پرش به محتوا

جنگ‌های فجار: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۲۰
خط ۲: خط ۲:


==واژه==
==واژه==
واژه فِجار، مصدر مزید از ماده «ف، ج، ر» به معنای خارج شدن از حد و افتادن در گناه است.<ref>نک: لسان العرب، ج5، ص45-48 «فجر».</ref> این نام به کشمکش‌ها و جنگ‌هایی گفته شد که در [[جاهلیت]] در [[ماه‌های حرام]] رخ می‌داد؛ زیرا این درگیری‌ها باعث حرمت شکنی این ماه‌ها بود<ref>. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص186؛ مروج الذهب، ج2، ص267، 286؛ اخبار مکه، ج5، ص185.</ref> و مرتکبان قتل و جنایت در این زمان از مرز و حدود سنت و آیین زمانه جاهلی تجاوز می‌کردند.<ref>العقد الفرید، ج6، ص102؛ اجوبة المسائل الدینیه، ج11، ص198-200؛ حروب الفجار، ص136.</ref> بیشتر درگیری‌های مشهور فجار، میان افراد دو کلان‌قبیله [[بنی‌کنانه|کنانه]] و قیس عیلان که در [[مکه]] و اطراف آن ساکن بودند رخ داد.<ref>البدایة و النهایه، ج2، ص289.</ref>
واژه فِجار، مصدر مزید از ماده «ف، ج، ر» به معنای خارج شدن از حد و افتادن در گناه است.<ref>نک: لسان العرب، ج5، ص45-48 «فجر».</ref> این نام به کشمکش‌ها و جنگ‌هایی گفته شد که در [[جاهلیت]] در [[ماه‌های حرام]] رخ می‌داد؛ زیرا این درگیری‌ها باعث حرمت شکنی این ماه‌ها بود<ref>. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص186؛ مروج الذهب، ج2، ص267، 286؛ اخبار مکه، ج5، ص185.</ref> و مرتکبان قتل و جنایت در این زمان، از حدود سنت و آیین زمانه جاهلی تجاوز می‌کردند.<ref>العقد الفرید، ج6، ص102؛ اجوبة المسائل الدینیه، ج11، ص198-200؛ حروب الفجار، ص136.</ref>  


==درگیری‌ها==
==درگیری‌ها==
جنگ‌های فجار، بر پایه آنچه در بیشتر منابع آمده است، به دو مجموعه حادثه، در اطراف [[مکه]] میان قبیله‌های [[بنی‌کنانه|کنانه]] و قیس عیلان<ref group="یادداشت">که اکثر حاضران عکاظ را به تناسب نزدیکی محل سکونت خود تشکیل می‌دانند.</ref> گفته می‌شود، که در ماه‌های حرام رخ داده است.<ref name=":0">الاغانی، ج22، ص307؛ المفصل، ج10، ص52؛ حروب الفجار، ص135.</ref> در کنار این دو مجموعه، گاهی به جنگ‌هایی که در [[یثرب]]، در این ماه‌ها رخ داده نیز، «فجار انصار» گفته می‌شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص37؛ الکامل، ج1، ص380.</ref>
جنگ‌های فجار، بر پایه آنچه در بیشتر منابع آمده است، به دو مجموعه حادثه، در اطراف [[مکه]]، میان قبیله‌های [[بنی‌کنانه|کنانه]] و قیس عیلان<ref group="یادداشت">که اکثر حاضران عکاظ را به تناسب نزدیکی محل سکونت خود تشکیل می‌دانند.</ref> گفته می‌شود. این نبردها در [[ماه‌های حرام]] رخ داده است.<ref name=":0">الاغانی، ج22، ص307؛ المفصل، ج10، ص52؛ حروب الفجار، ص135.</ref> در کنار این دو مجموعه، گاهی به جنگ‌هایی که در [[یثرب]]، در این ماه‌ها رخ داده نیز، «فجار انصار» گفته می‌شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص37؛ الکامل، ج1، ص380.</ref>
===مجموعه نخست===
===مجموعه نخست===
مجموعه نخست، سه درگیری و نزاع دسته جمعی میان افراد دو قبیله است که نمی‌توان آن را به معنای واقعی جنگ دانست. این درگیری‌ها که با دلایلی ساده و سطحی رخ داد، با مصالحه و عقب‌نشینی دو طرف یا پذیرش خون‌بهای آسیب دیدگان پایان یافت.<ref name=":0" /> شرح مجموعه نخست چنین است:  
مجموعه نخست، سه درگیری و نزاع دسته‌جمعی میان افراد دو قبیله کنانه و قیس عیلان است، که نمی‌توان آن را به معنای واقعی جنگ دانست. این درگیری‌ها که با دلایلی ساده و سطحی رخ داد، با مصالحه و عقب‌نشینی دو طرف یا پذیرش خون‌بهای آسیب دیدگان پایان یافت.<ref name=":0" /> شرح مجموعه نخست چنین است:  


====فجار نخست====
====فجار نخست====
فجار نخست، معروف به فجار الرِجل یا فجار الفَخر،<ref>المنمق، ص161.</ref> میان دو قبیله بنی غِفار و هَوازن رخ داد.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص103-104؛ المفصل، ج7، ص83.</ref> در این منازعه کسی کشته نشد و این فجار منحصر در بگومگو و درگیری لفظی میان این دو قبیله بود. علت این کشمکش، گردنکشی و غرور مردی از قبیله غفار، به نام بَدر بن مَعشر غفاری بود که در اجتماع بازار عُکاظ، پای خویش را دراز کرد و خود را عزیزترین فرد عرب خواند و رقیب طلبید. رفتار مغرورانه او واکنش مردی از بنی نصر بن معاویه را در پی داشت که با شمشیر خود به پای او ضربه ای زد و آتش نزاع را میان دو قبیله شعله‌ور کرد؛ ولی پیش از اینکه کار به خونریزی برسد، با عقب‌نشینی دو طرف نزاع پایان یافت.<ref>العقد الفرید، ج6، ص101-102؛ الاغانی، ج22، ص307-308؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص503-504.</ref>
فجار نخست، معروف به «فجار الرِجل» یا «فجار الفَخر»،<ref>المنمق، ص161.</ref> میان دو قبیله بنی غِفار و هَوازن رخ داد.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص103-104؛ المفصل، ج7، ص83.</ref> در این منازعه کسی کشته نشد و منحصر در درگیری لفظی میان این دو قبیله بود. علت این کشمکش، گردنکشی مردی از قبیله غفار، به نام بَدر بن مَعشر غفاری بود که در اجتماع بازار عُکاظ، پای خویش را دراز کرد و خود را عزیزترین فرد عرب خواند و رقیب طلبید. رفتار مغرورانه او واکنش مردی از بنی نصر بن معاویه را در پی داشت که با شمشیر خود به پای او ضربه ای زد و باعث ایجاد نزاع میان دو قبیله شد. این نزاع، با عقب‌نشینی دو طرف پایان یافت.<ref>العقد الفرید، ج6، ص101-102؛ الاغانی، ج22، ص307-308؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص503-504.</ref>


====فجار دوم====
====فجار دوم====
خط ۱۶: خط ۱۶:


====فجار سوم====
====فجار سوم====
فجار سوم، معروف به فجار القِرد<ref>مروج الذهب، ج2، ص271؛ المفصل، ج7، ص83.</ref> یا فجار الرُبّاح<ref>التنبیه والاشراف، ص179.</ref><ref group="یادداشت">هردو به معنای میمون.</ref> هنگامی پدید آمد که مردی از بنو کَنانه نسبت به پرداخت بدهی خود به مردی از قبیله هوازن<ref group="یادداشت">بنو جشم بن بکر بن هوازن.</ref><ref>(بنو جشم) الاغانی، ج22، ص308.</ref> تعلل ورزید. از این رو مرد طلبکار که ناامید از بازپس‌گیری طلب خود بود، با ترفندی خاص به ریشخند مرد بدهکار پرداخت. وی با آوردن میمونی به بازار عکاظ، با صدای بلند اعلام کرد که حاضر است با گرفتن میمونی دیگر شبیه میمونی که داشت، از بدهی مرد کنانی صرف نظر کند. اینکار باعث شد تا مردی از بنی کنانه، اینکار را اهانت به قبیله خود شمرده و میمون را با شمشیر خود بکشد و درگیری میان دو قبیله آغاز شود؛ ولی این اختلاف، با میانجی گری عبدالله بن جَدعان تیمی از شخصیت‌های بزرگ مکه، بدون خونریزی پایان یافت.<ref>اخبار مکه، ج5، ص183-184؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص505-506.</ref>
فجار سوم، معروف به «فجار القِرد»<ref>مروج الذهب، ج2، ص271؛ المفصل، ج7، ص83.</ref> یا «فجار الرُبّاح»<ref>التنبیه والاشراف، ص179.</ref><ref group="یادداشت">هردو به معنای میمون.</ref> هنگامی پدید آمد که مردی از بنو کَنانه نسبت به پرداخت بدهی خود به مردی از قبیله هوازن<ref group="یادداشت">بنو جشم بن بکر بن هوازن.</ref><ref>(بنو جشم) الاغانی، ج22، ص308.</ref> تعلل ورزید. مرد طلبکار که ناامید از بازپس‌گیری طلب خود بود، به ریشخند مرد بدهکار پرداخت؛ وی با آوردن میمونی به بازار عکاظ، با صدای بلند اعلام کرد که حاضر است با گرفتن میمونی دیگر شبیه میمونی که داشت، از بدهی مرد کنانی بگذرد. مردی از بنی کنانه، این کار را اهانت به قبیله خود شمرده و میمون را با شمشیر خود کشت و درگیری میان دو قبیله آغاز شد. این اختلاف، با میانجی گری عبدالله بن جَدعان تیمی از شخصیت‌های بزرگ مکه، بدون خونریزی پایان یافت.<ref>اخبار مکه، ج5، ص183-184؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص505-506.</ref>


===مجموعه دوم===
===مجموعه دوم===
فجار چهارم، خود مجموعه‌ای است شامل پنج درگیری به نام‌های نَخله، شَمطه، عَبلاء، عُکاظ و الحُریره که در پنج مرحله، در چهار سال پیاپی رخ داد. آغاز این نبردها، در سال ۵۸۴م. بیست سال پس از عام الفیل و ۱۲ سال پس از وفات عبدالمطلب بود. این جنگ‌ها با مصالحه دو طرف، در سال ۵۸۹م. پایان یافت.<ref>حروب الفجار، ص136.</ref> فجار چهارم، که به فجار البَرّاض شهرت یافت، هرسال تا پنج سال، در سالگرد نبرد قبلی، در ایام بازار عکاظ، از ذی قعده تا محرم<ref>الاغانی، ج22، ص309.</ref> تکرار می‌شد.
فجار چهارم، خود مجموعه‌ای است شامل پنج درگیری به نام‌های نَخله، شَمطه، عَبلاء، عُکاظ و الحُریره که در پنج مرحله، در چهار سال پیاپی رخ داد. آغاز این نبردها، در سال ۵۸۴م. بیست سال پس از عام الفیل و ۱۲ سال پس از وفات عبدالمطلب بود. این جنگ‌ها با مصالحه دو طرف، در سال ۵۸۹م. پایان یافت.<ref>حروب الفجار، ص136.</ref> فجار چهارم، که به «فجار البَرّاض» شهرت یافت، هرسال تا پنج سال، در سالگرد نبرد قبلی، در ایام بازار عکاظ، از ذی قعده تا محرم<ref>الاغانی، ج22، ص309.</ref> تکرار می‌شد.
 
به باور برخی از پژوهشگران، علت طولانی شدن این درگیری‌ها رقابت بر سر راه‌های تجاری مشترک میان قبیله‌های هوازن و مکیان بود.<ref group="یادداشت">پس از تلاش‌های هاشم بن عبدمناف برای تنظیم سفرهای زمستانی و تابستانی مکیان و ایجاد یک پل اقتصادی مستمر میان جنوب و شمال مکه، این شهر موقعیت تجاری و اقتصادی ویژه‌ای در میان شبه جزیره یافت و موقعیت مذهبی آن تقویت شد.</ref> بر پایه این تحلیل، تلاش قبایل هوازن برای دستیابی به مکه به عنوان یک مرکز اقتدار، به بهانه خونخواهی و تعصب قبیلگی، باعث طولانی شدن این درگیری‌ها شد.<ref>حروب الفجار، ص136-138.</ref>


به باور برخی از پژوهشگران، علت طولانی شدن این درگیری‌ها رقابت بر سر راه‌های تجاری مشترک، میان قبیله‌های هوازن و مکیان بود.<ref group="یادداشت">پس از تلاش‌های هاشم بن عبدمناف برای تنظیم سفرهای زمستانی و تابستانی مکیان و ایجاد یک پل اقتصادی مستمر میان جنوب و شمال مکه، این شهر موقعیت تجاری و اقتصادی ویژه‌ای در میان شبه جزیره یافت و موقعیت مذهبی آن تقویت شد.</ref> بر پایه این تحلیل، تلاش قبایل هوازن برای دستیابی به مکه به عنوان یک مرکز اقتدار، به بهانه خونخواهی و تعصب قبیلگی، باعث طولانی شدن این درگیری‌ها شد.<ref>حروب الفجار، ص136-138.</ref>


نخستین درگیری میان قبایل قریش و [[بنی‌کنانه|کنانه]] از یک طرف و قبیله هوازن و برخی از هم پیمانانش از طرف دیگر، رخ داد.<ref>العقد الفرید، ج6، ص103؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص506؛ سالنامه المورد، ش5، ص42، «ایام العرب فی الجاهلیة و قیمتها التاریخیه»؛ حروب الفجار، ص136.</ref>
نخستین درگیری میان قبایل قریش و [[بنی‌کنانه|کنانه]] از یک طرف و قبیله هوازن و برخی از هم پیمانانش از طرف دیگر، رخ داد.<ref>العقد الفرید، ج6، ص103؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص506؛ سالنامه المورد، ش5، ص42، «ایام العرب فی الجاهلیة و قیمتها التاریخیه»؛ حروب الفجار، ص136.</ref>
<br />
====جنگ یوم نخله====
====جنگ یوم نخله====
شروع این نبردها با کشته شدن عروة بن عُتبه، از بزرگان هوازن، به دست مردی از قبیله کنانه به نام بَرّاض بن قیس بود. براض که در جامعه و قبیله خود جایی نداشت، در دربار نُعمان بن مُنذر پادشاه [[حیره]] (۵۸۳–۶۰۵م) نفوذ کرد و اعتماد وی را برای سرپرستی و حمایت کاروان تجاری نعمان بدست آورد. این کاروان در ماه‌های حرام ذی قعده تا محرم، به بازار عکاظ گسیل می‌شد.<ref>الاغانی، ج22، ص309؛ العقد الفرید، ج6، ص103.</ref> ولی پیش از اعزام کاروان، با پیشنهاد عروة بن عتبه، که براض را شایسته اعتماد پادشاه حیره نمی‌دید، نُعمان این سمت را به عروه واگذار کرد در پی آن براض، پس از تعقیب کاروان، در نزدیکی فدک، عروه را به‌طور ناگهانی کشت و با کاروان اموال نعمان به خیبر گریخت. خبر کشته شدن غافلگیرانه عروه، خشم هوازن را برانگیخت. میانجیگری قریش که هم‌پیمانان اصلی قبیله براض ـ کنانه ـ بودند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی، به نتیجه نرسید. مردان هوازن ادعا داشتند که چون عروه از اشراف هوازن است باید فردی از بزرگان قریش یا کنانه به قصاص وی کشته شود و قصاص براض به عنوان قاتل عروه جبران کننده خون ریخته شده نیست<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص506، 512.</ref> پس از این بود که جنگجویان هوازن به سمت مکه حرکت کردند و پیش از آنکه مکیان بتوانند خود را از محل بازار عکاظ به سرعت بسوی حرم مکه برسانند، در منطقه نخله به آنها رسیدند و جنگی بین آنها درگرفت که تا شب، ادامه پیدا کرد. با رسیدن شب قریش و کنانه به حرم فرار کردند و جنگ یوم نخله با شکست مکیان تا سال بعد پایان یافت.<ref>نک: العقد الفرید، ج6، ص103-104؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص514، 506.</ref>  
شروع این نبردها با کشته شدن عروة بن عُتبه، از بزرگان هوازن، به دست مردی از قبیله کنانه به نام بَرّاض بن قیس بود.<ref group="یادداشت">براض که در جامعه و قبیله خود جایی نداشت، در دربار نُعمان بن مُنذر پادشاه [[حیره]] (۵۸۳–۶۰۵م) نفوذ کرد و اعتماد وی را برای سرپرستی و حمایت کاروان تجاری نعمان بدست آورد. این کاروان در ماه‌های حرام ذی قعده تا محرم، به بازار عکاظ گسیل می‌شد. ولی پیش از اعزام کاروان، با پیشنهاد عروة بن عتبه، که براض را شایسته اعتماد پادشاه حیره نمی‌دید، نُعمان این سمت را به عروه واگذار کرد در پی آن براض، پس از تعقیب کاروان، در نزدیکی فدک، عروه را به‌طور ناگهانی کشت و با کاروان اموال نعمان به خیبر گریخت. ولی پیش از اعزام کاروان، با پیشنهاد عروة بن عتبه، که براض را شایسته اعتماد پادشاه حیره نمی‌دید، نُعمان این سمت را به عروه واگذار کرد در پی آن براض، پس از تعقیب کاروان، در نزدیکی فدک، عروه را به‌طور ناگهانی کشت و با کاروان اموال نعمان به خیبر گریخت.</ref><ref>الاغانی، ج22، ص309؛ العقد الفرید، ج6، ص103؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص506، 512.</ref> خبر کشته شدن عروه، خشم هوازن را برانگیخت. میانجیگری قریش که هم‌پیمانان اصلی قبیله کنانه بودند، به نتیجه نرسید. مردان هوازن ادعا داشتند که چون عروه از اشراف هوازن است باید فردی از بزرگان قریش یا کنانه به قصاص وی کشته شود و قصاص براض به عنوان قاتل عروه جبران کننده خون او نیست.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص506، 512.</ref> پس از این بود که جنگجویان هوازن به سمت مکه حرکت کردند و پیش از آنکه مکیان بتوانند خود را از محل بازار عکاظ به حرم مکه برسانند، در منطقه نخله به آنها رسیدند و جنگی بین آنها درگرفت که تا شب، ادامه یافت. با رسیدن شب، قریش و کنانه به حرم فرار کردند و جنگ یوم نخله با شکست مکیان تا سال بعد پایان یافت.<ref>نک: العقد الفرید، ج6، ص103-104؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص514، 506.</ref>  


تا چهارسال پیاپی در این تاریخ نبردهایی میان این قبایل با نام‌های زیر ادامه یافت:
تا چهارسال پیاپی در این تاریخ، نبردهایی میان این قبایل به شرح زیر ادامه یافت:


====جنگ یوم شمطه====
====جنگ یوم شمطه====
این نبرد در سال بعد در شَمطه، جائی نزدیک بازار عکاظ<ref>نک: معجم البلدان، ج3، ص363.</ref> واقع شد.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص 515 و 516.</ref>در این درگیری قبیله سلیم در کنار هوازن و بنو عبد منات و احابیش<ref group="یادداشت">بنو المصطلق از خزاعه و بنو هون بن خزیمه که کنار کوه حبشی در پایین مکه (کوه اَحبَش) با قریش هم‌پیمان شدند.</ref><ref>نک: المعارف، ص603-604؛ العقد الفرید، ج6، ص106-108.</ref> در کنار قریش و [[بنی‌کنانه|کنانه]] حضور داشتند. عبدالله بن جدعان پشتیبانی مالی این جنگ را برعهده گرفت. وی به همراه حرب بن امیه و هشام بن مغیره از فرماندهان این سپاه بودند. نبرد با شکست مکیان و کشته شدن صد نفر و به قولی هشتاد نفر از قبیله کنانه پایان یافت<ref>المفصل، ج10، ص54-55؛ العقد الفرید، ج6، ص106.</ref> و کسی از قریش کشته نشد.<ref>اخبار مکه، ج5، ص186؛ العقد الفرید، ج6، ص106.</ref> شمار کشته‌شدگان هوازن یا سلیم مشخص نیست.  
این نبرد یک سال بعد از جنگ یوم نخله، در شَمطه، جائی نزدیک بازار عکاظ<ref>نک: معجم البلدان، ج3، ص363.</ref> واقع شد.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص 515 و 516.</ref>در این درگیری، قبیله سلیم در کنار هوازن و بنو عبد منات و احابیش<ref group="یادداشت">بنو المصطلق از خزاعه و بنو هون بن خزیمه که کنار کوه حبشی در پایین مکه (کوه اَحبَش) با قریش هم‌پیمان شدند.</ref><ref>نک: المعارف، ص603-604؛ العقد الفرید، ج6، ص106-108.</ref> در کنار قریش و [[بنی‌کنانه|کنانه]] حضور داشتند. عبدالله بن جدعان پشتیبانی مالی این جنگ را برعهده گرفت. وی به همراه حرب بن امیه و هشام بن مغیره از فرماندهان این سپاه بودند. نبرد با شکست مکیان و کشته شدن صد نفر و به قولی هشتاد نفر از قبیله کنانه پایان یافت<ref>المفصل، ج10، ص54-55؛ العقد الفرید، ج6، ص106.</ref> و کسی از قریش کشته نشد.<ref>اخبار مکه، ج5، ص186؛ العقد الفرید، ج6، ص106.</ref> شمار کشته‌شدگان هوازن یا سلیم مشخص نیست.  


====جنگ یوم عبلاء====
====جنگ یوم عبلاء====
این بنرد، سومین مرحله فجار بود که به مناسبت وقوع آن در کنار صخره‌ای سفید به نام عَبلاء، نزدیک بازار عکاظ<ref>معجم البلدان، ج 4، ص80.</ref> به همین نام خوانده شد. در این درگیری نیز هوازن بر کنانه و قریش پیروز شدند. عَوّام بن خویلد اسدی، پدر [[زبیر]]، از کشته‌شدگان در این روز بود.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص517-518.</ref>
این نبرد، به مناسبت وقوع آن در کنار صخره‌ای سفید به نام عَبلاء، نزدیک بازار عکاظ<ref>معجم البلدان، ج 4، ص80.</ref> به همین نام خوانده شد. در این درگیری نیز، هوازن بر کنانه و قریش پیروز شدند. عَوّام بن خویلد اسدی، پدر [[زبیر]]، از کشته‌شدگان این جنگ بود.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص517-518.</ref>


==== جنگ یوم شرب ====
====جنگ یوم شرب====
این جنگ، در شَرِب جائی نزدیک مکه به وقوع پیوست و به همین نام<ref>العقد الفرید، ج6، ص107؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص518.</ref> و در برخی از منابع با عنوان یوم عکاظ یاد شد، چراکه این مکان نزدیک بازار عکاظ بین نخله و [[طائف]] بود.<ref>الاغانی، ج22، ص315.</ref>
این جنگ، در شَرِب جائی نزدیک مکه به وقوع پیوست و به همین نام<ref>العقد الفرید، ج6، ص107؛ ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص518.</ref> و در برخی از منابع با عنوان «یوم عکاظ» یاد شد، چراکه این مکان، نزدیک بازار عکاظ بین نخله و [[طائف]] بود.<ref>الاغانی، ج22، ص315.</ref>


مکیان پس از تحمل دو شکست پیاپی برای این نبرد تدارک دیدند و عبدالله جدعان در این نبرد نیز تجهیز هزار مرد از جنگجویان کنانه را متقبل شد. با استقامت قریشیان از جمله [[بنی‌مخزوم|بنی مخزوم]] و [[بنی امیه]]، هوازن شکست خوردند<ref>العقد الفرید، ج6، ص107.</ref> و باقیمانده آنان برای در امان ماندن به سبیعه دختر عبدشمس پناه بردند و پیرامون خیمه او چادر زدند. داستان این خیمه‌ها که یادآوری‌اش، مایه سرافکندگی قبیله قیس بود، به مدار قیس معروف شد.<ref>الاغانی، ج22، ص316؛ المفصل، ج10، ص55.</ref>  
مکیان پس از تحمل دو شکست پیاپی برای این نبرد تدارک دیدند و عبدالله جدعان در این نبرد نیز تجهیز هزار مرد از جنگجویان کنانه را متقبل شد. با استقامت قریشیان از جمله [[بنی‌مخزوم|بنی مخزوم]] و [[بنی امیه]]، هوازن شکست خوردند<ref>العقد الفرید، ج6، ص107.</ref> و باقیمانده آنان برای در امان ماندن، به سبیعه دختر عبدشمس پناه بردند و پیرامون خیمه او چادر زدند. داستان این خیمه‌ها که یادآوری‌اش، مایه سرافکندگی قبیله قیس بود، به مدار قیس معروف شد.<ref>الاغانی، ج22، ص316؛ المفصل، ج10، ص55.</ref>  


====جنگ یوم حریره====
====جنگ یوم حریره====
آخرین مرحله فجار، در سال ۵۸۹م، در جایی میان [[ابواء|أبواء]] و [[مکه]] به نام حُرَیره رخ داد. در این روز، پس از کشته شدن شماری ای از دو جبهه، طرفین حاضر شدند با تسویه خون‌بهای کشتگان، با یکدیگر سازش کنند. بر این پایه تعداد کشته شدگان شمارش شد و پس از اینکه مشخص شد از هوازن ۲۰ نفر بیشتر کشته شده‌اند، حرب بن امیه دیه آنها را پرداخت کرد و نبردهای چهارساله پایان یافت.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص522، 525؛ معجم البلدان، ج2، ص250؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص397.</ref> از کشته‌شدگان این نبرد ابو سفیان بن امیه، عموی [[ابوسفیان]] معروف بود.<ref>اخبار مکه، ج5، ص188؛ العقد الفرید، ج6، ص108.</ref>
آخرین مرحله فجار چهارم، در سال ۵۸۹م، در جایی میان [[ابواء|أبواء]] و [[مکه]] به نام حُرَیره رخ داد. در این روز، پس از کشته شدن شماری از دو جبهه، طرفین حاضر شدند با تسویه خون‌بهای کشتگان، با یکدیگر سازش کنند. بر این پایه، تعداد کشته‌شدگان شمارش شد و پس از اینکه مشخص شد از هوازن ۲۰ نفر بیشتر کشته شده‌اند، حرب بن امیه دیه آنها را پرداخت کرد و نبردهای چهارساله پایان یافت.<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص522، 525؛ معجم البلدان، ج2، ص250؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص397.</ref> از کشته‌شدگان این نبرد ابو سفیان بن امیه، عموی [[ابوسفیان]] معروف بود.<ref>اخبار مکه، ج5، ص188؛ العقد الفرید، ج6، ص108.</ref>


==موضع بنی‌هاشم==
==موضع بنی‌هاشم==
در آغاز این نبردها [[ابوطالب]]، به عنوان بزرگ [[بنی‌هاشم]]، با استدلال به اینکه این جنگ ستم و تجاوز، قطع پیوند خویشاوندی و حلال شمردن [[ماه‌های حرام|ماه حرام]] است، اجازه شرکت در این نبردها را به بنی‌هاشم نداد و در این مرحله تنها زبیر بن عبدالمطلب به اکراه به سوی میدان جنگ رهسپار گردید.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج2، ص15.</ref> اما بر پایه گزارش‌های مشهور تاریخ‌نگاران<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص184؛ الطبقات، ج1، ص102؛ مروج الذهب، ج2، ص286</ref> [[حضرت محمد(ص)]]، در برخی از این نبردها به همراه عموهای خود حضور داشت.<ref>الاغانی، ج22، ص307، 313؛ الکامل، ج1، ص593؛ البدایة و النهایه، ج2، ص289.</ref> حضور وی در این نبردها پس از این بود که ماهیت این نبردها از شکل دفاع متعصبانه، تغییر کرده وماهیتی دفاعی به خود گرفته بود و هوازن به هیچ قیمتی حاضر به ترک مخاصمه نبود. او در پاسخ به سؤالی درباره حضورش در این جنگ‌ها، با بیان این دلیل، از شرکت در آن ابراز خرسندی کرد.<ref>الاغانی، ج22، ص319؛ الطبقات، ج1، ص102؛ اتحاف الوری، ج1، ص112.</ref> بر پایه این گزارش‌ها، وی همراهی خود را با مکیان، که حضور وی را به فال نیک می‌گرفتند، مشروط بر دوری از ستم و زیاده‌روی و اتهام بی‌پایه به دشمن کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص16.</ref>  
در آغاز این نبردها [[ابوطالب]]، به عنوان بزرگ [[بنی‌هاشم]]، با استدلال به اینکه این جنگ ستم و تجاوز، قطع پیوند خویشاوندی و حلال شمردن [[ماه‌های حرام|ماه حرام]] است، اجازه شرکت در این نبردها را به بنی‌هاشم نداد و در این مرحله تنها زبیر بن عبدالمطلب به اکراه به سوی میدان جنگ رهسپار شد.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج2، ص15.</ref> ولی بر پایه گزارش‌های مشهور تاریخ‌نگاران<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص184؛ الطبقات، ج1، ص102؛ مروج الذهب، ج2، ص286</ref> [[حضرت محمد(ص)]]، در برخی از این نبردها به همراه عموهای خود حضور داشت.<ref>الاغانی، ج22، ص307، 313؛ الکامل، ج1، ص593؛ البدایة و النهایه، ج2، ص289.</ref> حضور وی در این نبردها پس از این بود که ماهیت این نبردها از شکل دفاع متعصبانه، به ماهیتی دفاعی تغییر کرده و هوازن به هیچ قیمتی حاضر به ترک مخاصمه نبود. حضرت محمد(ص) در پاسخ به سؤالی درباره حضورش در این جنگ‌ها، با بیان این دلیل، از شرکت در آن ابراز خرسندی کرد.<ref>الاغانی، ج22، ص319؛ الطبقات، ج1، ص102؛ اتحاف الوری، ج1، ص112.</ref> بر پایه این گزارش‌ها، وی همراهی خود را با مکیان، که حضور وی را به فال نیک می‌گرفتند، مشروط بر دوری از ستم و زیاده‌روی و اتهام بی‌پایه به دشمن کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص16.</ref>  


در روایات [[اهل بیت]]، نشانی از تأیید این حضور یافت نشد. برخی از جزئیات ذکر شده درباره حضور وی نیز، برخلاف قراین تاریخی است؛ مانند اینکه او در جریان فجار یکی از بزرگان دشمن به نام «ابو بَراء مُلاعِب الأَسِنّه» را با زدن نیزه‌ای به هلاکت رساند،<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص525؛ الاغانی، ج22، ص319.</ref> در حالی که گزارش‌های متقن از حیات ابو براء تا سال چهارم هجری خبر داده است.<ref>المصنّف، ج5، ص382؛ السیرة النبویه، اسماعیل بن عمر بن کثیر، ج3، ص141؛ المعجم الکبیر، ج19، ص70-71.</ref>
در روایات [[اهل بیت]]، نشانی از تأیید این حضور یافت نشد. برخی از جزئیات ذکر شده درباره حضور وی نیز، برخلاف قراین تاریخی است؛ مانند اینکه او در جریان فجار یکی از بزرگان دشمن به نام «ابو بَراء مُلاعِب الأَسِنّه» را با زدن نیزه‌ای به هلاکت رساند،<ref>ایام العرب قبل الاسلام، ج2، ص525؛ الاغانی، ج22، ص319.</ref> در حالی که گزارش‌های متقن، از حیات ابو براء تا سال چهارم هجری خبر داده است.<ref>المصنّف، ج5، ص382؛ السیرة النبویه، اسماعیل بن عمر بن کثیر، ج3، ص141؛ المعجم الکبیر، ج19، ص70-71.</ref>


==در نگاه مستشرقان==
==در نگاه مستشرقان==
مبالغه و اسطوره پردازی قصه گویان عرب در مورد این جنگ‌ها باعث شده تا برخی از مستشرقان، آن را افسانه بشمارند؛ ولی با توجه به اینکه این نبردها فاصله چندانی با ظهور اسلام نداشت، در حافظه تاریخی عرب ماندگار شد و نشانه‌های تاریخی به جا مانده از آن، مانع از انکار اصل رویداد است.<ref>نک: المفصل، ج10، ص55؛ المورخ العربی، ش29، ص117-118، «الحرب عند القبائل العربیة فی الجاهلیه».</ref>
مبالغه و اسطوره‌پردازی قصه گویان عرب در مورد این جنگ‌ها باعث شده تا برخی از مستشرقان، آن را افسانه بشمارند؛ ولی با توجه به اینکه این نبردها فاصله چندانی با ظهور اسلام نداشت، در حافظه تاریخی عرب ماندگار شد و نشانه‌های تاریخی به جا مانده از آن، مانع از انکار اصل رویداد است.<ref>نک: المفصل، ج10، ص55؛ المورخ العربی، ش29، ص117-118، «الحرب عند القبائل العربیة فی الجاهلیه».</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش