عبدالله بن زبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۷
جز
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:


====مرگ ابن زبیر====
====مرگ ابن زبیر====
بر پایه گزارشی، ابن‌ زبیر از چند روز پیش از مرگش مواد خوشبو مانند مشک می‌خورد تا در صورت آویخته شدن بر دار، جنازه‌اش بوی بد نگیرد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۸.</ref> آخرین روز در گفت‌وگو با مادرش اسماء قیام خود را برای خدا دانست و دامن خود را از هرگونه خیانت و ارتکاب عمدی گناه و دنیاطلبی پاک دانست و تصریح کرد که به ظلم‌ها وجنایت‌های کارگزارانش خشنود نبوده است. او انگیزه خود را از این سخنان، دلداری مادر و نه تزکیه خود دانست.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۳.</ref> وی به سفارش مادرش<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۸؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۵.</ref> با یارانی اندک تا واپسین لحظه و در حالی‌که به کعبه تکیه داده بود، جنگید و به دست مردانی از بنی‌سکون و بنی‌مراد در ۷۲ سالگی کشته شد.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref> در این نبرد ۲۴۰ نفر همراه ابن‌ زبیر کشته شدند و خون برخی از آنان تا درون کعبه جاری شد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۲۰.</ref> سر او را همراه سرهای عبدالله بن مطیع و عبدالله بن صفوان به مدینه بردند<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۵۲.</ref> و آن‌جا نصب کردند.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۲؛ الاصابه، ج۵، ص۲۲.</ref> سپس این سرها را برای عبدالملک بردند و هر یک از حاملان سرها ۵۰۰ دینار پاداش گرفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۱۱۳-۱۱۴؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۶.</ref> روایت‌های دیگر محل قتل ابن‌ زبیر را نزدیک حجون دانسته‌اند.<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۲۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref> بر پایه برخی روایت‌ها، عبدالملک سر ابن‌ زبیر را برای تسلیم‌کردن عبدالله بن خازم، حاکم ابن‌ زبیر در خراسان، به آن دیار فرستاد و او سر را همان جا دفن کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۲۶.</ref>
بر پایه گزارشی، ابن‌ زبیر از چند روز پیش از مرگش مواد خوشبو مانند مشک می‌خورد تا در صورت آویخته شدن بر دار، جنازه‌اش بوی بد نگیرد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۸.</ref> آخرین روز در گفت‌وگو با مادرش اسماء قیام خود را برای خدا دانست و دامن خود را از هرگونه خیانت و ارتکاب عمدی [[گناه]] و دنیاطلبی پاک دانست و تصریح کرد که به ظلم‌ها وجنایت‌های کارگزارانش خشنود نبوده است. او انگیزه خود را از این سخنان، دلداری مادر و نه تزکیه خود دانست.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۳.</ref> وی به سفارش مادرش<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۸؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۵.</ref> با یارانی اندک تا واپسین لحظه و در حالی‌که به کعبه تکیه داده بود، جنگید و به دست مردانی از [[بنی‌سکون]] و [[بنی‌مراد]] در ۷۲ سالگی کشته شد.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref> در این نبرد ۲۴۰ نفر همراه ابن‌ زبیر کشته شدند و خون برخی از آنان تا درون کعبه جاری شد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۲۰.</ref> سر او را همراه سرهای [[عبدالله بن مطیع]] و [[عبدالله بن صفوان]] به مدینه بردند<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۵۲.</ref> و آن‌جا نصب کردند.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۲؛ الاصابه، ج۵، ص۲۲.</ref> سپس این سرها را برای عبدالملک بردند و هر یک از حاملان سرها ۵۰۰ دینار پاداش گرفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۱۱۳-۱۱۴؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۶.</ref> روایت‌های دیگر محل قتل ابن‌ زبیر را نزدیک [[حجون]] دانسته‌اند.<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۲۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref> بر پایه برخی روایت‌ها، عبدالملک سر ابن‌ زبیر را برای تسلیم‌کردن [[عبدالله بن خازم]]، حاکم ابن‌ زبیر در [[خراسان]]، به آن دیار فرستاد و او سر را همان جا دفن کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۲۶.</ref>


=====محل دفن=====
=====محل دفن=====
حجاج جسد ابن‌ زبیر را تا یک سال از پا آویخت. مکان این آویختگی، کنار گردنه سمت راست حجون<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۷؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref> نزدیک قبرستان المعلات<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۳۶۷.</ref> در عقبه مدینه<ref>مجمع الزوائد، ج۷، ص۵۰۷؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۱۹.</ref> یاد شده است. سرانجام به خواهش مادرش از عبدالملک یا ابن عمر از حجاج، پیکر او به اسماء سپرده شد. مادرش پیکر او را پس از غسل دادن با آب زمزم در قبرستان حجون مکه به خاک سپرد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۹؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref> از آن پس این‌گونه غسل دادن میان مکیان سنت شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۴۷.</ref> بر پایه گزارش مصعب بن عبدالله، جسد ابن‌ زبیر را به مدینه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفیه دفن کردند که بعدها به مسجد پیامبر(ص) ملحق شد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷.</ref>
حجاج جسد ابن‌ زبیر را تا یک سال از پا آویخت. مکان این آویختگی، کنار گردنه سمت راست حجون<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۷؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref> نزدیک [[قبرستان المعلات]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۳۶۷.</ref> در عقبه مدینه<ref>مجمع الزوائد، ج۷، ص۵۰۷؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۱۹.</ref> یاد شده است. سرانجام به خواهش مادرش از عبدالملک یا ابن عمر از حجاج، پیکر او به اسماء سپرده شد. مادرش پیکر او را پس از غسل دادن با آب زمزم در [[قبرستان حجون]] مکه به خاک سپرد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۹؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref> از آن پس این‌گونه غسل دادن میان مکیان سنت شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۴۷.</ref> بر پایه گزارش [[مصعب بن عبدالله]]، جسد ابن‌ زبیر را به مدینه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفیه دفن کردند که بعدها به [[مسجد پیامبر(ص)]] ملحق شد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷.</ref>


==ابن زبیر و حج==  
==ابن زبیر و حج==  
۱٬۲۰۴

ویرایش