عبدالله بن زبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۷
خط ۳۸: خط ۳۸:


===خلق و خوی ابن‌ زبیر===  
===خلق و خوی ابن‌ زبیر===  
ابن‌ زبیر را مردی شجاع، جنگجو، دارای قدرت بدنی بسیار، سخندان و خطیبی توانا<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref> و درعین حال بدخلق و حسود معرفی کرده‌اند.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۶؛ الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۹۲؛ شرح نهج‌ البلاغه، ج۶، ص۳۴۳.</ref> بدخلقی ابن‌ زبیر باعث دخالت در روابط زناشویی پدر و مادرش به ‌سبب تعصب به مادر<ref>الاوائل، ص۱۵۶؛ اسد الغابه، ج۶، ص۹-۱۰.</ref> و سرانجام جدایی آنان شد.<ref>اسد الغابه، ج۶، ص۱۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۶.</ref> بخل شدید ابن‌ زبیر ضرب المثل بود<ref>الاوائل، ص۲۲۰؛ النهایه، ج۳، ص۲۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۲.</ref> و اعتراض کسانی مانند ابن‌ عباس<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴.</ref> و ابن عمر<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۸.</ref> را ضدّ وی بر‌انگیخت. معاویه سال‌ها پیش‌تر خطر حرص و بخل شدیدش را به او گوشزد کرده بود.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۶.</ref> تنگ‌چشمی او به‌اندازه‌ای بود که در موارد فراوان برادرش مُصْعَب بن زبیر برای جبران آن تلاش می‌کرد و در برابر، عبدالله، مصعب را برای دست‌و‌دل‌بازی توبیخ می‌کرد. هنگامی که وی به جذب رهبران قبایل و فرماندهان نظامی نیاز داشت، همین ویژگی بر مقبولیت عمومی او اثر منفی نهاد.<ref>دولت امویان، ص۱۱۲.</ref> او مردم بادیه‌نشین را که به یاری‌اش آمده بودند، افرادی بی‌ارزش خواند که در زمانه عافیت سربارند و در روزگار بلا، فراری؛ و بدین سان، باعث رمیدن آنان شد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۹؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۱.</ref>
ابن‌ زبیر را مردی شجاع، جنگجو، دارای قدرت بدنی بسیار، سخندان و خطیبی توانا<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref> و درعین حال بدخلق و حسود معرفی کرده‌اند.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۶؛ الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۹۲؛ شرح نهج‌ البلاغه، ج۶، ص۳۴۳.</ref> بدخلقی ابن‌ زبیر باعث دخالت در روابط زناشویی پدر و مادرش به ‌سبب تعصب به مادر<ref>الاوائل، ص۱۵۶؛ اسد الغابه، ج۶، ص۹-۱۰.</ref> و سرانجام جدایی آنان شد.<ref>اسد الغابه، ج۶، ص۱۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۶.</ref> بخل شدید ابن‌ زبیر ضرب المثل بود<ref>الاوائل، ص۲۲۰؛ النهایه، ج۳، ص۲۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۲.</ref> و اعتراض کسانی مانند [[عبدالله بن‌ عباس|ابن‌ عباس]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴.</ref> و [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۸.</ref> را ضدّ وی بر‌انگیخت. [[معاویه]] سال‌ها پیش‌تر خطر حرص و بخل شدیدش را به او گوشزد کرده بود.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۶.</ref> تنگ‌چشمی او به‌اندازه‌ای بود که در موارد فراوان برادرش مُصْعَب بن زبیر برای جبران آن تلاش می‌کرد و در برابر، عبدالله، [[مصعب بن زبیر|مصعب]] را برای دست‌و‌دل‌بازی توبیخ می‌کرد. هنگامی که وی به جذب رهبران قبایل و فرماندهان نظامی نیاز داشت، همین ویژگی بر مقبولیت عمومی او اثر منفی نهاد.<ref>دولت امویان، ص۱۱۲.</ref> او مردم بادیه‌نشین را که به یاری‌اش آمده بودند، افرادی بی‌ارزش خواند که در زمانه عافیت سربارند و در روزگار بلا، فراری؛ و بدین سان، باعث رمیدن آنان شد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۹؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۱.</ref>


===نقل روایات===
===نقل روایات===
۱٬۲۰۴

ویرایش