عبدالله بن عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۶: خط ۴۶:


====در زمان معاویه====
====در زمان معاویه====
عبدالله رخدادهای پس از مرگ عثمان و جدال بر سر خلافت را فتنه می‌دانست و مدعی بود که در فتنه از کسی حمایت نمی‌کند و پشت سر هر که پیروز گردد، نماز می‌گزارد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> شواهد تاریخی نشان می‌دهند که این رویکرد سیاسی را تا پایان زندگی ادامه داد. بر پایه همین دیدگاه، پس از شهادت علی(ع) با معاویه بیعت کرد؛ ولی از برخی گفته‌هایش برمی‌آید که با منش شاهانه او موافق نبود.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref> نیز برخی منابع از او در نکوهش معاویه روایت‌هایی نقل کرده‌اند.<ref>وقعة صفین، ص۲۱۷-۲۱۸.</ref> گزارش شده که به سال ۴۹ق. در نبرد قسطنطنیه که یزید بن معاویه نیز حاضر بود، شرکت داشت.<ref>الکامل، ج۳، ص۴۵۸-۴۵۹.</ref> او از عملکرد زیاد بن ابیه، والی معاویه در کوفه، انتقاد می‌کرد و مرگ او را از خدا می‌خواست.<ref>الکامل، ج۳، ص۴۹۳.</ref>
عبدالله رخدادهای پس از مرگ عثمان و جدال بر سر خلافت را فتنه می‌دانست و مدعی بود که در فتنه از کسی حمایت نمی‌کند و پشت سر هر که پیروز گردد، نماز می‌گزارد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> شواهد تاریخی نشان می‌دهند که این رویکرد سیاسی را تا پایان زندگی ادامه داد. بر پایه همین دیدگاه، پس از شهادت علی(ع) با معاویه بیعت کرد؛ ولی از برخی گفته‌هایش برمی‌آید که با منش شاهانه او موافق نبود.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref> نیز برخی منابع از او در نکوهش معاویه روایت‌هایی نقل کرده‌اند.<ref>وقعة صفین، ص۲۱۷-۲۱۸.</ref> گزارش شده که به سال ۴۹ق. در [[نبرد قسطنطنیه]] که [[یزید بن معاویه]] نیز حاضر بود، شرکت داشت.<ref>الکامل، ج۳، ص۴۵۸-۴۵۹.</ref> او از عملکرد [[زیاد بن ابیه]]، والی معاویه در [[کوفه]]، انتقاد می‌کرد و مرگ او را از خدا می‌خواست.<ref>الکامل، ج۳، ص۴۹۳.</ref>


عبدالله بن عمر نخست از مخالفان خلافت یزید بود.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۸.</ref> هنگامی که معاویه در مدینه برای یزید از وی بیعت خواست، او نپذیرفت و همراه حسین بن علی(ع)، عبدالرحمن بن ابی‌بکر و عبدالله بن زبیر مدینه را به سوی مکه ترک کرد.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۳۶.</ref> معاویه در پی آنان برای مذاکره به مکه رفت. او در پاسخ معاویه گفت: خواه مردم با یزید بیعت کنند یا نکنند، گوشه می‌گیرم و به عبادت می‌پردازم. به هر چه مسلمانان رضایت دهند، من نیز راضی خواهم بود. بدین گونه، معاویه او را رها کرد.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۴۰.</ref> گفته‌اند که معاویه 100000 درهم برایش فرستاد و از وی برای بیعت با یزید دعوت کرد. او گفت: معاویه همین را از من می‌خواست. در این صورت، دین خود را ارزان می‌فروشم.<ref>المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۴۹۲.</ref> اما هنگام بیعت با یزید گفت: اگر در آن خیری باشد، خشنودم و اگر بلایی باشد، صبر می‌کنم.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۶۴.</ref>
عبدالله بن عمر نخست از مخالفان خلافت یزید بود.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۸.</ref> هنگامی که معاویه در مدینه برای یزید از وی بیعت خواست، او نپذیرفت و همراه [[حسین بن علی(ع)]]، [[عبدالرحمن بن ابی‌بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] مدینه را به سوی مکه ترک کرد.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۳۶.</ref> معاویه در پی آنان برای مذاکره به مکه رفت. او در پاسخ معاویه گفت: خواه مردم با یزید بیعت کنند یا نکنند، گوشه می‌گیرم و به عبادت می‌پردازم. به هر چه مسلمانان رضایت دهند، من نیز راضی خواهم بود. بدین گونه، معاویه او را رها کرد.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۴۰.</ref> گفته‌اند که معاویه 100000 [[درهم]] برایش فرستاد و از وی برای بیعت با یزید دعوت کرد. او گفت: معاویه همین را از من می‌خواست. در این صورت، دین خود را ارزان می‌فروشم.<ref>المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۴۹۲.</ref> اما هنگام بیعت با یزید گفت: اگر در آن خیری باشد، خشنودم و اگر بلایی باشد، صبر می‌کنم.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۶۴.</ref>


معاویه بر بستر مرگ، خطاب به یزید، ابن عمر را شخصیتی نیکو خواند که از مردم سخت می‌هراسد و به اطاعت و عبادت خداوند انس گرفته و ترک دنیا کرده و سیره پدرش را در پیش گرفته است.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref>  
معاویه بر بستر مرگ، خطاب به یزید، ابن عمر را شخصیتی نیکو خواند که از مردم سخت می‌هراسد و به اطاعت و عبادت خداوند انس گرفته و ترک دنیا کرده و سیره پدرش را در پیش گرفته است.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref>


====در زمان یزید====
====در زمان یزید====
۱٬۲۰۴

ویرایش