||