پرش به محتوا

اطعام در حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۰
اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا
(اصلاح نشانی وب)
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا)
خط ۱: خط ۱:
اطعام: غذا دادن به فقيران و مستمندان از راه قرباني حج يا کفارات آن
اطعام: غذا دادن به فقیران و مستمندان از راه قربانی حج یا کفارات آن


واژه اطعام مصدر از ريشه (ط ـ ع ـ م) به معناي طعام دادن<ref>. الصحاح، ج5، ص1975؛ المصباح، ص372؛ تاج العروس، ج8، ص378، «طعم».</ref> و سير کردن<ref>. نک: لسان العرب، ج12، ص363-364؛ تاج العروس، ج17، ص440، «طعم».</ref> است. در عرف، طعام به هر خوراک و خوردني گفته مي‌شود.<ref>. معجم مقاييس اللغه، ج3، ص410؛ لسان العرب، ج12، ص363؛ المصباح، ج2، ص373، «طعم».</ref> در کاربرد مردم حجاز، مقصود از طعام، بيشتر گندم بوده است.<ref>. المصباح، ج2، ص373؛ لسان العرب، ج12، ص364، «طعم».</ref> گاه به مواد غذايي چون خرما<ref>. مفردات، ص304؛ النهايه، ابن اثير، ج3، ص126، «طعم».</ref> و جو نيز طعام مي‌گفتند.<ref>. العين، ج2، ص25؛ مفردات، ص304، «طعم».</ref> با توجه به آيات 28 و 36 حجّ/22 و کاربردهاي فقهي اطعام، اين واژه در فقه به معناي سير کردن، خوراندن يا تمليک غذاي سير‌کننده به ديگري که معمولاً فقير است، به‌کار مي‌رود.<ref>. اصول السرخسي، ج2، ص158؛ مستند العروه، ج1، ص367؛ مدارک تحرير الوسيله، ج2، ص193.</ref>
واژه اطعام مصدر از ریشه (ط ـ ع ـ م) به معنای طعام دادن<ref>. الصحاح، ج5، ص1975؛ المصباح، ص372؛ تاج العروس، ج8، ص378، «طعم».</ref> و سیر کردن<ref>. نک: لسان العرب، ج12، ص363-364؛ تاج العروس، ج17، ص440، «طعم».</ref> است. در عرف، طعام به هر خوراک و خوردنی گفته می‌شود.<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج3، ص410؛ لسان العرب، ج12، ص363؛ المصباح، ج2، ص373، «طعم».</ref> در کاربرد مردم حجاز، مقصود از طعام، بیشتر گندم بوده است.<ref>. المصباح، ج2، ص373؛ لسان العرب، ج12، ص364، «طعم».</ref> گاه به مواد غذایی چون خرما<ref>. مفردات، ص304؛ النهایه، ابن اثیر، ج3، ص126، «طعم».</ref> و جو نیز طعام می‌گفتند.<ref>. العین، ج2، ص25؛ مفردات، ص304، «طعم».</ref> با توجه به آیات ۲۸ و ۳۶ حجّ/۲۲ و کاربردهای فقهی اطعام، این واژه در فقه به معنای سیر کردن، خوراندن یا تملیک غذای سیرکننده به دیگری که معمولاً فقیر است، به‌کار می‌رود.<ref>. اصول السرخسی، ج2، ص158؛ مستند العروه، ج1، ص367؛ مدارک تحریر الوسیله، ج2، ص193.</ref>


بر پايه آيه 14 انعام/6: {هوَ يُطعِمُ وَ لاَ يُطعَمُ} و آيه 79 شعراء/26: {وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ} خداوند طعام دهنده است. در برخي آيات، اطعام گوشت قرباني حج به مستمندان و نيازمندان سفارش شده است: {وَ أَطعِمُوا القانِعَ وَ المُعتَرَّ} (حجّ/22، 28)؛ {أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِير} (حجّ/22، 36). همچنين خداوند اطعام حضرت علي7 و حضرت فاطمه3، امام حسن و امام حسين8 به مسکين، يتيم و اسير را ستوده است<ref>. التبيان، ج10، ص211؛ كشف الاسرار، ج10، ص319-321؛ روح المعاني، ج15، ص174.</ref>: {وَ يُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً} (انسان/76،8) در آيات بسيار از جمله 34 الحاقّه/69 و 3 ماعون/107 از ويژگي‌هاي دوزخيان و منکران قيامت که خود بر اطعام توانايي ندارند<ref>. مجمع البيان، ج‏10، ص834.</ref>، تشويق نکردن ديگران به اطعام مساکين به شمار رفته است: {وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسكِين} آيه 44 مدّثر/74 خودداري از اطعام مساکين را از ديگر ويژگي‌هاي دوزخيان دانسته است: {وَ لَم نَكُ نُطعِمُ المِسكِين}. همچنين در منابع روايي، بر فضيلت و اهميت اطعام بسيار تأکيد شده است.<ref>. الکافي، ج2، ص200-204؛ ج4، ص50-52؛ ثواب الاعمال، ص135-136؛ المستدرک، ج4، ص129، 278.</ref> بر پايه منابع فقهي، اطعام در مواردي واجب و گاه مستحب شمرده شده است.
بر پایه آیه ۱۴ انعام/۶: {هوَ یُطعِمُ وَ لاَ یُطعَمُ} و آیه ۷۹ شعراء/۲۶: {وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ} خداوند طعام دهنده است. در برخی آیات، اطعام گوشت قربانی حج به مستمندان و نیازمندان سفارش شده است: {وَ أَطعِمُوا القانِعَ وَ المُعتَرَّ} (حجّ/۲۲، ۲۸)؛ {أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِیر} (حجّ/۲۲، ۳۶). همچنین خداوند اطعام حضرت علی۷ و حضرت فاطمه۳، امام حسن و امام حسین۸ به مسکین، یتیم و اسیر را ستوده است:<ref>. التبیان، ج10، ص211؛ کشف الاسرار، ج10، ص319-321؛ روح المعانی، ج15، ص174.</ref> {وَ یُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً} (انسان/۷۶٬۸) در آیات بسیار از جمله ۳۴ الحاقّه/۶۹ و ۳ ماعون/۱۰۷ از ویژگی‌های دوزخیان و منکران قیامت که خود بر اطعام توانایی ندارند،<ref>. مجمع البیان، ج‏10، ص834.</ref> تشویق نکردن دیگران به اطعام مساکین به شمار رفته است: {وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکِین} آیه ۴۴ مدّثر/۷۴ خودداری از اطعام مساکین را از دیگر ویژگی‌های دوزخیان دانسته است: {وَ لَم نَکُ نُطعِمُ المِسکِین}. همچنین در منابع روایی، بر فضیلت و اهمیت اطعام بسیار تأکید شده است.<ref>. الکافی، ج2، ص200-204؛ ج4، ص50-52؛ ثواب الاعمال، ص135-136؛ المستدرک، ج4، ص129، 278.</ref> بر پایه منابع فقهی، اطعام در مواردی واجب و گاه مستحب شمرده شده است.


==پيشينه==  
== پیشینه ==
بر پايه روايات، پيشينه اطعام در حج به زمان حضرت اسماعيل7 بازمي‌گردد. پس از تکميل بناي خانه کعبه، اسماعيل پرده و سقفي از چوب براي آن ساخت و قبايل پيرامون در برابر اين تلاش، هدايا و قرباني‌هايي در موسم حج همراه خود آوردند. اسماعيل در انديشه بود که با اين هدايا چه کند. به وي وحي شد تا شتران را قرباني کند و با گوشت آن‌ها به زائران خانه خدا طعام دهد.<ref>. الکافي، ج4، ص204-205؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص233.</ref> به ‌گزارش برخي منابع، اين سنت را فرزندان و نوادگان اسماعيل ادامه دادند و در مکه مکان‌هايي را براي پختن غذا فراهم ديدند.<ref>. السيرة النبويه، ج1، ص111-113.</ref> گزارش شده که تُبّع، حاکم يمن، پس از پوشاندن خانه کعبه به اطعام مردم پرداخت.<ref>. المعارف، ص635.</ref> نام مطابخ که بر شعب ابن عامر، يکي از دره‌هاي مکه، اطلاق گشته، از همان دوران مانده است.<ref>. المصنف، ج5، ص153-154؛ تاريخ طبري، ج1، ص631.</ref> پيش از اسلام، اين سنت کم و بيش تداوم يافته بود. در دوران قُصيّ بن کلاب، جدّ چهارم پيامبر9، اطعام حاجيان رونقي ديگر بار يافت. قريش هر ساله پولي براي همين کار به قصي مي‏دادند. اين ضيافت، «رفادت» خوانده مي‌شد.<ref>. تاريخ طبري، ج2، ص260.</ref> به ‌گزارش منابع، قُصي با اين پول، غذا فراهم مي‌کرد و به حاجيان مي‌داد.<ref>. اخبار مکه، ج1، ص110؛ المنمق، ص189-190.</ref> پس از وي، پسرش عبد مناف عهده‌دار اين کار شد<ref>. اخبار مکه، ج1، ص111؛ المنمق، ص32-33، 190.</ref> و بعد از او، هاشم فرزند عبد مناف، سقّايي و پذيرايي حاجيان را بر عهده گرفت. در منابع گزارش شده که هنگام خشكسالي و قحطي در مکه، هاشم پس از تهيه آرد و نان، با آبگوشت از مردم پذيرايي ‏كرد. از اين رو، او که نامش عمرو بود، هاشم لقب يافت<ref>. السيرة النبويه، ج1، ص136؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص241-242.</ref>، يعني کسي که نان يا طعام خشک را براي خوراک خرد کند.<ref>. العين، ج3، ص405؛ الصحاح، ج5، ص2058؛ معجم مقاييس اللغه، ج6، ص53، «هشم».</ref> (← رفادت) از سعد بن عباده و پدرش نيز به منزله افرادي ياد شده که پيش و پس از اسلام، به اطعام اهتمام داشته‌اند.<ref>. رجال کشي، ص111.</ref>
بر پایه روایات، پیشینه اطعام در حج به زمان حضرت اسماعیل۷ بازمی‌گردد. پس از تکمیل بنای خانه کعبه، اسماعیل پرده و سقفی از چوب برای آن ساخت و قبایل پیرامون در برابر این تلاش، هدایا و قربانی‌هایی در موسم حج همراه خود آوردند. اسماعیل در اندیشه بود که با این هدایا چه کند. به وی وحی شد تا شتران را قربانی کند و با گوشت آن‌ها به زائران خانه خدا طعام دهد.<ref>. الکافی، ج4، ص204-205؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص233.</ref> به گزارش برخی منابع، این سنت را فرزندان و نوادگان اسماعیل ادامه دادند و در مکه مکان‌هایی را برای پختن غذا فراهم دیدند.<ref>. السیرة النبویه، ج1، ص111-113.</ref> گزارش شده که تُبّع، حاکم یمن، پس از پوشاندن خانه کعبه به اطعام مردم پرداخت.<ref>. المعارف، ص635.</ref> نام مطابخ که بر شعب ابن عامر، یکی از دره‌های مکه، اطلاق گشته، از همان دوران مانده است.<ref>. المصنف، ج5، ص153-154؛ تاریخ طبری، ج1، ص631.</ref> پیش از اسلام، این سنت کم و بیش تداوم یافته بود. در دوران قُصیّ بن کلاب، جدّ چهارم پیامبر۹، اطعام حاجیان رونقی دیگر بار یافت. قریش هر ساله پولی برای همین کار به قصی می‌دادند. این ضیافت، «رفادت» خوانده می‌شد.<ref>. تاریخ طبری، ج2، ص260.</ref> به گزارش منابع، قُصی با این پول، غذا فراهم می‌کرد و به حاجیان می‌داد.<ref>. اخبار مکه، ج1، ص110؛ المنمق، ص189-190.</ref> پس از وی، پسرش عبد مناف عهده‌دار این کار شد<ref>. اخبار مکه، ج1، ص111؛ المنمق، ص32-33، 190.</ref> و بعد از او، هاشم فرزند عبد مناف، سقّایی و پذیرایی حاجیان را بر عهده گرفت. در منابع گزارش شده که هنگام خشکسالی و قحطی در مکه، هاشم پس از تهیه آرد و نان، با آبگوشت از مردم پذیرایی کرد. از این رو، او که نامش عمرو بود، هاشم لقب یافت،<ref>. السیرة النبویه، ج1، ص136؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص241-242.</ref> یعنی کسی که نان یا طعام خشک را برای خوراک خرد کند.<ref>. العین، ج3، ص405؛ الصحاح، ج5، ص2058؛ معجم مقاییس اللغه، ج6، ص53، «هشم».</ref> (← رفادت) از سعد بن عباده و پدرش نیز به منزله افرادی یاد شده که پیش و پس از اسلام، به اطعام اهتمام داشته‌اند.<ref>. رجال کشی، ص111.</ref>


در ميان پادشاهان، سلطان قايتباي، از حکمرانان مصر، در پي بازگشت از حج به سال 884ق. جاي‌هايي را خريد و وقف حرمين شريفين کرد و از منافع آن‌ها حبوبات فراوان مانند گندم و جو به مصرف مردم مدينه رساند.<ref>. الطبقات، ج3، ص613؛ الاستيعاب، ج2، ص595.</ref> سلطان سليم اول، حاکم عثماني، را نخستين کسي دانسته‌اند که به سال 924ق. «صدقه حبوبات» را براي اطعام مردم مکه و مدينه مرسوم ساخت. او مقدار بسياري گندم براي مردم مکه و مدينه فرستاد که بيشتر آن ميان مردم مکه و باقي‌مانده آن ميان مردم مدينه، جز بازرگانان و بازاريان و نظاميان توزيع شد.<ref>. اتحاف فضلاء الزمن، ج1، ص364-365؛ مرآة الحرمين، ج2، ص309-310.</ref>
در میان پادشاهان، سلطان قایتبای، از حکمرانان مصر، در پی بازگشت از حج به سال ۸۸۴ق. جای‌هایی را خرید و وقف حرمین شریفین کرد و از منافع آن‌ها حبوبات فراوان مانند گندم و جو به مصرف مردم مدینه رساند.<ref>. الطبقات، ج3، ص613؛ الاستیعاب، ج2، ص595.</ref> سلطان سلیم اول، حاکم عثمانی، را نخستین کسی دانسته‌اند که به سال ۹۲۴ق. «صدقه حبوبات» را برای اطعام مردم مکه و مدینه مرسوم ساخت. او مقدار بسیاری گندم برای مردم مکه و مدینه فرستاد که بیشتر آن میان مردم مکه و باقی‌مانده آن میان مردم مدینه، جز بازرگانان و بازاریان و نظامیان توزیع شد.<ref>. اتحاف فضلاء الزمن، ج1، ص364-365؛ مرآة الحرمین، ج2، ص309-310.</ref>


==احکام==  
== احکام ==
در منابع فقهي، در مباحث روزه<ref>. السرائر، ج1، ص378؛ فتح العزيز، ج6، ص445-446.</ref>، حج<ref>. السرائر، ج1، ص565؛ فتح العزيز، ج8، ص80؛ الدروس، ج1، ص355-356.</ref>، نذر<ref>. فقه الرضا، ص270؛ بدائع الصنائع، ج5، ص87.</ref>، نکاح<ref>. الروضة البهيه، ج5، ص93، 469.</ref>، قسَم<ref>. فقه الرضا، ص270؛ المقنعه، ص556؛ المجموع، ج18، ص117-118.</ref>، کفارات<ref>. السرائر، ج3، ص69-70؛ الدروس، ج2، ص177، 186؛ البحر الرائق، ج4، ص170.</ref>، ظِهار<ref>. المبسوط، طوسي، ج5، ص144، 158؛ المجموع، ج17، ص367؛ البحر الرائق، ج4، ص157.</ref>، حدود و ديات<ref>. مسائل علي بن جعفر، ص292؛ المجموع، ج19، ص189.</ref> به اطعام توجه شده است. در مبحث حج، اطعام گوشت قرباني و نيز طعام دادن به مساکين به عنوان کفاره و وليمه دادن براي حج مطرح شده است.
در منابع فقهی، در مباحث روزه،<ref>. السرائر، ج1، ص378؛ فتح العزیز، ج6، ص445-446.</ref> حج،<ref>. السرائر، ج1، ص565؛ فتح العزیز، ج8، ص80؛ الدروس، ج1، ص355-356.</ref> نذر،<ref>. فقه الرضا، ص270؛ بدائع الصنائع، ج5، ص87.</ref> نکاح،<ref>. الروضة البهیه، ج5، ص93، 469.</ref> قسَم،<ref>. فقه الرضا، ص270؛ المقنعه، ص556؛ المجموع، ج18، ص117-118.</ref> کفارات،<ref>. السرائر، ج3، ص69-70؛ الدروس، ج2، ص177، 186؛ البحر الرائق، ج4، ص170.</ref> ظِهار،<ref>. المبسوط، طوسی، ج5، ص144، 158؛ المجموع، ج17، ص367؛ البحر الرائق، ج4، ص157.</ref> حدود و دیات<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص292؛ المجموع، ج19، ص189.</ref> به اطعام توجه شده است. در مبحث حج، اطعام گوشت قربانی و نیز طعام دادن به مساکین به عنوان کفاره و ولیمه دادن برای حج مطرح شده است.


===اطعام گوشت قرباني===  
=== اطعام گوشت قربانی ===
شماري از فقيهان شيعه<ref>. مدارک الاحکام، ج8، ص43؛ مستند الشيعه، ج12، ص334، 337؛ کتاب الحج، خوئي، ج5، ص296.</ref> و اهل سنت<ref>. احکام القرآن، ج2، ص87؛ الحاوي الکبير، ج4، ص187-188؛ المغني، ج11، ص109؛ تفسير قرطبي، ج12، ص49.</ref> به پشتوانه آيات 28 و 36 حجّ/22 و ادله ديگر، به وجوب اطعام از گوشت قرباني حج، دست‌کم به اندازه‌اي که خوراندن طعام صدق کند، باور دارند. در اين دو آيه، اطعام به سه دسته افراد «بائس فقير»، «قانع» و «معترّ» در حج سفارش شده است: {... وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ} (حجّ/22، 28)، {... وَ أَطْعِمُواْ الْقَانِعَ وَ الْمُعْترََّ...} (حجّ/22، 36). مقصود از بائس فقير، فرد مستمند است. بر اين اساس، اطعام شونده بايد فقير باشد.<ref>. فتح الوهاب، ج2، ص329؛ مدارک الاحکام، ج8، ص44.</ref> درباره مقصود از قانع و معترّ اختلاف نظر وجود دارد. شماري از فقيهان امامي<ref>. مستند الشيعه، ج12، ص337؛ کتاب الحج، خوئي، ج5، ص297.</ref> به پشتوانه برخي روايات<ref>. الکافي، ج4، ص500؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص493؛ التهذيب، طوسي، ج5، ص223.</ref> و ديدگاه‌هاي لغت‌شناسان<ref>. العين، ج1، ص170؛ الصحاح، ج3، ص1273-1274؛ مفردات، ص413، «قنع».</ref> مقصود از قانع را قناعت‌پيشه دانسته‌اند که به آن چه به وي داده مي‌شود، خشنود و راضي است. معترّ را کسي مي‌دانندکه بدون آن که طعامي درخواست کند، از ديگران انتظار آن را دارد. بر پايه اين تفسير، فقر اطعام شونده شرط نيست و مقصود از اطعام در آيه 38 حجّ/22 اعطاي بخشي از قرباني به ديگران است.<ref>. کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص238؛ کتاب الحج، خوئي، ج5، ص297؛ دروس تمهيديه، ج1، ص200-201.</ref> در برابر، برخي مقصود از قانع را فقير<ref>. الموطأ، ج2، ص497؛ مغني المحتاج، ص290.</ref> يا آن را از مصداق‌هاي فقيران دانسته‌اند.<ref>. کتاب الحج، خوئي، ج5، ص297؛ تيسير الکريم، ص538.</ref>
شماری از فقیهان شیعه<ref>. مدارک الاحکام، ج8، ص43؛ مستند الشیعه، ج12، ص334، 337؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص296.</ref> و اهل سنت<ref>. احکام القرآن، ج2، ص87؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص187-188؛ المغنی، ج11، ص109؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص49.</ref> به پشتوانه آیات ۲۸ و ۳۶ حجّ/۲۲ و ادله دیگر، به وجوب اطعام از گوشت قربانی حج، دست‌کم به اندازه‌ای که خوراندن طعام صدق کند، باور دارند. در این دو آیه، اطعام به سه دسته افراد «بائس فقیر»، «قانع» و «معترّ» در حج سفارش شده است: {... وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ} (حجّ/۲۲، ۲۸)، {... وَ أَطْعِمُواْ الْقَانِعَ وَ الْمُعْترَّ…} (حجّ/۲۲، ۳۶). مقصود از بائس فقیر، فرد مستمند است. بر این اساس، اطعام شونده باید فقیر باشد.<ref>. فتح الوهاب، ج2، ص329؛ مدارک الاحکام، ج8، ص44.</ref> درباره مقصود از قانع و معترّ اختلاف نظر وجود دارد. شماری از فقیهان امامی<ref>. مستند الشیعه، ج12، ص337؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297.</ref> به پشتوانه برخی روایات<ref>. الکافی، ج4، ص500؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص493؛ التهذیب، طوسی، ج5، ص223.</ref> و دیدگاه‌های لغت‌شناسان<ref>. العین، ج1، ص170؛ الصحاح، ج3، ص1273-1274؛ مفردات، ص413، «قنع».</ref> مقصود از قانع را قناعت‌پیشه دانسته‌اند که به آنچه به وی داده می‌شود، خشنود و راضی است. معترّ را کسی می‌دانندکه بدون آن که طعامی درخواست کند، از دیگران انتظار آن را دارد. بر پایه این تفسیر، فقر اطعام شونده شرط نیست و مقصود از اطعام در آیه ۳۸ حجّ/۲۲ اعطای بخشی از قربانی به دیگران است.<ref>. کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص238؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297؛ دروس تمهیدیه، ج1، ص200-201.</ref> در برابر، برخی مقصود از قانع را فقیر<ref>. الموطأ، ج2، ص497؛ مغنی المحتاج، ص290.</ref> یا آن را از مصداق‌های فقیران دانسته‌اند.<ref>. کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297؛ تیسیر الکریم، ص538.</ref>


برخي مفسران، قانع را سائل و شماري ديگر، قانع را خويشتن‌دار و معترّ را سائل و درخواست‌کننده تفسير کرده‌اند.<ref>. نک: جامع البيان، ج17، ص220-224؛ تفسير ابن ابي حاتم، ج8، ص2495؛ الدر المنثور، ج4، ص362-363.</ref> بر اين اساس، شماري از فقيهان اطعام ثلث يا نصف قرباني را به فقيران و ثلث ديگر را به ديگران مستحب و شماري ديگر آن را واجب شمرده‌اند.<ref>. الخلاف، ج6، ص62-63؛ المجموع، ج8، ص413؛ مجمع الفائده، ج7، ص286-287.</ref> بر پايه باور به وجوب، شماري از فقيهان امامي، به لزوم يافتن فقير براي اطعام در صورت امکان، تصريح کرده‌اند. به باور آنان<ref>. صراط النجاة، ج2، ص261-262.</ref>، اگر اطعام فقير از گوشت قرباني ممکن نباشد، حج‌گزار بايد از جانب فقير در تملک ثلث قرباني وکيل شود تا ضامن نباشد. برخي بدين استناد که چنين کاري اطعام فقير شمرده نمي‌شود، وجوب اطعام فقير از قرباني حج را وابسته به يافتن فقير در منا شمرده و اطعام را در غير اين فرض واجب ندانسته‌اند.<ref>. مناسک الحج، حائري، ص121؛ تعاليق مبسوطه، ج10، ص562.</ref> شماري ديگر به پشتوانه آيات ياد شده و حديثي نبوي که حکمت قرباني در عيد قربان را سير شدن نيازمندان با گوشت دانسته<ref>. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص200.</ref>، ذبح و اطعام را دو واجب ارتباطي شمرده‌اند. يعني شرط وجوب قرباني، اطعام است و تنها ذبحي که اطعام را در پي داشته باشد، واجب شمرده مي‌شود. از اين رو، اگر اطعام نيازمندان از گوشت قرباني ممکن نباشد، ذبح در منا ساقط مي‌شود. البته به احتياط لازم است که
برخی مفسران، قانع را سائل و شماری دیگر، قانع را خویشتن‌دار و معترّ را سائل و درخواست‌کننده تفسیر کرده‌اند.<ref>. نک: جامع البیان، ج17، ص220-224؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج8، ص2495؛ الدر المنثور، ج4، ص362-363.</ref> بر این اساس، شماری از فقیهان اطعام ثلث یا نصف قربانی را به فقیران و ثلث دیگر را به دیگران مستحب و شماری دیگر آن را واجب شمرده‌اند.<ref>. الخلاف، ج6، ص62-63؛ المجموع، ج8، ص413؛ مجمع الفائده، ج7، ص286-287.</ref> بر پایه باور به وجوب، شماری از فقیهان امامی، به لزوم یافتن فقیر برای اطعام در صورت امکان، تصریح کرده‌اند. به باور آنان،<ref>. صراط النجاة، ج2، ص261-262.</ref> اگر اطعام فقیر از گوشت قربانی ممکن نباشد، حج‌گزار باید از جانب فقیر در تملک ثلث قربانی وکیل شود تا ضامن نباشد. برخی بدین استناد که چنین کاری اطعام فقیر شمرده نمی‌شود، وجوب اطعام فقیر از قربانی حج را وابسته به یافتن فقیر در منا شمرده و اطعام را در غیر این فرض واجب ندانسته‌اند.<ref>. مناسک الحج، حائری، ص121؛ تعالیق مبسوطه، ج10، ص562.</ref> شماری دیگر به پشتوانه آیات یاد شده و حدیثی نبوی که حکمت قربانی در عید قربان را سیر شدن نیازمندان با گوشت دانسته،<ref>. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص200.</ref> ذبح و اطعام را دو واجب ارتباطی شمرده‌اند. یعنی شرط وجوب قربانی، اطعام است و تنها ذبحی که اطعام را در پی داشته باشد، واجب شمرده می‌شود. از این رو، اگر اطعام نیازمندان از گوشت قربانی ممکن نباشد، ذبح در منا ساقط می‌شود. البته به احتیاط لازم است که
در ذي‌حجه در هر مکاني ذبح را انجام دهد
در ذی‌حجه در هر مکانی ذبح را انجام دهد
يا با کسي وعده کند که در روز دهم
یا با کسی وعده کند که در روز دهم
ذي‌حجه پيش از بقيه اعمال، از جانب او قرباني کند.<ref>. حکم الاضحية في عصرنا، ص44-45.</ref>
ذی‌حجه پیش از بقیه اعمال، از جانب او قربانی کند.<ref>. حکم الاضحیة فی عصرنا، ص44-45.</ref>


===اطعام به منزله کفاره===  
=== اطعام به منزله کفاره ===
کفاره ارتکاب برخي از محرمات احرام، اطعام است که گاه به‌گونه تعييني و گاه به شکل تخييري است و مهم‌ترين موارد آن‌ها عبارتند از:
کفاره ارتکاب برخی از محرمات احرام، اطعام است که گاه به‌گونه تعیینی و گاه به شکل تخییری است و مهم‌ترین موارد آن‌ها عبارتند از:


====صيد====  
==== صید ====
اطعام از اموري است که فقيهان از آن به منزله کفاره صيد در حرم يا در حال احرام ياد کرده‌اند و مذاهب گوناگون درباره جزئيات آن اختلاف نظر دارند. فقيهان مالکي<ref>. الموطأ، ج1، ص355-356؛ المدونة الکبري، ج1، ص433-434؛ الشرح الکبير، ج2، ص80.</ref> و حنفي<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص84-85.</ref> بدون تفاوت نهادن ميان انواع حيوانات، مقدار اطعام را برابر با ارزش حيوان صيد شده دانسته‌اند. فقيهان امامي<ref>. المبسوط، طوسي، ج1، ص339.</ref>، شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص427.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص544.</ref> بر آنند که اگر حيوان شکار شده در ميان چارپايان همانند داشته باشد ـ مانند شترمرغ که همانند شتر است ـ به ميزان ارزش حيوان همانند، اطعام مي‌شود. در غير اين صورت، ارزش حيوان صيد شده، معيار اطعام است. به تصريح برخي حديث‌هاي شيعي و در پي آن، به باور فقيهان امامي، اين اطعام در صيد حيوانات همانند شتر، بايد 60 مسکين؛ در حيوانات همانند گاو، 30 مسکين؛ و در حيوانات همانند گوسفند، 10مسکين را شامل شود. اطعام بيش از اين اندازه لازم نيست
اطعام از اموری است که فقیهان از آن به منزله کفاره صید در حرم یا در حال احرام یاد کرده‌اند و مذاهب گوناگون درباره جزئیات آن اختلاف نظر دارند. فقیهان مالکی<ref>. الموطأ، ج1، ص355-356؛ المدونة الکبری، ج1، ص433-434؛ الشرح الکبیر، ج2، ص80.</ref> و حنفی<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص84-85.</ref> بدون تفاوت نهادن میان انواع حیوانات، مقدار اطعام را برابر با ارزش حیوان صید شده دانسته‌اند. فقیهان امامی،<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص339.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص427.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص544.</ref> بر آنند که اگر حیوان شکار شده در میان چارپایان همانند داشته باشد ـ مانند شترمرغ که همانند شتر است ـ به میزان ارزش حیوان همانند، اطعام می‌شود. در غیر این صورت، ارزش حیوان صید شده، معیار اطعام است. به تصریح برخی حدیث‌های شیعی و در پی آن، به باور فقیهان امامی، این اطعام در صید حیوانات همانند شتر، باید ۶۰ مسکین؛ در حیوانات همانند گاو، ۳۰ مسکین؛ و در حیوانات همانند گوسفند، ۱۰مسکین را شامل شود. اطعام بیش از این اندازه لازم نیست
و حتي اگر با مبلغ ياد شده، نتوان به اين
و حتی اگر با مبلغ یاد شده، نتوان به این
تعداد مسکين طعام داد، تکميل آن ضرورت ندارد.<ref>. المبسوط، طوسي، ج1، ص339-340؛ السرائر، ج1، ص556-557؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص318.</ref>
تعداد مسکین طعام داد، تکمیل آن ضرورت ندارد.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص339-340؛ السرائر، ج1، ص556-557؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص318.</ref>


شماري از فقيهان امامي<ref>. السرائر، ج1، ص557؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص403؛ فقه القرآن، ج1، ص312.</ref> و بسياري از فقيهان اهل سنت<ref>. الحاوي الکبير، ج4، ص299؛ المبسوط، سرخسي, ج4, ص83-84؛ بداية المجتهد، ج1، ص287.</ref> بر پايه آيه 95 مائده/5 کفاره صيد را از نوع واجب تخييري دانسته، بر آنند که احرام‌گزاري که مرتکب صيد شده، از آغاز ميان سه گزينه قرباني کردن حيوان همانند، اطعام و گرفتن روزه مخير است. در برابر، بيشتر فقيهان امامي<ref>. الانتصار, ص251؛ تحرير الاحکام، ج2، ص54؛ کتاب الحج، خوئي, ج4, ص21-22.</ref> و برخي از اهل سنت<ref>. نک: المحلي، ج8، ص69؛ المغني, ج3, ص543؛ التفسير الکبير, ج12, ص94-95.</ref> اين کفاره را ترتيبي مي‌دانند و تنها در صورت ناتواني از قرباني کردن حيوان همانند، اطعام را کفاره صيد تلقي کرده‌اند.
شماری از فقیهان امامی<ref>. السرائر، ج1، ص557؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص403؛ فقه القرآن، ج1، ص312.</ref> و بسیاری از فقیهان اهل سنت<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص299؛ المبسوط، سرخسی، ج4, ص83-84؛ بدایة المجتهد، ج1، ص287.</ref> بر پایه آیه ۹۵ مائده/۵ کفاره صید را از نوع واجب تخییری دانسته، بر آنند که احرام‌گزاری که مرتکب صید شده، از آغاز میان سه گزینه قربانی کردن حیوان همانند، اطعام و گرفتن روزه مخیر است. در برابر، بیشتر فقیهان امامی<ref>. الانتصار، ص251؛ تحریر الاحکام، ج2، ص54؛ کتاب الحج، خوئی، ج4, ص21-22.</ref> و برخی از اهل سنت<ref>. نک: المحلی، ج8، ص69؛ المغنی، ج3, ص543؛ التفسیر الکبیر، ج12, ص94-95.</ref> این کفاره را ترتیبی می‌دانند و تنها در صورت ناتوانی از قربانی کردن حیوان همانند، اطعام را کفاره صید تلقی کرده‌اند.


به باور فقه امامي، نوع غذايي که براي کفاره صيد داده مي‌شود، هر چيزي است که مصداق غذا و طعام باشد.<ref>. تحرير الاحکام, ج2, ص53؛ جواهر الکلام, ج20, ص193-194.</ref> اين را شماري از فقيهان حنبلي نيز احتمال داده‌اند.<ref>. المغني, ج3, ص544.</ref> شافعيان<ref>. المجموع, ج17, ص379-380.</ref> و مالکيان<ref>. المدونة الکبري, ج1, ص443؛ الشرح الکبير, ج2, ص67.</ref> غذاي رايج در هر منطقه را مصداق طعام کفاره مي‌دانند. در فقه حنفي<ref>. المبسوط، سرخسي, ج4, ص84-85؛ البحر الرائق, ج3, ص54.</ref> و حنبلي<ref>. المغني, ج3, ص544؛ کشاف القناع, ج2، ص525-526.</ref> اين مصداق‌ها براي اطعام کفاره معين شده‌اند: گندم، جو، آرد گندم و جو، خرما، کشمش.
به باور فقه امامی، نوع غذایی که برای کفاره صید داده می‌شود، هر چیزی است که مصداق غذا و طعام باشد.<ref>. تحریر الاحکام،  ج2, ص53؛ جواهر الکلام، ج20, ص193-194.</ref> این را شماری از فقیهان حنبلی نیز احتمال داده‌اند.<ref>. المغنی، ج3, ص544.</ref> شافعیان<ref>. المجموع، ج17, ص379-380.</ref> و مالکیان<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص443؛ الشرح الکبیر، ج2, ص67.</ref> غذای رایج در هر منطقه را مصداق طعام کفاره می‌دانند. در فقه حنفی<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4, ص84-85؛ البحر الرائق، ج3, ص54.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3, ص544؛ کشاف القناع، ج2، ص525-526.</ref> این مصداق‌ها برای اطعام کفاره معین شده‌اند: گندم، جو، آرد گندم و جو، خرما، کشمش.


وزن طعامي که کفاره داده مي‌شود، در فقه امامي<ref>. تحفة الفقهاء، ج2، ص341؛ جواهر الکلام, ج20, ص194.</ref>، مالکي<ref>. المدونة الکبري, ج1, ص468؛ الشرح الکبير, ج2, ص80.</ref> و شافعي<ref>. المجموع, ج17, ص379-380.</ref> يک مدّ برابر با750 گرم و در فقه حنفي<ref>. البحر الرائق, ج3, ص54-55.</ref> براي گندم دو مدّ و براي جو يک صاع برابر با سه کيلوگرم، معين شده است. فقيهان حنبلي نيز براي گندم يک مدّ و در غير آن دو مدّ را وزن طعام دانسته‌اند.<ref>. المغني, ج3, ص544.</ref> افزون بر اين، در فقه امامي<ref>. فقه الامام الصادق, ج2, ص173.</ref> و مالکي<ref>. المدونة الکبري، ج1، ص463.</ref> اطعام دو مدّ نيز مطرح است.  
وزن طعامی که کفاره داده می‌شود، در فقه امامی،<ref>. تحفة الفقهاء، ج2، ص341؛ جواهر الکلام، ج20, ص194.</ref> مالکی<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص468؛ الشرح الکبیر، ج2, ص80.</ref> و شافعی<ref>. المجموع، ج17, ص379-380.</ref> یک مدّ برابر با۷۵۰ گرم و در فقه حنفی<ref>. البحر الرائق، ج3, ص54-55.</ref> برای گندم دو مدّ و برای جو یک صاع برابر با سه کیلوگرم، معین شده است. فقیهان حنبلی نیز برای گندم یک مدّ و در غیر آن دو مدّ را وزن طعام دانسته‌اند.<ref>. المغنی، ج3, ص544.</ref> افزون بر این، در فقه امامی<ref>. فقه الامام الصادق، ج2, ص173.</ref> و مالکی<ref>. المدونة الکبری، ج1، ص463.</ref> اطعام دو مدّ نیز مطرح است.


====ازاله مو====  
==== ازاله مو ====
کفاره ازاله موي سر به سبب بيماري و آزار ديدن از حشرات، ذبح گوسفند يا اطعام شش فقير يا گرفتن سه روز روزه به‌گونه تخييري است.<ref>. المقنعه, ص571؛ المجموع, ج7, ص367-368؛ المغني, ج3, ص520.</ref> البته شيخ طوسي در برخي آثار خود، به کفاره اطعام 10 فقير تمايل نشان داده است.<ref>. النهايه، طوسي, ص233.</ref> شماري از فقيهان امامي نيز اطعام 10 فقير (يک مدّ طعام براي هر نفر) و اطعام شش فقير (دو مدّ طعام براي هر نفر) را واجب دانسته‌اند.<ref>. المقنع, ص239؛ تذکرة الفقهاء, ج8, ص16؛ جواهر الکلام, ج20, ص408-409.</ref> شافعيان به کفاره اطعام سه صاع براي شش فقير (هر يک دو مدّ) باور دارند.<ref>. الحاوي الکبير, ج4, ص231.</ref> البته ازاله چند تار مو، به باور شافعيان و حنبليان<ref>. نک: المغني, ج3, ص524-525.</ref> کفاره‌اي برابر با يک مد طعام و به باور مالک<ref>. المدونة الکبري, ج1, ص430.</ref> اندکي طعام است. همچنين به باور فقيهان امامي، ازاله مو از زير يک بغل، موجب کفاره اطعام سه مسکين است.<ref>. المختصر النافع, ص108؛ کفاية الاحکام, ج1, ص327.</ref> برخي بر آنند که کفاره ازاله موي ريش نيز دادن يک مشت طعام است.<ref>. المقنع, ص239؛ رياض المسائل, ج7, ص416.</ref>  
کفاره ازاله موی سر به سبب بیماری و آزار دیدن از حشرات، ذبح گوسفند یا اطعام شش فقیر یا گرفتن سه روز روزه به‌گونه تخییری است.<ref>. المقنعه، ص571؛ المجموع، ج7, ص367-368؛ المغنی، ج3, ص520.</ref> البته شیخ طوسی در برخی آثار خود، به کفاره اطعام ۱۰ فقیر تمایل نشان داده است.<ref>. النهایه، طوسی، ص233.</ref> شماری از فقیهان امامی نیز اطعام ۱۰ فقیر (یک مدّ طعام برای هر نفر) و اطعام شش فقیر (دو مدّ طعام برای هر نفر) را واجب دانسته‌اند.<ref>. المقنع، ص239؛ تذکرة الفقهاء، ج8, ص16؛ جواهر الکلام، ج20, ص408-409.</ref> شافعیان به کفاره اطعام سه صاع برای شش فقیر (هر یک دو مدّ) باور دارند.<ref>. الحاوی الکبیر، ج4, ص231.</ref> البته ازاله چند تار مو، به باور شافعیان و حنبلیان<ref>. نک: المغنی، ج3, ص524-525.</ref> کفاره‌ای برابر با یک مد طعام و به باور مالک<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص430.</ref> اندکی طعام است. همچنین به باور فقیهان امامی، ازاله مو از زیر یک بغل، موجب کفاره اطعام سه مسکین است.<ref>. المختصر النافع، ص108؛ کفایة الاحکام،  ج1, ص327.</ref> برخی بر آنند که کفاره ازاله موی ریش نیز دادن یک مشت طعام است.<ref>. المقنع، ص239؛ ریاض المسائل، ج7, ص416.</ref>


====ناخن گرفتن====  
==== ناخن گرفتن ====
کفاره گرفتن هر ناخن در صورت ضرورت، در ديدگاه فقيهان امامي، يک مشت طعام است.<ref>. تذکرة الفقهاء, ج7, ص355.</ref> مالکيان نيز کفاره گرفتن کمتر از سه ناخن را دادن اندکي طعام؛ و شافعيان و حنبليان، دادن يک مدّ طعام براي هر ناخن دانسته‌اند. ولي حنفيان کفاره گرفتن کمتر از پنج ناخن را دادن صدقه برابر با نيم صاع گندم براي هر ناخن مي‌دانند.<ref>. المغني, ج3, ص525-526؛ الفقه الاسلامي, ج3, ص2300-2302.</ref>
کفاره گرفتن هر ناخن در صورت ضرورت، در دیدگاه فقیهان امامی، یک مشت طعام است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7, ص355.</ref> مالکیان نیز کفاره گرفتن کمتر از سه ناخن را دادن اندکی طعام؛ و شافعیان و حنبلیان، دادن یک مدّ طعام برای هر ناخن دانسته‌اند؛ ولی حنفیان کفاره گرفتن کمتر از پنج ناخن را دادن صدقه برابر با نیم صاع گندم برای هر ناخن می‌دانند.<ref>. المغنی، ج3, ص525-526؛ الفقه الاسلامی، ج3, ص2300-2302.</ref>


====موارد ديگر====  
==== موارد دیگر ====
در شماري ديگر از محرمات احرام، نيز گاه کفاره اطعام وجود دارد؛ از جمله زير سايه رفتن در فرض اضطرار<ref>. نک: الدروس, ج1, ص378.</ref>، پوشاندن سر<ref>. الانصاف, ج3, ص507.</ref>، پوشيدن لباس دوخته<ref>. الانصاف, ج3, ص507.</ref>، برخي کاميابي‌هاي جنسي<ref>. المجموع, ج7, ص291.</ref>، کشتن ملخ و زنبور<ref>. تحفة الفقهاء, ج1, ص420؛ جواهر الکلام, ج20, ص248؛ کفاية الاحکام، ج1، ص316.</ref> و دور کردن شپش از بدن.<ref>. التهذيب، تبريزي، ج2, ص305؛ مناسک الحج، وحيد, ص105؛ مناسک الحج، تبريزي, ص124.</ref>
در شماری دیگر از محرمات احرام، نیز گاه کفاره اطعام وجود دارد؛ از جمله زیر سایه رفتن در فرض اضطرار،<ref>. نک: الدروس، ج1, ص378.</ref> پوشاندن سر،<ref>. الانصاف، ج3, ص507.</ref> پوشیدن لباس دوخته،<ref>. الانصاف، ج3, ص507.</ref> برخی کامیابی‌های جنسی،<ref>. المجموع، ج7, ص291.</ref> کشتن ملخ و زنبور<ref>. تحفة الفقهاء، ج1, ص420؛ جواهر الکلام، ج20, ص248؛ کفایة الاحکام، ج1، ص316.</ref> و دور کردن شپش از بدن.<ref>. التهذیب، تبریزی، ج2, ص305؛ مناسک الحج، وحید، ص105؛ مناسک الحج، تبریزی، ص124.</ref>
فقيهان امامي<ref>. تحرير الاحکام، ج1، ص633؛ ج2، ص53؛ مدارک الاحکام، ج8، ص334؛ الحدائق، ج17، ص184-185.</ref> و شافعي<ref>. الام, ج2, ص253؛ فتح العزيز، ج7، ص499؛ المجموع، ج7، ص297، 427.</ref> مصرف گوشت قرباني کفاره صيد يا غذاي برابر با آن را براي مساکين حرم دانسته‌‌اند. فقيهان حنفي اطعام را ويژه مساکين حرم نمي‌دانند.<ref>. بدائع الصنائع, ج2, ص200؛ الفتاوي الهنديه، ج1، ص336.</ref> فقيهان مالکي اطعام را به مساکين محل صيد اختصاص داده‌اند.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص266.</ref> فقيهان حنبلي به پشتوانه روايات<ref>. نک: المغني، ج3، ص568-569؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج8، ص253.</ref>، اطعام کفاره حلق را ويژه محل حلق؛ و اطعام ديگر کفارات را خاص مساکين حرم شمرده‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص568-569.</ref> مالکيان بر آنند که اطعام شونده بايد مسلمان باشد و اطعام يهودي، مسيحي و مجوسي کافي نيست.<ref>. المدونة الکبري, ج1, ص447.</ref> اطعام افرادي چون پدر و مادر و همسر که واجب النفقه هستند، جايز نيست.<ref>. الذخيره, ج3, ص369.</ref> به باور شماري از فقيهان امامي، اطعام بايد براي مساکين شيعه مذهب حرم باشد و اگر کسي از آنان يافت نشود، مي‌توان آن را به غير شيعيان داد.<ref>. النهايه، طوسي, ص570؛ مختلف الشيعه, ج8, ص234.</ref> البته به باور شماري ديگر، کفاره بر عهده او باقي مي‌ماند تا آن‌گاه که شيعه فقير بيابد.<ref>. المهذب, ج2, ص415.</ref>  
فقیهان امامی<ref>. تحریر الاحکام، ج1، ص633؛ ج2، ص53؛ مدارک الاحکام، ج8، ص334؛ الحدائق، ج17، ص184-185.</ref> و شافعی<ref>. الام، ج2, ص253؛ فتح العزیز، ج7، ص499؛ المجموع، ج7، ص297، 427.</ref> مصرف گوشت قربانی کفاره صید یا غذای برابر با آن را برای مساکین حرم دانسته‌اند. فقیهان حنفی اطعام را ویژه مساکین حرم نمی‌دانند.<ref>. بدائع الصنائع، ج2, ص200؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص336.</ref> فقیهان مالکی اطعام را به مساکین محل صید اختصاص داده‌اند.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص266.</ref> فقیهان حنبلی به پشتوانه روایات،<ref>. نک: المغنی، ج3، ص568-569؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج8، ص253.</ref> اطعام کفاره حلق را ویژه محل حلق؛ و اطعام دیگر کفارات را خاص مساکین حرم شمرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص568-569.</ref> مالکیان بر آنند که اطعام شونده باید مسلمان باشد و اطعام یهودی، مسیحی و مجوسی کافی نیست.<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص447.</ref> اطعام افرادی چون پدر و مادر و همسر که واجب النفقه هستند، جایز نیست.<ref>. الذخیره، ج3, ص369.</ref> به باور شماری از فقیهان امامی، اطعام باید برای مساکین شیعه مذهب حرم باشد و اگر کسی از آنان یافت نشود، می‌توان آن را به غیر شیعیان داد.<ref>. النهایه، طوسی، ص570؛ مختلف الشیعه، ج8, ص234.</ref> البته به باور شماری دیگر، کفاره بر عهده او باقی می‌ماند تا آن‌گاه که شیعه فقیر بیابد.<ref>. المهذب، ج2, ص415.</ref>


از مستحبات حج، سفارش به اطعام مؤمنان پس از بازگشت از سفر است. بر پايه حديثي نبوي، از موارد استحبابِ دادنِ وليمه «رکاز» است که مقصود از آن را بازگشت از مکه دانسته‌اند.<ref>. من لا يحضره الفقيه, ج3، ص402؛ التهذيب، طوسي, ج7, ص409.</ref> (← وليمه، کفاره)
از مستحبات حج، سفارش به اطعام مؤمنان پس از بازگشت از سفر است. بر پایه حدیثی نبوی، از موارد استحبابِ دادنِ ولیمه «رکاز» است که مقصود از آن را بازگشت از مکه دانسته‌اند.<ref>. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص402؛ التهذیب، طوسی، ج7, ص409.</ref> (← ولیمه، کفاره)


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
== منابع ==


{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9043/اطعام
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9043/اطعام
  | عنوان = اطعام
  | عنوان = اطعام
  | نویسنده = سيد سعيد حسيني
  | نویسنده = سید سعید حسینی
}}
}}
* '''احكام القرآن'''، ابن ادريس الشافعي (م.204ق)، به كوشش عبدالغني، بيروت، دار الكتب العلميه، 1400ق.  
* '''احکام القرآن'''، ابن ادریس الشافعی (م. ۲۰۴ق)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۰ق.
* '''اخبار مكه'''، الازرقي (م.248ق)، به كوشش رشدي الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.  
* '''اخبار مکه'''، الازرقی (م. ۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
* '''ارشاد الاذهان'''، العلامة الحلي (م.726ق)، به كوشش الحسون، قم، نشر اسلامي، 1410ق.  
* '''ارشاد الاذهان'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش الحسون، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
* '''الاستيعاب'''، ابن عبدالبر (م.463ق)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق.  
* '''الاستیعاب'''، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
* '''اصول السرخسي'''، السرخسي (م.490ق)، به كوشش ابوالوفاء الافغاني، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق.  
* '''اصول السرخسی'''، السرخسی (م. ۴۹۰ق)، به کوشش ابوالوفاء الافغانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''الام'''، الشافعي (م.204قبيروت، دار الفكر، 1403ق.  
* '''الام'''، الشافعی (م. ۲۰۴قبیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
* '''الانتصار'''، السيد المرتضي (م.436ق)، قم، النشر الاسلامي، 1415ق.  
* '''الانتصار'''، السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
* '''الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف'''، المرداوي (م.885ق)، به كوشش محمد حامد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق.  
* '''الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف'''، المرداوی (م. ۸۸۵ق)، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
* '''البحر الرائق'''، ابونجيم المصري (م.970ق)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق.  
* '''البحر الرائق'''، ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* '''بداية المجتهد'''، ابن رشد القرطبي (م.595ق)، به كوشش العطار، بيروت، دار الفكر، 1415ق.  
* '''بدایة المجتهد'''، ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
* '''بدائع الصنائع'''، علاء الدين الكاساني (م.587قپاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق.  
* '''بدائع الصنائع'''، علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷قپاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
* '''تاج العروس'''، الزبيدي (م.1205ق)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1414ق.  
* '''تاج العروس'''، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
* '''تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك)'''، الطبري (م.310ق)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي.  
* '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)'''، الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''تاريخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن)'''، محمد بن علي الطبري (م.1172ق)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعي.  
* '''تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن)'''، محمد بن علی الطبری (م. ۱۱۷۲ق)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی.
* '''تاريخ اليعقوبي'''، احمد بن يعقوب (م.292قبيروت، دار صادر، 1415ق.  
* '''تاریخ الیعقوبی'''، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲قبیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
* '''التبيان'''، الطوسي (م.460ق)، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي.  
* '''التبیان'''، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''تحرير الاحكام الشرعيه'''، العلامة الحلي (م.726ق)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق.  
* '''تحریر الاحکام الشرعیه'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
* '''تحفة الفقهاء'''، علاء الدين السمرقندي (م.535/539قبيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق.  
* '''تحفة الفقهاء'''، علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹قبیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''تذكرة الفقهاء'''، العلامة الحلي (م.726ق)، قم، آل البيت،، 1414ق.  
* '''تذکرة الفقهاء'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
* '''تعاليق مبسوطه'''، محمد اسحاق الفياض، محلاتي.  
* '''تعالیق مبسوطه'''، محمد اسحاق الفیاض، محلاتی.
* '''تفسير ابن ابي‌حاتم (تفسير القرآن العظيم)'''، ابن ابي‌حاتم (م.327ق)، به كوشش اسعد محمد، بيروت، المكتبة العصريه، 1419ق.  
* '''تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم)'''، ابن ابی‌حاتم (م. ۳۲۷ق)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
* '''تفسير قرطبي (الجامع لاحكام القرآن)'''، القرطبي (م.671قبيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق.  
* '''تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)'''، القرطبی (م. ۶۷۱قبیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
* '''التفسير الكبير'''، الفخر الرازي (م.606ق)، قم، دفتر تبليغات، 1413ق.  
* '''التفسیر الکبیر'''، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
* '''تهذيب الاحكام'''، الطوسي (م.460ق)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش.  
* '''تهذیب الاحکام'''، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
* '''التهذيب في مناسک العمرة و الحج'''، جواد تبريزي.  
* '''التهذیب فی مناسک العمرة و الحج'''، جواد تبریزی.
* '''تيسير الكريم الرحمن'''، عبدالرحمن بن ناصر السعدي (م.1376قبيروت، الرساله، 1421ق.  
* '''تیسیر الکریم الرحمن'''، عبدالرحمن بن ناصر السعدی (م. ۱۳۷۶قبیروت، الرساله، ۱۴۲۱ق.
* '''ثواب الاعمال'''، الصدوق (م.381ق)، قم، الرضي، 1368ش.  
* '''ثواب الاعمال'''، الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، الرضی، ۱۳۶۸ش.
* '''جامع البيان'''، الطبري (م.310ق)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، 1415ق.  
* '''جامع البیان'''، الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
* '''جواهر الكلام'''، النجفي (م.1266ق)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي.  
* '''جواهر الکلام'''، النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''الحاوي الکبير'''، الماوردي (م.450ق)، به کوشش معوض و ديگران، دار الکتب العلميه، 1414ق.  
* '''الحاوی الکبیر'''، الماوردی (م. ۴۵۰ق)، به کوشش معوض و دیگران، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''الحدائق الناضره'''، يوسف البحراني (م.1186ق)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش.  
* '''الحدائق الناضره'''، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
* '''حکم الاضحية في عصرنا'''، مکارم شيرازي، به کوشش قدسي، قم، مدرسه امام علي بن ابي‌طالب7، 1418ق.  
* '''حکم الاضحیة فی عصرنا'''، مکارم شیرازی، به کوشش قدسی، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب۷، ۱۴۱۸ق.
* '''الخلاف'''، الطوسي (م.460ق)، به كوشش خراساني و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1407ق.  
* '''الخلاف'''، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
* '''الدر المنثور'''، السيوطي (م.911قبيروت، دار المعرفه، 1365ق.  
* '''الدر المنثور'''، السیوطی (م. ۹۱۱قبیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
* '''الدروس الشرعيه'''، الشهيد الاول (م.786ق)، قم، نشر اسلامي، 1412ق.  
* '''الدروس الشرعیه'''، الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''دروس تمهيديه'''، باقر ايرواني، قم، دار الفقه، 1381ش.  
* '''دروس تمهیدیه'''، باقر ایروانی، قم، دار الفقه، ۱۳۸۱ش.
* '''الذخيره'''، قرافي (م.684ق)، به کوشش اعراب، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 1994م.  
* '''الذخیره'''، قرافی (م. ۶۸۴ق)، به کوشش اعراب، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۴م.
* '''رجال کشي (اختيار معرفة الرجال)'''، مصطفوي، دانشگاه مشهد، 1348ش.  
* '''رجال کشی (اختیار معرفة الرجال)'''، مصطفوی، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
* '''روح المعاني'''، الآلوسي (م.1270ق)، به كوشش علي عبدالباري، بيروت، دار الکتب العلميه، 1415ق.  
* '''روح المعانی'''، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
* '''الروضة البهيه'''، الشهيد الثاني (م.965ق)، به كوشش كلانتر، قم، داوري، 1410ق.  
* '''الروضة البهیه'''، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
* '''رياض المسائل'''، سيد علي الطباطبائي (م.1231ق)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق.  
* '''ریاض المسائل'''، سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''السرائر'''، ابن ادريس (م.598ق)، قم، نشر اسلامي، 1411ق.  
* '''السرائر'''، ابن ادریس (م. ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
* '''السيرة النبويه'''، ابن هشام (م.213/218ق)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه.  
* '''السیرة النبویه'''، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
* '''الشرح الکبير'''، عبدالرحمن بن قدامه (م.682قبيروت، دار الکتب العلميه.  
* '''الشرح الکبیر'''، عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲قبیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''الصحاح'''، الجوهري (م.393ق)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق.  
* '''الصحاح'''، الجوهری (م. ۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
* '''صراط النجاة'''، ميرزا جواد التبريزي، برگزيده، 1416ق.  
* '''صراط النجاة'''، میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق.
* '''الطبقات الكبري'''، ابن سعد (م.230قبيروت، دار صادر.  
* '''الطبقات الکبری'''، ابن سعد (م. ۲۳۰قبیروت، دار صادر.
* '''العين'''، خليل (م.175ق)، به کوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق.  
* '''العین'''، خلیل (م. ۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
* '''الفتاوي الهنديه'''، نظام الدين، به کوشش سمير مصطفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1423ق.  
* '''الفتاوی الهندیه'''، نظام الدین، به کوشش سمیر مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
* '''فتح العزيز'''، عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق)، دار الفكر.  
* '''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر.
* '''فتح الوهاب'''، زكريا بن محمد الانصاري (م.936ق)، دار الكتب العلميه، 1418ق.  
* '''فتح الوهاب'''، زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق)، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* '''الفقه الاسلامي و ادلته'''، وهبة الزحيلي، بيروت، دار الفکر، 1418ق.  
* '''الفقه الاسلامی و ادلته'''، وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
* '''فقه الامام الصادق7'''، محمد جواد مغنيه (م.1400ق)، قم، انصاريان، 1421ق.  
* '''فقه الامام الصادق۷'''، محمد جواد مغنیه (م. ۱۴۰۰ق)، قم، انصاریان، ۱۴۲۱ق.
* '''فقه الرضا7'''، علي بن بابويه (م.329ق)، به كوشش آل البيت،، مشهد، کنگره جهاني امام رضا7، 1406ق.  
* '''فقه الرضا۷'''، علی بن بابویه (م. ۳۲۹ق)، به کوشش آل البیت، مشهد، کنگره جهانی امام رضا۷، ۱۴۰۶ق.
* '''فقه القرآن'''، الراوندي (م.573ق)، به كوشش الحسيني، قم، مکتبة النجفي، 1405ق.  
* '''فقه القرآن'''، الراوندی (م. ۵۷۳ق)، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۵ق.
* '''کتاب الحج'''، سيد محمد محقق داماد (م.1388ق)، به کوشش جوادي آملي، قم، مهر، 1401ق.  
* '''کتاب الحج'''، سید محمد محقق داماد (م. ۱۳۸۸ق)، به کوشش جوادی آملی، قم، مهر، ۱۴۰۱ق.
* '''الكافي'''، الكليني (م.329ق)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش.  
* '''الکافی'''، الکلینی (م. ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
* '''كتاب الحج'''، محاضرات الخوئي (م.1413قالخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.  
* '''کتاب الحج'''، محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳قالخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق.
* '''كشاف القناع'''، منصور البهوتي (م.1051ق)، به كوشش هلال مصيلحي، بيروت، دار الفكر، 1402ق.  
* '''کشاف القناع'''، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش هلال مصیلحی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
* '''كشف الاسرار'''، ميبدي (م.520ق)، به كوشش حكمت، تهران، امير كبير، 1361ش.  
* '''کشف الاسرار'''، میبدی (م. ۵۲۰ق)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
* '''كفاية الاحكام (كفاية الفقه)'''، محمد باقر السبزواري (م.1090ق)، به كوشش الواعظي، قم، النشر الاسلامي، 1423ق.  
* '''کفایة الاحکام (کفایة الفقه)'''، محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
* '''لسان العرب'''، ابن منظور (م.711ق)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.  
* '''لسان العرب'''، ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
* '''المبسوط في فقه الاماميه'''، الطوسي (م.460ق)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه.  
* '''المبسوط فی فقه الامامیه'''، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
* '''المبسوط'''، السرخسي (م.483قبيروت، دار المعرفه، 1406ق.  
* '''المبسوط'''، السرخسی (م. ۴۸۳قبیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
* '''مجمع البيان'''، الطبرسي (م.548قبيروت، دار المعرفه، 1406ق.  
* '''مجمع البیان'''، الطبرسی (م. ۵۴۸قبیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
* '''مجمع الفائدة و البرهان'''، المحقق الاردبيلي (م.993ق)، به كوشش عراقي و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1416ق.  
* '''مجمع الفائدة و البرهان'''، المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* '''المجموع شرح المهذب'''، النووي (م.676ق)، دار الفكر.  
* '''المجموع شرح المهذب'''، النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر.
* '''المحلي بالآثار'''، ابن حزم الاندلسي (م.456ق)، به كوشش احمد شاكر، بيروت، دار الفكر.  
* '''المحلی بالآثار'''، ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ق)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.
* '''المختصر النافع'''، المحقق الحلي (م.676ق)، تهران، البعثه، 1410ق.  
* '''المختصر النافع'''، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
* '''مختلف الشيعه'''، العلامة الحلي (م.726ق)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق.  
* '''مختلف الشیعه'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''مدارك الاحكام'''، سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق)، قم، آل البيت،، 1410ق.  
* '''مدارک الاحکام'''، سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
* '''مدارک تحرير الوسيله'''، مرتضي بني‌فضل.  
* '''مدارک تحریر الوسیله'''، مرتضی بنی‌فضل.
* '''المدونة الكبري'''، مالك بن انس (م.179ق)، مصر، مطبعة السعاده.  
* '''المدونة الکبری'''، مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
* '''مرآة الحرمين'''، ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق)، قاهره، دار الکتب المصريه، 1344ق.  
* '''مرآة الحرمین'''، ابراهیم رفعت پاشا (م. ۱۳۵۳ق)، قاهره، دار الکتب المصریه، ۱۳۴۴ق.
* '''مسائل علي ‌بن جعفر'''، علي بن جعفر (م.قرن2ق)، مشهد، کنگره جهاني امام رضا7، 1409ق.  
* '''مسائل علی بن جعفر'''، علی بن جعفر (م. قرن۲ق)، مشهد، کنگره جهانی امام رضا۷، ۱۴۰۹ق.
* '''المستدرك علي الصحيحين'''، الحاكم النيشابوري (م.405ق)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق.  
* '''المستدرک علی الصحیحین'''، الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
* '''مستند الشيعه'''، احمد النراقي (م.1245ق)، قم، آل البيت،، 1415ق.  
* '''مستند الشیعه'''، احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
* '''مستند العروة الوثقي'''، تقرير بحث الخوئي (م.1413قمرتضي بروجردي، قم، مدرسة دار العلم.  
* '''مستند العروة الوثقی'''، تقریر بحث الخوئی (م. ۱۴۱۳قمرتضی بروجردی، قم، مدرسة دار العلم.
* '''المصباح المنير'''، الفيومي (م.770ق)، قم، دار الهجره، 1405ق.  
* '''المصباح المنیر'''، الفیومی (م. ۷۷۰ق)، قم، دار الهجره، ۱۴۰۵ق.
* '''المصنّف'''، عبدالرزاق الصنعاني (م.211ق)، به كوشش حبيب الرحمن، المجلس العلمي.  
* '''المصنّف'''، عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
* '''المعارف'''، ابن قتيبه (م.276ق)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، الرضي، 1373ش.  
* '''المعارف'''، ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش.
* '''معجم مقاييس اللغه'''، ابن فارس (م.395ق)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق.  
* '''معجم مقاییس اللغه'''، ابن فارس (م. ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
* '''مغني المحتاج'''، محمد الشربيني (م.977قبيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق.  
* '''مغنی المحتاج'''، محمد الشربینی (م. ۹۷۷قبیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
* '''المغني'''، عبدالله بن قدامه (م.620قبيروت، دار الكتب العلميه.  
* '''المغنی'''، عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰قبیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''مفردات'''، الراغب (م.425ق)، نشر الكتاب، 1404ق.  
* '''مفردات'''، الراغب (م. ۴۲۵ق)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
* '''المقنع'''، الصدوق (م.381ق)، قم، مؤسسة الامام الهادي7، 1415ق.  
* '''المقنع'''، الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق.
* '''المقنعه'''، المفيد (م.413ق)، قم، نشر اسلامي، 1410ق.  
* '''المقنعه'''، المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
* '''من لا يحضره الفقيه'''، الصدوق (م.381ق)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق.  
* '''من لا یحضره الفقیه'''، الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
* '''مناسک الحج'''، جواد تبريزي، قم، مهر، 1414ق.  
* '''مناسک الحج'''، جواد تبریزی، قم، مهر، ۱۴۱۴ق.
* '''مناسک الحج'''، سيد کاظم الحسيني الحائري.  
* '''مناسک الحج'''، سید کاظم الحسینی الحائری.
* '''مناسک الحج'''، وحيد خراساني.  
* '''مناسک الحج'''، وحید خراسانی.
* '''من لا يحضره الفقيه'''، الصدوق (م.381ق)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق.  
* '''من لا یحضره الفقیه'''، الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
* '''المنمق'''، ابن حبيب (م.245ق)، به كوشش احمد فاروق، بيروت، عالم‌الكتب، 1405ق.  
* '''المنمق'''، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم‌الکتب، ۱۴۰۵ق.
* '''مواهب الجليل'''، الحطاب الرعيني (م.954ق)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق.  
* '''مواهب الجلیل'''، الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
* '''الموطّأ'''، مالك بن انس (م.179ق)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق.  
* '''الموطّأ'''، مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
* '''المهذب'''، القاضي ابن البراج (م.481ق)، به كوشش جمعي از محققان، قم، نشر اسلامي، 1406ق.  
* '''المهذب'''، القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق)، به کوشش جمعی از محققان، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
* '''النهايه'''، ابن اثير مبارك بن محمد الجزري (م.606ق)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش.  
* '''النهایه'''، ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م. ۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
* '''النهايه'''، الطوسي (م.460قبيروت، دار الكتاب العربي، 1400ق.
* '''النهایه'''، الطوسی (م. ۴۶۰قبیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
۱۵٬۶۱۴

ویرایش