←در جنگ جمل
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
===در زمان امام علی(ع)=== | ===در زمان امام علی(ع)=== | ||
====در جنگ جمل==== | ====در جنگ جمل==== | ||
ابن زبیر در جوانی در برابر امام علی(ع) قرار داشت و تأثیر او بر پدرش باعث شد تا ایشان جدایی زبیر از راه اهل بیت(ع) را به سبب او بداند.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۲۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> عاطفه فراوان میان ابن زبیر و عایشه باعث شد تا طلحه و زبیر او را برای قانعکردن عایشه در اتحاد با خود در جنگ جمل به خدمت گیرند.<ref>الجمل، ص۲۲۹؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۶۶.</ref> بعدها وقتی عایشه از ابن عمر پرسید که چرا او را از همراهی با جملیان بازنداشته است، ابن عمر نفوذ ابن زبیر را مانع از آن دانست که عایشه سخن کسی را برای کنارهگیری از جنگ بپذیرد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۴۶.</ref> | ابن زبیر در جوانی در برابر [[امام علی(ع)]] قرار داشت و تأثیر او بر پدرش باعث شد تا ایشان جدایی زبیر از راه [[اهل بیت(ع)]] را به سبب او بداند.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۲۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> عاطفه فراوان میان ابن زبیر و [[عایشه]] باعث شد تا [[طلحه]] و [[زبیر]] او را برای قانعکردن عایشه در اتحاد با خود در [[جنگ جمل]] به خدمت گیرند.<ref>الجمل، ص۲۲۹؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۶۶.</ref> بعدها وقتی عایشه از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] پرسید که چرا او را از همراهی با جملیان بازنداشته است، ابن عمر نفوذ ابن زبیر را مانع از آن دانست که عایشه سخن کسی را برای کنارهگیری از جنگ بپذیرد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۴۶.</ref> | ||
در لشکرکشی اصحاب جمل به بصره، سگان سرزمین حَوْأب به عایشه پارس کردند و او به یاد حدیث پیامبر افتاد که همسرانش را بر حذر داشته بود که سگهای حوأب سر راهشان را بگیرند. در این هنگام، ابن زبیر ۵۰ تن از بنیعامر بن صعصعه را واداشت تا نزد عایشه شهادت دهند که آن ناحیه حوأب نیست.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۴؛ الفتوح، ج۲، ص۴۵۸.</ref> این گواهی نخستین گواهی دروغ در اسلام شناخته شد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۸۲؛ تذکرة الخواص، ص۶۸.</ref> | در لشکرکشی اصحاب جمل به بصره، سگان سرزمین حَوْأب به عایشه پارس کردند و او به یاد [[حدیث]] [[پیامبر(ص)|پیامبر]] افتاد که همسرانش را بر حذر داشته بود که سگهای [[حوأب]] سر راهشان را بگیرند. در این هنگام، ابن زبیر ۵۰ تن از [[بنیعامر بن صعصعه]] را واداشت تا نزد عایشه شهادت دهند که آن ناحیه حوأب نیست.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۴؛ الفتوح، ج۲، ص۴۵۸.</ref> این گواهی نخستین گواهی دروغ در اسلام شناخته شد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۸۲؛ تذکرة الخواص، ص۶۸.</ref> | ||
ابن زبیر در راه بصره و در این شهر پس از درگیری و نزاع طلحه و زبیر بر سر امامت لشکر، در کنار محمد بن طلحه امامت لشکریان جمل را عهدهدار بود.<ref>الطبقات، ج۵، ص۴۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۵۸؛ الجمل، ص۲۸۲.</ref> پس از ورود اصحاب جمل به بصره و بر خلاف پیمان آتش بسی که با عثمان بن حُنَیف حاکم بصره تا رسیدن امام علی(ع) بسته بودند، ابن زبیر در رأس گروهی، ۴۰ نفر از محافظان مسلمان را کشت و بیت المال را تصرف کرد.<ref>فتوح البلدان، ص۳۶۵؛ الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۸.</ref> او که فرمانده پیاده نظام جمل بود،<ref>الاخبار الطوال، ص۱۴۶؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.</ref> در آغاز نبرد، با آگاهی از تصمیم پدرش زبیر برای کنارهگیری از جنگ، کوشید تا با ترسو خواندن پدرش او را از این کار بازدارد. اما سرانجام زبیر از جنگ کناره گرفت.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۷۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۳.</ref> ابن زبیر در کشاکش نبرد دقایقی زمام شتر عایشه را در دست گرفت؛ اما عایشه که خطر این کار را میدانست، او را سوگند داد تا آن را رها کند.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۷. </ref> عبدالله در این جنگ با مالک اشتر درگیر شد و با وجود بیش از ۳۰ زخم<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> جان سالم به در برد. عایشه به کسی که مژده سلامت او را در این نبرد داد، 10000 درهم مژدگانی پرداخت.<ref>الجمل، ص۳۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶؛ الاصابه، ج۴، ص۸۲.</ref> ابن زبیر پس از شکست اصحاب جمل، در خانه مردی از قبیله ازد پنهان شد و در کنار دیگر فراریان این نبرد، مشمول عفو امام علی(ع) قرار گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۸۵.</ref> | ابن زبیر در راه [[بصره]] و در این شهر پس از درگیری و نزاع طلحه و زبیر بر سر امامت لشکر، در کنار [[محمد بن طلحه]] امامت لشکریان جمل را عهدهدار بود.<ref>الطبقات، ج۵، ص۴۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۵۸؛ الجمل، ص۲۸۲.</ref> پس از ورود اصحاب جمل به بصره و بر خلاف پیمان آتش بسی که با [[عثمان بن حنیف|عثمان بن حُنَیف]] حاکم بصره تا رسیدن امام علی(ع) بسته بودند، ابن زبیر در رأس گروهی، ۴۰ نفر از محافظان [[مسلمان]] را کشت و [[بیت المال]] را تصرف کرد.<ref>فتوح البلدان، ص۳۶۵؛ الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۸.</ref> او که فرمانده پیاده نظام جمل بود،<ref>الاخبار الطوال، ص۱۴۶؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.</ref> در آغاز نبرد، با آگاهی از تصمیم پدرش زبیر برای کنارهگیری از جنگ، کوشید تا با ترسو خواندن پدرش او را از این کار بازدارد. اما سرانجام زبیر از جنگ کناره گرفت.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۷۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۳.</ref> ابن زبیر در کشاکش نبرد دقایقی زمام شتر عایشه را در دست گرفت؛ اما عایشه که خطر این کار را میدانست، او را سوگند داد تا آن را رها کند.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۷. </ref> عبدالله در این جنگ با [[مالک اشتر]] درگیر شد و با وجود بیش از ۳۰ زخم<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> جان سالم به در برد. عایشه به کسی که مژده سلامت او را در این نبرد داد، 10000 درهم مژدگانی پرداخت.<ref>الجمل، ص۳۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶؛ الاصابه، ج۴، ص۸۲.</ref> ابن زبیر پس از شکست اصحاب جمل، در خانه مردی از [[قبیله ازد]] پنهان شد و در کنار دیگر فراریان این نبرد، مشمول عفو امام علی(ع) قرار گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۸۵.</ref> | ||
====در جنگ صفین==== | ====در جنگ صفین==== |