←واژه
(←واژه) |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==واژه== | ==واژه== | ||
چاوُوش یا چاوُش، در اصل | چاوُوش یا چاوُش، در اصل واژهای ترکی<ref>لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش»؛ ایرانیکا، http://www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavus-originally-turkish-word-kasgari-i-p، ذیل «چاوش».</ref> و در فارسی به معناهای پرشماری آمده است؛ مانند «منصبی نظامی»،<ref>دیوان معزی، ص305؛ خسروشیرین نظامی، ص 271؛ اسرار التوحید، ص378.</ref> «مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران»،<ref>نک: دیوان اوحدالدین مراغی، ج1، ص39، 209 و 853؛ خسرو و شیرین نظامی، ص12.</ref> «قافلهسالار، بویژه قافلهسالار قافله [[حج]]»<ref>فرهنگ آنندراج، ص327؛ ایرانیکا، ذیل «چاووش».</ref>و «کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و [[حرمین]] یا مکانهای زیارتی دیگر با خبر و دعوت میکند».<ref>لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش».</ref> | ||
در گویشها و زبانهای گوناگون | در گویشها و زبانهای گوناگون [[ایران|ایرانی]]، این واژه با اندک تفاوتی در حروف، به معنای اخیر یا با معناهای نزدیک بدان<ref group="یادداشت">مانند با خبر کردن یا خبررسانی.</ref> به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان، واژه «چووشی» به معنای چاووشی<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص110.</ref> و در زبان کردی کلهری معاصر، واژه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.<ref>تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.</ref> | ||
واژه «چاووش»، در عربی به شکل «شاویش»، «شاوش» و «جاویش» آمده و در متنهای دوره ممالیک، [[ایوبیان]] و [[دولت عثمانی|عثمانیان]] به کار رفته که مراد از آن بیشتر، منصبی حکومتی است که وظیفههای گوناگونی را بر عهده داشته است.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی؛ ص321؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78؛ تاریخ امپراطوری عثمانی، ج1، ص74.</ref> | |||
==پیشینه== | |||
از پیشینه تاریخی چاووشیخوانی آگاهی دقیقی در دست نیست. به گمانِ برخی، این رسم با رسم دیرین [[ایران|ایرانیان]] در سوگ سیاووش پیوندهایی دارد.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 164؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 8، «چاووش».</ref> به ظاهر، چاووشیخوانی برای زائران عتبات [[عراق]] یا [[مشهد (شهر)|مشهد]] از دوره [[صفویان|صفوی]] (حک: ۹۰۶–۱۱۳۵ق) مرسوم شد و در دوره [[قاجار]] (حک:۱۲۱۰–۱۳۴۴ق) رونقی بیشتر یافت<ref>نک: روزنامه وقایع اتفاقیه، ص 2؛ سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص 39؛ دانشنامه جهان اسلام ج11، ص686-688، مدخل چاووش خوانی.</ref> و به سفر [[حج]] نیز تسرّی پیدا کرد. | |||
==زمان== | |||
چاووشان، در ایام خاص موسم [[حج]] یا زیارت عتبات [[عراق]] و [[مشهد (شهر)|مشهد الرضا]]، میان شهرها و روستاهای [[ایران]] میگشته و با آداب و رسومی خاص، مردم را از سفر و حرکت کاروان با خبر و به حج یا [[زیارت]] ترغیب میکردهاند. | |||
در شهرهای بزرگ، چاووشان را چند هفته پیش از سفر به خدمت میگرفتند و این نظر به وظایفی بود که چاووشان بر عهده داشتند.<ref>نک: طهران قدیم، ج3، 453؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج2، 165.</ref> | |||
== هدفها و وظیفهها == | |||
به ظاهر، هدف نخستین چاووشی خوانی با خبر کردن مردم از حرکت کاروانهای زیارتی بوده و فلسفه چاووشی خوانی به ضرورت سفرهای مخاطرهآمیز و طولانی روزگاران قدیم بازمیگردد، که ایجاب میکرد مسافران با هم و در ایام خاصی سفر را آغاز کنند و در وقت معین به [[رباط|منزل]] مناسب برسند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref> | |||
چاووشیخوانی، در رونق سفرهای [[حج]] و زیارتی مؤثر بوده به گونه ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و رهسپار سفر میشده است.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78، 97 و 98.</ref> چاووشیخوانی از آداب [[بدرقه]] و [[استقبال حاجی|استقبال]] بوده و بر شکوه آنها میافزوده است. چاووشیخوانی باعث میشده است تا مردمان به جمع بدرقهکنندگان و استقبالکنندگان بپیوندند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص69 و 70.</ref> | |||
محلههای مختلف برخی شهرها، یک یا چند نفر چاووش داشته که مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حجگزاران را بر عهده داشتهاند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص95.</ref> اذانگویی، تعزیهخوانی و مداحی مذهبی در جشنهایی مانند عروسی و ختنهسوران از دیگر فعالیتهای برخی چاووشان بوده است.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136ـ137.</ref> | |||
چاووشان، در | == مکان == | ||
چاووشان، در مکانهای عمومی پررفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به تناسب سفر [[حج]] یا [[زیارت]]، بیرقها و شمایلهایی از [[کعبه]] یا حرم [[امامان(ع)]] برپا میکردند و سرودههایی را بدون ساز، در ستایش [[حضرت محمد(ص)]] و [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] میخواندند. | |||
چاووش | برخی چاووشان تا [[رباط|منزلگاه]] بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد میآمدند، با زائران و حجگزاران میرفتند و چاووشی میخواندند و سپس بازمیگشتند.<ref>در قلمرو مازندران، ص 313؛ دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص686-688، «مدخل چاووش خوانی».</ref> برخی دیگر، مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند،<ref>رک: سفرنامه گوهر مقصود، ص119.</ref> اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و [[رباط|منازل]] میان راه و آداب رفتن به [[حرمین]] یا زیارت در حرم [[امامان(ع)]] راهنمایی میکردند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص 6، «چاووش»؛ رک: سفرنامه عضد الملک به عتبات، ص138؛ سفرنامه گوهر مقصود، متن، 119.</ref> این گروه، وقتی زائران و حجگزاران بازمیگشتند، در نزدیکیهای وطن پیش میافتادند و به آشنایان آنان خبر میدادند تا برای [[استقبال حاجی|استقبال]] آماده شوند.<ref name=":0">رک: تاریخ مذهبی قم، ص397.</ref> چاووشیخوانی در میان راه به لحاظ روانی کارکرد مثبتی داشت و به مسافران دلگرمی و نشاط میبخشید.<ref>نک: بیرجندنامه، ص147.</ref> | ||
== چاووشان == | |||
چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداههگویی بود؛ ولی شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشناییاش با راهها و مسیر سفر، مکانهای مقدس، آداب زیارت و [[آداب حج]] نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».</ref> در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او میرسید.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref> | |||
=== شاگردی === | |||
چاووشان، نوچهها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشیخوانی یاری میکردند. گاهی خود، شعر میخواندند و گاهی از طریق گفتوگوی منظوم با شاگرد، نمایشگونهای ترتیب میدادند و مردم نیز در خواندن برخی سرودهها آنها را همراهی میکردند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 7، «چاووش».</ref> | |||
چاووشی در دستگاههای آوازی موسیقی [[ایران|ایرانی]]، غالبا دستگاه چهارگاه خوانده میشد که مهارت در آن نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاهها و نیز هنر آوازخوانی بود. بدین رو چاووشان، نخست مدتها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل «نوچگی» و «شاگردی» را طی میکردند و اشعار بسیاری را به خاطر میسپردند و در کنار آن، دانستنیهای مذهبی و تاریخی متنوعی درباره اماکن زیارتی و [[حرمین]] میآموختند و در نهایت، به مقام چاووشی میرسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا میکردند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص124؛ ایرانیکا؛ ذیل واژه «چاووش».</ref> | |||
===لباس=== | |||
چاووشان، هنگام چاووشیخوانی لباس پاکیزه بر تن میکردند و بیشتر مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباس کار ویژه ای نداشتند؛ ولی چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه میانداختند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 136، ص 134، 136، 139؛ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش»؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، 96.</ref> در برخی مناطق [[ایران]]، تفاوتهایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ برای نمونه در ساوجبلاغِ طالقان، چاووش کلاهی قرمز منگولهدار بر سر میگذاشته که به آن کلاه گُلُمدار میگفتند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص98.</ref> پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».</ref> | |||
=== درآمد === | |||
چاووشیخوانی به نیت ثواب و از سر شوق زیارت و خدمت به حجگزاران و زائران انجام میگرفت و درآمدی برای چاووشان نداشت؛ ولی رفتهرفته آنان برای خدمات خویش مزد و خلعت و انعام طلب کردند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref> | |||
چاووشانی که در سفر حج شرکت میکردند، هنگام بازگشت در نزدیکیهای وطن پیش میافتادند و به آشنایان آنان خبر میدادند و در برابر، مژدگانی میگرفتند.<ref name=":0" /> | |||
==سرودهها== | ==سرودهها== | ||
=== درونمایه === | ===درونمایه=== | ||
درونمایه سرودههای چاووشی، بیشتر مذهبی و در ستایش [[حضرت محمد(ص)]]، [[امامان(ع)]]، امامزادگان و مکانهای مرتبط با آنان است؛ ولی گاه از رویدادها و سختیهای سفر مانند برخورد مرزبانان با حجگزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آنها یاد شده است.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref> | |||
چون در بسیاری از سفرهای حج سدههای گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حجگزاران ایرانی بود، در اشعار چاووشی، از عتبات عراق نیز سخن رفته است؛ مانند <ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.</ref> | سنت چاووشیخوانی برای سفر به [[حرمین]] و دیگر مکانهای زیارتی مانند [[عتبات عالیات]] و [[مشهد (شهر)|مشهد الرضا(ع)]] یکسان و تفاوت آنها تنها در درونمایه سرودهها بود. البته چون در بسیاری از سفرهای [[حج]]ِّ سدههای گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حجگزاران [[ایران|ایرانی]] بود، در اشعار چاووشی، از عتبات [[عراق]] نیز سخن رفته است؛ مانند <ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.</ref> | ||
{{شعر|اوّل به [[نجف]]، شیر خدا را صلوات|دوم به [[مدینه]]، مصطفی را صلوات|بارها گفت [[حضرت محمد(ص)|محمد]] که [[امام علی(ع)|علی]] جان من است|هم به جان علی و هم به محمد صلوات}} | {{شعر|اوّل به [[نجف]]، شیر خدا را صلوات|دوم به [[مدینه]]، مصطفی را صلوات|بارها گفت [[حضرت محمد(ص)|محمد]] که [[امام علی(ع)|علی]] جان من است|هم به جان علی و هم به محمد صلوات}} | ||
چاووشان در برخی ابیات، | چاووشان در برخی ابیات، همراه با مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و مکانهایی که قصد سفر به آنها را داشتهاند نیز خبر میدادهاند؛ مانند<ref>طهران قدیم، ج3، ص 453.</ref> | ||
{{شعر|خدا گواست به سر تا که ما چها داریم|از آنکه میل سوی [[کعبه|خانه خدا]] داریم|دگر خیال [[مدینه]] اگر خدا خواهد|سپس که آرزوی شاه [[نینوا]] داریم}} | {{شعر|خدا گواست به سر تا که ما چها داریم|از آنکه میل سوی [[کعبه|خانه خدا]] داریم|دگر خیال [[مدینه]] اگر خدا خواهد|سپس که آرزوی شاه [[نینوا]] داریم}} | ||
=== قالب === | ===قالب=== | ||
اشعار در وزنها و قالبهای گوناگون سروده میشد؛ ولی | اشعار در وزنها و قالبهای گوناگون سروده میشد؛ ولی دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان درخواست فرستادن صلوات میکرد،<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص99.</ref> که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران، به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشیخوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانستهاند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 154؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref> | ||
چاووشی | اشعار چاووشی که به دست ما رسیدهاند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آنها چندان رعایت نمیشده و هر کسی دخل و تصرفهایی در آن میکرده<ref>نک: درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 144؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref> و به گمان، شاخ و برگی بر آن میافزودهاند. گویا مهارت چاووش در خواندن آنها، کاستیهای وزن و قافیه آنها را نامحسوس میکرده است. | ||
==امروزه== | ==امروزه== | ||
چاووشیخوانی هنوز در شهرها و روستاهای [[ایران]] با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت [[بدرقه]] و بیشتر در [[استقبال حاجی|استقبال]] و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها، چاووشیخوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان سرودههای چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند. | چاووشیخوانی هنوز در شهرها و روستاهای [[ایران]] با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت [[بدرقه]] و بیشتر در [[استقبال حاجی|استقبال]] و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها، چاووشیخوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان سرودههای چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند. | ||
رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، بیشتر در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت | رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، بیشتر در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حاجی، برگزار میشود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلابافشانی است.<ref>تحقیقات میدانی نویسنده.</ref> اشعار چاووشی گاه حزنانگیزاند، مانند | ||
{{شعر|من از دیار شکوه و جلال میآیم|ز سرزمین اذان [[بلال]] میآیم|ز دشت لاله خونین سینه آمدهام|شکستهدل ز دیار [[مدینه]] آمدهام|زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست|تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست|نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود|پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود|مدینه با دل زوار گفتوگوها داشت|گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت|مدینه با دل آتش گرفته خو دارد|خدا نصیب کند هر که آرزو دارد|نسیم وار به هر کوی در به در گشتم|مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم}} | {{شعر|من از دیار شکوه و جلال میآیم|ز سرزمین اذان [[بلال]] میآیم|ز دشت لاله خونین سینه آمدهام|شکستهدل ز دیار [[مدینه]] آمدهام|زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست|تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست|نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود|پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود|مدینه با دل زوار گفتوگوها داشت|گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت|مدینه با دل آتش گرفته خو دارد|خدا نصیب کند هر که آرزو دارد|نسیم وار به هر کوی در به در گشتم|مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم}} |