پرش به محتوا

حجابت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۵۸۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۰
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:کلید کعبه (سده هشتم قمری).jpg|بندانگشتی|یکی از کهن‌ترین کلید‌های موجود کعبه، که در سال ۷۶۵ق. ساخته شده و در متحف الفن الأسلامی در قاهره نگهداری می‌شود. یکی از وظایف منصب حجابتِ کعبه، کلیدداری خانه خدا است.]]
'''حجابت'''، پرده‌داری و کلیدداری [[کعبه]] است، که به عنوان یک منصب به فردی واگزار می‌شد و در طول تاریخ وظایفی مانند خدمت‌گزاری، دربانی و گاه خبررسانی داشته است.
'''حجابت'''، پرده‌داری و کلیدداری [[کعبه]] است، که به عنوان یک منصب به فردی واگزار می‌شد و در طول تاریخ وظایفی مانند خدمت‌گزاری، دربانی و گاه خبررسانی داشته است.


خط ۷: خط ۸:


اصطلاح «ولایة البیت» نیز، در اشعار [[جاهلیت]] به معنای حجابت به کار رفته است.<ref>الاصابه، ج4، ص444.</ref> این اصطلاح، در ادبیات قرآنی<ref group="یادداشت">{{آیه|وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}} و چه چيزى مانع آنان است كه خدا عذابشان نكند، در حالى كه [مردم مؤمن را] از ورود به مسجدالحرام [و عبادت در آن] با آنكه متولّيان آن نيستند، بازمى دارند؛ متولّيانِ [شايسته و واقعىِ ] اين [مكان مقدس] فقط پرهيزكارانند، ولى بيشتر مشركان نمى دانند [كه تولّيت آنجا شايستۀ آنان نيست.]</ref><ref>سوره انفال(۸)، آیه ۳۴.</ref> به معنای حق اجازه یا جلوگیری از ورود زائران به [[مسجدالحرام]] است که از مشرکان سلب و تنها در اختیار پرهیزکاران نهاده شده است.<ref>المیزان، ج9، ص72.</ref>
اصطلاح «ولایة البیت» نیز، در اشعار [[جاهلیت]] به معنای حجابت به کار رفته است.<ref>الاصابه، ج4، ص444.</ref> این اصطلاح، در ادبیات قرآنی<ref group="یادداشت">{{آیه|وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}} و چه چيزى مانع آنان است كه خدا عذابشان نكند، در حالى كه [مردم مؤمن را] از ورود به مسجدالحرام [و عبادت در آن] با آنكه متولّيان آن نيستند، بازمى دارند؛ متولّيانِ [شايسته و واقعىِ ] اين [مكان مقدس] فقط پرهيزكارانند، ولى بيشتر مشركان نمى دانند [كه تولّيت آنجا شايستۀ آنان نيست.]</ref><ref>سوره انفال(۸)، آیه ۳۴.</ref> به معنای حق اجازه یا جلوگیری از ورود زائران به [[مسجدالحرام]] است که از مشرکان سلب و تنها در اختیار پرهیزکاران نهاده شده است.<ref>المیزان، ج9، ص72.</ref>
==حجابتِ دربار بزرگان==
حجابت، یکی از منصب‌های با اهمیتِ دربار پادشاهان و اشراف بوده است.<ref>تاریخ خلیفه، ص141؛ المحبر، ص259؛ صبح الاعشی، ج5، ص296.</ref> نمونه‌هایی از استفاده از حاجب به معنای کارگزار دربار اشراف و بزرگان در دوره نخست ظهور اسلام در مدینه و سپس پایتخت‌های دیگر خلافت اسلامی<ref>صبح الاعشی، ج5، ص423.</ref> و در زمان خلفای پس از حضرت محمد(ص)<ref>الطبقات، ج3، ص237؛ تاریخ الطبری، ج4، ص187، 189؛ الاصابه، ج6، ص546.</ref> توسط بردگان<ref>المحبر، ص258ـ259؛ صبح الاعشی، ج5، ص422-423.</ref> به چشم می‌خورد.
===در دوره خلفا===
حاجب در دوره [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به عنوان خدمت‌گزار،<ref>الطبقات، ج3، ص237؛ تاریخ الطبری، ج4، ص187، 189؛ الاصابه، ج6، ص546.</ref> دربان و هوادار<ref>الطبقات، ج3، ص218؛ المعرفة و التاریخ، ج2، ص474؛ انساب الاشراف، ج10، ص340.</ref> و گاه خبررسان<ref>صبح الاعشی، ج5، ص422.</ref> ایفای نقش می‌کرد. گاهی نیز از نفوذ اجتماعی خود به نفع مصالح شخصی سوء استفاده می‌کرد.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص139.</ref>
حاجب، در دوره [[عثمان بن عفان|عثمان]] با ارتقای رتبه، گاه به عنوان فرستاده ویژه خلیفه خدمت می‌کرد و برای پی‌گیری شکایت‌های مردم از والیان، به آن محل اعزام می‌شد.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص171.</ref> حاجب از راه نامه‌نگاری خلیفه را در جریان اوضاع حکمرانان قرار می‌داد.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص15.</ref> گاهی خمس را برای وی ارسال می‌کرد<ref>البدایه و النهایه، ج6، ص350.</ref> و مهر مخصوص خلیفه را نیز در اختیار داشت.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص181.</ref>
حجابت در دوره [[امام علی(ع)]] در نقش دربان،<ref>نک: مقاتل الطالبیین، ص20؛ البدایة و النهایه، ج9، ص132.</ref> خدمتگزار<ref>الغارات، ج1، ص106؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص211؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص643.</ref> و صاحب نفوذ در بیت المال<ref>الغارات، ج1، ص55ـ57.</ref> بر عهده قنبر بود.<ref>تاریخ دمشق، ج49، ص291؛ صبح الاعشی، ج5، ص423.</ref>
در دوره کوتاه خلافت [[امام حسن(ع)]] نیز حجابت را بر عهده سالم یا قنبر دانسته‌اند<ref>التنبیه و الاشراف، ص261.</ref> و برخی وجود چنین منصبی را در آن زمان انکار کرده‌اند.<ref>صبح الأعشی، ج3، ص296.</ref>
برخی از اشراف یا بزرگان قوم نیز برای خود حاجبانی داشتند؛ برای نمونه، «ذکوان» را به عنوان حاجب [[عایشه]] معرفی کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج8، ص60؛ البدایة و النهایه، ج8، ص93.</ref>
===در دوره اومیان===
با آغاز حکومت [[بنی‌امیه|امویان]] و تبدیل دارالخلافه به دارالسلطنه، منصب حجابت گسترش یافته و از تشکیلات بزرگی برخوردار شد.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص116؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص358-360 و برای آگاهی بیشتر نک: EI (The Encyclopaedia of Islam), hadjib.</ref> برای نخستین بار در زمان حکمرانی عبدالملک بن مروان (۲۶-۸۶ق) به پرده‌داری پادشاهان نیز، «حجابت» گفته شد.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص20.</ref>
===در دوره عباسیان===
در دوره [[بنی‌عباس|عباسیان]] روحیه اشرافیت و کناره‌گیری از رعیت به تدریج موجب شد حاجب از یک دربان، به واسطه‌ای میان دولت و ملت ارتقا یابد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص358-360.</ref> در دوره موفق عباسی (م.۲۷۸ق) لقب «حاجب الحجاب» پدیدار شد<ref>نک: شذرات‌الذهب، ج4، ص190؛ الاعلام، ج3، ص341.</ref> که نشان از تشکیلات بزرگ حجابت دارد و برای مقتدر عباسی (م.۳۲۰ق) هفتصد حاجب ذکر کرده‌اند.<ref>البدایة و النهایه، ج10، ص100؛ صبح الاعشی، ج4، ص20.</ref>


==حجابت کعبه==
==حجابت کعبه==
خط ۷۸: خط ۵۹:


با تسلط خزاعه بر منصب حجابت، بت‌پرستی در مکه رواج یافت. عمرو بن لُحَی در سفری که به شام داشت با مشاهده بت‌پرستی و استشفای از بتان، برخی از آن بت‌ها را برگرفته و در اطراف کعبه قرار داد. مکیان نیز بنا بر عادت پیشین خود در تقدیس سنگ‌ها، این بار به تقدیس بتان روی آوردند.<ref>الاصنام، ص8؛ المنمق، ص288؛ قس: الاعلام، ج5، ص84.</ref> بنی‌اسماعیل در زمان نضر بن کنانه هفتمین نواده عدنان، خزاعیان را از مکه بیرون کردند؛<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص271ـ272؛ المسالک و الممالک، ج1، ص384-388؛ معجم البلدان، ج5، ص186.</ref> ولی گویا دیری نپایید که خزاعیان بازگشته و چون بیشتر بنی‌اسماعیل در خارج از مکه ساکن بودند، نضر بن کنانه تاب مقابله در برابر آن‌ها نیاورد و سرانجام از میان دو منصب حجابت و [[سقایت]]، تنها به سقایت بسنده کرد.<ref>تاریخ بلعمی، ج3، ص7.</ref> قبیله خزاعه، به مدت سیصد سال حاجبان کعبه بودند.<ref>مروج الذهب، ج2، ص32.</ref>
با تسلط خزاعه بر منصب حجابت، بت‌پرستی در مکه رواج یافت. عمرو بن لُحَی در سفری که به شام داشت با مشاهده بت‌پرستی و استشفای از بتان، برخی از آن بت‌ها را برگرفته و در اطراف کعبه قرار داد. مکیان نیز بنا بر عادت پیشین خود در تقدیس سنگ‌ها، این بار به تقدیس بتان روی آوردند.<ref>الاصنام، ص8؛ المنمق، ص288؛ قس: الاعلام، ج5، ص84.</ref> بنی‌اسماعیل در زمان نضر بن کنانه هفتمین نواده عدنان، خزاعیان را از مکه بیرون کردند؛<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص271ـ272؛ المسالک و الممالک، ج1، ص384-388؛ معجم البلدان، ج5، ص186.</ref> ولی گویا دیری نپایید که خزاعیان بازگشته و چون بیشتر بنی‌اسماعیل در خارج از مکه ساکن بودند، نضر بن کنانه تاب مقابله در برابر آن‌ها نیاورد و سرانجام از میان دو منصب حجابت و [[سقایت]]، تنها به سقایت بسنده کرد.<ref>تاریخ بلعمی، ج3، ص7.</ref> قبیله خزاعه، به مدت سیصد سال حاجبان کعبه بودند.<ref>مروج الذهب، ج2، ص32.</ref>
===قصی بن کلاب و بنی‌الدار===
===قصی بن کلاب و بنی‌عبدالدار ===


دومین تلاش بنی‌اسماعیل برای گرفتن منصب حجابت به رهبری قُصَی انجام شد. او پانزدهمین نواده عدنان و نام اصلیش زید بود.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص117؛ المعارف، ص70.</ref> او که با دختر حلیل بن حبشیه رئیس وقت خزاعه و کلیددار کعبه<ref>السیرة النبویه، ج1، ص117.</ref> ازدواج کرده بود،<ref>الطبقات، ج1، ص56؛ تاریخ الطبری، ج2، ص255.</ref> پس از درگذشت حلیل دعوی حجابت کرد. در چگونگی آن سه روایت وجود دارد:
دومین تلاش بنی‌اسماعیل برای گرفتن منصب حجابت به رهبری قُصَی بن کلاب انجام شد. او پانزدهمین نواده عدنان و نام اصلیش زید بود.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص117؛ المعارف، ص70.</ref> او که با دختر حلیل بن حبشیه، رئیس وقت خزاعه و کلیددار کعبه<ref>السیرة النبویه، ج1، ص117.</ref> ازدواج کرده بود،<ref>الطبقات، ج1، ص56؛ تاریخ الطبری، ج2، ص255.</ref> پس از درگذشت حلیل دعوی حجابت کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص55ـ56؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص239؛ تاریخ الطبری، ج2، ص256.</ref>


#وی - احتمالاً بر اساس وصیت حلیل نسبت به جانشینی وی<ref>السیرة النبویه، ج1، ص118؛ الطبقات، ج1، ص56؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص239.</ref>- نخست با برادرش زهرة بن کلاب و مردان بنی کنانه و قریش و سپس با برادر ناتنی‌اش رزاح بن ربیعه از سران قبیله قضاعه گفت‌وگو کرد و زهره و قضاعه که پیشتر حمایت خود را اعلام داشته بودند<ref>الطبقات، ج1، ص56؛ المنمق، ص82-83.</ref> به همراه بنی اسماعیل به یاری وی برخاستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص117-118؛ الطبقات، ج1، ص56؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص238.</ref> سپس به جنگ با صوفه رفته و آن‌ها را شکست می‌دهد<ref>السیرة النبویه، ج1، ص123؛ الطبقات، ج1، ص56.</ref> و بدین ترتیب یکی از متحدان خزاعه<ref>المنمق، ص81، 83.</ref> را از میان برداشت. پس از آنها این حق به بنی سعد بن زیاد از آل صفوان و به نقلی ابوسیارة واگذار شد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص119-120؛ تاریخ الطبری، ج2، ص259؛ مروج الذهب، ج2، ص30.</ref> با شکست ایشان اینک نوبت به خزاعه و بنی بکر رسید. در این زمان خزاعه نیز به همان سرنوشت جرهمیان دچار آمده و بسیاری از ایشان در اثر قحطی و مشکلات زندگی مجبور به مهاجرت به ظهران گردیدند.<ref>المنمق، ص285-286.</ref> قصی در جنگ سختی با ایشان، پیروزی نسبی را به چنگ می‌آورد و در جریان حکمیت یعمر بن عوف، ولایت بر مکه و حجابت کعبه به وی واگذار می‌گردد و قصی و هم‌پیمانانش بر خلاف خزاعیان از پرداخت دیه کشتگان معاف می‌شوند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص123-124؛ الطبقات، ج1، ص57؛ تاریخ الطبری، ج2، ص257-258.</ref>
در زمان قصی چندین دستیار حاجب برای پاسداری از کعبه تعیین شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص239.</ref> پس از قصی، نوبت به فرزند وی عبدالدار و سپس پسرش عثمان و پس از او نوادگانش عبدالعُزی بن عثمان، أبی طلحه عبدالله بن عبدالعُزی و طلحة بن ابی طلحة می‌رسد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص59.</ref> عبدالدار برادر بزرگ‌تر عبد مناف جد اعلای حضرت محمد(ص) به شمار می‌رود و با وجود ضعف عقلانی<ref>المنمق، ص390؛ المحبر، ص379.</ref> و برتری عبد مناف<ref>البدایة و النهایه، ج2، ص209.</ref> این منصب به او داده شد.<ref>المنمق، ص188.</ref> برخی سبب آن را، علاقه زیاد قصی به او و نخست‌زاده بودنِ وی دانسته‌اند.<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص259؛ انساب الاشراف، ج1، ص59.</ref>
#ابن سعد (-۲۳۰ق) به جریان معامله منصب حجابت اشاره نموده است. در این جریان قصی، منصب حجابت را در عوض سبوح می از محترش (مخترش<ref>المنمق، ص285-286.</ref>) بن حلیل جانشین پدر که اینک از سرپیچی خزاعه از دستوراتش ناخرسند بود، می‌خرد<ref>الطبقات، ج1، ص56.</ref> و بدین ترتیب جنگی رخ نمی‌دهد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص56.</ref> طبق این روایت حلیل در زمان حیات خود کلید را در اختیار دخترش گذارده بود و مخترش و گاه قصی کعبه را باز و بسته می‌کردند. پس از مرگ حلیل، مخترش کلید کعبه را در اختیار می‌گیرد لیک به درخواست قصی یا با بذل مال و مقداری شراب از سوی وی، آن را در اختیار قصی قرار می‌دهد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص55؛ مروج الذهب، ج2، ص32.</ref> در روایتی نزدیک به این مضمون، حلیل به هنگام مرگ خویش کلید کعبه را به دخترش و همسر قصی سپرد تا به همراهی ابو غبشان و عبدالدار، کلید را به مخترش برساند. در آن زمان خزاعیان در اثر مرگ و میر بسیار و بیماری به ظهران کوچ نموده و تنها حلیل به همراه مخترش و تنی چند از خزاعه در مکه باقی مانده بودند. قصی با حسن استفاده از فرصت به دست آمده همسرش را قانع می‌سازد تا کلید را به فرزندش عبدالدار سپارد و سپس ابو غبشان را با مبلغی ناچیز قانع می‌سازد تا خبر جانشین واقعی حلیل را از دیگران مخفی بدارد.<ref>المنمق، ص285-287؛ قس: تاریخ یعقوبی، ج1، ص239.</ref> لیک به عقیده برخی، ابو غبشان کنیه مخترش است<ref>انساب الاشراف، ج1، ص55ـ56.</ref> یا آن که حبی جانشین حلیل و ابو غبشان دستیار وی بوده است.<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص256.</ref>
#بلاذری (-۲۷۹ق) با جمع بین دو روایت گذشته بر این باور است که خزاعه پس از آگاهی از جریان واگذاری حجابت به قصی، اقدام به جنگ می‌کنند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص55ـ56؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص239؛ تاریخ الطبری، ج2، ص256.</ref>


در زمان قصی چندین دستیار حاجب برای پاسداری از کعبه تعیین گشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص239.</ref> پس از قصی نوبت به فرزند وی عبدالدار و سپس پسرش عثمان و پس از او نوادگانش عبدالعُزی بن عثمان، أبی طلحه عبدالله بن عبدالعُزی و طلحة بن ابی طلحة می‌رسد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص59.</ref> عبدالدار برادر بزرگ‌تر عبد مناف جد اعلای پیامبر اکرم(ص) به شمار می‌رود و با وجود ضعف عقلانی<ref>المنمق، ص390؛ المحبر، ص379.</ref> و برتری عبد مناف<ref>البدایة و النهایه، ج2، ص209.</ref> این منصب به جهت همسانی با سایر برادران تفویض گشت.<ref>المنمق، ص188.</ref> وانگهی وی مورد علاقه زیاد قصی و نخست زاده او بود<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص259؛ انساب الاشراف، ج1، ص59.</ref> و شاید این انتخاب بدان خاطر بود که حلیل، عبدالدار را وصی در رساندن کلید به مخترش<ref>المنمق، ص286.</ref> یا جانشین خود در تولی حجابت<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص239.</ref> پذیرفته بود.
به هر رو این انتخاب، موجب پدید آمدن تنش میان فرزندان دو برادر شد.<ref group="یادداشت">گرچه برخی دلیل بروز این نزاع را دو منصب رفادت و سقایتی دانسته‌اند که عبدالدار پس از مرگ قصی آن را از برادرش عبد بن قصی گرفته بود.</ref><ref>انساب الاشراف، ج1، ص61ـ62.</ref> این اختلاف در زمانی روی داد که عبدالمطلب تنها نخست‌زاده‌اش حارث را داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص247-248.</ref> در یک طرف نزاع، بنی عبد مناف<ref group="یادداشت">هاشم، مطلب و نوفل.</ref> و متحدان آنها از بنی‌اسد و [[بنی‌زهره]] و [[بنی‌تیم]] و بنی‌حارث، و در طرف دیگر، [[بنی عب|بنی‌عبدالدار]] و متحدانشان [[بنی‌مخزوم]]، [[بنی سهم|بنی‌سَهم]]، [[بنی‌جمح|بنی‌جُمَح]]، و بنی عَدِی قرار گرفتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص130-131؛ الطبقات، ج1، ص64، 209؛ قس: تاریخ یعقوبی، ج1، ص248.</ref> پیش از جنگ، هر دو جناح با آدابی ویژه پیمانی سخت بر حمایت از یکدیگر بستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص132؛ الطبقات، ج1، ص63؛ المحبر، ص166.</ref><ref group="یادداشت">کاربست اصطلاحات أحلاف، و لعَقَة الدم درباره بنی عبدالدار مربوط به این مراسم است.</ref> کار به جنگ نیانجامید و با مصالحه میان منصب‌ها و تقسیم آنها تمام شد و حجابت هم‌چنان در میان خاندان عبدالدار باقی ماند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص132؛ الطبقات، ج1، ص63؛ المحبر، ص166.</ref>
 
به هر رو این انتخاب، موجب پدید آمدن تنش میان فرزندان دو برادر می‌گردد. گرچه برخی دلیل بروز این نزاع را دو منصب رفادت و سقایتی دانسته‌اند که عبدالدار پس از مرگ قصی آن را از برادرش عبد بن قصی گرفته بود.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص61ـ62.</ref> این اختلاف در زمانی به وقوع پیوست که عبدالمطلب تنها نخست زاده‌اش حارث را داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص247-248.</ref> در یک سر بنی عبد مناف (هاشم، مطلب و نوفل) و متحدان آنان از بنی اسد و بنی زهره و بنی تیم و بنی حارث، و در طرف دیگر بنی عبدالدار و متحدانشان بنی مخزوم، بنی سَهم، بنی جُمَح، و بنی عَدِی قرار گرفتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص130-131؛ الطبقات، ج1، ص64، 209؛ قس: تاریخ یعقوبی، ج1، ص248.</ref> پیش از جنگ، هر دو جناح با آدابی خاص پیمانی سخت بر حمایت از یکدیگر بستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص132؛ الطبقات، ج1، ص63؛ المحبر، ص166.</ref> کاربست اصطلاحات أحلاف، و لعَقَة الدم درباره بنی عبدالدار مربوط به این مراسم است. خوشبختانه کار به جنگ نیانجامید و با مصالحه میان مناصب و تقسیم آنها فیصله یافت و حجابت هم‌چنان در میان خاندان عبدالدار باقی ماند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص132؛ الطبقات، ج1، ص63؛ المحبر، ص166.</ref>
==حجابت در دوره اسلامی==
==حجابت در دوره اسلامی==


خط ۱۱۱: خط ۸۸:
البته پرده‌داری در کاربرد دیگر خود، تنها به منصب ساخت و تعویض [[پرده کعبه]] اختصاص دارد. که در برهه‌ای در اختیار [[مصر]] و امروزه با اشراف پادشاه [[عربستان]] انجام می‌شود.<ref name=":0" />
البته پرده‌داری در کاربرد دیگر خود، تنها به منصب ساخت و تعویض [[پرده کعبه]] اختصاص دارد. که در برهه‌ای در اختیار [[مصر]] و امروزه با اشراف پادشاه [[عربستان]] انجام می‌شود.<ref name=":0" />
===کتاب‌شناسی===
===کتاب‌شناسی===
بیشترین کاربرد حجابت در ادبیات اسلامی به حجابت کعبه اختصاص دارد. فارغ از اطلاعات موجود در کتاب‌های مفصل تاریخی، تک نگاره‌هایی نیز در زمینه حجابت کعبه وجود دارد؛ برای نمونه، رساله الحجابة جاحظ در باب آداب حجابت نگاشته شده است.<ref name=":1" />  
بیشترین کاربرد حجابت در ادبیات اسلامی به حجابت کعبه اختصاص دارد. فارغ از اطلاعات موجود در کتاب‌های مفصل تاریخی، تک نگاره‌هایی نیز در زمینه حجابت کعبه وجود دارد؛ برای نمونه، رساله الحجابة جاحظ در باب آداب حجابت نگاشته شده است.<ref name=":1" />
==حجابتِ دربار بزرگان==
حجابت، یکی از منصب‌های با اهمیتِ دربار پادشاهان و اشراف بوده است.<ref>تاریخ خلیفه، ص141؛ المحبر، ص259؛ صبح الاعشی، ج5، ص296.</ref> نمونه‌هایی از استفاده از حاجب به معنای کارگزار دربار اشراف و بزرگان در دوره نخست ظهور اسلام در مدینه و سپس پایتخت‌های دیگر خلافت اسلامی<ref>صبح الاعشی، ج5، ص423.</ref> و در زمان خلفای پس از حضرت محمد(ص)<ref>الطبقات، ج3، ص237؛ تاریخ الطبری، ج4، ص187، 189؛ الاصابه، ج6، ص546.</ref> توسط بردگان<ref>المحبر، ص258ـ259؛ صبح الاعشی، ج5، ص422-423.</ref> به چشم می‌خورد.
 
===در دوره خلفا===
حاجب در دوره [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به عنوان خدمت‌گزار،<ref>الطبقات، ج3، ص237؛ تاریخ الطبری، ج4، ص187، 189؛ الاصابه، ج6، ص546.</ref> دربان و هوادار<ref>الطبقات، ج3، ص218؛ المعرفة و التاریخ، ج2، ص474؛ انساب الاشراف، ج10، ص340.</ref> و گاه خبررسان<ref>صبح الاعشی، ج5، ص422.</ref> ایفای نقش می‌کرد. گاهی نیز از نفوذ اجتماعی خود به نفع مصالح شخصی سوء استفاده می‌کرد.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص139.</ref>  


حاجب، در دوره [[عثمان بن عفان|عثمان]] با ارتقای رتبه، گاه به عنوان فرستاده ویژه خلیفه خدمت می‌کرد و برای پی‌گیری شکایت‌های مردم از والیان، به آن محل اعزام می‌شد.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص171.</ref> حاجب از راه نامه‌نگاری خلیفه را در جریان اوضاع حکمرانان قرار می‌داد.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص15.</ref> گاهی خمس را برای وی ارسال می‌کرد<ref>البدایه و النهایه، ج6، ص350.</ref> و مهر مخصوص خلیفه را نیز در اختیار داشت.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص181.</ref>
حجابت در دوره [[امام علی(ع)]] در نقش دربان،<ref>نک: مقاتل الطالبیین، ص20؛ البدایة و النهایه، ج9، ص132.</ref> خدمتگزار<ref>الغارات، ج1، ص106؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص211؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص643.</ref> و صاحب نفوذ در بیت المال<ref>الغارات، ج1، ص55ـ57.</ref> بر عهده قنبر بود.<ref>تاریخ دمشق، ج49، ص291؛ صبح الاعشی، ج5، ص423.</ref>
در دوره کوتاه خلافت [[امام حسن(ع)]] نیز حجابت را بر عهده سالم یا قنبر دانسته‌اند<ref>التنبیه و الاشراف، ص261.</ref> و برخی وجود چنین منصبی را در آن زمان انکار کرده‌اند.<ref>صبح الأعشی، ج3، ص296.</ref>
برخی از اشراف یا بزرگان قوم نیز برای خود حاجبانی داشتند؛ برای نمونه، «ذکوان» را به عنوان حاجب [[عایشه]] معرفی کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج8، ص60؛ البدایة و النهایه، ج8، ص93.</ref>
===در دوره اومیان===
با آغاز حکومت [[بنی‌امیه|امویان]] و تبدیل دارالخلافه به دارالسلطنه، منصب حجابت گسترش یافته و از تشکیلات بزرگی برخوردار شد.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص116؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص358-360 و برای آگاهی بیشتر نک: EI (The Encyclopaedia of Islam), hadjib.</ref> برای نخستین بار در زمان حکمرانی عبدالملک بن مروان (۲۶-۸۶ق) به پرده‌داری پادشاهان نیز، «حجابت» گفته شد.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص20.</ref>
===در دوره عباسیان===
در دوره [[بنی‌عباس|عباسیان]] روحیه اشرافیت و کناره‌گیری از رعیت به تدریج موجب شد حاجب از یک دربان، به واسطه‌ای میان دولت و ملت ارتقا یابد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص358-360.</ref> در دوره موفق عباسی (م.۲۷۸ق) لقب «حاجب الحجاب» پدیدار شد<ref>نک: شذرات‌الذهب، ج4، ص190؛ الاعلام، ج3، ص341.</ref> که نشان از تشکیلات بزرگ حجابت دارد و برای مقتدر عباسی (م.۳۲۰ق) هفتصد حاجب ذکر کرده‌اند.<ref>البدایة و النهایه، ج10، ص100؛ صبح الاعشی، ج4، ص20.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱۵٬۶۱۴

ویرایش